عرفان

تکرار و خود سازي

انسان ملول از تکرار

انسان بسیاری از کارها را به طور روزانه انجام می دهد. گاهی آن چنان تکرار در آن آشکار است که روح و روان آدمی را خسته می کند. به نظر می رسد که انسان در دور باطل تکرار گرفتار شده و راه گریزی در برابر خویش نمی یابد.

مردان و زنان بسیاری هستند که خسته از تکرار زندگی روزانه خویش، دچار افسردگی و دلمردگی می شوند و از حرکت باز می ایستند. اگر کار و مدیریت جهان و زندگی شان به طور مطلق دراختیار خودشان بود و به سخنی دیگر خداوند زندگی آنان را به خودشان تفویض کرده بود و فعال مایشاء نسبت به خود بودند، بی گمان این بخش از زندگی خود را حذف می کردند و یا به شتاب از دیوار زمان می گذشتند و به زمان و مکانی دیگر کوچ می کردند. ولی حذف و اضافه بخشی از زندگی و زمان و مکان در اختیار ما نیست و انسان درهمه حال که مختار است که از دو راهی های بسیار زندگی، راهی را برگزیند، ولی هماره درجبری اسیر است که او را نمی گذارد تا هرگونه می خواهد عمل کند.

اینجاست که مفهوم «لاجبر و لاتفویض بل منزله بین منزلتین» معنای درست می یابد.

اگر انسان به دقت در زندگی و هستی خویش و دیگران تفکر و تدبر نماید، در می یابد که انسان هرگز گرفتار تکرار نیست بلکه زندگی روزانه اش بخشی از طرح کلی است که در مسیر شدن می بایست از این خانه ها به ظاهر هم شکل و همانند بگذرد.

اگر بخواهیم تمثیلی دراین باره داشته باشیم می توانیم زندگی خود را به برنامه نویسی رایانه ای همانند کنیم که بی شمار صفر و یک هاست که آن را می سازد. شخص برنامه نویس، به ظاهر کاری تکراری انجام می دهد و خانه ای را خالی و خانه ای را پر می کند. این کار بسیار ساده است ولی درعین سادگی اش بسیار پیچیده است و تنها از خبرگان و کارشناسان این فن و هنر بر می آید تا طرح خویش را کامل کنند و در نهایت نرم افزار و یا تصویری زیبا ارایه دهند.

ما درطول شبانه روز، با کارهای به ظاهر تکراری خود خانه های خالی زیادی را پر می کنیم که در نهایت تصویری از ما را ارائه می دهد. خودسازی چیزی جز همین اندیشیدن و درست پر کردن براساس نظام احسن هستی نیست.

اگر برنامه نویس رایانه با طرحی ذهنی، اقدام به پر کردن خانه ها می کند تا بیت ها (bit) را تکمیل کند و نمایی از چیزی ارائه دهد، ما نیز برای زندگی خویش طرحی داریم که خداوند در قرآن ارایه کرده است. اگر براساس این نظام و دستور هدایتی آن عمل کنیم می توانیم امیدوار باشیم که در نهایت انسان متعالی از خود ساخته ایم.

ضرورت محاسبه نفس

هر کسی نیازمند محاسبه است. از این رو از انسان خواسته شده که در هر بیست و چهار ساعت، دمی درگوشه ای بنشیند و ببیند که چگونه طرح خانه های خالی را پر کرده و دراین محدوده زمانی چه چیزی را ساخته است. این همان محاسبه نفس است که درروایات آمده است.

مومن آینه مومن

افزون برآن نیازمند دیگری هستیم تا به عنوان آینه ای آن چه را خود ساخته ایم به ما نشان دهد. یعنی به ما نشان دهد که در آینه وجود دیگری ما چه چیزی از خود ساخته و ارایه می دهیم.

درتفکر اسلامی از این مساله به مراه (آینه) بودن مومن نسبت به مومن دیگر یاد شده است.

درحقیقت هر مومنی وظیفه دارد تا به عنوان آینه ای صادق تصویر روشنی از دیگری ارایه دهد تا شخص در آینه دیگری حقیقت خود را بشناسد و درک کند که تاکنون چه چیزی از خود ساخته است. این مطلب روی دیگر سکه ولایت مومن است که در آیات قرآنی به اشکال مختلف بدان اشاره شده است. درحقیقت نظارت بر اندیشه و رفتار دیگر مومنان، یک روی سکه و آینه بودن، روی دیگر سکه ولایت مومن است.

شاید کم تر کسی به همه ابعاد ولایت مومن بر مومن پرداخته باشد و لذا بسیاری از ابعاد این ولایت بر مومنان هم چنان پـوشیده مانده است. این درحالی است که آیات و روایات کوشیده است تا همه ابعاد را باز کند ولی غفلت از آیات و روایات، ما را در تنگناهای فهم و درک درست حقیقت ولایت مومن و بسیاری دیگر از حقایق قرآنی قرارداده است.

به هرحال، هر کسی با رفتارهای به ظاهر تکراری خویش از ساختمان بلند زندگی خویش بالا می رود و دراین مسیر، هرچند که گام بر پله های تکراری می گذارد و هر از گاهی با پاگردی از مشکلات و سختی ها دست و پنجه نرم می کند، اما نه تنها در نهایت به پشت بام ساختمان زندگی می رسد بلکه خود را در این مسیر چنان می سازد که می خواهد.

بسیاری از مردم می کوشند تا به قول خود با حذف زواید و تکرارهای خسته کننده زندگی، به قله حقانیت برسند. در مسیر زندگی خویش به شتاب هرچه تمام تر به قله موفقیت دست یابند. از این رو به مسیر زیبای زندگی که از میان جنگل ها و مراتع و باغ و بوستان و حتی سنگلاخ ها و کویرها می گذرد توجهی نمی کنند. این گونه است که از غرزدن های زن و بچه خسته می شوند و یا از استحمام و کوتاه کردن مو آرزده می گردند. و آن را بیهوده می شمارند.

زیرا به گمان خویش آرزوها و افکار بلندتری دارد که می بایست به آن دست یابند. اینان همانند کودکانی هستند که می خواهند زودتر بزرگ شوند و از کودکی خویش بهره ای نمی برند و هنگامی که به بزرگی می رسند چون از کودکی خاطره ای ندارند هماره آرزوی کودکی دارند؛ زیرا در بام بزرگی خویش بسیاری از خانه ها را خالی می یابند که می بایست پر می شد ولی به هر علتی از جمله هوس بزرگ شدن، پر نشده است.

همه مراحل زندگی بشر، قطعات و خانه های خالی است که می بایست به درستی براساس آموزه های و حیانی و کتاب راهنمای راست زندگی پر شود. هر بخشی از زمان و مکانی که ما در آن قرارمی گیریم. بخشی از زندگی کلی ماست. این خانه ها و قطعات را می بایست به درستی پر کرده و درجای خود قرارداد تا با هر یک از آن ها نامی از نام های حسنای الهی ظهور و بروز کند که درآدمی سرشته شده است.

اگر کسی بتواند از هر دم این زندگی به درستی چون پیامبر اکرم (ص) بهره گیرد در نهایت مظهر اتم و اکمل خداوندی می شود. او در زندگی خویش چوپانی و تجارت کرد و روزها و شب ها در میان دشت و کوه گذراند و با گوسفند و چارپـایان ماند و در سکوت دشت، زندگی تکراری خویش را گذراند درحالی که کوشید به درستی هر پله ای را پشت سر بگذارد و خانه ای را به راستی پر کند. این گونه است که هرچیزی برای او مفهوم تازه ای یافت و تکرارها رخت بربست؛ زیرا با هر خانه ای که با قلم صنع الهی خویش پر می کرد بخشی از وجود خویش را کمال می بخشید.

باشد تا ما نیز این گونه عمل کنیم و از به ظاهر تکرارها خسته نشویم. زیرا این ها همانند وسیله خانه سازی کودکان است که بسیاری از آن ها هم شکل و قالب هستند و لی طرح ها و ساختمان و وسایل مختلف و شگفت و زیبایی از آن ها می توان ساخت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا