اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

نقش مخرب منافقان و سست‌ایمان‌ها در جـامعـه اســلامی

شهروندان جامعه اسلامی را مؤمنان، سست‌ایمان‌ها، منافقان و اهل کتاب تشکیل می‌دهند. هر یک از آنان با توجه به حقوقی که برایشان به عنوان شهروندان امت اسلام مطرح می‌باشد، مسئولیت‌هایی دارند.
وضعیت امت و امام در برابر شهروندان مؤمن روشن است؛ زیرا اینان در همه حال مطیع رهبری هستند و هیچ‌گاه حتی سرسوزنی خلاف اوامر رهبر الهی و خداوند عمل نمی‌کنند و علی‌وار در کنار رهبری هستند؛ اما با سه گروه دیگر، مسائل کمی بغرنج‌تر است. در این میان دو گروه منافقان و سست‌ایمان‌ها،‌ شرایط سختی را برای رهبر و مردم پدید می‌آورند؛‌ زیرا موضع‌گیری آنان همواره نسبت به اطاعت از رهبری کژدار و مریز است. این نوع عملکرد، امام و امت را گاه در موقعیت‌های بسیار خطرناکی قرار می‌دهد.
در جنگ نرم و روانی دشمنان کافر علیه اسلام، نقش سه گروه اهل کتاب، سست‌ایمان‌ها و منافقان بسیار حساس و تاثیرگذار است. در این میان نقش سست‌ایمان‌ها و منافقان به عنوان بخش اصلی جامعه اسلامی، خطرناک‌تر از اهل کتاب است؛ زیرا دسترسی آنان به اطلاعات و حضور در مراکز قدرت، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی می‌تواند مردم و رهبری را به تحلیل نادرست سوق دهد و ضمن فرصت‌سوزی، زمینه تسلط بیگانگان و دشمنان را بر جامعه اسلامی فراهم سازد.
نویسنده در نوشتار زیر به نقش سست‌ایمان‌ها در تضعیف حرکت رو به جلو اسلام و مسلمانان توجه داده و با مراجعه به آیات قرآن، به تبیین ویژگی‌ها و شاخصه‌های منافقان و سست‌ایمان‌های جامعه اسلامی پرداخته است.
جامعه اسلامی با امتی متنوع
ایمان دارای مراتب بسیاری است. از این رو خداوند به اشکال مختلف از شدت و ضعف ایمان مسلمان سخن گفته است. گاه از ایمان ابتدائی ایشان به عنوان اسلام یاد می‌کند(حجرات، آیه 14) و گاه دیگر فرمان می‌دهد که ‌ای مؤمنان ایمان بیاورید.(نساء، آیه 136)
خداوند خواهان افزایش ایمان مؤمنان می‌شود؛ زیرا هرچه ایمان انسان‌ها افزایش یابد به معنای استقامت بیشتر در مسیری است که انتخاب کرده‌اند. از این‌روست که هر آیه‌ای که نازل می‌شود، برای مؤمنان موجبات افزایش ایمان و برای کافران افزایش تنفر و بیزاری از اسلام و ایمان است.(توبه، آیه 124)
خداوند با فرو فرستادن هر آیه‌ای بر آن است تا شناخت مؤمنان را نسبت به حقایق هستی افزایش دهد و راهکارهای آسان و بهتری را برای رسیدن به کمال در اختیارشان قرار دهد.
در این میان نقش رهبر جامعه و سیره عملی او برای افزایش ایمان و استقامت در راه، بسیار مهم و اساسی است. لذا از رهبر جامعه اسلامی می‌خواهد تا خود به عنوان پیشگام در عرصه‌های پرخطر وارد شود و مؤمنان را در این عرصه‌ها یاری رساند و دستگیری کند.(هود، آیه 112) در مقابل، از مؤمنان نیز می‌خواهد با اطاعت و بهره‌گیری از نفوذ روحی و ایمانی رهبری، ایشان را اسوه نیک خود در زندگی قرار دهند و همه حرکات و سکنات خویش را همانند یک نمازگزار با امام خویش هماهنگ کرده و در پس ایشان بروند و از او پیش نیفتند یا عقب نمانند که در هر دو صورت گمراه می‌شوند و در دام کفر و شیطان می‌افتند.(احزاب، آیه 21)
خداوند به مؤمنان فرمان می‌دهد تا هر کاری را با توجه به سنت و سیره رهبر الهی جامعه انجام دهند و اگر درباره کار و چیزی شک و تردید دارند، پیش از هرگونه اقدامی به او مراجعه کنند.(نساء، آیه 59)
از نظر قرآن نشانه ایمان کامل و بندگی تمام، اطاعت از خدا و پیامبر(ص) و اولواالامر‌(ع) است. این افراد رهبری را در پیش خود قرار داده و گام در گام او می‌نهند تا کوچک‌ترین انحراف از خط مستقیم و راه راست او نداشته باشند.
اما چنان‌که گفته شد در جامعه اسلامی،‌ با انسان‌هایی مواجه هستیم که دارای مراتب متعدد و متنوعی در شدت و ضعف ایمان هستند. برخی از آنها جامه اسلام به تن کرده‌اند و در جرگه منافقان می‌باشند.(نساء، آیه 145) برخی دیگر، سست‌ایمان‌هایی هستند که گاه همفکر و همراه منافقان و کافران و گاه دیگر با مؤمنان هستند. اینان همواره مانند پاندول از این‌سو به آن‌سو می‌روند و دارای نوسان فکری و رفتاری هستند و هیچ ثبات ندارند. اینان در ایمان و کفر در رفت و آمد هستند و از تعادل شخصیت و هویت برخوردار نیستند.(نساء، آیه 143)
ویژگی‌های منافقان
چنان‌که گفته شد دو گروه منافقان و سست‌ایمان‌ها در جامعه اسلامی از همه خطرناک‌ترند؛ زیرا منافقان همان کافرانی هستند که جامه اسلام به تن کرده‌اند و خود را به عنوان شهروندان مؤمن و مسلمان جامعه جا زده‌اند. سست‌ایمان‌ها هرچند که اهل نفاق ظاهری نیستند ولی به سبب همان سستی و ضعف ایمان در فکر و عمل،‌ همانند منافقان می‌باشند و از جهتی بدتر از آنها عمل می‌کنند؛ زیرا سست‌ایمان‌ها از ثبات شخصیت برخوردار نیستند و به سبب آنکه از نوعی کمبود در قدرت تشخیص و شناخت برخوردارند و دارای ساده‌لوحی و سفاهت هستند، انسان‌های گاه متحجر می‌شوند که حتی در برابر پیامبران و امامان معصوم‌(ع) می‌ایستند و ایشان را به تحلیل نادرست و رفتار ناروا متهم می‌کنند.
منافقان دشمنان به ظاهر دانایی هستند که با زیرکی تمام جامه اسلام و ایمان به تن کرده‌اند تا ضمن بهره‌مندی از فواید و منافع شهروندی، کمترین هزینه‌ها را بپردازند. هرچند که از نظر خداوند اینان در خسران عظیمی گرفتارند و شناخت و تحلیل نادرستی از حقیقت هستی و ایمان دارند، ولی از جهت زیرکی دنیوی از سست‌ایمان‌ها متمایز می‌باشند.
خداوند منافقان را انسان‌های بیماردلی می‌داند که قدرت شناختی خود را از دست داده‌اند و گرفتار نوعی سفاهتند و قلب‌هایشان که مرکز فهم و ادراک و تحلیل حقایق است، دچار زنگارگرفتگی یا بیماری است. این بیماری گاه قلب‌شان را می‌پوشاند و اجازه عبور حقایق نوری را نمی‌دهد تا بر قلب‌هایشان بتابد و گاه طبیعت آن دگرگون شده و حقایق را وارونه به نمایش می‌گذارد و گاه ممهور شده و هیچ حقیقت نوری بر آن نمی‌تابد؛ زیرا نفاق نیز همانند ایمان و تقوا دارای مراتب و درجاتی است.(بقره، آیات 8 تا 20)
منافقان در جامعه اسلامی، در خدمت دشمنان اسلام و شیاطین انسی و جنی هستند و تحت ولایت شیطان می‌باشند و برای او کار می‌کنند. اینان به سبب آنکه باطن و چهره واقعی خود را بروز نمی‌دهند و تنها می‌توان از طریق رفتارشناسی، باطن‌شان را شناخت و آنان را از مؤمنان واقعی متمایز ساخت، با حضور در مراکز قدرت و تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی، در خدمت به دشمنان و خیانت به مردم قرار می‌گیرند و ضربات خطرناکی را به مردم و رهبری وارد می‌کنند.
ریشه بسیاری از افکار باطل و اندیشه‌های نادرست و رفتارهای نابهنجار و ناروا در جامعه اسلامی، در نفاق نهفته است. استهزای مؤمنان صادق(بقره، آیه 14)، تهمت و افترا به امت و امام در مسائل اخلاقی،‌ اخلاق جنسی، اقتصادی و نظامی و مانند آن(نور، آیه 11؛ آل‌عمران، آیه 116)، جوک‌سازی و لطیفه‌گویی درباره رهبری و سیاست‌ها‌ی کلان جامعه، شایعه‌پراکنی و حضور مؤثر و دائمی در میادین جنگ نرم و جنگ روانی از جمله شیوه‌هایی است که جریان نفاق برای تضعیف حاکمیت اسلام و نابودی امت و امام در پیش می‌گیرد.
منافقان هرچند که با زیرکی تمام خود را در لایه‌های مختلف جامعه اسلامی نهان کرده‌اند، ولی از طریق عملکرد آنان به‌ویژه درهنگام فتنه و آزمون‌های سخت خود را رسوا می‌سازند. نوع تفکر و اندیشه‌شان را می‌توان از ارائه تحلیل‌ها و تبیین‌ها و توصیه‌هایشان به دست آورد؛ زیرا به هر شکلی شده می‌کوشند تا تحلیل و تبیین نادرست ارائه داده و موقعیت مؤمنان را هلاکت‌بار و زیان‌بار نشان دهند و توصیه می‌کنند که مردم جامعه دست از استقامت،‌ صبر و پایداری در برابر دشمنان بردارند و تسلیم کافران شوند تا امنیت یابند و از آسایش و آرامش بهره‌مند شوند.
از این‌رو خداوند به مؤمنان و امت و امام توصیه می‌کند تا با نگاه به توصیف‌ها و تحلیل‌ها و توصیه‌های ارائه‌شده از سوی منافقان، حقیقت نفاق آنان را دریابند و ستون پنجم دشمنان را شناسایی و از مراکز تصمیم‌گیری و قدرت و نبرد بیرون کنند تا اجازه خیانت و جنگ روانی و شایعه‌پراکنی و سوء‌استفاده داده نشود.(محمد، آیه 30)
شاخصه‌های سست‌ایمان‌ها
در کنار این جریان خطرناک در جامعه اسلامی،‌ گروهی سست‌ایمان هستند که خواسته و ناخواسته در خدمت منافقان و دشمنان قرار می‌گیرند و آب به آسیاب آنان می‌ریزند و در بزنگاه‌های قدرت و سلطه و غلبه مؤمنان بر دشمنان،‌ در خدمت کافران و دشمنان در می‌آیند و قدرت مؤمنان را تحلیل می‌برند و موجب تضعیف جبهه خودی می‌شوند.
خداوند در آیات بسیاری از جمله در سوره محمد(ص) به این گروه از مردم توجه داده و افکار و رفتارهای آنان را تحلیل و تبیین می‌کند و به امت اسلام هشدار می‌دهد تا مواظبت این همراهان نابخرد و ساده‌لوح و سست‌ایمان خویش باشند.
در آیات 51 و 52 سوره مائده، این مؤمنان سست‌ایمان را افرادی بیماردل معرفی می‌کند که راه ستمگری را در پیش گرفته و از هدایت واقعی باز مانده‌اند. اینان در همه عرصه‌ها با شک و تردید وارد می‌شوند. شک و تردید یک مؤلفه اساسی در این گروه از مسلمانان است. از این‌رو در هیچ کاری با یقین و قطع وارد نمی‌شوند و همین شک و تردید گام‌هایشان را از استواری می‌اندازد و سست و ناتوان وارد می‌شوند و اگر در کاری وارد شوند استقامت نمی‌ورزند و صبر پیشه نمی‌کنند. لذا با کوچک‌ترین هجوم دشمن جا خالی می‌کنند و عقب‌نشینی کرده و میدان را به دشمنان واگذار می‌کنند.(انفال، آیه 49؛ احزاب، آیه 12؛ محمد، آیه 20؛ المیزان، ج 18، ص 239)
از ویژگی‌های این افراد این است که در پذیرش دوستی اهل کتاب از یهود و نصارا شتاب دارند و می‌کوشند تا سلطه و ولایت‌شان را پذیرا شوند و جامعه و امت و امام را نیز بدان‌سو می‌کشانند.(مائده، آیات 51 و 52)
خداوند در آیات سوره محمد(ص) گزارش می‌کند که سست‌ایمان‌ها در موقعیت‌های حساس و خطرناک به سبب همان شک و تردید دائمی و سست‌ایمانی و بیماردلی، با تحلیل‌های نادرست و توصیه‌های ناروا، جبهه اسلام را تضعیف می‌کنند و در اوج قدرت و برتری، زمینه عقب‌نشینی و شکست مردم را فراهم می‌آورند.
این‌گونه است که در زمانی که دشمن اسلام زمینگیر شده و تسلط و پیروزی اسلام قطعی و یقینی است،‌ آنان حتی از کشتن دشمن در میدان جنگ و اسیر گرفتن دشمنان در هنگامه نبرد خودداری می‌کنند و اجازه می‌دهند تا بگریزند و دوباره تجدید قوا کنند. اینان هنگامی که دشمن شکست خورده و می‌گریزد و یا عقب‌نشینی می‌کند از هرگونه تعرض خودداری می‌کنند و در اوج قدرت خواهان صلح و سازش می‌شوند. در حالی که حتی بر اساس معیارهای عقلانی میدان جنگ،‌ تا زمانی که دشمن در میدان در حال نبرد است باید او را کشت و زمانی که شکست خورده و در حال ‌گریز است باید او را اسیر گرفت تا آتش جنگ فرو نشیند و دشمن تسلیم شود یا برای همیشه بگریزد و به خود اجازه حمله مجدد ندهد.(محمد، آیه 4)
از نظر قرآن، جامعه اسلامی باید خودی را از غیرخودی بشناسد؛ زیرا اگر این مرزبندی صورت نگیرد، همواره دشمنان دانا یعنی منافقان و دوستان نادان یعنی سست‌ایمان‌ها و بیماردلان، بر مراکز تصمیم‌گیری و رهبری می‌نشینند و جامعه را با شک و تردید‌های دائمی خود بیمار نگه داشته و اجازه رشد و بالندگی و شکوفایی نمی‌دهند.
اصولا میدان‌های سخت مواجهه با دشمنان چه در جنگ سخت و چه در جنگ نرم، یکی از ابزارهای شناسایی مؤمنان از منافقان و سست‌ایمان‌هاست. از این‌رو خداوند فتنه‌ها و جنگ‌ها را میادین تشخیص دوست از دشمن، خودی از غیرخودی معرفی می‌کند و به امت و امام می‌فرماید تا از این طریقی که خداوند برای آنان مهیا کرده است،‌ خودی از غیرخودی و مؤمن را از بیماردل بازشناسند؛ چرا که مؤمنان در هنگام فتنه‌ها به رهبر جامعه مراجعه می‌کنند و در پشت‌سر او گام برمی‌دارند،‌ در حالی که سست‌ایمان‌ها و بیماردلان و منافقان پشت رهبری را خالی می‌کنند و با شایعه‌پراکنی و توطئه و همراهی و همگامی با دشمنان و مراجعه به افکار و آراء و تحلیل‌ها و تبیین‌ها و توصیه‌های آنان، عمل می‌کنند.(محمد، آیات 4 و 31؛ نساء، آیات 59 و 60) مؤمنان واقعی در هنگام فتنه و یا نبرد، همراه رهبر جامعه هستند و هرگز در تصمیم‌های وی شک و تردید روا نمی‌دارند و ثابت قدم می‌کوشند تا اهداف رهبری را تحقق بخشند. این‌گونه است که همراهی با رهبری دم به دم بر هدایت و تقوای ایشان می‌افزاید و ایمان‌شان را افزون می‌کند (محمد، آیات 7 و 17) اما کسانی که بیماردل هستند نه‌تنها تردید را در دل خود دارند، بلکه آن را به امت و جامعه تسری می‌دهند.(محمد، آیه 16)
تحلیل‌ها و توصیه‌های غلط سست‌ایمان‌ها
در حالی که پیامبر(ص) در جنگ‌های بزرگی موفق بود و دشمنان را در بدر و احزاب شکست داده بود و امنیت را به ام‌القرای جامعه اسلام یعنی مدینه بازگردانده بود، برخی از سست‌ایمان‌ها، این پیروزی‌ها را ندیده می‌گرفتند و با توجه به محاصره اقتصادی و نظامی شهر مدینه از سوی دشمنان پیرامونی، خواهان صلح با دشمنان می‌شدند.
تحلیل‌های نادرست آنان از موقعیت دشمن و موقعیت مدینهًْ‌النبی موجب شده بود تا توصیه‌های ناروایی را ارائه دهند و خواهان صلح و سازش با دشمنان شوند. آیات سوره محمد(ص) و سوره حشر نگاهی به تحلیل‌ها و توصیه‌های سست‌ایمان‌ها و رفتارهای خیانت‌بار آنان دارد.
خداوند در آیات 20تا 30 سوره محمد(ص) به سست‌ایمان‌ها و تحلیل‌ها و توصیه‌های آنان توجه می‌دهد و سپس این تحلیل‌ها و توصیه‌ها را نادرست و ناروا می‌شمارد. سست‌ایمان‌ها و بیماردلان بر این باورند که جنگ لازم نیست؛ زیرا جنگ جز فسادانگیزی در زمین و نسل‌کشی بشر و گسست روابط انسانی و زیرپا نهادن حقوق بشر و گسست روابط خانوادگی نیست. اینان با واژگانی زیبا و صورت نیکو، دفاع از امت اسلام را فسادانگیز و قطع صله‌رحم معرفی می‌کنند.(محمد، آیه 22) تصمیم به جنگ که از نظر خداوند در این مقطع امری پسندیده است؛(محمد، آیه 21) زیرا در دفاع از امت و مقدسات و مستضعفان و مظلومان می‌باشد، ‌از نظر این جماعت نه‌تنها پسندیده نیست بلکه امری ناپسند و فسادانگیز است که موجب کشتار دوستان و خویشان و بستگان و انسان‌های بی‌گناه می‌شود.
خداوند این تحلیل بیماردلان و توصیه‌های آنان را در ترک دفاع و جنگ علیه دشمنان و متجاوزان را، وسوسه شیطان می‌داند و می‌گوید که این شیطان است که این‌گونه سخن ناروا و نادرستی را به عنوان تحلیل درست و توصیه روا، آراسته است.(محمد، آیه 25)
سست‌ایمان‌ها و بیمار دلان، هرگز مطیع محض و کامل رهبر جامعه نبوده و نیستند. اینان پیش از آنکه به رهبری ایمان داشته باشند به خودشان ایمان دارند و وسوسه‌های شیطان را تحلیل‌های علمی و عقلانی می‌دانند و تنها زمانی که تصمیم‌ها و توصیه‌های رهبری را در چارچوب تفکر و تحلیل‌ها و تبیین‌های خود می‌یابند بدان عمل می‌کنند و اگر مخالف باشد آن را ترک می‌کنند و از اطاعت سر باز می‌زنند.(محمد، آیه 26) در حالی که مؤمن واقعی هرگز از اطاعت از رهبر الهی جامعه باز نمی‌ماند و حتی اگر خلاف فکر و تحلیل او باشد،‌ تحلیل و توصیه او را مقدم می‌شمارد.(احزاب،‌آیه 6)
خداوند به مؤمنان هشدار می‌دهد که در هنگامی که در هر میدانی چیرگی با شماست نباید فکر سازش و صلح داشته باشید و با وسوسه شیاطین بخواهید از حقوق بشر دفاع کنید و از فساد در زمین و خونریزی پرهیز کنید؛ زیرا این وسوسه و تسویل و آرایه‌های شیاطین است تا شما از هدف صلح پایدار باز مانید و دوباره گرفتار هجوم دشمنان شوید. هر کسی که برخلاف تصیم رهبر الهی جامعه در اوج قدرت و چیرگی و سلطه بخواهد سخن از صلح و سازش و گفت‌وگو بزند، کافر شده و در برابر راه خداوند سد بسته و موجبات ناراحتی رهبری را فراهم آورده و اعمال نیک و صالح خود را تباه کرده است.(محمد، آیات 32 و 33 و 35) البته هستند کسانی که در دام فریب شیاطین و وسوسه و آرایه‌های آنان می‌افتند و گرفتار بازی و فریب آنان می‌شوند و در میدان آنها به خودی‌ها گل می‌زنند و ناخواسته و خواسته خیانت می‌کنند و تمام زحمات خود و دیگران را تباه می‌سازند.(محمد، آیات 36 و 37)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا