فرهنگی

قرآن ، تسامح فرهنگی

با توجه به گزاره ها و آموزه های قرآنی می توان سه گونه واکنش متفاوت نسبت به فرهنگ و پدیده های فرهنگی را ردگیری و شناسایی کرد.

به این معنا که قرآن نسبت به فرهنگ موجود و یا پدیده های فرهنگی سه گونه واکنش اثباتی ، نفی و یا بازسازی را از خود بروز و ظهور می دهد. از این رو گاه به تایید و امضا یک مقوله و یا پدیده فرهنگی اقدام می کند و گاه دیگر به شدت با آن مقابله کرده و آن را نفی و انکار می کند و می کوشد تا به هر روش و طریق ممکن از جامعه بزداید و گاه سوم به بازسازی آن می پردازد و از اثبات و یا نفی کلی آن خودداری ورزیده و بخش مفید و سازنده آن را تایید و امضا و بخش زیانبار آن را نفی می کند.

مفهوم فرهنگ و پدیده های فرهنگی

باید در آغاز این نوشتار به سه نکته توجه داد که مراد ما از فرهنگ ( مقوله و یا پدیده ) بخشی از آن نه همه آن است ؛ زیرا فرهنگ عبارت از هر چیزی است که بر پایه آن تمدنی ایجاد و به شکل تجسمی وجود و تحقق خارجی می یابد. از این رو هر گونه آداب ، سنن ، رسوم ، آیین ، دین و علم و دانشی را که تمدنی را درخارج شکل می بخشد فرهنگ گفته اند . البته در میان فرهنگ های کلان چون فرهنگ تمدنی اسلام و یا اروپایی و چینی و یا هندی و مصری و مایایی و سرخپوستی ، خرد فرهنگ هایی نیز وجود دارد که بخشی از فرهنگ تمدنی را تشکیل می دهند و تمایزات نه هر چند برجسته و چشم گیری را سبب می شوند. آن چه مراد و منظور در این نوشتار است می تواند خرده فرهنگ ها و یا فرهنگ با چشم پوشی از دین باشد؛ زیرا در این نوشتار ما دین را نه بخشی از فرهنگ بلکه جزیی از مقسم و قسیم امر دیگری قرار داده ایم ؛ به این معنا که فراورده های بشری به دو شکل فرهنگی و دینی خود را نشان می دهد و اکنون می خواهیم بدانیم که چه تناسبی میان دین و فرهنگ به عنوان فراورده های بشری وجود دارد ؟

نکته دیگر آن است که واکنش دین نسبت به مقوله و یا پدیده های فرهنگی موجود در عصر ظهور، واکنشی نسبت به امر موجود بوده است و به نظر می رسد که نمی توان واکنش تاریخی به امری گذشته را برای تعمیم آن به دیگر مقولات و یا پدیده های فرهنگی ای که پس از آن پدیدار می شوند و یا شکل می گیرند ، درست و سازنده دانست. به این معنا که اگر دین در لحظه تاریخی پیدایش خود ، با مقوله و یا پدیده فرهنگی خاصی واکنش مثبت ویا منفی و یا بازسازی انجام داده است نمی توان آن را معیار و یا ملاکی برای ارزیابی پدیده های قرار داد که در عصر حاضر ایجاد و تحقق می یابد. این سخن ، گزاره ای درست و مورد تایید است ؛ به ویژه که مقولات و پدیده های فرهنگی به جهت اختلاف زمان و مکان و یا مقتضیات و شرایط زمکانی همواره در حال تغییر و تبدیل و دگرگونی است. اما نکته ای که برخی از آن غافل شده اند این است که آموزه های قرآنی به گونه ای است که ملاک و معیار داوری و ارزیابی را نسبت به هر مقوله و پدیده فرهنگی که ایجاد و تحقق می یابد بیان داشته است. بنابراین در این جا تلاش می شود تا با توجه به آموزه های قرآنی ، واکنش دین و قرآن را نسبت به مقوله های فرهنگی و پدیده هایی که منسوب و مرتبط با فرهنگ است ، ارزیابی و داوری و نسبت به اثبات و نفی و یا بازسازی آن سخن گفته شود و حکم و توصیه صورت گیرد.

نکته سوم آن که منظور ما از تسامح به معنای مداهنه نیست. به این معنا که تسامح و تساهل فرهنگی هیچ گاه به معنای ، سست انگاری و کوتاهی از اصول و ارزش های دینی نیست. اسلام چنان که پیامبر (ص) تاکید داشتند دین تسامح و آسان گیری است. (حنفیه سمحه سهله) آسان گیری به این معناست که اصول آن بر خلاف عقل و توان افراد نیست . همه قوانین اسلامی و تکالیفی که بر انسان مسلمان بار می شود مبتنی بر اصولی چون حسن و قبح عقلی ، توانایی و قدرت فردی ( لایکلف الله نفسا الا وسعها) و آسان گیری است. بنابراین هر حکم و آموزه ای که برخلاف اصول عقل محض باشد و یا خلاف فطرت انسانی و یا برخلاف توان جمعی و یا فردی باشد ، از مکلف ساقط است و واجب نیست آن را به جا آورد. (مباحث اسقاط تلکیف مانند روایت رفع القلم ) این مساله ای است که از آن به تسامح و آسان گیری یاد می کنند و این برخلاف کوتاهی و تقصیر در انجام تکالیف است که به معنای مداهنه است. بنابراین اسلام هر چند که برتسامح پایه ریزی شده است از مداهنه و تداهن فراری و گریزان است و افراد مداهن را به شدت توبیخ و مجازات می کند.(سوره قلم آیه9)

واکنش های سه گانه قرآن به مقولات فرهنگی

گفته شد که اسلام نسبت به هر مقوله یا پدیده فرهنگی سه گونه واکنش از خود به جا می گذارد . بنابراین گاه با مقولات فرهنگی که در راستای فطرت و عقل جمعی و عقلایی و تکامل انسانی است کنار می آید و حتی به تایید آن اقدام می کند. بسیاری از آموزه های اسلامی و قرآنی و دستورهای دینی را می توان یافت که از چنین ویژگی برخوردار می باشند به گونه ای برخی از مستشرقان بر این باورند که بسیاری از قوانین و احکام اسلامی که در قرآن و فقه اسلامی ، برگرفته از احکام و قوانینی است که پیش از آن در جوامع متمدن وجود داشته است. به سخن دیگر بسیاری از احکام اسلامی و آموزه های دستوری قرآن احکام امضایی است و کم تر می توان احکام تاسیسی ای را در حوزه فقه به ویژه فقه غیر عبادی چون معاملات و عقود و مانند آن یافت. این همه بیانگر آن است که اسلام و قرآن با فرهنگ موجود و پدیده های آن کنار آمده است. طریق گرفتن زکات و خمس و جزیه و یا مناسک آیینی چون حج و نماز و نمونه و مصادیق دیگری بیان گر این مطلب است که فرهنگ های پیشین تا چه اندازه در اسلام تاثیر گذاشته و اسلام با آن کنار آمده است.

البته این مطلب تا اندازه ای درست است و نمی توان آن را انکار کرد و انکار آن بازگشت به دروغ و نسبت های نارواست؛ زیرا گزارش ها و منابع مستند بسیاری این دعاوی را اثبات می کند و اسلام نیز با این گزارش ها هیچ گونه ناهماهنگی و مخالفتی ندارد؛ چون گفته شد که اسلام با مقولاتی خاستگاه آن عقل و اصول عقلایی و فطریات باشد هیچ گونه مخالفتی ندارد. بسیاری از مقوله ها و پدیده های فرهنگی خاستگاهی عقلی و عقلایی و فطری دارند . از این رو اسلام نه تنها با آن ها به مخالفت نپرداخته بلکه به امضا و تایید آن اقدام کرده و به عنوان اصول و آموزه های دینی آن را تثبیت و جاودانه ساخته است.

دسته دیگر از آموزه های اسلامی نگاهی مستقیم به مقولات و پدیده های فرهنگی دارد که از خاستگاه معقول و فطری برخوردار نیستند . در این گونه موارد اسلام و قرآن به تخطئه این مقولات فرهنگی و پدیده های این چنینی اقدام کرده است . برای نمونه با مساله فرهنگی دختر کشی و زنده به گور کردن دختران ، قربانی انسان ها ، ربا و بهره های مضاعف ، زنا ، بردگی از نوع افراطی که حقوق ابتدایی بشر در آن رعایت نمی شد، مظاهره ، فرزندخواندگی افراطی و مانند آن به مبارزه پرداخته و این مقولات و یا پدیده های فرهنگی را انکار وبه شدت با آن جنگیده است.

دسته سوم از مقولات و پدیده های فرهنگی آن دسته از پدیده هایی است که خاستگاه فطری و عقلانی و یا عقلایی داشته ولی در طول زمان دچار انحراف شده و مباحث ضد فرهنگی در آن راه یافته و رخنه کرده است . در این موارد اسلام اقدام به بازسازی فرهنگی کرده و آن را تعدیل و به صورت درستی ارایه کرده است. از آن میان می توان به پدیده فرهنگی حج و قربانی و صدقه و اکرام اشاره کرد. جلوگیری از افراط و تفریط در مسایل مختلف مانند مساله ازداوج و عقود و پیمان ها از جمله مسایلی است که اسلام به بازسازی فرهنگی آن اقدام کرده است.

در هر حال اسلام با برخورد ها و واکنش های درست و صحیح خود نسبت به مقولات و پدیده های فرهنگی کوشیده است تا از داده ها و فراورده ها و دستاوردهای تمدنی بشر به بهترین شکل بهره برداری نماید . این گونه است که قرآن نسبت به فرهنگ نگاهی تسامحی دارد و خرده فرهنگ هایی که بر پایه اصول عقلانی و یا عقلایی و فطری است حمایت و تایید می کند.

حوزه علمیه فرانسه و تسامح فرهنگی

آن چه مرا واداشت تا به این مساله بپردازم مساله راه اندازی و افتتاح نخستین حوزه علمیه شافعی در کشور فرانسه در روز عید غدیر سال 85 خورشیدی است. افتتاح حوزه علمیه در کشور فرانسه را می توان از جهات چندی ارزیابی و تحلیل کرد. آن چه هدف این نوشتار است نگاهی به تسامح فرهنگی قرآن و اسلام به مقوله فرهنگ و پدیده های فرهنگی است.

می دانیم که اسلام به جهت همین تسامح و آسان گیری در حوزه فرهنگی هر گاه وارد کشور و حوزه تمدنی چون تمدن ایرانی ، رومی و هندی شد با آن ها کنار آمد و مقولات و پدیده های فرهنگی را که دارای شرایط مذکور پیش گفته بود تایید و امضا کرد. در این میان برخی از پدیده ها و مقولات فرهنگی بود که به جهت تسامح بیش از اندازه به شکل سنت دینی و آیینی اسلام قلمداد شد و از سوی گروه های اسلامی مخالفان آن سنت ها به شدت مواخذه ، تنبیه و مجازات شدند. در کتاب رسایل شیخ اعظم مرتضی انصاری که از عالمان به نام شیعی است ، این انتقاد به شدت مطرح و پی گیری شده است که بسیاری از سنت ها و آیین هایی که به نام متشرعه و اهل شریعت وجود دارد ریشه و خاستگاه دینی و اسلامی ندارد بلکه ریشه آن فرهنگ های محلی و بومی است که خود را بر اسلام تحمیل کرده است. از آن جمله می توان به مساله جهیزیه دادن خانواده عروس در ایران اشاره کرد که به عنوان یک حکم و سنت شرعی در آمده و با آن معامله شرعی می کنند. موارد و مثالی دیگری نیز می توان مطرح ساخت که بیرون از این حوصله این نوشتار است.

آن چه مهم است آن که برخی از روحانیون و مبلغان اسلامی این فرهنگ بومی اسلامی شده را به عنوان احکام و آموزه های ناب اسلامی با خود به سرزمین های دیگری می برند و موجبات تضاد فرهنگی و اسلام را پدید می آورند. کسانی که با فرهنگ اسلامی هندی و یا ایرانی و یا عراقی و حجازی خوی گرفته اند هر گاه به مناطق دیگری سفر می کنند و فرهنگ دیگری را می یابند با آن به عنوان یک فرهنگ ضد اسلامی و نادرست به ستیز می پردازند. به عنوان مثال کسی که در فرهنگ ایرانی چادر را به عنوان حکم اسلامی پذیرفته است اگر در کشور دیگری چادری را ندید و یا حتی چادر مشکی را ندید حکم به بی حجابی آن ملت و فرهنگ می کند. در حالی خاستگاه این حکم و داوری ریشه فرهنگ بومی فردی است که در مقام داوری نشسته است.

به نظر می رسد که کشورهای اروپایی و مسلمانان آن دیار با چنین مشکلی مواجه و رو به رو بوده اند. تاثیر مخرب خرده فرهنگ هایی که اسلام با تسامح از کنار آن ها گذشته است در جاهایی که دارای فرهنگ و یا خرده فرهنگ دیگری است می توان به وازنش و رد اسلام از سوی آن مردمان منجر شود. از این رو بهترین روش آن است که مبلغان در همان حوزه فرهنگی تربیت شوند و با زبان همان قوم و فرهنگ به آموزش دین و تبلیغ آن بپردازند . این روشی است که قرآن آن را تایید کرده و گزارش های قرآن حکایت از آن دارد که نه تنها این روش مقبول بوده بلکه به کرات مورد آزمایش قرار گرفته است و نتابج سازنده و مفیدی را نیز به دنبال داشته است.

بنابراین روشی که مسلمانان شافعی در پیش گرفته اند روشی اسلامی و مبتنی بر آموزه های قرآنی است؛ زیرا کسانی که در میان فرهنگ بومی فرانسه رشد یافته اند می توانند با توجه به آموزه های اسلامی ناب و به دور از تاثیرات مخرب خرده فرهنگ ها ی بومی به کار آموزش و تبلیغ بپردازند. البته بر دانشمندان و عالمان آن دیار است که با توجه به آموزه های اسلامی با مقولات فرهنگی و پدیده های فرهنگی بر اساس سه روش پیش گفته برخورد نمایند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا