اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

قانون جذب، حاکمیت اراده در هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان به عنوان خلیفه الله دارای نفسی شگفت انگیز است. نفس انسان به عنوان منبع بسیار قوی انرژی چنان در کائنات تاثیرگذار است که هیچ موجودی هم چون انسان را نمی توان یافت که در این سطح از انرژی و تاثیرگذار باشد، حتی اگر این دیگری جنیانی باشند که ساختار اصلی آنان را انرژی تشکیل داده باشد؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه الله از نور الله در تمامیت کمالی آن برخوردار است. این به نفس انسانی یاری می رساند تا هم دریافت کننده بسیار قوی باشد و هم ارسال کننده بسیار قوی. انسان ها همان طوری که انرژی مثبت و منفی را میان خود در قالب نور و ظلمت انتقال می دهند، نسبت تنگاتنگی با همه هستی دارند که مظاهر تجلیات همه انوار الله هستند که انسان «مجمع» آن است. در حقیقت همه هستی به نوعی با این مجمع انوار الله ارتباط تنگاتنگی دارند و در حال داد و ستد انرژی مثبت و منفی هستند.

بر اساس قانون جذب، انسان هماره در حال ارسال و دریافت انرژی های مثبت و منفی است که حال او را خوب یا بد می کند، چنان که این ارسال و دریافت های پیاپی و دایمی، هم چنین موجبات توفیق او در امری شده یا از او سلب توفیق می کند. بنابراین، راز موفقیت افراد را نمی بایست تنها در تلاش ها و کوشش های فردی جست، بلکه فراتر از آن می بایست در چیزی دانست که امروزه از آن به «قانون جذب» یاد می شود. این قانون جذب از نظر آموزه های وحیانی ارتباط تنگاتنگی با اصول قرآنی از جمله «توکل، توفیق، مشیت، و اراده الهی» دارد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هیچ چیزی در هستی بدون مشیت و اراده الهی تحقق نمی یابد؛ بنابراین، مشیت و اراده انسانی که در طول آن قرار گیرد، به حکم قانون جذب، بهره مند از وکالت الهی شده و خدا اسباب و علل را چنان ساماندهی می کند که آن چیز تحقق یابد؛ این همان توفیق الهی است که عامل اصلی «راز موفقیت» انسان است. به سخن دیگر، راز موفقیت هر کسی ایجاد شرایطی است که مشیت و اراده الهی در آن ساماندهی شده است؛ زیرا بدون مشیت و اراده الهی که گاه به عنوان «اذن الهی» یاد می شود، هیچ چیز در جهان تحقق نمی یابد.

جذب انرژی مثبت از سوی نفس انسانی

از نظر آموزه های وحیانی، نفس انسانی به عنوان جامع انوار صفات الهی، سرشار از انرژی الهی است که همه هستی را پر کرده است؛ زیرا از نظر قرآن، نفس انسانی همان «روح الله» دمیده شده در کالبد انسانی است.(حجر، آیه 29؛ ص ، آیه 72؛ سجده، آیه 9)

از آن جایی که «الله» اسم جامع برای همه صفات کمالی الهی است(طه، آیه 8)، نفس انسانی که مظهر همان اسماء الله و صفات اوست(بقره، آیه 31) او نیز جامع همه صفات کمالی الهی است. هم چنین ازآن جایی که همه هستی تجلیات انوار الله است(نور، آیه 35) پس با انسانی که جامع آن است، ارتباط تنگاتنگی دارد؛ زیرا انسان به تنهایی یک تنه در برگیرنده همه انرژی است که از انوار الله ساطع می شود که در همه هستی پخش است. بنابراین، به نوعی می توان گفت که انسان به عنوان مظهر انوار صفات الهی، مرکز و قطب نورانی در هستی است که همه هستی را به سوی خود جذب می کند. پس هر انرژی که در هستی جریان دارد، نوع کامل  و تمام آن در انسان قرار دارد.

بنابراین، اگر تبادل انرژی و انتقالی در هستی در جریان باشد، میان انسان با همه هستی این تبادل و انتقال قوی تر و کامل تر خواهد بود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظرفیت بی پایان نفس انسانی به سبب همان مظهریت الله و دارایی هایی او، موجب می شود تا به شکل «الهام» هماره انرژی خاص از سوی خدا به او برسد که توانایی ادراکی و شناختی خاص به او می دهد. البته این الهامات تنها در ساحت شناختی و اندیشه و نظری نیست؛ بلکه به ساحت انگیزه و عمل و اراده نیز وارد می شود؛ زیرا این الهامات به انسان افزون بر این شناختی از حق و جریان مثبت انرژی می دهد که در هستی درحال جریان است، هم چنین جهت گیری و سمت و سوگیری آن را نیز مشخص می کند؛ به این معنا که انگیزه و اراده او را به سوی انرژی مثبتی هدایت می کند که او را به کمال یا فعلیت یا تمامیت آن رهنمون می کند. از این روست که انسان به طور فطری در مسیر هدایتی قرار می گیرد که او را «متاله» و خدایی می سازد و در جایگاه خلافت الهی قرار می دهد؛ یعنی همه انرژی های مثبت را به سوی او رهنمون کرده و به او این امکان را می دهد تا در مسیر هدایت فطری به جذب چیزهایی بپردازد که مناسب و طیب وخیر برایش است و او را به کمال مظهریت و تمامیت آن می رساند.(طه، آیه 50؛ شمس، آیه 7 تا 9)

جذب انرژی منفی از سوی نفس انسانی

البته از نظر قرآن، این حالت جذب مثبت زمانی خواهد بود که نفس انسان در حالت «استواء و اعتدال» خود باقی بماند که از زمان خلقت برایش تعیین و مقدر شده است(همان) ؛ اما از نظر قرآن، نفس بسیاری از مردم از این حالت اعتدال و استواء خارج می شود؛ زیرا عوامل درونی و بیرونی موجب می شود تا به جای جذب انرژی مثبت در قالب الهامات الهی، به جذب انرژی منفی و به تعبیر قرآن، ظلمت به جای نور بپردازد. باید توجه داشت که از نظر قرآن، ظلمت و نور دو نوع مخلوق مجعول هستند که تفاوت آنها در مثبت و منفی بودن آن ها است؛ از همین روست که خدا می فرماید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ؛ ستايش خدايى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكيها و روشنايى را پديد آورد با اين همه كسانى كه كفر ورزيده‏ اند، غير او را با پروردگار خود برابر مى كنند.(انعام، آیه ۱)

از این آیه دانسته می شود که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظلمات و نور از مجعول های الهی است که غیر از مخلوق های الهی است. هم چنین دانسته می شود نور دارای وحدت وجودی است، در حالی که ظلمات از تعدد وجودی رنج می برد. هم چنین از آیه دانسته می شود مومنان به ربوبیت از نور بهره مند می شوند و کافران از آن عدول کرده و به ظلمت گرایش می یابند. در حقیقت گرایش کافران به سوی انرژی منفی خواهد بود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که بر اساس هدایت فطری و انرژی مثبت الهامی بهره مند نشود، خود را در شرایطی قرار می دهد که با دفن و دسیسه کردن ظرفیت نوری نفس، آن را به خاموشی می کشاند و هم چون شعله آتش به کم سوترین حالت می رساند.(شمس، آیه 10) در این زمان است که نفس به جای آن که انرژی مثبت از هستی به ویژه از مبدء هستی یعنی خدا و فرشتگانی منبع نور جذب کند، انرژی منفی از منابع متعدد آن کسب می کند که مهم ترین آنها، انرژی منفی است که از جنیان شیطانی ساطع می شود؛ زیرا از نظر قرآن، دو دسته از موجودات در هستی وجود دارند: الف: فرشتگانی که از نور خالص هستند و در عالی ترین مرتبت به عنوان مستخدم در خدمت بشر هستند تا او در ساحت هدایت فطری و وحیانی به مظهریت اسماء الله برسد و همه انوار الهی را در خویش ظهور بخشد؛ ب : جنیان شیطانی از تنزل نور در قالب «نار» و آتش که به عنوان دشمن انسان که ظلمت را به سوی انسان می فرستد و انرژی منفی را به سوی او هدایت می کند.

از نظر قرآن، جنیان هر چند که از آتش و نار ساخته شده اند، ولی همگی ظلمت خیز نیستند، بلکه تنها آن جماعتی ظلمت خیز هستند که علیه خدا طغیان و استکبار کرده اند. از این جماعت به عنوان شیاطین جنی یاد می شود که دشمن انسان و حتی هم نوعان خویش هستند که به عبودیت خدا بپردازند.(انعام، آیه 112؛ ناس، آیات 5 و 6)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، وقتی نفس انسانی به سبب گرایش های خلقتی خویش به دام افراط از شهوت و غضب بیافتد، شیاطین جنی بر او مسلط می شود. در این جا نفس انسانی تابع شیاطین جنی شده و به عنوان «اولیاء الشیطان» و «حزب الشیطان» در خدمت شیاطین خواهد بود. از این افراد انسانی به عنوان «شیاطین الانس» نیز یاد می شود.(همان؛ مجادله، آیات 19 و 22)

بازتاب و آثار این ارتباط نامیمون و نامقدس میان انسان و منابع منفی انرژی که از ظلمت بر می خیزد، اموری چون هیجانات شدید حزن و خوف، شکست، عدم توفیق، توفیق های زودگذر، کامیابی تلخناک و مانند آنها است.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، پیرامون انسان هماره منابع انرژی مثبت از فرشتگان و انرژی منفی از جنیان شیطانی وجود دارد. بنابراین، جذب هر یک از انرژی های مثبت و منفی بستگی به حالات درونی نفس انسانی دارد. از آن جایی که بسیاری از مردم گرفتار هواهای نفسانی از شهوت و غضب هستند، منابع منفی انرژی از جنیان شیطانی به آنان نزدیک شده و به درون آنان نفوذ کرده و انرژی منفی و ظلمانی خویش را بر آنان مسلط می کنند؛ این گونه است که شخص دچار حزن و اندوه شدید یا خوف و ترس شدید می شود؛ زیرا از نظر قرآن، شیاطین جنی از طریق این دو حالت است که می توانند مهار و مدیریت نفس انسانی  را به دست گیرند و شخص را مهارکرده و به هر سوی که دوست دارند هدایت کنند؛ از همین روست که وقتی مومنانان به عنوان اولیاء الله همانند گل آفتابگردان قلب خویش را با خورشید و منابع انرژی مثبت هماهنگ می کنند، از دایره ظلمت خارج بوده و هماره از حزن و خوف در امان هستند(بقره، آیه 38؛ یونس، آیه 62)؛ زیرا این قانون و سنت الهی است که هیچ تبدیل و جایگزینی در آن نیست: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛ آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى ‏شوند؛ همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‏ اند. در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است وعده ‏هاى خدا را تبديلى نيست اين همان كاميابى بزرگ است.(یونس،آیات 61 تا 63) این در حالی است اولیاء شیطانی هماره در ساحت انرژی منفی و ظلمت آن زیست می کنند و خوف بر جان آنان مسلط است؛ زیرا خدا می فرماید: إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ؛ در حقیقت این سنت شیطان است که تحت ولایت خویش را می ترساند.(آل عمران، آیه 175) اصولا کافران با ترساندن کارهایش را پیش می برند و حتی بر آن هستند تا با این روش مومنان بلکه خود پیامبر(ص) را بترسانند: وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ؛ و كافران تو را از آنها كه غير خدا هستند، مى‏ ترسانند.(زمر، آیه 36)

هم چنین از نظر قرآن، منابع انرژی منفی از شیاطین جنی در قالب وحی درونی موجبات تشویق و ترغیب شخص می شود تا در دام غرور ، فریب و عجب و خودپسندی گرفتار آیید.(انعام، آیه 112)

به سخن دیگر، همان طوری که فرشتگان منبع انرژی مثبت هستند و از طریق وحی و الهام و القائات ومانند آنها به نفس نوری مومن یاری می رسانند(مرسلات، آیات 5 و 6؛ انبیاء، آیه 73؛ قصص، آیه 7)، شیاطین جنی منبع انرژی مثبت و ظلمات هستند. آنان با این انرژی منفی موجبات غرور و فریب شده و شکست و ناکامی را برای اولیاء خویش رقم می زنند؛ زیرا آنان یاس و نومیدی را در دل انسان و نفس او القا می کنند و در هنگام مشکلات انسان را رها می کنند.(انفال، آیه 48؛ حشر، آیه 16)

دفع و رفع انرژی منفی با انرژی مثبت الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انرژی منفی ظلمانی شیاطین در اطراف انسان موج می زند. از همین روست که کسی در امان نیست؛ و تنها راه دفع آن این است که انسان هماره به خدا «استعاذه» و پناه برد.(فلق، آیات 1 تا 5؛ ناس، آیات 1 تا 6)

خدا به صراحت بیان می کند که شیاطین جنی در حال طواف گروهی اطراف و پیرامون ما هستند تا راهی برای نفوذ بیابند: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ؛ در حقيقت كسانى كه از خدا پروا دارند چون وسوسه‏ اى از جانب گروهی طواف کننده شيطانی بديشان مس کند و برسد، خدا را به ياد آورند و بناگاه بصیر و بينا شوند ؛ و يارانشان آنان را به گمراهى مى ‏كشانند و كوتاهى نمى كنند.(اعراف، آیات 201 و 202)

پس از نظر قرآن، هماره گروهی طواف کننده شیطانی اطراف ما هستند تا تماسی را بر قرار کنند و مقاصد شوم خویش را با انرژی ظلمانی منفی منتقل کنند. اگر انسان یاد خدا کند و اهل تذکر باشد، آنان را دفع می کند و گرنه در دام آنان گرفتار شده و آنان هیچ کوتاهی در گمراهی او نخواهند کرد و او را به یاس و نومیدی می کشند. در حالی مومن هماره با روح الله است و از آن بهره مند بوده و هر گز در دام انرژی منفی نومید کننده نمی افتد.(یوسف، آیه 87؛ زمر، آیه 53؛ حجر، آیات 55 و 56)

از نظر قرآن، ممکن است که طواف کنندگان شیطانی راهی نفوذ بیابند و به نفس و درون آدمی در آیند و نیشی بزنند؛ در این زمان نیز می بایست با «استعاذه» به خدا آنان را بیرون راند و رفع مشکل کرد: وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ؛ و اگر از شيطان وسوسه‏ اى به تو رسد به خدا پناه بر؛ زيرا كه او شنواى داناست.(اعراف، آیه ۲۰۰)

اصولا شیطان سلطه ای جز وسوسه گری ندارد که براساس غرور وفریب و تزیین گری بنیاد گذاشته شده است؛ بنابراین، با استعاذه به خدا می توان از انرژی منفی شیطانی و آثار آن در امان ماند؛ چنان که خدا می فرماید: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ؛ پس چون قرآن مى‏ خوانى از شيطان مطرود به خدا پناه بر؛ چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏ اند و بر پروردگارشان توكل مى كنند تسلطى نيست ؛ تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‏ گيرند و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مى ‏ورزند.(نحل، آیات 98 تا 100)

قانون جذب در ساختار مشیت و اراده و توکل و توفیق الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هستی بر اساس سنت و قانون الهی شکل گرفته است و بدون غایت و برنامه ریزی دقیق نیست؛ زیرا خدای حکیم و علیم و قدیر و غنی برای هستی غایاتی قرار داده است که در چارچوب مشیت و اراده مقدر الهی به آن می رسد؛ زیرا همان خدایی که خالق هستی است، رب العالمین و پروردگار جهانیان است تا هر چیزی بر اساس مقدرات خودش به آن کمال بایسته و شایسته اش برسد. بنابراین، هیچ چیز لعب و عبث و لهو و لغو نیست.(مومنون، آیات 115 و116؛ دخان، آیه 38؛ انبیاء، آیات 16 و 55)

بر این اساس، خدا برای انسان نیز در چارچوب مشیت حکیمانه خویش مقدراتی چون عبودیت(ذاریات، آیه 56) و خلافت الهی (بقره، آیه 30) تعیین کرده است که پروردگاری خدا انسان را به آن سو هدایت می کند. این هدایت به شکل فطری تکوینی(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8) و تشریعی وحیانی(بقره، آیه 38) خواهد بود.

خدا نفس انسان را در حالت استوا و اعتدال به گونه ای قرار داده که هم چون گل آفتابگردان هماره در جهت نور الهی بوده واز انرژی مثبت آن بهره مند باشد. اما انسان ها به اراده اختیاری و انتخاب آزاد می توانند آن نفس معتدل و مستوی را تغییر داده دفن ودسیسه کرده(شمس، آیات 7 و 10) یا مطبوع ومختوم سازند.(بقره، آیه 7؛ نحل، آیه 108)

اگر نفس در همان حالت استوا و اعتدال باشد، در این زمان مشیت و اراده انسانی مطابق مشیت و اراده الهی خواهد بود و انسان از انرژی مثبت بهره مند می شود و از انرژی همه هستی بهره مند می شود که در خدمت و استخدام و تسخیر او است.(انبیاء، آیه 65؛ لقمان، آیه 20)

از نظر قرآن موفقیت و توفیق برای انسان زمانی تحقق می یابد که انسان هر کاری را که انجام می دهد براساس همان هدایت الهی و سنت ها و قوانین حاکم الهی باشد که موجبات تطور و تکامل انسان و دست یابی به مقام خلافت به سبب ظهور همه انوار صفات باشد. این حالت را حرکت در صراط مستقیم عبودیت معنا می کنند. در این زمان همه نعمت های الهی به عنوان انرژی مثبت به سوی انسان هدایت می شود. پس هر گاه کاری را بخواهد انجام دهد، می بایست در راستای جلب رضایت الهی باشد که همان شکر واقعی و بهره مندی از هدایت الهی است. در این جاست که باید «عزم» ارادی و عملی را با «توکل» پیوند زد؛ زیرا بهره مندی از همه انرژی مورد نیاز برای تحقق چیزی نیازمند آن است که خدا را وکیل کرده و به دست دانا و کاردانی بسپاریم که مقتضیات را می داند و به کار می گیرد و موانع را می شناسد و برطرف می کند. از همین روست که خدا می فرماید: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ هر گاه عزم بر کاری کردی پس بر خدا توکل کن و او را وکیل گردان؛ زیرا خدا متوکلین را دوست می دارد.(آل عمران، آیه 159)

توکل به معنای دادن وکالت به خدا است تا خدا عمل را به نتیجه برساند. این همان معنای دیگر توفیق است: وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ؛ توفیق من جز به خدا نیست.(هود، آیه 88)

اصولا توفیق به معنای قرار گرفتن دو چیز وفق هم است تا به مراد برسد. به سخن دیگر، موافقت قصد و مقصود است، به گونه ای که تطبیق و تطابق نیز تحقق می یابد. این مطابقت زمانی رخ می دهد که اراده انسانی با اراده الهی یکی شود و انسان چیزی را بخواهد و اراده کند که خدا اراده کرده و در چارچوب مشیت الهی نیز باشد؛ این بدان معنا است که هر چیزی بر اساس مقدری خواهد بود که خدا برای آن برنامه حکیمانه دارد. از همین روست که از پیامبر(ص) افزون بر توکل در هنگام کاری خواسته شده تا به مشیت الهی نیز توجه کند و کاری را که مطابق مشیت است صادر شود و نتیجه مقدر و محبوب الهی تحقق یابد.(کهف، آیات 23 و 24)

پس می بایست گفت که قانون جذب زمانی می تواند جذب توفیق مثبت ها باشد که اراده انسانی و اندیشه و انگیزه ای که از نفس انسانی ساطع می شود، مطابق اراده و مشیت الهی باشد. اینجاست که توکل و توفیق معنایی خاص می یابد و در جایگاه بلند خویش خودنمایی می کند. حاکمیت اراده در قانون جذب به خوبی خودنمایی می کند. اگر کسی اراده مثبت داشته باشد، همه انرژی مثبت از همه هستی به سوی او هدایت می شود؛ و اگر اراده منفی باشد، همه انرژی ظلمانی شیطانی منفی به سوی او کشیده می شود. این جاست که شکست و پیروزی واقعی تابع اراده ای است که ممکن است شیطانی یا الهی باشد.

خدا می فرماید هر انسانی اگر دنیا را بخواهد به بخشی از آن می رسد و هر کس آخرت بخواهد در دنیا از بخشی از خیرات بهره مند می شود ولی در آخرت به همه خواسته های می رسد.(بقره، آیه 200؛ شوری، آیه 20؛ اسراء، آیه 18) این نیز همان قانون جذب است.

هم چنین هر کسی نتیجه سعی خویش را می برد، که این نیز دلیلی دیگر بر قانون جذب است؛ یعنی هر کسی به آن چه اراده کرده و تلاش نموده می رسد؛ هر چند که ممکن دیر هنگام باشد، ولی به حکم «دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد» انسان به آن می رسد: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ؛ و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست ؛ و نتيجه كوشش او به تحقیق می بیند ؛ سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند.(نجم، آیات 39 تا 41)

وهم چنین خدا می فرماید: لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ؛ تا هر كسى به موجب آنچه مى ‏كوشد جزا يابد.(طه، آیه ۱۵)

امام صادق(ع) نیز به قانون جذب اشاره می کند و می فرماید: إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ؛ چون دعا مى كنى چنين خيال كن كه حاجتت بر در خانه است.( الكافي، ج 2، ص 473، حدیث 1 )

در این حدیث به صراحت از نقش دعا و نیایش در قالب قانون جذب سخن به میان آمده است. پس انسان در قالب دعا در حقیقت به این قانون توجه می یابد که می تواند خیر و نیکی و توفیق را به خود جلب و جذب کند.

فال بد و خوب زدن و قانون جذب

ممکن است نوعی رابطه معناداری میان فال بد و خوب زدن با قانون جذب باشد؛ زیرا انسان با فال بد زدن به نوعی انرژی منفی را به سوی خدا هدایت می کند. کسی که فال بد می زند در حقیقت در دام نومیدی شیطانی افتاده و از رحمت الهی دور است ؛ در حالی که خدا از آن نهی کرده و آن را رویه و روش گمراهان می داند.

اما فال خوب به معنای تفال به خیر زدن مشکلی ندارد؛ زیرا انسان فال خیر و خوب می زند به این معنا است امیدش را به خدا بسته و از خدا مایوس نیست.

البته تطیر و به معنای فال زدن به پرندگان و پرواز آنان در اسلام نهی شده است(یس، آیات 18 و19) از نظر اسلام تَطَیُّر فال بد زدن و پیش‌بینی بدبینانه است. تطیر در مقابل تفأل به معنای فال‌نیک‌زدن است. تطیر از عادات اعراب در دوران جاهلیت بود که مورد نهی پیامبر اسلام(ص) قرار گرفت. قرآن مواردی از تطیر و شوم‌دانستن انبیای الهی از سوی مخالفان‌شان را بیان کرده است. روایات، فال‌بدزدن را بی‌اساس و در ردیف شرک و کفر دانسته‌اند و برای درمان آن راهکارهایی چون بی‌اعتنایی، توکل و دعا را معرفی کرده‌اند.

به هر حال، انسان هماره باید خود را با انرژی مثبتی همراه و همگام سازد که از سوی هستی در راستای هدایت و مشیت و اراده الهی ساطع می شود. چنین جذبی می تواند انسان را از حزن و خوف و اندوه رهایی بخشد و به آینده امیدوار سازد. امید به روح الله و عدم یاس و نومیدی و قنوط از خدا بسیار مهم است؛ پس به جای آن که اهل قنوط باشیم باید اهل قنوت باشیم و با دعا و نیایش و شکر علمی و عملی روح الله را به سوی خود جذب کرده و از انوار و انرژی مثبت آن بهره مند باشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا