شعر و داستان

خسرو خوبان

از آن شمعی که می سوزد یکی پروانه بی بویی

خبر دارد به شب‌هایش ز اشک و عشق جان سوزی

رسد ناله به گوش جان ز بام عاشقان هر دم

دل عاشق بسوزد از غم دلبر شب و روزی

درخت سرو کوهی را هزاران روز آید هم بلایایی

بدین سان می شود محکم چنارش آن چنان کوهی

به سوز عشق می باید شود دل استوار ای جان

به دریا رفته می داند مصیبت زان چنان موجی

کدامین شمع کند روشن شب تاریک دلها را

گرت آتش‌ زند پروانه را آن دشمن خونی

ز فقدانت هزاران آه و ناله می رسد بر جان

بیا جانا که این پروانه بی تو مرده از نوری

به هر دم می رسد نهری ز کوی نرگس چشمت

بر آن گونه دو صد نهری روان شد هم چنان جویی

چرا روشن نمی دارد دل غم دیده ما را

هزاران آه و ناله هم رسد بر جان و هم گوشی

بیا ای خسرو خوبان تو از دنیای پر غربت

در این عالَم دلِ ناصر، ندارد طاقت دوری

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا