هنر شرقي در ساخت شكني
استادان به نام هنر زيباشناسي يكي از تفاوتهاي اساسي ميان هنر غربي و شرقي را در نشانههاي اندازهگيري ميدانند.
ميگويند: در هنر غربي توجه به نظم طبيعي و واقعي اصالت دارد. از اين رو تصاوير و سازههاي سنگي ايشان در حقيقت واقع نماست و به نوعي زبان واقعيت خارجي است. ابعاد با دقت مورد توجه و از اهميت بسياري برخوردار است. در هنر شرقي چنين واقعنمايي را نميتوان سراغ گرفت. تصاوير و سازههاي سنگي كاريكاتوري است. در ميناتور نيز به ابعاد و اندازههاي واقعي توجه نميشود.
ميگويند: درهمين سازههاي سنگي تخت جمشيد و پارسه شاهان را در كنار سربازان و باجگزاران چنان به تصوير كشيدهاند كه چند برابر ديگران مينمايند. اندازهها و ابعاد بسيار غير واقعي و تخيلي است و اصول واقعنمايي در آن ها رعايت نشده است.
ميپرسم: اگر شما ميخواستيد يك امر معنوي و غير تجسمي را در سازههاي سنگي و از راه هنرهاي تجسمينشان دهيد، چه ميكرديد؟ مثلا اگر ميخواستيد قدرت، جايگاه و مقام شامخ شاهان را نشان دهيد و بگوييد كه اينان از چه جايگاه و مقام شامخي و از چه منزلت معنوي و مينوي در نزد مردمان برخوردارند، از چه روش و راهي استفاده ميكرديد؟
به نظر ميرسد بزرگنمايي دراندازهها و ابعاد و حالت غير طبيعي و غير واقعي جلوه دادن، هنر شرقي در بيان مسايل معنوي و مينوي در اشكال تجسمي و گيتوي آن باشد. اين خود هنري است كه شرقيها به خوبي از عهده آن بر آمدند.
در درستي و حقانيت و يا نادرستي و بطلان آن نميخواهم داوري كنم و در مقام ارزشگذاري در اين حوزه نيستم كه آيا واقعا شاهان از چنين مقام معنوي برخوردار بوده اند يا نه و يا اين امر درست و يا نادرست بود يا نه؟ بلكه تنها در مقام ارزشگذاري درباره نحوه ارايه مفاهيم معنوي در قالب و اشكال مادي آن هستم.
به نظر ميرسد كه شرقيان در اين كار بسيار هنرمند بودند. زيبايي هنر شرقي در بيان مفاهيم معنوي و غير مادي به صورت مادي و اشكال تجسمي آن است و اين خود بيشتر نمايانگر واقعيت همه جانبه يك چيز و پديده است. هنر غربي از اشيا تنها همان ماده را درك كرده و ميتواند همان درك شده را تجسم بخشد و در بيان واقعيت همه جانبه و بيان همه ساحات و جوانب يك چيز عاجز و ناتوان است. واقعيتي كه شرقيان به خوبي آن را با درهم ريختن اندازهها و ابعاد و روشهاي ديگري به نمايش ميگذارند. اين هنر شرقي در ساختشكني را بايد از اين زاويه ديد تحليل و تبيين كرد. هنر ساخت شكني اي كه بيانگر توانمندي شرقيان در فهم و بيان درست واقعيتها و پديدههاست.