اخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

زن و شوهر، لباس يكديگر

به جرأت مي توان گفت كه مهم ترين رابطه ميان دو موجود پس از رابطه انسان و خدا، رابطه اي است كه ميان زن و شوهر وجود دارد. اين رابطه چنان اساسي و ارزشي است كه بي آن شايد انسان، مفهوم انسانيت خويش را از دست مي داد و از دايره آن چه اكنون است، بيرون مي رفت، زيرا اين رابطه تنها يك رابطه جنسي براي ارضاي شهوت و يا توليد نسل نيست كه اگر اين گونه بود، رابطه آنان همانند ديگر جانوران موجود بر روي كره زمين مي بود. اين در حالي است كه قرآن، رابطه ميان زن و شوهر را رابطه اي فراتر از هر رابطه ديگر در راستاي تحقق آرامش و مودت و محبت مي داند.

به سخن ديگر، رابطه اي كه ميان زن و شوهر وجود دارد، رابطه اي بيرون از مرزهاي مادي است و در حوزه روابط معنوي و روحي قرار مي گيرد. از اين رو برخلاف انديشه هاي غربي، در نگرش قرآني، روابط زن و شوهر از مرزهاي عقد و قرارداد فراتر رفته و در حوزه عشق، عواطف و احساسات معنا مي يابد و فقدان اين رابطه به معناي فقدان دست يابي به كمالات مطلق ارزيابي مي شود.

نويسنده در مقاله زير بر آن است تا نقش زن و شوهر را در مسير رشد، بالندگي و دست يابي به كمال مطلق و صراط مستقيم انسانيت بر پايه آموزه هاي قرآني تبيين نمايد و تحليل قرآن را از مفهوم همسر ارائه دهد.با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

نياز طبيعي انسان به همسر

هر جانوري جفتي دارد كه با آن فرايند تناسل ادامه مي يابد. شايد كم تر موجودي از موجودات جهان را بيابيد كه عمل جفت گيري شان بيرون از چارچوب حفظ نسل و تناسل باشد. از اين رو مفهوم همسر و جفت در غير فرهنگ انساني، به معنا و مفهوم عمل لقاح براي حفظ و گسترش نسل است. اما در فرهنگ انساني، هرچند كه تناسل و بقاي نسل نيز مطرح است و يا پاسخ به نيازهاي شهواني، بخشي از مسئله ازدواج را شكل مي بخشد، ولي اساس ازدواج، پاسخ گويي به نياز اساسي و مهم تري است كه حوزه احساس و عواطف و روح و روان آدمي را دربرمي گيرد. بر اين اساس عامل ارتباط روحي و رواني و پاسخ گويي به عواطف و احساسات، مهم ترين انگيزه، هدف و مقصد هر رابطه اي ميان زن و مرد است.

شايد واژگاني چون عشق، محبت، مودت، شيدايي، جنون و ديوانگي و مانند آن را بسيار در ارتباط دو جنس شنيده و يا به كار برده باشيد. بيان اين واژگان و همانند آن تنها براي تبيين و تحليل رابطه اي است كه ميان دو جنس وجود دارد و به نظر مي رسد كه حتي اين واژگان نيز براي تبيين و توضيح آن ناتوان و نارسا هستند؛ زيرا اين رابطه و پاسخ گويي به نياز انساني، فراتر از هر رابطه اي است كه ميان دو موجود مي تواند تحقق يابد.

اگر به گزارش خداوند در قرآن درباره آغاز آفرينش انسان توجه كنيم، پس از بيان آفرينش آدم(ع) به عنوان نخستين فرد از مصداق انسان، بي هيچ درنگي از زوج وي سخن به ميان مي آورد تا اين نياز طبيعي به همسر را تبيين كند. (بقره، آيه 35) البته هر موجودي را جفت و زوجي است كه بي آن كامل نيست؛ ولي مفهوم كمال در انسان با موجودات ديگر بسيار متفاوت است؛ زيرا انسان در مسير كمالي كه گام برمي دارد نخست رنگ خدايي مي گيرد و در نهايت خدايي مي شود و در مقام قرب الهي، ربوبيت الهي را مظهريت مي كند و خلافت را از جانب خداوند بر همه هستي اعمال مي كند و ولايت خود را بر سر همگان مي كشد. بنابراين كمال يابي انسان در كنار جفت و زوج و همسرش، تفاوت معنايي بسياري با ديگر موجوداتي دارد كه در كنار جفت و زوج خود، به تناسل و بقاي نسل مي پردازند.

انسان، بدون جفت و همسر، ناقص است و هرگز به كمال مطلقي كه براي او فراهم آمده، نمي رسد. از اين رو خداوند از همان آغاز آفرينش، از همسري سخن به ميان مي آورد كه در كنار او مأموريت دارد تا مسير كمالي را با اطاعت از فرمان الهي بپيمايد.

خداوند در آيه 21 سوره روم بيان مي دارد كه بنياد زندگي خانوادگي و زناشويي، مودت و رحمت است. «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ؛ و از نشانه هاي او اينكه از ]نوع[ خودتان همسراني براي شما آفريد تا بدان ها آرام گيريد، و ميانتان دوستي و رحمت نهاد.»

مودت به معناي علاقه خاص روحي و رواني است كه ما آن را به محبت و دوستي و عشق ترجمه مي كنيم. رحمت نيز مهر و محبت است. بنابراين انسان به طور طبيعي و ذاتي نيازمند همسري است كه در كنار آن كمال يابد و با عشق و محبت و مهرش، به آرامش برسد. در نگاه قرآني، خاستگاه كشش و گرايش همسران به يكديگر، همان مودت و رحمتي است كه خداوند در وجود هريك از آن دو سرشته وجعل كرده است و به طور طبيعي زن و شوهر را به سوي هم مي كشاند و باعث مي شود بي منفعت و سودي از جان و تن خويش مايه بگذارند تا آسايش و آرامش براي ديگري فراهم آيد؛ زيرا واژه مودت كه از لفظ عربي (ود) گرفته شده، به معناي دوست داشتن همراه با آرزوي بودن محبوب و دوست است و رحمت نيز چنان كه راغب اصفهاني، قرآن شناس معروف ايراني و ديگر زبان شناسان عرب مي گويند، به معناي، مهرورزي با درنظر داشتن خير، صلاح و نفع رساني به ديگري است، بي آن كه چشم داشتي داشته باشد.

در فرهنگ قرآني رحمت به حالتي گفته مي شود كه در آن رأفت، مهرباني، شفقت و محبت تجلي مي يابد و شخص، رفتاري دوستانه و مهرورزانه بي چشم داشتي از خير و سود براي خود، درپيش مي گيرد و تنها خيررساني به ديگري را مدنظر قرار مي دهد. مصداق كامل و تمام اين را مي بايست در رحمانيت خداوند جست كه بي هيچ چشم داشتي به همه هستي، خير مي رساند. از اين رو قرآن روابط زنان و مردان را نه رابطه دو حيوان حريص و آزمند و خودخواه، بلكه روابط دو دوست مهربان، علاقه مند، عاشق، ايثارگر و خيرخواه ارزيابي مي كند و در سازماندهي نظام معاشرت و روابط همسري خويش اين وضعيت را از نظر دور نمي دارد.

تأكيد بر اين كه همسران از خودتان (انفسكم) مي باشند به اين معناست كه از نظر خواسته ها و تمايلات و ديگر امور انساني همانند يكديگر هستيد و هيچ گونه تفاوتي از اين معنا نداريد. بنابراين تفاوت هاي فيزيكي به معناي تفاوت هاي اصيل نيست، بلكه به معناي تفاوت هاي جزيي است كه موجب مي شود تا دو جنس بتوانند مكمل يكديگر باشند.

آيه 189 سوره اعراف مي فرمايد: هوالذي خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها ليسكن اليها؛ اوست آن كس كه شما را از نفس واحدي آفريد، و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد.

خداوند در اين آيه تبيين مي كند كه سكونت به معناي آرامش روحي و رواني، عامل خلقت و آفرينش همسر براي انسان است. به اين معنا كه انسان بي همسر، اين گونه آرامش روحي و رواني را تجربه نمي كند. به سخن ديگر، اگر انسان آرامش و اطميناني را ازطريق نماز و ايمان به دست مي آورد، آن نوعي از آرامش است كه از آن طريق به دست مي آيد؛ ولي آرامش رواني ديگري براي انسان به وجود مي آيد كه از طريق جفت و همسر تحقق مي يابد.

به هرحال رابطه و علاقه اي كه ميان زن و شوهر وجود دارد بيرون از دايره ديگر علاقه هاي انسان چون علاقه به مال و ثروت و شهرت است. استاد شهيدمطهري مي نويسد: قانون خلقت، زن و مرد را طالب و علاقه مند به يكديگر قرار داده است؛ اما نه از نوع علاقه اي كه به اشياء دارند. علاقه اي كه انسان به اشياء دارد از خودخواهي او ناشي مي شود؛ يعني انسان اشياء را براي خود مي خواهد. به چشم ابزار به آنها نگاه مي كند. مي خواهد آنها را فداي خود و آسايش خود كند؛ اما علاقه زوجيت به اين شكل است كه هر يك از آنها سعادت و آرامش ديگري را مي خواهد و از گذشت و فداكاري درباره ديگري لذت مي برد. (نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، ص471 با تلخيص.)

خداوند در آياتي به اين معنا توجه مي دهد كه اصل ازدواج، دست يابي به كمالاتي از جمله آرامش و آسايش جسمي و روحي و رواني است. بنابراين در انتخاب همسر بايد اين نكته اصالت يابد و همسري انتخاب شود كه آدمي را به اين مهم برساند. اگر اين هدف تحقق نيابد بايد همسري ديگر را جايگزين نمود. از اين رو قانون طلاق به عنوان آخرين راهكار براي جراحي پيوند نادرست مطرح مي شود. (نساء، آيه20)

نقش لباس براي انسان

زن و شوهر در فرهنگ قرآني لباس يك ديگر هستند. به اين معنا كه آنان بايد به گونه اي عمل كنند كه جامه و پوشاك يك ديگر باشند. پوشش بودن، مسئوليت، وظيفه و تكليف همسران در قبال يك ديگر است. بنابراين از حقوق متقابل زن و شوهر بايد به مسأله پوشش بودن اشاره كرد. اين مطلبي است كه آموزه هاي قرآني بر آن تأكيد كرده است. از جمله در آيه 187 سوره بقره مي فرمايد: أحل لكم ليله الصيام الرفث الي نسائكم هن لباس لكم و أنتم لباس لهن علم الله انكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم فالآن باشروهن و ابتغوا ما كتب الله لكم؛ در شبهاي روزه، همخوابگي با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براي شما لباسي هستند و شما براي آنان لباسي هستيد. خدا مي دانست كه شما با خودتان ناراستي مي كرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس، اكنون ]در شبهاي ماه رمضان مي توانيد[ با آنان همخوابگي كنيد، و آنچه را خدا براي شما مقرر داشته طلب كنيد.

قرآن در اين آيه به صراحت زن و شوهر را لباس يك ديگر دانسته است. باتوجه به كاركردهاي لباس در فرهنگ قرآني مي توان دانست كه زن و شوهر چه حقوق و وظايفي نسبت به هم به عنوان جامه و لباس دارند. از اين رو، به مطالعه و تحليل نقش لباس در فرهنگ قرآني مي پردازيم تا اين معنا خود به خود درباره نقش زن و شوهر دانسته شود.

خداوند از جمله كاركردهايي كه براي لباس در آيه 62 سوره اعراف بيان مي كند پوشاندن زشتي هاي انسان و تزيين و زينت است. چنانكه مي فرمايد: يا بني آدم قد أنزلنا عليكم لباسا يواري سوءاتكم و ريشا و لباس التقوي ذلك خير؛ اي فرزندان آدم، به راستي كه ما براي شما لباس و جامه اي فرو فرستاديم كه زشتي هاي شما را مي پوشاند و زينت شماست و البته لباس تقوا بهتر و برتر است.

در اين آيه پوشاندن عورت و ديگر زشتي هاي تن آدمي به عنوان يكي از كاركردهاي لباس بيان شده و در ادامه به نقش تزييني لباس اشاره گرديده تا معلوم شود كه همان گونه كه لباس پوشش زشتي هاست، درعين حال با جلوه ها و آرايه هايش، آدمي را نيز زيبا مي نماياند. هر چند كه نفس پوشاندن زشتي به طور طبيعي موجب مي شود تا نقش زيباي انساني جلوه كند ولي افزون بر اين زيبايي كه لباس براي آدمي موجب مي شود، هم چنين با تزيين و جلوه گري ديگري موجبات افزايش زيبايي آدمي را نيز فراهم مي كند.

بنابراين مي توان گفت كه زن و شوهر در قبال هم نقش پوشيدن عيوب و نواقص را ايفا مي كنند و هم چنين موجب مي شوند تا زيباتر از هر زماني جلوه كنند.

در آيه 187 سوره بقره از خيانت زن و شوهر با زناشويي در ماه رمضان با يك ديگر، سخن به ميان آمده است. در اين آيه به صراحت گفته شده كه آدمي نيازمند زناشويي است و اين گرايش شهواني موجب مي شود كه آدمي بدنام گردد و به خود و ديگران خيانت ورزد. شهوت جنسي، آدمي را تحت كنترل و مهار خود مي گيرد و زشتي هاي بسياري را سبب مي شود كه ناهنجاري هاي اجتماعي در بسياري از موارد، برخاسته از همين ميل و گرايش شهواني آدمي است. اين كه زن و شوهر لباس يك ديگر مي باشند زماني تحقق مي يابد كه با ارضاي تمايلات جنسي يك ديگر، زمينه پوشش اين عيب را فراهم آورند و اجازه ندهند كه با طغيان شهوت، شخص به سوي زشت كاري ها كشيده شود و شخصيت اجتماعي و ايماني خود را از دست دهد. هم چنين ارضاي اين غريزه موجب مي شود تا زن و شوهر از نظر روحي و رواني در وضعيتي خوب قرار گيرند و رفتارهاي ايشان معتدل و متناسب شود. اين تعادل در رفتار و حركات، مهم ترين عامل در زيبايي انسان است؛ زيرا تعادل رفتاري به معناي حضور قدرتمند عفت و حيا در زن و شوهر خواهد بود كه خود عفت و حيا از جلوه هاي زيبا در زندگي بشر مي باشد.

اصولا دشمن آشكاري چون ابليس و شياطين همراه او، تلاش دارند تا لباس را از تن انسان خارج كنند. اين گونه بود كه با فريب حضرت آدم و حوا در بهشت، ابليس توانست نوعي پوشش بهشتي ايشان را از تن آنها بيرون كند و زشتي هاي عورت و جسدشان را آشكار سازد.

خداوند در آيه 72 سوره اعراف به اين حركت انتقامي ابليس اشاره مي كند و به فرزندان آدم هشدار مي دهد كه مواظب خود باشند تا لباس را از تن ايشان بيرون نياورد و زشتي هاي بشري را آشكار نسازد.

در همين آيه تبيين شده است كه اصولا لباس آدمي، عاملي مهم است تا ابليس و شياطين نتوانند به آدمي نفوذ كنند؛ زيرا ابليس و جنيان مي توانند آدمي را ببينند. تصور كنيد كه شماري موجودات عاقل و آگاه و مختار همواره شما را لخت و عريان نظاره مي كنند و حتي لذت مي برند. خداوند در اين آيه چنين تصويري از وضعيت بشر در برابر جنيان ارائه مي دهد. اگر آدمي از عريان شدن تمام بدن در برابر كودكي مميز ناراحت است چگونه به خود اجازه مي دهد كه همواره در برابر جنيان عريان بگردد. بنابراين پوشيدن لباس موجب مي شود تا از چشم اين ناظران درامان بمانيم. در روايات كه است كه حتي در خلوت خويش نيز لخت نشويد و در حمام نيز پارچه اي برخود ببنديد و در هنگام زناشويي نيز عريان مطلق نباشيد و پارچه اي بر روي خود بيفكنيد. در روايات است كه حضرت پيامبر(ص) چوپان خويش را به سبب اين كه در بيابان عريان بود از كار بركنار كرد؛ زيرا آن را نشانه اي از بي حيايي و بي عفتي مي دانست.

به هر حال پوشش آدمي موجب مي شود تا از چشم ناظراني در امان ماند كه قرآن از آنان به جنيان ياد مي كند. زن و شوهرنيز مي بايست تن پوش يك ديگر باشند تا خود را از تعرض ديگر نامحرمان و چشمان ناظر دشمن در امان نگه دارند. در حقيقت نوعي دژ براي زن و شوهر با پوشش يك ديگر ايجاد مي شود كه دشمن قادر به تعرض به آن و فتح آن نيست.

خداوند در آيه 18 سوره نحل دو كاركرد ديگر براي لباس بيان مي كند كه عبارت ازحفاظت از گرما و شمشير و تيرهاي دشمن است: والله جعل لكم مما خلق ظلالا و جعل لكم من الجبال اكنانا و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم باسكم كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون؛ و خدا از آنچه آفريده، به سود شما سايه هايي فراهم آورده و از كوهها براي شما پناهگاههايي قرار داده و براي شما تن پوشهايي مقرر كرده كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مي كند، و تن پوشها (زره ها) يي كه شما را در جنگتان حمايت مي نمايد. اينگونه نعمتش را بر شما تمام مي گرداند، اميد كه شما (به فرمانش) گردن نهيد.

لباس (سرابيل) انسان را از گرما و دربعضي مناطق از سرما حفظ مي كند و از آسيب هاي جنگي چون تير و نيزه و شمشير در امان نگه مي دارد. بنابراين نقش وقايه (تقوا) را براي آدمي ايفا مي كند. زن و شوهر نيز وظيفه دارند تا نسبت به يكديگر نقش وقايه و حفاظتي را به عهده داشته باشند.

ازديگر كاركردهايي كه قرآن براي لباس ياد مي كند، اينكه همه چيز را از ديده مخفي مي سازد چنان كه شب اين گونه است (فرقان، آيه 74) و همين پوشش مطلق است كه آرامش و استراحت را براي آدمي فراهم مي آورد و از تشويش و اضطراب و حركت دايمي حفظ مي كند و بازمي دارد. زن و شوهر نيز بايد اين گونه باشند و با پوشش كاملي كه براي يكديگر ايجاد مي كنند و ازديده هاي دشمنان مخفي مي سازند، آرامش و استراحت و امنيت را براي يكديگر به ارمغان آورند.

بنابراين اگر كسي چنين پوشش كامل و مطلقي را در بركند، چنان در امنيت مي رود كه هيچ كس و هيچ چيز حتي جن و شيطان نيز نمي تواند به وي آسيب برساند چه رسد به اين كه انساني به اين حريم وارد شود و امنيت آن را مخدوش سازد.

به سخن ديگر اگر چنين پوششي ميان زن و شوهر فراهم آيد، آدمي در لباس تقوايي وارد مي شود كه وي را از همه چيز حفظ مي كند و در امنيت الهي قرار مي دهد؛ زيرا پوشش و لباس زن و شوهر كمك مي كند تا انسان در جامه تقوا درآيد كه همان عفت و حياست. عفت و حيا موجب مي شود تا هم از خطر در امان ماند و هم اين كه زيبايي هايش دوچندان گردد و كمالات الهي را كسب كند، زيرا كمترين اثر لباس تقوا دستيابي به علم و دانش و حكمت الهي است كه نوري در درون آدمي بوده و او را به كمالات مي برد.

آنچه بيان شد تنها گوشه اي از وظايف و حقوق زن و شوهر است كه از طريق لباس بودن براي يكديگر به دست مي آيد. باشد كه از اين طريق بتوانيم در مسير كمالات الهي گام برداريم و درمقام ربوبيت، مظهريت يابيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا