اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

باقیات صالحات، کارهای ماندگار بشر

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

هر چند که بر اساس آموزه های قرآنی، همه چیز از نوعی ماندگاری و بقا به ویژه در آثار آن برخوردار می باشد، ولی برخی از کارها نه تنها آثار آن باقی می مانند،‌ بلکه اصل آن نیز از ماندگاری برخوردار و دامنه آن از دنیا فراتر می رود و در عوالم دیگر از جمله آخرت نیز از بقا برخوردار است. اما پرسش این است که در اصطلاحات قرآنی به چه چیزی باقیات صالحات اطلاق می شود و این چیزها از چه خصوصیات و ویژگی هایی برخوردار است که به عنوان باقیات صالحات از سوی خداوند معرفی شده است؟

نویسنده در این مطلب بر آن است تا مصادیق و آثار و اهمیت باقیات صالحات را بر اساس آموزه های قرآنی به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

وجوه گوناگون عمل

از نظر قرآن، اعمال انسانی دارای وجوهی چند است. هر فعل و عملی که از انسانی صادر می شود، می تواند دارای حسن فاعلی و یا قبح فاعلی باشد؛‌ چنان که می تواند از نظر فعل نیز دارای حسن و قبح باشد. به این معنا که متعلق فعل آدمی می توان امری خیر یا شر، خوب و بد، صالح و طالح باشد. هم چنین نیت و انگیزه ای که موجب می شود تا عملی از انسان صادر شود نیز می تواند به قصد خیر یا شر باشد.

بنابراین می توان چهار نوع عمل برای اعمال و افعال آدمی تصور کرد: 1. فعل و فاعل حسن است؛ مانند احسان به فقیر به قصد رضایت خداوندی؛ 2. فعل و فاعل قبیح است؛ مانند؛ قتل بی گناه به قصد ظلم؛ 3. فعل حسن و فاعل قبیح است؛ کمک به فقیر به قصد ریا؛ 4. فعل قبیح و فاعل حسن است؛ مانند دروغ به قصد مصالحه و آشتی.

از نظر آموزه های قرآنی، صورت نخست همان مطلوب قرآنی است؛ چنان که صورت دوم به عنوان امری باطل و نادرست معرفی شده است. هم چنین صورت سوم به سبب آن که نیت فاعل در فعل، ریایی است و از اخلاص برخوردار نمی باشد هر چند که از نظر توده های مردم امری پسندیده است، ولی از نظر آموزه های قرآنی هیچ ارزشی ندارد؛ اما صورت چهارم که از نظر مردم به سبب قباحت دروغ امری باطل و ناپسند است،‌ ولی از نظر اسلام امری پسندیده و دارای ارزش و پاداش است. این همان مفاد ضرب المثل شیرین فارسی است که می گوید: دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز.

هم چنین از نظر قرآن، هر عملی از اعمال انسانی دارای دو وجه الهی و غیر الهی است. وجه الهی عمل باقی و برقرار است چنان که وجه غیر الهی آن فانی می شود؛ چرا که وجه غیر الهی، در حقیقت چیزی جز عدم وجود نیست و با دم مصنوعی وجه الهی زنده و باقی است. از این وجه غیر الهی گاه به باطل نیز یاد می شود. باطل هر امر غیر وجودی و غیر الهی است که با بهره گیری از نیروی حق زنده است و می توان آن را انگلی دانست که زندگی و حیات خود را مدیون حق است.

بر اساس آموزه های قرآنی، مقتضای جهان مادی و دنیوی این است که باطل بتواند از حیات انگلی برخوردار باشد و با دم مصنوعی وجه الهی به حیات خود ادامه دهد؛‌ اما در جهان آخرت،‌ باطل راهی ندارد؛ زیرا مقتضای آن جهان بروز و ظهور مطلق حق است به گونه ای که جایی برای باطل نمی ماند. باطل همانند شبهات عمل می کند و با شبیه سازی خود با حق زنده می ماند.

خداوند در آیات بسیاری بر این نکته تاکید می کند که تنها وجه الهی هر چیزی باقی می ماند و وجوه غیر الهی آن به عنوان باطل دچار نیستی و مرگ می شود.(قصص، آیه 88؛ الرحمن، آیات 26 و 27)

از این روست که خواهان توجه به وجوه الهی عمل می شود و از مردمان می خواهد تا در پی این بخش از چیز باشند که حقیقتی برقرار و باقی است.(بقره، آیات 148 و 272 )

باقیات صالحات، وجه الهی اعمال

چنان که گفته شد،‌ هر عملی دارای دو وجه الهی و غیر الهی است. از نظر آموزه های قرآنی تنها وجه الهی هر چیزی باقی می ماند که از صورت های چهارگانه عمل همان قسم نخست و چهارم است؛ اما دو قسم دیگر،‌ به سبب آن که آمیختگی باطلی دارد هرگز باقی و برقرار نخواهند ماند و سودی برای شخص نخواهد داشت؛ از این روست که در قیامت کسانی که زندگی خویش را با دو صورت عمل دوم و سوم سامان داده اند دست خالی خواهند بود و هنگامی که بر میزان و ترازوی عدالت قرار می گیرند سبک و خفیف خواهند بود؛ زیرا باطلی را وزن نیست تا در ترازوی سنجش اعمال خود را نشان دهد.(اعراف، آیه 9؛ مومنون، آیه 103؛ قارعه، آیه 8)

هر چند که صورت چهارم از صورت های چهارگانه عمل دارای نقصی است؛ زیرا از حسن فعلی برخوردار نمی باشد؛ ولی حسن فاعلی و انگیزه خیرخواهانه و وجه الهی آن چنان قوی است که آن نقص را جبران می کند. این یکی از معانی روایت« نیه المومن خیر من عمله؛ نیت مومن بهتر از عملش است» است؛ زیرا عمل قبیح ولی نیت بسیار نیک و خیرخواهانه و الهی می باشد.

به هر حال، انسان اگر بخواهد عملی را انجام دهد می بایست همواره به وجه الهی عمل توجه داشته باشد، حتی اگر آن عمل عبادتی چون نماز باشد که می خواهد بدان به خدا تقرب جوید. چنین شخصی از نظر خداوند در مقام احسان قرار می گیرد. به سخن دیگر، بال های ایمان و عمل صالح یعنی نیت الهی و اخلاص از سویی و عمل صالح و خیر از سویی دیگر،(فاطر، آیه 10) موجبات بقای عمل می شود و انسان را در مقام احسان قرار می دهد (نساء، آیه 125)

خداوند از مومنان می خواهد تا همه زندگی خویش را در چارچوب احسان سامان دهند و وجه الهی را در تمام زندگی خویش مراعات کنند.(انعام، آیه 79)

این در حالی است که بسیاری از مردم، حقیقت و بقا را در اموری دیگر می جویند. بسیاری از مردم با تحلیل نادرست از حقیقت زندگی دنیا، زینت ها و آرایه های مادی دنیوی را که خاص این زندگی دنیوی است، به عنوان عامل بقا و آرایه های واقعی زندگی دانسته و در جست و جوی حیات باقی و ماندگار به دنبال آن می روند. این گونه است که مال و فرزند و مانند آن را که از آرایه های زندگی دنیوی است به عنوان حقیقت حیات پذیرفته و آن را جست و جو می کنند و از وجه الهی غافل می شوند.(کهف، آیه 46)

از نظر قرآن ثروت و قدرت (در آیه فرزندان نشانه قدرت معرفی شده است) هر چند که دو پایه اساسی زندگی مادی و دنیوی است،‌ ولی هرگز اصالتی ندارد و این امور از اقتضائات زندگی دنیوی است و انسان نمی بایست در دام این ظاهر فریبنده بیافتد و گمان کند که حقیقت زندگی همین قدرت و ثروت است و در جست و جوی آن سرمایه زندگی و عمر خویش را تلف کند.

از نظر قرآن آن چه انسان به عنوان دو رکن اساسی حیات گمان کرده و بر اساس آن زندگی خویش را سامان داده ودر جست و جوی آن عمر خود را صرف می کند، آرایه ها و زینت های دنیا و زندگی آن معرفی می شود؛ زیرا این قدرت و ثروت از مقتضیات زندگی دنیوی است و به سبب فناپذیری آن، سودی برای آخرت و زندگی اخروی بشر نخواهد داشت؛ بنابراین قرآن توصیه می کند که بینش و نگرش خود را نسبت به دنیا تغییر دهند و گمان نکنند که قدرت و ثروت رکن حیات می باشند؛ بلکه رکن حیات امور دیگری است که انسان می بایست در جست و جو آن برود و بقا را در آن ها بیابد.

به سخن دیگر، تحلیل و تبیین نادرست از حقیقت حیات، موجب شده است تا انسان امری که از متقضیات زندگی دنیوی و آرایه های آن است، به عنوان حقیقت حیات و ارکان آن شناسایی کرده ودر پی آن برود. پس لازم است تا این بینش و نگرش نادرست را اصلاح کند و بداند که حقیقت حیات و ارکان آن امور دیگری است؛ زیرا حقیقت حیات خداوندی است که الحی القیوم است و اموری که آن را دراین دنیا و آخرت به عنوان رکن همراهی می کند،‌ وجه الهی آن می باشد. پس انسان می بایست در جست و جوی وجه الهی هر چیزی برود که آن ماندگار و باقی است و حقیقت حیات را سامان می دهد.

از این روست که با تغییر در بینش و نگرش انسان مومن از او می خواهد تا باقیات صالحات را به عنوان حقیقت وجه الهی و حیات بشناسند و در پی آن بروند: اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَة الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ اَمَلاً.(کهف، آیه 46؛ و نیز مریم، آیه 76)

به هر حال، از آیات قرآنی این معنا به دست می آید که باقیات صالحات،‌ همان اعمال نیک و صالحی است که انسان به نیت خلوص الهی انجام می دهد و در آن وجه الهی عمل را در نظر دارد و برای شخص در زندگی دنیوی و اخروی باقی می مانند و زوال و نابودی در آن راه ندارد و موجب سنگینی وی در روز قیامت می شود.

مصادیق باقیات صالحات

اما چه اعمالی را می بایست به عنوان باقیات صالحات شناخت؟ شکی نیست که هر عملی که در آن وجه الهی عمل مراعات شده باشد، حتی قدرت و ثروت به عنوان باقیات صالحات مطرح می شود؛ زیرا قدرت و ثروت، دارای یک وجه الهی و یک وجه غیر الهی است. اگر انسان قدرت و ثروت را به عنوان تقرب به خداوند و وسیله ای برای کارهای خیر و نیک بداند، همین چیز به عنوان باقیات صالحات می شود و آثار آن در قیامت نیز بروز و ظهور خواهد کرد.

بر اساس آن چه از آیات قرآنی به دست آمده است می توان به صراحت و قطع گفت که كارهاى شايسته و فرمانبردارى از خدا و هر كار نيكى، «باقيات صالحات» گفته مى‏شود، چراكه اين ارزش‏ها، به بيان «ابن عباس» و «قتاده» جاودانه و ماندگارند، و پاداش آنها براى انسان از زر و زيور دنيا و فرزندان آن بهتر است. اين بدان دليل است كه پاره‏اى از ارزش‏ها و دلبستگى‏هاى انسان پندارى و دروغين هستند و بسيار ناپايدار؛ امّا ارزش‏ها و دلبستگى‏هاى سراى آخرت و آرمان‏هاى آن حقايقى راستين و پايدارند، چراكه هركسى كار شايسته‏اى را به اميد پاداش انجام دهد، بى‏ترديد به پاداش درخور و آرزوى شايسته خود مى‏رسد.(مجمع البیان،‌ علامه طبرسی، ذیل آیه 46 سوره کهف)

علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه می نویسد: اين آيه به منزله نتيجه‏گيرى از مثلى است كه در آيه قبل آورد، و حاصلش اين است كه: هر چند كه دلهاى بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه، مشتاق و متمايل به سوى آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهايشان بر اساس آن دور مى‏زند و ليكن زينتى زودگذر و فريبنده هستند كه آن منافع و خيراتى كه از آنها انتظار مى‏رود ندارند، و همه آرزوهايى را كه آدمى از آنها دارد برآورده نمى‏سازند بلكه صد يك آن را واجد نيستند. پس در اين آيه شريفه به‏ طورى كه ملاحظه مى‏فرماييد انعطافى به آغاز كلام يعنى آيه شريفه" إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها" و آيه بعدى‏اش وجود دارد.

و مراد از" باقيات الصالحات" در جمله" وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا" اعمال صالح است، زيرا اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و اين را نص صريح قرآن فرموده است. پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى‏ماند. اگر آن صالح باشد" باقيات الصالحات" خواهد بود، و اينگونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد، چون خداى تعالى در قبال آن به هر كس كه آن را انجام دهد جزاى خير مى‏دهد. و نيز نزد خدا بهترين آرزو را متضمن است، چون آنچه از رحمت و كرامت خدا در برابر آن عمل انتظار مى‏رود و آن ثواب و اجرى كه از آن توقع دارند بودن كم و كاست و بلكه صد در صد به آدمى مى‏رسد.

پس اين گونه كارها، از زينت‏هاى دنيوى و زخارف زودگذر آن كه برآورنده يك درصد آرزوها نيست، آرزوهاى انسان را به نحو احسن برآورده مى‏سازند، و آرزوهايى كه آدمى از زخارف دنيوى دارد اغلب آرزوهاى كاذب است، و آن مقدارش هم كه كاذب نيست فريبنده است.

علامه طبرسی درباره مصادیق باقیات صالحات بر اساس روایتی می نویسد: به باور پاره‏اى «باقيات صالحات» كارهاى شايسته‏اى است كه چهره‏هاى ارزشمندى چون: «بلال»، «سلمان»، «حبيب» و ديگر مسلمانان تهى‏دست انجام مى‏دادند و مى‏گفتند: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر…».

از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه به پيروان خويش فرمود: هان اى بندگان خداجو! اى توحيدگرايان با اخلاص! سپر خويشتن را برگيريد.

گفتند: اى پيامبر خدا براى چه؟ براى اينكه به وسيله آن از دشمن و هجوم آن از خود دفاع كنيم؟

فرمود: هان اى مردم! سپر خود را برگيريد تا شما را از آتش دنيا و آخرت حفظ كند.

پرسيدند: چگونه؟

فرمود: بگوييد: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر».

خدا، پاك و منزه است و ستايش تنها از آن اوست، و خدايى جز خداى يكتا نيست و او بزرگ‏تر است.

آنگاه فرمود: هان بدانيد كه اين كلمات و عقيده به اينها و عمل بر اساس اينها وسيله پيشرفت انسان، باعث پذيرفته شدن او و دعايش در پيشگاه خدا، نگهبان انسان در برابر بلاها و آفت‏ها و «باقيات صالحات» او هستند.

اين روايت را دانشمندان ما نيز از امامان نور، و آنان از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه اين جمله نيز ادامه آن است كه: «و لذكر اللّه اكبر» و ياد خدا بزرگ‏تر و پرشكوه‏تر است.

گفتنى است كه ياد خدا آن است كه انسان در برخورد با هركار روا و حلال و يا ناروا و حرامى به ياد خدا باشد و خداپسندانه رفتار كند؛ قال: ذكر اللّه عند ما احلّ او حرم.

و نيز از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه فرمود: اگر از شب زنده‏دارى و عبادت خدا و جهاد در روز ناتوان هستيد از اين كار ناتوان نيستيد كه با همه وجود بگوييد:

«سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر» و آنگاه يادآورى فرمود كه اينها «باقيات صالحات» هستند، پس فراموش نكنيد.

به باور گروهى از جمله «ابن مسعود» و «سعيد بن جبير»، نمازهاى پنجگانه انسان كارهاى شايسته‏اى هستند كه ماندگارند و براستى «باقيات صالحات» هستند.

از امام صادق عليه السلام نيز از نمازهاى شبانه‏روزى به ارزش‏هاى شايسته و ماندگار تعبير شده است.

و نيز از آن حضرت آورده‏اند كه: نمازهاى نافله شب كارهاى شايسته و ماندگارند.

پاره‏اى برآنند كه تربيت دختران شايسته‏كردار «باقيات صالحات» هستند.

و به باور ما آيه شريفه همه اينها را شامل مى‏گردد، چرا كه همه اينها در قلمرو فرمانبرداى خداست.

و نيز در كتاب «ابن عقده» است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: هان اى «حصين»! دوستى ما خاندان رسالت را كوچك مپندار كه اين از ارزش‏هاى هماره جاودانه است: لا تستصغر مودّتنا فانّها من الباقيات الصالحات.

او گفت: اى پسر پيامبر! من به آن مباهات مى‏كنم و خداى را بر اين نعمت‏گران مى‏ستايم.

يادآورى مى‏گردد كه بدان دليل فرمانبردارى خدا و انجام كارهاى شايسته را «صالحات» و يا ارزش‏هاى پايدار ناميده‏اند كه اينها شايسته‏ترين كارهايند، چراكه خدا به انجام آنها فرمان داده و در برابر آنها نويد پاداش و بهشت پر طراوت و زيبا داده، و از ترك آنها هشدار مى‏دهد.

علامه طباطبایی نیز درباره مصادیق باقیات صالحات می نویسد: از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) و از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (ع) روايت شده كه منظور از" باقيات الصالحات" تسبيحات چهارگانه يعنى" سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر" است. (نور الثقلين، ج 3، ص 264 ح، 98؛ الدر المنثور، ج 4، ص 225 و تفسير طبرى، ج 15، ص 166؛ تفسير برهان، ج 2، ص 270، ح 5)

و در بعضى ديگر از منابع روایی آمده كه مراد از آن نماز است.( تفسير برهان، ج 2، ص 470، ح 4 و منهج الصادقين، ج 5، ص 357) و در بعضى ديگر نیز آمده كه مقصود از آن مودت اهل بيت است، و همه اينها از باب ذكر مصاديق آيه است كه جامعش اين مى‏شود كه منظور از" باقيات الصالحات" اعمال صالح است.(منهج الصادقین، ج 5، ص 358)

به هر حال، حقیقت زندگی دست یابی به باقیات صالحاتی است که همان حقیقت رسیدن به وجه الهی و تقرب به خداوند است. کسی که در هر کار نیکی تنها خداوند را مدنظر دارد، به خداوند با این اعمال نزدیک می شود و اسمای الهی را در خود تحقق می بخشد و تخلق به اخلاق الهی پیدا می کند که همان اسماء و صفات حسنای الهی می باشد. این گونه است که شخص متاله و خدایی می شود و بقای او به بقای ذات الهی می باشد. از این روست که خداوند همواره بر انجام باقیات صالحات تشویق و ترغیب می کند.(کهف، آیه 46 ؛ مریم، آیه 76) و از مردم می خواهد تا خود را از گمراهی دور نگه دارند؛ زیرا ضلالت و گمراهی موجب می شود تا امری را که حقیقت حیات و بقا نیست به عنوان حقیقت بقا و حیات بشناسد و در پی آن برود و در نهایت زیانکار گردد.(مریم، ایات 75 و 76)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا