اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

سرمشق های از زندگی امام سجاد(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسان نیازمند سرمشق است و چه کسی بهتر از سرمشق های معصوم که خداوند برای انسان در نظر گرفته است. این سرمشق ها افزون بر این که تعلیم می دهند از این توانایی نیز برخوردارند که انسان را پاک و تزکیه نمایند. یکی از این سرمشق ها امام سجاد زین العابدین علی بن الحسین(ع) است. مطلبی که در پی می آید نگاهی به گوشه هایی از زندگی و سنت و سیره آن حضرت(ع) است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

آموزه هایی انسان ساز پیشوایان اسلام

خداوند برای مسلمانان رهبران و پیشوایانی معصوم قرار داده که به عنوان سرمشق نیک مطلق به شمار می آیند به طوری که درباره آنان اما و اگر معنا ندارد. اصولا هر انسانی به سرمشق هایی در زندگی نیاز دارد تا هم از راه های آنان دریابد که کاری شدنی و یا ناشدنی است یا آن که آیا آن کار نتیجه ای سودمند دارد یا ندارد؟ این که هر کسی دنبال کس یا کسانی می رود که از نظرش موفق هستند، از این روست که می خواهد آنان را سرمشق قرار دهد و به موفقیتی که آنان دست یافته اند برسد. به نظر مقلد آن شخص موفق نشان داده که چگونه می تواند موفقیت را کسب کرد، پس به جای آن که خود بیازمایم و در جست و جوی راه های موفقیت بر آیم که شاید بشود شاید نشود، بهتر آن است که از همین کسانی که موفق هستند پیروی کرده و آنان را سرمشق نیک زندگی خویش قرار دهم.

اصولا وقتی امری برای انسان مطلوب و محبوب می شود، هر کسی که در آن راه قرار دارد محبوب می شود. این محبت گاه به حد افراط می رسد؛ زیرا نه تنها در همان زمینه ای که احساس می کند عامل موفقیت شخص سرمشق بوده بلکه در همه عرصه ها از او تقلید می کند؛ این گونه است که محبت شدید به موفقیت های آن شخص، موجب می شود حتی از دیگر اموری تقلید کند که ربطی به موفقیت های شخص ندارد. به عنوان نمونه کسی که با سازوکارهای فوتبال آشنا شده و به طور فنی بازی می کند و موفقیت در گلزنی دارد، وقتی سرمشق و الگو می شود، در مو و لباس و اخلاق نیز الگو و سرمشق جوانان فوتبالی و فوتبال دوست می شود.

سرمشق هایی که خداوند برای انسان بر اساس فلسفه انسان ساز اسلام نصب و معرفی کرده، کسانی هستند که می تواند فلسفه و سبک زندگی آنان، ما را به قله ها و چکادهای بلند و والای کمالی برساند و متاله و خدایی شدن را موجب شود.

از نظر قرآن این سرمشق های معصوم (احزاب، آیات 21 و 33 ؛ آل عمران ، آیات 31 و 32 و 61 و 132؛ نساء، آیه 59 ؛ مائده ، آیات 3 و 55 و 67 و آیات دیگر) افزون بر این که به شکل عادی تعلیم می دهند هم چنین می توانند در جان و روان آدمی تصرف کنند و علم و دانش را به جان آدمی برسانند و آن را تزکیه و پاک گردانند.

به این معنا که انسان با اذن و عنایت الهی می تواند در خود تغییرات علمی و تزکیه ای داشته باشد و علم و دانش بیاموزد و خودسازی نماید.(نساء، آیه 49؛ نور، آیه 21) خداوند به انسان های کامل و معصوم (ع) این امکان را داده تا در جان های مردم تصرف کنند. از این روست که آنان می توانند تعلیم خاص داشته باشند که نوعی تصرف فراتر از تعلیم عادی و رابطه استادی و شاگردی است. از این روست که تصرفاتی دارند که نمونه آن در روایت زهری آمده است.

در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) آمده است: قال علي بن الحسين (عليهما السلام) وهو واقف بعرفات للزهري: كم تقدر هاهنا من الناس ؟ قال: أقدر أربعة آلاف ألف وخمسمائة ألف كلهم حجاج قصدوا الله بامالهم ويدعونه بضجيج أصواتهم. فقال له: يا زهري ما أكثر الضجيج وأقل الحجيج، فقال الزهري: كلهم حجاج، أفهم قليل؟ فقال له: يا زهري ادن لي وجهك، فأدناه إليه، فمسح بيده وجهه، ثم قال: أنظر فنظر إلى الناس، قال الزهري: فرأيت أولئك الخلق كلهم قردة لا أرى فيهم إنسانا إلا في كل عشرة آلاف واحدا من الناس، ثم قال لي: ادن يا زهري فدنوت منه، فمسح بيده وجهي، ثم قال: انظر فنظرت إلى الناس، قال الزهري فرأيت أولئك الخلق  ذئبة إلا تلك ؛ زُهري گويد: در سرزمين عرفات جمعيّت بسياري حضور داشتند که امام سجّاد ـ ع ـ فرمودند: چقدر جمعيّت آمده است! عرض کردم چهارصد الي پانصد هزار مي شود که همه با آمال و آرزو قصد خدا کردند و با ناله هایشان خدا را می خوانند. امام سجاد به زهری فرمود: ای زهری ناله ها زیاد ولی حاجی کم است. زهری گفت: به آن حضرت عرض کردم: این همه حاجی! آیا حاجی با این حال کم است؟! امام سجاد(ع) به زهری گفت: صورت خود را به من نزدیک کن. پس صورت خویش نزدیک آن حضرت (ع) برد. پس آن حضرت(ع) دستی بر چهره اش کشید و سپس فرمود: بنگر! پس به مردم نگاه کرد. زهری گوید: پس دیدم همه آن مردم بوزینه بودند به طوری که در میان آنان کم تر انسانی دیدم مگر در هر ده هزار یک نفر که انسان بود. سپس امام سجاد به من فرمود: نزدیک بیا ای زهری پس به آن حضرت(ع) نزدیک شدم. پس او دستش را بر صورتم کشید و سپس فرمود: بنگر! پس به مردم نگریستم. زهری گوید پس دیدم که آن مردم گرگ بودند مگر همان اندکی که انسان بودند.(مستدرك الوسائل ، الميرزا حسين النوري الطبرسي ، ج 10 ، ص 39)

همین تصرفات از امامان دیگر (ع) نیز نقل شده که از جمله تصرف امام باقر(ع) در ابوبصیر در همین رابطه دیدن حقایق هستی و ملکوت چیزها و انسان هاست.( علامه مجلسى، بحار الأنوار،ج ۴۶، ص۲۶1، مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هـ ق)

خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که پیامبر(ص) تصرفاتی از این دست داشته است و انسان ها را با تصرف خویش به علم لدنی می رساند و نفوس آنان را تزکیه می کرد.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)

خداوند به صراحت در آیه 103 سوره توبه می فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ از اموال آنان صدقه‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏شان سازى، و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست.

از این آیه و نیز آیات دیگر قرآنی به دست می آید پیامبر(ص) و خلیفه معصوم(ع) وقتی دعا می کنند موجب سکونت و آرامش از یک سو و نیز تطهیر و پاکی مال و تن و روان از سوی دیگر، برای دعاشونده می شود. تصرفات پیامبر(ص) هم چنین موجب می شود تا شخص از انواع ظلمات و تاریکی ها بیرون آید و وارد نور شود(احزاب، آیه 43)، چنان که دعای ایشان در قالب صلوات و دعا برای افراد موجب می شود تا آنان به قربت و تقرب الهی دست یابند.(توبه، آیه 99)

همین امری که برای پیامبر(ص) در این آیات اثبات شده برای پیشوایان معصوم از اهل بیت عصمت و طهارت و عترت طاهر (ع) بر اساس آیات قرآنی و روایات نبوی اثبات شده است.

پس می توان گفت که آموزه های آنان در قالب آموزش تعلیمی یا تزکیه ای واقعا انسان ساز است و موجب تغییرات اساسی در شخص می شود. از همین رو، نباید تعلیمات و آموزه های آنان را همانند آموزه های دیگر دانست و دعای پیامبر(ص) را همانند دعای افراد عادی غیر معصوم(ع) تلقی کرد، بلکه دعای ایشان و معصومان(ع) در حقیقت تصرف در جان و جهان است.

نگرش امام سجاد(ع) درباره پرسش و درخواست

یکی از مهم ترین مسایلی که در زندگی انسان مطرح است پرسش و درخواست به هر شکلی از دیگران است؛ زیرا انسان ها نیازمند آن هستند که بخواهند و بپرسند تا این گونه نیازهای علمی و عملی و جسمی و روحی و دنیوی و اخروی خود را تامین کنند.

این که انسان باید بپرسد و بخواهد یک امر طبیعی است؛ اما از چه کسی و چگونه بخواهد و بپرسد این مساله اصلی و مهمی است که باید به درستی دانسته و انجام شود.

کسی که تنها متصرف اصلی را در کائنات همان مالک آن یعنی خداوند می داند و همه موجودات را در وجود و بقا نیازمند عنایت و فضل الهی می یابد(حمد، آیه 3؛ فاطر، آیه 15)، می بایست تنها به درخانه خدا رود و از او بپرسد و بخواهد و سائل درخانه دیگران نباشد.

انسانی که همه هستی را حرم خداوند می داند و بیرون از هستی نیستی می یابد، پس حرم و حریمی برای دیگری نیست، به خود اجازه نمی دهد تا در حریم حرم خداوندی به کسی دیگر مراجعه کند و از او بخواهد. امام سجاد(ع) در این باره همانند دیگر پیشوایان دینی هشدار می دهد. در روایت است: كسى به حضرت گفت: حال كه وليد بن عبدالملك در مكّه است، نزد او برو و از او بخواه در مورد توليّت اوقاف و صدقات على بن ابى طالب عليه السلام از تو حمايت كند. امام چهارم فرمود: وَيْحَكَ اَفى حَرَمِ اللّهِ اَسْأَلُ غَيْرَاللّهِ عَزَّوَجَلَّ؟!! اِنّى آنِفُ اَنْ اَسْأَلَ الدُّنْيا خالِقَها، فَكَيْفَ اَسْأَلُها مَخْلُوقا مِثْلى؟! ؛ بيچاره! در حرم خدا از غيرخدا چيزى درخواست كنم؟!! براستى من خوش ندارم كه از آفريننده جهان، دنيا را درخواست كُنم، چگونه آن را از مخلوقى همچون خود درخواست نمايم. (بحارالانوار، ج 46، ص 64)

البته انسان اگر بی نیازی نسبت به برخی از چیزها داشته باشد و یا قناعت ورزد وضع وی خیلی بهتر خواهد بود؛ زیرا دیگر به این و آن رو نمی اندازد و به آن چه خداوند می دهد راضی و خشنود می شود. قناعت خیلی مهم است. امام چهارم عليه السلام فرموده است: مَنْ قَنَعَ بِما قَسَّمَ اللّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النـاسِ؛ هر كس به تقسيم الهى قانع باشد از بى نيـازترين مـردم اسـت. (كشف الغمه، ج 2، ص 102)

هشـدار امام نسبت به برخی کارها در زندگی

از آن جایی که امامان معصوم(ع) از سوی خداوند به عنوان راهنما و پیشوا و رهبر و سرمشق علمی وعلمی زندگی بشر معرفی شده اند، باید به سنت و سیره آنان توجه کرد و از آن آموخت؛ چرا که قول و فعل و تقریر آنان برای همگان حجت است و باید مطابق آن عمل کنند تا متاله و خدایی و ربانی شوند.

امامان(ع) به دستور خداوند نسبت به برخی از امور و حرکت ها در زندگی هشدار می دهند و همان طوری که خداوند از نزدیکی به جبت و طاغوت و پیروی و اطاعت از آنان باز می دارد(بقره، آیات 256 و 257؛ نساء آیه 60 و ایات دیگر) هم چنین امامان(ع) نسبت به برخی از کارها و اطاعت ها و همکاری ها هشدار می دهند.

امام سجاد عليه السلام درباره همکاری و نزدیکی و ارتباط با سه گروه انسانی چنین هشدار داده و فرموده است: اِيّـاكُمْ وَصَحْـبَةَ الْعاصـينَ وَمَعُونَهَ الظالِمينَ وَمجاوِرَة الْفاسقينَ اِحْذَروُا فِتْنَتَهُمْ وَتَباعِدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ؛ هـشدار، از همنشـينى گنـاهـكاران و يارى ستمگران و همسايگى بدكاران بپرهيزيد، از فتنه آنان برحذر باشيد و از ناحيه آنان دور شويد. (الروضة من الكافى، ص 16)

خداوند در آیات قرآنی بیان کرده که این گروه های انسانی هم خودشان فاسد و گمراه هستند و هم به افساد و گمراهی دیگران می پردازند و ضال و مضل هستند.

بنابراین نه تنها نباید با اینان همکاری کرد و تعاونی داشت بلکه باید از مصاحبت و دوستی و هم نشینی با آنان نیز پرهیز کرد؛ زیرا اینان به زبان علم و عمل آدمی را به کارهای زشت و تباه آمیز می خوانند و فرمان می دهند.

از نظر قرآن و اسلام ظلم در هر شکلی بد است، حال ظلم به خود یا خدا یا دیگران باشد. البته برخی از مصادیق ظلم بدتر از برخی دیگر و آسیب زاتر است. به عنوان نمونه ظلم بـر بى‏كسـان ظلمی است که خشم خداوند را موجب می شود و خداوند به سرعت و شتاب چنین ظالمی را می گیرد و مجازات می کند. امام سجاد عليه السلام در این باره فرموده است: يـابُنّـى ايّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عليكَ ناصِرا اِلاّ اللّه ؛ فرزنـدم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه ياورى جز خدا ندارد. (اصول الكافى، ج 2، ص 331)

خداوند در آیه 7 سوره حمد در قالب درخواست و دعا بیان می کند که انسان باید جزو کسانی باشد که از سوی خداوند به آنان نعمت داده شده است. این نعمت دادگان چنان که از آیه 69 سوره نساء به دست می اید شامل پیامبران و راستگویان و شهیدان و صالحین می شود. اما اینان با این نعمت های الهی چه کار می کنند این مهم ترین چیزی است که انسان باید بیاموزد. به سخن دیگر اگر ما درخواست آن داریم که جزو این کسان باشیم پس از دستیابی باید با این نعمت چه کنیم آن مهم تر است. از آیه 19 سوره نمل به دست می آید که اگر منعم علیه شدیم باید شکر نعمت به جا آوریم و هم زبان و قلب و فعل ما شاکر واقعی نعمت باشیم. همین مطلب را نیز می توان از آیات دیگر از جمله 37 سوره احزاب و 15 سوره احقاف به دست آورد.

البته از آیه 17 سوره قصص به دست می آید شکر واقعی نعمت آن است که آدمی آن نعمت را در کار خیر به کار گیرد و هرگز کاری نکند که کم ترین بهره ای از این نعمت به جرم و مجرم برسد: قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ؛ گفت: پروردگارا، به پاس آنكه بر من نعمت ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان بزهكاران نخواهم شد.

انس با دوستان واقعی

از دیگر اموری که باید خیلی توجه داشت، دوست بد است که خداوند می فرماید عامل دوزخ رفتن آدمی می شود.(فرقان، آیه 28؛ نساء، آیه 38 و ایات دیگر) البته دوست در زندگی آدمی نقش اساسی دارد؛ زیرا انسان از یک دیگر سرمشق می گیرد و خلق و خوی دوستان به هم انتقال می یابد. آدمی اگر دوست خوب یافت باید خیلی مراقب باشد تا آن را از دست ندهد؛ زیرا غربت و تنهایی تنها در دوری از وطن ایجاد نمی شود؛ بلکه گاهی انسان در وطن خویش با از دست دادن دوست احساس غریبی می کند. امام رضا(ع) را غریب می دانیم به دلیل آن که شیعیان وی او را در آن زمان غریب گذاشتند و اجازه دادند تا مامون توطئه خود را انجام دهد و بی هیچ مزاحمتی از سوی شیعیان آن امام را به قتل برساند و مسموم نماید.

به هر حال، حفظ دوست خوب به معنایی رهایی از تنهایی است و از دست دادن آن غربت و تنهایی چنان که امام سجاد(ع) هماره می فرماید: فَـقْـدْ الاَحِبَّـةِ غُـرْبَـةٌ؛ دست دادن دوســتان نـوعى «غريبى» اسـت. (كشف الغمه، ج 2، ص 75 و 102)

انس بـا قـرآن

یکی از بهترین دوستان آدمی که جز خیر وصلاح آدمی را نمی خواهد همین قرآن است. این دوستی است که انسان را از غربت و تنهایی بیرون می آورد و موجب رهایی از وحشت تنهایی می شود. آن حضرت(ع) می فرماید: لَوْماتَ مَنْ بَيْنِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ اَنْ يَكُونَ الْقُرآنُ مَعى؛ اگر همه آنها كه بين مشرق و مغرب هستند، بميرند، تا وقتى قرآن با من باشد، احساس تنهائى نمى كنم. (الانوار البهيّه، الشيخ عباس القمى ص 94، منشورات الشريف الرضى قم. اصول كافى، ج 2، ص 602)

خداوند در آیات قرآنی می فرماید خودتان را بیست و چهارساعته با قرآن هم نشین کنید ؛ زیرا این کتاب دوستی است که هیچ ضرر و زیانی به شما نمی رساند و تنها خیر کثیر است که هماره در خدمت انسان است. از این روست که فرمان می دهد هماره تا می توانید در کنار قرآن و سفره آسمانی آن باشید و از آن بهره مند گردید و تا می توانید قرآن بخوانید.(مزمل، آیه 20)

در نگرش امام (ع) قرآن گنجینه ای بزرگ برای بشریت است . زُهْرى گفته است: سَمِعْتُ عَلِىَّ بنَ الْحُسَينِ عليهم السلام يَقُول: آياتُ الْقُرآنِ خَزائِنٌ فَكُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ ينبغى لَكَ اَنْ تَنْظُرَ مافيها؛ از امام زين العابدين عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: آيـات قـرآن ، گـنجيـنه هائى اسـت و هرگاه (درب) گنجيـنه اى گـشوده شد شايسته است ببينى چه چيزى در آن است. (اصول كافى ج 4، ص 412)

پـاس حرمـت مــادر

در ایات قرآنی بر احسان و اکرام به والدین به عنوان یک تکلیف و وظیفه شرعی و انسانی و اسلامی تاکید شده است.(بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36؛ اسراء، آیه 23؛ انعام، آیه 151)

البته در آیات قرآنی وضعیتی که مادر برای زایمان و آبستنی دارد را بسیار سخت و دشوار دانسته و آن را همانند مرگ و ضعف تلقی نموده است.(لقمان، آیه 14) برای همین خواهان توجه به مادر به ویژه که از مصادیق مستضعفین و ناتوانان طبیعی در برابر حوادث روزگار و مشکلات آن است(نساء، آیه 75)

در روایت است که به امام گفته شد: قَيلَ «للسَّجاد» عليه السلام اِنَّـكَ اَبَـرُّ الناسِ وَلاتَاكُلُ مَعَ اُمِّـكَ فى قَصْـعَةٍ وَهِىَ تُـريدُ ذالِكَ. قالَ: اَكْرَهُ اَنْ تَسْبِقَ يَدِىَ اِلى ما سَبَقَتْ اِلَيْهِ عَيْنُها فَـاَكُونَ عاقَّـا لَهـا؛ به امام سجـاد عليه السلام گفتند: شما كه نيكوكارترين مردمى، چرا همراه با مادرت از يك كاسه غذا نمى خورى و حال آنكه مادرت بدين كار مايل است. فرمود: مى ترسم دستم بسوى لقمه اى پيشى گيردكه قبلاً اوبدان چشم دوخته است و بدين گونه حق او را رعايت نكنم. (الانوار البهية، ص 100)

از نظر آن حضرت (ع) نیکی باید نسبت به خویشان باشد و هر چه خویش نزدیک تر نیکی بیش تر؛ چرا که آثار آن نیز بهتر و بیش تر خواهد بود. ابوحـمزه ثمالى از امام باقر و امام سـجاد عليهم السلام نقـل كرده كـه فرمـودند: اِنَّ اَسْرَعَ الْخَيرِ ثَوابا اَلْبِرُّ واَسْرَعَ الشَرِّ عُقُوبَةً اَلْبَغْىُ وكَفى بِالْمَرْءِ عَيبا اَنْ يَنْظُرَ فى عُيُوبِ غَيْرِهِ ماَيعْمى عَلَيْهِ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ اَوْ يُؤذى جَليسَهُ بِما لايَعنيهِ. اَوْ يَنهَى النّاسَ عَمّا لايَسْتَطيعُ تَرْكَهُ؛ براستى پاداش نيكوكارى «به خويشان و عموم مردم» سريع تر از هر كار خيرى داده مى شود و كيفر ستمكارى «بر مردم يا حاكم اسلامى» زودتر از هر كارى به انسان مى رسد. و براى مرد همين عيب بس كه عيبى كه در ديگران مى بيند در خويش نبيند يا بى جهت همنشين خود را آزار دهد. يا از كارى كه خود توان تركش ندارد، ديگران را نهى كند. (اصول كافى، ج 3، ص 200)

صدقه آشکار و نهان

در اسلام به صدقه دادن و به ویژه اطعام تاکید شده است؛ زیرا غذا را به دست کسی می دهند که از نخستین و ضروری ترین نیاز طبیعی زندگی و بقا محروم است. از این روست که برای اطعام برکات و اثار بسیاری در میان صدقات بیان شده(انسان، آیات 8 تا 11 و آیات دیگر) و کسی که از اطعام خودداری می کند و دیگران را نیز برحذر می دارد به عنوان گرفتار در دوزخ و مشکلات قیامت یاد شده است.(غاشیه، آیه 6؛ بلد، آیه 14؛ ماعون، آیه 3)

امام سجاد عليه السلام فرمود: مَنْ كَسى مُؤَمِنا كَساهُ اللّهُ مِنَ الثِيابِ الْخُضْرِ وَقالَ فى حَديثٍ آخَرَ: وَلايَزالُ فى ضِمانِ اللّهِ مادامَ عَلَيْه سِلْكٌ؛ هركس مؤمنى را جامه پوشاند، خداوند از جامه هاى سبز «بهشتى» بر او بپوشاند. و در ضمان خدا هست تا وقتى كه ريشه او باقى است. و در حديث ديگر فرمود: تا وقتى نخى از آن جامه باقى باشد در ضمان خدا باشد. (اصول كافى مترجم، ج 3، ص 293)

آن حضرت در بیان اخــلاق مـؤمن به انفاق در راه خدا توجه ویژه ای دارد. ابو حمزه ثمالى مى گويد، امام سجاد عليه السلام فرمود: مِنْ اَخْـلاقِ الْمُؤمِـنِ، الاْنِفاقُ عَلى قَدْرِ الاْقِتـارِ وَالتَوَسُّعُ عَلى قَدِرْ التَوَّسُعَ وَ اِنـْصــافُ النـاسِ وَابْتِداؤُهُ بالسّلام عَلَيْهِمْ؛  از جمله اخلاق مؤمن آن است كه به قدر تنگدستى و توسعه خرج مى كند و «بر اهل و عيال» توسعه مى دهد با مردم به انصاف رفتار مى كند و در سلام كردن پيشى مى گيرد. (اصول كافى، ج 3، ص 338)

البته از نظر امام (ع) اطعام مومن به مراتب موثرتر و مفیدتر بوده و دارای ثواب بیشتری است. امام زين العابدين عليه السلام فرموده است: مَنْ اَطْعَمَ مُؤمِنـا مِنْ جـُوعٍ اَطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الجنـَّةِ وَمـَنْ سَقى مُؤمِنـا مِنْ ظـَمَاً سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخَتُومِ. وَ مْـنَ كسـاه مِـن عُـرىً كساه اللّهُ مِنْ اسْتَبْرقٍ وَ حريرٍ؛  هر كس مؤمنى را از گرسنگى سير كند، خدايش از ميوه هاى بهشت به او بخوراند، و هر كه مؤمن تشنه اى را آب دهد، خداوند از نوشابه ى سر به مهربهشتى به اوبنوشاند و هركه مؤمنى را بپوشاند در صورتيكه برهنه باشد مى پوشاند او را از الباس استبرق و حرير. (اصول كافى، ج 3، ص 288.بلاغة الامام على بن الحسين، باب سوم، ح 18، باب سوم، ح 186)

از سیره معصومان چنان که خداوند در آیات سوره انسان بیان کرده و روایت های بسیاری در تاریخ و سنت و سیره آمده است به دست می اید که همگی به آن امر توجه خاص و ویژه ای داشته اند. اَبُوحَمزَة الثُّمالى نقل كرده است: كانَ زينُ العابِدين يَحْمِلُ جِرابَ الخُبزِ عَلى ظَهْرِه باللَّيْلِ فَيَتَصَّدَقُ بِهِ وَيَقُول: اِنَّ صَدَقَةَ السِّرِ تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَبِّ؛ امام زين العابدين كيسه نان بدوش مى گرفت و شبانه صدقه مى داد و مى فرمود: براستى صدقه پنهانى خشم خدا را فرومى نشاند. (كشف الغمه، ج 2، ص 77)

اوج ايمــان، رضا به قضای الهی

انسان هماره در زندگی با مصیبت ها مواجه می شود و بسیاری از اموال و اشیاء و حتی عضو و اعضا در این راه از دست می رود. این که انسان بر اساس آیات قرآنی بپذیرد که این ها همه دارای حکمت و مصلحتی است بسیار مهم است. این ها اموری است که برای هر شخصی رقم می خورد و در کتاب الهی ثبت و ضبط شده است.(حدید، آیات 22 و 23)

انسان مومن راضی به رضای الهی است و میان درد و رنج و سلامت و بیماری هر چه را خداوند پسندیده و تحقق داده همان را می پذیرد به طوری که نه برای داشته هایش می رقصد و فرحناک می شود و نه بر از دست داده هایش حزین و اندوهگین می شود و نومیدی در دلش راه می یابد. امام سجاد(ع) درباره این نوع واکنش مومن در برابر مصیبت ها می فرماید: الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ اَرْفَعُ دَرَجـاتِ الْيَقينِ؛ خوشنودى به قضاى ناخوشايند الهى عالى ترين پايه هاى ايمان و يقين است. (تحف العقول، ص 318)

البته می توان با دعــا بـلا را از خود برگرداند و دور کرد.امام رضا عليه السلام فرمود: الرِّضا عليه السلام قالَ: قالَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ عليهم السلام: اِنَّ الدُّعاءَ وَالْبَلاءَ لَيَتَرافَقانِ اِلَى يَوْمِ الْقيامَةِ، اِنّ الدُّعاءَ لَيَرُدُّ الْبَلاءَ وَقَدْ اُبْرِمَ اِبْراما؛ امام سجاد عليه السلام فرموده است: براستى دعا و بلا تا روز قيامت با هم رفاقت و همراهى كنند و همانا دعا بلائى را كه قطعى و مستحكم شده، باز مى گرداند. (اصول كافى، ج 3، ص 215)

از نظر امام سجاد عليه السلام صبر بر امور می تواند بسیار در مصیبت ها کارساز باشد. ایشان می فرماید: اَلصَّبْرُ مِنَ الاْيمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا ايمـانَ لِمـَنْ لا صَبْرَ لَهُ ؛ «شكيبائى» نسبت به «ايمان» چـون سـر نسبت به پـيكر اسـت. و كسى كه «صبر» ندارد «ايمان» ندارد. (اصول كافى، ج 3، ص 128)

پس باید در زندگی حـلم و بردبـارى پیشه کرد تا از مشکلات عبور نمود؛ زیرا فقدان آن ها مصبیتی بزرگ است؛ چنان که ابو حمزه ثمالى مى گويد، امام سجاد عليه السلام فرمود: وَدَدْتُ وَاللّهِ اَنّى افْتَدَيْتُ خَصْلَتينِ فى الشّيَعةِ لَنا بِبْعضِ لَحْمِ ساعِدى، النَزْقَ وَقِلَّةَ الْكِتْمانِ؛ به خدا سوگند، دوست داشتم قدرى از گوشت بازويم را فديه مى دادم تا دو خصلت «تندخوئى» و «نا راز دارى» از ميان شيعه برداشته شود. (اصول كافى، ج 3، ص 314)

آن حضرت (ع) خود و خانواده اش بلاها در کربلا دیدند و آن را جمیل و زیبا یافته اند زیرا آن را از سوی خداوند می دانستند؛ البته این غیر از آن است که مردم به حق آنان عمل نکرده و برخلاف دستور و آموزه های قرآنی به جای محبت و مودت آنان را از دم تیغ شمشیر گذراندند. با آن که پیامبر(ص) فرموده بود که با اهل بیت و عترت(ع) همانند ثقل اصغر در کنار ثقل اکبر قرآن رفتار کنند، همان کاری کردند که قوم موسی و یهود با آن حضرت کردند. مردم فرعونی شدند و دست به قتل امیرمومنان علی(ع) زدند و در کنار سامری و فرعون قرار گرفتند.(اعراف، آیه 150)

البته اهل بیت(ع) قبلا به این مساله هشدارها داده بودند ، چنان که غیر از پیامبر(ص) و امام علی(ع) امام سجاد می فرماید: وَالذّىَ بَعَثَ مُحمَّدا بِالْحَقِّ بَشيرا ونَذيرا اِنّ الاَبـْرارَ مِنّـا اهـلَ الْبَيْتِ وَشْيعَتِهِمْ بِمَنْزَلَةِ مُوسى وشيعَتِهِ وَاِنّ عـَدُوَّنـا وَاَشْيـاعَهِمْ بَمْنِزِلَةِ فِرْعَوْنَ وَاَشْياعِهِ؛ سوگند به كسى كه محمّد صلي الله عليه و آله را به عنوان مژده بخش و بيم رسان برانگيخت، نيكان ما اهل بيت و پيروان ما همانند موسى و شيعيان اويند و دشمنان ما و پيروان ايشان همانند فرعون و پيروان آنان محسوب مى شوند. (مجمع البيان، ج 7، ص 239)

عظـمت انسـانها در بی رغبتی به دنیا و پرهـيز از گـناه

خداوند می فرماید که انسان ها اگر عبادت کنند به تقوایی می رسند که یقین و شهود را برای آنان فراهم می کند وبا حقایق هستی ارتباط پیدا کرده وقدرت تصرف پیدا می کنند. اما بسیاری از انسان ها گرفتار دنیا می شوند و زینت های دنیا آنان را فریب می دهد (آل عمران، آیه 14؛ حدید، ایه 20 و ایات بسیار دیگر)

ارزش انسان به این است که بی رغبت به دنیا و راغب آخرت باشد و به گناه دنیوی خود را نیالوید و از پستان دنیا نمکد و تقوا پیشه کند.    در روایت است : مَنْ اَعْظَمُ النّاسِ خَطَرا، قالَ: مَنْ لَمْ يَرَىَ الدّنيا خَطَرا لِنَفْسِهِ؛ به امـام سـجاد عليه السلام گفتند مهمـترين مـردم كيست؟ فرمود: آنكه دنيا را مايه ارزش خود نداند. (كشف الغمه، ج 2، ص 107)

امام سجاد عليه السلام هم چنین درباره تقوای الهی و بی توجه مردم به این مقوله فرموده است: عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَلايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لَمِعَرَّتَهِ؛ در شگفتم از كسى كه از غذا مى پرهيزد تـا گـرفـتـار زيـان آن نشـود ؛ ولى از گـناه پـرهـيز نمى كـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد. (كشف الغمه، ج 2، ص 107)

آن حضرت(ع) در تحلیل و تعلیلی بر بسیاری از مصیبت های روحی و روانی و بدنی آدمی به همین مقوله بی تقوایی اشاره کرده و می فرماید: ما اخْتَلَجَ عِرْقٌ وَلاصُدِعَ مُؤمِنٌ اِلاّ بِذَنْبِهِ وَ مـا يَعـْفـُو اللّهُ عَنـْهُ اَكْـثَرُ . وَكانَ اِذا رَأَى الْمَريضَ قَدْبَرَئَ قالَ: لَيُهَنِّئُكَ الطُّهْرُ مِنَ الذُّنُوبِ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ؛ رگى نمى جهد، و سر مؤمنى درد نگيرد مگر به دليل گناهش و آنچـه خـداوند عـفو مى كند بيش از آن است. وقتى امام سجاد عليه السلام مى ديد كه بيمارى بهبود يافته است. مى فـرمــود: گوارا باد بر تو پاكى از گناهان، هم اكنون كار را از سرگير. (امالى مفيد، ص 47)

از نظر آن حضرت(ع) بهـترين مـردم کسی است که تقوا داشته باشد و به واجبات خود عمل کند. اَبى حَمزَةِ الثُّمالى می گوید : قالَ عَلِيُّ بنُ الْحُسَينِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِما: مَنْ عَمِلَ بِما افْتَرَضَ اللّهُ عَلَيْهِ فَهُـوَ مِـنْ خَيْـرِ النـاسِ؛ امام چهارم فرمود: هر كس كه به واجبات الهى رفتار كند از بهـتريـن مـردم اسـت. (اصول كافى، ج 3، ص 128.)

رفتار مومن با اهل بیت(ع) و مومنان

از جمله مباحثی که آن حضرت (ع) به آن توجه داشته مساله رفتار مومن با اهل بیت(ع) است. ابو حمزه ثمالى از امام چهارم عليه السلام نقل كرده كه فرمود:ثَلاثَةٌ لايُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقيامَةِ وَلايَنْظُرُ اِلَيْهِمْ وَلايُزَكيّهِمْ وَلَهُمْ عَذابٌ مـَنَ حَجـَدَ اِماما مـِنَ اللّهِ اَوْ ادَّعى امِاما مِنْ غـَيرِ اللّهِ اَوْ زَعَمَ لِفُلانَ وَفُلانٍ فِى اْلإسْلامِ نَصيبا؛ سه گروه اند كه خداوند در روز قيامت با آنان سخن نگويد و به آنان نظر نكند و ايشان را پاك نسازد و براى آنان عذابى دردناك است: 1 ـ كسى كه امامِ از سوى خدا را انكار كند. 2 ـ كسى كه امامى از سوى غيرِخدا را بپذيرد. و ادّعا كند. 3 ـ كسى كه خيال كند، فلانى و فلانى از اسلام بهره اى دارند. (بحارالانوار، ج 25، ص 111)

حال اگر مـؤمن به جای دولت اهل بیت(ع) گرفتار در دولت باطل شد باید این گونه عمل کند که امام زين العابدين عليه السلام فرمود: ما مِنْ مُؤمِنٍ تُصيـبُهُ رُفـاهيَةٌ فى دَوْلَةِ الْباطِلِ اِلاّ ابْتُلِىَ قَبْلَ مَوْتِهِ بَبِدَنِهِ اَوْ مالِهِ حَتَى يَتَوَفَّرَ حَظُّهُ فى دَوْلَةِ الْحَقّ؛ هر مؤمنى كه در حـكومت باطل به رفـاه برسد، قبل از مرگ گرفتارى جانى يا مالى پيدا مى كند تـا سـهم او در دولت حـق كاهش نيـابد و كامـل از آن بهـره مـند گـردد. (بحارالانوار، ج 6، ص 57)

پس نباید همانند منافقان رفتار کنیم و در دل با اهل بیت(ع) و در ظاهر با دولت کافر و ظالم و طاغوت باشیم؛ هر چند که آن حضرت می فرماید: لاعَـمَـلَ اِلاّ بـالنـيَّـةِ؛ عمـل بـدون نيّت ارزش نـدارد.( رساله نيّت: آقا جمال خوانسارى، مصباح الشريعه، محدث ارموى، ص 586، اصول كافى، ج 3، ص 132)

به این معنا که باید به نیت افراد و انگیزه های آنان اهتمام داشت و توجه نمود و داوری کرد، ولی باید توجه داشت که برخی از رفتارهای ما به جای آن که تقویت ایمان و دولت ایمانی باشد ریختن آب به آسیاب دشمن است.

عمل نیک با نیت خیر یعنی حسن فاعلی و حسن فعلی با هم می تواند تاثیرگذار باشد. اگر کاری انجام می دهیم هر چند که خیر و با نیت خیر است باید همراه با پشتکار باشد و هماره از اهل بیت(ع) دفاع کرده و با آن باشیم؛ نه آن که گاه نیت خوب بی عمل داشته باشیم یا عمل خوب بی داوم. امام(ع) فرموده است: اِنّى لاُحِبُّ اَنْ اُداوِمَ عَلَى الْعَمَلَ وَاِنْ قَلَّ؛ من دوست دارم، كار «نيك» را ادامه دهم اگر چـه كم بـاشــد. (اصول كافى، ج 3، ص 130)

هم چنین آدمی باید به کار خیر و دوستان خوب و اهل بیت(ع) تعصّب داشته باشد و این از مصادیق تعصب ورزى بد نیست. چنان که زهری از امام زين العابدين درباره تعصّب ورزى پرسيدند، فرمود: عَنِ الزُهْرى قالَ سُئِلَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام عَنِ الْعَصَبِيَّةِ فَقالَ: اَلْعَصَبِيَّةُ التّى يَأَثِمُ عَلَيْها صاحِبُها اَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرارَ قَوْمِهِ خَيْرا مِنْ خِيارِ قَوْمٍ آخَرينَ وَلَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ اِنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَلكِنْ مِنَ الْعَصَبيَةِ اَنْ يُعينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ؛ تعصّبى كه دارنده آن گناهكار مى شود آن است كه شخص، بَدانِ قوم خود را بهتر از نيكان قومِ ديگر ببيند. دوست داشتن خويشان تعّصب نيست ولى كمك كردنِ قوم خود درستم كردن، تعّصب ورزى است. (اصول كافى، ج 3، ص 421)

پس این که گفته می شود تعصب نسبت به اهل بیت(ع) را کنار بگذاریم آموزه ای باطل است. پس باید نسبت به اهل بیت(ع) و هم چنین دیگر نیکان روزگار تعصب داشته باشیم و به دفاع از آنان بپردازیم.

هم چنین شکی نیست که مصداق اتم ایمان و مومن همان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند. پس باید از آنان سرمشق گرفت و هماره با آنان بود و به ایشان نگریست؛ زیرا نگاه به آنان عباد است؛ چنان که امام زين العابدين عليه السلام فرمود: نَظَرُ الْمُؤمِنِ فى وَجْهِ اخيهِ الْمُؤمِنِ لِلْمـَوَدَّةِ وَالمَحـَبَّةِ لَهُ عِبـادَةٌ؛ نگاه مؤمن از روى دوستى و مهربانى به سيماى برادر مؤمِنش عبادت است. (تحف العقول، علميه اسلاميه ص 332)

امید آن است که در انتظار فرج دولت اهل بیت (ع) باشیم و برای آن تلاش کنیم تا به حکومتی برسیم که آنان به حقایق حکم و به عدالت داوری می کنند. حعيد همدانى گفته از امام زين العابدين عليه السلام پرسيدم: بِأىِّ حُكْمٍ تَحْكُمُون؟ قالَ: نَحـْكُمُ بِحـُكْم آلِ داودَ، فَاِنْ عَيِينا شيئا تَلَقّانا به رُوحُ الْقُدُس؛  به چه روشى شما بين مردم قضاوت و حكومت خواهيد كرد؟ فرمود: بر روش داورى و حكم خاندان داود عليه السلام و اگر از چيزى ناتوان شديم، روح القدس بما الهام مى كند. (بحارالانوار، ج 25، ص 56)

 

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا