تجربه مشترك
ميگويند تاريخ تجربه مشترك بشر است. وقتي تاريخ ميخوانيم ميتوانيم با چشمهاي باز در جاده پر فراز و نشيب آينده حركت كنيم و مشكلات را با توجه به همان تجربه پيشين حل و فصل نماييم.
چون هر چند كه ميان دو مساله حال و گذشته تفاوتهاي طبيعي وجود دارد، ولي مشتركات آن به اندازهاي است كه ميتواند به عنوان مساله و مشكل واحد تلقي شود. مثل همين تجربه ملي شدن صنعت نفت در پنجاه سال پيش و بوميشدن صنعت و فنآوري هستهاي و مساله شوراي امنيت و تهديد جهاني مساله امروز ما.
تفاوتها در شرايط حال و گذشته ميتواند موجب شود تا آن را دو مساله جداگانه بدانيم ولي ميتوانيم با توجه به كليات و اصول حاكم بر جريانها، از اين تفاوتها چشمپوشي كنيم و با درايت از بحران كنوني چون گذشته عبور نماييم. اين درايت و هوشياري همان درك تفاوتها و توجه به شرايط و متغيرات حاكم بر مساله امروز ( فن آوري هسته اي) است.
آن چه ميخواستم بگوييم اين نيست كه مساله امروز من تاريخ ملي و تاريخ جهاني است. تاكيد بر شرايط و متغيرات از آن رو صورت ميگيرد تا به اين نكته توجه داشته باشيم كه تاريخ ملي همان شرايط و متغيرات خاص است. تاريخ جهاني تجربه مشترك كل بشريت است ولي تاريخ ملي توجه به شرايط خاص است. از اين رو، توجه به تاريخ ملي مورد تاكيد قرار ميگيرد تا درك درستي از شرايط خود در مساله داشته باشيم. شرايطي كه خاص يك ملت است و نميتواند همان تجربه پيشين و تجربه كلي بشر باشد. از اين رو به جاي خواندن تاريخ جهاني بهتر است كه تاريخ ملي و حتي منطقه اي خود را از نو بخوانيم و در زندگي و حل مسايل و مشكلات كنوني آن را به كار گيريم.
در قرآن اموري را به عنوان سنتهاي پايدار و تحويل ناپذير مطرح ميسازد. اين سنتها همان تاريخ مشترك بشري است كه خداوند با بيان آن سنتها و نمونههاي تاريخي ميكوشد بياموزاند كه تاريخ به نوعي تكرار ميشود و بايد از آن درس و پند گرفت. به اين معنا كه آن را به عنوان يك تجربه فردي ، ملي و جهاني بشر مورد توجه قرار داد و به كار بست. يكي از سنتها كه در قرآن ميتوان آن را يافت، سنت پيشرويي دشمن در هنگام پسرويي و عقبنشيني دوستان است. خداوند ميفرمايد: دشمن هرگز به اين پسروييهاي كوچك ما قانع نميشود و تا آن جا پيشروي ميكند كه ما نيز مكتب ايشان را پذيرا شويم و همانند آنان گرديم. اكنون جهان غرب نه تنها پسرويي ما را نه تنها در مساله هستهاي بلكه از همه اصول و ارزشهايي ميخواهد كه بدان باور داريم. كاري كه با ديگر كشورها كردند و گام به گام آنان را در فرهنگ و مكتب خويش استحاله نمودند.
پس بايد اين تجربه مشترك بشري و آن تجربيان گرانمايه پيشين ملي را خوب در نظر داشته باشيم و آن گاه تصميم بگيريم و عمل كنيم. باشد كه درست تصميم گرفته و درست عمل كنيم تا خود و آيندگان را گرفتار پيامدهاي زيانبار آن نسازيم.