اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنی

جـدل و مجادله از نگاه قرآن

در برخی از زمان‌ها بازار مجادله و جدال داغ و گرم است، به‌ویژه هنگام مباحثه‌های علمی میان طلاب یا به هنگام انتخابات که برخی حتی برای گرم کردن تنور انتخابات بر طبل مجادلات می‌کوبند و هیاهویی عظیم بر پا می‌کنند تا به‌ویژه در عصر رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی و کسب اکثریت به عنوان روش مساوی با ارزش، بر میزان عددی افراد بیفزایند و دیده و شنیده شوند و شاید رایی بیاورند و به مجلسی راه یابند و مقام و منصبی از مناصب اعتباری دنیا را به دست آورند.
از نگاه قرآن، جدال و مجادله می‌تواند دارای انواع و اقسامی از حق تا باطل، ارزشی و ضد ارزشی، علمی و غیر علمی و مانند آنها باشد که هر یک را آثاری مثبت یا منفی در دنیا و آخرت است که نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآن، بر آن است تا ابعاد آنها را تبیین کند.
***
انواع جدال 
جدال از ریشه «جدل» گفت‌وگویی دو طرفه همراه با نزاع و درگیری کلامی جهت غلبه بر دیگری و اثبات رای و نظر خویش و به قصد منصرف کردن دیگری از رای و نظرش است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 189؛ مجمع‌البیان، ج 5 و 6، ص 237)
البته گاه دایره اهداف و مقاصد مجادله فراتر از غلبه بر دیگری است و آن غلبه بر یک فکر و فرهنگ در قالب تقابل خصمانه، یا دیده و شنیده شدن با ایجاد هیاهو در مجادلات است که از آن در فرهنگ قرآنی به «جدل»، «مراء» یا «خصم» فکری و فرهنگی یاد می‌شود.
از نگاه قرآن، جدال دارای اقسامی است که می‌توان همه آنها را در دو دسته اصلی مجادله به حق یا همان مجادله «احسن» و مجادله باطل دسته‌بندی کرد:
1. مجادله به حق یا جدال احسن: 
جدال احسن در اصطلاح قرآنی، مجادله با قرآن است(نحل، آیه 125)؛ زیرا امام صادق(ع) مقصود از «جادلهم باللتی هی احسن» را مجادله به قرآن دانسته است.(تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 95، حدیث 265)
باید توجه داشت که «احسن الحدیث» قرآن است(زمر، آیه 23؛ قلم، آیه 44)؛ زیرا هیچ سخنی نیکوتر و برتر از قرآن نیست؛ چرا که مبانی حدیثی قرآن، برهان و علم یقینی قطعی است که هیچ‌کس نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند یا مخالفت ورزد، مگر آنکه نفس غیر معتدل و قلبی بیمار یا مهر شده داشته باشد که قدرت تعقل و تفقه و تدبر را از دست داده باشد و نتواند به حق مطلق قرآنی، ایمان و گرایش یابد.
از ویژگی‌های مجادله احسن آن است که شخص به اصولی ارجاع می‌دهد که مطابق فطرت است و قلب سالم و سلیم آن را با تعقل و تفقه در می‌یابد؛ یعنی همان گونه که انسان به نور فطرت و هدایت‌های الهامی الهی، فرق ظاهر میان نور و ظلمت را در می‌یابد، تفاوت میان دو سخن را نیز متوجه می‌شود.
بر همین اساس در مجادله احسن به خود فطرت و عقلانیت فطری شخص ارجاع داده می‌شود.
اگر مثلا در جایی به اصول و اعتقادات مشترک وحیانی نقلی مثلا میان شرایع آسمانی ارجاع داده می‌شود(عنکبوت، آیه 46)، بازگشت آن به همان اصول فطری است؛ زیرا اصولا اعتقادات مشترک وحیانی در همه شرایع آسمانی چیزی مخالف اصول فطری عقلانی نیست که قلب سلیم آن را درک می‌کند؛ زیرا که نقل وحیانی و عقل فطری کشفیات مشترکی دارند و علیه هم نیستند.(روم، آیه 30)
البته از نظر قرآن، مجادله احسن به عنوان یک گفت‌وگوی علمی میان متخاصمین علمی و فکری و فرهنگی، پس از آن انجام می‌شود که دعوت با حکمت برهانی و موعظه حسنه تمثیلی انجام گرفته ولی نتیجه مطلوب و دلخواه عاید نشده باشد، آنگاه است که نوبت به مجادله احسن می‌رسد.(نحل، آیه 125)
همچنین از نظر قرآن، مجادله احسن تنها با کسانی انجام می‌شود که حق‌ستیز و لجوج نباشند؛ بنابراین، اگر شخص حتی از اهل کتاب، گرفتار لجاجت و ستمگری نسبت به حق باشد و نسبت به آن‌ ستیز داشته باشد، جایز نیست که مجادله احسن انجام شود.(عنکبوت، آیه 46)
مجادله احسن در کنار دو روش دیگر حکمت برهانی و موعظه حسنه روش‌های سه‌گانه تبلیغ و دعوت اسلامی است که پیامبر(ص) و به تبع ایشان مؤمنان به کار می‌گیرند تا دیگران از مشرکان و کافران و حتی اهل کتاب را به حق و حقیقت اسلامی و شریعت آن دعوت کنند.(نحل، آیه 125)
جدال احسن زمانی تحقق می‌یابد که جدال بر علم و منطق و برهان استوار باشد(اعراف، آیه 71) و از هرگونه سخنان غیر علمی و بدون دلیل و برهان اجتناب شود.(حج، آیات 3 و 8؛ غافر، آیات 35 و 56) همچنین لازم است تا با خصم علمی با رفق و مدارا سخن گفته شود که ذات «احسن» اقتضا می‌کند(نحل، آیه 125؛ مجمع‌البیان، ج 7 و 8، ص 449) و نیز در جدال احسن بهترین و نیکوترین سخن و برخورد با خصم انجام شود.(نحل، آیه 125)
چنین مجادله‌ای با چنین آداب و روشی همان «جدال حق» است که در برابر جدال باطل قرار می‌گیرد.
جدال حق باید بر پایه دانش علمی قطعی و برهان باشد؛ زیرا هر گونه سخن فاقد عنصر علم برهانی قطعی حتی اگر «ظنی» باشد نمی‌تواند مفید و سازنده باشد؛ زیرا از نظر قرآن، «ان الظن لایغنی من الحق شیئا؛ ظن برای دریافت حق هیچ سودی ندارد.»(نجم، آیه 28)
از همین‌رو از مجادلات کورکورانه و غیر علمی نهی شده است؛ چرا که این شیوه جاهلانه و باطل است.(حج، آیات 3 و 8)
از آنجا که هدایت الهی در قالب فطرت عقلی(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8) و نیز هدایت وحیانی در قالب کتاب نقلی، مطابق هم است(روم، آیه 30) و هر دو به یک معنا مجادله به احسن و مجادله به حق است، اگر کسی به آنها متوسل شود، جدال حق دارد و در برابر کسی که از آنها اعراض کند و بدون برهان عقلی و برهان نقلی به مجادله بپردازد، گرفتار مجادله باطل است.(حج، آیات 3 و 8)
به سخن دیگر، مجادله حق آن است که مبتنی بر علم و هدایت فطری و کتاب منیر وحیانی باشد.(همان)
اصولا انسان دارای برخی از خصوصیات خلقتی است که از جمله آنها مجادله‌گری است؛ این گرایش به مجادله‌گری تا جایی است که حتی هنگامه برپایی قیامت و غافلگیری آن با یکدیگر مجادله می‌کنند و دست از «خصومت» و جدال بر نمی‌دارند(یس، آیه 49)؛ زیرا «یخصمون» از ریشه «اختصام» به معنای مجادله و مخاصمه است.(المیزان، ج 17، ص 98)
به هر حال، انسان‌، موجودی مجادله‌گر است و بسیار مجادله می‌کند؛ زیرا تا حقیقت بر وی آشکار نشود، همچنان به مجادله می‌پردازد.(کهف، آیه 54) بنابراین، لازم است تا با ارائه مثال‌ها و بیان‌های مختلف او را قانع کرد و هدایت به حق کرد تا دست از مجادله و خصومت بردارد(همان)؛ پس انسان به طور فطری و خلقتی مجادله‌گر است و در این امر ماهر و بسیار گویا است تا حق و باطل را از هم جدا کند، وگرنه در آشفته بازار آمیختگی حق و باطل هرگز تسلیم نمی‌شود.(نحل، آیه 4؛ یس، آیه 77)
مجادله به حق و مجادله احسن باید به هدف استیفای حق(مجادله، آیات 1 و 2)، تبلیغ دین و دعوت به آن (نحل، آیه 125) یا از باب دلسوزی و دلنگرانی نسبت به مردم از سر شدت محبت و رحمت(هود، آیه 74) باشد؛ در حالی که مجادله‌گران به باطل، دنبال اهدافی چون حق‌ستیزی(کهف، آیه 56؛ غافر، آیه 5) و گمراه‌سازی مردمان هستند.(حج، آیات 8 و 9؛ غافر، آیات 34 و 35)
2.جدال باطل:
از نظر قرآن، جدال باطل، مجادلاتی است که در هدف و روش بر پایه حق و حقانیت و ارزش‌های عقلی فطری و نقلی وحیانی نیست؛ زیرا هدف مجادله‌گر، نابودی حق به جای احیای حق است. مجادله‌گر تمام تلاش خویش را می‌کند تا باطل را زنده نگه دارد و حق را بمیراند و نابود کند.(کهف، آیه 56)
پس از نظر هدف و قصد، مجادله باطل برای نابودی حق انجام می‌شود و مجادله‌گر دنبال آن است که باطل را زنده نگه دارد. از نظر روشی نیز چون مجادله‌گر دنبال حق نیست، از هر روشی بهره می‌گیرد تا هدف باطل خویش را تحقق بخشد. از این رو از روش‌های باطل بهره می‌گیرد که از جمله آنها تمسخر طرف مقابل است؛ یعنی نه تنها علیه حق موضع‌گیری می‌کند، بلکه برای غلبه بر اهل حق تلاش می‌کند تا شخصیت اهل حق را مورد تاخت و تاز قرار داده و لگد مال کند. بنابراین، تمام تلاش خود را مصروف این معنا می‌کند تا با استهزاء نسبت به حق و اهل حق اهداف پلید خویش را تحقق بخشد:…..وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا. (کهف، آیه 56)؛ زیرا جمله «و اتخذوا آیاتی» عطف بر جمله «یجادل» است؛ یعنی منظور آنان از مجادله، هدایت یافتن نیست، بلکه ابطال حق و تمسخر آیات الهی مخصوصا آیات انذار و در نتیجه گویندگان و دعوت‌کنندگان آن است.(نگاه کنید: تفسیر التحریر و التنویر، ج 7، جزء 15، ص 353)
پس از نظر قرآن، هدف مجادله‌گران باطل، نابودی حق و ابطال آن به هر طریق و روشی است. این روشی است که در طول تاریخ کافران و مشرکان علیه پیامبران در پیش گرفتند تا با مجادلات باطل‌، حق را نابود کنند و باطل را زنده نگه دارند.(کهف، آیه 56)
البته خدا این افراد را به سرانجام بد و عقوبتی الهی در دنیا و آخرت تهدید و انذار می‌کند(غافر، آیه 5) تا گمان نکنند با مجادلات باطل و استفاده از روش‌های نادرست ضداخلاقی و ضد ارزشی چون تمسخر می‌توانند به هدف خویش برسند؛ چرا که هلاکت و نابودی، کیفر دنیوی برای چنین افرادی است.(همان)
مجادلات باطل نه علمی است و نه مبتنی بر هدایت فطری و نه مبتنی بر کتاب نقلی وحیانی منیر.(حج، آیات 3 و 8) مجادله‌گران باطل دنبال فهم حق و حقیقت و ارزش‌های فطری نیستند، بلکه هدف آنان گمراه کردن مردم است.(حج، آیات 8 و 9) بنابراین، آنان هم از نظر هدف، هدف باطلی را مدنظر دارند، و هم از نظر روشی به راه حق نمی‌روند و دنبال راه‌های باطل برای اثبات باطل و ابطال حق هستند. از همین‌رو مجادلات جاهلانه و بی‌خردانه و غیر علمی آنان بر پایه تقلید و تعصب و سنت و آداب و رسوم نیاکان و امور خرافی و ظنی و مانند آنها است.(لقمان، آیات 20 و 21) آنان از نظر روان‌شناسی شخصیت نیز مردمانی متکبر و خرافه‌پرست و نیاکان‌پرست هستند.(همان؛ اعراف، آیه 71؛ غافر، آیات 35 و 56)
مجادله‌گران باطل که غیرعاقل و غیرعالم هستند، به نعمت‌های فراوان الهی اصلا توجهی ندارند؛ زیرا اگر به همین نعمت‌ها توجه یابند، دست از مجادله‌گری نسبت به حق به‌ویژه خدا و دین دست برمی‌دارند.(لقمان، آیه 20) این افراد به جای آنکه دنبال خدا و حق باشند، دنبال نیاکان بلکه شیطان هستند و از آن پیروی می‌کنند.(لقمان، آیات 20 و 21؛ حج، آیه 3)
چنان‌که گفته شد، از نظر قرآن، کسانی گرفتار مجادلات باطل غیر علمی می‌روند که قلبشان به سبب تکبر و جباریت مهرخورده و تغییر منفی یافته تا جایی که قدرت تعقل و تفقه را از دست داده است.(غافر، آیه 35) بنابراین، اصولا نوعی جباریت در رفتار و گرفتار این افراد خودنمایی می‌کند و می‌خواهند به هر شکلی شده دیگران را مجبور به پذیرش قول باطل خویش کنند تا عقاید و رفتار آنان را بپذیرند.(همان)
آثار جدال‌های حق و باطل
جدال حق یعنی جدال احسن، نه تنها جایز بلکه در شرایطی واجب است؛ زیرا برای دعوت به حق و تبلیغ دین لازم است تا از روش‌های گوناگونی چون حکمت برهانی و موعظه حسنه و جدال احسن بهره گرفته شود.(نحل، آیه 125) بی‌گمان انجام واجب آثاری دارد که از جمله آنها دستیابی به مقام تقرب به خدا و بهشت و سعادت ابدی است.
از نظر قرآن، کسی که با باطل مجادله می‌کند و حاضر نیست تسلیم حق شود و تن به آن بدهد، بلکه دنبال ابطال حق می‌رود، چنین شخصی در قیامت حسرت می‌خورد که چرا دوست صادق و راستگو و صمیمی نداشته که او را بیدار کند و از باطل جدا نماید.
(شعراء، آیات 92 و 100 تا 102) همچنین مجادله‌گران به باطل باید منتظر عذاب دنیوی و بدتر از آن عذاب اخروی باشند که عذاب سوزان دوزخ از جمله آنها است.(حج، آیات 8 و 9 و 19؛ غافر، آیات 5 و 6)
مجادله‌گران باطل باید بدانند که با تکبر و جباریت خویش کاری پیش نمی‌برند و قدرت و ثروتشان برای آنان امتیازی نمی‌شود، بلکه به جای آنکه به عزت برسند، گرفتار خواری و ذلت می‌شوند که از آن به «مقت» تعبیر شده است.(غافر، آیه 35)
بر اساس آموزه‌های قرآنی، مجادله به باطل اختصاص به کافران و مشرکان ندارد و ممکن است هر مسلمانی به دلایل ضعف ایمان و امور دیگر، گرفتار مجادله ناحق شود‌، هرچند حقیقت برایش آشکار و بیان شده باشد.(انفال، آیات 5 و 6؛ مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 801)
به هر حال، انسان‌های مجادله‌گر به باطل، سرنوشت خوبی در دنیا و آخرت ندارند و بدبختی و رنج و خواری در دو سرا را به جان خویش می‌خرند و همه زحمات و تلاش‌هایشان نه تنها موجب ابطال حق نمی‌شود، بلکه حق در نهایت‌، خود را نشان می‌دهد و باطل رسوا و اهل باطل خوار و ذلیل شده و در دوزخ در حسرت و آتش سوزان گرفتار می‌شوند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا