وب نوشت

ایلمیلی (Ilmili)

نام کوهی معروف است که در غرب شهر رامسر قرار دارد و در سراسر کرانه جنوبی دریای خزر یگانه کوهی است که فاصله آن با دریا از هر جای دیگر کم تر است و دماغه رشته کوه های البرز در این جا به دریا خیلی نزدیک است که پیش از این به پانصد متر و اکنون در حدود یک کیلومتری دریا قرار دارد.
این کوه از لنگرود قابل رویت است ؛ زیرا به سوی دریا کشیده شده است و کناره دریا دیده می شود. از این رو نامی آشنا برای مردم شرق گیلان و غرب مازندران است.

شیب این کوه به نسبت زیاد است و شاهراه ساحلی از کنار آن می گذرد و این کوه مانند مارکوه چشم انداز زیبا و خیره کننده ای دارد و از بالای آن می توان نقاط دور دست را تماشا کرد. از این رو در همه دوران تاریخی از اهمیت سوق الجیشی برخوردار بوده است و ظاهرا برای دیدبانی و کنترل عبور و مرور کشتی ها و آمد و رفت های تجاری و جنگی مورد استفاده قرار می گرفت .
در گذشته این کوه مناسب ترین کمین گاه برای شیبخون زدن به قوای دشمن و متجاوزان به شمار می آمد و هم چون دژهای دزکول DIZVKOL، شاه نشین کوه ، مارکوه و شاه سیروس چابکسر که در فواصلی معین و محاذی هم قرار گرفته اند برای تبادل اطلاعات نظامی بهترین موقعیت را داشت .
وضع جغرافیایی این کوه ها و دژها یاد شده طوری است که دیده بانان در مواقع اضطراری به سبب مسلط بودن بر خشکی و دریا می توانستند با دادن علامت ، هر نوع حرکت مشکوک دشمن را در کوتاه ترین مدت به اطلاع یک دیگر برسانند.

ايلميلي و تله کابين رامسر

«حسينعلي مهجوري» از فعالان محيط‌زيستي مازندران، در مورد تله‌كابين در دست ساخت رامسر مي‌نويسد: «اين تله‌كابين در سه كيلومتري رامسر (در مسير چابكسر) با احداث جاده‌اي به عرض 8 متر و طول 3 كيلومتر از اردوگاه كردستان (كنار ساحل) شروع و با قطع درختاني كهنسالي از نوع رانش، بلوط، خرمالوي جنگلي و … به بالاترين ارتفاع كوه جنگلي ايلميلي مي‌رسد.»
كوه ايلميلي حدود 400 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و محدوده آن تقريبا يكصد هكتار است. از ويژگي‌هاي بارز اين كوه كه در سراسر كرانه خزر كم مانند است، اينكه فاصله بسيار كمي با دريا دارد. اين كوه در اسناد تاريخي، «انملي» خوانده شده و در گويش محلي به آن گرگرلوكا و يا غي‌لوكا هم مي‌گويند. ايلميلي، موقعيت سوق‌الجيشي داشته و از فراز آن مي‌توان رامسر، چابكسر، رودسر، قاسم‌آباد، كتالم، سادات محله،‌ كلاچاي و … را ديد. در نوك كوه،‌ چاه عميقي هست كه عمق آن هنوز شناسايي نشده و معروف است كه از آن راهي به دريا بوده است. از حدود يكصد هكتار جنگل كوه ايلميلي، 35 هكتار آن در اختيار بخش خصوصي قرار داده شده تا در آن تله‌كابين احداث كنند.
غار ایلمیلی(یاغی لوکا )

روی این کوه چاهی است که دیواره داخل آن را سنگ چیده اند. دهانه این چاه که در محل به " یاغی لوکا" ( سوراخ راهزنان) معروف است حدود سه متر می باشد.
آقای اسکندر لاریجانی توبنی می گوید که به همراه دو تن از بستگا با ریسمانی که به کمر بسته بودم تا عمق سی متری آن پایین رفتم و به جهت فشار و سنگینی هوا نتوانسته پایین تر رفته ناچار به بیرون آمدن از آن شدم.
وی می گوید: چیزی که بیش از همه توجه مرا بدان جلب کرده است وجود فضای به نسبت وسیع آن جا بوده است که وسعتی بیش از دهانه غار داشته است. انتهای آن ناپیدا بوده است . برای این از عمق این غار که همانند چاهی به سوی پایین بوده آگاه شوم کنده چوبی را به درون آن افکندم اما به جهاتی متوجه نشدم که این چوب تا کجا رفته است.
بر اساس باورهای محلی این چاه و راه فرار و گریز اهالی دژ ایلمیلی تا ساحل دریا که آن زمان چسبیده به دیوار کوه بوده است ادامه داشته است.
در زمانی این کوه پناهگاه راهزنان و دزدان شد. کاربرد واژه دژ و دز در زبان گیلکی نشان می دهد که دژها و قلعه های زمانی که از سوی امیران محلی به حال خود وانهاده می شد به پناهگاهی برای دزدان تبدیل می شده است. از این روست که میان آن دو پیوند خورده است.
در داستان های بومی همین مکان که زمانی دژ بوده است به پناهگاه دزدان و یاغیان و سرکشان ضد دولت ها و امیران محلی تبدیل می شود. یاغی لوکا به معنای سوراخ و پناهگاه متمردان و طغیانگران ضد امیران و حاکمان است.
به نظر می رسد که اگر پیوندی میان داستان رشادت های آقاجان گل و یا آقاجان قولویه و به تعبیر برخی آقا جهان قلی بیگ برقرار کنیم به خوبی می توان درک درستی از مساله یاغی بودن ایشان ضد امیران به دست داد. باید به خاطر داشت که آقاجان گل با رشادت هایش خویش در دفاع از مردم مظلوم گاه و بی گاه به دولتی ها حمله می کرد و برای در امان ماندن از هجوم آنان خود را به کوه ایلمیلی می رساند. در آن جا چون مردم بومی می زیست و به کار سلمانی مشغول بود و در پتک روزگار می گذارند. وی به دلایلی بر ضد دولتی ها و امیران و حاکمان محلی در سده ها پیش از 9 هجری قمری قیام می کند و به یاغی گری روی می آورد و متمرد می شود. حمله ها و هجوم های وی که به دفاع از مردم یا آیین ایشان انجام می شود ، حاکمان را خوش نمی آید. از این رو مورد تعقیب حاکمان و امیران زورگو قرار می گیرد . در یکی از مبارزه ها دژ خود را در ایلمیلی و پتک از دست می دهد و برای فرار از دست دولتی ها خود را به دشت می رساند. دولتی ها و حاکمان وی را تعقیب می کنند و او با یاران اندکش خود را از پتک (پوتک) از راه توبن به شل محله ( بازار آن که در کنار رود خانه و باغ کنونی محمدتقی خان شل آقاخانی ) می رساند و در نبردی نابرابر در شل محله یک دستش قطع می گردد و به سوی تنگدره می گریزد و یا می کوشید خود را به دژ دیگری در منطقه دژکول در همان چند صد متری برساند ولی با قطع دست در بازارگاه شل محله از سوی تعقیب شوندگان بسیار ناتوان تر از آن است که خود را از گروه تعقیب کنندگان رهایی بخشد و در نهایت در بالای تپه تنگدره که به سوی دژکول می رفت کشته می شود و در همان جا از سوی دوست داران و علاقه مندانش دفن می شود و بارگاهی بر سر قبرش می سازند که هنوز هم پناهگاه مبارزان و عاشقان عدالت و ایمان است.
اگر بپذیریم که آقاجهان بیگ نام درست وی بوده است و این واژه یاغی که کلمه مغولی است از سوی آنان بر او نهاده شده است می بایست بپذیریم که وی سرادری بزرگ بود که بر ضد مغولیان ایستاد و حاضر نشد تا حکومت ایشان را بپذیرد و در این راستا به علت ایمان و دین به مقابله پرداخت و شهید شد.
بنابراین با توجه به افسانه های بومی و بارگاه آقاجان گل باید بپذیریم که ایلمیلی و غار آن روزگاری دژی محکم و استوار بوده است و چنان که داستان ها و افسانه های دیگر از جنگ هفت ساله آن حکایت می کند می بایست بپذیریم که این دژ مکانی برای کسانی بود که با در اختیار گرفتن آن بر ضد دولت ها و حکومت های وقت قیام کرده و از سوی آنان به عنوان یاغی تلقی شده و جنگ های بسیاری برای تصاحب آن صورت گرفته است.
این غار می تواند راه گریزی از دژ برای کسانی بوده باشد که می خواستند به طریقی آب و نانی فراهم آورند و یا هنگام فروپاشی و تسخیر قلعه از آن بگریزند. بنابراین می بایست پایان آن را در نزدیک های دامنه و به سوی دشت جست وجو کرد که به علل مختلف روی آن را پوشانده اند.
در داستانی آقا جوان بیک یا آقا جهان بیگ و یا همان آقاجان گل مردم بومی ، وی مردمی سلمانی بوده است که در پتک به سلمانی اشتغال داشته است . وی روزی رییس دزدان و یا رییس دسته دولتی و امیران را به جرم اذیت و آزار مردم هنگام سلمانی می کشد و برای رهایی از کشته شدن به دشت می گریزد و خود را سواره به ترک رود می رساند و در آنان جا پس از عبور از رودخانه تعقیب کنندگان دستش را قطع می کنند ولی او توانسته خود را به مکانی برساند که نزدیک دژکول و در محله دژکول بن است.
مکانی که دست وی قطع شده است چنان که از زبان رضاخان شل آقاخانی و محمدتقی خان شل آقاخانی بارها شنیده ام اکنون به نام باغ مرکبات درجانی معروف است که سه راهی خیابان توبن و شل محله و تنگدره در کناره رودخانه و رو به روی چوب بری احمد باقر سلیمی قرار دارد. آنان بر این نکته پافشاری داشتند که این مکان زمانی بازارچه بوده است و افزون بر دکان ها و مغازه ها و چاهی برای یخچال دارای میدانگاهی معروف بوده است و سکه هایی نیز همراه با کوزه و خزف بسیار در آن جا کشف شده است. به نظر می رسد که این محل از نظر تاریخی مکانی زیبا و جذاب برای کاوشگران است.
برای ایلمیلی و دژ و نیز غار یاغی لوکا اشعار و چکامه های چندی سروده اند که معروف ترین آن چکامه شادروان مهندس سید مرتضی روحانی از وابستگان و خویشان مرحوم فلسفی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا