آسيب شناسي خانواده
قرآن براي خانواده جايگاه و اهميت ويژهاي قايل است. اين توجه به جهت كاركردها و نقش بنيادين خانواده در تكامل و تعلي فردي و اجتماعي بشر است. بي گمان عناصر چندي چون وراثت، اجتماع و زمان در ساخت شاكله و شخصيت فرد دخالت مستقيم و غير مستقيميدارد ولي جامعه شناسان و روان شناسان نقش خانواده را فراتر از سه عنصر ياد شده پيشين ميدانند.
به نظر بسياري از ايشان، خانواده به عنوان نخستين كانون پرورش روحيات فردي و آموزشگاه اطلاعات و معلومات موثر در ساخت شخصيت علمياو، بزرگترين عامل و عنصر در ميان عناصر ياد شده است. در گذشته نقش خانواده بيش از كاركردهاي كنوني آن بوده است. در حال حاضر برخي از مسايل چون آموزش و پرورش كودكان به مراكز ديگري چون مهد كودكها، كودكستانها و مدارس واگذار شده است و از نقش خانواده تا حدودي و يا بيشتر كاسته شده است. شايد مشكل بسياري از جوامع از فروكاهي همين نقش پديدار و پرسش ريشه يابي آسيبهاي خانواده پيش رو همگان به ويژه خانوادهها و مسئولان امور اجتماعي مطرج شده باشد.
به ويژه كه خانواده مهمترين عامل جامعه پذيري كودك نيز ميباشد.از عوامل موثر در ايجاد كانوني گرم به نام خانواده ميتوان به مساله عشق و محبت زن مرد اشاره كرد. سردي اين روابط نه تنها در فرزندان خودنمايي ميكند بلكه در ايجاد ناهنجارهاي اجتماعي ديگري كه توسط زن و مرد نيز شكل ميگيرد موثر است. رفتارهاي نامناسب و تند و خشن با اطرافيان و وازدگي اجتماعي، ايجاد ارتباطهاي نامشروع و تماسهاي جنسي بيرون از خانواده ميتواند نمونههاي از اين دست آثار و پيامدها باشد. شكل و شمايل مرد و زن و نوع پوشش و مانند آن را نبايد در ايجاد محبت و عشق و دلدادگي نايده گرفت و سبك شمارد. اين همه اشعار عاشقانه و تعابير ظريف و لطيف در وصف چهره و اندام و پوشش و لباس و مو نميتواند بي معنا باشد. اينها بيانگر و نشان دهنده ژرفاي تاثير گذاري و تاثير پذيري انسان چه مرد و چه زن از عواملي از اين دست باشد. اصولا انسان به زيبايي توجه دارد و متاثر از آن حركت و واكنش نشان ميدهد. اشعار و تعابير ستايشگر اندام و رخسار تنها بخشي از بازتاب عنصر زيباگرايي انسان است. در روايات نيز به عامل زيبايي در انتخاب همسر توجه داده شده است. با يك جستجو در مجموعهاي روايي نرم افزاري ميتوان به شماري قابل توجهي از اين دست از روايات دست يافت. آرايش و زيبا نمايي و زيباپوشي و رعنايي و طنازي يكي از عوامل موثر در ايجاد محبت و عشق است. انسان پيش از آن كه عاشق اخلاق و علم و فضل فردي شود عاشق چشم و ابرو و اندام كامل ميشود. در قرآن آمده است كه جبريل در هنگام تمثل بر حضرت مريم دوشيزه به صورت انسان كامل و مستوي ظاهر شده است. جواني زيبا و خوش اندام كه تناسب در همه شكل و شمايل ظاهري وي رعايت شده است.
اين سوايت و استواي براي اين است تا مريم دوشيزه از ديدنش گريزان نشود. از اين رو در تمثل جبريل اين قانون مهم در جذب و جلب و عشق و گرايش و ميل جنسي مراعات شده است. اگر حضرت مريم از زيبايي وي متاثر نميشد تن به خواسته جبريل نميداد تا به عنوان عامل ديگري در ايجاد مسيح(ع) به صورت معجزه و لو به دميدن روح مشاركت جويد.انسان به طبيعت فطري و غريزي خود از هر پديده زشت ميگريزد و اين زشتي در جسم بيشتر به چشم ميآيد. چنان كه زشتي باطني دير دسترس و ديرياب است زيبايي باطني و سيرتي نيز چنين است. افزون بر اين كه انسان هر چند پس از مدتي به يك ديگر خوي ميگيرد و ارزشها و زيباييها باطني همسر را به دست ميآورد ولي دوست ميدارد كه همسري داشته باشد كه از هر دو زيبايي برخودار باشد، زيرا جمع دو زيبايي امكان پذير است. ديگر آن كه فردي كه پس از ديدن كسي وي را به همسري برگزيده، او را مناسب و زيبا يافته بود ولي اكنون به جهاتي اين زيبايي نهان شده و فرد با پوشش نامناسب و يا دوري از آرايش و سرگرم شدن به چيزهاي ديگر آن زيبايي مورد پذيرش همسر را از ميان برده است. نبايد بر اين باور پوچ پافشرد كه خر ما از پل گذشته است، بلكه از قديم گفته شده است كه نگهداشت چيزي از به دست آوردن آن دشوارتر است.از ديگر عوامل ايجاد بحران در روابط خانوادگي ميتوان به خاموش شدن اجاق اشاره كرد. خانواده در گذشته به اجاق و آتش متكي بود. به اين معنا كه آشپزي و همسفره شدن عاملي موثر در ايجاد كانون گرم خانواده و پايداري آن بوده است. خانه بدون آشپزخانه معنا نداشت. خانواده نيز بر سر سفره گرد ميآمدند و ضمن خوردن به تبادل آراي و نظرات خود ميپرداختند. درباره نقش و كاركرد مثبت سفره روايات زيادي ميتوان يافت. در روايت است كه اگر ميخواهيد كسي را بشناسيد با او يا همسفر يا همسفره و يا همخانه شويد. انسان تا زماني ميتواند نقشي غير از آن چه هست را بازي كند و از عوامل به هم زدن نقش دروغين هم غذا و سفره شدن است كه نوع رفتار و شخصيت فرد در هنگام غذا خوردن به خوبي لو ميرود و خود واقعي وي شناخته ميشود. در قرآن آمده است هنگاميكه بر حضرت ابراهيم(ع) مهمانهايي وارد شدند آن حضرت به شتاب رفت و گوساله اي چاق را سر بريد و پخت و به خدمت مهمانان گذاشت. آنان چون از فرشتگان بودند دست پيش نبردند و همين مساله باعث ترس و هراس آن حضرت شد. فرشتگان چون ترس و هراس آن حضرت را ديدند ماهيت خود را آشكار كردند و بيان داشتند كه از فرشتگان هستند از اين رو نيازي به خوراك ندارند. در حقيقت ترس آن حضرت برخاسته از رفتار مهمانان در سر سفره بوده است، چون مدتي دراز آنان در نزدش بودند و آن حضرت گوساله اي را سر ميبرد و ميپزد و به خدمت ايشان ميآورد و در همه اين مدت رفتار مهمان به گونه اي بود كه ترسي پديد نياورده بود ولي در سر سفره اين ترس ايجاد شد و به آشكار سازي نيت و ماهيت مهمانان بر طرف شد.
در زمانه ما نقش آشپزخانه و سفره كاهش يافته است و خانواده در سر سفره گرد نميآيند، در حالي كه سفره و آداب غذا خوردن و گفتارهاي رو در رو ميتواند به عنوان مهمترين عامل در جامعه پذيري و ايجاد شخصيت متعادل همسر و فرزندان نقش سازنده و مفيدي را بازي كند.استقلال مالي اعضاي خانواده نيز به عنوان عامل آسيب زا شناسايي شده است.در گذشته مرد به عنوان صاحب ثروت و عامل نفقه خانواده شناخته ميشد و همگان از نظر اقتصادي به وي وابسته بودند. زن هر چند خود داراي استقلال اقتصادي بود و اسلام آن را تاييد كرد ولي نفقه و خرج خانواده حتي زن متمكن بر عهده مرد بود. گاه ميشد كه زن چند برابر مرد داراي ثروت و مكنت بوده است ولي خرج و نفقه بر عهده مرد با داراي متوسط و يا به پايين بوده است. اگر زن خرجي ميداد از باب وظيفه و تكليف نبود و ميتوانست به عنوان وام به شوهر داده و پس از تمكن و ايسار باز پس گيرد.در زمانه ما استقلال مالي حتي فزرندان موجب شده است كه پيوندهاي خانوادگي كاهش يابد.سستي بنياد خانواده آثار و پيامدهاي شوميدارد كه بر جسم و جان تك تك اعضاي خانواده و در نهايت جامعه به جا ميگذارد. كمبود نوازش و محبت و عدم ارضاي نيازهاي طبيعي مرد، زن و فرزند كه بايد در خانه و خانواده سيراب شود، آثار شوم رواني و عقلاني در پي خواهد داشت. هر خلايي در خانواده و محروميت از هر چيزي كه بايد در خانواده از آن بهره ميگرفت در جايي ديگر پر ميگردد كه گاه به اشكال خطرناكي بروز و ظهور ميكند.
مرد و زن بسياري از نيازهاي خود را با مصاحبت و همكلاميو معاشقه بر طرف ميسازند كه نميتوان آنها را از طريق نيازهاي جنسي بر طرف ساخت. در حالي كه نياز جنسي عامل مهم و موثري است ولي نيازهاي ديگري نيز وجود دارد كه بايد در خانه و در ميان خانواده بر آورده گردد. اگر اين در خانه بر آورده نشود در خارج از خانه و خانواده به اشكال زشت و زننده اي بر آورده ميشود. بسياري از مردان و زنان كمبودهاي دوستي، همفكري، هم ذوقي و كلاميو… خود را در بيرون از خانه و خانواده به صورت تماس با هم جنس و يا غير هم جنس اشباع ميكنند. آمار انحرافات و ناهنجاريها و ريشه يابي آن نشان ميدهد كه كمبود اين نيازها و بر آورد نشدن آن در خانواده عامل عمده همه آنها بوده است.