اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمناسبت ها

عهد انسان با خدا و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی با کسی عهد می بندیم به این معنا است که می خواهیم چیزی یا امری را چنان حفظ و نگه داری کنیم که هیچ تخلفی با مفاد و محتوای عهد نداشته باشد؛ یعنی ما در همه احوالات مراعات آن را می کنیم و نمی گذاریم تا تخلفی رخ دهد یا آسیبی برسد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین عهدی که انسان دارد، عهدی است که انسان با خدا دارد و هر کسی در باطن خود از آن به طور فطری آگاه است؛ عهدی که درباره ربوبیت و پروردگاری خدا است و انسان متعهد و متلزم شده که در هر حالی پروردگاری خدا را بشناسد و فلسفه و سبک زندگی خود را بر اساس آن سامان دهد تا این گونه «شاهد» حقیقی بر ربوبیت خدا باشد؛ یعنی وقتی کسی به او می نگرد از احوالات او بداند که او تحت ربوبیت و پروردگاری خدای یکتا و یگانه است.

از نظر قرآن، این عهد با خدا، امری ارتکازی است و همگان بدان اقرار علمی و عملی دارند، مگر آن که به سبب خروج از فطرت و هدایت فطری و دفن و دسیسه شدن آن، از آن غافل شوند و با آن که در خود می بینند، ولی به سبب سرگرم شدن به دنیا و مافیها آن را نبینند؛ زیرا غفلت حضور چیزی در نزد شخص با عدم التفات و توجه به این حضور است. پس از نظر قرآن، انسان خواه بخواهد یا نخواهد ربوبیت الهی را مظهریت می کند، هر چند که از آن غافل باشد و التفات نداشته و به ظاهر حتی کافر به آن باشد؛ زیرا نمی توان از فطرت الهی خویش گذشت، هر چند که آن را زیر گناه و فجور دفن و دسیسه کرده باشد.

مسئولیت انسان در قبال عهد الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در برابر هر تعهدی که داده، مسئول است و می بایست پاسخگو باشد؛ زیرا وقتی عهدی بسته می شود متعهد و ملتزم می شود تا در همه احوالات مراعات آن را داشته و از آن غافل نشود و به دست نسیان و فراموشی نسپرد.

از نظر قرآن، وفای به عهد به این معنا است که شخص متعهد است تا چیزی را به تمام گرفته و به تمام به صاحب آن باز گرداند و  کم ترین خلل و آسیبی به آن نرساند.

پس از نظر قرآن انسان در می بایست متعهد و ملتزم به عهد باشد و بدان وفا کند؛ زیرا مسئول این است که چگونه عهدی را نگه داشته و به صاحب عهد بازگردانده است.(اسراء، آیه 34؛ احزاب، آیه 15)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین عهدی که انسان با خدا دارد، ناظر به ساحت ربوبیت الهی است؛ یعنی عهد بسته که چنان رفتار کند که بیانگر ربوبیت باشد و این جز با عمل بر اساس صراط مستقیم هدایتی نیست که در فطرت ودیعت گذاشته و به شکل تفصیلی در وحی الهی پیامبران بیان شده است.

از نظر قرآن، انسان در روز «الست» به این حقیقت اقرار داشته که ربوبیت و پروردگاری تنها برای خدا است(اعراف، آیه 172)؛ اما پس از آن در دنیا به سبب سرگرمی به امور دنیوی از آن حقیقت و اقرار و تعهد غافل شده است و رفتاری را در پیش گرفته که بر خلاف آن حقیقت است.(همان)

به نظر می رسد که عهدی که انسان با خدا دارد به این معنا است که به خدا و وحدانیت او ایمان داشته و خدا را معبود و پروردگار خویش بداند و به عبادت بپردازد تا عبودیت خویش را نشان دهد که بدان سبب آفریده شده است.(همان؛ ذاریات، آیه 56) بنابراین، تصدیق پیامبران و رسولان الهی و عمل بر اساس شرایع اسلامی که مطابق فطرت است، بخشی از این محتوا و مفاد عهد انسان با خدا است.(روم، آیه 30؛ مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 820)

از نظر قرآن کسی که به عهد خدا براساس مفاد و محتوای پیش گفته باشد، مالک شفاعت در روز قیامت خواهند بود و خدا به آنان امتیاز ویژه شفاعت می بخشد تا دیگران را نجات دهند.(مریم، آیات 85 و 87؛ مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 820)

به هر حال، انسان نسبت به هر عهد و تعهدی که می بندد مسئول و پاسخگو است و می بایست به تمام مفاد و محتوای آن عمل کند و وفای به عهد داشته باشد.(اسراء، آیه 34؛ احزاب، آیه 15)

بنابراین از نظر عقل و نقل، انسان می بایست به حکم وجوبی به عهد و پیمان ها از جمله عهد با خدا پای بند باشد و آن را انجام دهد.(بقره، آیات 27 و 40 و 63 و 83 و 84)

عوامل عهد شکنی با خدا

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فطرت انسان گرایش به اموری دارد که شامل حق و عدالت و صداقت و وفا و امانت است و از اموری چون باطل و ظلم و دروغ و بی وفایی و خیانت و مانند آنها گریزان است؛ اما چگونه می شود که همین گرایش فطری بر عکس می شود و شخص به جای گرایش به دسته اول به دسته دو گرایش می یابد و اهل خیانت و بی وفایی می شود؟!

از نظر قرآن، وقتی فطرت انسان به هر دلیل درونی چون هواهای نفسانی یا دلیل برونی چون وسوسه های شیطانی، گرفتار فسق و فجور و کفر و عصیان می شود، دفن و دسیسه شده و از حالت استوا و اعتدال خارج شده و توانایی شناختی و گرایشی صحیح خود را از دست می دهد.(شمس، آیات 7 تا 9؛ بقره، آیات 7 تا 15؛ اعراف، آیه 179)

از نظر قرآن، دنیاطلبی(آل عمران، آیه 77) و سوداگری با عهد خدا(همان) از دیگر عواملی است که انسان را گرفتار اموری می کند که بر خلاف تعهدات فطری عمل کنند و به جای امانت و وفا به عهد الهی خیانت ورزند.

بر اساس آیات قرآنی، کفر و بی ایمانی موجب می شود که عهد الهی کنار گذاشته شود(بقره، آیات 92 تا 100) البته اموری دیگر چون سرگرم شدن به دنیا و غفلت از آخرت و فرجام اعمال خویش(بقره،آیات 84 و 85) ، التقاط در اعتقادات(همان)، انکار ربوبیت و پروردگاری خدا(حدید،آیه 8)مردم را به سوی عهد شکنی با خدا سوق می دهد و این گونه بر خلاف تعهدات عمل می کند.

عوامل و آثار عهد شکنی با خدا

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فطرت انسانی می داند که می بایست به سوی حق برود و به مصادیق آن از جمله وفای به عهد عمل کند؛ اما وقتی فطرت دفن و دسیسه یا مطبوع و مختوم می شود، انسان بر خلاف فطرت خویش به عهد وفا نمی کند و عهد شکنی می کند.

از نظر قرآن، عواملی چون بی ایمانی و فقدان آن(بقره، آیه 100) و دنیاپرستی(آل عمران، آیه 187) موجب می شود تا انسان به تعهدات خویش نسبت به دیگران و حتی خدا عمل نکند و بی وفایی و عهدشکنی داشته باشد. اما اگر انسان تقوای الهی بر اساس فطرت را در پیش گرفته باشد(مائده، آیه 7) و به بازخواست خدا در قیامت و حسابرسی و مسئولیت خویش آگاه باشد(اسراء، آیه 34؛ احزاب،آیه 15) و به علم خدا نسبت به همه اعمال ایمان و توجه داشته(مائده، آیه 7؛ نحل، آیه 91) و متوجه به پاداش الهی در قبال وفای به عهد نیز باشد(نحل، آیات 95 و 96) و هم چنین متوجه اموری چون مشیت الهی (کهف، آیات 65 و 69) و نظارت الهی بر اعمال و نیات و رفتار و کردار(نساء، آیه 33؛ یوسف، آیه 66) و نیز ناپایداری و بی ارزشی دنیا نسبت به آخرت (نحل، آیات 95 و 96) باشد، هرگز به عهدشکنی نمی پردازد و به تعهدات خویش نسبت به خدا عمل می کند.

اصولا از نظر قرآن علت غفلت انسان نسبت به عهد الهی بر خاسته از همین بی توجهی و غفلت نسبت به این امور است که انسان حتی نسبت به عهد فطری خویش با خدا غافل می شود و ربوبیت الهی و پروردگاری اش را با آن که در برابر چشم و حضور اوست، نادیده می گیرد و بر خلاف عهد الهی عمل می کند و از صراط مستقیم هدایت فطری و وحیانی دور می شود.(اعراف، آیه 172)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این عهد شکنی نسبت به عهد انسان با خدا می تواند آثار بسیار زیانباری داشته باشد که از جمله آن می توان به مواردی چون : خسران و زیان (بقره، آیه 27)، ضلالت و گمراهی(بقره، آیات 26 و 27)، فسق و فجور(همان)، محرومیت از هر گونه بهره اخروی در بهشت(آل عمران، آیه 77)، محرومیت از محبت و دوستی خدا(انفال، آیات 56 و 58)، محرومیت از رشد و تزکیه نفس(آل عمران، آیه 77)، محرومیت از عنایات الهی در آخرت(همان)، گرفتاری به نفاق دایم تا لحظه مرگ و قیامت(توبه، آیات 75 تا 77) و مانند آنها اشاره کرد.

به هر حال کسی که عهد شکنی نسبت به عهد الهی داشته باشد، مبتلا به لعن و نفرین الهی(رعد، آیه 25)، قرار گیری در بدترین مکان از جمله دوزخ(همان)، مستحق عذاب دردناک الهی(آل عمران، آیه 77)، غضب و محرومیت از توجه خدا و عدم سخن گفتن خدا با آنان(همان) و انتقام و کیفر الهی(اعراف، آیات 130 تا 136) می شود.

موارد و مصادیقی از عهد الهی

هر چند که مهم ترین عهد الهی با انسان و انسان با خدا درباره عبودیت و ربوبیت است، اما این امر دارای ابعادی است که توجه به آن می تواند در فهم عهد الهی به ما کمک کند. از نظر قرآن، مواردی از عهد الهی شامل: اجتناب از عبادت شیطان(یس، آیه 60)، عبادت خدا(یس، آیات 60 و 61ن)، حرکت در صراط مستقیم(همان)، شهادت و گواهی پیامبران و پیروان بر عهد و میثاق الهی(آل عمران، آیه 81)، ایمان به پیامبران و اوصیای آنان از اولیای معصوم(همان؛ روایات تفسیری)، یاری و نصرت پیامبران و اوصیاء(همان، تفسیری)، بیان کتاب خدا به مردمان از سوی پیامبران(آل عمران، آیه 187)، تبلیغ رسالت الهی از سوی پیامبران(احزاب، آیه 7)، جهاد با دشمنان(احزاب، آیه 23)، حق گویی(اعراف، آیه 169)، شفاعت (مریم، آیه 87)، عبادت خدا(یس، آیات 60 و 61)، وحدت امتها(آل عمران، آیه 81)، تطهیر کعبه(بقره، آیه 125)، اطاعت از خدا(مائده، آیه 7) و مانند آنها می شود.

از نظر قرآن، تعهد انسان به عبادت و اطاعت الهی یک امر فطری است و انسان در فطرت خویش این را دارند؛ زیرا فطرت بر اساس آن ساخته شده است؛ اما اگر انسان بر خلاف فطرت عمل کند، از خدا دور می شود و به جای عبادت خدا به عبادت غیر خدا می پردازد؛ زیرا فطرت دنبال عبادت و عبودیت است و اگر خدا را معبود قرار ندهد هواهای نفسانی و شیاطین را معبود خویش قرار می دهد یا هر چیزی دیگر را که غیر از خدا است.(مائده، آیه 7)

میثاق الهی با پیامبران درباره ولایت معصومان(ع)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین جلوه های عهد الهی را می توان در عهد خدا با حضرت ابراهیم(ع) نسبت به مساله امامت دانست. البته حضرت ابراهیم(ع) خواهان این معنا است که این عهد الهی شامل همه فرزندان ایشان نیز شود و همگی به این مقام امامت دست یابند؛ اما خدا به صراحت ضمن اثبات این امامت به آن حضرت (ص) و تنها فرزندانی را داخل در این عهد می کند که مصداق «ظالم» نباشند: لا ینال عهدی الظالمین.(بقره، آیه 124)

عهد الهی با حضرت ابراهیم(ع) پس از آن است که ایشان به توفیق الهی از ابتلائات الهی عبور کرده و سربلند شدند؛ سپس خدا ایشان را در مقام امامت قرار می دهد. آن حضرت(ص) درخواست بقای امامت در فرزندان می شود که تنها به شرط عدم ظلم با آن موافقت می شود.

بر اساس آیات و روایات تفسیری و تبیینی بسیار این امامت در نسل های آن حضرت(ع) از پیامبران و اوصیای آنان ادامه یافته تا به پیامبر(ص) و اوصیای ایشان از خلفای دوازدگانه یعنی چهارده معصوم(ع) منتقل می شود.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآنی و روایات تفسیری و تبیینی، یکی از مهم ترین جلوه های اطاعت خدا، اطاعت از رسول الله(ص) و اولیای معصوم(ع) است.(آل عمران، آیات 31 و 32) تحقق این امر در ولایت و امامت معصوم(ع) موجب می شود تا هر کسی به تمامیت دین اسلام و کمال آن رسیده باشد که به این عهد و میثاق عظیم الهی ایمان آورده و اطاعت کند.(مائده، آیات 3 و 55؛ نساء، آیه 59) بنابراین، کسی که به ولایت و امامت معصومان(ع) ایمان ندارد و محبت و مودت ایشان در دل نداشته باشد، بر خلاف عهد و میثاق الهی عمل کرده و در قیامت «مسئول» خواهد بود(اسراء، آیه 34)؛ از همین روست که در تفسیر «ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم؛ آن گاه شما در آن روز از نعیم پرسش و بازپرسی می شوید(تکاثر، آیه 8) در روایات تفسیری بیان شده که از نعمت عظیم ولایت معصومان(ع) پرسش و بازخواست می شوید.

اصولا وقتی کسی با رسول الله(ص) عهد می بندد، چنان که در غدیر عهد بسته که ولایت معصومان(ع) را بپذیرد، با خدا عهد بسته است؛ زیرا عهد با آن حضرت(ص) عین عهد بستن با خدا است و تنها کسی به این عهد وفا و عمل می کند که دارای تقوای الهی باشد و بر این باور است که خدا نسبت به همه افکار و اعمال و رفتارش علم رویت دارد و چیزی از او مخفی و نهان نیست.(مائده، آیه 7) باید توجه داشت که این آیه پس از آیه 3 همین سوره مائده نازل شده که مربوط به ولایت معصومان(ع) به ویژه ولایت مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) است.

بر اساس روایات تفسیری همه پیامبران در میثاق بزرگ متعهد شدند که به پیامبر(ص) و اولیای معصوم(ع) از نسل ایشان ایمان بیاورند و آنان را نصرت و یاری دهند. این سخنی نیست که تنها شیعیان آن را نقل کرده باشند، بلکه حتی نویسنده سنی روح المعانی در تفسیر آیه 81 سوره آل عمران، به این نکته توجه می دهد که این عهد خدا با پیامبران درباره پیامبر اسلام(ص) است که به ایمان آورده و او را نصرت دهند، هر چند که ایشان به امر ولایت معصومین(ع) اشاره نمی کند، ولی همین اندازه پذیرش این معنا که این میثاق بزرگ الهی با پیامبران نسبت به پیامبر(ص) خود گامی است تا حقیقی بزرگ آشکار شود که عهد ولایت و رسالت پیامبر(ص) تا چه اندازه بزرگ و عظیم است که همه پیامبران می بایست نسبت به آن ایمان آورده و برای نصرت و یاری او بشتابند. وقتی این بخش تثبیت شود که این نویسنده سنی بیان کرده(روح المعانی، ج 3؛ جزء 3، ص 334) می توان با آیات دیگر از جمله آیات 3 و 55 سوره مائده و آیه 59 سوره نساء و نیز آیه 33 سوره احزاب و مانند آنها بخش دیگر را اثبات کرد که استمرار این امر تنها در ولایت معصومان(ع) و امامت آنان است که جزئی از میثاق بزرگ است و روایات بسیاری نیز از اهل سنت و شیعه در این باره از پیامبر(ص) نقل شده است.

آثار وفای به عهد الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که بر عهد  ومیثاق الهی باقی باشد و بدان وفا کند، از آثار و برکات این وفای به عهد بهره مند می شود که شامل احترام و تکریم فرشتگان نسبت به او(رعد، آیات 20 تا 24)، دست یابی به مقام متقین(بقره، آیه 177)، دست یابی به عنوان صادق و قرارگیری در مقام صدقین(همان)، شناسایی به عنوان امانت دار(آل عمران، آیات 75 و 76)، فرجام نیک در آخرت(رعد،آیات 21 و 22)، رستگاری (مومنون،آیات 1 و 8)، شناسایی به عنوان مراعات کننده به امانت و عهد(همان)، برخورداری از محبت خدا به عنوان متقین(آل عمران، آیه 76)، شناسایی به عنوان وفاکننده به عهد(بقره، آیه 40) و مانند آنها است.

کسی که به عهد و میثاق الهی عمل می کند نشان می دهد که از اولوا الالباب(رعد، آیات 19 و 20) و دارای عزم راسخ(طه، آیه 115) است و هرگز هم چون برخی به نقض عهد و میثاق گرفتار نمی شود که آثار بدی برای او در دنیا  آخرت دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا