اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنی

عافیت در سایه عفو و گذشت

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کسی دوست دارد تا در عافیت باشد؛ وقتی حمام می رویم عافیت را در آب گرم حمام می جوییم تا سلامت در تن و روان را داشته و پاکی و طهارت را به تن و روان خریده باشیم، امید ما به سلامتی است که از آغاز تا انجام یعنی از زایشگاه تا آسایشگاه بهشت با خود داشته باشیم.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، عافیت را می بایست در «عفو» جست؛ زیرا این عفو است که رحمت الهی را به سوی ما جلب می کند و در ساختار «ارحم ترحم» دستگیر ما از چیزهایی می شود که عافیت و سلامت ما را به ویژه در انجام به خظر می افکند؛ زیرا مومنان بر این باورند که اگر عفو خدا و تجلی اسم «عفوّ» نباشد، به سبب خطا و گناه در گردنه های دنیا و عقبات آخر باز می مانیم، با آن که خدای رحمان به رحمت واسعه اش بارها در چارچوب «شتر دیدی، ندیدی» از بسیاری از آنها گذشته و ما را امیدوار ساخته که «یعفو عن کثیر».

به سخن دیگر، این عافیت و سلامت در سایه عفو الهی که با ظهور عفو نسبت به دیگران در ما به تمامیت می رسد، شرایطی فراهم آورد که شادان به استقبال آینده و آخرت برویم و با خود بسراییم: «خدایا چنان کن سرانجام کار/ تو خشنود باشی و ما رستگار.»

عفو از خزائن غنی حمید و قوی عزیز

یکی از نام های نیک و حسنای الهی، «عفوّ» است. ریشه این واژه ناظر به باقیمانده از غذا و ته مانده آن مانند خرده نان است که شخص سیر شده و دیگر به آن نیازی ندارد، از این روست که با دست و دلبازی به غیر می دهد، خواه انسان باشد و خواه غیر انسان.(نگاه کنید: لسان العرب، ابن منظور، ج 9، ص 294)

در اصطلاح فقه قرآنی در ساحت انفاق، یکی از مستحبات آن است که انسان باقیمانده از غذا و مال از نفقه خویش را که نیازی به آن ندارد به تنگدست بدهد.(همان، ص 294) از همین روست که خدا در قرآن بیان می کند: یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو؛ از تو می پرسند: چه چیزی انفاق بکنند؟ بگو: عفو، یعنی افزون بر نیاز.(بقره، آیه 219)

بنابراین وقتی از یکی از نام ها و صفات الهی به نام عفو سخن به میان می آید(نساء، آیه 99)، نام و صفتی است که ناظر به این ریشه کلمه و واژه است. به نظر می رسد که مراد از «عفو» در صفت و نام خدا، گذشت از گناه و خطای بندگان است که خدا هیچ نیازی نمی ببیند تا بندگان را بدان مجازات کند و کیفر دهد؛ زیرا خدای غنی حمید و قوی عزیز نیازی نمی بیند تا بنده گناهکار و خطاکارش را مجازات و  کیفر کند.

البته اگر مجازات و کیفری می کند به این سبب است که احقاق حق و ابطال باطلی شود و عدالتی اقامه گردد؛ در حقیقت خدای رحمان به حکم حق و عدالت، بر بندگان رحمت می آورد و حتی کیفر و مجازات او نیز در سایه رحمت الهی است؛ زیرا اگر احقاق حق و ابطال باطل نشود، به بندگان آسیب می رسد و راه کمال بر آنان بسته می شود. اصولا خدا هرگز بر بندگان ظلم روا نمی دارد و عذاب اخروی آنان در دوزخ ظلمی است که خود بندگان به خودشان کرده اند.

به سخن دیگر، از نظر آموزه های وحیانی قرآن تا زمانی که آسیبی به جریان کمالی هستی و حق و عدل وارد نشود، خدا اصل را بر عدم مجازات و کیفر قرار داده است؛ زیرا خلقت بر مدار و محور رحمت است.(هود، آیه 119) بنابراین، اگر دوزخ و جهنمی است برای کسانی است که از مدار و محور حق و حقانیت عبور کرده و  راه را بر آن سد کرده و اجازه نمی دهند تا احقاق حق و ابطال باطلی شود.(همان)

بنابراین، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، خدا تا جایی که امکان باشد و به حرکت کمالی آسیبی نرسد، بر اساس غنای حمید خویش به هستی به عنوان فقر محض عنایت داشته و آنان را بی نیاز و غنی می کند و به سبب قوت و عزت خویش، از گناه و خطایی می گذرد که به این کمال آسیب نرساند؛ زیرا خدا هیچ نیازی به انتقام و کیفر ندارد، بلکه اگر انتقام و کیفری است برای احقاق حق و ابطال باطل و اقامه عدل و رهایی از ظلم است تا حرکت کمالی اصلی باقی و برقرار باشد. از همین روست که خدا تا جایی که امکان دارد، عفو می کند و مجازات و کیفر نمی کند. این سنت و قانون الهی است که خدا بارها در قرآن به آن توجه داده و فرموده است: یعفوا عن کثیر؛ از بسیاری می گذرد.(مائده، آیه 15) یا می فرماید: و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ و هر آسیبی به شما رسد به سبب اعمالی است که مرتکب شده اید؛ و این در حالی است که خدا از بسیاری از اعمال بد شما در می گذرد و عفو می کند.(شوری، آیه 30)

بر همین اساس خدا به پیامبر(ص) به عنوان مظهر اتم و اکمل اسمای نیک خویش و مومنان فرمان می دهد تا اصالت «عفو» را مد نظر قرار دهند(بقره، آیه 237) و مظهر اتم و اکمل آن باشند: خذ العفو، عفو را بگیر و بر آن باش!(اعراف، آیه 199) و نیز می فرماید: ولیعفو و لیصفحوا؛ و باید عفو کنید و صفحه جدید بگشایید.(نور، آیه 22)

آثار عفو از خطا و گناه از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اصولا عفو خواه از سوی خدا خواه بنده آثاری دارد که شناخت این آثار به ما اهمیت  وارزش عفو را بیان می کند و موجبات تشویق و ترغیب انسان را به عفو نسبت به دیگران فراهم می آورد. برخی از مهم ترین آثار عفو از خطا و گناه عبارتند از:

  1. مقام صابرین: از نظر قرآن، عدالت مثلی به حکم عقل فطری انسان را به این امر تشویق و ترغیب می کند تا اگر ظلم و بدی و تجاوز رخ دهد، به همان اندازه و مثل کیفر و مجازات انجام شود؛ زیرا زیادت بر آن به معنای ظلم است؛ با این همه خدا مردمان به ویژه مومنان را ترغیب و تشویق می کند تا فراتر از عدالت مثلی، در قالب احسان به عفو و گذشت بپردازند تا این گونه به مقام صابرین برسند.(نحل، آیه 126) از نظر قرآن، عفو را می بایست از مصادیق صبر دانست؛ چنان که از مصادیق صبر می توان به روزه اشاره کرد که در روایات معتبر و موثق بیان شده است. در حقیقت وقتی خدا از مومنان می خواهد تا در امور خویش به نماز و روزه استعانت جویند(بقره،آیه 45)، یکی از جلوه های این صبر را می بایست در عفو جست؛ زیرا شخص با آن که قدرت و قوت انتقام و اقامه عدالت مثلی را دارد تا شخص گناهکار و خطاکار را عقاب کند و به عقوبت برساند، با این همه با صبر در قالب عفو نشان می دهد که فراتر از عدالت مثلی بر آن است تا اهل احسان باشد.(نحل، آیه 126) پس از نظر قرآن، اگر کسی بخواهد با نمایش صبر به مقام صابرین وارد شود می بایست اهل عفو و گذشت از خطا و گناه دیگران باشد.(همان)
  2. مقام محسنین: از نظر قرآن، عدالت مثلی بر اساس کشف عقل فطری از احکام ثابت الهی است؛ یعنی عقل فطری بر اساس نرم افزار هدایت فطری، عدالت مثلی را می فهمد و می شناسد و بدان گرایش دارد؛ اما از آن جایی که اهل ایمان می خواهند یک گام در روابط اجتماعی بالاتر و برتر باشند، در مقام احسان عمل می کنند و این را در اموری اجتماعی از جمله انفاقات مالی و نیز «عفو» و گذشت از خطا و گناه به نمایش می گذارند. بنابراین، کسی که بخواهد به مقام صابرین وارد شود می بایست عمل احسانی را چنان تکرار کند که به عنوان محسنین در جرگه آنان وارد شود تا سیما و چهره و شاکله شخصیتی آنان به عنوان نیکوکاران ظهور و بروز کند. شکی نیست تبدیل یک صفت به اسم با تکرار آن صفت تحقق می یابد؛ زیرا لازم است تا به ملکه و مقوم ذات تبدیل شود. پس اگر کسی بخواهد در مقام محسنین در آید می بایست اهل عفو و گذشت باشد و مردم را به خطا و گناهکار مجازات و کیفر ندهد و مقابله به مثل نکند؛ خواه این عفو نسبت به مومنان باشد و  خواه نسبت به توده مردم.(آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13) از نظر قرآن، عفو و گذشت و ایجاد صفحه جدید برای گناهکاران کار بسیار خوبی است(مائده، آیه 13)؛ اما بهترین و برترین مصادیق احسان برای محسنین آن است که در اختلافات خانوادگی از در صلح در آیند و با هم مصالحه کنند و به اختلاف دامن نزده یا ادامه ندهند. شخص می بایست زمام امر خویش را در دست خویش گیرد و اجازه ندهد که خشم و غضب او را مدیریت کند.(نساء، آیه 128)
  3. مقام متقین و کسب تقوای الهی: از نظر قرآن، مهم ترین معیار سنجش آدمی همان ایمان و تقوای الهی است.(مائده، آیه 93؛ حجرات، آیه 13) از نظر قرآن، کسب تقوای الهی راه هایی دارد که برخی از اعمال صالح نسبت به برخی دیگر خیلی تاثیرگذارتر است؛ چنان که از نظر قرآن، عفو و عدل «اقرب للتقوی» است.(بقره، آیه 237؛ مائده، آیه 8) پس کسانی که از حقوق خویش چشم پوشی می کنند راهی نزدیک تر به تقوای الهی است.(بقره، آیه 237) هر چه انسان در این امور بیش تر اهتمام ورزد و در عفو و گذشت خود را به کمالی برساند که ملکه او باشد، به دایره متقین وارد می شود و از مقام متقین نیز برخوردار می شود.(آل عمران، آیات 133 و 134) کسانی که در امور خانوادگی عفو و گذشت می کنند و راه صلح و مصالحه را در پیش می گیرند که برای آنان خیر است، از تقوای الهی و آثار آن بهره مند می شوند.(نساء، آیه 128) هم چنی از نظر قرآن، عفو خدا از متخلفانی که توبه کار باشند نیز موجب دست یابی آنان به تقوا است.(بقره، آیه 187)
  4. کفاره گناهان: از نظر قرآن، گناهان کیفر دارد که در حقیقت با کیفر، آن گناه تکفیر و پوشیده می شود و شخص به حالت نخست باز می گردد؛ برخی از اعمال از جمله «عفو» همان کفاره گناهان شخص است(مائده، آیه 45)؛ زیرا تصدق یعنی عفو از قصاص.(انوار التنزیل، بیضاوی، ج 1، ص 432)
  5. خیر و برکت: از نظر قرآن، عفو موجب می شود تا شخص به خیر و برکت دست یابد. پس مصالحه ای که میان همسران انجام می شود و اختلاف را کنار می گذارند و با عفو صلح می کنند، به خیر و برکت در زندگی دست می یابند.(نساء، آیه 128) هم چنین عفو از بدهکار مالی ناتوان معسر نیز موجب برکت و خیر در زندگی بخشنده می شود(بقره، آیه 280) ؛ زیرا تصدق به معنای عفو در بدهکاری و نادیده گرفتن بدهکاری است.
  6. دفع بدی: انسان می تواند وقتی کسی بدی کرد بر اساس همان قانون عدالت مثلی، مقابله به مثل کند؛ اما اگر شخص صبر ورزد و عفو کند، این موجب می شود تا بدی های آینده از او دفع شود و به یک معنا شخص بدکار دیگر نسبت به او بدی نکند.(نحل، آیه 126) از امام سجاد (ع) روایت است که آن حضرت فرمود: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، عفو و گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این عفو و گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او است.(بحارالانوار، ج 71، ص 20، حدیث 2)
  7. تحیت و سلام الهی: کسی که در برابر رفتار و گفتار زشت جاهلان بی خرد، واکنش صبر آمیز داشته باشد و با سلام پاسخ بی خردان را دهد و صلح کلامی داشته باشد، از سلام و تحیت الهی برخوردار می شود.(فرقان، آیات 63 و 75)
  8. ولایت صمیمانه: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عقلی فطری فرق میان بدی ونیکی را می شناسد؛ اما اگر شخصی بدی را با نیکی دفع کند؛ همین امر موجب می شود تا دشمنی به دوستی و ولایت صمیمانه تبدیل شود.(فصلت، آیه 34) پس عفو و گذشت بلکه فراتر از آن اکرام و ایثار یعنی دفع بدی به نیکی می تواند دشمنی را به دوستی و ولایت صمیمانه مومنانه تبدیل کند.(همان)
  9. رحمت رحیمی: از نظر قرآن، عفو و صفحه جدید بازگشودن موجب می شود تا شخص تحت غفران و رحمت رحیمی الهی قرار گیرد.(نور، آیه 22؛ تغابن، آیه 14)
  10. عفو الهی: از نظر قرآن ، بنده اگر عفو کند صفت عفو الهی را اظهار کرده و خدا نیز نسبت به او عفو می کند و او را کیفر و مواخذه نخواهد کرد. پس نیکی به مردم در آشکار و نهان و عفو و گذشت از بدی های آنان موجب می شود تا خدا او را عفو کند.(نساء، آیه 149) در حقیقت «ارحم ترحم؛ رحم کن تا رحم کرده شوی.»
  11. مغفرت الهی: از نظر قرآن، قرار گیری تحت غفران و مغفرت الهی در گرو و رهن عفو و گذشت است.(نور، آیه 22)
  12. محبت الهی: از نظر قرآن، خدا کسی که از مردم در می گذرند و عفو می کنند و به نام «عافین» شناخته می شوند و این صفت را به اسم و ملکه شخصیت خویش تبدیل کرده اند، محبت می ورزد و آنان را دوست و محبوب خویش قرار می دهد.(آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13) اصولا کسانی که عفو می کنند و صحفه جدید برای آنان می گشایند در حقیقت به نوعی اهل احسان و از مصادیق محسنین هستند و خدا به آنان به عنوان محسنین توجه دارد. در حقیقت این افراد با عفو از مردم و کسب ملکه آن، به مقام محسنین در آمده و محبوب خدا می شوند.(همان)
  13. مانع مصیبت: انسان گاه به سبب کارهایی گرفتار مصیبت می شوند و گاه تحت سنت الهی بدان گرفتار آیند، اما وقتی شخص تحت عفو الهی قرار می گیرد از بسیاری از مصیبت هایی که بر اساس گناه می بایست بدان گرفتار آید در امان می ماند و خدا مانع از آن می شود تا گرفتار مصیبت کیفری شود. در حقیقت بسیاری از گناهان به سبب عفو خدا نادیده گرفته می شود و شخص از کیفر آن در امان می ماند. پس عفو الهی مانع اصلی در تحقق بسیاری از مصیبت های کیفری است.(شوری، آیه 30)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا