اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

عدم بن بست برای مومنان از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ممکن است واقعیت ظاهری برای مومنان به گونه ای باشد که گویی به بن بست رسیده اند و هیچ راه گریز و رهایی برای آنان نیست؛ زیرا محاسبات مبتنی بر مبانی و اصول ظاهری و واقعیت های آن، چیزی جز بن بست نشان نمی دهد؛ اما از نظر قرآن، اگر به حقیقتی چون «معیت» خدا با مومنان توجه و در محاسبات دیده شود، آشکار می شود که هرگز بن بستی برای مومنان نیست؛ بلکه در همان جایی که همه نشانه ها بیانگر بن بست است، به امدادهای غیبی الهی، رهایی گشوده می شود که تخیل و توهم هیچ کس نمی آید. پس از نظر قرآن، برای مومنان هیچ بن بستی نیست، بلکه چنان که قرآن بیان می کند بن بست تنها برای کافران و منافقانی است که تنها به اسباب ظاهری دل بسته اند و بدان آویخته اند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، این حقیقت قرآنی را تبیین کرده و گزارش های قرآنی را در این باره بیان نموده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معیت خاص خدا با مومنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هستی چیزی جز ظهور انوار صفات الهی نیست.(نور، آیه 35) پس همه هستی مظاهر الهی و شئونات وجودی اوهستند، به طوری که جدایی خلق از خالق به هیچ وجه معنا ندارد؛ چرا که ملکوت هر مخلوقی خالق است. از همین روست که در آیات قرآنی همه هستی به عنوان «آیات الله» معرفی شده اند. این بدان معنا است که مخلوقات نمی توانند از خالق خویش جدا باشند و بی او بقایی داشته باشند. پس همان طوری یک لامپ در همه لحظات برای روشنایی خویش به منبع انرژی وابسته است تا روشن بماند، هر آفریده و مخلوقی به یک معنا چنین نسبتی با خدا دارند؛ پس مخلوقات از یک فقر ذاتی برخوردارند و همان طوری که در ایجاد به خدای غنی حمید وابسته هستند، در بقای خویش نیز این گونه هستند. بنابراین، گفته می شود که انسان فقیر ذاتی است که بدون خدای غنی ذاتی در وجود و بقا دایم به او وابسته است.(فاطر، آیه 15) البته نسبت خالق و مخلوق قوی تر از این نسبت است؛ چرا که همه هستی مظاهر وجودی انوار صفات و اسمای الهی هستند و جزو شئونات وجودی او محسوب می شوند و خدای غنی حمید هماره با هر مخلوقی است. این همراهی تا جایی است که قیام وجودی و بقایی مخلوق به او وابسته است. خدایی که از هرمخلوقی به خودش نزدیک تراست؛ چرا که خدا اصل و مخلوق فرع و شاخه های اوست؛ از این روست که نسبت میان خالق ومخلوق چنان زیاد است که گاه از آن به «حبل الورید» تعبیر می شود که بقای موجود زنده به آن است.(ق، آیه 16)

به هر حال، از نظر قرآن، معیت خدا با همه هستی یک اصل بنیادین است. از این «معیت» به «معیت قیومی» تعبیر می شود که قیام وجودی هر مخلوقی را بیان می کند. این نسبت به صراحت در قرآن با جمله «هو معکم» بیان شده است.(حدید، آیه 4) پس خدا همه هستی را پر کرده و به عنوان «صمد» جایی را خالی نگذاشته است.(توحید، آیه 2) هر جا بنگریم «وجه الله» را می یابیم؛ زیرا هر مخلوق و آیه ای از مخلوقات و آیات الهی، «وجه الله» است.(115)

البته از نظر قرآن، خدای سبحان افزون بر معیت قیومی که با همه هستی دارد، یک معیت خاص با مومنان دارد. این معیت خاص با مومنان به معنای همراهی در همه ساحات زندگی است به طوری که خدا دمی از مومنان غافل نیست و خدای سبحان درهمه شرایط با آنان به عنوان «ولایت» و «نصرت» همراه است. پس به سبب آن که مومنان هماره ذاکر خدا هستند و یاریگر دین، خدا نیز از باب ولایت و نصرت خاص با آنان همراه بوده و معیت دارد. این گونه است که به آنان از باب ولایت و نصرت یاری می رساند و در برابر دشمنان «خوان کفور» از آنان دفاع کرده و به عنوان «مدافع» مومنان عمل می کند و دشمنان را به اشکال گوناگون از جمله رعب فراری می دهد.(آل عمران، آیه 150 و 151؛ انفال، آیه40؛ حج، آیات 38 و 78؛ حدید، آیه 15؛ بقره، آیه 283؛ توبه، آیات 51 و 52)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، معیت خاص خدا با مومنان جلوه ها و آثاری دارد که از مهم ترین آنها رهایی از هر بن بستی است؛ به این معنا که ممکن است در ظاهر و بر اساس محاسبات و واقعیت های ظاهری، بن بستی برای مومنان باشد، اما حقیقت امر چیز دیگری است؛ زیرا با وجود معیت خاص خدا با مومنان دیگر جایی برای بن بست نمی ماند. خدا بارها گزارش هایی از این حقیقت بیان کرده تا مومنان نسبت به معیت خاص خدا ایمان بیاورند.

گزارش های قرآنی از معیت خاص خدا

خدای سبحان در قرآن بارها گزارش هایی را درباره معیت خاص خدا با مومنان به ویژه در شرایط سخت که به ظاهر و حتی به واقعیت و محاسبات علمی ظاهری «بن بست» است به فریاد مومنان رسیده و آنان را از بن بست رهانیده و نجات داده است.

از جمله گزارش های قرآنی می توان به وضعیت پیامبر(ص) در هنگام هجرت به مدینه اشاره کرد. درهنگام هجرت، دشمنان آگاه شده و خواستند تا ایشان را در «لیله المبیت» نیمه شب در بستر بکشند. امیرمومنان(ع) در بستر ایشان خفت و پیامبر(ص) گریخت. دشمنان او را تعقیب کردند. او با ابوبکر به غاری پناه بردند. دشمنان به در غار رسیدند. در این جا بود که خدا به امداد غیبی دشمنان را کور و نابینا کرد تا نتوانند پیامبر(ص) را ببیند؛ پس پرده بردیدگان آنان انداخت و آنان ایشان را نتوانستند، ببیند و از آن جا دور شدند. خدا گزارش می کند که پیامبر(ص) به ابوبکر که ترسیده و گمان داشت به یقین در «بن بست» هستند و دستگیر و کشته می شوند، می فرماید: لا تحزن ان الله معنا.(توبه، آیه 40)

پس خدا سکینه و آرامش را بر دل پیامبر(ص) انداخته بود و او را به لشکریانی تایید کرد که دیگران نمی دیدند.(همان) دشمنان کور و نابینا بودند وپرده بردیدگان ایشان بود؛ چرا که سدهای الهی از پیش و پس آنان را فراگرفته بود و قدرت بصیرت از ایشان سلب شده بود؛ چنان که این اصل در همه جا علیه دشمنان به کار می رود تا خوار و ذلیل شوند و از عزت الهی دور گردند و مومنان بدان مورد تایید الهی قرار گیرند.(یس، آیه 9)

هم چنین خدا در قرآن گزارش کرده که وقتی حضرت موسی(ع) با حدود پانصد هزار از یهودیان تحت استثمار فرعون به سمت فلسطین گریختند، دشمنان آگاه شده و لشکری بزرگ را بسیج کردند تا به تعقیب مومنان بپردازند. وقتی حضرت موسی(ع) و قومش به ساحل دریا رسیدند، گروهی مرد و زن و پیر و جوان و کودک با اسباب و اثاثیه خود را در محاصره کامل دیدند. از سوی دریای خروشان که گذر به سادگی شدنی نیست واز سوی دیگر، لشکریان فرعون که به قصد قتل و غارت آمده بودند.

بر اساس محاسبات و واقعیت های ظاهری، دیگر جز شکست و نابودی بر مومنان هیچ احتمالی دیگر قابل تصور نیست؛ از این روست که به صراحت می گویند: انا لمدرکون؛ همانا به قطع ما گیر افتادیم و بن بست رسیده ایم.(شعراء، آیه 61) حضرت موسی(ع) به این حقیقت اشاره می کند که در محاسبات خویش افزون بر اسباب و شرایط ظاهری می بایست، خدای مسبب الاسباب را نیز مدّ نظر قرار دهید که به سبب تاثیر می بخشد؛ و گرنه اگر خدا نخواهد حتی اسباب ظاهری تاثیری نخواهد داشت؛ چنان که آتش به گلستان سرد و سلام تبدیل شد و کید دشمنان از دست رفت.(انبیاء، آیات 68 تا 70) پس حضرت موسی(ع) با توجه به این حقیقت یعنی معیت خاص خدای مسبب الاسباب می فرماید: کلا ان معی ربی سیهدین؛ هرگز گیر نمی افتیم و در دست دشمنان نخواهیم افتاد و این گونه نیست که ما به بن بست رسیده باشیم؛ زیرا با من پروردگارم است که به یقین مرا هدایت می کند.(شعراء، آیه 62) این گونه است که خدا فرمان می دهد تا با عصا به دریا بزند که برای مومنان راهی گریز باز شود و فرعونیان در آن غرق شوند.(شعراء، آیات 63 تا 66)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا بارها مومنان به ویژه امت پیامبر(ص) را در شرایطی به ظاهر بن بست، نجات داده و با امدادهای غیبی آنان را پیروز میدان کرده و فتوحات برایشان رقم زده است. گاه دشمنان را متفرق کرده و گاه با رعب مومنان را نصرت فرموده و گاه دیگر فرشتگان به جنگ دشمنان فرستاده است.(توبه، آیات 25 و 26؛ حشر، آیه 2؛ انفال، آیات 9 و 10؛ احزاب، آیه 22)

شرایط ظاهری بن بست و چرایی آن

گزارش های قرآنی حاکی از این است که بارها مومنان در شرایطی قرارگرفته اند که به ظاهر بن بست است و براساس محاسبات بلکه واقعیت های ظاهری خارجی، بن بست و شکست برای مومنان و امت اسلام قطعی است؟ پرسش این است که چرا خدا مومنان را در چنین شرایطی قرار می دهد تا جایی که نه تنها کافران و منافقان، بلکه حتی مسلمانان (البته نه مومنان) به این نتیجه می رسند که در اینجا بن بستی برای مومنان و امت اسلام است؟ چرا می بایست شرایط به گونه ای رقم بخورد که منافقان و جریان نفوذ، بگویند که وعده های پیامبر(ص) «غرور» و فریب است(احزاب، آیه 12) و مومنان و مسلمانان به سبب همین غرور و فریب خود را در شرایطی قرار داده اند بن بست و شکست است؟

در حقیقت چرا می بایست خدا مومنان را در شرایطی به ظاهر بن بست قرار دهد تاجایی که منافقان نه تنها با تبلیغات مسموم خویش، به امت القای بن بستی کرده و آنان را مغرور به غرور پیامبر(ص) و اولیای الهی بدانند و امت را سرزنش کنند و سست ایمان ها و مسلمانان معمولی را به شک و تردید در حقانیت اسلام و پیامبر(ص) بیاندازند؟ و حتی رهبران و مومنان را تهدید کنند که به زودی عزیزان شما ذلیل و خوار می شوند و ما عزتمندانه بر حکومت و حاکمیت دست می یابیم و شما را نیست و نابود می کنیم؟(احزاب، آیات 12 و 13)

به سخن دیگر، فلسفه قرار گیری امت اسلام و مومنان در شرایط سخت به ظاهر بن بست چیست؟ چرا می بایست شرایط به گونه ای رقم بخورد که دشمنان اسلام و مومنان گستاخ شده و دست به هر جنایتی بزنند و شایعاتی را منتشر کنند که دل بسیاری از مردمان به ویژه سست ایمان ها را خالی می کند و با اراجیف خبری خویش لرزه به جان امت و امنیت مردم می افکنند؟(احزاب، آیات 59 و 60)

از نظر قرآن، فلسفه و چرایی این شرایط به ظاهر بن بست برای امت اسلام و مومنان  را می بایست در اموری جست که یکی از مهم ترین آنها دیدن امدادهای غیبی الهی و درک آن به شکل عینی و حقیقی و واقعی است؛ زیرا اگر مومنان در شرایط عادی باشند و بر اساس محاسبات عادی و ظاهری، همه چیز به نفع مومنان باشد، «معیت خاص» خدا و «امدادهای غیبی» الهی در قالب نصرت و ولایت ظهور و بروز نمی کند و مومنان و دشمنان از جایگاه ایمان و مومنان در پیشگاه خدا آگاه نمی شوند.

در حقیقت قرار گیری مومنان در شرایط به ظاهر بن بست، موجب می شود تا با امدادهای غیبی پس از آن، نه تنها بر ایمان مومنان افزوده شود و آنان به وعده های ولایت و نصرت الهی باور یابند(احزاب، آیه 22)؛ بلکه کافران و منافقان و سست ایمان ها نیز به این حقیقت آگاه شوند که خدا با مومنان است و معیت خاص خدا موجب می شود که آنان هرگز به بن بست نرسند؛ زیرا وقتی کافران و منافقان بر این باورند که بر اساس محاسبات ظاهری و واقعیت خارجی، شکست مومنان حتمی وقطعی است و مومنان در بن بست قرار دارند، گستاخ می شوند و حملات نهان خویش را آشکار می سازند و خود را رسوای عام و خاص می کنند و نشان می دهند که دشمنی دارند و اگر تا کنون نهان کاری کرده اند، الان در شرایط بن بست ظاهری مومنان، به آنان حمله می کنند و نیات شوم وپلید خویش را آشکار می سازند. دراین شرایط است که مومنان نه تنها دشمنان خویش از درون و برون را می شناسد و دوستان خویش را می یابند، بلکه وقتی با امدادهای غیبی الهی از بن بست ظاهری رهایی می یابند، دشمن به حمایت الهی آنان اگرباور نکند، دست کم هراسان می شود و دیگر جرئت حمله آشکار را به خود نمی دهد.

به سخن دیگر، می توان فلسفه قرارگیری مومنان در شرایط به ظاهر بن بست و شکست را در اموری چند دانست که شامل ازدیاد ایمان مومنان به وعده های الهی و معیت خاص خدا(احزاب، آیه 22)، گستاخی دشمنان و رسوایی منافقان(احزاب، آیه 12 و 13 و 59 و 60) و رعب و وحشت ایشان نسبت به مومنان دانست؛ زیرا آنان هر چند که به امدادهای غیبی الهی باور ندارند، ولی به این نتیجه می رسند که نمی بایست در محاسبات تنها به اطلاعات و داده های ظاهری بسنده کرد؛ چرا که ممکن است که چیزهایی در اختیار مومنان باشد که آنان در محاسبه مد نظر نگرفته اند؛ این چیزهای دیگر که برای آنان ناشناخته است، خود موجب رعب آنان می شود تا نه تنها دست از تعرض بردارند بلکه با احتیاط بیش تر نسبت به داده های اطلاعاتی واکنش نشان دهند و به آن بسنده نکنند و خود را در شرایطی قرار ندهند که دشمنی مومنان برانگیخته و مشکلاتی برای آنان ایجاد شود.(حشر، آیه 2؛ انفال، آیه 60)

در حقیقت هر چند که نفرات و تجهیزات مومنان و امت اسلام موجب ترس و رهبت دشمنان می شود، ولی آنان خود گرفتار رعبی هستند که دلیل و خاستگاه آن را نمی دانند و نمی شناسند؛ از این روست که نه تنها نهان کاری می کنند، بلکه گاه از ترس پناهگاه های امن خویش را نیز به دست خویش نابود می کنند؛ زیرا احتمال می دهند که یا به دست مومنان افتد یا احتمال می دهند که موجب خشم مومنان شده و ایشان را تحت حملات خویش قراردهند.(حشر، آیه 2)

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قرارگیری در شرایط به ظاهر بن بست دارای فلسفه و اهدافی است. پس مومنان می بایست بدانند که هماره ممکن است آنان در چنین شرایطی قرار گیرند تا حقیقت از ابعاد گوناگون برای مومنان و دشمنان داخلی و خارجی و اکثریت توده مردم به ظاهر مسلمان و سست ایمان آشکار شود و آنان دست خدا را بببیند که به اشکال گوناگون ظاهر می شود و جنود الهی که بی شمار و در همه جا هستند خود نمایی کند و مومنان را دلگرم ودشمنان را با رعب و رهبت گریزان کند.

پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هرگز مومنان در بن بست نیستند، و کسانی که می گویند: امت اسلام و مومنان به بن بست رسیده اند، می بایست هم چون امام خمینی(ره) به ایشان گفت: «خودتان به بن بست رسیده اید»؛ زیرا بر اساس آموزه های قرآنی مومنان هرگز به بن بست نمی رسند و دست خدا از جایی که «احتساب» نمی کنند و به محاسبه در نمی آورند، بیرون آمده و مومنان را نصرت و یاری می رساند و ولایت الهی را این گونه به نمایش می گذارد و دشمنان به ویژه منافقان داخلی را رسوا می سازد؛ همانانی که در شرایط به ظاهر بن بست، چهره نفاق کنار زده و طرح براندازی را رو نمایی کرده و خروج مومنان از حکومت و حاکمیت و ذلت ایشان را به زبان و بنان گفتند و نوشتند وبا ترور و جنایت و تخریب و آشوب و اراجیف خبری و شایعات بی پایه تزلزل در دل سست ایمان ها و توده های مسلمان افکند؛ اما اینک با امدادهای غیبی رسوا شدند و به جای عزت دروغینی که در سایه شیاطین استکباری می جستند خود به ذلت گرفتار شدند و مومنان به عزت رسیدند؛ چرا که عزت تنهابرای خدا و پیامبر(ص) و مومنان است.(منافقون، آیات 7 و 8)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا