وب نوشت

آموزش آداب به كودكان

پرورش اخلاقي كودكان امري پسنديده و بايسته است. قرآن كريم نيز بر پرورش اخلاقي به عنوان تكليف و وظيفه فردي و اجتماعي تاكيد مي كند و از همگان مي خواهد تا خود و ديگران را بر فضايل اخلاقي پرورش داده و از راذيل پاك سازند.

از اين رو بر همگان است كه هم خود را بر خوي نيك و پسنديده بپرورانند و فضايل را در خود تحكيم و استواري بخشند و هم به حكم وظيفه عقلي و عقلايي و شرعي ديگران را به آن بخوانند و دعوت كنند. بر اين اساس تزكيه نفس و خودسازي در كنار ديگرسازي و تربيت ديگران از مسئوليت شخصي و اجتماعي مومنان دانسته شده است.

از آن جايي كه كودكان در سني هستند كه بيش ترين آمادگي را براي پرورش درست اخلاقي دارا مي باشند و نقش زدن بر لوح سپيد جانشان همانند كندكاري بر سنگ ها از قابليت ماندگاري برخوردار مي باشد، بر آموزش و پرورش كودكان تاكيد به سزايي شده است.
كودكان و نوجوانان افزون بر پرورش بر اساس اصول اخلاقي مي بايست آموزش هاي ديگري نيز ببيند. از جمله اين آموزش ها مي توان به آموزش جامعه پذيري و آداب اجتماعي اشاره كرد.
اگر اخلاق به معناي بهره مندي از عقل حساب گر و تدبيرگر در راستاي مهار و كنترل دو قوه شهواني و غضبي است تا ميان آنان عدالت و اعتدال برقرار نمايد و جنگ دروني ميان الهامات غريزي (شهواني و غضبي) از سويي و الهامات فطري (معنوي و آسماني) از سوي ديگر را به صلح و سازش تبديل نمايد و اين امكان را فراهم آورد تا هر يك بتوانند از قسط خود بهره مند شوند و به ديگر تجاوز نكنند و فجور نورزند و اين گونه حق غرايز و خواسته هاي فطري داده و ادا شود، در كنار اخلاق اموري ديگري نيز مي بايست به كودكان آموخت تا بتوانند در جامعه به عنوان يك شخصيت سالم از مواهب اجتماعي بهره مند شده و در راستاي تعالي و تكامل خويش از آن سود برند.
از جمله اين امور كه مي بايست در كنار اخلاق به كودكان و نوجوانان آموزش داده شود، هنجارهاي اجتماعي و آداب اجتماعي در قالب جامعه پذيري است.هر كسي اگر بخواهد در جامعه اي زيست نمايد مي بايست به آداب و رسوم و هنجارهاي اجتماعي آن جامعه آگاهي داشته و از آن در زندگي اجتماعي سود برد.
هنجارهاي هر اجتماعي از دو دسته امور به عنوان هنجارهاي رفتاري ( اخلاق اجتماعي در برابر اخلاق فردي) و آداب و هنرهاي زندگي اجتماعي تشكيل مي شود.
هنچارها امور رفتاري هستند كه موازين و معيارهاي عقلاني و عقلايي و شرعي آن را پسنديده و نيك دانسته اند و جامعه متوقع است كه شخص آن ها را در رفتارهاي اجتماعي ملاحظه كند و محترم شمارد.
در كنار اين ها اموري ديگر هستند كه آدمي براي تحكيم روابط اجتماعي و نفوذ در جامعه بدان نياز دارد. اين امور را مي توان رفتارهاي ظريف تر و داراي نكاتي لطيف و حساس بر شمرد. به سادگي ديده نمي شود و به سختي شناسايي و يا شناسانده مي شود ولي هر كسي كه به آن ها پاي بند باشد به سادگي در دل ها نفوذ مي كند.
اگر بيگانه اي وارد جامعه اي شود نخستين چيزي كه به چشم مي آيد هنجارهاي اجتماعي آنان است كه البته ارتباط تنگاتنگي نيز با اصول اخلاقي پذيرفته شده و نگرش هاي آن مردمان دارد ولي چنين شخصي تا مدت ها نمي تواند از آداب اجتماعي ايشان آگاهي يابد و لطائف رفتاري آنان را درك كند هر چند كه با تحسين و تمجيدها و تشويق هاي گاه و بي گاه به برخي از آن ها علم مي يابد ولي نمي تواند آن را درك و تحليل كند و به سادگي با آن ها ارتباط بر قرار كند.
آداب از جمله لطايف و پيچيدگي هاي هر جامعه به شمار مي آيد و از آن جايي كه به سختي قابل رويت است و همانند اشارات و كنايات در حوزه زباني عمل مي كند، كم تر از سوي بيگانه اي درك و گزارش مي شود.
از ويژگي هاي آداب، ناپايداري و دگرگوني آن است؛ زيرا آداب بر خلاف اخلاق و حتي هنجارهاي اجتماعي، از پايداري برخوردار نمي باشند و با توجه به تغييرشرايط و تغييرات زمانه تغيير و دگرگون مي شود. بسياري از آداب متاثر از تغييرات تمدني به سرعت مي آيد و مي روند و جاي خود را به آداب جديد مي دهند. با اين همه توجه به آن ها همواره از نظر گروه هاي اجتماعي ناظر مد نظر است و معياري براي جامعه پذيري شخصيت هاي اجتماعي معرفي مي شود.از وظايف مربيان و اولياي امور آن است كه همواره كودكان را با توجه به شرايط و مقتضيات زمانه آموزش و پرورش دهند و در اين حوزه بر خلاف حوزه اخلاق و هنجارهاي رفتاري نمي بايست بر تداوم و بقاي ادبي تاكيد شود. از اين روست كه در كلام امير مومنان علي (ع) آمده است : لاتودبوا اولادكم باخلاقكم لانهم خلقوا لزمان غير زمانكم ؛ فرزندانتان را بر اساس آداب اجتماعي خودتان تاديب نكنيد و پرورش ندهيد زيرا آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شده اند.
در اين عبارت سخن از تغيير زمانه است كه مقتضي تغيير در آموزش آداب اجتماعي است. البته مراد از اخلاق در عبارت همان آداب اجتماعي است ؛ زيرا لازم است كه شخص بر اساس اصول اخلاقي تربيت شود و فرزندان نيازمند آموزش هاي مداوم اخلاقي و حتي هنجاري هستند كه هم خود را به صورت شخصيت سالم در آورند و هم از نظر اجتماع داراي شخصيت سالم اجتماعي شناخته و جذب شوند. از اين روست كه دست يابي به شخصيت سالم نيازمند آموزش و پرورش بر اساس اصول اخلاقي و هنجاري است.
به سخن ديگر هر شخصي اگر بخواهد اعتدال در ميان قواي متضاد دروني خويش ايجاد كند مي بايست داراي اخلاق شود كه بر خاسته از اصول عقلاني است و اين اصول عقلاني است كه توازن قواي دروني را ايجاد مي كنند و به هر يك به اندازه نياز مي رسد و رضايت همگاني قواي را جلب مي كند ، چنان نيازمند شناخت هنجارهاي رفتاري است تا خود را در جامعه به عنوان يك شخصيت متعادل معرفي و نشان دهد. اين امور موجب مي شود تا شخص از نظر دروني و بيروني معتدل شود و از منش و كنش خوبي برخوردار گردد.
اما اين به تنهايي كافي نيست ؛ زيرا شرايط جهان و جامعه همواره نوشونده است و در هر زماني شرايط و مقتضيات اموري را بر فرد و جامعه تحميل مي كند. در اين جاست كه نيازمند تاديب به آداب اجتماعي مي شود.
از آن جايي كه شرايط همواره در حال تغيير است پدران در شرايطي به سر مي بردند و مي برند كه با شرايط كودكان تفاوت هاي حتي ماهوي مي يابد از آن روست كه مي بايست در حوزه آداب توجه به شرايط نوشونده شود و به جاي آموزش آداب خود آداب عصر كودكان و يا حتي فراتر مورد توجه قرارگيرد.
در گذشته رايانه نبوده است و نوشتن با قلم بر روي كاغذ بود و خوش نويسي يكي از آداب مهم اجتماعي بوده است به گونه اي كه كسي خط خوش داشت در ادارات نامه هايش خوانده و پاسخ هاي درخور و حتي بيش از آن كه شايسته اش بوده دريافت مي كرد و اين گونه بود كه دو كس وارد اداره اي مي شدند كه يكي خط خوش داشت و عريضه اي با اين خط مي نگاشت و ديگري خط ناخوانا و زشت مي نوشت ؛ در ظاهر هر دو يك مقام و يك رتبه داشتند ولي خط خوش فرد موجب مي شد كه كارش راه بيافتد و ديگري سرگردان از اين اتاق به اتاق ديگر روانه شود.
در اين جا دشمني ميان ارباب رجوع و كارگزاران وجود نداشت ولي تنها حضور يك ادب موجب مي شد تا كار يكي پيش رود و ديگري سرگردان بماند.
اگر با توجه به اين نقش خوش نويسي پدر بخواهد تا فرزند را در عصر رايانه به خوش نويسي وادار سازد و او را اين هنر و ادب بياموزد در حقيقت به او بي ادبي آموخته است؛ زيرا شرايط زمانه تغيير يافته و آموزش و تاديب كودك به آدب خوش نويسي لغو و بيهوده است؛ زيرا نامه ها از راه پست الكترونيكي ارسال و دريافت مي شود و هر كسي كه از اين راه عمل كند بي هزينه كم تر در زماني كوتاه تر به هدف خويش مي رسد.
اين مطلب را در دريافت پول و يا پرداخت از راه شبكه هاي اينترنتي نيز مي توان مطرح ساخت. اكنون رفتن به بانك و آشنا بودن با روش هاي بانكداري قديم نمي تواند از آداب شمرده شود و فردي كه در بازار كار تا پيش از اين با روش پيشين مي توانست موفق باشد نمي تواند كودك خويش را مجبور سازد تا آن ادب و روش گذشته را بياموزد ؛ زيرا ادب امروز بهره مندي را شبكه پرشتاب اينترنت و دانستن آداب آن است.
هنرهاي چون آموزش رايانه و يا استفاده از اينترنت در حال حاضر آداب اجتماعي دوره است كه در عصر پدر اين گونه نبوده است. از اين روست كه مي گويند اخلاق را به او بياموزيد ولي آداب خودتان را به او نياموزيد بلكه آداب عصر وي را به او بياموزيد و به كلاس هاي خاص عصر خودشان بفرستيد تا در جامعه بتوانند نفوذ كنند.
از اين روست كه گفته شده كودكان را به آدابي كه خود بدان خوي گرفته ايد پرورش ندهيد ؛ زيرا ادب ديروز اقتضا مي كرد كه خوش نويسي بياموزي و ادب امروز اقتضا مي كند كه فرهنگ كار با اينترنت و رايانه را بياموزد.
در گذشته اسب سواري و دانستن آداب آن لازم و ضروري بود چنان كه امروزه دانستن آداب ماشين سواري بايسته است. در نشستن و برخاستن از سر سفره اي كه با دست غذا مي خوردند و با سفره اي كه با قاشق و چنگال غذا مي خورند هر يك آداب خاص خود را دارد كه لازم است كودك را بر اساس زمانه آموزش داد.
حتي اگر كسي در كشوري ديگري حضور يافت مي بايست در وهله نخست بكوشد تا آداب و رسوم آن جامعه را بياموزد هر چند كه لازم نيست اخلاق آنان را بياموزد كه بر خلاف اصول عقلاني و يا عقلايي است و به شكل باطل در ميان آنان رواج يافته است.
از اين روست كه در كلامي كه اميرمومنان (ع) نسبت داده شده آمده است كه : بني اذا كنت في بلده غريبه فعاشر بادابها ؛ فرزندم هرگاه در كشوري بيگانه رفتي با آداب آنان معاشرت كن. از اين رو ضروري است كه شخص به آموزش آداب آن ها شتاب كند و بكوشد تا آن را بياموزد و عمل كند تا جامعه بيگانه سريع تر وي را بپذيرد و با او معامله و برخورد شهروند داشته باشد.
اين مفهوم از آداب همان چيزي است كه ما اكنون به عنوان ادب هر فن و هنري از آن ياد مي كنيم ولي مي تواند مفهوم ديگري نيز از ادب بيان كرد كه تنها اختصاص به فن و هنري نداشته باشد بلكه در هر كاري ادبي است كه مي بايست رعايت شود. اين مطلب را نيز در اين نوشتار آوره شده است كه در زماني خوردن با دست بوده است كه مي بايست آن را رعايت كرد و در زماني ديگر شيوه خوردن با قاشق و چنگال است كه آن نيز خود آدابي دارد. از اين رو نمي توان گفت كه كودك را مي بايست بر اساس يك شيوه و آداب تربيت كرد بلكه با توجه به تغيير شرايط و مقتضيات مي بايست به آداب همان كار توجه كرد و آموزش داد.
به هر حال مي بايست در آموزش كودكان به آن چه در عصر و زمانه آنان مهم است توجه شود تا كودكان به آساني و راحتي در جامعه وارد شوند و جامعه نيز آنان را بپذيرد و در اموري اجتماعي لنگ نمانند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا