اصولی فقهیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنی

سعادت و کمال در سایه تکالیف

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر قرآن، تکالیف الهی از مصادیق رحمت و خیر به انسان است نه زحمت بیهوده؛ بنابراین، انسان می بایست به تکالیف با نگاهی دیگر بنگرد و زحمت های آن را به جان بخرد تا کمال و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تامین کند. بررسی ابعاد گوناگون حقیقت تکلیف و آثار آن در این مقاله بر اساس آموزه های قرآنی بیان شده است.

آثار انجام تکالیف الهی

تکلیف به معنای قراردادن شخص در زحمت محدودیت ها به امر و نهی است؛ اما تکالیف الهی با آن که «کُلفت» و زحمت است، اما عین رحمت است؛ زیرا عمل به تکالیف الهی موجب سعادت و کمال یابی انسان است. پس باید به تکالیف الهی و تعالیم روحانی به عنوان عامل سعادت و کمال نظر کرد؛ زیرا اگر راهی دیگر برای کسب آن برای انسان وجود داشت، خدا آن را پیش پای انسان می گذاشت، اما انسان تنها در سایه انجام به تکالیف الهی و مشقت و زحمت های آن است که می تواند به کمال و سعادت ابدی دست یابد؛ بنابراین، می بایست به تکالیف نه به عنوان زحمت بلکه رحمت الهی نگریست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، به ویژه آیه 216 سوره بقره و آیه 30 سوره حج، تکالیف الهی هر چند دارای ظاهری است که انسان از آن «کراهت» دارد و ناخوش می دارد، اما چیزی جز «خیر» نیست؛ زیرا خدا به حقایقی علم دارد که انسان نسبت به آن هیچ علمی ندارد یا علم اندکی دارد؛ بنابراین، به تکالیف از منظر دیگر نگریست و به آن به عنوان عامل «خیر» نگریست و کراهت را کنار گذاشت و به تکالیف عشق ورزید، چنان که ورزشکار برای رسیدن به مقام و منزلت سختی های دشوار تمرینات ورزشی را تحمل می کند تا به شیرینی پیروزی و کسب مقامات برسد. این گونه است که سختی و زحمت تمرینات برایش «شیرین» می شود؛ زیرا کسب موفقیت خویش را مدیون همین تمرینات سخت می داند.

انسان عاقل عالم می داند اگر بخواهد از امنیت برخوردار باشد، می بایست دفع و رفع دشمن کند و جهاد را با همه سختی ها و کراهت هایش به جان می خرد و با جان و مال جهاد می کند تا امنیت خویش و دیگران را با دفع و رفع دشمن تامین کند.

از نظر قرآن، ممکن است انسانی نداند که مثلا تحمل سختی های روزه به ویژه در روزهای بلند و گرم تابستان چه آثار و برکاتی در سعادت و کمال او دارد، اما با تکیه بر علم و حکمت و رحمت الهی نسبت به خویش، تن به تکالیف سختی چون روزه و جهاد و مانند آنها می دهد تا میوه شیرین آن را در دنیا و آخرت بچشد. پس اگر کسی علم تفصیلی به آثار تکالیف الهی نداشته باشد، اما علم اجمالی به این دارد که تکالیف الهی برای سعادت و کمال اوست و می بایست آن را بپذیرد و تحمل کند. بسیاری از مومنان این گونه تن به تکالیف می دهند، اما باید توجه داشت که قرآن به بسیاری از آثار تکالیف از روزه و نماز و جهاد و مانند آنها اشاره کرد تا عامل تشویق و ترغیب مردم به انجام تکالیف سخت شود.

بنابراین، تعظیم و احترام نسبت به تکالیف الهی جز احترام به خویش نیست که خیر او در آن سامان یافته است.(حج، آیه 30) از همین روست که پیامبر(ص) مامور به تعظیم  تکالیف الهی و استقامت و پایداری نسبت به آن می شود(هود، آیه 112) و آن حضرت و مومنان می بایست با استقامت در انجام تکالیف و عهد الهی، نه تنها مسئولیت خویش را در قبال آفریدگار و پروردگار انجام دهند، بلکه به خیری برسند که سعادت و کمال آنان در اوست.(اسراء، آیه 34)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، عمل به تکالیف الهی اگر همراه با استقامت و پایداری شخص در انجام تکالیف باشد که پیامبر(ص) و مومنان مامور به آن هستند(هود، آیه 112)، خود نه تنها خیر برای آنان است، بلکه موجبات «تثبیت» شدید آنان می شود(نساء، آیه 66) که حقیقت این تثبیت همان تثبیت شخصیت وجودی شخص است؛ زیرا از نظر قرآن، همان گونه که عمل تابع ملکات و شاکله شخصیتی انسان است(اسراء، آیه 84) عمل در تثبیت شخصیت و ملکات انسان نقش اساسی دارد تا جایی که انسان با تکرار عملی مانند احسان به مقام «محسنین» می رسد و احسان در شخصیت او شاکله ای محکم می شود که هیچ چیزی او را از احسان باز نمی دارد؛ چنان که تکرار عدالت به ویژه قسطی موجب می شود تا عدالت قسطی به عنوان «مقوم» ذاتی شخص در آید و شخص به عنوان «قوامین بالقسط» شناخته شود.(نساء، آیه 135)

بر اساس آیات قرآنی، تکالیف سخت و دشوار انسان را چنان می سازد که او را در مقام بلندی قرار می دهد که از آن به مقام «محسنین» یاد می شود؛ زیرا حقیقت انسان فراتر از احسان مالی است، بلکه محسن کسی است که هماره خدا را می بیند و برای خدا کار می کند حتی اگر قربان کردن فرزندش به حکم الهی باشد(صافات، آیات 102 تا 110) یا خود را به مخاطراتی چون جهاد اندازد و مال و جانش را در این راه بدهد.

از نظر قرآن دست یابی به مقام تقوا و متقین نیز در گرو و رهن عمل به تکالیف الهی است که شامل امر و نهی می شود.(بقره، آیه 187)

البته از نظر قرآن، هم چنین با انجام تکالیف الهی می توان زشتی ها و بدی ها را نه تنها برطرف کرد، بلکه آنها را پوشاند و تکفیر کرد تا جایی که زشتی دیگر دیده نشود.(نساء، آیه 31)

زمینه های عمل به تکالیف

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکالیف الهی، سخت و دشوار و زحمت آفرین است و کراهت و ناخوشی را به دنبال دارد، اما میوه تلخی است که درمان و شفای بیماری های روانی انسان و کسب مقامات بلند عرفانی در دنیا و آخرت به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین نمی بایست تکالیف را بی ارزش و کم اهمیت دانست، بلکه همه همت انسان می بایست مصروف این معنا باشد تا تکالیف الهی را بشناسد و بدان پای بند باشد.

از نظر آموزه های قرآنی، نکته اصلی در گرایش انسان به انجام تکالیف الهی، شناخت از مقام آفریدگاری و پروردگاری خداست که هیچ چیزی را عبث انجام نمی دهد و لعب و لهوی را مد نظر ندارد، بلکه همه چیز براساس حکمت و اهداف متعالی سامان یافته است. این چنین نگرش و نگاهی موجب می شود تا انسان تکالیف الهی را دارای حکمت بداند، هر چند که درباره جزئیات آن علم  وخبری نداشته باشد، ولی علم کلی و اجمالی به این که خدای حکیم در مقام ربوبیت و پروردگاری برنامه های هدایتی برای انسان قرار داده تا انسان در آن مسیر به کمالی برسد(طه، آیه 50) موجب می شود تا در مقام انجام تکالیف هرگز کوتاه نیاید و شک علمی و تردید عملی نداشته باشد؛ این گونه است که ایمانی در دل انسان شکل می گیرد که او را به انجام تکالیف تشویق و ترغیب می کند و جان و مال و عرض خویش را برای انجام تکالیف می دهد.

از نظر قرآن، ایمان به خدا از یک سو و ایمان به آخرت به عنوان هدف زندگی دنیوی انسان، موجب می شود تا شخص تکالیف الهی را انجام دهد و تن به جهاد و روزه و نماز و دیگر اموری بدهد که جز از «خاشعین» بر نمی آید؛ همان کسانی که حتی بر اساس «ظن» نه علم قطعی و یقینی تن به عامل سنگین نمازهای پنج گانه شبانه روزی می دهد و مال و ثروت و قدرت خویش را برای آن هزینه می کند.(بقره، آیات 45 و 46 و 229 تا 232؛ طلاق، آیات 1 و 2)

البته از نظر قرآن، کسی که به خدا و آخرت ایمان داشته و به حسابرسی و بازخواست الهی در آن روز معتقد باشد، به حالت نفسانی می رسد که از آن به تقوای الهی یاد می شود؛ زیرا تقوای الهی نوعی ترس همراه به گرایش به «قرب» الهی است تا از یک سو از خشم الهی خویش را در امان نگه دارد و از سوی دیگر از رحمت خاص رحیمی الهی سود برد و بهره مند شود. بنابراین، در مقام تقوای الهی به تکالیف الهی از بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدها عمل می کند و زحمت آن را به عنوان رحمت به جان می خیرد و آن را خیر می داند و بدان گرایش می یابد.(بقره، آیات 229 تا 233؛ طلاق، آیات 1 و 2)

در حقیقت «خوف و رجا» یعنی ترس و امید است که موجب می شود تا انسان به تکالیف الهی عمل کرده و به تعهدات خویش در قبال خدا متلزم باشد و هرگز از آن شانه خالی نکند؛ زیرا می داند که اگر به تکالیف عمل نکند مواخذه و بازخواست شده و مجازات و تنبیه و کیفر می شود. پس همین امر موجب می شود تا «رهبت» در دل داشته باشد و به مخالفت با تکالیف الهی نپردازد.(بقره، آیه 40)

همین خوف و ترس است که شخص را چنان به محافظت و مراقبت از تکالیف وادار می کند تا تکالیف را بشناسند و بدان توجه و اهتمام داشته باشند و طوری نشود که گرفتار غفلت یا نسیان و فراموشی شوند؛ زیرا می دانند که غفلت یا نسیان ریشه در بی توجهی نسبت به تکالیف دارد؛ پس به خود اجازه نمی دهند تا گرفتار چنین حالتی شوند؛ چرا که غفلت و نسیان موجب مواخذه الهی می شود(بقره، آیه 286)، بنابراین از خوف و ترس است که از خدا می خواهند حال اگر به هر دلیلی گرفتار فراموشی شده و خطایی کردند از ایشان بگذرد و ایشان را مواخذه و بازخواست نکند.(همان)

از نظر قرآن، مراعات نکردن حدود و تکالیف الهی موجب ظلم به نفس و زیان رسانی به خویش است؛ چنان که عمل بدان خیر است.(بقره، آیات 216 و 219؛ طلاق، آیه 1؛ حج، آیه 30) کسی که تکالیف را انجام می دهد، کسی است که از خدا خوف ندارد و از مواخذه و مجازات او نمی ترسد، و گرنه اگر کسی بداند در دوزخ ابدی گرفتار آید هرگز ترک تکلیف نمی کند و آن را انجام می دهد و به عذاب و خواری ابدی تن نمی دهد.(نساء، آیات 13 و 14)

البته برخی از مردم به خود خیانت می ورزند و به گمان جاهلانه خویش که خدا نمی بیند یا نمی داند، بر خلاف تعهدات عمل می کنند، در حالی که خالق از خود خلق به خودشان نزدیک تر و عالم به غیب و شهادت ایشان است. پس راهی برای توجیه خیانت نمی ماند و در نهایت گرفتار می آیند.(انفال، آیه 27؛ بقره، آیات 187)

باید توجه داشت که تکالیف الهی به میزان توان و استطاعت نوع بشر است و خدا تکلیفی را که نوع انسان تحمل آن را نداشته باشد، نمی دهد و فرمانی صادر نمی کند.(بقره، آیه 286؛ انعام، آیه 152؛ مومنون، آیه 62) البته اگر تکلیفی بر نوع سخت نباشد و شخص به دلایل شخصی ناتوان از آن باشد، باز هم خدا بر او سخت نمی گیرد و مجاز دانسته تا آن را انجام ندهد؛ زیرا هدف دست یابی انسان به کمال و سعادت است نه اجبار بر چیزی که ناتوان از آن باشد.(بقره، آیات 229 و 230)

خدا انسان را بسیار دوست می دارد و برای دست یابی انسان به سعادت او را در انجام تکالیف الهی یاری می رساند و توفیق را رفیق او می سازد تا بتواند به تکالیف حتی سخت و دشوار به آسانی عمل کند؛ چنان که به توفیق الهی است که حضرت ابراهیم(ع) از تکلیف سخت و دشوار ذبح فرزند سربلند بیرون آمد.(صافات، آیات 102 تا 106)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا