اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیفلسفیمعارف قرآنی

عبرت های روزگار از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

عبرت به حوادث و رخدادهایی می گویند که به سبب سلسله علل ایجادی، قابل تکرار است. بنابراین، پندگیری و پندپذیری از آن اهمیت دارد؛ زیرا همان گونه که رخدادی یک بار اتفاق افتد، می تواند با تحقق همان سلسله علل ایجادی تکرار گردد و آثاری مشابه آثار گذشته را به دنبال داشته باشد. البته واژه عبرت گیری از تاریخ به معنای عبرت گیری از حوادث تاریخی که بر اساس سنت ها و قوانین ثابت الهی قابل تکرار است، در بیش تر موارد نسبت به حوادث تلخ و ناخوشایند به کار می رود، ولی در اصل واژه چنین معنای نهفته نیست، بلکه اعم از تکرار حوادث تلخ خواهد بود و می تواند حوادث شیرین با آثار مثبت و خوشایند را نیز در بر گیرد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، نظام هستی بر مدار و محور سنت ها و قوانین ثابت ساماندهی شده است. این سنت ها و قوانین تکوینی در جان و جامعه و جهان جاری و ساری است و می تواند با تحقق علل و اسباب ایجادی، دوباره بلکه بارها تکرار شود. به این معنا که هر گاه علت یا علل ایجادی هر حادثه و رخدادی فراهم آید، دوباره تکرار می شود. به عنوان نمونه سنت جاذبه از قوانین ثابت تکوینی است که در جهان تکوین مادی دنیوی هماره تکرار می شود. آشنایی و شناخت این سنت ها و قوانین ثابت الهی در هستی به انسان کمک می کند تا بتواند نه تنها به تحلیل و تبیین حوادث و رخدادهای گوناگون بپردازد، بلکه می توان بر اساس آن، پیش بینی ها و توصیه هایی نیز ارایه داد. اهتمام به توصیه ها همان عبرت گیری و پندپذیری است که در آیات قرآن به عنوان عبرت از آنها یاد شده است.

عبرت ها، توجه به تکرار حوادث و آثار آن

واژه عبرت، اسم مصدر از «اعتبار» از ریشه «عبر» است. عبر در اصل لغت عربی به معنای گذشتن از حالی به حالی دیگر است. عبور کردن از خیابان و نیز تعبیر رویا به معنای عبور دادن امری به امری دیگر برای کشف حقیقت است. در رویا معبر خواب تلاش می کند تا با تعابیری که رویابین دارد، عنصر حقیقی رویا را کشف کرده و با عبور کردن از ظاهر به باطن حقیقت را به دست آورد. در تحلیل های علمی و عقلی نیز نوعی شبیه این حالت از سوی اندیشمندان انجام می گیرد؛ زیرا شخص اندیشمند تلاش می کند تا با عبور از محسوس به غیر محسوس برسد و آن را در قالب قوانین ثابت تبیین و تحلیل نماید.

در حقیقت، کشف قوانین ثابت از رخدادهای جزیی که تکرار پذیر هستند، به اندیشمندان کمک می کند تا با عبور از ظاهر به باطن و ملک به ملکوت آن چیز برسد و تجربی با عقلی پیوند بزند که از مانایی و پایی برخوردار است.

به سخن دیگر، از نظر قرآن، هر چند که حوادث و رخدادها هماره شخصی و با ویژگی های قضیه شخصیه است؛ اما از آن جایی که حوادث و رخدادها دارای سلسله علل و اسباب ایجادی در چارچوب قوانین و سنت های الهی حاکم بر هستی است، به طور تکوینی می تواند قابل تکرار باشد. این تکرار پذیری و کشف قانون عام و جامع عقلی از درون قضایای شخصی همان چیزی است که از آن به «عبرت» یاد می شود.

پس به قضایای و حوادثی عبرت می گویند که به انسان پند می دهد و توصیه هایی را ارایه می کند ؛ زیرا دارای یک سلسه علل است که به عنوان سنت الهی تکرار می شود.

در آموزه های قرآنی برای بیان این حقیقت، تنها از واژه عبرت و مشتقات آن استفاده نشده ، بلکه واژگانی دیگر چون «مَثَل»، کذلک، آیه، ذکر، نظر و مانند آنها استفاده شده است. در حقیقت انسان عبرت گیر کسی است که به حوادث و رخدادها به عنوان یک قضیه شخصیه نگاه نمی کند، بلکه با تفقه و ژرف نگری در احوال و اوضاع آن تلاش می کند تا قانون کلی را کشف کرده و توصیه هایی را بر اساس آن ارایه دهد؛ زیرا سنت ها و قوانین ثابت الهی تغییرناپذیر و تبدیل ناپذیر است. کشف این سنت  ها و قوانین امکان پیش بینی و تکرار هر چیزی را می دهد و دفع و رفع را برای انسان عاقل و خردمند مومن فراهم می آورد.

آثار عبرت گیری از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومن خردمند کسی است که از حوادث و رخدادهای پیرامونی عبرت می گیرد؛ زیرا سنت ها و قوانین الهی را می شناسد و بر این باور و اعتقاد است که اگر علل و اسباب آن را فراهم آورد، دوباره آن رخداد تکرار خواهد شد، خواه مثبت باشد و خواه منفی.

  1. معادشناسی و معادگرایی: مومنان خردمند با مشاهده حیات دنیوی و نشئه کنونی، می تواند نشئات دیگر به ویژه نشئه آخرت را بشناسد؛ زیرا نشئه دنیا هر چند که تنزلات بسیاری دارد، ولی جلوه ای از تجلیات قوت و قدرت الهی است. پس خدایی که در این نشئه پست دنیوی این همه نمایش قدرت می دهد، در نشئات دیگر چون برزخ و آخرت چه قدرتی را به نمایش خواهد گذاشت. مومنان از این نشئه دنیوی عبرت گرفته و با معاد و نشئه آخرت آشنا شده و شناخت به دست می آورد، اما کسانی که گرفتار سفاهت و سبک مغزی هستند، هیچ تذکر و عبرتی از آن نمی گیرند.(واقعه، آیات 60 تا 62؛ مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 337)
  2. ولایت شناسی و ولایت گرایی: مومنان خردمند هم چنین با مشاهده در آیات الهی و رخدادها و وقایع دنیوی نسبت به ولایت الهی بر هستی نیز آگاهی و شناخت می یابند و قدرت ولایت الهی را در می یابند.(انعام، آیات 127 و 128)
  3. قدرت و اقتدار الهی: تکرار امور در دنیا هم چون تکرار نظام مند روز و شب، چهار فصل، گردش ستارگان و خورشید و ماه و امور دیگر، برای کسانی که خواهان عبرت گیری هستند، و اراده آن دارند، تکرار این امور بیانگر قدرت و اقتدار الهی در هستی است که هرگز از مدار قانون خارج نمی شود و هیچ تغییری و تبدیلی در آن راه نمی یابد.(فرقان، آیه 62) چنین اقتدار و قدرت الهی به این معنا است که انسان می بایست به چنین خدایی تکیه کند که هستی را بر مدار قانون اداره و مدیریت می کند.
  4. بصیرت یابی: حوادث و رخدادها معلول علل و اسبابی است که شناخت آنها به ما کمک می کند تا به نقش رفتارها و اعمال خویش آگاه شویم و بدانیم که اگر رفتاری نابهنجار انجام شود، آثاری دارد که تکرار آن رفتار و اعمال همان آثار مخرب و زیانبار را به دنبال خواهد داشت. به عنوان نمونه یهودیان رفتاری را در پیش گرفتند که به دست خویش و دست مومنان شهر و کاشانه خویش را نابود کرده و در نهایت آواره و سرگردان شدند. از نظر قرآن تکرار این رفتار، همان آثار را خواهد داشت. پس کسی که به حوادث و رخدادها از نظر عبرت گیری بنگرد و در آن بصیرت یابد، می توانند علل و عوامل و اسباب ایجادی را بشناسد و از تکرار آن جلوگیری نماید.(حشر، آیه 2؛ بقره، آیه 243؛ غافر، آیات 30 و 31)

شرایط و بسترهای عبرت گیری

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی از حوادث و رخدادها عبرت نمی گیرد، بلکه تنها کسانی از آنها عبرت می گیرند و تلاش می کنند تا علل و اسبابی را فراهم آورند که آثار مثبت دارد، و از علل و اسبابی اجتناب کند که آثار منفی دارد:

  1. ایمان به سنت های الهی: کسی از حوادث و رخدادها عبرت می گیرد که به سنت های الهی ایمان دارد و بر این باور و اعتقاد است که قوانین و سنت هایی ثابت در هستی است که حاکم بر جان و جامعه و جهان است. کسی که برای جهان آفریدگار و پروردگاری قایل است و بر این باور است که خدای متعال برای هر چیزی غایتی قرار داده تا در چارچوب سنت و قانونی به آن برسد و هدایت فطری تکوینی برای آن قرارداده(طه، آیه 50) در هر چیزی دنبال قانون و سنت حاکم می گردد. از همین روست که به تقلب الهی نسبت به شب و روز ایمان دارد و آن را در چارچوب سنت و قانونی می داند. چنین اهل ایمانی است که از حوادث و رخدادها عبرت می گیرد؛ زیرا قوانین و سنت های الهی را می شناسد و به آنها عنایت دارد.(توبه، آیه 44؛ اعراف، آیه 2؛ نمل، آیه 86؛ روم، آیه 37)
  2. بصیرت: از مهم ترین شرایط عبرت گیری، داشتن بصیرت و توانایی رویت قلبی است. کسی که دارای بصیرت و بینش صحیح است، می تواند علل و اسباب رخدادها را تحلیل و تبیین کرده و مناسب با آنها توصیه هایی را ارایه دهد که بازدارنده یا ترغیب کننده است.(آل عمران، آیه 13؛ هود، آیه 24؛ نور، آیه 44؛ حشر، آیه 2)
  3. خردمندی لبیب: از نظر قرآن کسی که بطون و ملکوت و مغز هر چیزی را می شناسد و از ظاهر به بطن و از ملک به ملکوت و از پوسته به مغز می رسد، از کسانی هستند که می توانند از رخدادها و حوادث جزیی عبور کرده و قوانین ثابت آن را دریابد و توصیه های مناسب را ارایه دهد.(بقره، آیه 269؛ زمر، آیه 21؛ آل عمران، آیات 7 و 190)
  4. نظر تفکری: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نظر به معنای دقت در چیزی و عبور از ظاهر به باطن، موجب می شود تا نوعی نگره تفکری در شخص ایجاد شود و به رخدادها و علل آن توجه یابد و در جستجوی تحلیل و تبیین آنها برآید و توصیه هایی را ارایه دهد که از تکرار ناخوش جلوگیری کرده و به تکرار خوشایند کمک و یاری رساند.(یونس، آیه 10؛ ق، آیه 6؛ انبیاء، آیه 30؛ غاشیه، آیات 17 و 18)
  5. خشیت: خشیت به معنای خوف و ترس عالمانه است. از نظر قرآن کسی قدرت تحلیل و تبیین و توصیه رخدادها را دارد و می تواند توصیه مناسب بدهد که اهل خشیت عالمانه نسبت به خدا باشد و بتواند حقایق هستی را بر اساس قوانین الهی تبیین کند.(طه، آیات 2 و 3؛ اعلی، آیه 10) از نظر قرآن کسی که نسبت به وعیدهای الهی خوف عالمانه دارد و از مقام جلالی و جباریت خدا هراسان است، از امور عبرت می گیرد.(ق، آیه 45؛ انبیاء، آیات 48 و 49؛ رعئ، آیات 19 و 21؛ عبس، آیات 4 و 9)
  6. انابه حقیقی: واژه انابه در حقیقت به معنای انقطاع و بریدن است. از نظر قرآن، کسی که خدا را می شناسد، تنها به او گرایش داشته و از خلق می برد و به او می پیوندد. پس حقیقت انابه بریدن از خلق و پیوستن به خالق است. چنین شخصی اهل تفکر و دقت نظر در حوادث و رخدادها است و می تواند با تحلیل و تبیین به توصیه هایی برسد که عامل بازدارنده یا ترغیب کننده با علل و اسباب با توجه به خوشایندی یا ناخوشایندی رخداد باشد.(ق، آیات 6 تا 8؛ سباء، آیه 9؛ غافر، آیه 13)
  7. تقوا: از نظر قرآن، متقی کسی است که در گام نخست، بر اساس هدایت فطری تکوینی عمل و رفتار می کند؛ زیرا نرم افزار هدایت فطری تکوینی، قدرت شناخت و گرایش صحیح نسبت به حق و مصادیق آن را می بخشد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10) چنین شخصی از نظر قرآن متقی به تقوای فطری است که بستر بهره مندی از هدایت تشریعی وحیانی نقلی را به شخص می بخشد.(بقره، آیات 2 تا 5) در حقیقت این عقل فطری و تقوای فطری است که توانایی شخص را برای درک و فهم حقایق ایجاد می کند. از نظر قرآن، متقین کسانی هستند که با عقل فطری و رشد یافته به هدایت نقلی(حجرات، آیه 7) و رها شده از سفاهت(بقره، آیه 130) می توانند علل و اسباب رخدادها را بشناسد و تحلیل و تبیین کرده و توصیه ای مناسب ارایه دهند.(آل عمران، آیات 137 و 138) از نظر قرآن افرادی که فاقد عقلانیت فطری هستند یا آن را دفن و دسیسه کرده اند، هم چون چارپایان بلکه پست تر از هستند و توانایی شناختی و گرایشی صحیح را ندارند و نمی توانند عبرت بگیرند؛ زیرا ممکن است آنان به چشم سر ببیند، ولی چشم دل آنان کور و نابینا است و قدرت تحلیل و تبیین ندارند و توصیه هایی که ارایه می دهند بر خلاف حقانیت است و نمی توانند موجب رهایی آنان یا دیگران شود.(حج، آیات 45 و 46) به هر حال متقین اهل عبرت گیری از حوادث هستند.(حاقه، آیات 43 و 48)
  8. سلامت نفس و قلب: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی می تواند به تحلیل و تبیین و توصیف دقیق و صحیح رخدادها بپردازد که از سلامت نفس و قلب برخوردار باشد و بتواند بر اساس هدایت های تکوینی فطری عقلی و تشریعی نقلی وحیانی حقایق را بشناسد و گرایش های خویش را سامان دهد. اما اگر نفس بیمار شود و دفن و دسیسه یا مانند کافر و منافق مطبوع و مختوم باشد(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15) نمی تواند تحلیل و تبیین دقیقی از رخدادها داشته و عبرت بگیرد و توصیه هایی مناسب و صحیحی داشته باشد؛ زیرا این قلب سالم و سلیم است که می تواند حقایق را ادراک کند و تعقل نماید.(حج، آیات 45 و 46) از نظر قرآن کسی که دارای قلب سالم باشد، می تواند به عقلانیت فطری خویش خوب و بد و زشت و زیبا و دانایی و نادانی را بشناسد و ارزشگذاری کند؛ در حالی که نفس و قلب بیمار و مختوم و مطبوع این گونه نیست و ناتوان از عبرت گری و تذکر است.(غافر، آیه 58)
  9. حق شنوایان: از نظر قرآن، دو عامل اصلی است که می تواند نقش مهم در عبرت گیری انسان داشته باشد؛ زیرا انسان یا می بایست قلب سالم داشته باشد که با تعقل و عقلانیت حقایق را بشناسد و تحلیل و تبیین کند و توصیه مناسب بدهد، یا می بایست گوش شنوا داشته باشد که سخنان عاقلان گوش فرادهد و از آن بهره مند شود. از این روست که تنها انسان با عقل فطری و نقل وحیانی می تواند نجات یابد.(ملک، آیه 10) خدا در قرآن بارها به این نکته توجه می دهد که تنها کسانی که دارای قلب هستند و تعقل می کنند یا گوش شنوا دارند می توانند نجات یابند و از امور عبرت گیرند.(ق، آیات 36 و 37) القای سمع به معنای گوش شنوا به سخنان حق عاقلان است و «اذن واعیه» نیز همان کارکرد را دارد؛ زیرا این شنوایی به قلب باز می گردد که شنیده ها را چون دیده ها و مشهود یافته و بدان گرایش می یابد و از آن عبرت می گیرد.(حاق، آیات 4 تا 7 و 9 تا 12)
  10. اهل شکر: شاکران کسانی هستند که به دلیل نگره تحلیلی به امور و مسائل و قرار دهی هر چیز در جایگاه حق خودش به معنای شکر عملی، نسبت به امور تحلیل و تبیین می کند و از رخدادها و حوادث عبرت می گیرد.(ابراهیم، آیه 5؛ لقمان، آیه 31؛ شوری، آیه 33)
  11. صبر: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، صبر بر اساس، خبر و آگاهی و علم شدنی است.(کهف، آیه 68) خواه این علم و آگاهی و خبرداری به شکل علم کلی بدون تفصیل باشد و خواه به شکل علم جزیی و معرفتی. پس کسی که علم و خبری نسبت به موضوعی ندارد، نمی تواند صبر ورزد؛ چنان که حضرت موسی(ع) نسبت به کنش های خضر(ع) نتوانست به سبب فقدان خبر صبر کند.(همان) از نظر قرآن، صبر مومنان به سبب آن است که نسبت به مشیت حکیمانه الهی علم کلی دارند هر چند به تفصیل خبری ندارند. آنان بر این باورند که خدا هر کاری را انجام می دهد، بر اساس مشیت حکیمانه ای است که به نفع و سود مخلوق است که او را به رحمت آفریده است.(هود، آیه 119؛ حدید، آیات 22 و 23) بنابراین، در اطاعت خدا صبر می ورزند و نسبت به مصیبت صبوری دارند و در برابر معصیت صبر می کنند و خود را از گناه حفظ می کنند. این بدان معناست که مومنان می توانند از حوادث و رخدادهای تلخ در زندگی فردی و جمعی و اجتماعی عبرت گیرند و آن را بر اساس مشیت حکیمانه الهی تحلیل و تبیین کرده و توصیه کنند. آنان می دانند که مصیبت ها یا از باب ابتلاء است یا از باب کیفر و مجازات و تنبیه و توبه و بازگشت به خدا. پس آنان از رخدادهای روزگار درس می گیرند.(ابراهیم، آیه 5؛ لقمان، آیه 31 ؛ سباء ، آیه 19؛ شوری، آیه 33)
  12. عبودیت: کسی که خود را عبدالله می بیند و هدف از خلقت انسانی را در عبودیت می جوید که برای او خلافت به دنبال دارد(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 30) از حوادث و رخدادها درس عبرت می گیرد؛ زیرا می داند که خدا هر کاری را انجام می دهد بر اساس سنت ها و قوانین حکیمانه ای است که سود آن به خود انسان می رسد.(انبیاء، آیات 83 و 84)
  13. عقل و تعقل: از نظر قرآن، عقل فطری قدرت شناخت و تشخیص حق و باطل و گرایش به حق و گریزش از باطل را دارد. همین توانایی موجب می شود تا عاقل بتواند حوادث و رخدادها را تحلیل و تبیین کرده و سنت ها و قوانین ملکوتی و باطنی آن را بشناسد و توصیه های مناسب ارایه دهد.(طه، آیه 128؛ عنکبوت، آیات 31 و 35؛ ق، آیات 36 و 37)
  14. علم: از دیگر اموری که در عبرت گیری موثر است، علم به حقایق امور است. چنان که گفته شد، خبر گیری به معنای کارشناسی در امور حوادث موجب می شود تا شخص به تحلیل امور و حوادث پرداخته و تنها به ظاهر آن بسنده نکند. کسی که علم احاطی و خبر کارشناسی ندارد، نمی تواند در حوادث صبور باشد. صبر در حوادث و رخدادها تابع علم و خبر است؛ پس می بایست گفت که علم و خبر نقش اساسی در تحلیل و تبیین حقایق داشته و توصیه ها را بر اساس سنت ها و قوانین ارایه دهد.(نمل، آیات 50 تا 52)
  15. نشانه شناسی: برخی از افراد انسانی نشانه شناس هستند، مانند کسانی که در علم باستان شناسی کار می کنند یا زمین شناسی خبره هستند، آنان بر اساس نشانه ها امور را تحلیل و تبیین کرده و توصیه می دهند. امروز علم نشانه شناسی در هواشناسی و علوم دیگر کاربرد بسیار سازنده ای دارد. آنان می توانند زمان باران و توفان و سیل را پیش بینی کنند یا زمین شناسان می توانند زمان لرزه را با نشانه های حتی اگر شده در زمانی بس کوتاه به زمین لرزه پیش بینی کنند. از نظر قرآن، کسانی که «متوسم» هستند و به «وسمه» و «سمه» یعنی نشانه ها توجه دارند، می توانند حوادث و رخدادها را تحلیل و تبیین کرده و توصیه مناسب دهند.(حجر، آیات 74 و 75) باید توجه داشت که «متوسم» به کسی گفته می شود که در علامت ها و نشانه به دقت بنگرد و در بروز و ظهور حوادث و عواقب آن هوشمندانه نظر افکند.(مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 527)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا