اجتماعیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

مشاركت در انتخابات، عمل صالح و بيعت با امامان

samamosبررسي اهميت و جايگاه مشاركتهاي اجتماعي در قرآن

هرگامي كه مؤمنان در جامعه ايماني در راه خدا و اطاعت از او برمي دارند، به عنوان عمل صالح در كارنامه اعمال آنان نوشته مي شود. گاه قدمهاي ما چنان به نظر كوچك مي آيد كه آن را عملي نمي شماريم چه رسد كه عمل نيكويي بدانيم و براي آن حسابي براي خود باز كنيم. در حالي كه خداوند به بزرگي كوچكي اعمال نمي نگرد، بلكه به حسن فاعلي و فعلي آن مي نگرد. چه بسا گام هاي كوچكي كه آثار و پيامدهاي بزرگي را به دنبال دارد. از اين رو هر گونه مشاركت فعال در صحنه عمل اجتماعي، به عنوان فعاليتي بزرگ قلمداد و ثوابي بزرگ و اجري جزيل براي آن در كارنامه اعمال ما ثبت و ضبط مي شود.

مشاركت مؤمنان در عمل اجتماعي و حضور فعال، از نظر عقل و وحي، يك حق و تكليف است. به اين معنا كه از حقوق هر شهروندي از امت اسلام، بهره مندي از حق مشاركت است و كسي نمي تواند او را از اين حق باز دارد؛ چنان كه تكليفي شرعي از سوي خداوند است تا با حضور و مشاركت در عمل اجتماعي، وظيفه الهي خود را در قبال جامعه به انجام برساند.

مشاركت مؤمنان در عمل اجتماعي كه از مصاديق عمل صالح و احسان است، دايره گسترده از اعمال در حوزه هاي نظامي، اقتصادي، فرهنگي، علمي، سياسي و مانند آن را در برمي گيرد. از جمله مصاديق مهم عمل اجتماعي، بيعت با رهبري است. بيعت در هر زمان و مكان مصاديقي پيدا مي كند كه در زمانه ما به شكل حضور و مشاركت در انتخاب، تجلي و ظهور مي يابد.

نويسنده در مطلب حاضر در صدد است تا با مراجعه به آموزه هاي وحياني قرآن، حضور و مشاركت مردم در انتخابات گوناگون را براساس مسئله عمل صالح و بيعت تبيين نمايد.

مشاركت در عمل اجتماعي، حق و تكليف

انسان مسلمان، انسان اجتماعي است. بنابراين، حضور و مشاركت در عمل اجتماعي نه تنها يك حق بلكه تكليفي عقلاني، عقلايي و شرعي است. از نظر آموزه هاي قرآني، تنها راه رهايي از خسران و زيان ابدي و شقاوت جاودانه، ايمان و عمل صالح است كه در اشكال گوناگوني از جمله عمل اجتماعي بروز و ظهور مي يابد. (سوره عصر؛ فاطر، آيه10) پس كسي كه تنها به تزكيه و خودسازي فردي اقدام مي كند و با جدا شدن از جامعه و فعاليت هاي اجتماعي از حضور در ميان اجتماعات و ايجاد ارتباط با مردم و همكاري و تعاون با آنان خودداري مي كند، (مائده، آيه2) هرگز مسلمان دانسته نمي شود و رنگ رستگاري به معناي واقعي را نخواهد ديد، زيرا مسلماني در ايمان و عمل صالح معنا مي يابد كه دو مصداق برجسته آن نماز و انفاق است. (بقره، آيات2 تا 5)

به نظر اسلام، انسان مسلمان كسي است كه خود را ساخته و در انديشه ساختن ديگران و جامعه است. اين گونه است كه مي تواند رنگ رستگاري و فلاح را ببيند و از زيان ابدي رهايي يابد. (سوره عصر)

از نظر آموزه هاي وحياني اسلام، انسان به حكم اراده و اختيار، از حق انتخاب برخوردار است، اين حق همه حوزه هاي عمل انساني را شامل مي شود؛ زيرا انسان برخلاف ديگر آفريده هاي هستي، مي تواند با راهنمايي فطرت عقل و وحي، راه خويش را برگزيند و سازه اي از خود بسازد و به جهان عرضه كند. اگر همه موجودات همان چيزي هستند كه خداوند آنان را ساخته است و اين مصنوعات قابل تغيير نيستند، ولي انسان سازه و مصنوعي از صنايع الهي است كه خود مي تواند به اراده و اختيار و انتخاب تغيير كند و سازه اي ديگر از خود ارايه دهد. بنابراين، انسان مختار است تا با انتخاب خود يكي از دو راه اصلي سعادت و شقاوت، هدايت و ضلالت، بهشت و دوزخ را برگزيند (آل عمران، آيات 105 و 106، بقره، آيه 38، و آيات ديگر قرآن) و در رفتار خويش كافر نعمت يا شاكر آن باشد (انسان، آيه 3) و مسير تقوا يا فجور را برگزيند (شمس، آيات 7 تا 10) و از يكي از دو راه خوب و بد حركت كند. (بلد، آيه 10)

انسان از قدرت تشخيص حق و باطل، خوب و بد، درست و نادرست برخوردار است. پس مي تواند هر يك را خود به اراده و اختيار، انتخاب كند. (بلد، آيات 8 تا 10، حج، آيات 45 و 46، اعراف، آيه 179 و آيات ديگر)

از اين اراده و اختيار انتخاب هر يك از دو راه اصلي، حقوق بسياري براي او ثابت مي شود كه از جمله آنها حق مشاركت هاي اجتماعي است. در عمل اجتماعي مي تواند كارهاي صالح و نيك را برگزيند يا كارهاي طالح و منكر را انتخاب كند، اما بايد توجه داشته باشد كه در صورت انتخاب هر يك از آنها، كيفرهاي دنيوي و اخروي و نيز مادي و معنوي آن را پذيرا مي شود زيرا هر عملي، پيامدها و آثاري دارد كه نمي تواند از آن بگريزد. پس اگر در عمل اجتماعي كارهاي نيك از جمله اتفاق، احسان و كمك بدني و مالي به ديگران و مانند آن را انتخاب كند، از آثار مثبت اين اعمال نيز در دنيا و آخرت بهره مند مي شود و اگر كارهاي زشت و بد را برگزيند مي بايست در انتظار مجازات و كيفر مادي و معنوي در دنيا و آخرت باشد؛ زيرا جامعه به حكم عقل و عقلاء براي كارهاي زشت براساس سطح تاثيرات منفي آن مجازات مادي و معنوي شديد و ضعيف تعيين مي كند.

از سوي ديگر روابط ميان مسلمانان در چارچوب ولايت، تفسير، تحليل و تبيين مي شود. روابط برادرانه كه ميان مسلمانان و شهروندان جامعه ايماني و اسلامي وجود دارد، (حجرات، آيه 10) مي بايست در چارچوب ولايت برقرار باشد. ولايت داراي دو مولفه و عنصر اساسي محبت و اطاعت است. بنابراين، هر مسلماني نسبت به ديگري از ولايت محبت و اطاعت برخوردار است، به اين معنا كه از روي محبت و مودت، برادران ديني خود را به عمل صالح دعوت كرده و به انجام معروف و ترك منكر فرمان مي دهد و با تعاون و همكاري و همدلي، شرايط مناسبي براي بهره مندي و رشد كمالي آنها فراهم مي آورد. از سوي ديگر، بر هر يك از مسلمانان است كه در اين عرصه از او اطاعت و فرمان برداري كنند و در كار نيك و معروف او را همراهي نمايند و همگام با او كارهاي نيك را انجام دهند و زمينه رشد خود و ديگران را فراهم آورند (آل عمران، آيات 104 و 114، توبه، آيات 67 و 71)

ارتباط ميان رهبري جامعه اسلامي به عنوان امام با امت يعني شهروندان نيز اين گونه است. از اين رو در آيات قرآني از ولايت اولوالامر سخن به ميان آمده است. (نساء، آيه 59، مائده، آيه 55)

از آنچه گفته شد دانسته مي شود كه روابط در جامعه اسلامي براساس حق و تكليف ولايي تعيين مي شود، زيرا اگر در جامعه غيراسلامي تنها از حق سخن به ميان مي آيد، در جامعه اسلامي در كنار هر حقي، تكليفي است، چنان كه از درون هر تكليفي حق بيرون مي آيد.

بنابراين، اگر شهروندان جامعه ايماني و امت اسلامي داراي حق مشاركت در عرصه هاي اجتماعي هستند، در كنار اين حق، تكليفي بر دوش آنان است؛ زيرا به حكم ولايت مي بايست همگان در ايجاد شرايط مناسب اجتماعي مشاركتي فعال داشته باشند و با تعاون و همكاري كارهاي نيك را به سامان رسانند. (مائده، آيه2)

بيعت، حق و تكليف الهي

جامعه انساني، مجموعه اي از اهداف و نقش هاست. به اين معنا كه افراد انساني باتوجه به اهدافي چون آرامش و آسايش، در كنار هم گرد مي آيند و هر يك با انتخاب نقش متناسب با توانايي علمي و عملي خود (بقره، آيه 247) بخشي از مسئوليت اجتماعي را به عهده مي گيرند.

از آن جايي كه جامعه اسلامي، به هدف ايجاد امتي خدايي تشكيل مي شود، لازم است تا نقش هاي هر شهروند از شهروندان امت اسلامي براساس اهداف متعالي آن تعيين شود. خدايي و رباني شدن امت، نيازمند دانش هاي خاص و توانايي هاي ويژه اي است.

از نظر آموزه هاي وحياني، جامعه اسلامي، جامعه اي با خصوصيات و ويژگي هاي خاصي است، زيرا اهداف آن با اهداف جوامع معمولي انساني متفاوت است؛ بدين معني كه مفهوم سعادت كه از دو مؤلفه اصلي آرامش و آسايش تشكيل مي شود، در جوامع ديگر در همين دنيا طلب مي شود؛ در حالي كه سعادت در مفهوم قرآني و اسلامي، فراتر از دنيا به آخرت نيز كشيده مي شود.

از آن جايي كه سعادت اخروي توسط انسان هاي متاله و رباني به دست مي آيد، برنامه ها و اهداف ايجاد چنين انسان و جامعه اي از ديگر جوامع متفاوت است. بر همين اساس، نقش ها و شايستگي هاي افراد نيز متفاوت از ديگر جوامع مي باشد. اگر در جوامع مادي و دنيوي، سعادت داراي معيارهاي خاص است و مسئولان آن نيز با معيارهاي آن انتخاب مي شوند، در جامعه اسلامي و ايماني، معيارهاي ديگري براي انتخاب مسئولان مطرح است. از اين رو خداوند در آيه 247 سوره بقره به نقد ديدگاه يهوديان در انتخاب رهبران مي پردازد و قدرت و ثروت را از ملاك هاي انتخاب نمي داند.

در آيات ديگر قرآني هرگاه به انتخاب رهبران و كارگزاران مي پردازد، ملاك هايي را بيان مي كند كه با معيارهاي جوامع ديگر بسيار متفاوت است. اين معيارها حتي در نقش هاي معمولي و ساده اجتماعي مانند انتخاب همسر و دوست نيز با معيارهاي ديگر جوامع متفاوت است. پيامبر(ص) بسيار تلاش كرد تا با بيان معيارهاي الهي، نقش ها و مسئوليت ها را باز تعريف نمايد.

به عنوان نمونه، در انتخاب رهبري امت اسلام، شايسته سالاري براساس معيارهايي تعيين مي شود كه با شايسته سالاري براساس معيارهاي جوامع ديگر متفاوت است. اين جاست كه عناصري مانند عصمت، تقوا و علم خاص به عنوان معيارهاي شايسته سالاري براي نقش هاي اجتماعي از جمله رهبري و كارگزاري مطرح مي شود. در آيات و روايات بسياري رأس معيارهاي شايسته سالاري عصمت بيان شده است.

از آن جايي كه آگاهي از عصمت انسانها سخت و دشوار است، انتخاب رهبري كلان به شكل انتصاب خواهد بود از اين رو امامت به عنوان يكي از مناصب الهي مطرح مي شود و انتخاب و انتصاب اولوالامر به عهده خدا گذاشته مي شود كه از طريق وحي، اعلام و ابلاغ و نصب مي شود. (نساء آيه 59؛ مائده، آيات 3و 67 و آيات ديگر)

درانتخاب ساير كارگزاران اصلي جامعه نيز معيارها و ملاك ها غير از معيارهايي است كه در جوامع ديگر انساني مطرح مي باشد. از اين رو در انتخاب جانشينان امامان (ع) به عنوان ولايت فقيهان، شرايط سختي مطرح مي شود كه درهر انساني كمتر يافت مي شود. در روايت معتبر آمده است: من كان من العلماء صائناً لنفسه، حافظا لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه؛ آن دسته از عالماني كه خويشتن دارند، دين خود را سخت نگاه دارند؛ با هواها و تمايلات خود در ستيزند و به فرمان مولاي خود سر مي نهند و از او پيروي مي كنند، عامه مردم بايد از آنان اطاعت و پيروي كنند. (بحار الانوار، ج 2، ص 88، باب 14)

اكنون كه تفاوت ماهوي در معيارهاي انتخاب رهبري و كارگزاران درجامعه اسلامي با ديگر جوامع مطرح مي شود، لازم است به مساله بيعت به معناي ديگر توجه شود. بيعت در حقيقت نوعي ولايت الهي بر مردم است. خداوند به حكم ولايت خود، كساني را كه شايسته رهبري جامعه اسلامي جهت هدايت امت به سوي خدايي و رباني شدن هستند، معرفي مي كند و بر مردم وظيفه و تكليف است تا آن را پذيرفته و با او بيعت كنند و تحت فرمان او قرار گيرند.

بيعت درحقيقت، پيمان و ميثاق با رهبري منصوب ازسوي خداوند جهت اطاعت و فرمانبرداري است. (مجمع البيان، ج 1-2، ج ص 624)

بيعت حقي از سوي خدا و منصوبان او و تكليفي بر مردم است. البته مردم حق دارند تا از انتصاب سرباز زنند ولي اين سرباز زدن به معناي تمرد و عصيان عليه خداوند است؛ چرا كه مخالفت با انتصاب الهي، مخالفت عادي نيست. انسان ها همان گونه كه مي توانند كفر وايمان را برگزينند مي توانند ولايت را بپذيرند و يا آن را انكار كنند. ولي مي بايست تبعات اين انتخاب خود را در دنيا و آخرت بپذيرند و مانند ابليس آماده لعن و نفرين و رجم الهي باشند.

ابليس همان گونه كه معيارهاي الهي را در انتخاب خليفه نپذيرفت و عصيان كرد، ابليسيان و شياطين انسي نيز خلافت ولي الله را نمي پذيرند و اين گونه از دايره ايمان به دايره كفر وارد مي شوند.

مشاركت در انتخابات، عمل صالح و بيعت با خدا و معصومان

همان گونه كه معيارهاي الهي در نقش پذيري اجتماعي متفاوت از معيارهاي جوامع انساني است، مساله انتخابات درجوامع اسلامي معنا و مفهوم ديگري به خود مي گيرد؛ زيرا انتخابات مانند هر عمل اجتماعي و مشاركت مومنان درعرصه فعاليت هاي اجتماعي، رنگ و بويي خدايي مي گيرد.

اگر در جوامع ديگر، كسي كار نيكي را براي خشنودي دل خود و ديگران انجام مي دهد و مي كوشد تا آسايش و آرامش دنيوي را براي خود و ديگران فراهم آورد، درجامعه اسلامي، خشنودي و رضايت خداوند در دستور كار قرارمي گيرد. هر كسي مي كوشد تا با حسن فاعلي (نيت نيك) حسن فعلي (كار نيك) را انجام دهد تا رضايت خداوندي را كسب كرده و به او تقرب جويد و خدايي شود.

هرگامي كه انسان مومن در جامعه اسلامي برمي دارد، عمل صالح شمرده مي شود. اين كارهاي نيك مي تواند از دستگيري يك نابينا تا حضور در تظاهراتي يا جنگي يا انتخاباتي را شامل شود.

خداوند به صراحت در آيه 120 سوره توبه مي فرمايد: مردم مدينه و باديه نشينان پيرامون آن را نرسد كه از فرمان پيامبر خدا سرباز زنند و جان خود را عزيز تر از جان او بدانند، چرا كه هيچ تشنگي و رنج و گرسنگي اي در راه خدا به آنان نمي رسد و در هيچ مكاني كه كافران را به خشم مي آورد و قدم نمي گذارند و از دشمني غنيمتي به دست نمي آورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحي براي آنان در كارنامه شان نوشته مي شود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمي كند.

خداوند در اين آيه هرعمل اجتماعي در جامعه اسلامي را نه تنها عمل صالح به مفهوم اسلامي آن مي داند، بلكه از مصاديق احسان مي شمارد. اين بدان معناست كه كوچك ترين كارهاي ما در جامعه اسلامي، از مقام و منزلت بزرگي برخوردار است و ارزش آن را نمي توان همانند كارهاي شخصي و فردي دانست.

يكي از كارهاي مهم كه از مصاديق بزرگ و روشن عمل صالح و احسان خشم آفرين در دل هاي دشمنان است، حضور و مشاركت در بيعت و انتخابات مي باشد.

ما درعصر غيبت مي بايست با امام معصوم(ع) به حكم الهي و حق خداوندي، بيعت كنيم. هرچند كه ظاهر بيعت دست در دست امام حاضر دادن است؛ ولي بايد توجه داشت كه لزوما به معناي دست در دست شخص امام(ع) گذاشتن نيست؛ بلكه به معناي بيعت با كارگزاران و ماموران و نمايندگان و وكلاي اوست. همان گونه كه درگذشته مردمان شهرهاي دور با نمايندگان و وكلاي امام(ع) بيعت مي كردند، اكنون نيز ما مي بايست با نمايندگان و وكلاي ايشان بيعت كنيم.

از آن جايي كه نمايندگان و وكلاي ايشان براساس روايات معتبر متعدد، فقهاي جامع شرايط مي باشند كه قيام به حكومت كرده اند، بيعت با ولي فقيه به معناي بيعت با حضرت صاحب(عج) مي باشد.

در گذشته هر از گاهي تجديد بيعت هائي براي تحكيم و تقويت پيمان ها و بيعت هاي پيشين انجام مي گرفت. بارها پيامبر(ص) با مردم بيعت هاي مجدد و متنوعي داشته است. اين بيعت ها بويژه در زمان هاي خاص اتفاق مي افتاد تا برنكته و عملي خاص تاكيد شود. از جمله اين بيعت ها مي توان به بيعت رضوان، بيعت نساء و مانند آن اشاره كرد.(فتح، آيات 18 تا 21؛ ممتحنه، آيه 12)

مشاركت فعال در انتخابات از جهتي بيعت مجدد با نمايندگان امام زمان(عج) و از سوي ديگر از مصاديق احساني دشمن كش و مومن شادكن است.

مشاركت هاي شادي بخش دل مومنان و خشم آفرين دشمنان

برخي از مشاركت هاي مومنان در عرصه اجتماعي تاثيرات شگرفي بر جامعه ايماني و ديگر جوامع بشري دارد. از اين رو از آنها تنها به عمل صالح و نيك ياد نشده، بلكه از مصاديق احسان دانسته شده است. نكته كليدي در اينگونه مشاركت ها كه خداوند آن را از مصاديق احسان برشمرده، خشم آفريني اينگونه مشاركتها نسبت به كافران و دشمنان جامعه است.

خداوند در آيه 120سوره توبه اشاره مي كند كه اگر گام هاي اجتماعي شما و مشاركت فعال در عمل اجتماعي مانند تظاهرات و انتخابات، موجب خشم دشمنان و كافران شود، از ارزش دو چنداني برخوردار است و بايد اين كار را بسيار نيكوتر از كارهاي نيك ديگر دانست؛ زيرا يكي از راه هاي مبارزه با دشمنان، جنگ نرم و جنگ رواني و تخريب روحيه آنان است.

هرگاه مشاركت اجتماعي مومنان به گونه اي باشد كه دشمنان را به خشم آورد، اين رفتار به عنوان يك عمل صالح بلكه عمل احساني قلمداد مي شود و از ارزش و اعتبار خاصي برخوردار مي باشد.

عمل احساني مانند مشاركت در بيعت و انتخابات و تظاهرات نه تنها دشمن كش مي باشد بلكه مومن شادكن نيز هست. خداوند در آيات 14 و 15 سوره توبه بيان مي كند كه برخي از فعاليت هاي اجتماعي مومنان از جمله مشاركت فعال در جهاد و حضور در جبهات، كاركردهاي بسياري دارد كه از جمله آن ها دل شادكردن مومنان است.

هرگاه دشمنان جامعه اسلامي با كشتار مردم، ظلم و ستم، استكبارورزي، قتل و غارت، تحريم و مانند آن، جامعه اسلامي را در تنگنا قرار دهند و دل هاي مومنان را آزرده كنند، حضور و مشاركت فعال مومنان كه غيظ و خشم دشمنان را برمي انگيزد، موجب تشفي قلوب مومنان مي شود و مومنان از اين كه جواب دندان شكني به كافران داده اند، شاد و خوشحال مي شوند.

دشمن كه همواره در انديشه تضعيف روحيه مومنان است، از همه حربه هاي جنگ نرم و رواني مانند تمسخر، شايعه پراكني، تفرقه افكني، دروغ، تهمت، افتراء و بهتان بهره مي برد. اما وقتي برخلاف همه تبليغات مسموم خود، با مشاركت فعال مومنان در عرصه عمل اجتماعي مانند جهاد و انتخابات و تظاهرات مواجه مي شود، چنان به خشم مي آيد كه مي خواهد از اين خشم منفجر شود و بميرد. پس بايد به كافران و دشمنان جامعه اسلامي گفت: قل موتوا بغيظكم؛ از ما خشمگين باش و از اين خشم بمير.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا