راه كوتاه موفقيت
فتنه هاي 6 گانه دنيا
همه ما دوست داريم در كوتاه ترين و آسان ترين راه، به موفقيت هاي بزرگي در زندگي برسيم و هر آن چه ديگران دارند بلكه فزون تر از ايشان را در امور دنيوي و اخروي و نيز مادي و معنوي به دست آوريم و خوشبختي را در دنيا و آخرت به آغوش كشيم. از اين رو نخستين و اصلي ترين پرسش ما از خود و بزرگان، بيان اين راه كوتاه و آسان است.
انسان ها در هر مقام و منزلتي باشند، گرفتار دنيا و خطرات آن هستند؛ زيرا گذر هر انساني به دنياست و مي بايست از دروازه چنين دوزخي با هزاران فتنه و آتش كوره اي كه سره را از ناسره جدا مي سازد، بگذرد و خود را به عافيت آخرت برساند. بسياري در همين دوزخ دنيا، گرفتار مي شوند و در آتش فتنه ها مي سوزند و آهن و زر ايشان از سنگ سياه بدبختي جدا نمي شود و قابليت رشد و بالندگي را نمي يابند. چه بسيارند كساني كه در فتنه هاي شش گانه دنيا گرفتار محبت دنيا، رياست، خوراك، زن، خواب و آسايش شدند (وسايل الشيعه، حر عاملي، ج11، ص 269) و از بندگي خداوند سرباز زده و بنده اين شش شدند.
تنها شماري اندك را مي توان يافت كه از اين شيشه فريب شش گانه گذشتند و با همه بهره مندي و بهره گيري از آن ها، در دامش گرفتار نشدند و بهره بردند و گريختند. پس در دارايي و نداري از خدا پروا نمودند؛ در خشنودي و خشم، سخن راست گفتند؛ و در گشايش و تنگدستي ميانه رو بودند؛ و با دوست و دشمن، برابري و عدالت نمودند؛ و در حال شادابي و ناخوشي، از كار دست نشستند؛ و در حال سختي و آسايش از خدا خشنود بودند (بحارالانوار، ج77، ص 236)؛ زيرا جز خدا نديدند و جز خدا نخواستند. از اين رو در برابر خداوند دل هايشان مي لرزيد و در پي دانش سودمند بوده و تنها براي خدا گريستند و تنها از خدا خواستند و دست هايشان را به نيايش بلند كردند و بر او نماز گذاشتند. (تفسير ابوالفتوح رازي، ج1، ص 11)
ايشان كساني بودند كه آسايش راستين را در بهشت، دانش را در گرسنگي، عزت و سربلندي را در بيداري شبانه و راز با يكتا و يگانه، بزرگي را در فروتني، پذيرش خداوندي را در خوراك پاك و بي نيازي را در قناعت جستند.(الاثنا عشريه، 337)
راه ميانبر موفقيت
اما همه اين راه ها هر چند كه موفقيت آميز است و آنان را به بسياري از چيزها رسانيد، ولي راه هاي كوتاه تر و آسان تري براي موفقيت نيز وجود دارد كه در اين جا به برخي از آن ها اشاره مي شود كه هم محبوبيت در نزد خدا را به همراه دارد و هم محبوبيت در نزد مردم را با خود مي آورد. هم دنيا را تامين مي كند و هم آخرت را تضمين مي نمايد.
اميرمؤمنان علي(ع) روايت مي كند: جاء رجل الي النبي(ص) فقال: علمني عملا يحبني الله تعالي و يحبني المخلوقون و يثري الله مالي و يصبح بدني و يطيل عمري و يحشرني معك.
فقال(ص) ست خصال محتاج الي ست خصال. اذا اردت اين يحبك الله فخفه و اتقه؛ و اذا اردت ان يحبك المخلوقون فاحسن اليهم و ارفض ما في ايديهم؛ و اذا اردت ان يثري الله مالك فزكه؛ و اذا اردت ان يصبح الله بدنك فاكثر من الصدقه؛ و اذا اردت ان يطيل الله عمرك فصل ذوي ارحامك؛ و اذا اردت ان يحشرك الله معي فاطل السجود بين يدي الله الواحد القهار.
مردي نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: كاري به من بياموز كه خدا و مردم مرا دوست داشته باشند و خدا سرمايه ام را افزون و تنم را تندرست و عمرم را دراز و مرا با تو محشور كند.
پيامبر(ص) فرمود: شش خصلت است كه نياز به شش خصلت دارد: هرگاه خواستي خدا تو را دوست داشته باشد، از او بترس و پروا كن؛ و هرگاه خواستي مردم تو را دوست داشته باشند، به آنان نيكي كن و از آن چه در دستشان است بگذر و به آن چشم نداشته باش؛ و هرگاه خواستي خدا ثروتمندت كند، زكات آن را بپرداز؛ و هرگاه خواستي خدا تنت را سالم دارد، بسيار صدقه ده؛ و هرگاه خواستي خدا عمرت را دراز كند با خويشاوندت پيوند كن و صله رحم به جا آر؛ و هرگاه خواستي خدا تو را با من برانگيزد، در برابر خداوند يگانه و قهار سجده هاي طولاني به جار آر.(امالي، شيخ طوسي، ج1، ص82)