اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

راه راست زندگی در کلام امام عسکری(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

زندگی فراز و نشیب های بسیاری دارد؛ عبور از گردنه های عظیم مصیبت هر چند مشکل و دشوار است، ولی بسیاری از مردم در همین دشت ها و جلگه های هموار در می مانند؛ زیرا هر گامی که آدمی بر می دارد، خانه آخرت خویش را در بهشت و دوزخ می سازد و آدمی با ساده انگاری دشت های هموار نعمت را به مصیبت تبدیل می کند؛ چرا که راه راست را نمی شناسد و یا می داند به سادگی منحرف می شود. سرانجام این انحراف کوچک همچون زاویه گرفتن اندک در آغاز و سر از ناکجاآباد در آوردن در فرجام است. پیشوایان دین بر آن هستند تا راه راست را به بشر بیاموزند. نویسنده بر همین اساس به سراغ امام حسن عسکری (ع) رفته تا راه راست زندگی را از او بیاموزد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

چگونه زندگی کنیم؟

پرسش بسیاری از مردم در زندگی این است که چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ کجا زندگی کنیم؟ چه طوری پول در آوریم؟ بسیاری از مردم این پرسش ها را از منظر فلسفی و عقلی مطرح نمی کنند، بلکه مرادشان همان پرسش های ساده ای است که در حقیقت ناظر به جزئیات پیش پا افتاده در زندگی است؛ چرا که اکثریت مردم دچار روزمرگی هستند و وقتی می گویند: چه بخوریم؟ معنایش این نیست که خوراکی های حلال و حرام کدام است؟ بلکه مرادشان این است که مرغ و فسنجان بخوریم؟ یا نان و پنیر؟

اصولا زندگی دنیوی چنان با آرایه ها و زینت های فریبایش مردمان را می فریبد و به خود مشغول می دارد که اصولا انسان به اهداف و فلسفه آفرینش جان و جهان نمی اندیشند. از همین روست که مردمان همانند کودکان سرگرم بازی با شن های ساحل دریا هستند و قصرها و کاخ های بزرگ و عظیم می سازند و گاه بدتر از آن نقش بر آب می زنند که موجی از میان می رود و همه تلاش ها و زحمات آنان به هدر می رود. اینان آیین زندگی و دینی که بر گرفته اند چیزی جز لهو و لعب نیست و با همین آیین باطل و غلط می خواهند به زندگی دنیوی خود معنایی بخشند که بزرگسال عاقل و خردمند آن را اوج بی معنایی می یابد.(انعام، آیات 32 و 70؛ اعراف، آیه 51؛ عنکبوت، آیه 64)

اصولا پاسخ گویی به پرسشی درباره این که چگونه زندگی کنیم و نیز پرسش های پیشین و همانند آنها می بایست با توجه به مخاطب انجام گیرد. از همین رو، مخاطب شناسی بسیار مهم و اساسی است؛ چرا که سخن گفتن با دیگران می بایست در سطح عقل و درک و فهم مخاطب باشد. از آن جایی که بسیاری از مردم کودکانه با جهان و زندگی مواجه می شوند، پرسش هایی آنان نیز در همین سطح است و پاسخ هایی را در همین سطح می طلبد. اما باید توجه کرد که لازم است هرازگاهی به این بزرگ کودکان تلنگری زد و آنان را بیدار و هوشیار کرد. باید به آنان گفت که پاسخ به پرسشی چون چگونه زندگی کنیم؟ یا چه بخوریم؟ کجا زندگی کنیم؟ زمانی کامل خواهد بود که فلسفه زندگی خود را بر اساس هستی شناختی و جهان بینی سامان داده باشید و بدانی برای چه به دنیا آمده ای و آمدنت بهر چه بود؟ و به کجا می رویی و چه آینده ای پس از مرگ در انتظار توست؟ آن گاه است که می توان درست و راستین به پرسش «چگونه زندگی کنیم؟» پاسخ داد.

آموزه های وحیانی اسلام در حقیقت می کوشد تا نخست فلسفه آفرینش و زندگی را تبیین نماید و آن گاه براساس آموزه اصلی معاد و رستاخیز پاسخی در خور و شایسته به این پرسش دهد. از همین روست که آموزه های اسلامی، زندگی دنیا را پلی به سوی آخرت، کشتزاری برای سرای دیگر و مقدمه ای برای زندگی بی پایان و بی نهایت پس از مرگ و قیامت بر می شمارد که در آن هیچ مرگی نیست تا انسان از جایی به جایی دیگر منتقل شود.(بقره، آیات 25 و 39 و 81 و 82 و آیات بسیار دیگر)

پیشوایان دین نیز بر همین اساس، به جزئیاتی اشاره می کنند که اصول و جوامع کلم قرآنی آن را به صورت کلی بیان کرده است. آنان به ما می آموزند که چگونه زندگی کنیم که آخرتی سعادتمند داشته باشیم بی آن که سعادت دنیوی را از دست دهیم. به سخن دیگر به ما می آموزند که چگونه از حسنات دنیا و آخرت بهره مند شویم و از خداوند بخواهیم که این گونه با ما تعامل و معامله کند.(بقره، آیه 201)

راه راست زندگی از منظر امام حسن عسکری(ع)

امام حسن عسکری(ع) به عنوان یکی از پیشوایان معصوم(ع) و اسوه حسنه الهی راه راست زندگی را تبیین کرده است. برخی از آموزه های آن حضرت(ع) که بیانگر فلسفه و سبک زندگی قرآنی و اسلامی را در این جا بیان می شود.

  1. پرهيز از مجادله: باید انسان برای فهم حقیقت تلاش کند و پس از درک حقیقت از آن حمایت کرده و ترویج دهد و تحقق بخشد. بنابراین، نمی بایست جدال و مجادله نماید مگر آن مجادله به احسن باشد که طرف مقابل اصول آن را پذیرفته و بدان باور دارد.(نحل، آیه 125) این گونه است که می توان حق را بی آن که خشونت کلامی و ناخشنودی پدید آید به دیگران منتقل کرد. انسان با ترک مجادلات می تواند ارزش و قیمت خویش را نیز حفظ کند و در چشم دیگران بی ارزش نشود. از همین روست که امام حسن عسکری(ع) می فرماید:لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُكَ ؛ جدال مكن كه ارزشت مى رود. (أعيان الشّيعة، ج 2، ص 41؛ تحف العقول ص 486)
  2. پرهیز از شوخی: شوخی هر چند که موجب سرور و شادی می شود. اما باید توجه داشت که شوخی ها حتی اگر با حفظ موازین عقلی و شرعی وعرفی باشد، و انسان در شوخی مثلا از دروغگویی، اهانت به اقوام و اشخاص، تهمت و بهتان و مانند آن ها پرهیز و اجتناب کند، ولی ارزش و قیمت آدمی را کاهش می دهد و بستر و زمینه ای را فراهم می آورد که دیگران جرات بی ادبی می یابند و از حد و مرزها می گذرند و دلیرانه بر تو هجوم می آورند و شرایط را به ویژه در جامعه و جمع بر تو دشوار می سازند. از همین روست که امام حسن عسکری(ع) با توجه به پیامدهای شوخی، نسبت به آن هشدار داده و می فرماید: وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ؛ و شوخى مكن كه بر تو دلير شوند.(تحف العقول ص 486)
  3. تواضع در نشستن: اصولا کبر و تکبر تنها خصوصیت و صفتی است که شایسته و بایسته خداوندگاری است و انسان می بایست به شدت از آن پرهیز کند. کسانی که گرفتار کبر و تکبر و استکبار می شوند، دنیا و آخرت خویش را از دست می دهند. از همین رو، در آموزه های اسلامی بر تواضع و فروتنی که ضد و نقیض تکبر است، تاکید و تشویق شده است. در آیات و روایات به آثار و برکات تواضع توجه داده می شود تا این گونه مردم به سمت و سوی آن کشیده شوند و خصلت و صفت تواضع را در خود ایجاد کنند.(اسراء ، آیه 37؛ لقمان، آیه 18) امام حسن عسکری(ع) نیز به یکی از آثار تواضع در مجالس عمومی اشاره کرده و می فرماید: مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ؛ هر كه به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.(بحارالأنوار، ج 78، ص 466، ح 12) آن حضرت(ع) نشانه تواضع را سلام گفتن و جلوس در پایین مجلس می داند و می فرماید: مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ؛ از جمله تواضع و فروتنى، سلام كردن بر هر كسى است كه بر او مى گذرى، و نشستن در پايين مجلس است.(بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 9)

آن حضرت (ع) در جایی دیگر می فرماید: مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنْ الصِدّيقينَ، وَمِنْ شيعَةِ علىِّ بْنِ أبى طالِب (عليه السلام)حَقّاً؛ هركس در دنيا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنى نمايد، در پيشگاه خداوند در زُمره صِدّيقين و از شيعيان امام علىّ (عليه السلام) خواهد بود.(احتجاج طبرسى: ج 2، ص 517، ح 340، بحارالأنوار: ج 41، ص 55، ح 5.)

  1. پرهیز از راست و چپ: آموزه های قرآنی بر وسطیت به معنای میانه و اعتدال و در جمعیت بودن تاکید دارد. خداوند امت اسلام را امت وسط معرفی می کند(بقره، آیه 143) که از هر گونه افراط و تفریط و حرکت به چپ و راست اجتناب می ورزند؛ چرا که افراط و تفریط پیروی از هواهای نفسانی و عبور از خط قرمزهای وحی و چراغ عقل و قرار گرفتن در تاریکی است.(کهف، آیه 28؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ و آیات دیگر) اصولا انسان اگر در وسط باشد از دسترس دشمن در امان خواهد بود و این گونه احتمال عبور از خطوط قرمز کاهش می یابد. امام حسن عسکری(ع) در باره فایده در جمع و وسط بودن می فرماید: دَعْ مَنْ ذَهَبَ يَمينًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ يَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى؛ آن كه را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به كمتر تلاشى گِرد آوَرَد.
  2. اجتناب از شهرت و ریاست طلبی: شهرت انسان را در جامعه انگشت نما می کند. هر چند که شهرت محدودیت ساز است و انسان هر کاری را نمی تواند انجام دهد، اما در بسیاری از مردم موجب از دست رفتن دین و ایمان می شود؛ زیرا توجه و اهتمام ویژه مردم به او، شرایط رشد و گسترش اموری چون خودبزرگ بینی، تکبر، استکبار، غرور، تفاخر، تکاثر و مانند آن را فراهم آورده و انسان را به هلاکت می افکند. ریاست طلبی نیز این گونه است؛ زیرا ظرفیت های هر انسانی محدود است و کسی که بخواهد بر مردمی ریاست کرده و رهبری آنان را به عهده گیرد می بایست در سطحی از اوج باشد که بتواند همه آنان را پوشش دهد؛ از آن جایی که بسیاری مردم خودشان تحت حاکمیت هواهای نفسانی هستند و از آن پیروی می کنند، نمی توانند رهبرانی خوبی برای جامعه باشند؛ چرا که هواهای نفسانی آنان را به سمت تکبر و تفاخر و مانند آن ها سوق می دهد و زمینه هلاکت ابدی آنان را پدید می آورد. فرعون ها گرفتار چنین اموری شده و هلاک شده اند. امام حسن عسکری(ع) در این باره می فرماید: وَ إِيّاكَ وَ الاِذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَةِ، فَإِنَّهُما يَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَكَةِ؛ مبادا شهرت طلبی كنى و در پى رياست باشى، زيرا اين دو، آدمى را به هلاكت مى كشانند.( بحارالأنوار، ج 50، ص 296، ضمن ح 70.)

البته برخی اذاعه را به معنای افشای اسرار و پخش کردن رازها گرفته اند؛ این که انسان رازهای که در اختیار گرفته را پخش کند و موجبات تشویق و ناامنی در جامعه شود(نساء، آیه 83) هر چند که پخش کردن رازها و اسرار عملی زشت و گناه است، ولی با توجه به این که در عبارت امام(ع) با ریاست همراه شده، به نظر می رسد که همان شهرت طلبی است. این شخص بخواهد نامش پخش شود و به اصطلاح امروزی ها رسانه ای گردد و هماره صوت و تصویر و فیلم وی در رسانه های گوناگونی شنیداری و دیداری باشد.

  1. شرک خفی: انسان ها کارهای خوب بسیاری را انجام می دهند، ولی با کارهایی نیز تمام برکات و آثار آن را از میان می برند. منت گذاری و ریاورزی و گفتن این که اول خدا بعدا شما، از جمله اموری است که به عنوان شرک خفی این گونه آثار عمل را از میان برده و دچار احباط می کند. بر اساس آیه 106 سوره یوسف بیش تر مومنان نیز گرفتار شرک خفی و نهان هستند. خداوند تبارک تعالی در قرآن می فرماید: وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ؛ و بیشتر آنان به خدا ایمان نیاوردند مگر آنکه مشرک باشند. امام صادق (ع) درباره این آیه می فرماید:هو الرجل یقول لو لا فلان لهلکت، و لو لا فلان لأصبت کذا و کذا، و لو لا فلان لضاع عیالی، أ لا تری أنه قد جعل لله شریکا فی ملکه یرزقه و یدفع عنه، قال قلت فیقول لو لا أن الله من علی بفلان لهلکت قال نعم لا بأس بهذا؛ که انسان بگوید اگر فلانی نبود من از بین می رفتم و اگر فلانی نبود چنین و چنان می شدم و اگر فلانی نبود خانواده ام نابود می شد، مگر نمی بینی که او با این حرف ها در ملک خدا برایش شریکی قائل شده که روزیش می دهد و از او دفاع و دفع گرفتاری می کند؟ راوی می گوید: عرض کردم پس بگوید: اگر خداوند به واسطه فلانی بر من منت نمی نهاد از بین می رفتم؟ فرمود: آری، اشکالی ندارد.( تفسیر العیاشی، ج 2،ص 200، حدیث96) امام حسن عسکری (ع) نسبت به شرک خفی این گونه هشدار داده و می فرماید: مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ : لَيْتَنى لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِشْراكُ فِى النّاسِ أَخْفى مِنْ دَبيبِ الَّنمْلِ عَلَى الْمَسْحِ الاَسْوَدِ فِى اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ؛ از جمله گنـاهانى كـه آمرزيده نشود ايـن است كه [آدمى ] بگويد: اى كاش مرا به غير از اين گناه مؤاخذه نكنند. سپس فرمود: شرك در ميان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سياه در شب تار نهانتر است.
  2. اجتناب از خنده بيجا: انسان باید موقعیت شناس و مقام شناس باشد. از قدیم گفته اند: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. پس همان طوری که گریه بی جا خوب نیست و انسان مثلا در مجلس شادی گریه غم و اندوه نمی کند که داغ و سوزان است بلکه اگر گریه ای باشد گریه شوق و اشتیاق است که خنک و چشم روشنی است، باید توجه داشته باشد که بی خودی و بی جا نخندد؛ چرا که خنده های از این دست نشانه های از سفاهت و بی خردی است. انسان خردمند و عاقل اگر می خندد در جایش می خندد. امام حسن عسکری (ع) در این باره می فرماید: مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْكُ مِنْ غَيْرِ عَجَب؛ خنده بيجا و بر نخاسته از تعجب از نادانى است.

آن حضرت(ع) در این جا به مهم ترین علت خنده نیز توجه داده است؛ زیرا عجب و تعجب عامل ایجادی خنده در انسان است؛ وقتی انسان از امری شگفت زده و متعجب می شود ناخواسته می خندد. از همین روست که وقتی حضرت ساره (ع) در زمانی پیری خود و حضرت ابراهیم(ع) با بشارت فرزنددار شدن از سوی فرشتگان مواجه می شود، شگفت زده و متعجب شده و با صدای بلند می خندد که خداوند در آیه 71 سوره هود به واژه «ضحکت» به آن اشاره می کند.

آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: لَيْسَ مِنَ الاْدَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ؛ از ادب ـ و اخلاق انساني و اسلامي ـ نيست كه در حضور شخص مصيبت ديده و غمگين، اظهار شادي و سرور كند. «بحارالأنوار، ج 75، ص 374، ح 28»

  1. همسايه بد: انسان باید حق همسایه را مراعات کند. در آموزه های اسلامی چنان درباره حقوق همسایه سفارش شده که گمان برده شد که همسایه ارث می برد.( بحارالانوار، ج 71، ص 94) همسایه خوب کسی است که هماره حقوق همسایه را مراعات کند؛ اما همسایه بد – خداوند نصیب هیچ کسی نکند- بلای کمرشکن است؛ چنان که امام حسن عسکری(ع) می فرماید: مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها؛ از بلاهاى كمرشكن، همسايه اى است كه اگر كردار خوبى را بيند نهانش سازد و اگر كردار بدى را بيند آشكارش نمايد.( بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 11)
  2. حقوق هم نوعان: آن حضرت(ع) نه تنها بر حقوق همسایه تاکید بسیار دارد، بلکه به انسان فرمان می دهد که حقوق هم نوعان را شناخته و مراعات کنند. ایشان برای تشویق مردم به شناخت و مراعات حقوق هم نوعان به آثار و برکات آن توجه داده و می فرماید: أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً؛ هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعايت كند و مشكلات و نيازمندي هاي آن ها را برطرف نمايد، در پيشگاه خداوند داراي عظمت و موقعيّتي خاصّي خواهد بود.(احتجاج طبرسي، ج 2، ص 517، ح 340)

از نظر آن حضرت(ع) اموری هستند که باید در حقوق دیگران مراعات شود. از جمله مهم ترین اموری که رعایت آن ها فرض و واجب اجتماعی است عبارتند از: أُوصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلى الله عليه وآله وسلم) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذا وَرَعَ فى دينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ أَدَّى الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِىٌ فَيَسُرُّنى ذلِكَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَيْنًا وَ لا تَكُونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا كُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبيح، فَإِنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ كَذلِكَ. لَنا حَقٌّ فى كِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهيرٌ مِنَ اللّهِ لا يَدَّعيهِ أَحَدٌ غَيْرُنا إِلاّ كَذّابٌ. أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(صلى الله عليه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّيْتُكُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُمْ السَّلامَ؛ شما را به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و تلاش براى خدا و راستگويى و امانتدارى درباره كسى كه شما را امين دانسته ـ نيكوكار باشد يا بدكار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگى سفارش مىكنم. محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم)براى همين آمده است. در ميان جماعت هاى آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنها حاضر شويد و مريضانشان را عيادت كنيد. و حقوقشان را ادا نماييد، زيرا هر يك از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته مىشود: اين يك شيعه است، و اين كارهاست كه مرا خوشحال مىسازد. تقواى الهى داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بكشانيد و همه زشتى را از ما بگردانيد، زيرا هر خوبى كه درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوريم. در كتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پيامبر خداست و خداوند ما را پاك شمرده، احدى جز ما مدّعى اين مقام نيست، مگر آن كه دروغ مىگويد. زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ كنيد و زياد قرآن را تلاوت نماييد و زياد بر پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ كنيد و شما را به خدا مىسپارم، و سلام بر شما. (بحارالانوار، ج75، ص372 ، باب29)

  1. ويژگى هاى شيعيان: در آموزه های وحیانی اسلام با توجه به مراتب معرفت و ایمان، احکام خاص و شدیدتری وضع شده است. در حقیقت هر چه معرفت انسان افزوده می شود به همان میزان مسئولیت او نیز افزایش می یابد. آزمون ها نیز نسبت به افراد مقرب بیش تر خواهد بود و تنوع و تعدد بیش تری می یابد. هم چنین مسئولیت انسان در برابر مومنان با مسلمانان با هم نوعان و حیوانات و گیاهان با توجه معرفت و ایمان تغییر می یابد. امام(ع) درباره مسئولیت شیعیان به عنوان منسوبان به اهل بیت(ع) می فرماید: شيعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِيَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاكِيَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَ صَوْنًا وَ عَلَى الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَيَفْجُرُ لَهُمْ يَنابيعُ الْحَيَوانِ بَعْدَ لَظْىِ مُجْتَمَعِ النِّيرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ؛ پيروان ما، گروه هاى نجات يابنده و فرقه هاى پاكى هستند كه حافظان [آيين] مايند، و ايشان در مقابل ستمكاران، سپر و كمككار ما [هستند]. به زودى چشمه هاى حيات [منجىِ بشريّت] بعد از گدازه توده هاى آتش! پيش از ظهور براى آنان خواهد جوشيد.
  2. مقامات بلند انسانی: هر کسی می خواهد به مقامات بزرگ انسانی دست یابد و در پیشگاه خداوند از نام و نشان برخوردار شد، باید اموری را مراعات کند. اما بسیاری از مردم گمان می کنند که پارسایی و ترسایی و رسیدن به مقامات الهی و مقام قرب و محبوبیت در پیشگاه خداوندی، دور از دسترس همگانی است و تنها شماری اندک و آن نیز اهل عصمت به آن خواهد رسید؛ در حالی که امام حسن عسکری(ع) بیان می کند که می توان با انجام چند چیز به مقامات بسیاری از جمله مقام پارساترین، عابد ترین و زاهدترین مردمان رسید. ایشان می فرماید: أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ؛ پارساترين مردم كسى است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسى است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسى است كه گناهان را رها سازد.(تحف العقول ، ص 489)
  3. محدودیت های عمر و آینده متوقف به اعمال: بر اساس آموزه های قرآنی، عمر انسان در دنیا بسیار کوتاه است ولی همین دوره کوتاه زندگانی عصری است که عصاره آن برای ابدیت می ماند؛ زیرا انسان بهشت و دوزخ خویش را با اعمالش در همین مدت کوتاه عمر در دنیا می سازد؛ یعنی عین عمل را در آخرت مشاهده می کند و همان بهشت و دوزخش را شکل می دهد.(نباء، آیه 26؛ اعراف، آیه 180؛ فجر، آیه 23 و آیات دیگر) امام حسن عسکری(ع)نسبت به این مساله هشدار می دهد و می فرماید چنان زندگی کنید که آخرت شما آباد باشد نه خراب. آن حضرت(ع) بهشت و دوزخ را سازه و محصول اعمال ما دانسته و می فرماید: إِنَّكُمْ فى آجال مَنْقُوصَة وَ أَيّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ يَأْتى بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرًا يَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرًّا يَحْصِدُ نِدامَةً، لِكُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا يُسْبَقُ بَطىءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا يُدْرِكُ حَريصٌ ما لَمْ يُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِىَ خَيْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِىَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ؛ شما عمر كاهنده و روزهاى برشمرده اى داريد، و مرگ به ناگهان مى آيد، هر كس تخم خيرى بكارد به خوشى بِدْرَوَد، و هر كس تخم شرّى بكارد به پشيمانى بِدْرَوَد. هر كه هر چه بكارد همان براى اوست. كُندكار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نيست در نيابد، هر كه به خيرى رسد خدايش داده، و هر كه از شرّى رهد خدايش رهانده.( (أعيان الشّيعة: ج 2، ص 42، س 2، بحارالأنوار: ج 75، ص 373، ح 19.)
  4. تلاش بیهوده براى رزق مقدّر: حضرت امام حسن عسکری(ع) نسبت به تلاش های مردم در زندگی هشدار می دهد و می فرماید که خودتان را به اموری مشغول نکنید که بی فایده است در حالی که اموری است که باید بدان مشغول بود؛ زیرا فایده آن اعمال دنیا و آخرت ما را می سازد. به عنوان نمونه آن حضرت(ع) می فرماید که روزی هر کسی مقدر است و انسان نباید تمام هم و غم خویش را این قرار دهد که لقمه نانی به دست آورد و به غفلت بخورد و از آخرت خود غافل شود. ایشان می فرماید: لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض؛ رزق و روزىِ ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد. پس انسان باید هنگام ماه رمضان به روزه بپردازد و دنبال کاری نرود که او را از این واجب باز دارد. هم چنین واجب انسان آن است که هر روز پیشانی بر خاک مالیده و در نمازهای واجب روزانه خود را به جا آورد نه آن که برای کسب روزی ترک نماز کند. انسان هر آن چه روزی اش است به آن خواهد رسید؛ یعنی گمان نبرد که اگر وقت نماز به کار بپردازد و دکان و مغازه اش را باز گذارد روزی بیش تری نصیب او خواهد شد و کسی که به نماز برود کم تر روزی می خورد. این باور غلط است؛ زیرا اگر به ظاهر بیش تر کسب کرده در جایی دیگر از دست خواهد داد؛ زیرا برکت از زندگی او می رود و آن مبلغ زیادی اگر به دست آید که نمی آید باید صرف دارو و درمان یا خرابی وسایل و اثاثیه منزل کند. روزی هر کسی آن است که از آن بهره مند می شود و مابقی چیزی جز آن نیست که یا وارث بخورد و یا دزد به غارت برد یا به آتش بسوزد. پس هنگامه عمل به واجبات ترک کار کنید و به نماز و روزه و حج و دیگر اعمال عبادی واجب بپردازید؛ زیرا خداوند روزی هر کسی را مقدر و تضمین کرده است و می داند که انجام آن عمل واجب عبادی چه میزان وقت و هزینه داشته و آن را جبران می کند و به زندگی و پول و کارش برکت می دهد.

البته برخی از مردم گمان می کنند که ده دقیقه نماز خواندن آنان را از کار و کاسبی می اندازد، اما اسلام چنان آسان گرفته که همین چند دقیقه نه تنها برای انسان ثواب داشته باشد بلکه برکت آور نیز باشد. امام (ع) با آن تفصیل تفضیل شده ولی جداکردن نماز ظهر و عصر را تشویق نمی کند و جمع آن را ترغیب کرده و می فرماید: أجْمِعْ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَري ما تُحِبُّ؛ نماز ظهر و عصر را دنباله هم ـ در اوّل وقت ـ انجام بده، كه در نتيجه آن فقر و تنگ دستي از بين مي رود و به مقصود خود خواهي رسيد.(الكافي، ج 3، ص 287، ح 6)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از آموزه هایی است که امام حسن عسکری(ع) در بیان راه راست زندگی بیان کرده ولی از همین ها می توان درس گرفت و به عنوان یک کلام جامع در همه ابعاد زندگی بهره برد. این نوع تفکر و رویه می تواند انسان را به سعادت دنیا و آخرت برساند و پاسخی به پرسش چگونه زندگی کنیم باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا