اجتماعیاصولی فقهیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

سنت ها و قوانین الهی حاکم بر جان و جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

قانون جاذبه برای همه آشنا است. این یک سنت الهی حاکم بر ماده و طبیعت است. سنت های الهی قوانین حاکم بر جهان هستند؛ البته برخی از آن ها از کلیت و عمومیتی برخوردارند، و برخی از این سنت ها و قوانین دارای محدوده کم تری و به یک معنا اختصاصی مثلا جان یا جامعه هستند. بی گمان شناخت این قوانین و سنت ها به ما کمک می کند تا کنش ها و واکنش های ما به گونه ای باشد که بتوانیم هم از این سنت ها و قوانین بهره گیریم و هم نخواهیم کاری کنیم که سنت ها علیه ما عمل کنند؛ زیرا اگر بخواهیم این سنت ها را دور بزنیم و قانون گریز باشیم، برای خودمان و دیگران مشکل درست کرده ایم و اگر بخواهیم به تقابل با آن برخیزیم خودمان را تباه کرده ایم.

نویسنده در این مطلب با نگاهی به سنت ها و قوانین عام و خاص الهی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا اهمیت و ارزش این سنت ها و نیز آثار و نقش آن ها را در زندگی انسان تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

سنت های تکوین، قوانین حاکم بر جهان و جان و جامعه

واژه «سنت» در لغت به معنای طریقه ( لسان العرب، ج 6 ، ص 399، «سنن») و عادت مستمر(مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 667 ) است. از همین رو، سنت خدا را همان عادت خدا دانسته اند.(همان ج 7 – 8 ، ص 645) البته برخی، سنت خدا را جريانى از فرمان، حكم و قضاى او گفته اند(التحقيق، ج 5 – 6 ، ص 237، «سنَّ»)؛ زیرا «سنّ» را به معنای جریان‌یافتن، ریختن و متمایزساختن دانسته است.

به هر حال، سنت همان طریقت، سیره، راه و روش و جریانی است که در کسی یا چیزی وجود دارد. بر همین اساس، سنت را در برگیرنده رسم، قانون و خصلت‌های انسانی خوب و بد گفته اند.

سنت در فرهنگ اسلامی دو كاربرد دارد: 1. سنت تشریعی یعنی رویه‌ای رفتاری كه فردی یا مكتبی آن را در جامعه تثبیت می‌كند؛ مانند آنچه در حدیث شریف نبوی آمده است كه فرمودند: «ایما عبد من عبادالله سن سنهً هدی كان له اجر مثل اجر من عمل بذلك من غیر ان ینقص من اجورهم شیء، و ایما عبد من عبادالله سن سنهً ضلالة كان علیه مثل ورز من فعل ذلك من غیر ان ینقص من اوزارهم شیء؛ هر بنده ای از بندگان خدا که سنت هدایت را پایه گذاری کند، پاداش عمل کنندگان به آن را خواهد داشت، بدون این که از پاداش عاملان به آن کم شود؛ و کسی که سنت گمراهی را بنا نماید، وزر و بدبختی عاملان به آن را خواهد داشت، بدون این که از آنان چیزی کم شود.»( شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 132؛ شيخ حر عاملي، تفصيل وسائل الشيعة، ج 16، ص 174.)

  1. سنت تکوینی و آن رویه‌ای است كه نظام آفرینش بر اساس آن سامان و مدیریت می شود. در حقیقت قوانین حاکم بر تکوین و جهان است که خداوند متعال در نظام آفرینش مقرر داشته است. این سنت های الهی حاکم بر جهان و جان و جامعه است و چنان که تبیین می شود، سنت های تغییر ناپذیر و تبدیل ناپذیر است؛ زیرا جریان اعتدالی جهان بر این قوانین و سنت ها است و هر گونه تغییر و تبدیل و تحویلی به معنای فروپاشی نظام تکوین است.

مقصود از سنت در این مقاله كاربرد دوم سنت، یعنی آن بخش از تدبیر و ساماندهی خداوند در نظام آفرینش است كه دارای دوام، كلیت و ضرورت است و می‌توان آن را طریقت و روش خدا در نظام آفرینش نامید.

ویژگی های سنت های الهی در تکوین

سنت های الهی که در تکوین جاری است، ویژگی هایی دارد. این ویژگی ها عبارتند از:

  1. تبدیل ناپذیری: بدل به معنای عوض و جایگزین کردن است؛ یعنی یک چیزی جای دیگر قرار داده شود. خداوند درباره تبدیل آیه ای به آیه دیگر می فرماید: وَإذَا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ.(نحل، آیه 110) از نظر قرآن سنت های الهی تبدیل ناپذیر هستند. از همین رو، می فرماید: ولَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبديلا؛ و هرگز در سنت الهی تبدیلی نمی یابی.(احزاب آیه 62؛ و نیز : فاطر، آیه 43؛ فتح، آیه 23؛ انعام، آیه 34)
  2. تحویل ناپذیری: حول به انحراف ، گرایش به غیر محور و پیرامون و نیز تغییر احوال را می گویند. از نظر قرآن، سنت های الهی قوانینی است که انحراف و گرایش به پیرامون و تغییر احوال در آن راه نمی یابد. از همین رو، می فرماید: ولَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحويلا.(اسراء، آیه 77؛ فاطر، آیه 43

لزوم شناخت سنت های الهی و فلسفه آن

چرایی شناخت سنت های الهی پرسشی است که برای بسیاری مطرح است. در پاسخ باید گفت شناخت این سنت ها که در زندگی و سرنوشت بشر نقش دارد، یکی از مهم ترین دانش ها و علوم بشر است. با شناختی که انسان نسبت به آن ها پیدا می کند، با فلسفه و اهداف هر یک از سنت ها نیز آشنا می شود. هم چنین نوع کارکرد هر سنت و میزان دایره تاثیر آن را دانسته و ابزارهای اعمال هر سنت را می شناسد و برای پیشگیری از تاثیر برخی می تواند رویه هایی را انتخاب کند.

آثار شناخت سنت های الهی اموری چند است که از جمله آن ها عبارتند از:

  1. انتخاب درست: خداوند در قرآن از انسان خواسته تا سنت های الهی را بشناسد؛ زیرا شناخت این سنت ها در زندگی انسان نقش به سزایی دارد و انسان را از انتخاب نادرست و حرکت بر خلاف سنت های الهی باز می دارد و در جهت درست قرار می دهد. از همین روست که بر لزوم توجّه به سنّتهاى الهى در آیات قرآنی تاکید شده است.(آل عمران، آیات 137 و138 ؛ طه، آیات 128 تا 130) اهمیت آگاهی و شناخت نسبت به تاثیر سنت های در زندگی آن چنان است که پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد ابلاغ سنّت الهى هلاكت كافران حق ستيز، به كفّار عصر بعثت از سوی خدا مأموريّت می یابد.(انفال، آیه 38) از نظر قرآن، توجّه به سنّتهاى خدا درباره هلاكت كافران حق ستيز، مانع آگاهان به این سنت از مبارزه با پيامبراكرم صلى الله عليه وآله می شود.(همان) هم چنین شناخت و نیز توجّه به سنّتهاى جارى خداوند درباره هلاكت كفرپيشگان، زمينه ساز ايمان به رهنمودهاى الهى و طلب آمرزش از لغزشها خواهد شد.(کهف، آیه 55)
  2. پیشگیری در سایه عبرت گیری: خداوند درباره فلسفه وجوب شناخت سنت ها می فرماید که این شناخت موجب می شود تا خود انسان گرفتار سنت هایی نشود که موجب نابودی یا مشکلاتی برای بشر می شود؛ چنان که این شناخت عبرت آموز برای بشر است و انسان را از امتحان و آزمون مجدد باز می دارد تا از آن جایی که دیگر گزیده شده و آسیب دیده اند، خود آسیب نبیند.(آل عمران، آیات 137 و138 ؛ طه، آیات 128 تا 130) از نظر قرآن، نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان معاد و ابقاى آثار آنان براى عبرت آيندگان، بر اساس سنّت خداوند انجام می گیرد تا دیگران وقتی این آثار را ببیند از سنت الهی آگاه شده و راه آنان را نروند.(همان)
  3. حرکت در مسیر سنت ها: هم چنین شناخت سنت ها این توان به بشر می دهد که از این سنت ها برای کمال و سعادت خویش بهره گیرد و به جنگ و تغییر و تبدیل آن نرود و در مسیر هدایت قرار گیرد.(آل عمران، آیات 137 و138 ؛ طه، آیات 128 تا 130)
  4. تحلیل درست از وقایع و رخدادها: هم چنین شناخت این سنت ها این امکان را به انسان می دهد تا تحلیل درست و واقعی بینانه از امور جاری در جهان و جان و جامعه به دست دهد و به دور از شک و تردید، حوادث و رخدادها و مسایل را تحلیل کند و راهکارهای حقیقی و واقعی برای برونرفت یا رفع یا دفع ارایه دهد.(آل عمران، آیات 137 و138 ؛ طه، آیات 128 تا 130) جالب این که برخی از رخدادها به ظاهر طبیعی می نماید، در حالی خود از مصادیق سنت های الهی نسبت به حرکت درست یا نادرست است؛ به عنوان نمونه افزایش بارندگی مناسب و به هنگام و برکت، به سبب ایمان و تقوا (اعراف، آیه 96) یا کاهش و قحطی در صورت گناه و عدم پرداخت زکات، یا ایجاد سیل و زلزله و مانند آن در صورت گناه و فسق، به ظاهر امری طبیعی است، در حالی در چارچوب سنت های الهی باید تفسیر شود؛ زیرا خداوند جهان را با اسباب طبیعی اداره و تدبیر می کند و خداوند ابا دارد که امور جز از مسیر جریان طبیعی و اسباب تحقق یابد. قرآن در آیات 60 تا 62 سوره احزاب توجّه به سنّت خداوند درباره هلاكت فسادگران را زمينه ساز دورى از فسادگرى در جامعه اسلامى می داند؛ در حقیقت آگاهی نسبت به این سنت ها از جمله سنت هلاکت فسادگر همانند ظالم ، کافر و مانند آنها، به عنوان عامل بازدارنده و پیشگیری عمل می کند. از نظر قرآن هر چند تبعيد و كشتن فسادگران جامعه اسلامی، سنّت جارى خداوندى در ميان امّتها و شرایع پيشين بوده است؛ اما باید توجه داشت که سنت های الهی تبدیل و تحویلی در آن راه نمی یابد و ممکن است به اشکال دیگر این سنت خودنمایی کند. این ترس باید عامل پیشگیری از جرم و فساد در جوامع اسلامی شود. از نظر قرآن وقتی انسان نسبت به سنت های الهی شناخت نداشته و جهل داشته باشد، تحلیلی نادرست ارایه می دهد؛ چنان که جهل به سنّتهاى خدا در نحوه گزينش پيامبران از ميان خود انسانها، موجب تكذيب پيامبران از جمله پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله از سوى مشركان شده است.(یوسف، آیه 109) در حقیقت اگر مشرکان می دانستند که سنت الهی در انتخاب پیامبر این است که اشخاصی از جنس بشر را برای این امر انتخاب کند، دیگر به تکذیب پیامبران به بهانه آن که بشری از جنس خودشان است، نمی پرداختند.
  5. پیش بینی تحولات آینده: پيش بينى تحوّلات اجتماعى و واكنشهاى تاريخى، بر اساس شناسايى سنّتهاى الهى حاكم بر آنها از دیگر فلسفه های شناخت سنت ها است.(آل عمران، آیه 137)
  6. بازدارندگی: یکی از رسالت های پیامبران ایجاد چنین شناختی نسبت به سنت های الهی در میان مسلمانان و کافران و دوستان و دشمنان است تا هم اتمام حجتی شده باشد و هم به عنوان یک بازدارنده عمل کند. از همین رو، تذكّر خداوند به هلاكت مشركان، در صورت اخراج پيامبر صلى الله عليه وآله از مكّه، بر اساس سنّت الهى در همین راستا انجام گرفته است.(اسراء، آیات 76 و 77) از نظر قرآن، شناخت و توجّه به سنّت خداوند درباره عذاب مكّاران مشركان، زمينه ساز دورى آنان از مكر و عذاب خدا می شود.(فاطر، آیات 43 و 44)
  7. آرامش خاطر: شناخت سنّتهاى خداوند درباره كافران، موجب رفع اندوه از عملكرد آنان می شود(آل عمران، آیه 176) چنان که شناخت سنت ابتلاء و امتحان، یا سنت پذیرش توبه، یا سنت امهال و استدارج، یا سنت های دیگر، موجب می شود که شخص به آرامش و اطمینانی برسد که از راه دیگر به دست نمی آید. از نظر قرآن، شناخت سنّت الهى مبنى بر خنثى شدن مكر خائنان در نقشه هاى باطل خود انگيزه يوسف عليه السلام از درخواست اعاده حيثيّت خويش می شود.(یوسف، آیات 50 تا 52) در حقیقت سنّت تبديل ناپذير خداوند در ميان بندگانش، ناكامى خائنان در نقشه هاى باطل خود، به فرجام نرسيدن خيانت و رسوا شدن آنان است. (الميزان، ج 11، ص 197) همین سنت موجب آرامش خاطر و انجام برخی از فعالیت ها و تلاش ها می شود چنان حضرت یوسف(ع) انجام داد تا مقصود برآورده شود.

البته باید توجه داشت که خداوند از راه های گوناگون سنت های خود را اجرایی می کند و از همه اسباب بهره می برد. اما برای انسان نیز راه های گوناگونی برای شناخت قرار داده است.

خداوند به انسان فرمان می دهد برای شناخت برخی از سنت ها به مناطق دیگر سفر کنند. از همین رو، سير در زمين، براى شناخت سنّتهاى خداوند لازم دانسته شده است.(آل عمران، آیه 137؛ فاطر، آیات 43 و 44) از نظر قرآن، تاريخ نیز، از منابع شناخت سنّتهاى خداوند الهی است(بقره، آیه 214)

سنت های اجتماعی

سنت‌های اجتماعی از جمله موضوعات مهم و نقش‌آفرین در عرصه اندیشه و عمل در جامعه اسلامی است كه می‌توان در شناخت بهتر جوامع و مهندسی جامعه مطلوب از آن بهره گرفت. این سنت‌ها كه بیانگر رویه‌های خداوند در زندگی اجتماعی است، به لحاظ قلمرو و قالب و محتوا اقسامی دارد. سنت‌های اجتماعی را می‌توان با رویكردهای مختلفی مانند كلامی، تفسیری، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی بررسی كرد.

در آیات قرآنی از سنت‌های اجتماعی چون نابودشدن جوامع تكذیب‌كننده پیامبران پس از رساندن پیام، ارائه معجزات و فراهم آمدن زمینه‌های محیطی برای توجه به خدا سخن به میان آمده است. هم چنین از سنت كشمكش اجتماعی و نقش آن در از بین رفتن اقتدار اجتماعی به علت از بین رفتن وفاق اجتماعی و بی‌اعتباری ارزش‌های مشترك، سنت دیگری است که در قرآن بیان شده است. سنت نقش الزام‌های حیاتی در تقسیم كار اجتماعی و رابطة مثبتِ معنادار میان جرم و بزهكاری یا سنت نپذیرفتن حقایق و از جمله آموزه‌های انبیا، و نیز سنت پیدایش فرقه‌های انحرافی بر اثر فزون‌طلبی عالمان دینی، از دیگر سنت اجتماعی در قرآن است.

چنان که گفته شد سنت‌های اجتماعی در قرآن یكی از موضوعات مهم، سرنوشت‌ساز و اثرگذار در زندگی دنیایی و آخرتی و فردی و اجتماعی انسان است؛ از همین روست که در قرآن به این سنت ها توجه خاص و ویژه ای مبذول شده و مردم را به شناخت نسبت به آن ها و توجه و اهتمام بدان ها در زندگی دعوت و تشویق و ترغیب شده اند.

البته چنان که برخی از نویسندگان از جمله محمود رجبی در مقاله اش با عنوان «تبيين جامعه‌شناختي برخي از سنت‌هاي اجتماعي قرآن» بیان کرده، سنت‌های اجتماعی مطرح شده در قرآن را می‌توان با رویكردهای مختلف بررسی كرد:

  1. رویكرد كلامی: در این رویكرد سنت‌ها به مثابة بخشی از افعال الهی و چگونگی رفتار خدا با مردم بررسی می‌شود و در قلمرو توحید افعالی قرار دارد.
  2. رویكرد تفسیری: در این رویكرد سنت‌ها در قالب آیات قرآنی، تفسیر تربیتی می‌شوند یا در قالب تفسیر موضوعی، نظریة قرآن در قلمرو قانون‌مندی جامعه و پدیده‌های اجتماعی عرضه می‌گردد.
  3. رویكرد روان‌شناختی: سنت‌های اجتماعی در مواردی به صورت مصرح مشتمل بر ابعاد و موضوعات روان‌شناختی است و در همة موارد به دلیل آنكه در بینش قرآنی پدیده‌های اجتماعی دارای ابعاد روان‌شناختی است، عناصر روان‌شناختی وجود دارد و قابل بررسی و تبیین‌های روان‌شناختی است؛ از این‌رو، سنت‌های اجتماعی با رویكرد روان‌شناختی نیز قابل بررسی است.
  4. رویكرد جامعه‌شناختی: در رویكرد جامعه‌شناختی به سنت‌ها، سه نوع بررسی و تحلیل مطرح است: نخست استخراج سنت‌های اجتماعی قرآن و نظم و نسق بخشیدن به آنها به عنوان مجموعه قوانین جامعه‌شناختی (پویاشناختی و ایستاشناختی) دوم تبیین پدیده‌های اجتماعی بر اساس سنت‌های اجتماعی مطرح شده در قرآن، و سوم تحلیل جامعه‌شناختی سنت‌های اجتماعی قرآن. موضوع مورد بررسی در این مقاله، نگاه به سنت‌ها از منظر سوم است.

بحث از سنت‌های اجتماعی در قرآن دارای گذشتة ادبیاتی و مواد اولیة طولانی است و می‌توان همة متون تفسیری را به دلیل پرداختن به آیات اجتماعی قرآن و ازجمله آیات دربردارندة سنت‌های اجتماعی پیشینة این مسئله به‌شمار آورد. ولی توجه آگاهانه و فنی و مستقل به سنت‌های اجتماعی، سابقة بسیاری ندارد. شاید بتوان برخی تفاسیر اجتماعی مانند فی ظلال القرآن و من وحی‌القرآن و تفسیر گران‌سنگ المیزان فی تفسیر القرآن را نقطة شروع این رویكرد دانست. آثار شایان توجه دیگری در این زمینه نگارش یافته است، اما برجسته‌ترین نگاه‌های استقلالی به مسئله را در اثر ارزشمند آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر با عنوان «المدرسة القرانیة» و اثر سترگ آیت‌الله محمد‌تقی مصباح با عنوان «جامعه و تاریخ در قرآن» می‌توان یافت.

بررسی سنت‌های اجتماعی در قرآن به دلایل مختلف دارای اهمیت ویژه است: 1. نخست آنكه كشف این سنت‌ها برای تحلیل وقایع گذشتة امت اسلامی و امت‌های پیشین بسیار نقش‌آفرین است و مصداق «قل سیروا فی‌الارض»( انعام، آیه 11؛ نمل؛ آیه 69؛ عنكبوت، آیه 20؛ روم، آیه 42.) و زمینه عبرت‌آموزی از سرگذشت پیشینیان است كه قرآن كریم بر آن تأكید و سفارش كرده است. 2. دوم آن كه شناخت دقیق این سنت‌ها برای پیش‌بینی پدیده‌ها و تحولات اجتماعی آینده امت اسلامی ضرورت دارد و مهندسی اجتماعی جامعه اسلامی در گرو آن است؛ 3. سوم آن كه بازسازی علوم انسانی و اجتماعی در پرتو آموزه‌های قرآنی، منوط به آن است.

سنت‏های اجتماعی قرآن به لحاظ قلمرو به دو دسته كلی تقسیم می‏شوند: 1. سنت‏های مربوط به كل جامعه و ساختارهای كلی آن؛ 2. سنت‏های مرتبط با پدیده‏های خاص.

هم چنین سنت‏های اجتماعی از جهت صورت و شكل به سه دسته تقسیم می شود:

  1. گاه به صورت قضیة شرطیه بیان می‏شوند؛ یعنی آن‏طور كه شكل رایج بیان قوانین علمی است، مانند آیه شریفة «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ؛ اگر اهل آبادی‌ها (اجتماعات بشری) ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‏كردند، بی‌گمان درهای بركات آسمان و زمین را به رویشان می‏گشودیم. »(اعراف، آیه 96)؛
  2. گاه در قالب یك قضیة توصیفی و خبری حتمی‏الوقوع، از تحقق مورد مشخصی از یك سنت بیان می‏شود، مانند «وَلَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ اْلأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصّالِحُونَ»؛ و هر آینه در زبور پس از ذكر تورات نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته‏ام به ارث خواهند برد.(انبیاء، آیه 105)؛
  3. گاهی نیز از جریان و تحقق موارد بسیار یك سنت در متن خارج سخن به میان آورده است، مانند: «كَمْ مِنْ فِئَهً قَلیلَهً غَلَبَتْ فِئَهً كَثیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصّابِرینَ»؛ چه بسیار گروه اندكی كه به اذن خدا بر گروهی انبوه چیره شدند و خداوند با شكیبایان است. (بقره، آیه 249)

سنت‌ها از نظر محتوی نیز به سه دسته تقسیم می شود :

  1. گاه بیانگر روابط محسوس و ملموسی هستند كه از طریق روش تجربی قابل بررسی است، مانند «إِنَّما یریدُ الشَّیطانُ أَنْ یوقِعَ بَینَكُمُ الْعَداوَهً وَالْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ وَیصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ و عن الصلوة»؛ همانا شیطان می‏خواهد در خصوص شراب و قمار بین شما دشمنی و كینه بیفكند و شما را از یاد خدا و نماز بازدارد.(مائده، آیه 91)؛
  2. گاهی نیز رابطه بین عامل غیرتجربی و پدیده‏ای تجربی را بیان می‏كند، مانند: «یا قوم اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفّاراً، یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیكُمْ مِدْراراً، وَیمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَبَنینَ وَیجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَیجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً»نوح(ع) به قوم خویش فرمود: ای قوم من! از خداوندگارتان آمرزش بخواهید؛ همانا او بسیار آمرزنده است. در این‏صورت ابرها را در حالی كه پرباران‌اند بر شما بفرستد و شما را با اموال و پسران مدد رساند و برایتان باغ‏ها و نهرهای روان قرار دهد. (نوح، آیات 10 ـ 13)؛ استغفار و طلب آمرزش حقیقی قابل تجربه علمی نیست و با تجربه نمی‏توان از تحقق آن خبر داد، ولی فراوانی باران رحمت الهی ثروت و نیروی انسانی و باغ‏ها و نهرهای روان قابل تأیید یا اثبات با روش تجربی است؛
  3. گاه نیز سنت مذكور در آیات حاكی از ارتباط دو عامل غیرتجربی با یكدیگر است مانند: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛ اگر تقوا پیشه كنید برای شما فرقان نیروی تمیزدهندة حق از باطل قرار می‌دهیم. (انفال، آیه 29) جهاد در راه خدا از جهت شناخت اخلاص و در راه خدابودن برای غیر جهاد كننده و نیز هدایت به راه‏های خدا دو پدیدة غیرقابل تجربة بشری به مفهوم رایج آن است.

از نظر قرآن جوامع انسانى، مقهور سنن قاطع و خلل ناپذير الهى است.(اعراف، آیه 34؛ یونس، آیه 49؛ حجر، آیات 4 و 5؛ مومنون، آیه 43) از جمله سنت های الهی در حوزه اجتماعی می توان به این سنت های الهی اشاره کرد:

  1. سنت آسانی پس از سختی: خداوند به صراحت در آیاتی به این سنت توجه می دهد؛ زیرا نقش بسیاری در کنش ها و واکنش هایی ما نسبت به مشکلات و مصیبت هایی وارده دارد؛ وقتی انسان بداند که «پایان شب سیه ، سپید است» و به هر حال، پس از مشکلات و مصیبت ها و سختی ها، به قله آرامش و آسایش می رسد و این گونه نیست که مصیبت ها ابدی و تا پایان عمر باشد، بلکه می آید و می رود. خداوند می فرماید: فَاِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرا اِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرا؛ پس به راستی با هر سختی آسانی است؛ به راستی با هر سختی آسانی است.(انشراح ، آیات 5 و 6) جالب این که خداوند در این آیه با آوردن «لام» بر سر «عسر» بر آن است تا بگوید که سختی یکی بیش تر نیست؛ چرا که با هر سختی دو آسانی است که او را از دو سو در بر گرفته است.
  2. سنت آسانی احکام الهی: از نظر قرآن، از جمله سنت های اجتماعی، سنت آسانی قوانین و احکام و مقررات الهی است که در قالب شرایع از جمله شریعت پیامبر(ص) وضع شده است. این سنت حاکم بر جان و جامعه انسانی است که با آسانی و سهولت بتوانند قوانین و احکام الهی را که مطابق فطرت است(روم، آیه 21) انجام دهند و به کار گیرند. خداوند می فرماید: ما كانَ عَلَى النَّبىِّ مِن حَرَج فيما فَرَضَ اللّهُ لَهُ سُنَّةَ اللّهِ فِى الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا؛ بر پيامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانيده گناهى نيست. اين سنت‏ خداست كه از ديرباز در ميان گذشتگان معمول بوده و فرمان خدا همواره به اندازه مقرر و متناسب با توانايى است.(احزاب، آیه 38)
  3. سنت اتمام حجت: اتمام حجّت بر مردم، قبل از كيفر آنان، از سنّت های اجتماعی الهی است. پس هرگز خداوند پیش از آن که حجت را بر کسی یا قوم و اجتماعی تمام کند، آنان را مجازات نمی کند.(انعام، آیات 130 و 131؛ یونس، آیه 13؛ اسراء، آیات 15 و 16؛ شعراء، آیه 208؛ قصص، آیه 59) قرآن در آیه 59 سوره قصص ، سنّت خدا درباره نابودى جوامع را بيان مى كند، بدين معنا كه خداوند آنان را بعد از اتمام حجّت نابود مى كند.(الكشاف، ج 3، ص 424؛ الميزان، ج 16، ص 62) پس از نظر قرآن، اتمام حجّت بر كافران از اهل كتاب و مشركان، با رساندن برهان آشكار به آنان، سنّتى الهى است که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد(بینه، آیه 1)؛ چرا که مراد از جمله «منفكّين» بنا بر آنچه از «حتّى تأتيهم البيّنة» استفاده مى شود، جدا شدن كافران اهل كتاب از مقتضاى سنّت هدايت بود. گويا آنان همواره مشمول سنّت هدايت الهى بودند، امّا پس از آمدن بيّنه و اتمام حجّت، به خود واگذار شدند.(الميزان، ج 20، ص 337)
  4. سنت اجل امت: از نظر قرآن همان طوری که هر نفس انسانی دارای اجل مسمی و اجل معلق است؛ امت ها و اجتماعات بشری دارای اجل است. اجل، زمان بندی مشخصی برای پایان هر چیزی است. این زمان بندی به گونه ای است که تقدیم و تاخیری در آن راه نمی یابد. امت ها و اجتماعات بشری دارای اجل خاص خودشان است که در آن تقديم و تأخير رخ نمی دهد و عدم این امر در اجل امّتها، از سنّت حاكم خداوند است. پس امت ها هم اجل دارد که تقدیم و تاخیری در آن راه نمی یابد.(اعراف، آیه 34؛ یونس، آیه 49؛ حجر، آیات 4 و 5؛ شوری، آیه 14)
  5. سنت تفاوت و اختلاف: اختلاف انسانها در افكار و عقايد و افعال از روى اختيار، سنّتى الهى حاکم بر اجتماعات بشری است.(بقره، آیه 253؛ هود، آیه 118؛ الميزان، ج 2، ص 322)
  6. سنت استدراج: «استدراج» در لغت به معناى نزديك كردن تدريجى و گرفتن آرام آرام است (مفردات، ص 311، «درج») و در قرآن كريم به قرينه مقام در آيه 182 اعراف، مراد نزديك كردن تدريجى و مهلت دادن براى نابود ساختن است. (الكشاف، ج 2، ص 182؛ مفردات، ص 311، «درج») در حقیقت گام به گام و پله پله چنان به شخص فرصت داده می شود که دیگر هیچ گونه عذر و بهانه ای نداشته باشد. از قرآن بر می آید که سنت استدارج حاکم بر جان و جامعه است و خداوند این سنت را درباره كافران و مخالفان دين اسلام و جوامع بشری به کار می گیرد.(آل عمران، آیه 178؛ انعام، آیات 44 و 123 و124؛ اعراف، آیات 182 و 183؛ رعد، آیه 32؛ اسراء، آیه 16) در سنّت استدراج به فرمان خداوند سختيها و بلاها به آسايش و رفاه تبديل می شود و شخص گمان می کند که مشکلی ندارد و بلایا و مصیبت ها از او دور شده است. وقتی کسی به آن شخص یا جامعه می نگرد رفاه و آسایش آن فریبنده و گول زننده است؛ اما ناگهان و بی آن که احساسی کنند، نابود می شوند و جانشان گرفته و امت تباه می شود.(اعراف، آیه 95) در حقیقت ، تبديل «سيّئه» به «حسنه»، بر اساس سنّت استدراج است.(الميزان، ج 8 ، ص 195)
  7. سنت هدایت ابتدایی و تشویقی: از مهم ترین سنت های الهی حاکم بر جان و جامعه سنت هدایت ابتدایی و تشویقی است؛ زیرا خداوند انسان را مختار و دارای اراده آفریده است؛ ولی برای او هدایت فطری و تشریعی قرار داده تا از دو طریق او را به سمت کمال هدایت کند. کسی که هدایت ابتدایی فطری را پذیرا باشد، از هدایت تشویقی سود می برد.(بقره، آیات 2 تا 5) از نظر قرآن، هدايت به سوى كمال مطلوب، از سنّتهاى خداوند است(انسان، آیه 3) چنان که پذیرش توبه و هدايت توبه كنندگان به سوى خداوند، از سنّتهاى اوست(رعد، آیه 27) از نظر قرآن، استمرار هدايت انسانها، از سنّتهاى خداوند است و هرگز تا زمانی که انسان در زمین است از این سنت خارج نخواهد شد.(توبه، آیه 115) پس بهره مند ساختن امّتها از هدايتگران و پيامبران، سنّتى الهى است(فاطر، ایه 24؛ زخرف، آیات 5 و 6) و خداوند زمینه را برای این امر فراهم کرده و می کند؛ چنان که فطرت از بسترهای ذاتی و شرح صدر دادن از دیگر زمینه سازی خداوند برای این مهم است؛ ازهمین روست که در قرآن از دادن شرح صدر براى پذيرش اسلام، سنّت خداوند در هدايت انسانها دانسته و معرفی شده است.(انعام، آیات 125 و 126) بنابراین، خداوند هرگز بشر را رها نکرده و شیاطین را بر آنان مسلط نکرده است تا موجبات گمراهی باشند، بلکه اصل را بر هدایت قرار داده است. بر همین اساس، سپردن هدايت صاحبان عقل از سوى خدا به شياطين، مغاير با سنّت هدايت عامّه الهى است و هرگز خداوند چنین نمی کند.(کهف، آیات 50 و 51) به نظر علامه طباطبایی، با توجّه به فطرت كمال جويى موجودات و لزوم بهره مندى آنها از هدايت عامّه، سپردن آن به شياطين شرّ و مفسد، متناقض با سنّت الهى در هدايت عامّه مخلوقات است. (الميزان، ج 13، ص 327)
  8. سنت اضلال تنبیهی و کیفری: در آیات قرآنی بیان شده که اضلال و گمراهی ابتدایی نیست؛ زیرا سنت الهی بر جان و جامعه، سنت هدایت ابتدایی است؛ اما اگر جان و جامعه ای به سنت هدایت ابتدایی و فطری پشت کرد، گرفتار سمت اضلال تنبیهی و کیفری می شود. در حقیقت سنت اجتماعی دیگری که بر جان و جامعه حاکم است، سنت اضلال کیفری و تنبیهی است که پس از ضلالت ابتدایی از سوی جان و جامعه بر جان و جامعه حاکم می شود. پس تا ضلالت ابتدایی از سوی شخص یا جامعه انتخاب نشود، اضلال کیفری و تنبیهی نخواهد بود. از همین روست که خداوند می فرماید که سنت اضلال و گمراه ساختن اعراض كنندگان از توبه، از سنّت جارى الهى در باره این افراد و جوامع است(رعد، آیه 27)؛ چرا که آوردن جمله «يهدى إليه من أناب» به جاى «يهدى إليه من يشاء» براى بيان اين نكته است كه مشيّت خداى متعال بر سنّت دايمى و نظام متقن هميشگى استوار است؛ بدين معنا كه خداوند، هدايت توبه كنندگان و گمراهى اعراض كنندگان از توبه را مى خواهد. (الميزان، ج 11، ص 352 – 353) پس محروم كردن از شرح صدر براى پذيرش اسلام، سنّت هميشگى خدا در گمراه كردن افرادی است که خواهان گمراهى هستند و از هدایت الهی و فطری سرباز می زنند.(انعام، آیات 125 و 126)
  9. سنت امتحان: آزمايش انسانها، از سنّتهاى فراگير الهى در هر زمان است(آل عمران، آیه 186؛ مائده، آیه 48؛ توبه، آیه 126؛ یونس، آیه 14؛ کهف، آیه 7 و آیات دیگر) قرآن در آیه 155 سوره بقره می فرماید که آزمايش مردم با مصائب و مشكلات، از سنّتهاى كلّى و هميشگى خداوند است. در این آيه شريفه، بر دوام امتحان و جريان آن در اين امّت اسلام همانند جريان آن در امّتهاى گذشته سخن به میان آورده است. (الميزان، ج 2، ص 160) در آیات دیگری هم چون آیه 214 سوره بقره و 42 سوره انعام و 94 سوره اعراف نیز بر این نکته توجه داده شده است. البته این سنت امتحان، اختصاص به مومن یا کافر ندارد، هر چند که مومنان بیش تر به سبب ادعای خودشان مورد آزمایش بیش تر و سخت تر قرار می گیرند(بقره، آیات 153 و 155؛ توبه، آیه 16؛ عنکبوت، آیات 2 و 3؛ محمد، آیه 31)؛ زیرا منافقان را کم تر می آزماید و ممکن است این آزمون در هر سال یک یا دو بار اتفاق بیافتد.() قرآن در تبیین فلسفه و چرایی این سنت می فرماید: توجّه به سنّت خدا درباره ابتلاى مؤمنان براى جداسازى پاكان از ناپاكان، زمينه ساز ايمان به خداوند و انبياى او می شود (آل عمران، آیه 179)؛ چنان که جريان سنّت ابتلا، مشخص كننده صفوف مؤمنان از غير مؤمنان و اشخاص پاك از ناپاك نیز می شود (همان)؛ زیرا در اين آيه شريفه، خداوند، كلام خود را متوجّه مؤمنان كرده است؛ به اين بيان كه سنّت ابتلا در ميان آنان جارى است تا مؤمن خالص از غير او و عنصر ناپاك از شخص پاك جدا شود.(الكشاف، ج 1، ص 445؛ الميزان، ج 4، ص 79) در همین راستای سنت امتحان، ابتلاى همه پيامبران به دشمنانى از شيطانهاى جنّ و انس، نیز از سنّتهاى خدا است.(انعام، آیه 112)
  10. سنت اغواگری ابلیس: ابلیس توانایی اغوای آدمی را دارد؛ زیرا سنت الهی بر اساس سنت امتحان، بر این قرار گرفته تا ابزارهایی از خیر و شر برای امتحان به کار گرفته شود که ابلیس و اغواگری او یکی از این ابزارها است. بر همین اساس سلطه و سیطره ابلیس برای گمراهی به عنوان ابزار الهی، یک سنت الهی دانسته شده است؛ زیرا کسی که از پذیرش هدایت الهی سرباز می زند، گرفتار اغوای ابلیس و اضلال او می شود که بازتابی از واگذاری و سنت اضلال کیفری الهی و سنت امتحان و آزمون الهی است. به سخن دیگر، توانايى شيطان به اغواى اكثريّت مردم در صورتی است که آنان از هدایت الهی سرباز زنند.(حجر، آیات 32 تا 42)
  11. سنت عصمت بندگان خاص: از سنت های حاکم بر جان و جامعه سنت عصمت بندگان خاص الهی است تا به عنوان سرمشق و راهنمایی بشر قرار گیرند. این سنت موجب می شود تا انسان ها سرمشقی معصوم از خطا و اشتباه وگناه داشته باشند و بتوانند در زندگی آنان را سرمشق قرار دهند. خداوند از سنت ناتوانى ابلیس از اغوای بندگان خالص و خاص خود خبر داده است آن را سنّت های الهى دانسته است.(حجر، آیات 32 تا 42؛ ممتحنه، آیات 4 و 6؛ احزاب، آیات 21 و 33)
  12. سنت ولایت : از دیگر سنت های اجتماعی خدا که در قرآن به آن اشاره شده، سنت ولایت است. از نظر قرآن، انسان یا تحت ولایت الهی است یا تحت ولایت طاغوت. پس اگر تحت ولایت الهی نباشد، به تبع تحت ولایت طاغوت خواهد رفت. بر همین اساس، مسلّط كردن برخى ظالمان بر برخى ديگر، از سنّتهاى خدا دانسته شده است.(انعام، آیه 129) پس حاكميّت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه، از سنّتهاى خدا در جوامع انسانى است.(همان)
  13. سنت خدا درباره ظالمان و کافران: چنان که گفته شد برخی از سنت ها مخصوص گروه یا طائفه ای اقشار بشر است؛ از جمله سنت های الهی که اختصاصی است، سنت خدا نسبت به ظالمان است. در قرآن، از محروميّت ظالمان كافر از هدايت تشویقی و ثانوی، به عنوان از سنّتهاى الهى یاد شده است. (آل عمران، آیه 86؛ نساء، آیات 137 و 168) در حقیقت کسی که از هدایت ابتدایی و فطری سرباز زند، شایسته هدایت تشویقی و ثانوی نیست؛ بلکه چنان که گفته شد گرفتار اضلال کیفری می شود. هم چنین محروم ماندن ظالمان كافر از مغفرت الهى، از سنّتهاى خدا نسبت به این گروه از افراد جامعه است.(نساء، آیات 137 و 168؛ انعام، آیات 125 و 126) چنان که گذشت، مسلّط كردن برخى ظالمان بر برخى ديگر در قالب ولایت، از سنّتهاى خدا نسبت به این افراد اجتماع است؛ زیرا حاضر به ولایت الهی نشده و گرفتار ولایت ظالمانه دیگران می شوند که طاغوتی است.(انعام، آیه 129 و آیات دیگر) هم چنین از نظر قرآن، از سنّتهاى خداوند سست و بى اثر كردن مكر و حيله كافران است.(انفال، آیه 118) از آیات قرآنی، سنت نابودی جوامع تكذیب‏كننده پیامبران به عنوان یک سنت دایمی به دست می آید. در حقیقت، یكی از سنت‏های اجتماعی مطرح شده در قرآن و روایات كه بیان قرآنی آن متضمن برخی قوانین جامعه‏شناختی نیز است، سنت نابودی امت‏ها و جوامعی است كه در برابر دعوت پیامبران الهی مقاومت و ایشان را تكذیب كرده و با اینان به مبارزه پرداخته‏اند.
  14. سنت حاکمیت مستضعفان: نابودى ستمگران و مستکبران و حاكميّت مستضعفان از سنّتهاى اجتماعی است.(اعراف، آیه 137؛ قصص، آیات 4 و 5)
  15. سنت حاکمیت صالحان بر زمین: از دیگر سنت های اجتماعی قرآن، سنت حاکمیت صالحان بر زمین به عنوان وارثان آن است.(انبیاء، آیه 105؛ نور، آیه 55) خداوند هم چنین در آیه 117 سوره هود از حفظ اجتماعات انسانی در صورت رفتارهای مصلحانه و اصلاحی اهل آن سخن گفته است. پس تا زمانی که جامعه و امتی مصلح هستند نابودی برای آن ها رقم نخواهد خورد. این بدان معناست که علت نابودی امت ها، دوری اکثریت جامعه از اصلاح گری بوده و مصلحان در آن قدرت و حاکمیتی نداشتند.
  16. سنت حاکمان مجرم و بدکار: از نظر قرآن، پديدار گشتن سردمدارانى بدكار و مكّار در هر جامعه، در راستای سنت امتحان از سنّتهاى الهى است. (انعام، آیه 23) باید توجه داشت که جمله «كذلك جعلنا فى كلّ قرية…» بر سنّت ثابت خداوند در ميان انسانها و امت ها دلالت دارد.(التّفسير المنير، ج 8 ، ص 30 – 31)
  17. سنت استمرار نعمت و تغییر آن: سنّت خدا در تداوم نعمتهاى ارزانى شده به جوامع يا تغيير آنها، داير مدار نوع عملكرد اقوام و ملتها است.(انفال، آیه 53) جمله «ذلك بانّ اللّه…» از قبيل تعليل بر امر عام و تطبيق آن بر مورد خاصّ است؛ يعنى مجازات مشركان قريش، به سبب گناهان شان و تبديل نعمتهاى خدادادى آنان به عذاب شديد، مصداقى از اين سنّت كلّى خدا است.(الميزان، ج 9، ص 101 ؛ نیز رعد، آیه 11)
  18. سنت دگرگونی دولت ها: دگرگونی دولت ها و گردش شكست و پيروزى در جوامع بشرى، از سنّتهاى هميشگى خداوند است.(آل عمران، آیه 140)
  19. سنت دفاع از مومنان: از سنت های اجتماعی الهی، سنت دفاع از مومنان و دفع مفسدان است. از نظر قرآن، حتی دفاع خداپرستان مؤمن در برابر تجاوز و ظلم كافران را در راستاى سنّت خدا مبنى بر دفع مفسدان، به وسيله عابدان موحّد دانسته و بر اساس آن تحلیل کرده است.(بقره، آیات 249 و 251؛ حج، آیات 38 تا 40)
  20. سنت مطابق اسلام با فطرت: آميختگى توجّه به خدا و توأم بودن دين توحيد اسلام با سرشت و فطرت انسان، از سنّتهاى تغييرناپذير الهى است.(روم، آیه 30) پس دين توحيد اسلامی، چيزى جز سنّت زندگى و راه سعادت نيست كه پيمودن آن نداى فطرت هر آدمى است. (الميزان، ج 16، ص 178) در این آیه سنت مطابقت اسلام و فطرت، و فطرت و اسلام به خوبی مورد تاکید قرار گرفته است. پس هر گاه در نقل مطلبی بر خلاف فطرت سالم و قلب سلیم باشد، باید آن را تاویل برد.
  21. سنت رسالت: در راستای اتمام حجت خدا به بندگان، یکی از سنت های اجتماعی خداوند، سنت رسالت پیامبران مطرح می شود. بر اساس این سنت، فرستادن پيامبران، سنّت جارى خداوند در ميان امّتها است و هرگز اجتماعی بشری بدون پیامبر نبوده است(انعام، آیه 34؛ یونس، آیه 47؛ دخان، آیه 5 و آیات دیگر) هم چنین سنت بشر بودن رسولان الهى و نداشتن قدرت غيبى مستقلّ، از سنّتهاى خداوند خواهد بود(رعد، آیه 38)؛ زیرا جمله . «و لقد أرسلنا» اشاره به سنّت جارى الهى درباره انبيا است كه آنان نيز همانند انسانهاى عادى، بشرى بيش نيستند كه آوردن معجزه از سوى آنان تنها به اذن خدا است و قدرت غيبى مستقلّى نیز ندارند؛ بلکه هر چاره از علم غیب دارند به تعلیم الهی است.(المیزان، ج 11، ص 374) بر اساس این رویه، گزينش پيامبران از ميان خود انسانها، به عنوان یک سنّت جارى الهى امری است که نمی توان در آن تشکیک کرد.(یوسف، آیه 109) علامه طباطبایی می نویسد: برخاستن انبيا از ميان خود انسانها، سنّت جارى خداوند در تبليغ دين است. (المیزان، ج 11، ص 278) این مطلب در آیات دیگری از جمله 38 سوره رعد و 43 سوره نحل و 7 سوره انبیاء مورد تاکید قرار گرفته است.
  22. سنت کیفر: یکی از سنت های اجتماعی خداوند سنت کیفر است که نسبت به فرد و اجتماع انجام می شود. قرآن هلاكت و نابودى مجرمان كافر به آيات الهى را از سنّتهاى جارى خداوند دانسته (انفال، آیه 52)، و عذاب استيصال را که ریشه کن و بینان برانداز است، سنّت هميشگى خداوند درباره كافران حق ستيز معرفی کرده (یونس، آیات 99 و 102) و گرفتار شدن تحريفگران و تبديل كنندگان دين خدا به عذاب شديد الهى در همین دنیا را از سنّتهاى خداوند دانسته است.(بقره، آیه 211) از نظر قرآن، نزول عذاب استيصال پس از اتمام حجّت، سنّت خدا درباره جوامع حق ناپذير است(انعام، آیات 130 و 131؛ قصص، آیه 59) پس وقتی اتمام حجت شد و حق بیان و آشکار، سنت نابودى جوامع حق ناپذير، از سنّتهاى الهى است(زخرف، آیه 8) و مجازات و هلاكت جوامع ظالم و گناهكاران، سنّت الهى است که از آن گریزی نیست؛ زیرا ظالم و گناهکار حق ناپذیر است و علیه حق قرار گرفته است.(اعراف، آیات 40 و 41؛ یوسف، ایه 75؛ ابراهیم، آیه 13؛ کهف، آیه 59؛ انبیاء، آیه 29) البته سنت امهال ممکن است تا زمانی آن را تاخیر بیاندازد(یونس، آیه 11؛ هود، آیه 110؛ ابراهیم، آیه 42؛ حجر، آیه 5؛ طه، ایات 128 و 129؛ شوری، آیه 14)؛ اما هنگامی که مشاهده شود دیگر تاخیر بردار نیست ؛ چنان که ايمان به خدا، هنگام مشاهده عذاب او بى تأثير خواهد بود؛ زیرا این بی تاثیری خود نیز سنّت خداوند در ميان بندگان و جوامع است.(انعام، آیه 158؛ غافر، آیات 84 و 85) از نظر قرآن سنت کیفر نسبت به افراد و جوامعی است که تحریف گر و تبدیل کننده آیات الهی(بقره، آیه 211) بوده یا مجرمانی كافر(انفال، آیه 52)، كافرانی حق ستيز(یونس، آیات 99 و 102)، منافقانی متمرّد(احزاب، آیات 60 و 62)، بيماردلانی عصيانگر(همان)، شايعه پراكنانی لرزه افکن در امنیت روانی اجتماع(همان)، مکارانی کافر(فاطر، آیه 43) و مانند آن ها بوده اند. هم چنین از نظر قرآن، كيفر اعراض كنندگان از آيات الهى، با ختم قلب آنان بر اساس سنّت الهى انجام می شود(اعراف، آیات 99 و 100) چنان که ابتلاى افترازنندگان بر خدا، به خشم او و گرفتار شدن آنان به خوارى و ذلّت، از سنّتهاى الهى دیگر الهی است.(اعراف، آیه 152) پس کیفر در قالب اشکال و انواع گوناگون نسبت به این افراد خواهد بود و این کیفر و مجازات هرگز یکسان و یک نوع نخواهد بود.
  23. سنت نجات مومنان از کیفر کافران: از سنت های اجتماعی می توان به سنت نجات مومنان در هنگام کیفر جوامع کافر اشاره کرد. از نظر قرآن، نجات مؤمنان از عذاب استيصال، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است(یونس، آیه 103؛ روم، آیه 47) پس این گونه نیست که تر و خشک با هم بسوزند. نجات حضرت لوط(ع) و خانواده اش نمونه ای از این سنت الهی است.
  24. سنت نجات مومن با توبه: نجات مؤمنان از گرفتارى و غم، در پى توبه، ذكر خدا و دعا به درگاه او، از سنّتهاى الهی است که می تواند عامل مهمی در ایجاد روحیه و بازیافت آن باشد.(انبیاء، آیات 87 و 88) آوردن جمله «يهدى إليه من أناب» به جاى «يهدى إليه من يشاء» براى بيان اين نكته است كه مشيّت خداوند متعال مبتنى بر سنّت دايمى هدايت توبه كننده استوار است. «انابه» به معناى بازگشت به سوى حق با توبه كردن است. (المیزان، ج 11، ص 352 و 353)
  25. سنت برکت برای مومن متقی: از سنت های الهی بهره مندی مومنان متقی و جوامع مومن و متقی از برکات الهی و برخورداری از نعمت ها است.(اعراف، آیه 96)
  26. سنت فراوانی نعمت در شکر: فراوانى نعمتها براثر شكرگزارى، از سنّتهاى خدا است (نحل، آیه 112)؛ زیرا عبارت «بما كانوا يصنعون» در آخر آيه براى دلالت بر اين امر است كه سنّت مجازات در شكر و ناسپاسى يكسان است.(المیزان، ج 12، ص 363) البته در همین آیه از سنت دیگری به عنوان، سنت کفران نیز یاد کرده است. از نظر قرآن، سلب نعمتها براثر ناسپاسى نیز از سنّتهاى الهى است که باید به آن توجه داشت. در همین رابطه خداوند به سنت دیگری نیز اشاره می کند. از نظر قرآن، استمراربخشى به نعمتهاى ارزانى شده به جوامع و عدم تغيير در آنها در صورت عدم تغییر در رفتار، از سنّتهاى خدا است.(انفال، آیه 53؛ رعد، آیه 11) به هر حال، استمرار نعمت و هدايت بر بنده از سنّت خدا است، مگر اينكه خود بنده با ناسپاسى و تجاوز، موجب سلب نعمت و هدايت خويش شود. (المیزان، ج 9، ص 398)
  27. سنت شرح صدر در شکر: انسانی که شکر گزار باشد خداوند به او سعه وجودی و شرح صدر می دهد و بر میزان ظرفیت وجودی او می افزاید. این سنت الهی است. خداوند می فرماید: وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ؛ و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد. قطعا عذاب من سخت‏ خواهد بود. (ابراهیم، آیه ۷)
  28. سنت كشمكش اجتماعی و از بین رفتن اقتدار اجتماعی: سنت اجتماعی دیگری كه در آیات بر آن تأكید شده كاركرد منفی كشمكش اجتماعی است. كشمكش اجتماعی را می‌توان نقطة مقابل همبستگی و وفاق اجتماعی دانست. وفاق اجتماعی یا عام به معنای وحدت جمعی در عقاید و ارزش‌های دامنه‌دار و ریشه‌دار است. همبستگی اجتماعی نظم خاصی است كه بر یك گروه بر اثر سازگاری فراوان گروهی حاكم می‌شود. جوامعی كه گرفتار اختلاف بینش‌ها، ارزش‌ها و اهداف می‌شوند و در مرحلة عمل به ستیزه و تنازع روی می‌آورند، دچار كشمكش اجتماعی می‌گردند. اعضای چنین جامعه‌ای نسبت به وظایفی كه جامعه به دوش آنها گذارده و نقشی كه از ایشان انتظار دارد سُست می‌شوند و نیروهای اجتماعی به‌جای آنكه صَرفِ رشد و توسعة جامعه و پاسداری از ارزش‌های آن در برابر تهاجمات خارجی شود، در مسیر واداشتن گروه‌های رقیب به پذیرش مدعیات گروه خود و درگیری و ستیزه با گروه‌های دیگر، ضربه‌زدن به آنها و از صحنه خارج ساختن رقبا صرف می‌شود. در چنین وضعیتی جامعه دچار وقفه و ركود و حتی بحران‌های اجتماعی می‌شود و راه برای متلاشی شدن جامعه از درون یا تسلط بیگانگان از برون باز می‌شود و در واقع سرآمد آن جامعه فرا می‌رسد. از این‌روست كه ایادی استعمار برای تحقق اهداف شوم خویش از قانون معروف و مشهور «تفرقه بینداز و حكومت كن» سود می‌جویند. قرآن مجید در مقام بیان این سنت خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ریحُكُمْ»؛ و با یكدیگر نزاع مكنید تا سست شوید و نیرو، شكوه و دولتتان از بین برود.(انفال: 46) در این آیه شریفه از دو پیامد و اثر نامطلوب ستیزه‌جویی و كشمكش اجتماعی یاد شده است: نخست اثر روانی آن كه سُستی، بی‌رغبتی، احساس مسئولیت نداشتن در برابر اجرای وظایف اجتماعی و ایفای نقش‌های اجتماعی است و دوم پیامد اجتماعی آن كه از بین رفتن اقتدار جامعه است. از بین رفتن وفاق اجتماعی مایه بی‌اعتباری ارزش‌های مشترك می‌شود و كنترل‌های اجتماعی قوت خود را از دست می‌دهد. در چنین شرایطی ساخت جامعه درهم فرو می‌ریزد. حیات اجتماعی از هم می‌پاشد و جامعه دچار بی‌سازمانی می‌گردد. یكپارچگی و انتظام جامعه از بین می‌رود و جامعه از حالت اعتدال خارج و بحران‌زده می‌شود و بحران اجتماعی زمینة زوال جامعه از درون یا اضمحلال آن به دست نیروهای بیرونی را به همراه خواهد داشت. قرآن مجید از این حقیقت دوم با تعبیر «از بین رفتن اقتدار اجتماعی: تَذهَبَ رِیحُكُم» یاد می‌كند.(انفال، آیه 46)
  29. سنت مخالفت مجرمان از دعوت پیامبران: رابطه بین ارتكاب جرائم و گردن‌فرازی در برابر دعوت انبیا و هدایت‌های الهی یكی دیگر از سنت‌های اجتماعی است كه در آیات متعددی مطرح شده است. قرآن كریم در این آیات بر این نكته تأكید دارد كه گروه‌ها و اقوامی كه در طول زندگی به انواع جرائم آلوده شده‌اند، در برابر دعوت حق و درست انبیا ـ كه با دلیل‌های روشن و رسایی همراه است ـ مقاومت كرده، استكبار می‌ورزند و حاضر به پذیرش و عمل به مقتضای آن نمی‌شوند. در آیات 13و14 سورة حجر به عنوان یك سنت كلی و عام از این رابطه یاد می‌كند و می‌فرماید: «كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمینَ لا یؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّهُ اْلأَوَّلینَ»؛ چنان‌كه مجرمان در امت‌های گذشته دعوت پیامبران را نپذیرفتند و ایشان را استهزا كردند و ایمان نیاوردند قرآن را در دل‌های مجرمان امت تو ای پیامبر وارد می‌كنیم ولی به آن ایمان نمی‌آورند؛ زیرا این یك سنت و رویة پیشینیان است؛ یعنی ایمان نیاوردن و در برابر انبیا گردن‌فرازی كردن؛ زیرا سنت الهی بر آن است كه جرم مانع پذیرفتن حقایق می‌شود. مشابه همین مضمون در آیات 200و201 سورة شعراء آمده است: «كَذلِكَ سَلَكْناهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمینَ لا یؤْمِنُونَ بِهِ حَتّى یرَوُا الْعَذابَ اْلأَلیمَ»؛ این‌چنین ما قرآن را در دل مجرمان گذراندیم ولی به قرآن ایمان نیاورند تا آنگاه كه عذاب دردناك جهنم را مشاهده كنند.
  30. سنت الزام‌های حیاتی و تقسیم كار اجتماعی: سومین سنت مطرح شده در آیات و روایات، وجود تفاوت‌های طبیعی و تفاوت‌های اجتماعی برخاسته از تفاوت‌های طبیعی به‌عنوان یكی از الزام‌های حیاتی در زندگی اجتماعی است. جامعه‌شناسان در تعیین موارد الزام‌های حیاتی جامعه اختلاف‌نظر دارند و حتی برخی این نظریه را به سبب دشواری‌هایش در كانون انتقاد قرار داده‌اند، ولی در پاره‌ای از الزام‌های حیاتی كه برخاسته از ویژگی‌های انسان و خصیصه‌های زندگی اجتماعی انسان است تردید نیست. قرآن مجید به موارد مختلف و متعددی از این نوع الزام‌های حیاتی پرداخته و در برخی موارد نیز در یك بیان كلی از اصل وجود چنین الزام‌ها و راز آفرینش آنها سخن به میان آورده است. برای مثال، در آیة شریفة 32 سوره زخرف می‌فرماید: «نَحْنُ قَسَمْنا بَینَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیا»؛ ماییم كه وسیلة زندگی‌شان را در این جهان میان‌شان تقسیم كرده‌ایم و برخی را بر بعضی به مراتب برتری داده‌ایم تا یكدیگر را به كار گیرند. در این آیه از تفاوت‌های طبیعی فردی و گروهی كه پایه در سرشت انسان دارند و به‌طور قهری زمینه‌ساز نوعی تفاوت اجتماعی نیز می‌باشند سخن به میان آمده است و از آن به مثابة اهرمی برای ضرورت تقسیم كار اجتماعی ـ كه زندگی اجتماعی بلكه فردی انسان در گرو آن است ـ یاد شده است. همین مفاد در آیة دیگر مطرح شده و راز وجود این نوع تفاوت‌ها را آزمودن انسان‌ها ذكر كرده است. در مورد این بیانات دو نكته شایان توجه است: نخست آنكه مقصود از به‌كار گماردن برخی انسان‌ها از سوی برخی دیگر نیازمندی افراد و قشرهای مختلف جامعه به یكدیگر است به‌طوری كه تقسیم كار اجتماعی صورت پذیرد و مدنی‌بالطبع بودن انسان جامة عمل پوشد؛ هرچند این تعبیر با تسخیر یك‌طرفه و استثمار هم سازگار است. روایات شریفه نیز مؤید همین معناست. دوم آنكه نباید این خواست تكوینی خدا را با خواست تشریعی آن یكی دانست و از وجود این تفاوت‌های طبیعی نتیجه گرفت كه: نباید در جهت رفع سوء استفاده از تفاوت‌های اجتماعی برخاسته از این تفاوت‌های طبیعی، تلاش كرد. خدا هرگز نخواسته است كه جمعی از انسان‌ها در فقر و جمعی در غنی باشند؛ جمعی آقا و جمعی برده باشند. جمعی از همة امكانات استفاده كنند و جمعی محروم باشند. چنین برداشتی یكی از موارد خلط بین ارادة تكوینی و تشریعی و استنباط نادرست تشریع از تكوین است. نه وجود تفاوت‌های تكوینی به معنی نفی لزوم تلاش برای رفع تفاوت‌های اجتماعی و كاهش اختلافات طبقاتی است و نه وجود آن دستورالعمل‌ها به معنی مطلوب نبودن آن تفاوت‌های طبیعی تكوینی است؛ چه آنكه فقدان آن تفاوت‌های طبیعی، تقسیم كار اجتماعی و به‌طور كلی زندگی اجتماعی بلكه زندگی فردی مطلوب قرآنی را غیرممكن و حداقل بسیار مشكل می‌سازد. به بیان دیگر این آیات از وجود چنین تفاوت‌هایی برای فراهم آمدن زمینة تقسیم كار و پیدایش و ادامه یافتن زندگی اجتماعی سخن می‌گوید، اما دربارة اینكه این تقسیم كار و تسخیر به چه شكل و شیوه‌ای انجام گیرد ساكت است و باید با استناد به دستورالعمل‌های دیگر شرعی آن را مشخص ساخت و وجود چنین زمینه‌ای به معنی تأیید یا تثبیت كلیة شیوه‌های تسخیر یا نوع خاصی از آن نیست.
  31. سنت پیدایش فرقه‌های انحرافی بر اثر فزون‌خواهی عالمان: یكی از مسائل مهم اجتماعی، چگونگی شكل‌گیری فرقه‌های انحرافی در ادیان آسمانی است كه دیدگاه‌های مختلفی دربارة آن مطرح است. برخی آن را معلول ابهام در متن دین شمرده و شماری آن را به طبیعت انسانی و ناتوانی در فهم واحد از متون دینی مرتبط دانسته‌اند. دیدگاه سومی پایین بودن سطح فرهنگی پیروان ادیان را علت پیدایش فرقه‌های انحرافی دانسته است. ولی قرآن كریم این اختلافات را برخاسته از فزون‌خواهی برخی عالمان دین می‌داند. در آیه 213 سورة بقره ابتدا از امت واحده و یكسان بودن انسان‌ها در مقطعی از تاریخ بشر سخن می‌گوید و سپس از اختلاف و نزاع ایشان و بعثت پیامبران به منظور هدایت و حل اختلاف ایشان سخن به میان می‌آورد، آنگاه دربارة اختلاف در دین و پیدایش فرقه‌های انحرافی و بدعت‌گذار چنین می‌فرماید: «وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیناتُ بَغْیاً بَینَهُمْ»؛ تنها آنان كه كتاب‌های آسمانی به آنان داده شده بود در آیین و تعالیم پیامبران اختلاف كردند و علت آن هم تجاوزطلبی و افزون‌خواهی است. (بقره: 213) این قسمت از آیه شریفه به سه عنصر اساسی در پیدایش فرق‌های انحرافی اشاره دارد: نخست آنكه انحراف در ادیان و پیدایش فرقه‌های ساختگی توسط رهبران و آگاهان از دین پس از پیامبران رخ می‌دهد نه آنكه تودة مردم دست به چنین فرقه‌سازی بزنند. دوم آنكه پیدایش چنین فرقه‌هایی را نباید معلول ابهام در تعالیم انبیا و دعوت دینی دانست، بلكه این انحراف‌ها پس از روشن شدن و روشن بودن حقایق دینی برای بدعت‌گذاران رخ داده است؛ هرچند ممكن و معمولاً چنین است كه بدعت‌گذاران ابهام در بیانات دینی را دستاویز قرار می‌دهند یا با سوءاستفاده از بیانات دینی و تفسیرهای نادرست از آن، این گونه فرقه‌های انحرافی را پایه می‌گذارند. سوم آنكه ریشة پیدایش چنین انحرافی در دین افزون‌طلبی و تجاوزگری است و آنان كه درصدد دستیابی هرچه بیشتر به موقعیت‌های اجتماعی هستند، فرقه‌‌گرایی را به منظور دستیابی به چنین مقاصدی پدید می‌آورند و با تحریف ادیان الهی در پی حفظ مقام و منزلت اجتماعی خویش یا دستیابی به موقعیت و مقام یا ثروتی بیشتر از دیگران هستند. البته انتساب پیدایش چنین فرقه‌هایی به برخی عالمان دینی هیچ منافاتی با نقش قدرت‌های استعماری در پایه‌ریزی برخی از فرقه‌های استعماری ندارند؛ چه آنكه استعمارگران نیز اهداف شوم خود را از طریق همین رهبران آلوده عملی می‌سازند و جز با پشتوانة چنین عناصر ناپاكی به اهداف خود در این خصوص دست نمی‌یابند. در آیات دیگر به پیدایش فرقه‌های مختلف و اختلاف در تعالیم دینی اهل كتاب، خاصه بنی‌اسرائیل، می‌پردازد و به عنوان نمونه‌های سنت عام به وابستگی این اختلاف و نزاع به تجاوزطلبی یا حب ریاست اشاره می‌كند؛ همچنین در برخی آیات این فرقه‌گرایی و اختلاف را مایة ایجاد تردید برای نسل‌های بعدی می‌داند.

سنت الهی حاکم بر جان

برخی از سنت های الهی اختصاص به جان آدمی دارد، چنان که برخی به اجتماع آدمی اختصاص دارد. در این جا به سنت های الهی حاکم بر جان و نفس آدمی اشاره می شود.

  1. سنت اجل: از سنت هایی الهی که حاکم بر جان آدمی است، سنت اجل است. از نظر قرآن، عدم تأخير و تقديم اجل انسانها، سنّت حاكم الهى بر جان است.(آل عمران، آیه 145؛ نحل، آیه 61؛ عنکبوت، آیه 53؛ سبا، آیات 29 و 30؛ زمر، آیه 42؛ منافقون، آیه 11) بر اساس این سنت، استمرار زندگى بشر بر روى زمين تا مدّتى مشخص، سنّت خدا است؛ پس این سنت مانع نابودى فورى و مرگ گناهكاران ، از سوى خداوند خواهد شد که از آن به سنت امهال یاد می شود.(فاطر، آیه 47)
  2. سنت استدراج: چنان که گفته شد، این سنت حاکم بر جان و جامعه است.
  3. سنت تفاوت و اختلاف: از دیگر سنت های حاکم بر جان و نفوس آدمی، اختلاف و تفاوت هایی است که هر انسانی با دیگری دارد. این تفاوت ها و اختلافات شامل تفاوت جنسیتی استعداد، رنگ و مانند آن ها است.
  4. سنت تقسیم روزی: البته این سنت اختصاص به انسان ندارد، بلکه برای هر جانداری است. خداوند روزی هر کسی را تقسیم کرده و به او می رساند.(زخرف، آیه 32) بر اساس سنت الهی ، رزق بر اساس مشیت و حکمت الهی کم و زیاد می شود و هماره یکسان نیست.(اسراء، آیه 30؛ شوری، آیه 27) علامه طباطبایی می نویسد : سنّت جارى خداوند اين است كه براى هر كسى بخواهد روزى را توسعه مى دهد و براى هر كسى بخواهد تنگ مى كند، امّا به سبب رعايت مصلحت بندگان، نه به روزى تمام آنان توسعه كامل مى دهد و نه منع كامل مى كند. (المیزان، ج 13، ص 84)

سنت های حاکم بر جهان

سنت های الهی حاکم بر جان و جامعه و جهان است. برخی از این سنت ها اختصاص به انسان ندارد، بلکه همه هستی از جمله موجودات زمینی را در برمی گیرد.

  1. سنت استمرار زندگی در جهان مادی: از سنت های الهی این است که زندگی بر زمین تا اجل مسمای آن ادامه می یابد، هر چند که باید به سبب ظلم آدمی از میان برود، ولی استمرار می یابد تا زمان خودش. خداوند در آیه 45 سوره فاطر، از استمرار زندگى از جمله زندگی بشر بر روى زمين تا مدّتى مشخص به عنوان سنّت خویش یاد کرده و اجل مسمی را مانع نابودى فورى و مرگ گناهكاران، از سوى خداوند و نیز نابودی زندگی در آن دانسته است.
  2. سنت حاکمیت حق بر باطل: پيروزى نهايى حق بر باطل و محو و نابودی باطل، از سنّتهاى خدا حاکم بر کل جهان است(انفال، آیه 8؛ یونس، آیه 82؛ رعد، آیه 17؛ اسراء، آیه 81؛ انبیاء، آیه 18؛ شوری، آیه 24)؛ زیرا سنّت خداوند بر درگيرى حق و باطل در نظام هستى است كه در اين درگيرى، باطل از بين رفته، حق باقى مى ماند. (الميزان، ج 10، ص 111) از نظر قرآن، سنّت الهى درباره پيروزى حق بر باطل تبديل ناپذير است(فتح، آیات 22 و 23) و در همین راستا، پيروزى و غلبه پيامبران به عنوان نماد حق بر دشمنان خود به عنوان نماد باطل، سنّت قطعى خدا است.(انعام، آیه 34؛ یوسف، آیه 110؛ مومنون، آیه 44؛ روم، آیه 47؛ مجادله، آیه 21؛ صافات، آیات 171 تا 173) چنان که در سایه همین سنت الهی، پيروزى مؤمنان بر مجرمان و كافران، از سنّتهاى الهى در طول تاريخ شمرده شده است(روم، آیه 47؛ فتح، آیات 22 و 23) از همین رو، قرآن بر پيروزى انبيا در سايه صبر و مقاومت، به عنوان سنّت تغييرناپذير الهى یاد کرده (انعام، آیه 34) و از مومنان می خواهد که همین مسیر اولیای الهی را ادامه دهند تا نصرت و پیروزی برای آنان رقم بخورد.(غافر، آیه 51 و آیات دیگر)
  3. سنت تحول در امور: هیچ گاه امور دنیوی بر یک حال نمی ماند، بلکه تحول احوالات از سنت های جهان طبیعت است. پس تحوّل امور و حوادث و آسانى بعد از سختى و گرفتارى و نیز سختی پس از آسانی، از سنّتهاى خدا است.(انشراح، آیات 5 و 6) علامه می نویسد، آوردن آسانى در پى سختيها، از سنّتهاى خدا در نظام هستى است و شايد مراد از سنّت، سنّت تحوّل حوادث و تغيير احوال و عدم دوام آنها باشد.(الميزان، ج 20، ص 315 – 316)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا