اصولی فقهی

جامعه پذيري و مسئله تقليد

جامعه پذيري عاملي است كه انسان هاي پراكنده و متفرق راتشكل داده و «من »هاي افراد را تبديل به «ما» مي نمايد.

تقليد مطلوب و پيروي از اعمال و روش هاي مطلوب نيكان و دستورات الهي موجب مي شود تا انسان ها در عرصه حيات خويش، بهترين راه را انتخاب كنند و به سعادت و موفقيت نايل شوند.
اين مقاله با نگاهي به جامعه پذيري و ارتباط آن با تقليد مطلوب از ديدگاه قرآن مجيد درپي آن است كه نقش تقليد پسنديده را در عرصه تعاملات اجتماعي افراد بررسي كرده و ضمناً نگاهي كوتاه نيز به تقليد نامناسب داشته است. با هم مطلب را ازنظر مي گذرانيم:

¤ اهميت و ضرورت بحث
يكي از مهم ترين مسئله در جامعه شناسي بلكه در علوم اجتماعي، مسئله جامعه پذيري است. فرآيند بقا و ثبات اجتماعي هر جامعه اي به اين مهم بستگي دارد كه نسل امروز چگونه اطلاعات و داده هاي اجتماعي خود را به نسل فردا منتقل مي سازند و آنان را براي حفظ نظم موجود اجتماعي تشويق و ترغيب مي نمايند و به سخني روشن تر و درست وادار و مجبور مي سازند كه آن چه را به عنوان تمدن و فرهنگ هر جامعه شناخته مي شود و دستاورد نسل ها و نياكان است، اتخاذ كنند و بدان پاي بند باشند و همان را به عنوان واسطه به نسل هاي آينده منتقل سازند.
از اين روست كه جامعه پذيري دغدغه همه كساني است كه خواهان حفظ و بقاي فرهنگي و نظم اجتماعي جامعه هستند. به نظر مي رسد كه دولت مردان و اهالي سياست به اين مهم دلبستگي بيشتري دارند و در اين راه از دانشمندان علوم ديگر اجتماعي از جامعه شناسان تا روان شناسان بهره مي گيرند تا به هدف خود برسند؛ زيرا حفظ نظم اجتماعي و فرهنگي كه مشروعيت دولت ها و حكومت ها بدان وابسته است و برآورد هدف امنيت روحي و اجتماعي جامعه به حفظ سنت ها و قوانين و فرهنگ آن است كه تنها ازطريق جامعه امكان پذير است.
براي انتقال فرهنگي از نسلي به نسل ديگر در جوامع گذشته، حفظ سنت هاي قبيله اي و تأكيد و توبيخ و مجازات متخلفان امري ضروري بود و هركس از سنت ها و قوانين شفاهي و مكتوب جامعه عدول و تخلف مي كرد به سختي مجازات و يا از جامعه طرد و يا از منطقه زيست خود رانده مي شد. در جامعه امروز اين مهم به مدارس و دانشگاه ها و رسانه هاي جمعي به ويژه راديو و تلويزيون سپرده شده است. اين ها مهم ترين ابزار قدرت دولت هاست؛ زيرا بدون آن هرگز نمي توانند قدرت خود را حفظ و يا در جامعه تعميم و گسترش دهند. اكنون مدارس و رسانه ها با نفوذ در خلوت ترين مراكز يعني خانه، نه تنها به جامعه پذيري نسل نو كمك مي كند بلكه در هدايت افكار و انديشه ها و حضور قوي تر و جدي تر قدرت نيز ياري مي رسانند.
¤ ارتباط جامعه پذيري با تقليد
مسئله اي كه امروز با آن مواجه ايم اين پرسش اساسي است كه مسئله جامعه پذيري ارتباطي تنگاتنگ با مسئله اي به نام تقليد دارد. براي حفظ ارزش هاي جامعه و انتقال فرهنگي از نسلي به نسل ديگر، بدون تأكيد بر ابزار تقليد امكان پذير نيست. از اين رو، هر جامعه مي كوشد تا نسل آينده خود را برپايه سنت ها و فرهنگ هاي خود بپروراند و آموزش دهد. بنابراين همواره بر نقش تقليد تأكيد مي شود و به روش هاي مختلف و متنوع نسل آينده را به تقليد از شيوه و سنت هاي نسل كنوني فرا مي خوانند. تقليد از نياكان به عنوان نخستين گام و مهم ترين آن ها براي حفظ جامعه و نظم ثابت و مستقر آن است كه آرامش فردي و امنيت جمعي را تضمين مي كند.
از سوي ديگر مسئله تقليد درنظر بسياري از مردم تحصيل كرده (نه نخبگان و دانشمندان و يا توده مردم) امري مذموم و ناپسند است؛ زيرا درنظر اين دسته از مردم، تقليد موجبات عقب افتادگي جامعه را فراهم آورده و به خرافات و امور بيهوده و لغو در جامعه دامن مي زند. به نظر مي رسد كه قرآن در بسياري از آيات خود با اين دسته همراه و هم نواست و آنان را بر نكوهش اهل تقليد تشويق و ترغيب مي نمايد. در برابر اين دسته نخبگان و دانشمندان به ويژه انديشمندان علوم اجتماعي و انساني بر مسئله تقليد و اهميت آن پافشاري كرده و آن را عاملي مهم براي جامعه پذيري نسل آينده و آرامش روحي فردي و امنيت جمعي جامعه برمي شمارند و همگام و همراه با توده مردم بر حفظ سنت ها ازطريق تقليد تأكيد مي ورزند.اكنون اين پرسش خودنمايي مي كند كه آيا تقليد امري مفيد و سازنده است و يا نه؟ نگره قرآن به مسئله تقليد چيست؟ آيا مي توان رهايي براي جمع معقول و مقبولي يافت تا هم تقليد تعديل شود و هم جامعه پذيري از راه آن انجام پذيرد؟ نگره قرآن براي جمع ميان آن دو چيست؟
¤ انواع تقليد
تقليد كه به معناي چيزي را ملازم كسي يا شخصي قرار دادن و گردن نهادن به كاري است، در نگره قرآن با دو شكل مختلف روبه رو شده است؛ از سوي برخي از آيات بر درستي تقليد و پيروي از آن تأكيد دارد و در برخي از آيات به شدت از تقليد نكوهش شده و اهل تقليد را سرزنش كرده است كه راه عقل را نمي پيمايند.
به نظر مي رسد كه در نگاه قرآني تقليد را مي توان به دوگونه اصلي دسته بندي كرد: تقليد پسنديده و تقليد ناپسند؛ ريشه اين دسته بندي را مي بايست در موضوعات و موارد و مصاديق آن جست. به اين معنا كه دسته بندي بر پايه موضوع تقليد انجام مي گيرد. برخي از موضوعات چنان هستند كه تقليد درآن ها پسنديده و سزاوار است ولي در برخي ديگر بايد از تقليد پرهيز كرد.
الف) تقليد پسنديده
با اين همه امر تقليد زماني پسنديده است كه برپايه مباني عقلاني و يا عقلايي باشد. به سخني ديگر تنها موضوعات موجب نمي شود كه امر تقليد را پسنديده و يا مثبت سازد و يا به صورت امري ناپسند و منفي درآورد، بلكه آن چه معيار و ملاك اصلي در دسته بندي است، عقلاني و يا عقلايي بودن تقليد در آن موضوع و يا مورد است. در آيات قرآني بر پايه اين معيار كلي است كه موضوعات و موارد دسته بندي شده است. در همه مواردي كه قرآن، تقليد را برپايه امور عقلاني و يا عقلايي نمي يابد، اهل تقليد را سرزنش مي كند.
براي شناخت مواردي كه در آيات قرآن به عنوان تقليد پسنديده و ممدوح ياد شده است مي توان اين معيار را شناسايي و ردگيري كرد. قرآن اين ملاك را در آيات چندي چون آيه 170 سوره بقره و آيه 104 سوره مائده و آيه 43 سوره مريم بيان مي كند.
برخي ملاك هدايت گري و علم را بدان افزوده اند و بر اين باورند كه در مواردي كه علم و هدايت به راستي و حق نيز وجود دارد مي توان حكم به پسنديدگي تقليد نمود. بايد گفت دو ملاك و معيار اخير يعني علم و هدايت يافتگي را كه در همين آيات نيز بيان شده است، مي توان به عنوان حكم عقل و يا عقلايي دسته بندي كرد. به سخن ديگر، هر جايي كه عقل يا عقلا به جهت عاقل بودن حكم به پسنديدگي تقليد كنند، آن موارد مي تواند مصداقي از تقليد مثبت و پسنديده باشد. هدايت يافتگي و حق جويي امري پسنديده در نزد عقلا است از اين رو تقليد در اين موضوع را نيز پسنديده مي يابند. با اين همه مي توان همه اين سه گانه را به يگانه اي بازگشت داد و حكم عقل و عقلا را به عنوان حاكم و معيار درستي تقليد برشمرد. تقليد در اين بخش از آن رو درست و پسنديده است كه تقليد از روي آگاهي و علم و عقل است و مصداق تقليد كوركورانه شمرده نمي شود. چنان كه تقليد از اهل علم در رفتار و انديشه و بينش هرگز به معناي تقليد صرف به شمار نمي آيد؛ زيرا ريشه اين تقليد حكم عقل و يا عقلاست و از مبنا و پايه درست و راستين برخوردار مي باشد. در آيه شريفه 43 و 44 سوره نحل از رجوع و پرسش از اهل ذكر و اهل علم در مواردي كه دانش و علم بدان ندارند، سخن رفته است و به صورت آموزه دستوري مردمان را بدان سو و به كارگيري آن تشويق و ترغيب نموده است. اين امر و فرمان به پرسشگري و در نتيجه تقليد و پيروي از آگاهان صادق از آن روست كه عقل و عقلا آن را پسنديده مي شمارند و در حقيقت دستور قرآن در اين باره امري ارشادي به حكم عقل و عقلا در پيروي جاهل از عالم است كه تقليدي پسنديده و بر پايه معيارهاي عقلاني و عقلايي مي باشد. (الميزان ج 12 ص 259 و نيز روح المعاني ج 8 جزء 14 ص 219)
در تمامي مواردي كه قرآن سخن از تقليد مثبت و پسنديده به ميان آورده است، ملاك و معيار عقلاني و عقلايي بودن را مي توان در آن جست. به سخني ديگر، تقليد اگر امر پسنديده است با تحقق شرايطي است كه آدمي بايد آن را احراز نمايد. از جمله اين شرايط، تقليد آگاهانه و عالمانه و عاقلانه مقلدان است. مقلد بايد خود به علم و عقل دريابد كه اين پيروي و ملازمت برپايه اصول و مباني عقلاني و عقلايي درست و صحيح است. شرط ديگر آن است كه علم و عقل كسي كه از او تقليد مي شود احراز شود و سوم آن كه تقليد در امور مشروع، معقول و يا مقبول عقلايي باشد. (آيات 104 سوره مائده، 170 سوره بقره، 43 و 44 سوره نحل و 7 سوره انبيا و غير آن) قرآن مي كوشد تا جامعه وامتي شاهد و نمونه اي ايجاد كند كه اسوه و الگوي جوامع ديگر باشد؛ از اين رو برپايه اصول عقلايي و عقلاني، جامعه را هدايت و رهبري مي نمايد. بنابراين به جنبه هايي چون علم گرايي و آگاهي بخشي و هدايت گري توجه و تاكيد مي ورزد. حتي قرآن اصرار دارد كه اگر قرار است كه انساني هلاك شود و يا جامعه اي نابود گردد، اين نيستي و نابودي مي بايست با «دليل و حجت» و بر پايه اصول عقلايي و عقلاني باشد و كسي به جهالت راه نيستي را نپيمايد. از اين رو بر مساله اي به نام حجت و برهان نهايي اهتمام شديدي مي ورزد و مي فرمايد: ليهلك من هلك عن بينه و يحيي من حي عن بينه ؛ تا هر كس كه مي خواهد هلاك و نابود شود برپايه دليل روشن هلاك شود و هر كس كه مي خواهد زنده و پاينده بماند برپايه دليل روشن زنده بماند. (انفال آيه 42) از اين كه انساني خود را بدون دليل و به دور از عقلانيت و عقلائيت و تنها به جهت تقليد به هلاكت و نيستي بيافكند، سرزنش مي كند و مي فرمايد: خود را به دست هايتان به هلاكت نيافكنيد. (بقره آيه 195) تقليدي كه آدمي را به سوي گمراهي و نيستي در دنيا و عذاب اخروي سوق مي دهد.
ب) تقليد ناپسند
اما تقليد مذموم و ناپسند، تقليدي است كه برخوردار از ملاك عقلي و عقلايي نباشد. اگر تقليد از نياكان مذموم و ناپسند شمرده شده است تنها به علت فقدان شرايط تقليد صحيح و پسنديده است وگرنه اگر اين ملاك در آن ها يافت و رعايت شود، هرگز تقليد از نياكان امري مذموم و ناپسند نخواهد بود. به اين معنا كه قرآن تنها مواردي از تقليد از نياكان را مذموم و ناپسند برمي شمارد كه اين ملاك و شرايط آن رعايت نشده باشد. تقليدهاي كه برخاسته از ريشه هايي چون تعصب قومي و خانوادگي و قبيله اي باشد از نظر قرآن مذموم شمرده مي شود؛ زيرا در اين نوع تقليدها، شرط عقلي و يا عقلايي كه مقبوليت تقليد را ثابت كند وجود ندارد. از اين رو در آيات بسياري چنين تقليد را نكوهش كرده و اهل آن را سزاوار سرزنش دانسته است. (بقره آيه 170 و مائده آيه 104 و اعراف آيه 70 و 173 و يونس آيه 78 و ده ها آيه ديگر)
برخي ديگر از تقليدهاي ناپسند ديگر چون برخاسته از جهل و ناداني (اعراف آيه 138 و كهف آيه 4 و 5) و يا رفاه و خوشگذراني (زخرف آيه 23) و القائات شيطاني و تلقينات ابليسي (بقره آيات 168 و 170 و لقمان آيه 21) است، امري ناپسند و مذموم شمرده شده است كه ريشه همه آن ها به اصل فقدان عقلانيت و يا عقلائيت برمي گردد.
نتيجه چنين تقليدي جز هلاكت و نابودي (اعراف آيات 65 تا 72) و خشم و انتقام الهي (زخرف آيات 23 و 25) پيروي از شيطان (لقمان آيه 21) عذاب در قيامت (بقره آيات 165 تا 167) چيزي نخواهد بود.
البته قرآن براي تقليد كوركورانه و غير عقلاني و غيرعقلايي آثار و نتايج ديگري نيز برشمرده است كه مي توان به مانعيت در رشد يافتگي فردي و اجتماعي (بقره آيه 170 و آيات ديگر) خرافه گرايي، بدعت گرايي و پاي بندي بي دليل و غيرعقلاني و عقلايي از سنت ها (مائده آيه 103 و 104) حق ناپذيري (يونس آيات 75 تا 78) استكبارورزي (يونس همان و قصص آيات 32 تا 39) توجيه گرايي (اعراف آيه 28) جمود و دوري از آزادانديشي (بقره آيه 170 و انبيا آيات 53 و 67) فسادگرايي و دوري از اصلاح خواهي و اصلاح پذيري (هود آيات 87 و 88) و مخالفت با حق و حقيقت و پيامران و هدايت گران و اصلاح طلبان (ابراهيم آيات 9 و 10 و مائده آيه 104 و آيات ديگر) اشاره كرد.
¤ جمع بندي و نتيجه گيري
در نگره قرآن به خوبي روشن مي شود كه علت و انگيزه مخالفت با تقليد، مخالفت تقليد با عقلانيت، عقلائيت و علم و دانش است. بنابراين اگر تقليد هماهنگ و هم گام و همراه با اين اصول و مباني باشد نه تنها مذموم و ناپسند نيست، بلكه امري است كه بدان امر مي شود و از مردمان خواسته مي شود كه از آن بهره جويند. از اين جاست كه مي توان به پرسش اصلي اين نوشتار پاسخ داد كه در نگره قرآني، مي توان ميان تقليد و جامعه پذيري و عقلانيت و عقلائيت جمع كرد، بدون آن كه به فوايد مثبت و آثار آن ضربه اي وارد گردد.
بنابراين مي توان از تقليد به عنوان ابزاري كارآمد در راستاي جامعه پذيري مفيد و سازنده بهره جست به شرط آن كه اين ابزار به ابزاري براي دوري از عقلانيت و عقلائيت مردم و جامعه تبديل نشود و مانع براي آزادانديشي و علم و پژوهش و رشد و بالندگي جامعه و افراد آن نگردد. اصولا بيان اسوه و سفارش و دستور اكيد به پيروي از آنان تنها در حوزه تقليد آگاهانه معنا و مفهوم مي يابد. تقليد از الگوهاي انديشه اي و رفتاري امري است كه تربيت اسلامي را كامل مي كند و فرهنگ اسلامي را به نسل هاي ديگر منتقل مي سازد. حضور نمونه ها و سرمشق هاي شايسته در زندگي به عنوان محرك هايي جهت دهنده و مثبت مورد تاكيد قرآن است تا از حضور محرك هاي بازدارنده و منفي بكاهد. قرآن بارها بر نمونه ها و اسوه هاي شايسته تاكيد كرده و آن را به رخ انسان ها مي كشد و ياد آنان را با واژگاني چون ياد كن… كه ايشان افراد صالح و يا مومن و يا صادقي بوده اند به معناي انتقال فرهنگ بينشي و رفتاري آنان به نسل آينده است. معرفي و عرضه اسوه ها از آن روست كه راه تقليد آگاهانه گشوده شود و نسل آينده با پيروي از اين مصاديق و تقليد از ايشان راه خود را به درستي بجويد و به راستي بپيمايد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا