اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیوب نوشت

حجاب آیت بر حقیقت حق سبحانه

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حق مطلق خدای سبحان است. انسان وقتی در آیات هستی یعنی آیات انفسی و آفاقی نظر می کند، به او این حقیقت از سوی خدا ارایه و نمایانده می شود که «حق» مطلق اوست که در همه چیز ساری و جاری است. البته به نظر می رسد که بسیاری از مردم همان گونه که در برابر آینه، چنان محو صورت خویش در آینه می شوند، آینه را نمی بینند، وقتی به آیات الهی در آفاق و انفس نظر می کنند، چنان محو ظواهر آیات می شوند که حقیقت در پس آن را نمی بییند. این همان نادیده گرفتن ملکوت هر چیزی است. این گونه است که آیات ظاهری حجابی بر حقیقت ملکوتی هر چیزی است که همان حق تعالی است.

از نظر آموزه های قرآنی، همه هستی «شأن» الهی است. البته برای خدا «شئونات» بسیاری بر اساس تجلیات در «کل یوم» است که روز و زمانه تجلیات الهی در عوالم و نشئات از جمله نشئات دنیا و آخرت و زمانه ظهور و تجلیات اسمای الهی است.(الرحمن، آیه 29)

شئونات الهی یا همان موجودات و ماهیات، به سبب آن که حدود وجود به تقدیر و اندازه ای است که هر اسم برای ظهور بدان نیاز دارد، نمی تواند به تنهایی آینه تمام نمای حقیقت «حق» سبحانه باشد؛ زیرا حق سبحانه تعالی وجودی بی نهایت و فاقد هر گونه حدّ و حدود است، در حالی که مقتضای موجودیت چیزها داشتن حدودی است که به تقدیر الهی مشخص شده است.(فرقان، آیه 2)

به سخن دیگر، هر اسمی از اسمای الهی مقتضی ظهور است تا از بطون به ظاهر در آید. از آن جایی که هر اسمی از این اسمای در مقام ظهور نه بطون دارای حدودی است، مظاهر آن اسم دارای حدودی است که ماهیت آن چیز را تشکیل می دهد. هر اسم به سبب ظهور چنین اقتضای دارد، اما به جهت بطون چنین اقتضای ندارد؛ زیرا نسبت به بطون می توان گفت که هر اسمی چیزی جز «وجود نوری» نیست که هیچ حدّ و اندازه و حدودی ندارد، اما چنان که گفته شد به جهت ظهور، حدودی را می پذیرد که از آن به ماهیات موجودات یاد می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه هستی نورالله است؛ در حقیقت، همه موجودات با ماهیاتی که حدود آنها را تشکیل می دهد، چیزی جز تجلیات انوار اسمای الهی نیست که همان شئون الهی را نیز شکل می دهد.(الرحمن، آیه 29؛ نور، آیه 35، فرقان، آیه 2؛ طه، آیه 50) بر این اساس، هر موجودی از موجودات یا مظهری از مظاهر انوار اسمای الهی، چیزی جز حجاب برای «حق سبحانه تعالی» نیست. به این معنا که از یک جهت هر یک از آنها «آیتی» از آیات حق تعالی است تا او را نشان دهد، ولی در همان حال هر یک از آنها حجابی بر «حق تعالی» است که او را می پوشاند. این گونه است که مثلا خورشیدپرستان محو آیت خورشید شده و از آن عبور نمی کنند و همین آیت عظیم خورشید برای آنان حجابی می شود که حق سبحانه تعالی را نبینند. کاری که مومن با دقت نظر در آیات الهی می کند و در سیر آفاق و انفس انجام می دهد، این است که از بستری برای رویت و دیدن فراهم می آید و خدا با «ارایه» خویش این امکان را فراهم می آورد تا از حجاب آیات آفاقی و انفسی عبور کرده و به حق سبحانه تعالی به عنوان «وجود نوری» مطلق بنگرند و در بند حدود و محدودیت های ماهیات موجودات و مظاهر گرفتار نماند.(فصلت، آیه 53) این گونه است که فراتر از آیات، نگاهی به آینه ای می کند که ریشه و اصل این آیات است؛ زیرا «شأن» هر چیزی اصل و ریشه آن است؛ چنان که به ریشه عریق چشمه در کوه، شأن می گویند. پس وقتی خدا «شأن» هر چیزی است، یعنی اصل اوست.(الرحمن، آیه 29) این بدان معناست که انسان از حجاب می گذرد و به اصل می رسد؛ چنان که از آیت خورشید می گذرد و خدای خورشید را می نگرند که ملکوت و اصل و باطن وجودی این ماهیت خورشید است.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آیات الهی از یک جهت حجاب رخ حقیقت الهی است، و از یک جهت نمایی و جلوه ای از تجلیات اسمای الهی است. پس اگر انسان بتواند از حجاب آیات آفاقی و انفسی بگذرد می تواند به حقیقت حق تعالی برسد که هیچ حدود و ماهیتی ندارد؛ زیرا ماهیت الهی چیزی جز هویت محض و مطلقی نیست که هیچ حد و حدودی جز بی حدی و بی حدودی ندارد.

اگر ما بتوانیم از ماهیات موجودات به اصل وجود نوری برسیم می توانیم درک درستی و دقیقی از خدا داشته باشیم و خدا را در عین شناختی اسمی در «لااسمی و لا رسمی» بشناسیم. خدا با آن که دارای اسمایی است که به یک معنا حدودی را با خود دارد، اما منزه و مقدس از آن است که محدود به حدی و اسمی و رسمی شود. این همان است که از آن به وجود مطلق یا نور مطلق یا «هویت» احدیت یاد می شود که «لاحدّ و لا اسم و لا رسم له.»

بی گمان عبور از ماهیات یعنی موجودیت موجودات به اصل خالص «وجود» ی که بی ماهیت بی حد و  رسم و اسم است برای بسیاری سخت و دشوار است؛ زیرا انسان عادت کرده تا چیزها را در ساختار موجودات و ماهیات بشناسد و بدون اسم نمی تواند درکی از موجود داشته باشد، در حالی که وجود موجودی به نام «الله» و برتر از آن، «هو» که اسم او را محدود نمی سازد، برای انسانی که در ساختار «علم آدم الاسماء کلها»(بقره، آیه 31) همه چیز را می داند و می شناسد سخت و دشوار است.

باید توجه داشت که بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تعطیل و تشبیه هر دو باطل است؛ پس با آن که شناخت خدا از طریق آیات و مظاهر اسمایی امکان پذیر است، ولی این بدان معنا نیست که آیات الهی بیانگر همه حقیقت الهی و آینه تمام نمای آن هویت حق سبحانه تعالی باشد، بلکه در عین آن که نمایی از آن است، اما همه آن نیست. بنابراین، تشبیه نیز معنایی ندارد، بلکه در حالتی از تناقض نمایی باید گفت «این هست و این نیست»؛ یعنی هم آیات ناظر به حقیقت الهی است و هم حجابی بر آن چهره ای بی حد و رسم و اسم اوست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا