اجتماعیاعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

مدیریت اقتصادی در اسلام

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مسایل مهم زندگی، مساله اقتصاد است؛ زیرا تامین نیازهای مادی بشر در گرو توجه به این مساله است. اگر اقتصاد برای هر فرد انسانی و آسایش یک مساله و دغدغه است، برای جامعه از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ زیرا قوام و سرپایی یک جامعه به اقتصاد است. اقتصاد همانند ستون اصلی خیمه است که آن را استوار کرده و شکل مطلوبی به آن می دهد که قابل استفاده و بهره برداری باشد؛ از این روست که در اسلام توجه خاص و ویژه ای به مسایل اقتصادی شده و بر همین است در کنار مسایل عبادی همواره مورد تاکید بوده است.

ممکن است که این پرسش مطرح شود که مدیریت یک هنر و فن انسانی است و همانند ریاضیات، فیزیک و شیمی نسبت بردار نیست و نمی توان عناوین چون ریاضیات اسلامی یا فیزیک اسلامی یا شیمی اسلامی را مطرح کرد. بنابراین مدیریت اقتصادی در اسلام یا مکاتب دیگر انسانی و غیر انسانی تفاوتی نخواهد داشت. پس انتخاب عناوینی از این دست به عنوان موضوع تحقیق و پژوهش چه معنایی دارد؟

نویسنده در این مطلب بر آن است تا ضمن پاسخ به این مساله، نگره اسلام را به مدیریت از جمله مدیریت اقتصادی بر اساس آموزه های وحیانی آن بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اقتصاد قوام جوامع بشری

علم اقتصاد به معنای علم تامین نیازهای مادی بشر از علوم اجتماعی است. این دانش به انسان کمک می کند تا به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات بپردازد. هدف علم اقتصاد توضیح این مسئله‌است که جوامع اقتصادی چگونه کار می‌کند و بنگاه‌های اقتصادی چگونه تعامل برقرار می‌کند. تحلیل‌های اقتصادی به سراسر جامع از تجارت و اقتصاد و دولت گرفته تا جرایم، تحصیلات، خانواده، سلامت، قانون، سیاست، مذهب، موسسات اجتماعی، جنگ و علم اعمال می‌شود.

برخی علم اقتصاد را علم تولید ثروت دانسته ، در حالی که برخی دیگر آن را علم تولید و توزیع ثروت می‌دانستند. در تعریف‌های امروزی اقتصاد را علم استفاده بهینه از منابع کمیاب یا علم تخصیص منابع محدود برای تامین نیازها و خواسته‌های نا محدود دانسته اند.

به هر حال، هدف کلی علم اقتصاد این است که نیازهای مادی بشر تامین شود و یکی از دو مولفه خوشبختی یعنی آسایش فراهم آید تا بستری برای آرامش نیز باشد.

از آن جایی که آموزه های وحیانی اسلام به همه ابعاد زندگی بشر توجه داشته و پاسخ گویی نیازهای فطری و غریزی بشر است تا مسیر روشنی را برای فلسفه زندگی و هدف آفرینش در پیش روی بشر قرار دهد، به مساله اقتصادی نیز توجه داشته است. با نگاهی به آموزه های وحیانی اسلام و آیات قرآنی به سادگی این معنا به دست می آید که اقتصاد در کنار عبادت همواره مورد توجه است و هر گاه از نماز سخنی به میان آمده در کنار آن از زکات و انفاق مالی و مانند آن نیز سخنی بیان شده است.(بقره، آیات 3 و 41 و 43 و 83 و 177 و 277 و آیات دیگر)

در تحلیل اسلام از اقتصاد به این نکته جالب توجه داده شده که اقتصاد قوام و مایه ایستادگی جامعه است.(نساء، ایه 5) اگر جامعه با عناصری شکل می یابد که اساس آن است؛ در این میان اقتصاد همانند ستون اصلی خیمه جامعه است که با آن جامعه شکل و معنای واقعی خود را می یابد و همه در زیر این ستون است که گرد می آیند و امور خود را تعریف و سامان می دهند. پس اگر ستون اقتصادی از جامعه بر داشته شود، جامعه به یک معنا شکل خود را از دست می دهد و به یک مجموعه بی سامان و بی شکل تبدیل می شود که نه تنها هدفی مشخص نداشته بلکه هیچ عضو جامعه نمی تواند از امکانات آن به درستی استفاده کند و نوعی هرج و مرج در جامعه ایجاد می شود و منابع انسانی و مالی به هدر می رود.

با توجه به نقش اساسی و بنیادین اقتصاد در جامعه بشری است که اسلام توجه خاصی به آن داشته است؛‌ از سویی دیگر،‌اسلام برای انسان و جوامع بشری هدف خاصی را شناسایی و تعریف کرده و از انسان ها و جوامع بشری خواسته تا آن را در همه زندگی و سرتاسر آن در نظر گرفته و بدان سمت و سو حرکت کنند. بنابراین،‌ همه زندگی انسان می بایست در این مدار و محور سامان یابد. از این روست که همه علوم معنایی دیگری می یابد و هدف دیگری برای آن تعریف می شود که مبتنی بر آن هدف کلی و حکمت آفرینش انسان است.

پس اگر امور اقتصادى و معيشتى مردم، داراى جايگاهى مهمّ در حدّ مسائل اعتقادى و عبادى از نظر اسلام دارد، تنها در راستای آن هدف والای الهی و حکمت آفرینش است. البته این کلام اختصاص به اقتصاد ندارد، بلکه عبادت نیز می بایست در این محور و مدار باشد وگرنه هیچ تاثیر و ارزشی از نظر خدا و اسلام نخواهد داشت.

از نظر اسلام، تامین سعادت واقعی بشر در گرو اصلاح و تصحیح امور اعتقادی و عبادی و اقتصادی و مانند آن است. اگر انسان اعتقادات درستی چون یکتاپرستی نداشته باشد یا عبادت او برای خدا خالص نباشد و کارهای خود را در این راستا تعریف نکند، از حقیقت سعادت و حکمت آفرینش و هدف آن دور افتاده است. از این روست که آموزه های وحیانی از سوی خداوند فروفرستاده شده تا پیامبران به عنوان پیشوایان ،‌راهنمایی بشر به دست گیرند و مردم را به سوی سعادت واقعی رهنمون شوند.

از این روست که تصحيح روابط اقتصادى جامعه، همپاى مسائل اعتقادى و عبادى در صدر آموزه‌هاى پیامبران از جمله حضرت شعيب(ع) و پیامبر اسلام(ص) بوده است.(همان آیات و نیز اعراف، ایه 85؛ هود، آیات 84 و 87؛ شعراء، آیات 177 تا 183)

در همین چارچوب است که آموزه های وحیانی قرآن تأمين سعادت واقعى انسان را تنها در گرو و سايه يكتاپرستى، سلامت امور زندگی از جمله سلامت امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى دانسته است.(همان)

اسلام نه تنها به علم اقتصاد و مسایل آن این گونه توجه داشته و برای آن هدف مشخص و حکمتی را در چارچوب هدف کلی و اساسی تعریف می کند،‌بلکه برای هر علم و دانش دیگری این اهداف جزیی و کلی را در نظر می گیرد. از این روست که علوم اسلامی به معنای همه دانش هایی است که انسان را برای رسیدن به حکمت آفرینش و سعادت یاری می رساند. پس تنها علومی چون فقه و عقاید از علوم اسلامی نیست، بلکه هر علم و دانشی که نگره خود را با حکمت آفرینش و سعادت بشر سامان داده و تعریف کرده از علوم اسلامی است. در این چارچوب علم فیزیک یا شیمی یا ریاضیات می تواند از علوم اسلامی یا غیر اسلامی باشد؛ چنان که ادبیات عرب یا منطق و حتی عرفان می تواند از علوم اسلامی یا غیر اسلامی باشد.

اگر علومی چون علم فیزیک، به پدیده های مادی به عنوان آفریده نگاه کند و در چارچوب آفریده و آفریدگار به تحلیل و تبیین آن بپردازد، این علوم معنایی دیگر می یابد، زیرا نگاه به طبیعت دگرگونه می شود. هم چنین در علم شیمی و عناصر آن، می توان به عنوان یک آفریده الهی توجه پیدا کرد و هر گونه تغییر و تصرف در مواد فیزیک و عناصر شیمی در این چارچوب کلی یعنی حکمت آفرینش بنگرد، نوع تعامل و نتیجه گیری و بهره برداری انسان از آن تغییر می یابد و اسلامی می شود؛ زیرا در چارچوب حکمت آفرینش و آموزه های وحیانی آن علم سامان یافته و مورد استفاده قرار می گیرد. پس اگر تغییر در خلقت اشیاء از سوی انسان صورت می گیرد، این تغییرات به قصد افساد در زمین و دریا و خشکی نیست تا آسیبی به طبیعت زیست بشر و یا خود بشر برسد؛ بلکه همواره این تغییرات به قصد اصلاح امور و رسیدن به حکمت آفرینش خواهد بود و این گونه شیطان نخواهد توانست از علومی که در اختیار انسان است برای تغییرات فساد آمیز در زمین وخلقت و طبیعت سود برد.(نساء، آیه 119)

بنابراین، نوع نگاه کلی انسان به علوم می تواند آن را اسلامی یا غیر اسلامی سازد؛ زیرا آن چه یک علم را اسلامی می کند نگاه علم به موضوع در چارچوب اهداف آفرینش و استفاده برای تحقق آن اهداف است. زاویه دید انسان به هر موضوع می تواند تغییرات کلانی را در نوع تعامل انسان با موضوع و استفاده از آن ایجاد کند.

به هر حال، اقتصاد از نظر اسلام مایه قوام جامعه است، چنان که سعادت بشر در گرو ساماندهی و اصلاح وتصحیح آن در چارچوب اهداف آفرینش است. دراین صورت است که اقتصاد به عنوان خیر و نعمت بزرگ الهی شناسایی و معرفی می شود و ارزش و اهمیت می یابد.(سباء، آیه 15 و آیات دیگر)

مدیریت اقتصاد در اسلام

چنان که گفته شد، علوم اسلامی همه دانش هایی است که با رویکرد حکمت آفرینش ساماندهی شده و به کارگرفته می شود. بر این اساس، مدیریت اسلامی به معنای شیوهٔ به‌کار گیری منابع انسانی و امکانات مادی، برای نیل به اهدافِ متأثر از نظام ارزشی اسلام است.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، علم زمانی ارزشی می شود که در چارچوب ارزش های انسانی و اسلامی سامان داده و به کار گرفته شود. از این نظر می توان مدیریت اسلامی اقتصاد را به معنای ساماندهی مدیریت در چارچوب این ارزش ها تعریف کرد.

اصول مدیریت اقتصاد اسلامی همانند دیگر حوزه های مدیریت اسلامی بایست همواره در چارچوب توحید، عبادت (ذاریات ، آیه 56 و ایات دیگر) و تزکیه و خدایی شدن ساماندهی شود و جامعه و منابع مادی و انسانی در این راستا به بهترین شکل به کار گرفته شود.

هر کسی نیز در این چارچوب می بایست نیت خود را خالص گرداند و به عنوان یک تکلیف به هر موضوعی بنگرد و انجام دهد تا آن چه را که هدف آفرینش است تحقق یابد.

اسلام برای تحقق اهداف هر نوع روشی را نمی پسندد؛‌از این روست که در یک چارچوب مشخصی رویه های اقتصادی و غیر اقتصادی را سامان می دهد و اجازه تخطی به آن نمی دهد. به این معنا که از نظر اسلام هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ پس حتی اگر هدف بسیار مقدس مانند عدالت در مدیریت مورد توجه قرار می گیرد، ولی هرگز تحقق آن را از هر راه مجاز نمی شمارد. این گونه است که روش های رسیدن به هدف عالی را نیز مبتنی بر ارزش های خاص مورد تایید یا تکذیب و تخطئه قرار می دهد.

اگر بر این باور باشیم که انسان دارای پیامبر درونی به نام عقل و احکام مستقل عقلانی در حوزه نظر و عمل است و اجازه می دهد تا زندگی خود را در چارچوب احکام مستقل عقلانی سامان دهیم، ولی به این مهم نیز توجه می دهد که گاه امری را به نام احکام عقلانی شناسایی می کنیم در حالی که این گونه نیست. پس اگر احکام عقلانی واقعی شناسایی و به کار گرفته شود، همان عین احکام وحیانی اسلام است؛ زیرا اسلام به هر چیزی که عقل مستقل حکم کرده باشد، حکم کرده و آن را امضاء و تایید می کند. این دسته از احکام به عنوان احکام امضایی در اسلام مورد شناسایی و تایید قرار گرفته است.

اما گاه امری به عنوان حکم عقلانی مطرح می شود که یا عقلانی نیست یا سیره عقلایی است که در یک فضایی غیر عقلانی شکل گرفته و از سوی جامعه عقلایی مورد توجه قرار گرفته است. در این موارد است که احکام الهی به تخطئه و اصلاح و تصحیح آن اقدام می کند. از جمله این موارد می توان به مساله ربا اشاره کرد که در برخی از جوامع بشری به عنوان یک رفتار اقتصادی همانند بیع و داد و ستد تایید و مورد استفاده قرار می گیرد ،‌ در حالی که اسلام آن را تخطئه کرده و می فرماید نمی توان این گونه رفتار اقصادی را در چارچوب بیع و داد و ستد قرار داد و آن را امضا و تایید کرد.

خداوند با تحلیل دو نوع رفتار اقتصادی چون بیع و ربا یکی را امری عقلایی و عقلانی دانسته و تایید و امضا می کند ولی آن دیگری را امری غیر عقلایی و عقلانی دانسته و تخطئه می کند. خداوند می فرماید: الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ؛ آن کسانی که در دنیا ربا خورند بر نمی خیزند در آخرت مگر مثل برخاستن آن کسی که مصروع و بی عقل کرده است او را شیطان به تماس گرفتن با او این حالت برای این است که گفتند رباخواران : بیع مثل رباست و هر دو سوداگری و داد و ستد است ! و حال آنکه نیست چنین بلکه خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام نموده پس به هرکه برسد پند پروردگارش و باز ایستد از این کار از برای او خواهد بود آنچه گذشته است از ربا خواری او پیش از نهی از ربا و نازل شدن این آیه و آمدن حکم حرمت آن و کار او با خداست که به رحمت خود گذشته را ببخشد و هرکه تجاوز کند و بعد از شنیدن نهی خدا از ربا باز مرتکب ربا شود پس آنها یاران آتشند که در آن همیشه خواهند بود.(بقره، آیه 275)

هدف از معاملات تامین نیازهای مادی است و هر کسی می کوشد تا با افزایش سود بهره ای بیش تر به دست آورد. از آن جایی که برخی از مردم در اندیشه افزایش سود و بهره هستند، روش های گوناگونی را می آزمایند تا سود بهتر و یا بیشتری ببرند. خداوند ضمن تایید برخی از روش های بهره وری ،‌برخی دیگر را تکذیب کرده یا تخطئه می کند و یا اصلاح و تصحیح می کند. از جمله در این آیه شیوه ربوی را برای افزایش سود و بهره نادرست دانسته و آن را همانند بیع و معاملات درست نمی شمارد.

در برابر به مردم راه های دیگری را نشان می دهد که موجب افزایش بهره وری و سود است. در حالی که از نظر مردم و در ظاهر حال ، آن روش ها نه تنها سود آور نیست بلکه زیان بار بوده و شخص سرمایه اقتصادی خود را از دست می دهد. به نظر مردم افزایش سرمایه از طریق ربا و دادن پول با نزول راهی آسان است و شخص به ثروت بیش تری از این طریق می رسد، در حالی که خداوند بر این نکته تاکید می کند که بر خلاف ظاهر سودمند و سودآور این روش، سودی نصیب نزولخوار و رباخوار نخواهد شد.

در برابر اگر کسی بخواهد به سود واقعی حتی مادی در دنیا برسد می تواند از روش های دیگری استفاده کند که به ظاهر زیانبار است و سرمایه از کف سرمایه گذار می رود. خداوند دو روش صدقات و زکات را به عنوان روش های که سودآوری آن تضمین شده است معرفی و نشان می دهد. خداوند در آیه 39 سوره روم با مقایسه میان دو روش ربوی و زکوی می فرماید: وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا في‏ أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُريدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُون‏؛ و آنچه می دهید از ربا تا اینکه بیفزاید در مالهای مردم ، بدانید که زیاد نمیشود آن مال نزد خدا و برکت در آن مال نیابد و آنچه میدهید از زکات که میخواهید ثواب خدا و رضای او را آنگروه زیاد کننده اند مال خود را.

پس ربا به جای آن که سودآور باشد، زیانبار است در حالی که زکاتی که به ظاهر سرمایه شخص را از دست او بیرون می برد سودآور خواهد بود.

خداوند هم چنین در آیه 276 سوره بقره می فرماید: يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ؛ نقصان پذیرد به امر خدا مالی که در او رباست و زیاد کند مالی را که در او دادن صدقات است و خدا دوست ندارد هر کیفر پیشه گنهکار را.

پس دیگر روشی که موجب افزایش سودآوری سرمایه و بهره وری بیش تر و بهتر می شود، دادن صدقات است که بر خلاف ظاهر که از کف رفتن سرمایه است موجب ازدیاد و افزایش سرمایه مادی دانسته شده است.

بنابراین، مدیریت اقتصاد در اسلام نه تنها به بیان ارزش ها و مدیریت بهره وری بهتر و بهینه مادی و دنیوی می پردازد و به سعادت در دنیا توجه دارد ، هم چنین به سعادت اخروی فرد نیز توجه می دهد و افزون بر آن ها، در حوزه روش های سودمند بهره وری و افزایش سود و درآمد، به نقد روش های پرداخته و روش های مناسب و کارآمد را معرفی می کند و به انسان ها یادآور می شود که تنها به ظاهر امور توجه نکنند.

زمانی انسان ها گرفتار شکست هایی اقتصادی می شوند که به آثار بلند مدت رفتارهای اقتصادی خود توجه نکنند و تنها خود یا جلوی بینی خود را ببیند، در حالی که انسان صاحب بصیرت می بایست همانند شطرنج باز، حرکت چند مهره شطرنج را محاسبه کند تا حرکتی را انجام دهد. مدیریت اقتصادی نیز این گونه است که می بایست هر حرکت با ملاحظه و محاسبه حرکت های بعدی انجام گیرد. کسی که بیع ربوی انجام می دهد و آن را همانند بیع داد و ستدی و عوض و معوضی می داند، به این نکته توجه نمی کند که این بیع در بلند مدت موجب کاهش تولید و بهره وری می شود و در نهایت به خود سرمایه گذار ضربه وارد می کند؛‌ زیرا قدرت و فعالیت اقتصادی وام گیرنده را با بهره هایش تضعیف می کند. هم چنین بر خلاف صدقات یا زکات که به نظر می رسد از دست دادن سرمایه است؛ با توجه به درگیر کردن دیگران در فعالیت اقتصادی موجب افزایش سرمایه در جامعه و گردش سالم اقتصادی و جریان آزاد ثروت می شود و بهره وری را در نهایت برای صدقه دهنده و زکات دهنده افزایش می دهد؛ البته اگر حتی تفضل های الهی و امدادهای غیبی و افزایش های بی حساب خداوندی را در این میان نادیده بگیریم.

به هر حال،‌ مدیریت اقتصاد اسلامی بر آن است تا بهترین روش ها و اصول را در راستای حکمت آفرینش و قوامیت اقتصاد سالم بیان کرده و موارد و روش های نادرست را شناسایی و از ارتکاب به آن بازدارد. چنان که از خرید و فروش های جاهلی چون کم فروشی در هنگام فروش باز داشته است.( سوره مطففين؛ آيات 1تا 6)

مدیریت اقتصاد اسلامی، مدیریت جمع دنیا و آخرت و امور مادی و معنوی با هم (قصص، آیه 77؛ بقره، ایه 201؛ نساء، آیه 134) با گرایش و تاکید بر لزوم ترجيح اهداف و ارزش‌هاى والاى معنوى بر امور صرف اقتصادى است.(توبه، ایه 24)

مهم ترین اصول در مدیریت اقتصاد اسلام

شاخصه های مدیریتی اقتصاد اسلامی را می توان در موضوعاتی چون عدالت (بقره، آیه 279؛ انعام، آیه 152؛ حدید، ایه 25)، گردش سالم ثروت در تمام سطوح و اقشار جامعه و عدم انحصارگرایی (حشر، آیه 7)، ممنوعیت خروج نقدینگی از چرخه اقتصادی و لزوم گردش آن در کار و تولید(توبه، ایه 34)، مالکیت های چند گانه از خصوصی تا مالکیت عمومی و دولتی(انفال، ایات 1 و 41؛ حشر، ایه 7؛ نساء، آیه 29؛ بقره، آیات 188 و 279)، کار و کسب و تلاش(هود، آیه 61؛ نحل، ایه 14؛ مزمل،ایه 20 و ایات دیگر)، اعتدال در مصرف و پرهیز از هر گونه اسراف و تبذیر(انعام، آیه 141؛ اعراف، ایه 31؛ اسراء، ایه 26) و تامین نیازهای محرومان و نیازمندان و سائلان(بقره، ایات 177، 215 و 273؛ انعام، ایه 141 و ایات دیگر)

در اقتصاد اسلامی هر گونه رفتاری که موجب شود تا هدف اصلی و حکمت آفرینش به دست نیاید مورد تخطئه قرار می گیرد و اجازه داده نمی شود تا انجام گیرد و حتی نظارت شدیدی از سوی دولت بر اصلاح و تصحیح رفتار اقتصادی انجام می گیرد تا کسی یا گروه یا شرکتی بر خلاف اهداف عالی اسلام اقتصاد را سامان ندهد و به کار نگیرد. از این روست که از رباخواری(بقره، آیه 275) و بی عدالتی (ابراهیم، 34 و ایات دیگر)و حتی سلطه نابخردان و سفیهان(نساء، ایه 5) کم فروشی(اعراف، ایه 85)، کنزاندوزی و گردش ناسالم اقتصادی باز داشته است.(حشر، ایه 7 و آیات دیگر) بازداشته و به عنوان گناه با آن به مبارزه برخاسته و حتی برخی از موارد را به عنوان اعلان جنگ با خداوند ارزیابی کرده است.(بقره، آیه 279)

سخن درباره مسایل و جزئیات مدیریت اقتصادی در اسلام بسیار است ولی از آن جایی که بیرون از حوصله یک مقاله است به همین مقدار بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا