عرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

نشانه هاي كمال عقل

samamos-comبي گمان، در آموزه هاي وحياني اسلام و قرآن، عقل از جايگاه بلند و بنيادي برخوردار است، به گونه اي كه همه چيز انسان مرتبط به آن است. در روايات بر اين نكته تاكيد شده كه عقل، هر جايي حضور يابد، دين و حيا در آن جا همراه اويند. اين بدان معناست كه انسانيت انسان را تنها بايد در عقل او جست و هر كسي از عقل بي بهره ماند، از همه چيز بازمانده است.

البته با توجه به كاربردهاي قرآني از واژه عقل مي توان دريافت كه عقل زماني ارزش و اعتبار واقعي دارد كه به كار گرفته شود. از اين رو همواره در آيات قرآني اين واژه به صورت فعل به كار مي رود و در هيچ آيه اي به شكل اسمي به كار نرفته است. ناگفته نماند كه عقل كاربردي كه به آن نام هايي ديگر در عربي داده شده، به شكل اسمي به كار رفته است؛ زيرا آن نام ها در حقيقت، به نوعي اسم مصدر عقل هستند. به اين معنا كه هنگامي كه عقل به كار گرفته شود، نتيجه آن به شكل اسمي خاص چون لب و حجر و نهي بروز و ظهور مي كند و به كارگيران عقل و خردورزان، به نام اولوالالباب، اولي النهي و مانند آن معرفي مي شوند.

هر چند كه با نگاهي به عملكرد هر انساني مي توان از خردورزي وي آگاه شد و دانست تا چه اندازه از عقل خويش بهره مي برد، ولي براي اين كه كمال عقل و بهره مندي كمالي آن در شخصي شناخته شود، نياز به نشانه هاي خاص است كه در روايات به آن ها اشاره شده است. نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا حد امكان برخي از نشانه هاي كمال عقل را براساس روايات تفسيري ارائه دهد و تأثير خردورزي و كمال آن را در زندگي انسان به نمايش گذارد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

عقل، عنصر انسانيت

اگر بخواهيم براي انسان عنصري را معرفي كنيم كه او را از ديگر موجودات جهان جدا و متمايز كند، بي گمان عقل، اين عنصر متمايز است؛ زيرا اسماي الهي كه در انسان سرشته شده و روح خداوندي كه در وي دميده شده، در شكل عقل ناب و خالص و صافي خود را نشان مي دهد. هر چند كه در عالم هستي، فرشتگان و موجودات مجرد عاقلي وجود دارند كه در مرتبه خلوص عقل هستند، ولي موجود مادي در اين مرتبت تنها انسان است كه به اسبابي مي تواند از عقل مجرد نيز بگذرد و امام كل عقل يعني جبرئيل را نيز پشت سر گذارد به گونه اي كه پر پرواز عقلش از عروج و اوج باز ماند و درمانده و ناتوان از همراهي انسان كامل فرو ايستد.

از اين رو در آيات و روايات براي عقل، اهميت و ارزشي بلند و والا گفته اند كه هيچ چيزي به پايه آن نرسد.

البته در تعريف عقل و اين كه مراد از عقل در آيات و روايات چيست؟ اختلافي مشاهده مي شود؛ ولي در همه آن ها مي توان نشانه اي از عظمت عقل با هر تعريفي يافت.

عقل در لغت و زبان عربي به معناي حبس و امساك آمده است. عاقل را از آن رو عاقل گفته اند كه خود نگهدار بوده، و خويشتن را از رفتن به دنبال هواهاي نفساني باز مي دارد. عقل مايه امتياز انسان از حيوان و به معناي فهم و ضد حماقت نيز آمده است. (لسان العرب، ج9، ص 326، ذيل واژه «عقل») برخي گفته اند: با توجه به معناي اصلي عقل كه بستن و امساك است، بر ادراك با اين خصوصيت نيز عقل اطلاق مي شود و همچنين مدركات انسان و قوه اي كه به وسيله آن انسان بين خير و شر و حق و باطل تميز مي دهد، عقل ناميده مي شود و مقابل آن جنون، سفاهت، حماقت و جهل است كه هر كدام به اعتباري است. (الميزان، ج2، ص 247)

البته اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: ليس العاقل من يعرف الخير من الشر و لكن العاقل من يعرف خيرالشرين؛ عاقل آن نيست كه خير را از شر تشخيص دهد، بلكه عاقل كسي است كه ميان دو شر، آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد. (نهج البلاغه، خطبه91)

عقل در مفهوم روايي و قرآني چنان كه پيامبر(ص) به اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد، معناي خاص پيدا مي كند: يا علي العقل ما اكتسبت به الجنه و طلب به رضي الرحمن؛ ياعلي! عقل چيزي است كه با آن بهشت و خشنودي خداوند رحمان به دست مي آيد. (كنزالعمال، ج31، ص151، ح36472)

در قرآن كريم واژه عقل به همين شكل اسمي آن به كار نرفته، ولي برخي از مشتقات آن در شكل فعل مانند «يعقل»، «عقلوا»، «يعقلون» و «تعقلون» آمده است. از اين گونه استعمال و كاربردهاي قرآن دانسته مي شود كه آن چه از نظر قرآن ارزش و اهميت دارد، كاربرد عقل و خردورزي است نه خود عقل، الفاظ ديگري كه به نوعي بيانگر عقل يا مرتبه اي از آن است نيز در قرآن آمده است كه از آن جمله مي توان به نام هايي مانند: «قلب»، «فؤاد»، «افئده»، «الالباب»، «النهي» و «حجر» اشاره كرد كه هر كدام نام مرتبه اي از عقل كاربردي و درجه اي از خردورزي است. هر انساني در مرتبه اي از خردورزي قرار مي گيرد كه نام هايي بر آن درجه و مرتبه اطلاق مي شود. بنابراين، اطلاق هر يك بر عقل به جهت خاصي است كه در آن لحاظ شده است.

از اين نام ها اين معنا نيز به دست مي آيد كه رشد در انسان ثابت نيست و به شكل قوه اي در اختيار بشر است تا آن را با وسايلي به كمال برساند. البته آياتي از قرآن به صراحت بر رشد عقل دلالت دارد كه از آن جمله مي توان به آيات71 و 22 سوره يوسف اشاره كرد كه درباره رشد عقلاني حضرت يوسف(ع) و رسيدن به مقام كمال عقل و بلوغ آن است.

زمينه هاي رشد عقلي

زمينه هاي رشد عقلي را مي توان در اموري چون اجتناب از شرك (انعام، آيه151)، اجتناب از گناهاني چون قتل نفس (همان)، قتل فرزند (همان)، پرهيز از فحشاء (همان)، احسان به والدين (همان) و شكر نعمت (احقاف، آيه51) دانست. شكر نعمت كه به معناي سپاس زباني و بهره مندي درست و مناسب از هر چيزي است، موجب مي شود تا آدمي در عمل در مسير عقلانيت و خردورزي گام بردارد و موجبات رشد و كمال عقل را فراهم آورد و مرتبه به مرتبه نام هاي كمالي و درجات عالي تر آن را در خود تحقق بخشد.

البته گرايش به شرك (انعام، آيه17) و برخي از نوشيدني ها چون شراب و خمر و مسكرات ديگر (صافات، آيه74) موجب زوال عقل مي شود. اين كه خداوند در آيه اخير در وصف شراب بهشتي آن را فاقد غول (فساد عقل) و نزف (مستي) معرفي مي كند دانسته مي شود كه در شراب هاي دنيوي اين دو مشكل وجود دارد.

از اميرمؤمنان نقل شده كه فرمود: ينبغي للعاقل ان يحترس من سكر المال و سكر القدره ، و سكرالعلم، و سكر المدح و سكر الشباب، فان لكل ذلك رياحا خبيثه تسلب العقل و تستخف الوقار؛ سزاوار است كه عاقل، از مستي ثروت، قدرت، دانش، ستايش و مستي جواني بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاي پليدي است كه عقل را نابود مي كند و وقار و هيبت را كم مي نمايد. (غرر الحكم، ح10948)

نشانه هاي عاقلان و خردورزان

اين كه گفته شد هر انساني به سبب سرشته شدنش به اسماء و روح الهي، بهره مند از عقل است، به اين معنا نيست كه از عقل خود سود مي برد. بسياري از مردم نه تنها از آن سود نمي برند بلكه به اشكال گوناگون آن را در بسته بندي خودش نگه مي دارند و از قوه به فعليت نمي رسانند. برخي ديگر نيز گام از اين فراتر مي نهند و به زوال عقل مي انديشند و آن را با شراب و ديگر مسكرات از كار مي اندازند. بنابراين، هر انساني ممكن است خردمند و صاحب خرد باشد، ولي هر انساني خردورز نيست و تنها شماري اندك هستند كه خردورز مي باشند و در مسير كمال يابي مطلق آن هستند.بنابراين، تنها خردورزان هستند كه با بهره گيري از اين قوه سرشته در ذات، گام در مسير رشد و متاله (خدايي شدن) مي گذراند و مي كوشند تا همه اسماي سرشته در ذات را از قوه به فعليت در آورند و خدايي شوند.

از نظر قرآن، براي شناخت خردورزان و عاقلان مي توان به بينش و نگرش آنان مراجعه كرد؛ زيراهر خردورزي در بينش و نگرش، به گونه اي است كه مي توان به سادگي نشانه هاي خردورزي را در وي جست و ردگيري كرد.

از مهم ترين نشانه هاي عقل مي توان به آخرت طلبي (انعام، آيه 23) ، ايمان به خدا و تصديق حقانيت پيامبران (اعراف، آيه 961 و يوسف، آيه 901)، تصديق قرآن به عنوان كتاب وحياني (انبياء، آيه 01) تقواپيشگي (طلاق، آيات 8 و 01)، رعايت ادب و نزاكت (حجرات، آيه 4)، دوزخ گريزي (ملك، آيات 9 و 01)، پندگيري از آيات آفاقي و انفسي (آل عمران، آيه 811 و آيات بسيار ديگر)، وحدت گرايي (حشر، آيه 41)، اجتناب و پرهيز از گناه و پليدي (مائده، آيات 001 و 301) و پرهيز از دروغ و هواپرستي (فرقان، آيات 34 و 44) اشاره كرد.

بنابراين، با نگاهي به انديشه ها، بينش ها، نگرش ها و رفتارهاي هر كسي مي توان دريافت كه آيا انساني خردورز است يا آن كه از قوه تعقل بهره اي نبرده و عقل خويش را از قوه به فعليت درنياورده است.

اميرمومنان درباره نشانه هاي خردورزي مي فرمايد: العقل شجره اصلها التقي و فرعها الحياء و ثمرتها الورع فالتقوي تدعو الي خصال ثلاث: الي الفقه في الدين و الزهد في الدنيا و الانقطاع الي الله تعالي و الحياء يدعو الي ثلاث خصال: الي اليقين و حسن الخلق و التواضع و الورع يدعو الي خصال ثلاث؛ الي صدق اللسان و المسارعه الي البر و ترك الشبهات؛ عقل، درختي است كه ريشه آن تقوا، شاخه هايش حياء و ميوه آن،پارسايي است. تقوا به سه چيز دعوت مي كند: دين شناسي، بي رغبتي به دنيا و دل بستگي به خداوند، و حيا به سه چيز دعوت مي كند: يقين، خوش اخلاقي و تواضع، و پارسايي به سه چيز دعوت مي كند: راستگويي، سرعت و شتاب در نيكي ها و دوري از كارهاي شبهه ناك. (المواعظ العدديه ، ص 061)

نشانه هاي كمال عقل

چنان كه گفته شد، عقل نيز همانند هر قوه اي در مسير كمال، مراتبي را مي گذراند. همان طور كه ايمان و شركت مراتبي دارد، همين گونه عقل و خردورزي نيز مراتبي دارد. خداوند نشانه هاي خردورزان را بيان كرده است. البته اين بدان معنا نيست كه در موارد بيان شده كمال خردورزي را نمي توان جست، بلكه به اين معناست كه دست كم اگر بخواهيم خردورزان را بشناسيم مي بايست به اين نشانه ها توجه كنيم.

در روايات تفسيري، نشانه هاي خردورزان همراه با مصاديق و موارد توضيحي بيش تر بيان شده است. در برخي از روايات به نشانه هاي كمال عقل اشاره شده است كه از جمله مي توان به روايتي از امام علي بن موسي الرضا (ع) اشاره كرد.

امام هشتم عليه السلام فرمود: عقل هيچ مسلماني به كمال نرسد تا ده خصلت و صفت در او جمع آيد: هر كس به خير او اميدوار باشد و از بدي اش خود را در امان داند. اندك نيكي ديگران را نسبت به خودش زياد شمرد، اما نيكي زياد خويش را نسبت به ديگران كم بداند. هر چه از او حاجت خواهند دلتنگ نشود. در طول زندگي اش از دانش طلبي خسته و ملول نگردد. تهيدستي در راه خدا را (كه با رعايت تعليمات اسلامي پيش آيد) از ثروتمندي دوست تر دارد. خوار شمرده شدن (در چشم ظاهربينان) به خاطر اجراي احكام خدا از عزت نزد دشمن خدا در نظرش محبوب تر است. گمنامي را از شهرت و نام آوري (كه آفاتي در پي دارد) بيشتر مي خواهد.

سپس امام فرمود: صفت دهم و چه مهم است اين دهمين! سؤال شد: آن صفت دهم چيست؟ امام جواب داد: هيچ كس را نبيند جز اين كه گويد: او از من بهتر و باتقواتر است، زيرا كه مردم (در مقام مقايسه با او) بر دو دسته اند: مردي كه از او بهتر و پرهيزگارتر است و مردي كه بدتر و پست تر است. چون شخصي را كه از او بدتر و پست تر است ببيند گويد: شايد خوبي اين شخص در باطنش است.

بنابراين، ده نشانه اي كه مي بايست به عنوان كمال عقل در شخصي يافت عبارتند از:

1- هر كس به خير او اميدوار باشد.

2- از بدي اش خود را در امان داند.

3- اندك نيكي ديگران را زياد بشمرد.

4- اما نيكي زياد خويش را دست كم گيرد.

5- هر چه از او حاجت خواهند به ستوه نيايد.

6- در طول زندگي اش از دانش طلبي خسته و ملول نگردد.

7- تهيدستي در راه خدا را به ثروتمندي ترجيح دهد.

8- خوار شمرده شدن به خاطر اجراي احكام خدا از عزت نزد دشمن خدا در نظرش محبوب تر باشد.

9- گمنامي را از شهرت و نام آوري بيشتر بخواهد.

01- هيچ كس را نبيند جز آن كه گويد او از من بهتر و باتقواتر است.

در عبارتي از اميرمؤمنان علي(ع) درباره يكي از نشانه هاي پيش گفته آمده است: اعقل الناس من كان بعيبه بصيرا و عن عيب غيره ضريرا؛ عاقل ترين مردم كسي است كه به عيب هاي خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد. (غرر الحكم، ح 3323)

با نگاهي گذرا به عناوين اين ده خصلت و نشانه مي توان دريافت كه حوزه عمل اجتماعي و رفتار با ديگران بخش مهمي از نشانه هاي خردورزي را به خود اختصاص داده است.

در بسياري از روايات حوزه رفتارهاي اجتماعي به عنوان نشانه عقل مورد توجه قرار گرفته است. از اين رو روايات بسياري درباره اين كه مودت و محبت به مردم به عنوان نشانه اي از خردورزي است، وارد شده است. از جمله از امام كاظم(ع) روايت شده كه فرمود: التودد الي الناس نصف العقل؛ مهرورزي با مردم نيمي از عقل است. (تحت العقول، ص 304)

امام علي بن موسي الرضا(ع) از پيامبر(ص) روايت مي كند: رأس العقل بعد الايمان بالله التودد الي الناس و اصطناع الخير الي كل بر و فاجر؛ بالاترين درجه عقل پس از ايمان به خدا، ابراز دوستي به مردم و نيكي به هر نيكوكار و بدكاري است. (عيون أخبار الرضا، ج2، ص53)

امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: أكمل الناس عقلا أحسنهم خلقا؛ عاقل ترين مردم خوش خلق ترين آنهاست. (اصول كافي، ج1، ص72)

پيامبر(ص) در همين باره فرموده است: أعقل الناس أشدهم مداراه للناس؛ عاقل ترين مردم كسي است كه بيشتر با مردم مدارا كند. (من لايحضره الفقيه، ج4، ص395، ح0485)

بنابراين، ارتباط تنگاتنگي ميان رشد و كمال يابي عقل و روابط اجتماعي وجود دارد. از اين رو اميرمؤمنان در سخني مي فرمايد: كل شيء يحتاج الي العقل و العقل يحتاج الي الأدب؛ هر چيزي به عقل نياز دارد و عقل به ادب نيازمند است. (فقه الرضا، ص463)

البته آن چه در اين ده نشانه و نشانه هاي ديگر بيان شده به معناي حصر نيست، بلكه به معناي نشانه هائي از كمال عقل در رفتار و كردار آدمي است. لذا در روايات ديگر از آن امام همام(ع) و ديگر انوار معصومان(ع) نشانه هاي ديگر براي كمال عقل بيان شده است كه از جمله مي توان به اين حديث از امام حسين(ع) اشاره داشت كه فرموده است: لا يكمل العقل الا باتباع الحق؛ عقل جز با پيروي از حق كامل نمي شود.(التوحيد، ص36)

با مطالعه و تحقيق درباره نشانه هاي ديگر عقل مي توان موارد و مصاديق بيش تري را يافت كه در حوزه عمل اجتماعي و اخلاق اجتماعي است. اين بدان معناست كه انسان اگر درپي كمال يابي در حوزه خردورزي است مي بايست به حوزه اخلاق اجتماعي توجه و اهتمام ويژه مبذول دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا