اجتماعیتاریخیفرهنگیمقالاتمناسبت ها

مراسم نمايشي و نیایشی : كترا گيشه

samamos-comيكي از مراسم مهم در فرهنگ رامسري كه ارتباط تنگاتنگي با مساله آب و هواي اين منطقه داشت، نمايش كودكانه و نمايشي كترا گيشه بود. البته این نمایش کودکانه، در حقیقت آیین نیایش پاکان بود؛ زیرا از نظر فرهنگی، کودکان دل های صاف و پاکی دارند که مقبول آسمان است و دستان ایشان هرگز بی پاسخ باز نمی گردد. از این روست که در آیین های اسلامی برای نیایش باران و یا رفع و دفع عذاب و بلا از کودکان و فریاد و گریه هایشان استفاده می شود.

كترا به معناي كفگير و گيشه به معناي عروسك و مترسك است. هنوز هم در مناطق مختلف شمال از جمله جورده ( جواهرده) رامسر مي توان تپه سنگ ها و تله ( صخره)هايي را يافت كه از آن به نام گيشه سنگ ياد مي كنند.

گيشه سنگ، صخره اي است كه عروس و داماد بر آن مي ايستادند و يا مي نشستند و همانند تالار و سن نمايش عمل مي كرد و همگان آنان را مي توانستند به آساني ببينند.

گیشه سنگ به معنای سنگ عروس در جواهرده رامسر در کنار چشمه آب علی مشهور و معروف است. در این گیشه سنگ عروس را می نشاندند و دختران و پسران در برابرش می رقصیدند و داماد از بالا و از سر عروس نثار خویش را که شامل یک لاشه مرغ پخته شده در میان نان یا سیب و خوراکی ها دیگر و نیز سکه و مانند آن بود به سوی جمعیت پرتاب می کرد.

كترا گيشه مراسم و آدابي است كه براي در آمدن آفتاب برگزار مي شد. اگر در مناطق مركزي و كويري ايران مراسم دعا و نيايش باران برگزار مي شد، در شمال ايران بيش از آن كه مراسم باران برگزار شود مراسم آفتاب برگزار مي شده است.
باران بيش از اندازه در برخي از فصول كه زمان گردآوري محصول و رنج يك ساله برنج بود، موجب مي شود تا برنج به هنگام گرد آوري نشود و در زير باران از ميان برود. اين گونه است كه محصولات يك ساله تلف و چيزي براي خوردن باقي نماند. تك محصولي بودن منطقه و اين كه برنج غذاي اصلي اين مناطق را تشكيل مي داده و ارتباط با ديگر مناطق كشوري به سختي شدني بود عاملي مهم در فقر و نداري مردمان و مرگ در حال گرسنگي بود. باران تابستاني در شمال ايران بيش تر باران هاي موسمي از مناطق سبيري است كه از شرق به غرب در حركت است.
اين برخلاف باران هاي غربي است كه از شهريور آغاز مي شود كه از غرب به شرق مي ورزد كه باران هاي مديترانه اي مي باشد. باران هاي تابستاني سبيري بيش تر رگباري و سيل آساست و زمان كمي را به خود اختصاص مي دهد؛ اما باران هاي غربي نه تنها پيوسته است بلكه روزها و گاه هفته ها مي بارد و آسمان رنگ آفتاب را به خود نمي بيند.در ضرب المثل هاي عاميانه مردم رامسر به اين نكته اشاره شده است.
بارها از پدر و مادرم شنيده ام كه به حركت ابرها در آسمان نگاه مي كردند و چنين حكم مي كردند:
ابر شو دره تنكابن، خر بوبرين جيركابن
ابر شو دره رشت ، خر بوبرين دشت.
به اين معنا كه ابرها در حالت حركت از سوي غرب به شرق يعني تنكابن كه در جهت شرقي رامسر قرار دارد مي باشد بنابراين مي بايست جانوران و حيواناتي چون خر را به اصطبل برد تا از باران هاي پياپي و پيوسته در امان باشند. ابرها در حال حركت به سوي رشت يعني جهت غربي رامسر هستند و اين بادها از شرق به غرب مي وزد بنابراين باران هاي رگباري هستند و دمي نمي انجامد كه پايان مي يابد.
بنابراين مي توان جانوران را به دشت براي چريدن فرستاد.اين بدان معنا بود كه باران هاي غربي را خسارت بار ارزيابي مي كردند. باران هايي كه پيوسته و روزها و هفته ها مي باريد و امكان گردآوري محصولات را نمي داد.مشكل مردم رامسر اين بود كه هواي اعتدالي آن موجب مي شد تا در آغاز فصل بهار نتوانند شالي را كشت كنند و از اين رو كار كشت به تاخير مي افتاد.
اين گونه بود كه فصل درو نيز تاخير افتاده و بيش تر در شهريورماه و يا مهرماه انجام مي شد. اين دو فصل به ويژه نيمه دوم شهريور آغاز باران هاي مديترانه اي بود كه از رشت و غرب به شرق مي ورزيد. اگر به خانه هاي مردم رامسر توجه كنيد همواره رو به شرق و يا شمال و جنوب است و خانه اي سنتي را نمي يابيد كه در آن به سمت غرب باز شود. بادها و باران هاي تند و پياپي همه خانه را در بر مي گرفت از اين رو همواره پشت خانه ها به غرب بوده است.
باران هاي غربي موجب مي شد تا شالي هاي درو شده بر روي اشكل ( پايه باقيمانده از كلش و شالي كه براي خشك شدن بخش بريده روي آن قرار مي گرفت تا در معرض آفتاب باشد و در ميان گل و آب نيافتد) خشك نشود و يا بر زمين افتاد و در ميان آب و گل بپوسد و يا جوانه بزند.مراسم كترا گيشه كه براي آمدن آفتاب برگزار مي شد مراسم جالبي بود. خود در كودكي در يكي از اين مراسم كه در دهه چهل برگزار شده بود حضور داشتم. در آن زماني شخصي كه مديريت مراسم را به عهده داشت.
كودكان را گرد مي آورد و با درست كردن عروسك ( گيشه ) و مترسك از كلش و چوب و كفش و لباس در پيشاپيش دسته به حركت در مي آمد. كودكان نيز با همراه او حركت مي كردند. پيشدار ترانه هاي را مي خواند و دو كترا را كه نماد غذا بود به هم مي كوفت. كودكان بخشي را با او تكرار مي كردند كه در حقيقت واگويه بود.
پيشدار مي گفت:
كترا گيشه هوا بنه
امروز بنه فردا بنه
امه مشته ببوسته
امه دسته ببوسته
البته اشعار اين ترانه بيش از اين بوده است و آن چه را به خاطر دارم همين اندازه است. در اين ترانه به خدا و قرآنش سوگند مي دادند كه حتما آفتاب بتابد تا آنان گرسنه نمانند و از فرط وشنه اي نميرند.كودكان نيز با وسايلي چون كترا و يا سطل هاي حلبي كه بر آن مي كوبيدند او را همراه مي كردند و بخشي از ترانه را نيز تكرار و واگويه مي كردند.
اين گروه كه پيشدار مترسك و گيشه را به حركت در مي آورد در كوي و برزن و محلات مي گشت و بر هر خانه اي وارد مي شد صاحب خانه برنج و يا تخم مرغ و يا چيزي را اهدا مي كرد.
آنان پس از گرد آوردن هداياي مردم كه در گوني و يا خورجيني ريخته مي شد بازمي گشتند و برنج را مي پختند و يا آش نذري درست مي كردند و در ميان محله پخش مي كردند.اين گونه بود كه مراسم كترا گيشه به پايان مي رسيد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا