اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

کارخانه دروغ سازی و دروغ پراکنی

بسم الله الرحمن الرحیم

افتراء غیر از دروغ و کذب است؛ کسی که اهل افتراء باشد، در حقیقت کارخانه دروغ سازی و دروغ پراکنی دارد؛ زیرا افتراء از ریشه «فری» به معنای جعل و ساختن دروغ و نسبت دادن سخن یا کار ناحق یا صفت نابهنجار و زشت به دیگری است، در حالی که دیگری از چنین اموری پاک و منزه است. البته برخی با اعتقاد راسخ به دروغ سازی و دروغ پراکنی اقدام می کنند؛ زیرا گرفتار کژاندیشی، کژپنداری و کژرفتاری هستند و راست دیگران را دروغ و درست دیگران را نادرست می شمارند و چیزی را که خود بدان سزاوارتر هستند، به دیگری نسبت می دهند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از بزرگ ترین گناهان زبان، افتراء و جعل دروغ و نسبت دادن آن به دیگران است. این افتراء حتی ممکن است نسبت به خدا باشد و مثلا شخص مدعی این معنا باشد که پیامبر است و خدا با او سخن می گوید و وحی می فرستد، در حالی که چنین نیست، بلکه حتی ممکن است گرفتار وحی شیطانی باشد؛ زیرا وحی الهی هرگز به باطل دعوت نمی کند و جز حق نمی خواند؛ در حالی که وحی شیطانی بر باطل و مصادیق آن تاکید دارد و انسان را به سوی ظلم، دروغ، خیانت، جنایت، کفر، نفاق، زنا و گناه دعوت می کند و می کشاند.

از نظر قرآن، تنها کافران، مشرکان و منافقان نیستند که گرفتار دروغ سازی و افتراء هستند، بلکه برخی از مدعیان اسلام و شریعت نیز بدان گرفتار می آیند و به خدا، پیامبران، مومنان و مسلمانان دروغ هایی را می بندند که خودشان بدان سزاوارتر هستند و دیگران از آن پاک و منزه هستند.

بی گمان شناخت این افراد بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا بسیاری از آنان با تزیین دروغ باطل خویش به اموری به ظاهر مقبول و پسندیده و زیبا در تلاش هستند تا نه تنها وجاهت برخی از امور را زیر سوال ببرند و تشکیک در دلها بیافکنند، بلکه وجاهت اشخاص وجیه را نیز مخدوش سازند و مردم را از همدلی و همراهی و همکاری بلکه پیروی و اطاعت از آنان بازدارند و انسجام اجتماعی و وحدت مردمان را به تفرقه و کینه تبدیل سازند و این گونه مقاصد پلید و شیطانی خویش را به کرسی نشانند.

توجیه زشتی ها با دروغ سازی و افتراء

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از اهل باطل و گناه و خلاف، حتی از مسلمانان، برای توجیه امور زشت و خلاف فطرت الهی، دروغ سازی می کنند؛ زیرا اصولا فطرت انسانی یعنی همان عقل در قلب سالم و نفس مستوی و معتدل، قدرت و توان تشخیص حق و باطل و مصادیق آنها از عدالت و صداقت و امانت و ضد آنها ظلم و کذب و خیانت را داشته و به حق و مصادیق آنها گرایش و نسبت به باطل و مصادیق آنها گریزش دارد؛ از این روست که به الهامات فطرت، مردم گرایش به تقوای فطری و گریزش از فجور و دریدگی و گناه دارند، مگر آن که فطرت آنان دفن و دسیسه شده و نور فطرت ناتوان از تشخیص و گرایش به حق و مصادیق آن شود.(شمس، آیات 7 تا 10)

بنابراین، تا زمانی که فطرت انسان سالم و فعال باشد، انسان به سوی حق و حقیقت و مصادیق آن می رود و از باطل گریزان است؛ این گونه است که «حرف راست را باید از بچه شنید» که بر فطرت الهی خودش است؛ اما وقتی تحت تاثیر آموزش و پرورش غلط والدین یا اجتماع قرار می گیرد، همین بچه «ملت باطل» را می گیرد و با آن که در آغاز قدرت تشخیص حق و باطل را دارد، ولی گرایش به باطل پیدا کرده و دروغ می گوید.

البته از نظر قرآن، اگر این روند آموزش و پرورش باطل ادامه و استمرار یابد، نور فطرت دسیسه و دفن شده، و پرده بر قلب و توانایی آن کشیده شده و به سبب تغییر و گرفتار شدن به طبع و ختم، دچار وارونگی در شناخت و گرایش می شود تا جایی که به عنوان سفیه فاقد عقلانیت فطری، فاسد و افساد خویش را اصلاحات دانسته و رفتار اصلاحی مومنان اهل تعقل را افساد بر می شمارد و مومنان را به عنوان مفسدان معرفی می کنند؛ زیرا چنین شخصی شعور تشخیصی و گرایشی خویش را از دست داده و بی شعور شده است.(بقره، آیات 7 تا 12)

بنابراین، از نظر قرآن، همان گونه که رشد فرآیندی و در قالب صیرورت مثبت انجام می شود، گرفتاری به سفاهت نیز فرآیند و صیرورتی است که در قالب منفی انجام می شود؛ پس شخص گام به گام رشد می کند یا سفیه می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فطرت انسانی قبل از آن که گرفتار ختم و طبع شود و کارکردهای فطری خویش را به طور کامل از دست دهد، به طور فطری نسبت به زشتی و بدی واکنش منفی نشان می دهد و «نفس لوامه» او را بر زشتی و بدی سرزنش می کند؛ البته این تا زمانی است که نفس به طور کار مطبوع و مختوم نشده باشد؛ زیرا اگر مختوم شود، به جای نفس لوامه و سرزنشگر، نفس اماره به بدی می نشیند که شخص را به بدی و زشتی فرمان می دهد.

بر اساس نظر قرآن، قبل از سقوط کامل و دفن فطرت به شکل تمام، انسان به طور فطری از زشتی کراهت داشته و آن را ناخوش می دارد و بدان گرایشی ندارد؛ اما برای آن که شخص توجیهی برای کار زشت و منکرات خویش داشته باشد، دستاویز به عنوان «افتراء» را به دست می گیرد و با دروغ سازی و دروغ پراکنی تلاش می کند تا رفتارهای زشت خویش را توجیه کرده و به آن وجاهت عقلی و نقلی بدهد. این گونه است که مثلا برای توجیه خیانت در امانت، با دروغ سازی و افتراء به خدا بیان می کنند اگر عقل فطری خیانت در امانت را ناروا و ناپسند دانسته، اما نقل الهی به ما این مجوز را داده تا خیانت ورزیم و اموال امانتی دیگران را به صاحبان آن بازپس ندهیم.(آل عمران، آیه 75)

در حقیقت، کسانی که به طور فطری و بر اساس درک و فهم عقل فطری در قلب سالم و نفس مستوی و معتدل، خیانت و دیگر کارهای زشت و بد را می شناسند و از آن گریزش دارند، برای توجیه رفتارها و کارهای زشت و بد خویش، به افتراء و دروغ سازی می پردازند. این گونه است که به خدا و پیامبران نسبت های دروغ می دهند که آنان مجوز این کارهای زشت و بد را صادر کرده و اگر از نظر عقل فطری زشت و ناروا است، اما عقل وحیانی و شرعی مجوز عمل به آن را داده است.

شاید شما نیز در میان اطرافیان خویش کسانی را دیده باشید که به طور فطری برهنگی را ناخوش دارند، اما برای توجیه رفتارهایی زشت و نابهنجار خویش به انکار حکم شرعی می پردازند و مثلا می گویند: اسلام قائل به حجاب نیست؛ یا کجای قران از وجوب حجاب سخن به میان آورده است؟ و اگر حکم نقلی شرعی موجود باشد، آن را محدود به اشخاص یا زمان های خاص می کنند و خود در مقام فتوا و بدعت گذاری در دین بر می آیند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین علت های بدعت در دین و احکام آن، ایجاد جنگ و تقابل و تضاد میان «احکام کشفی از سوی عقل و نقل است.» این در حالی است که نقل وحیانی و عقل فطری حقیقت را یکسان فهمیده و گزارش می دهند و کشفیات عقل فطری و نقل وحیانی یکسان و موید یک دیگر است.(روم، آیه 30)

به سخن دیگر، خدا دو حجت در میان مردمان گذاشته که همان عقل فطری و نقل وحیانی است.(کافی، ج 1، ص 11) بنابراین، هیچ تضاد و تقابلی میان احکامی نیست که عقل و نقل کشف می کنند؛ زیرا عقل و نقل، شریعت را کشف می کنند که احکام الهی و سنت ها و قوانین خدایی برای دست یابی انسان به کمال در صراط مستقیم هدایت است.(طه، آیه 50؛ روم، آیه 30؛ شمس، آیات 7 و 8)

اما از آن جایی که برخی تنها برای مقاصد دنیوی خویش تلاش می کنند، برای آن که توجیه برای مخالفت های خویش نسبت به کشفیات عقل فطری داشته باشند، دست به بدعت آفرینی در نقل زده و با افتراء به خدا، احکام الهی را تغییر می دهند تا مقاصد پلید و شوم خویش را تحقق بخشند. از نظر قرآن، بسیاری از اهل کتاب و عالمانی دینی دین فروش با افتراء به خدا و بدعت در دین چنین رویه ای را در پیش گرفته و کارخانه دروغ سازی و دروغ پراکنی به نام خدا و دین راه انداخته اند.(آل عمران، آیات 23 و 24)

البته این افتراء به خدا و دین، و تولید دروغ های بی پایان و احکام دروغین و نسبت دادن آن به خدا و دین و بدعت آفرینی، غیر آگاهانه نیست، بلکه آگاهانه و عالمانه و عامدانه انجام می شود تا این گونه هم درآمدی داشته باشند و هم هواهای نفسانی خویش و پیروان را ارضا کنند.(آل عمران، آیات 75 و 78؛ بقره، آیات 79 و 80)

از نظر قرآن، دروغ سازی و افتراء به خدا تنها به دنیا محدود نمی شود، بلکه حتی برای خدا تعیین تکلیف می کنند که مثلا گروهی را اصلا عذاب نکند یا اگر عذاب می کند برای روزهای محدودی باشد؛ در حالی که این ادعاها و افتراء های آنان هیچ مبنای عقلی و نقلی ندارد.(بقره، آیه 80)

با نگاهی به رفتارهای افتراء آمیز اهل کتاب به ویژه عالمان یهودی و مسیحی می توان دریافت که این دروغ سازی و دروغ پراکنی که بر خلاف اصول کشفی عقلانی و عقل فطری است و هیچ منبع معتبر نقلی وحیانی نیز برای آن نیست؛ می تواند تا جایی گسترش یابد که توحید را به شرک و چند خدایی(نساء، آیه 171؛ مائده، آیات 73 و 116؛ توبه، آیه 30)، و خداپرستی را به گوساله پرستی تبدیل کند(اعراف، آیه 152) و این گونه عقل و نقل را بازیچه هواهای نفسانی قرار دهد و مردم را از هدایت های فطری عقلی و نقلی وحیانی محروم ساخته و به دوزخ کشاند.

خدا به صراحت بیان می کند که دروغ سازی و دروغ پراکنی در قالب افتراء مختص به آدمیزاد نیست، بلکه حتی برخی از جنیان نیز به سبب بی خردی و گرفتاری در سفاهت، به خدا نسبت های دروغی چون شریک، همسر و فرزند می دهند که از اساس با عقل و نقل در تضاد است.(جن، آیه 1)

هم چنین دروغ سازان و دروغ پراکنان به ویژه در میان عالمان دین فروش، تلاش می کند تا حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام سازند؛ این در حالی است که تحلیل و تحریم و دیگر احکام الهی بیش تر موارد بر اساس مصالح و مفاسدی است که در متعلقات احکام است؛ به عنوان نمونه اگر خمر و خوک و سگ و مانند آنها حرام و نجس دانسته شده، به سبب مفاسد اکثری است که در این ها است، و اگر اموری چون گوشت گوسفند، میوه ها و مانند آنها حلال دانسته شده به سبب «طیب» بودن و سازگاری با بدن انسان است؛ در حقیقت طیبات را خدا حلال و خبائث را حرام کرده است؛ زیرا طیبات با فطرت انسان سازگار و به مصلحت اوست، اما خبائث ناسازگار با انسان و دارای مفسدت برای انسان است. این در حالی است که افتراء زنندگان به خدا با دروغ سازی و نسبت دادن آن به خدا، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال می سازند تا مقاصد پلید و شیطانی خویش را پوشش دهند.(مائده، آیه 103؛ انعام، آیات 137 تا 140)

خدا بیان می کند که مشرکان دروغ سازی و نسبت دادن آن به خدا نه تنها حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کردند(همان)، بلکه ارتکاب فحشاء و منکرات را به تجویز خدا دانسته و گفته اند که خد آنان را امر به فحشاء کرده است؛ در حالی که چنین دروغی بسیار سنگین و بزرگ است؛ زیرا هر گز خدا به منکرات به جای معروف فرمان نمی دهد.(اعراف، آیه 28)

هم چنین از نظر قرآن، کسی که به خودستایی می پردازد و خود را پاک و تزکیه شده می داند، در حالی که چنین نیست؛ زیرا تزکیه نفس به معنای حقیقی تنها از سوی خدا انجام می شود، چنین شخصی در حقیقت به خدا افتراء زده تا رفتارهای زشت و ناروای خویش را بپوشاند و خود را انسانی پاک و تزکیه شده معرفی کند.(نساء، آیات 49 و 50)

بر اساس گزارش های قرآنی، یهودیان که استاد تحریف و افتراء و دروغ سازی و نسبت دادن آن به خدا هستند، نسبت های زشتی را به خدا نسبت داده اند که عقل حتی آن را نسبت به انسان نمی پذیرد تا چه رسد که برای خدای غنی حمید بپذیرد. از جمله این افتراء ها و دروغ های ناروا می توان به دست بسته بودن خدا و بخل ورزی او(مائده، آیه 64)، آمرزش گناه با اصرار بدان و عدم توبه(اعراف، آیه 169)، نسبت فقر به خدا(آل عمران، آیه 181)، نسبت دادن نوشته و احکام خویش به خدا(بقره، آیه 79)، انتساب امور ناروا به خدا(اعراف، آیه 169)، انتساب امتیازات خاص برای یهود(نساء، آیات 49 و 50؛ بقره، آیه 80؛ آل عمران، آیات 23 و 24)، فرزندداری خدا از جمله «عزیر بن الله»(بقره، آیات 113 و 116؛ یونس، آیه 68؛ توبه، آیه 30) و مانند آنها اشاره کرد.

در حقیقت بسیاری از این دروغ سازی به نام خدا و دین تنها برای توجیه رفتارهای زشت و بد و منکری است که عقل فطری از آن گریزش دارد؛ بنابراین، با افتراء به خدا و نقل سازی دروغین از خدا، بر آن هستند تا این رفتارهای زشت را توجیه کرده و بدان وجاهت نقلی دهند و بگویند که خدا چنین خواسته است؛ در حالی که افترای بیش نیست.

تخریب شخصیت ها با افتراء و دروغ سازی

به نظر می رسد که از دیگر عواملی که موجب می شود که انسان به ویژه عالمان آنان به افتراء و دروغ سازی و دروغ پراکنی رو آورند، تخریب شخصیت های مقبول در میان مردم و جداسازی مردم از آنان و تردید در اسوه و سرمشق بودن ایشان باشد.

با نگاهی به گزارش های قرآنی دانسته می شود که هجمه اصلی تخریب شخصیت ها با افتراء متوجه پیامبران و اولیای الهی از مومنان بوده است.

از مهم ترین تخریب هایی که علیه پیامبران الهی انجام شده، افتراء و دروغ سازی نسبت به شخصیت و افکار و آراء و رفتارهای آنان بوده است. از جمله این افتراء ها می توان به طغیانگری و سرمستی(قمر، آیات 23 تا 25)، کذاب و دروغگو(همان)، مسحور و سحر شده(اسراء، آیه 47؛ شعراء، آیات 153 و 185)، افتراء به خدا(مومنون، آیه 38)، ساحر بودن و سحر در معجزه(ذاریات، آیه 52؛ مائده، آیه 110؛ صف، آیه 6؛ یونس، آیه 2)، کهانت و جنون(طور، آیه 29؛ قمر، آیه 9)، شاعر بودن(صافات، آیه 36؛ طور، آیه 30)، شوم و نحس بودن(اعراف، آیات 130 و 131)، سفاهت و سبک مغزی و فقدان رشد عقلی(اعراف، آیه 66)، سرقت و دزدی(یوسف، آیه 77)، خیانت جنسی(یوسف، آیه 25)، ضلالت و گمراهی(یوسف، آیه 95)، بردارکشی(احزاب، آیه 69)، خیانت در بیت المال و غنایم(آل عمران، آیه 61)، نسبت زشتی وبدی(نساء، آیه 78)، ساختگی بودن قرآن(یونس، آیات 37 و 38؛ هود، آیات 13 و 35) و مانند آنها اشاره کرد که همگی برای تخریب شخصیت پیامبران انجام می شد.

البته از نظر قرآن مومنان نیز دور از دسترس افتراء دشمنان نبوده و نیستند، بلکه شخصیت آنان هماره از سوی دشمنان تخریب می شود و با افتراء و دروغ سازی و دروغ پراکنی شرایطی را ایجاد می کنند که جایگاه اجتماعی از دست برود و مردم به آنان اعتماد نکنند. افتراء به مومنان در اشکال گوناگون انجام می شود. بنابراین مومنان از زنان و مردان پاک دامن ممکن است به بی عفتی (نساء، آیات 20 و 156؛ نور، آیات 11 تا 16)، گناهان ناکرده (احزاب، آیه 58)، بهتان شگفت انگیز(همان) و مانند آنها متهم شوند و به آنان نسبت های دروغین و ناروایی داده شود.(احزاب، آیه 58)

آثار زیانبار افتراء و دروغ سازی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دشمنان علیه پیامبران و مومنان هماره از شیوه زشت تبلیغاتی دروغ سازی و دروغ پراکنی استفاده می کنند(انعام، آیه 112) تا مقاصد پلید خویش را جامه عمل بپوشانند و اسلام و ایمان را از میان برداشته و مومنان را نابود سازند و حاکمیت شیطان را تحقق بخشند.

بی گمان افتراء به معنای دروغ سازی و دروغ پراکنی گناهی بزرگ است که خدا وعده دوزخ به این افراد داده است.(نساء، آیه 50) در همه شرایع اسلامی حکم افتراء سنگین است و از آن منع شده و حرام دانسته شده است.(نحل، آیه 116؛ اعراف، آیه 169؛ طه، آیات 60 و 61؛ نساء، آیه 112؛ احزاب، آیه 58)

از نظر آموزه های قرآنی، افتراء به خدا و خلق، جرم(یونس، آیه 17)، ظلم(آل عمران، آیه 94؛ انعام، آیه 21)، کفر(مائده، آیات 72 و 73)، عامل گمراهی(انعام، آیات 140 و 142)، محرومیت از هدایت الهی(صف، آیه 7)، محرومیت از رستگاری(انعام، آیه 21؛ یونس، آیه 69)، گرفتاری به غضب و خشم الهی(اعراف، آیه 152)، لعن الهی(مائده، آیه 64)، ذلت و خواری(اعراف، آیه 152)، زیان و تباهی(اعراف، آیه 53؛ انعام، آیه 140)، اجرای حدود(نور، آیه 4)، عدم قبول شهادت و گواهی (همان)، سبب فسق(همان)، بدفرجامی(یونس، آیات 37 و 38)، عذاب اخروی(نحل، آیات 24 و 27)، ارتداد(آل عمران، آیه 80) و مانند آنها می شود.

از نظر قرآن، کسانی گرفتار افتراء شده و کارخانه دروغ سازی و دروغ پراکنی راه می اندازند که گرفتار ضلالت و کفر بوده(مائده، آیه 103؛ نحل، آیه 105) و دیگران را به اضلال و گمراهی می کشانند.(انعام، آیه 144)

البته جهل عقلی و علمی(زخرف، آیات 19 و 20؛ نجم، آیات 27 و 28)، عدم تعقل(مائده، آیه 103؛ یونس، آیات 16 و 17)، پیروی از ظن و گمان(نحم، آیات 27 و 28)، تخرص و تخمین زدن به جای یقین و قطع علمی(زخرف، آیات 19 و 20)، دنیاطلبی(اعراف، آیه 169)، تاثر از شیطان و پذیرش وسوسه هایش(بقره، آیات 168 و 169؛ نحل، آیات 62 و 63)، کسب متاع و کالاهای دنیوی(بقره، آیه 79)، روحیه تکبر و رویه استکبار(انعام، آیه 93) و مانند آنها نقش اساسی در گرایش انسان به دروغ سازی و دروغ پراکنی دارد. بنابراین، برای درمان یا رهایی از افتراء می بایست این بسترها و عوامل زدوده شود و به جای آن عقلانیت و ایمان(نحل، آیه 105) و مانند آنها جایگزین شود و عقل فطری و ارزش های کشف شده از سوی آن مورد اهتمام قرار گیرد و از حق و مصادیق آن هرگز عدول نکرد تا ریشه این بیماری زبانی خطرناک کنده شود و شخص از افترا و دروغ سازی دست بردارد.

البته شکی نیست که توجه به آثار زیانبار افتراء و نیز مجازات و خشم الهی در دنیا و آخرت می تواند به عنوان بازدارنده عمل کند. از همین روست که در آیاتی قرآنی به این نکات توجه داده شده تا شخص از افتادن در دام افترا و ایجاد کارخانه دروغ سازی و دروغ پراکنی پرهیز کند.(احقاف، آیه 8؛ اعراف، آیه 169؛ یونس، آیات 16 و 17 ؛ نحل، آیه 105؛ و آیات دیگر)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا