اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

رفتار مسلمانان، پایه داوری دیگران

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از پرسش هایی که بارها شنیده و خوانده می شود، این که چرا دیگران مسلمان نمی شوند؟ چرا بت پرستان و چندخدایان چون هندوها و بودایی ها به دین اسلام نمی گروند؟ نویسنده بر اساس آموزه های قرآنی به این پرسش ها و همانند آن پاسخ می دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نقش شناخت ها در رفتارها

شکی نیست که انسان دارای فلسفه ای است که بر اساس آن سبک زندگی و رفتاری خود را سامان می دهد؛ اکثریت مردم چنان رفتار و عمل می کنند که به حقانیت و درستی آن ایمان و اعتقاد دارند؛ هر چند ممکن است در شناخت حق و باطل به خطا و اشتباه رفته باشند و اموری بر آنان مشتبه شده و گمان برده اند که امری که بدان اعتقاد دارند همان نفس الامر و حقیقت است؛ در حالی که به دلیل ابزارها و یا منابع شناختی، درک درستی از حقیقت و نفس الامر ندارند؛ به عنوان نمونه کسی که ابزارها و منابع شناختی او حواس است و به ابزارهای شناختی عقلی و فلسفی یا شهودی و یا وحیانی اعتقادی ندارد، حقیقت را همان می داند که به وسیله ابزارهای ناقصی چون حواس و تقویت کننده آن ها به دست آورده است. به نظر او هر چیزی حقیقت دارد که بتوان واقعیت آن را از طریق حواس یا ابزارهای تقویت کننده آن ها چون تلسکوپ و میکروسکوپ و مانند آن ها مشاهده کرد؛ چنین کسی به عوالم چون عالم جنیان یا فرشتگان و مانند آن ها اعتقادی ندارد و اگر در جهان امری رخ دهد می کوشد تا بر اساس مشاهدات و تجربیات و حواس و ابزارهای مربوط به آن، اثبات یا رد کند. از همین روست که اصولا به امری چون تصرفات جنیان و فرشتگان در عالم واقعیت اعتقادی و باوری نداشته و بیماری جنون و تصرفات جنیان را به بیماری اسکزوفرنی به تعبیر انگلیسی یا شیزوفرنی به تعبیر فرانسوی تعبیر و ربط داده و با دارو و قرص و مانند آن ها می کوشد چنین بیمارانی را درمان کند.

آنان شکست هایی که در این ارتباط متحمل می شوند و نمی توانند بیماران خویش را درمان کنند به نقص علمی یعنی همان تجربیات و مشاهدات آزمایشگاهی نسبت داده و امیدواران تا روان آدمی را بشناسند و در نهایت آن را نه تنها درمان کنند بلکه مدیریت آن را به دست گیرند.

اما اگر کسی غیر از ابزارهای شناختی چون حواس، به شناخت هایی دیگر از جمله عقلی فلسفی یعنی تجریدی، شهودی و وحیانی اعتقاد داشته باشد، به عوالمی دیگر چون عالم متافیزیک و مابعدالطبیعه و ماوراءالطبیعه و نیز عوالم ملکوت و لاهوت و جبروت اعتقاد می یابد و وجود فرشتگان و جنیان و موجودات بسیاری از جمله خداوند را می پذیرد و به تاثیرگذاری آن ها در عالم طبیعت باور می یابد. از همین رو، در بررسی علل و عوامل امور طبیعی و دنیوی تنها به حواس و ابزارهای آن بسنده نمی کند، بلکه به منابع دیگر شناختی چون عقل و شهود و وحی نیز مراجعه می کند. این گونه است که معتقد به حضور فرشتگان و جنیان در دنیا و تصرفات و تاثیرات آنان باور کرده و در اندیشه درمان و راهکارها به غیر از ماده دنیوی به عوامل دیگر نیز توجه می یابد.

علوم و دانش های فلسفی و شهودی عرفانی و شهودی وحیانی به او کمک می کند تا شناخت جامع و برتری به دست آورد. این گونه است که به شیطنت شیاطینی چون ابلیس و جنیان دیگر نیز باور داشته و به تصرفات آنان توجه می یابد. چنین شخصی باور دارد که غیر از چشم های موجودات مادی صرف، تحت نظر موجودات مادی لطیفی چون جنیان و فرشتگان است؛ جنیانی که ما را می بینند و ما آنان را نمی بینیم.(اعراف، آیه 27) البته در آینده ممکن است دستگاه های ساخته شود که بتوان جنیان را مشاهده کرد، ولی در حال حاضر و به طور طبیعی غیر قابل مشاهده هستند؛ چرا که عنصر موجودات جنی، از آتش است که آن نیز ماده ولی از نوع لطیف است.(اعراف، آیه 12؛ حجر، آیه 27؛ ص، آیه 76؛ رحمن، آیه 15) البته فرشتگان دارای انواعی هستند که برخی از آنها از نور هستند که می تواند مادی لطیف همانند آتش باشد، ولی برخی از انواع آن فراتر و تجریدی محض هستند که قابل مشاهده با ابزارهای پیشرفته مادی نخواهد بود؛ چرا که از هیچ عنصر مادی دنیوی ساخته نشده اند.(فاطر، آیه 1 و آیات دیگر) از امام صادق(ع) حكايت شده: خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد. (تفسير الميزان ذيل آيات مورد بحث) زهری از عروه پیامبر (ص) روایت می کند که فرشتگان از جنس نور هستند.

گفتنی است که نور در آموزه های وحیانی قرآن، فقط به اين نور محسوس و مادی اطلاق نمي‌شود، بلكه اشعه‌هايي در اين عالم هستند كه نورند، ولي با چشم ديده نمي‌شوند(نگاه کنید به کتاب: الملائكه اطوارها، و مهامهّا التدبيريه، تاليف عبدالله الفريحي، ص 41، به نقل از «ملك در قرآن»، ص 7، پايان‌نامه كارشناسي ارشد تربيت مدرس.) و البته اين نكته نيز قابل توجه است كه در قرآن به مقولاتي از قبيل الله، علم، عقل، ايمان، کتب آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن هم نور اطلاق شده است.( آشنايي با قرآن، ج 4، ص 97) خداوند در آیه 35 سوره نور خداوند و الله را به عنوان نور السموات و الارض یاد کرده است؛ چنان که در آیه 15 سوره مائده از قرآن به عنوان نور یاد می کند.

به هر حال، رفتار انسان تحت تاثیر مستقیم عواملی چون هستی شناختی و جهان بینی انسان است که آن ها نیز متکی به ابزارها و منابع شناختی است. این فلسفه برخاسته از هستی شناختی انسان است که رفتارهایش را تنظیم و سامان می دهد و در حقیقت سبک زندگی او را می سازد.

هر کسی با توجه به رفتاری که در پیش می گیرد نشان می دهد که نسبت به هستی چه شناخت و اعتقاد و باوری دارد؛ زیرا این شناخت هاست که بینش ها و اعتقادات و باورها را می سازد و نگرش ها و رفتار را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

اثبات نشانه حقانیت از راه عمل و رفتار

از آن جایی که پشت هر رفتاری یک فلسفه زندگی و بینش و شناختی قرار دارد، می توان گفت که رفتارها نشانه ای از افکار و عقاید و فلسفه شخص است. از همین روست که در آیات قرآنی برای شناخت افراد توجه به رفتارها و اعمال آنان بسیار مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است.

این رفتارها اعم از رفتارهای جوارحی است؛ زیرا انسان ها با چهره و بدن خویش نیز رفتارهای خویش را بروز می دهند و یا با زبان و لحن کلام نشان می دهند که در درون آرام یا خشمگین یا مضطرب و افسرده و یا مانند آن ها هستند. ضرب المثلی معروف و مشهوری است که می گوید: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.

البته هستند کسانی که می توانند نقش بازی کنند، و در کلام و زبان خویش مطلبی بگویند که باور و اعتقادی به آن ندارند؛ اما همین افراد نمی توانند باطن باورها و اعتقاد خود را به طور کامل مخفی و نهان کنند؛ زیرا واکنش های ناخواسته رفتاری و بدنی آنان را رسوا می کند. خداوند درباره منافقان که قول و فعل یعنی اعتقاد و رفتارشان متضاد است، می فرماید: وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ؛ و اگر بخواهيم، قطعاً آنان را به تو مى‏نمايانيم، در نتيجه ايشان را به سيماى حقيقى‏ شان مى‏شناسى و از آهنگ سخن به حال‏ آنان پى خواهى بُرد و خداست كه كارهاى شما را مى‏داند.(محمد، آیه 30)

به هر حال، هر کسی با رفتار خویش نشان می دهد که فلسفه زندگی، عقاید و باورهایش چیست و چگونه به جهان و زندگی می نگرد؟ زیرا می خواهد چنان که اعتقاد دارد زندگی و عمل کند. اگر کسی بر خلاف عقاید و فلسفه زندگی اش رفتار می کند، شرایطی است که محیط و قدرت بر او تحمیل کرده و گرنه هرگز بر خلاف فلسفه زندگی خویش، رفتار نمی کنند. از هیمن روست که هر گاه رها شود همانند فنری از جا می پرد و همان سبک زندگی را در پیش می گیرد که مبتنی و بر پایه فلسفه زندگی اش است.

البته باید توجه داشت، عموم مردم به این باور و اعتقاد رسیده اند بهترین فلسفه زندگی همانی است که بهترین رفتار را موجب می شود. از همین روست که برای داوری نسبت به فلسفه زندگی به سبک های زندگی افراد و جوامع توجه می یابند. پس اگر ببیند که سبک زندگی فرد یا جامعه، به طوری است که مهم ترین عناصر اصلی خوشبختی و سعادت یعنی آرامش و آسایش را فراهم می آورد، آن فلسفه زندگی را بهترین فلسفه زندگی بر می شمارند و اگر در سبک زندگی آرامش و آسایش نباشد یا کم تر از سبک زندگی دیگر باشد، آن فلسفه زندگی نیز مردود شمرده می شود.

در حقیقت برای نقد فلسفه زندگی یک امر فلسفی و عقلی است، به بازتاب های آن در زندگی مراجعه می کنند که امری محسوس و ملموس است؛ از همین روست که درستی عقاید و باورها و فلسفه زندگی و بینش ها را بر اساس نگرش ها و رفتارها و اعمال می سنجند و قضاوت و داوری می کنند.

بر این اساس، حقانیت معلومات، عقاید، باورها، بینش ها و فلسفه زندگی، منوط به کارآیی آن ها در زندگی است. اگر آن ها کارایی مناسبی داشته باشند و بتوانند امنیت و آرامش و آسایش را فراهم آورند و عناصر خوشبختی را تامین نمایند، در آن صورت باید گفت که آن امور صحیح و حق و درست و راست بوده است؛ و گرنه عقاید و باور و فلسفه ای باطل است که ناتوان از بر آورد خواسته های انسانی است؛ چرا که امر باطل است که نمی تواند زندگی را سامان دهد و خوشبخت را تضمین و تامین نماید.

تاثیر متقابل عقاید و رفتار

بر اساس آموزه های قرآنی، عقاید و رفتار تاثیر متقابلی بر هم دارد. همان گونه که عقاید رفتار را می سازد، رفتار نیز عقاید را تحت تاثیر خود قرار می دهد. از این روست که قرآن می فرماید شخصیت انسان تحت تاثیر عقاید شکل و بر اساس رفتار و اعمالش تثبیت می شود. هم چنین این شخصیت شکل گرفته است که در آینده اعمال و رفتار انسانی را مدیریت و مهار می کند.

در آیات قرآنی بیان شده است که انسان ها بر اساس عقایدی عمل می کنند که بدان باور و اعتقاد دارند، مگر منافقان که به سبب حضور قدرت و منفعت طلبی، در ظاهر بر خلاف عقاید خود عمل و رفتار می کنند؛ هر چند وقتی قوی شدند و یا احساس امنیت از قدرت کردند، همان عقاید خود را بروز داده و بر اساس آن رفتار می کنند.(بقره، آیه 14؛ آل عمران، آیه 119 و آیات دیگر)

رفتار متاثر از شخصیت

هم چنین خداوند می فرماید که رفتار انسان ها تحت تاثیر شخصیت آنان است. پس آنان چنان عمل می کنند که شخصیت حقیقی آنان ساخته شده است. خداوند در آیه 84 سوره اسراء می فرماید: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً؛ بگو: «هر كس بر حسب ساختار روانى و بدنى‏ و شخصیت خود عمل مى‏كند، و پروردگار شما به هر كه راه‏يافته‏تر باشد داناتر است.»

پس می تواند گفت که رفتار هر انسانی و نیز رفتار هر جامعه ای بیانگر شخصیتی است که او را ساخته است. این شخصیت شامل بینش ها و فلسفه زندگی و هستی شناختی و جهان بینی و عقاید و باورها اوست؛ چرا که در تعریف شخصیت گفته شده که «مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی‌های بی همتا بودن، ثبات و پایداری و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود.

پس رفتار هر کسی الگویی از شخصیت اوست که فلسفه زندگی و افکار و عقاید او تعیین می کند.

داروی جوامع از اسلام بر اساس مسلمانی

هر چه بگویید که اسلام غیر از مسلمانی است و « اسلام به ذات خود ندارد عيبي/ هر عيب كه هست از مسلماني ماست»، دیگر جوامع بشری بر اساس رفتارهای مسلمانان است که فلسفه زندگی و عقاید و آرای آنان را سنجش می کنند و به حقانیت و یا عدم حقانیت آن فلسفه زندگی یعنی اسلام حکم می کنند.

وقتی جوامع بشری به وضعیت مسلمانان می نگرند و می بینند که آنان به کوچک ترین اتهامی یک دیگر را تکفیر کرده و به فجیع ترین شکل به قتل می رسانند. آسایش و آرامش را از یک دیگر سلب می کنند و به عرض و مال و جان خودشان تعرض می نمایند. چنین کسانی که به خود مسلمانان رحم نمی کنند به طریق اولویت رحمی نسبت به دیگر ادیان و مذاهب نخواهند داشت.

وقتی یک بودایی و شنتو و هندو در ژاپن و چین و ماچین و جنوب شرق آسیا و خاور دور به رفتار خود می نگرد که اگر اختلاس و دروغی و کار زشتی کرد حتی هاریگیری می کند و خود را این گونه به مجازات می رساند، ولی همین شخص می بیند که مسلمانان نه تنها از هیچ خیانت و دروغی و کار زشتی ابا ندارند بلکه آن را توجیه می کنند، او به این نتیجه می رسد که فلسفه ای که پشت رفتار مسلمانان است باطل و غیر حقانی و فلسفه ای که در پشت رفتارش است حق و صحیح است.

در حقیقت، رفتارها و نگرش ها در بینش ها و شناخت ها و عقاید و افکار ریشه دارد، پس این رفتاری که مسلمانان دارند، بیانگر عقاید و افکار آنان است. پس آن افکار و عقاید باطل است و نمی بایست به سمت اسلام کشیده شد. نفرت جهانی که اکنون در سرتاسر جهان به وسیله رفتارهای تکفیری ها از طالبانی ها، القاعده تا داعشی ها و وهابی ها و سلفی ها و مانند آن ها پدید آمده است، نفرت از اسلام را نیز به دنبال داشته است.

در حقیقت اسلام هراسی در جهان با رفتارهای ضد بشری و حقوق بشری تکفیری ها تثیبت و نهادینه شده است و هرگز توده های مردم بت پرست در جهان گرایشی به توحید نخواهند یافت، به ویژه توحیدی که سلفی ها با رفتار بیرحمانه خود نسبت به مساجد و کلیساها و کینسه ها و مردم مسلمان و مسیحی به نمایش گذاشته اند.

خداوند در آیات بیان می کند که این رفتار غیر اسلامی است که دیگران را متهم به بی دینی کنید و خود را مسلمان دانسته تا این گونه به غارت اموال و عرض و جان ایشان بپردازید. در حقیقت کسانی چون تکفیری ها خود را در پشت دین داری دروغین و توحید محض نهان کردند تا این گونه بتوانند به غارت بپردازند و شهوات دنیوی خود را تامین کنند. خداوند در این باره می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، چون در راه خدا سفر مى‏كنيد خوب رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما اظهارِ اسلام مى‏كند مگوييد: «تو مؤمن نيستى» تا بدين بهانه‏ متاع زندگى دنيا را بجوييد، چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست. قبلًا خودتان نيز همين گونه بوديد، و خدا بر شما منّت نهاد. پس خوب رسيدگى كنيد، كه خدا همواره به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.(نساء، آیه 94)

به هر حال، رفتار تکفیری ها مصداقی از این آیه است که برای غنیمت به اسلام مسلمانان دیگر گیر می دهند تا این گونه به جان و مال و عرض مسلمان تعرض نمایند. همین رفتار است که مورد داوری دیگران از جهانیان قرار می گیرد و اسلام را در نزد دیگران باطل و غیر حقانی جلوه می دهد و مردم را از آن گریزان می کند. شاید مهم ترین عامل در اسلام هراسی و گریزانی مردم از اسلام در دهه های اخیر رفتار وهابیت و شاخه های نظامی آن چون طالبان ، القاعده، داعشی ها و النصره و مانند آن ها بوده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا