اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

طمع معنوی مطلوب از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

طمع و آزمندی در عرف و فرهنگ ایرانی – اسلامی، امری ضد ارزشی و ضد اخلاقی بلکه از رذایل اخلاقی است؛ در فرهنگ قرآنی، دو نوع طمع مطرح شده که نوعی از آن پسندیده و ارزشی و نوعی دیگر ناپسند و ضد ارزشی و ضد اخلاقی است.

اصولا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طمع در امور دنیوی، امری ناپسند و ضد ارزشی؛ و طمع در امور معنوی، امری پسندیده و ارزشی است.

پرسش این است که اگر طمع به معنای تمایل و گرایش نفس به چیزی است که استحقاق آن را ندارد؛ چگونه می توان طمع را ارزشی و پسندیده و اخلاقی دانست؟ نویسنده در این مطلب به این پرسش بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، پاسخ می دهد.

حقیقت طمع از نظر قرآن

طمع حالتی نفسانی است که آثار آن در اشکال گوناگون رفتاری خود نمایی می کند. طمع  در اخلاق به عنوان رذایل اخلاقی دسته می کنند. بنابراین وقتی از طمع سخن به میان می آید، رذیلت اخلاقی در اذهان تبادر می کند و کنش و واکنش شنونده به آن منفی است تا جایی که اگر به کسی گفته شود: طمع مکن! یا در قالب صفت و ملکه به او گفته شود: طمعکار، هرگز خوشحال نمی شود و احساس عزت و کرامت و شرافت به او دست نمی آید؛ زیرا صفت  طمعکار برای شخص هم چون آن است که به او گفته شود: خائن یا دروغگو یا ظالم یا بی وفا. پس از نظر توده مردم و عرف اجتماعی، چنین القاب و صفاتی به معنای فحش و دشنام و ناسزا است.

برخی از اندیشمندان طمع را به معنای تمایل و گرایش نفس به چیزی است که خارج از دست او است. طمع بیانگر فقر شخص به چیزی و امری است. بنابراین، در برابر طمع، استغنا است؛ زیرا وقتی مستغنی است یا احساس استغنا دارد، به چیزی طمع ندارد. به نظر می رسد نسبت طمع و استغنا همانند فقر و استغنا و فقیر و مستغنی است.

پس می بایست گفت طمع کار در نفس خویش احساس نوعی فقر و نداری دارد و در پی آن است تا آن فقر و نداری خویش را از میان بردارد و به چیزی دست یابد که برایش دست یافتنی نیست و استحقاق آن را ندارد. در برابر مستغنی احساس می کند که هیچ نیازی در نفس خویش نمی بیند ، بنابراین طمع به چیزی ندارد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، احساس استغنا از سوی انسان خطرساز و عامل طغیان ورزی است؛ بنابراین انسان می بایست هماره فقر هویتی و ذاتی خویش را بشناسد و به خدای غنی حمید توسل جوید و با اتصال به خدای غنی حمید به استغنای حقیقی برسد که در سایه عبودیت به دست می آید.(فاطر، آیه 15؛ علق، آیات 6 و 7) پس اگر احساس استغنا ارتباطی با عبودیت نداشته باشد، خطر عظیم طغیان را به دنبال خواهد داشت که خود هلاکت و شقاوت ابدی را در پی دارد.

از نظر قرآن، طمع در نفس بیانگر احساس فقر و نداری است و شخص بر آن است تا به شکلی احساس فقر و نداری خویش را جبران کند و با رسیدن و دست یابی به چیزی که مستحق آن را ندارد، نفس خویش را از فقر برهاند و به استغنا برسد. این حالت از این جهت ارزشی است که نفس انسان برآن است تا کمبود و فقر خویش را با اتصال به خدا برطرف کند. این نوع استغنا خواهی به سبب آن که از طریق عبودیت به دست می آید، امری ارزشی است.

اما اگر مراد از طمع، جبران فقر و نداری مادی و دنیوی و طلب استغنا و بی نیازی به هر شکلی است، در حالی که مستحق آن نیست، چنین حالت نفسانی ضد ارزشی بلکه از مهلکات نفس و از آثار دنیاپرستی است. پس همان طوری که طمع نخست، جزو فضائل است؛ زیرا نفس بر آن است تا با ارتباط با کمال مطلق و خدای سبحان، خود را از نقص و کمبودی برهاند و به کمالی برساند که حتی مستحق آن نیست؛ در برابر طمع دوم که در ساحت امور مادی و دنیوی است، نوعی رذیلت و بلکه از مهلکات نفس انسانی است؛ زیرا انسان را به کارهایی وادار می سازد که موجب هلاکت او و گرفتاری در شقاوت ابدی و دوزخ است. پس اگر طمع در امر معنوی و اخروی چون دست یابی به بهشت، امری ارزشی است؛ مع در امر مادی دنیوی از رذایل اخلاقی و امری ضد ارزشی است.

بنابراین، از نظر قرآن، طمع می تواند به دو قسم ارزشی و ضد ارزشی دسته بندی شود. طمع در امر معنوی و اخروی چون کمالات و دست یابی به بهشت امری مستحسن و ارزشی است(اعراف، آیه 46)، حتی اگر شخص مستحق آن نباشد، ولی چون طمع به این امور، گرایش به کمالات است، امری مطلوب و پسندیده و مورد ستایش خدا است؛ اما طمع در امر مادی و دنیوی چون ثروت و مقامات دنیوی و اعتباری، نه تنها مستحسن نیست، بلکه مذموم و ضد ارزشی است.

به هر حال، هر چند که طمع در اصل تمایل و گرایش نفس به امری است که مستحق آن نیست(التحقیق، مصطفوی، ج 7، ص 119)، اما اگر در امر معنوی و اخروی باشد، از نظر قرآن ارزشی و نیک و مستحسن، و اگر در امر مادی و دنیوی باشد، امری ضد ارزشی و مذموم است.

طمع به فضل الهی در دنیا و آخرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر انسان در دنیا طمع داشته باشد تا خدا به او چیزی از مقامات معنوی  وکمالات بخشد، بی آن که کاری کرده باشد تا مستحق آن باشد، این طمع امری پسندیده و ارزشی است؛ زیرا طمع کار با آن که مستحق نیست؛ ولی به ضعف و فقر خویش در کمالی آگاه است و خدا را به عنوان خاستگاه کمال می شناسد و از خدا می خواهد تا او را به آن کمال برساند. بنابراین، در قالب دعا و نیایش یا توسل و شفاعت جویی از خدا می خواهد تا آن کمال را به او بخشد و او را به مقامی برساند که ندارد و این گونه به غنای حمید، به استغنای می رسد که مطلوب و مقبول است.

به سخن دیگر، خدا به حسن الظن افراد مومن می نگرد؛ و چون طمع کار هر چند که خود و کارش ایمان ندارد، و خود را ناقص و کارش را معیوب و غیر قابل ارزشگذاری می داند، اما خدا را رحمان و رحیم می داند و به تفضل الهی چشم دوخته است. پس خدا به حسن الظن با او برخورد می کند و طمع کار را با آن که مستحق کمالی نیست، مورد عنایت قرار داده و به او از فضل خویش عطا می کند.

پس اگر از نظر قرآن طمع در زیاده که همان حرص و آزمندی است، در امور مادی و ثروت و مقامات اعتباری دنیا بی ارزش و ضد اخلاقی است(مدثر، آیات 11 تا 15)؛ اما طمع در امر معنوی و اخروی نه تنها ضد ارزشی نیست؛ بلکه ارزشی است؛ زیرا این شخص دنبال کمالات است.

اصولا از نظر قرآن، عامل این که مومن هماره دست به دعا و نیایش است، همین طمع اوست به چیزی که مستحق آن نیست، ولی حسن الظن و گمان نیک او به خدا موجب می شود تا از خدا چیزهایی را بخواهد که مستحق نیست و خدا به حسن الظن بنده  ونیک گمانی و خوش گمانی او با او معامله می کند و دعایش را مستجاب می کند و به او چیزی را می بخشد که مستحق آن نیست. آن همان طمع است که در آیات قرآنی به عنوان امری مثبت مورد تاکید قرار گرفته است.(اعراف، آیه 56؛ سجده، آیه 16)

پس آن چه انگیزه اصلی در دعا است، طمع به خدا از سوی مومنان است و همین امر موجب می شود تا مومن اگر گناه و خطایی کرده طمع در مغفرت و آمرزش از سوی خدا داشته و حتی طمع دارد نه تنها خدا او را بیامرزد بلکه به او عطا و تفضلی نیز داشته باشد؛ همین امر درباره طمع حضرت ابراهیم(ع) بر آمرزش خویش در قیامت موجب می شود تا دست به نیایش و دعا بردارد و از خدا مغفرت بخواهد.(شعراء، آیه 82)

از نظر قرآن، طمع و خوف هر چند که عبادت تجار و بردگان است، ولی مطلوب در پیشگاه خدا است و از نظر قرآن لازم است که مومنان با طمع و خوف به درگاه خدا بروند و دعا و نیایش کنند.(اعراف، آیه 56؛ سجده، آیه 16)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طمع اصحاب اعراف برای ورود به بهشت در حالی مستحق آن نیست، خود بیانگر حسن الظن آنان به خدا و رهایی از شقاوت به سعادت به تفضل الهی است(اعراف، آیه 46)؛ زیرا هر دو جمله «لم یدخلوها» و «هم یطمعون» حال برای اصحاب الجنه است؛ یعنی با این که طمع ورود به بهشت دارند که مستحق آن نیستند، اما هم چنان نگران اوضاع خویش هستند که در حسابرسی دوزخی نشوند.(المیزان، ج 8، ص 129)

رحمت الهی خاستگاه طمع معنوی برای محسنین

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خاستگاه طمع معنوی در انسان، توجه مومنان به رحمت الهی است که خدا نسبت به محسنان دارد. به سخن دیگر، هر چند که ریشه طمع همان رحمت الهی نسبت به مومنان است؛ ولی اگر دقت شود، این رحمت تنها به کسانی تعلق می گیرد که «محسن» باشند؛ زیرا خدا می فرماید: ادعوه خوفا و طمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین؛ خدا را خوف و طمع بخوانید؛ زیرا رحمت خدا قریب به محسنین است.(اعراف، آیه 56)

پس اگر مومن به مقام احسان نرسیده و احسان ملکه و مقوم ذات آنان نشده باشد، چنین طمع نسبت به خدا صحیح نیست؛ زیرا رحمت الهی قریب به محسنین است.

چنان که گفته شد، حقیقت احسان خود را در عبودیت و عبادت خدا نشان می دهد و آن برای کسی است که خود را در محضر خدا می بیند و خدا در دلش حضور دارد؛ از همین رو، گفته شده است: الاحسان ان تعبد الله کانک تراه و ان لم تراه فانه یراک؛ احسان آن است که خدا را چنان عبادت کنی که گویی خدا را می بینی و اگر او را نمی بینی بدانی که خدا تو را می بیند.

پس وقتی از احسان حقیقی و محسنین سخن به میان می آید، شخصی است که فلسفه و سبک زندگی او در قالب دایم الذکر بودن تعریف شده و همه هستی او با خدا و در محضر و حضور او شکل می گیرد. البته این احسان جلوه هایی دارد که نماز و انفاق مالی از مهم ترین آنها است.(ذاریات، آیات 15 تا 23)

مهم ترین مصادیق طمع معنوی صحیح

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طمع معنوی نیز می تواند صحیح یا ناصحیح یعنی به جا و بی جا باشد. از نظر قرآن انسان نسبت به امور معنوی می تواند طمع داشته باشد، ولی خدا این طمع را هماره ممدوح نمی شمارد، بلکه برخی ممدوح و برخی مذموم است. از نظر قرآن، طمع معنوی صحیح و به جا بر اساس شرایطی است؛ پس اگر شرایط باشد، طمع معنوی نه تنها از سوی خدا مذموم و ضد ارزشی نیست، بلکه نیک و ارزشی است تا جایی که خدا بدان ترغیب و تشویق کرده است.

البته از نظر قرآن، اولا طمع نیک و ارزشی می بایست در دنیا باشد و نسبت به اموری معنوی؛ ثانیا این طمع می بایست در چیزی یا کسی باشد که به نوعی لیاقت و شانیت را نشان داده باشد و علیه آن گام بر نیاورد؛ ثالثا اگر این طمع معنوی در آخرت باشد، انسان می بایست دست کم کاری برای آن انجام داده باشد. پس شخص می تواند در آخرت طمع این را داشته باشد تا خدا اگر نقصی دارد از او بردارد و آن را بر طرف کرده و نقص در کمالی را به اتمام برساند؛ چنان مومنان طمع دارند که خدا نور آن را در آخرت اتمام کند.

از نظر قرآن، مهم ترین مصادیق طمع صحیح معنوی و به جا عبارتند از:

  1. طمع اصحاب اعراف: از نظر قرآن، اصحاب اعراف در قیامت، طمع رفتن را به بهشت را دارند؛ زیرا آنان هر چند که در آخرت چیزی را می خواهند که مستحق آن نیستند؛ ولی آنان کسانی هستند که ایمان و عمل صالح داشته اند، ولی به سطحی نبوده که آنان را به بهشت ببرد. اعمال آنان نیز طوری نبوده که شایسته دوزخ باشند؛ بنابراین نوعی رفتاری داشته اند که آنان را میانه قرار داده است. چنین افرادی منتظر هستند تا با شفاعت اهل شفاعت از معصومان(ع) وارد بهشت شوند. چنین طمعی از سوی اصحاب اعراف از نظر قرآن، امری پسندیده است(اعراف، آیه 46)؛ زیرا هر دو جمله «لم یدخلوها» و «هم یطمعون» جمله حالیه برای «اصحاب الجنه» است؛ یعنی طمع ورود به بهشت از سوی آنان جزو موارد ممدوح است.(المیزان، ج 8، ص 129)
  2. طمع مومنان مسیحی: از نظر قرآن، طمع مومنان مسیحی برای ورود به بهشت به عنوان مومنان به پیامبر(ص) و قرآن، از جمله طمع های معنوی ممدوح و مستحسن است(مائده، آیه 84)؛ زیرا بقه قرینه سیاق و مفاد آیه 82، این سخن و گفتار مسیحیان است که چنین طمعی دارند.
  3. طمع اجابت دعا: از مهم ترین مصادیق طمع صحیح و مستسحن می توان به طمع اجابت دعا و نیایش از سوی خدا اشاره کرد.(اعراف، آیه 56؛ سجده، آیه 16) همین طمع موجب شده که حضرت ابراهیم (ع) خواهان طمع در آمرزش از سوی خدا شود(شعراء، آیه 82) و مومنان خواهان اتمام نور ناقص خویش شوند که به سبب اعمال و ایمان ناقص به قیامت برده اند.(تحریم، آیه 8) از نظر قرآن، طمع همراه با خوف به درگاه خدا در هنگام دعا امری ممدوح و مستحسن بلکه لازم و ضروری است؛ زیرا خوف و رجا مهم ترین عامل اعتدال انسان و اصلاح امور در زندگی است.(اعراف، آیه 56)
  4. طمع در آمرزش خدا: مومنانی که به دلایلی خطا و گناهی داشته یا حتی بی دین بودند و به دین وارد شده اند، این طمع را دارند که خدا از آنان بگذرد و گناهان ایشان را بیامرزد. از جمله این طمع ها می توان به طمع ساحران مومن اشاره کرد که قبل از ایمان علیه موسی(ع) و در کنار فرعون بودند، اما با بصیرت یابی ایمان آورده و طمع مغفرت گناه داشتند.(شعراء، آیه 51)

مهم ترین مصادیق طمع معنوی غیر صحیح

چنان که گفته شد، طمع ممدوح و صحیح و به جا، طمعی است که دارای شرایط باشد؛ اما اگر شرایط در آن فراهم نباشد، چنین طمعی مذموم است. از نظر قرآن، ممکن است که برخی از افراد نسبت به امر معنوی طمع داشته باشند، دارای شرایط پیش گفته نیست یعنی یا در دنیا نیست، یا کاری برای آن انجام نداده است؛ چنین طمع کاری مذموم و ضدارزشی و بی جا و غیر صحیح است. از همین رو، این دسته از طمع ها جزو مصادیق طمع ارزشی نیست، هر چند که طمع معنوی باشد. از جمله مهم ترین مصادیقی که قرآنی برای طمع معنوی بی جا بیان کرده و آن را نیک و پسندیده نشمرده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ایمان عالمان تحریف گر: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طمع نسبت به ایمان آوری کسانی که عالمان تحریف گر هستند و با بدعت در دین و تغییر محتوا و مفاهیم آن به جنگ علنی خدا رفته اند، چنین طمعی بی جا و مذموم است؛ زیرا هر چند که این طمع در دنیا و نسبت به امر معنوی چون ایمان است، اما چون عالمان تحریف گر کاری برای ایمان انجام نمی دهند، بلکه علنا و عملا و عامدا علیه دین برخاسته اند، نمی توان طمع داشت که این افراد ایمان بیاورند، بلکه در ضلالت خویش باقی مانده و به هلاکت می رسند و به دوزخ می روند.(بقره، آیه 75)
  2. بهشت برای کافران: برخی از کافران با این که علیه ایمان و اسلام و خدا هستند، ممکن است طمع داشته باشند که به بهشت بروند؛ چنین طمعی هر چند که معنوی است، ولی بی جا است.(معارج، آیات 36 و 38)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا