اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

ظلم های انسان از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظلم و ستم های انسان که در حق خویش و خدا و خلق انجام می دهد، بزرگترین عامل در غضب دنیوی و عذاب اخروی انسان است؛ زیرا کفر و شرک و نفاق نیز از مصادیق ظلم انسان به خود و خدا است که در کنار بی عدالتی در حق مردمان نخستین عامل رفتن انسان به دوزخ و حتی غضب الهی در دنیا و عذاب های آن است.

از نظر قرآن، بسیاری از مردم به اشکال و انواع گوناگون ظلم و ستم می کنند، و به نخستین اصل اخلاقی فطری که عدالت است پشت می کنند و این گونه حق دیگران را تضییع کرده و برای مردم انواع مشکلات را ایجاد می کنند و امکان رشد و بهره مندی از امکانات و نعمت ها را برای دست یابی به کمالات را از آنان سلب می کنند؛ از همین روست که خدا در قرآن، حتی مجوز قتل کسانی را داده که در حق توده مردم ظلم روا می دارند و آنان را به استضعاف می کشانند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، برخی از مهم ترین مصادیق ظلم و ستم را بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مهم ترین مصادیق ظلم از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حق محوری در سایه عدالت خودش را نشان می دهد و انسان حق گرا و حق محور کسی است که در هدف و روش، بر مدار و محور عدالت حرکت می کند؛ زیرا عدالت به معنای قرارگیری هر چیزی در جای حقی است که خدا برای آن چیزی برای دست یابی به کمالش قرار داده است؛ و عادل کسی است که این حق را می شناسد و برای قراردهی آن چیز در جای حق خودش تلاش می کند. خدا عادل است، چون علم مطلق و قادر مطلق است و حق هر چیزی را می شناسد و آن را در  جایگاه خودش قرار می دهد و همه امکانات مورد نیازش را فراهم می آورد تا در شرایط کمال یا مسیر کمالی قرار گیرد. از نظر قرآن، این ربوبیت الهی است که به عنوان حق تعالی به هر چیزی هر آن چه نیازش است را عطا کرده و بخشیده و او را در مسیری قرار داده تا به کمال خودش هدایت و رهنمون شود.(طه، آیه 50)

از نظر قرآن، هستی بر مدار و محور حق و مصداق نخستین آن عدالت سامان یافته است و اگر کسی بخواهد به کمال خویش برسد می بایست حق را بشناسد و در آن مسیر حرکت کند؛ اما از آن جایی که انسان دارای اراده است و می تواند در چارچوب مشیت حکیمانه الهی میان حق و باطل یکی را انتخاب کند. از همین روست که برخی حق و مصادیق آن یعنی عدالت و صداقت و شکر و ایمان و طیبات را انتخاب می کند و آن دیگری باطل و مصادیق آن از جمله ظلم، کذب و کفران و کفر و خبیثات را انتخاب می کند.

البته از نظر قرآن، ذات سرشته انسان به طور فطری از هدایت تکوینی برخوردار است و حق شناس و حق گرا است و دنبال کارهایی می رود که تقوای الهی است و او را به کمالات بایسته و شایسته اش می رساند، مگر آن که شخص نور صفات الهی و فطرت تکوینی را با فجور دفن و دسیسه کرده باشد که در این صورت گرایش وارونه ای دارد و به جای عدالت دنبال ظلم می رود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 15)

به هر حال، از نظر قرآن، کسانی که بر خلاف فطرت تکوینی و هدایت ها و راهنمایی های آن عمل و رفتار می کنند، گرفتار انواع و اقسام و اشکال ظلم و ستم می شوند که برخی از مهم ترین مصادیق آن عبارتند از:

  1. آواره سازی: از نظر قرآن کریم، آواره سازی به هر بهانه و توجیه ای از مصادیق بزرگ ظلم و ستم در حق دیگران است؛ زیرا از حقوق فطری هر انسانی، داشتن حقوقی چون حق مسکن، حق ازدواج، حق شغل، حق تعلیم، حق وطن و مانند آنها است. پس اخراج ناروای مردم از موطن خویش از آشکارترین ظلم ها و ستم ها است.(حج، آیات 39 و 40) از نظر قرآن، اخراج شخصی ظلم بزرگی است، حال اگر ملتی را از آشیانه و خانه و کاشانه و وطن خودشان آواره سازند، این بزرگ ترین ظلم در حق ملتی است؛ همین ظلم امروز در بسیاری از مناطق جهان از جمله فلسطین انجام می شود که به عنوان آشکارترین و بزرگ ترین ظلم ها از سوی خدا محکوم است و خدا جواز مقاتله با ظالمان را صادر کرده است.(نساء، آیه 75) البته از نظر قرآن، کسانی که از خانه و وطن خویش آواره می شوند جواز مقابله با ظالمان را دارند و خدا نیز آنان را نصرت و یاری می رساند تا ظالمان را سرکوب کرده و به پیروزی برسند و حقوق خویش را باز ستانند.(حج، آیات 39 و 40)
  2. اختلاف افکنی عالمانه: یکی دیگر از ظلم ها و ستم های آشکار و بزرگ، ایجاد اختلاف بین مردم به ویژه امت و ملت ها است. برخی از انسان ها عالمانه و عامدانه دست به اختلاف افکنی می زنند؛ یعنی با آن که می دانند حق و باطل چیست، ولی با تبلیغ باطل یا تشویق دیگران به باطل اجازه نمی دهند تا حق تحقق یابد و عدالت اقامه شود. چنین اشخاصی خواه به نام دین و علمای دینی و خواه به هر عنوان دیگر، از مصادیق ظالمان هستند که خدا نسبت به آنان خشم و غضب دارد و عذاب های دنیوی و اخروی را برای آنان قرار داده است.(بقره، آیه 213؛ آل عمران، آیه 19؛ شوری، آیه 14؛ جاثیه، آیه 17) از نظر قرآن، عالمان دینی در شرایع گوناگون با آن که حقایق اسلامی را می شناسد و بدان به سبب دلایل روشن و بینات آگاه هستند، به اختلاف و تفرقه افکنی می پردازند که چنین افرادی از ظالمان بزرگ هستند؛ زیرا این گونه اختلاف افکنی و تفرقه میان امت ها موجب می شود تا قدرت اسلام و مومنان در برابر کافران و مشرکان تضعیف شود و توده های مردم نتوانند در مسیر حق حرکت کنند و به کمال بایسته خویش برسند.(همان؛ زخرف، آیات 64 و 65)
  3. اخلالگری و فتنه انگیزی: از دیگر مصادیق ظلم می توان به اخلالگری و فتنه انگیزی در میان امت به ویژه در میان مجاهدان صف مقدم جبهات اشاره کرد. از نظر قرآن، منافقان با حضور در میان مجاهدان و مومنان تلاش می کنند تا در جهاد مومنان اخلال ایجاد کنند و با نفوذ در میان امت آنان را تضعیف کنند و با فتنه گری اجازه ندهند تا صلابت مجاهدان دشمنان را بشکند و آنان را پیروز گرداند. از نظر قرآن فتنه گری از هر کسی در هر شکلی از مصادیق ظلم است و این افراد به عنوان ظالم مورد غضب الهی هستند.(توبه، آیه 47)
  4. ادعای الوهیت: برخی از انسان ها هم چون فرعون مدعی الوهیت هستند و خدا را در جایگاه معبود قرار می دهند تا مردمان ایشان را بپرستند و به جای بندگی خدا بنده آنان باشند. این ظلم نه تنها در حق خدا بلکه خلق است؛ زیرا با اغراء مردم و فریب آنان به الوهیت خویش، مردم را از الوهیت خدا باز داشته و به جای بندگی خدا و دست یابی به کمالات، بندگی خویش را تبلیغ می کنند و این گونه مردم را از دست یابی به کمالات باز می دارند.(انبیاء، آیه 29) امروز انواع دعوت به الوهیت ها خودنمایی می کند و رسانه های اجتماعی و ابزارهای تبلیغی و دعوت مردم را به چیزهایی دعوت می کنند و آن را برایشان معبود قرار می دهد که آنان از رسیدن به کمال باز مانند و در جهالت و سفاهت زندگی کنند و به حق نگروند.
  5. ارتداد: از دیگر مصادیق ظلم بازگشت از ایمان به کفر است.(بقره، آیات 51 و 92؛ آل عمران، آیه 86) از نظر قرآن، بدترین ظلم در این امر آن است که شخص نه تنها خود مرتد می شود، بلکه با کارهایی دیگران را نیز به شک و ریب می اندازند و در تردید فرو می برند تا نتوانند به انتخاب حق بپردازند و به فطرت خویش به حق گرایش یابند و خدا پرست شوند. برخی از مرتدان با بازی صبح ایمان آوری و عصر کفرورزی مردم را به شک و تردید می افکنند. شاید شما هم کسانی را دیده باشید که در چارچوب یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده ، مدتی به مذهب یا دینی گرایش می یابند سپس از آن به ادعای آن که دینی باطل است خارج می شوند تا تخم شک و تردید را در دل ها و اعمال دیگران بکارند.(آل عمران، آیات 72 و 73)
  6. استکبار: کبر از نظر قرآن، همان خروجی اجتماعی و رفتاری تکبر باطنی است؛ یعنی شخصی که در دل متکبر است در رفتار اجتماعی رفتاری و رویه ای دارند که از آن به استکبار یاد می شود. از آن جایی که تکبر تنها لایق خدا است که کبر او ذاتی است و کبر و تکبر دیگران دروغین و باطل است، پس هر کسی تکبر ورزد و آن را در رفتار و رویه اجتماعی به شکل استکبار نمایش دهد، از مدار و محور حق و عدالت خارج شده و به ظلم گروییده است. از نظر قرآن مستکبران انسان های متجاوز و ظالمی هستند که دیگران را به استضعاف می کشانند و اجازه نمی دهند تا مستضعفان از امکانات و مواهب الهی بهره مند شوند. از نظر قرآن، استضعاف فکری بدتر از هر نوع دیگری است؛ زیرا بستری می شود تا دیگران آنان را برده وار دنبال خویش و اهداف خود بکشانند و از آنان بهره کشی کنند. بنابراین، مبارزه و مقابله با مستکبران به معنای امکان آزادی مستضعفان از زیر ظلم مستکبران است و خدا جواز مقاتله با آنان را صادر کرده است.(نساء، آیه 75) به هر حال، از نظر قرآن، استکبار از موجبا ظلم و تجاوزگری است(سباء، آیه 31) و مستکبران با گردن فرازی در برابر حقایق و معارف الهی نه تنها علیه حق و پیامبران قرار می گیرند (انعام، آیه 93؛ اعراف، آیات 36 و 37) بلکه اجازه نمی دهند تا دیگران به سمت حق و پیامبران گرایش یابند.(عنکبوت، آیات 39 و 40) به هر حال، مستکبران از جهات گوناگونی به خود و جامعه و مردم ظلم روا می دارند و نه تنها خود ظالم هستند بلکه سد راه حق و حق جویان می شوند و مانع جدی در برابر حق هستند.
  7. استهزاء و تمسخر و تحقیر: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، استهزا کاری بس خطرناک و بیرون از دایره عقلانیت فطری و اصول اخلاقی آن است. اصولا دیگری را به تمسخر گرفتن و تحقیر کردن عملی ضد ارزشی و اخلاقی است و فطرت انسان با آن به شدت مخالفت می ورزد. از نظر قرآن، یکی از ظلم هایی که در حق دیگری انجام می شود، استهزای دیگران به ویژه مومنان (حجرات، آیه 11) و پیامبران(انبیاء، آیات 41 و 46؛ ذاریات، آیات 52 و 59) است. این ظلم آشکار علیه حق و عدالت و انسانیت است؛ زیرا پیامبران و مومنان دعوت به حق و عدالت و اصول اخلاق فطری می کنند و حتی بر اساس آموزه های وحیانی در شرایع اسلامی مردمان را به فراتر از عدالت یعنی محاسن اخلاقی چون عفو و گذشت و بلکه حتی مکارم اخلاقی چون ایثار و خودگذشتگی در عین نیاز ضروری می کنند. پس کسی که به استهزاء پیامبران و مومنان می پردازد، در حقیقت انسانیت، عدالت، محاسن اخلاقی و مکارم اخلاقی را به استهزاء گرفته است؛ زیرا پیامبران و مومنان نماد این امور هستند و مردم را به آن دعوت می کنند و بلکه خود اقامه کنندگان بزرگ عدالت، احسان و ایثار هستند.(بقره، آیه 237؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8؛ حشر، آیه 9) به هر حال، از نظر قرآن استهزا کاری بس ضد اخلاقی و ضد انسانی و مخالف کرامت الهی انسان و اصول اخلاق فطری است، و کسی که به استهزاء دیگران می پردازد، می بایست بداند که روزی می رسد که خود در شرایط استهزا قرار می گیرد و همین خود گرفتار آن خواهد و دیگران او را استهزا می کند.(رعد، آیات 5 و 6) پس انسان می بایست از استهزاء و تمسخر دیگران دست بردارد؛ زیرا خود بدان گرفتار می شود و روزی می رسد که از خدا می خواهد خاک باشد و شرم تسمخر دیگران را نببیند و شرمسار و حقیر نشود.(همان) از نظر قرآن تحقیر دیگران در قالب گفتار و رفتار انجام می شود؛ از جمله نسبت دادن القاب زشت به یک دیگر(حجرات، آیه 11) و سخن نا به حق گفتن درباره مردم و نالایق شمردن آنان بدون هیچ دلیلی(هود، آیه 31) از جمله این موارد ظالمانه است.
  8. اضلال و گمراه سازی دیگران: از نظر قرآن، خود کفر و شرک و نفاق ظلم عظیم در حق خود و خدا است؛ اما برخی فراتر از این به اضلال و گمراه سازی دیگران می پردازند و افزون بر ظلم به خود و خدا به خلق نیز ظلم روا می دارند. از نظر قرآن، اضلال و گمراه سازی دیگران از مصادیق عملی ظالمانه است.(انعام، آیات 128 و 129 و 144؛ نوح، آیه 24) از نظر قرآن، این اضلال بدون علم و «بغیر علم» است.(انعام، آیه 144)
  9. اطاعت از شیطان: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از بزرگ ترین ظلم های بشر به خود و خدا این است که به جای عبودیت و اطاعت از خدایی که آفریدگار و پروردگار اوست، به اطاعت و عبودیت شیطان می پردازند و به جای ولایت الهی تن به ولایت طاغوتی شیطان می دهد.(ابراهیم، آیه 22؛ کهف، آیه 50)
  10. الوهیت پیامبران: از نظر قرآن، یکی از ظلم ها به پیامبرانی که به سوی خدا و عبودیت و اطاعت دعوت می کنند، قرار دادن آنان به جای خدا و باور به الوهیت و معبود آنان است. از جمله این ظلم ها می توان به ظلم برخی از مسیحیان و یهودیان نسبت به مسیح (ع) و عزیر است که آنان را در جایگاه فرزندان خدا و الوهیت قرار داده اند.(مائده، آیه 72)
  11. اعراض از آیات الهی: فطرت انسان به طور فطری گرایش به حقیقت دارد و ضمن شناخت آنها تلاش می کند تا در مسیر حق و مصادیق آن حرکت کند تا به کمالات برسد. پس اگر کسی از آیات تکوینی و تشریعی خدا اعراض کند، به حقیقت و عدالت پشت کرده و اعراض نموده است؛ چنین شخصی ظالم به خود و خدا است. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید که رویگردانی و اعراض از آیات پروردگار پس از تذکر یافتن و آگاهی به آن، از بزرگ ترین ظلم ها و ستم ها است.(انعام، آیه 157؛ اعراف، آیات 3 تا 5؛ کهف، آیه 57؛ سجده، آیه 22)
  12. اعراض از احکام الهی: احکام الهی از دو طریق عقل فطری و نقل وحیانی کشف می شود. از نظر قرآن، حجت های الهی به دو نوع باطنی و ظاهری تقسیم می شود که همان عقل و نقل است. از نظر قرآن، احکام الهی که از طریق نقل وحیانی کشف می شود با احکام الهی که از طریق عقل فطری کشف می شود، هیچ تضادی ندارد(روم، آیه 30) با این تفاوت که احکام تشریعی وحیانی تفصیل کامل و تمامی از احکام الهی است که از طریق عقل فطری کشف می شود. به هر حال، همان طوری که اعراض از احکام به کشف عقل فطری نوعی بی تقوایی و فجور و باطل گرایی و ظلم است، هم چنین اعراض از احکامی که به وحی کشف می شود، از مصادیق ظلم است.(مائده، آیه 45) بنابراین، بی اعتنایی به احکامی چون قصاص که مایه حیات جامعه و رهایی از ظلم قتل است، عملی ظالمانه خواهد بود؛ زیرا عدالت در سایه قصاص تحقق می یابد.(همان)
  13. اعراض از ذکر الله: از نظر قرآن، خدا آفریدگار و پروردگار انسان است و فطرت انسانی به طور فطری گرایش به ذکر الله دارد، اما کسی که دلمرده و از مسیر حق و عدالت فطری خارج شده باشد، از ذکر الله اعراض می کند که خود این ظلم و ستم است.(زخرف، آیات 36 و 39)
  14. اعراض از سیره محمد(ص): از نظر قرآن، پیمودن راه پیامبر(ص) و دوری از روش و سیره آن حضرت از مصادیق ظلم است.(فرقان، آیه 27)
  15. اعراض از قرآن: از نظر قرآن، وحی الهی تفضل به انسان است. قرآن یکی از مهم ترین و اساسی ترین تفضلات الهی نسبت به انسان است. هر گونه اعراض از قرآن به معنای ظلم به خود و خدا است.(کهف، آیه 57؛ طه، آیات 99 و 100 و 111) پس کسی که تسلیم معارف و احکام الهی نمی شود و از آن اعراض می کند، ظالم است.(انعام، آیات 46 و 47؛ جن، آیات 13 و 14)
  16. اغواگری: اغواگری از دیگر مصادیق ظلم به دیگران است. از نظر قرآن، جنیان شیطانی (جن، آیات 6 و 14 و 15) و کافران و مشرکان از اغواگران هستند با اغواگری خودشان مردم را از راه حق و عدالت خارج می سازند.
  17. انکار خدا : از نظر قرآن، انکار خدا یا انکار قدرت خدا(اسراء، آیات 98 و 99)، انکار ربوبیت و پروردگاری خدا(رعد، آیات 5 و 6) و انکار الوهیت خدا و گرایش به بت پرستی(انبیاء، آیه 57 و 64 و 67؛ نوح، آیات 23 تا 28) از جمله مصادیق ظلم است.
  18. افراط و تفریط: افراط به معنای زیاده روی در هر چیزی در مقابله تفریط است که کوتاهی و کم گذاری است. هر دو از مصادیق خروج از عدالت و گرایش به ظلم است. از مصادیق افراط می توان افراط در انتقام(حج، آیه 60؛ شوری، آیه 40) اشاره کرد.
  19. رفتار نابهنجار: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر گونه رفتار ناشایست و نابهنجار مانند پذیرایی از مهمان دعوت شده(نساء، آیه 148؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 283، حدیث 296)، پیروی از هواهای نفسانی و شهوت و غضب(جاثیه، آیات 18 و 19)، نابهنجار نشان دادن ارزش های هنجاری الهی و فطری(اعراف، آیات 44 و 45)، ایجاد تفرقه به جای ایجاد وحدت و اتحاد، دو بهم زنی حتی با سوء استفاده از ارزش ها(توبه، آیات 107 و 109)، بازی با وحی و ارزش های الهی(انبیاء، آیات 2 و 3) و هم چنین هر گونه رفتار فاسقانه (اعراف، آیات 163 و 165) از مصادیق ظلم است.
  20. بدعت: بدعت و نوآوری در دین و ادخال چیزی که دینی نیست به نام دین، و تحریف حقایق دینی و تغییر و تبدیل اوامر خدا از مصادیق ظلم و ستم است که نسبت به خود و خدا و خلق می شود.(بقره، آیه 59؛ اعراف، آیه 162؛ شوری، آیه 21)
  21. ترک فعل: برخی از مردم کاری انجام نمی دهند و بر این باورند که مشق ننوشته هرگز غلط ندارد؛ بنابراین، هیچ کاری انجام نمی دهند تا صحیفه اعمالشان پاک و سفید باشد، اما از نظر قرآن، ترک فعل در جایی که لازم است تا کاری انجام شود، خود از مصادیق ظلم و ستم است. از جمله این ترک فعل ها می توان به ترک امر به معروف و نهی از منکر و سکوت در برابر اعمال زشت دیگران(اعراف، آیه 165)، ترک هجرت و ماندن در حکومت و سلطه و سیطره مشرکان و کافران(نساء، آیه 97)، ترک انفاق و نپرداختن سهم بینوایان از اموال(بقره، آیات 254 و 264 و 270)، ترک تضرع و انابه در پیشگاه خدا در هنگام سختی ها و دشواری ها (انعام، آیات 42 و 45) از جمله این ترک فعل هایی است که خود ظلم و ستم است.
  22. تکذیب حق و مصادیق آن: از نظر قرآن، هر کسی می بایست به تصدیق حق و مصادیق آن بر اساس فطرت و عقلانیت فطری بپردازد ، و کسی که به تکذیب حق و مصادیق آن می پردازد و آن را دروغ می شمارد و انکار می کند، در حقیقت ظلم کرده است. از جمله این تکذیب ها می توان به تکذیب حق(عنکبوت، آیه 68؛ زمر، آیه 32)، تکذیب دین حق(زمر، آیه 32)، تکذیب پیامبران(توبه، آیه 70؛ فرقان، آیه 37)، تکذیب آیات حق تعالی(انعام، آیات 33 و 157)، تکذیب قرآن(انعام، آیات 57 و 58 و 157)، تکذیب پیامبر(انعام، آیه 33)، تکذیب معجزات الهی(همان؛ اسراء، آیه 59) اشاره کرد.
  23. خوردن مال حرام: از نظر قرآن هر گونه حرام خواری از مصادیق خروج از عدالت و انجام ظلم و گرایش به آن است. پس خوردن مال مردم و تصرف نامشروع و باطل در اموال دیگران(نساء، آیات 29 و 30)، خوردن مال یتیم از سوی سرپرست به انگیزه های شخصی و با قصد عدم پرداخت آن(نساء، آیه 10)، باز پس ندادن اصل سرمایه رباخوران توبه کار(بقره، آیه 279) از مصادیق ظلم است.
  24. روابط نامشروع و زنا: از نظر قرآن، هر گونه روابط نامشروع و پاسخ به تمنای جنسی دیگران(یوسف، آیه 23) و ارتکاب زنا و شکستن حریم عفاف(همان) از مصادیق دیگر ظلم است.
  25. مفاسد اقتصادی: از نظر قرآن هر گونه مفاسد اقتصادی در قالب اسراف، تبذیر، کم فروشی، گران فروشی، رباخواری و مانند آنها از مصادیق ظلم است.(بقره، آیات 278 و 279؛ هود، آیات 84 و 94؛ انعام، آیه 141؛ اسراء، آیه 27)
  26. ولایت طاغوت : از نظر قرآن، ولایت تنها برای خدا و مظاهر اوست که معصومان(ع) باشند، پس هر گونه ولایت دیگری از جمله ولایت اهل کتاب از یهود و نصارا(مائده، آیه 51)، ولایت شیطان(کهف، آیه 50)، ولایت غیر خدا (اعراف، آیات 3 تا 5)، ولایت کافران معاند(توبه، آیه 23؛ ممتحنه، آیات 8 و 9) از مصادیق ظلم است. پس اگر غیر از ولایت الهی و مظاهر او که همان معصومان (ع) و نائبان خاص و عام آنان، ولایت دیگران ظالمانه است. بر همین اساس مراجعه به طاغوت و پذیرش ولایت حکمیت و قضاوت او نیز از مصادیق ظلم است.(نساء، آیه 64)
  27. رفتار مجرمانه : ریشه رفتارهای مجرمانه خروج از عدالت و حق به ظلم و باطل است که به سبب هواپرستی تحقق می یابد. از نظر قرآن، پیروی از هواهای نفسانی موجب می شود تا شخص از آراء و قوانین مبتنی بر حق و عدالت که قوانین فطری و الهی است، خارج شود و رفتاری مجرمانه داشته باشد.(بقره، آیه 145؛ نساء، آیه 135؛ قصص، آیه 50؛ جاثیه، آیات 17 تا 19؛ مائده، آیه 45)

البته از نظر قرآن، رفتارها و کردارها بلکه افکار و عقاید بسیاری از است که به سبب خروج از مدار حق و عدالت از مصادیق ظلم است که از جمله آنها کفر و شرک و نفاق در اعتقادات، غصب و کتمان حق و مانند آنها از دیگر مصادیق ظلم است که می بایست از آنها اجتناب کرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا