اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

نسبت استکبار و استبداد و آثار آنها

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکبر درونی و استکبار برونی خاستگاه بسیاری از رفتارهای زشت و نابهنجار فردی و اجتماعی است که از جمله آنها استبداد در رفتار اجتماعی و خودکامگی در رأی و فرمانروایی است.

بی گمان شناخت ارتباط ملکات نفسانی با اعمال می تواند تحلیل و تبیین درستی از رفتارهای آدمی و توصیه هایی را ارایه دهد. این توصیه می تواند از جهات گوناگون مفید باشد؛ زیرا اگر کسی بخواهد خودسازی و تزکیه نفس کند، می تواند علل و عوامل اعمال زشت و نابهنجار خود را درک کند و از سویی دیگر نسبت به عوامل و علل رفتارهای دیگران رفتاری را در پیش گیرد تا کم ترین آسیب تحقق یابد.

از نظر قرآن، از جمله آیه 84 سوره اسراء، اعمال از شاکله های افراد صادر می شود که در تجلی نخست، نیات و انگیزه ها است و از در مرتبت دوم همان ملکات و مقومات نفس انسانی است؛ زیرا اعمال تابع نیات و انگیزه ها و خود این نیات تابع ملکات و مقومات نفسانی است. پس اگر ملکات و مقومات نفسانی، شامل رذایلی چون تکبر باشد، استکبار ورزی اجتماعی و استبداد در رای و فرمانروایی تابع این رذایل اخلاقی است.

تکبر از رذایل اخلاقی انسان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکبر از صفات اختصاصی خدا است که خود را متکبر نامیده است؛ زیرا «کبر» حقیقی تنها برای آن حقیقت سزاوار است.(حشر، آیه 23) بنابراین، هیچ آفریده ای نمی تواند تکبر داشته باشد و این تکبر را در رفتارهای اجتماعی خویش به نمایش بگذارد؛ از همین روست که از صفات مومنان، عدم تکبر و استکبار است؛ این در حالی که است که شیاطین انسی و جنی نه تنها علیه هم نوع، بلکه حتی نسبت به خدا نیز استکبار می ورزند؛ چنان که ابلیس شیطانی و جنی(بقره، آیه 34؛ ص، آیات 74 و 75) و فرعون انسانی(قصص، آیه 39) و مانند آنها(مدثر، آیه 23) چنین رفتاری را در پیش گرفتند که بر خلاف جایگاه انسان و جن است؛ زیرا همه آفریده های الهی، از فقر ذاتی نسبت به غنای الهی رنج می برند(فاطر، آیه 15) و قرار گیری در جایگاهی که از شئون او نیست، خود نه تنها به انسان و جن ضربه می زند، بلکه عامل سقوط آنها از جایگاه انسانی و جنی خود خواهد بود و شرایطی را برای آنان فراهم می آورد که غضب و خشم الهی یکی از آثار آن است و مستکبران را به دوزخ می کشاند؛ زیرا اگر جن و انسی تکبر و استکباری داشته باشد، باید خود را برای دوزخ آماده کند که بدترین جایگاه برای مستکبران هستند.(نحل، آیه 29؛ زمر، آیه 72؛ غافر، آیه 76)

از نظر قرآن، برخی از صفات از جمله تکبر نوعی خودبرتربینی نسبت به دیگری، روحیه ای است که شخص به چیزی خود را بدان می خواهد بیاراید که مستحق آن نیست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسانی که دارای روحیه تکبر و رویه استکبار هستند، در مسیر سقوط قرار می گیرند و از انسانیت خارج می شوند؛ زیرا چنین افرادی گرفتار غرور و احساس قدرت کاذب(فصلت، آیه 15)، استبداد و زورگویی(اعراف، آیه 88)، تکذیب پیامبران(بقره، آیه 87؛ فاطر، آیات 42 و 43) ، تکذیب آخرت و معاد(نحل، آیه 22؛ قصص، آیه 39)، عصیانگری(ص، آیات 75 و 76)، کفر(بقره، آیه 34)، عهدشکنی(فاطر، آیات 42 و 43)، گناه(اعراف، آیه 133)، لجاجت(فصلت، آیه 15)، هواپرستی(بقره، آیه 87) و مانند آنها می شود که عامل سقوط اصلی انسان از مقام انسانیت و عبودیتی است. این در حالی است که انسان برای عبودیت  (ذاریات، آیه 56) و کسب مقام خلافت با متاله شدن و تحقق صفات الهی می شود که خدا برای انسان خواسته است.(بقره، آیات 30 و 31 و 137)

استکبار خاستگاه استبداد

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، روحیه تکبر و رویه استکبار خاستگاه استبداد است؛ زیرا متکبر و مستکبر دنبال آن است که بر اساس خودپسندی و خودبرتری، قدرت خویش را به نمایش گذارد و دیگران را تحت مهار و مدیریت قدرت خویش در آورد. این اقدامات برای آن است که اگر کسی مخالفتی دارد سرکوب شود یا حذف گردد یا قدرت مستکبر و متکبر را بپذیرد.(اعراف، آیه 88)

در حقیقت متکبران مستکبر خود را دارای قدرت و امکاناتی می دانند که به آنان امکان اعمال قدرت را می دهد تا هر چه که می خواهند انجام دهند و اراده دیگران را تحت اراده خویش در آورند.(نمل، آیات 33 و 34) البته از نظر قرآن، این قدرت ایشان حقیقی نیست، بلکه توهمی است؛ زیرا غیر از خدا همگی از فقر ذاتی به سر می برند و به سادگی و آسانی قدرت آنان می تواند سلب می شود.

از نظر قرآن، کسانی که متکبر و مستکبر هستند هماره دنبال قدرت هستند و به هر شکلی تلاش می کنند آن را به دست آورند. بنابراین، برای آنان کسب قدرت به هر شکلی یک هدف است؛ زیرا کسب قدرت به معنای اعمال تکبر و استکبار در عرصه میدان عمل اجتماعی است. از همین روست که قرآن گزارش می کند که منافقان هماره در اندیشه کسب حکومت و قدرت هستند تا بتوانند با این قدرت خویش به استبداد بپردازند و خودکامگی داشته باشند. شگفت این که منافقان از سوی فریاد اصلاح طلبی و عقلانیت سر می زنند و برای حقوق بشر سینه چاک می کنند(بقره، آیات 7 تا 15)، در حالی که همین افراد اگر کوچک ترین قدرتی را به دست آورند حتی نسبت به هم کیشان خویش استبداد می ورزند و حقوق بشر را نادیده گرفته و به افساد دست می زنند؛ چنان که در همین جهان امروز شما می بینید که منافقان امروزی مدعی اصلاح طلبی و حقوق بشر هستند ولی در همان چون روحیه تکبر و رویه استکباری دارند، به شدت رفتاری استبداد در رای و خودکامگی را به نمایش می گذارند و هم کیشان خویش را به شدت محدود می کنند.

اصولا گرایش کفر آمیز و تکبری و استکباری (ابراهیم، آیه 13)، خودبرتربینی و علو و جباریت در زمین(یونس، آیه 83؛ قصص، آیه 4) موجب می شود تا شخص گرفتار استبداد در رای و خودکامگی شود و سخن کسی را نپذیرد و با خودرایی و خودکامکی اعمال قدرت کند و اراده دیگران را به سخریه گیرد و اراده خویش را بر اراده های دیگران تحمیل کند. آنان هماره با ایجاد ترس و خفقان اجازه نمی دهند کسی آراء و انظار خویش را بیان کند و اراده خویش را در زندگی خویش اعمال کند.(یونس، آیه 83) بنابراین، مردمانی که تحت سلطه متکبران مستکبر و مستبد به سر می برند، هماره از اعمال قدرت سلطه گران احساس خطر و ترس دارند و همین ترس آنان را اراده اختیاری را آنان سلب می کند و تحت اراده مستکبران قرار می دهد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اذیت و آزار مردم تحت سلطه خودکامان مستبد(اعراف، آیات 127 و 129)، استثمار و بهره کشی جنسی و غیر جنسی(بقره، آیه 49؛ اعراف، آیه 127؛ ابراهیم، آیه 6)، استغضاف و به زبونی کشاندن مردم(قصص، آیه 4)، ایجاد نظام طبقاتی (همان)، ایجاد خفقان(قصص، آیه 7)، سلب آزادی و انتخاب حق و دین و سبک زندگی(اعراف، آیات 88 و 123 و 124)، حبس و بازداشت بی گناهان(یوسف، آیات 32 و 35؛ شعراء، آیات 23 و 29)، شکنجه(اعراف، آیات 123 و 124؛ یونس، آیه 83)، قتل (طه، آیه 71؛ شعراء، آیه 49) و مانند آنها از مهم ترین مظاهر زشت و نابهنجار استبدادی است که از سوی مستکبران متکبر اعمال می شود.

در حقیقت این شاکله زشت روحیه تکبر و رویه استکبار موجب می شود تا شخص گرفتار استبدادی شود که آثار پیش گفته از آن نشئت می گیرد. بنابراین، اگر کسی در خویش رفتار استبدادی در خانه یا جامعه دید، باید بداند که ریشه آن چیزی جز روحیه تکبر نیست که در رویه استکباری و استبدادی بروز کرده است. پس می بایست تکبر را در خویش بکشد و خود را متواضع سازد تا با تذلل در برابر خدا و اذله در برابر مومنان، رفتار خویش را نیز اصلاح کند.

از نظر قرآن، اگر بخواهیم در برابر مستبدان مقاومت و مبارزه کنیم، می بایست با استمداد به خدا(اعراف، آیات 127 و 128) ، توکل بر خدا(مائده، آیات 22 و 23) و صبر در برابر معصیت و اذیت مستبدان و مقاومت عملی(اعراف، آیات 127 و 128) مستبدان را سر جای خودشان بنشانیم و اجازه ندهیم تا به استبداد خویش ادامه دهند. البته کسی می تواند این گونه عمل کند که تقوای الهی داشته باشد و خود از هر گونه روحیه و رویه رذل اخلاقی تنزیه کرده باشد.(همان) چنان که از نظر قرآن، پیامبران و مومنان چون روحیه تکبر و رویه استکباری ندارند، هرگز در رفتار اجتماعی استبداد نداشته و هیچ گونه جباریتی را اعمال نمی کند که نشانه شقاوت دل و سنگدلی آنان نسبت به دیگران است.(آل عمران، آیه 79؛ مریم، آیات 14 و 32)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان گونه که فضایل اخلاقی به عنوان ملکات و مقومات نفس می تواند انگیزه و نیات انسان را تحت تاثیر قرار دهد و عمل نیک و خوبی از او صادر شود؛ هم چنین رذایل اخلاقی به عنوان ملکات نفس می تواند نیت و انگیزه زشت و بدی را در انسان ایجاد کرده و اعمال او را تحت تاثیر قرار دهد؛ زیرا از نظر قرآن، «کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله خویش عمل می کند.»(اسراء، آیه 84) شکی نیست که این شاکله همان ملکات و مقوماتی است که شخصیت انسان را تشکیل می دهد و از آن نیات صادر و از نیات عمل تحقق می یابد. پس هر گونه رفتاری در انسان از خوب و بد ریشه در ملکات خوب و بد انسان دارد که در نیات خوب و بد نخست بروز کرده و سپس در عمل تجلی می یابد.

از نظر قرآن، روحیه تکبر و رویه استکبار است که رویه استبداد و خودکامگی را ایجاد می کند و انسان را در مرتبت سقوط انسانیت قرار می دهد. پس هماره می بایست انسان ملکات و مقومات خویش را بشناسد و برای ایجاد ملکات بر اساس فضایل اخلاقی تلاش کرده و اگر ملکات زشتی داریم خود را اصلاح کنیم؛ زیرا اگر این کار را نکنیم ممکن است با آنان ملکات زشت رفتاری داشته باشیم که ما را در سطح گرگ و روباه و خر و خوک و مانند آنها پایین می آورد در جایگاه «کالانعام بل هم اضل»(اعراف، آیه 179) قرار می دهد که جایگاهی بس پست و زشت است؛ زیرا چه کسی حاضر است در برابر آینه قرار گیرد و خود را گرگ و روباه یا خر بلکه گاه بدتر شتر گاو پلنگ ببیند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا