اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

راه دست یابی به صراط مستقیم

بسم الله الرحمن الرحیم

صراط مستقیم همان بزرگراه راست دارای استقامت است که هر که در قرآن گیرد به سلامت به مقصود در مقصد می رسد. بنابراین، رسیدن به آن به سادگی نیست؛ زیرا ورود به صراط مستقیم همانند عبور از هفت خوان ها است که سخت و دشوار است، اما وقتی کسی در آن وارد شد، دیگر از هواهای نفسانی و از وسوسه های شیطانی رسته و به رستگاری رسیده است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر فرد انسانی خود به تنهایی که فرد منحصر به فرد از نوع خودش است، هر چند که در ظاهر شباهت هایی با هم دارند، ولی در باطن چنان از هم متمایز و متفاوت هستند که گویی هیچ شباهتی با هم ندارند و داستان آنان همان داستان باب اشتراک لفظی مانند شیر خوردنی و شیر جنگل است؛ زیرا آن چنان تمایز میان افراد انسانی در مراتب و درجات روانی و روحی است که تنها در ظاهر مشابهت دارند. این بدان معناست که راه هر کسی با راه دیگری متمایز است و از درون هر کسی به سوی خدا راهی انحصاری است. از این راه ها که بر اساس همان هدایت فطری تکوینی در درون و باطن هر کسی است، به عنوان «سبل السلام» یاد می شود که اگر شخص در آن ادامه سیر داشته باشد، صیرورتی می یابد تا در فرآیندی درون صراط مستقیم قرار می گیرد که بزرگراه مستقیم استقامت به سوی خداست که دیگر هواهای نفسانی و شیطانی در تاثیری نخواهد داشت.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دست یابی به صراط مستقیم می بایست به عنوان یک اصل مورد عنایت مومنان قرار گیرد. البته صراط مستقیم همان حقیقت معصومان(ع) است و کسی در آن صراط مستقیم قرار گرفته با حقیقت آنان پیوند خورده و در مسیر صیرورت کمالی در نهایت به همان جایی می رسد که مقام «قاب قوسین او ادنی» معصوم(ع) نهایت رجعت سیر و صیرورت الی الله و لقاء الهی و دست یابی به مظهریت در ربوبیت اوست.

سبل السلام، راه های فرعی سلامت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، راه هایی به سوی خدای سلام است که انسان را در مراحل اساسی در سلامت می دارد. از نظر قرآن، خدا بر اساس مشیت حکیمانه، هر فردی انسان را چنان آفریده که همه امکانات را در کنار هدایت فطری تکوینی به او داده است. بر اساس این هدایت فطری تکوینی، راهی برای هر انسانی در درون است که «راه سلامت» است تا او را به مرگ با سلامت و در نهایت «رستاخیز با سلامت» می رساند.

به سخن دیگر، حالت استواء و اعتدال نفس انسانی، همان حالت سلامت نخستین است که هر انسانی بر اساس آن زاده و متولد می شود؛ اگر هر انسانی این مسیر و راه را در درون خویش بر اساس همان فطرت و هدایت عقلی فطری ادامه دهد، در راه سلامت، به مرگ سلامت می رسد و کسی که مرگی سالم داشته باشد، به طور فطری، بعث و رستاخیزی سالم خواهد داشت.

البته از نظر قرآن، پیامبران و معصومان(ع) به سبب تفضل الهی، می بایست از عصمتی برخوردار باشد که همان سلامت را برای آنان در دو مرحله بعدی یعنی سلامت مرگ و سلامت رستاخیز داشته باشد؛ بنابراین، آیه 15 سوره مریم درباره حضرت یحیی(ع) که خدا فرموده است: «وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» و نیز آیه 33 همین سوره در باره حضرت عیسی(ع) که در آن آمده است:«وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا»، هیچ اختصاصی به این دو پیامبر(ص) ندارد، بلکه برای همه معصومان(ع) است؛ اما درباره دیگران، این تفضل تنها در سلامت تولد است و اما سلامت مرگ و رستاخیز بستگی به عملکرد خود افراد انسانی دارد؛ پس کسی که همان راه سلامت فطرت را که تولد با خود دارد، ادامه دهد به سلامت در مرگ و سلامت در رستاخیز می رسد و با خدای سلام دیدار می کند و خدا و فرشتگانش با سلام به استقبال آنان می آیند(واقعه، آیه 26) و در دارالسلام رضوان الهی منزل و مقام می کنند که خدا در آن ولایت مطلقه خویش را نسبت به آنان اعمال می کند.(انعام، آیه 127)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که در سبل السلام فطرت خویش حرکت می کند و مبتنی بر هدایت فطری عقلی عمل و رفتار دارد، در ساحت شناختی و گرایش های رفتاری بر اساس حق و مصادیق آن عمل می کند و از هر گونه باطل و مصادیق آن دوری و اجتناب دارد.(طه، آیه 50) چنین شخصی از این ظرفیت برخوردار است تا از هدایت ظاهری تشریعی نقلی به عنوان پاداش سلامت در رفتار و حرکت در سبل السلام بهره مند شود؛ زیرا این شخص متقی به تقوای فطری است و از این ظرفیت برخوردار است تا از پاداش وحی تشریعی بهره مند شده و از مرحله تقوای فطری عدلی به تقوای احسانی و اکرامی برسد و در سطح ابرار بلکه مقربین جای گیرد که مقام معصومان(ع) است که از نعمت خاص الهی برخوردار هستند.(بقره، آیات 2 تا 5؛ نساء، آیات 66 تا 70) این گونه است که این شخص در طریقی قرار می گیرد که از آن به «صراط مستقیم» یاد می شود. پس هرگاه بر اساس آموزه های وحیانی تشریعی عمل کرد، در فرایند صیرورت ها و شدن های متوالی رشد و تزکیه و تعلیم معصومان(ع) به جایی می رسد که مقام راشدون اهل رشد عقلی باطنی است.(توبه، آیه 103؛ آل عمران، آیه 164؛ حجرات، آیه 7) این امر تا زمانی ادامه می یابد که وضعیت او در صفات تثبیت شود و اسمای حسنای الهی در او به شکل مظهریت در آید و شاکله او شکل گیرد، آن گاه است که خود با صراط مستقیم پیوند می خورد که استقامت عنصر اساسی آن است. در این زمان است که فرشتگان بر او نازل می شوند و از همه ابعاد او را یاری و مدد می رسانند و او در مظهریت کمالی به نوعی خلیفه الله می شود.(فصلت، آیات 30 تا 32)

خدا در قرآن درباره این فرآیند حرکت انسان از «سبل السلام» تا «صراط مستقیم» می فرماید: يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ خدا هر كه را از رضوان و خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن نور و كتاب مبین به راه ‏هاى سلامت رهنمون مى ‏شود، و به توفيق خويش آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مى ‏برد و به راهى راست و صراط مستقیم هدايتشان مى ‏كند.(مائده، آیه ۱۶)

خدا به صراحت به شرط ورود به صراط مستقیم اشاره دارد؛ زیرا کسی از در سبل السلام حرکت می کند که بهره مند از هدایت فطری الهی باشد و آن را به کار گیرد و رضایت الهی را بر اساس هدایت فطری عقلی بجوید. آن گاه است که خدا به پاداش این حرکت درست، هدایت پاداشی را نصیب او می سازد و شخص از نور و کتاب مبین بهره مند می شود و این نور و کتاب مبین است که او را از ظلمات به سوی نور بیرون می برد و در هدایت خاصی او را به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.

باید توجه داشت که ضمیر «به» در «یهدی به الله» به اسمی باز می گردد که در آیه پیشین مطرح شده است؛ زیرا خدا در آیه قبل یعنی آیه 15 سوره مائده می فرماید: قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ؛ به تحقیق از سوی خدا نوری و کتابی مبین آمده است.

به نظر می رسد که ضمیر به کتاب باز می گردد که نزدیک ترین اسم نسبت به این ضمیر «به» است؛ اما با دقت و تامل با توجه به آیات دیگر قرآنی دانسته می شود که با آن که ضمیر مفرد است به هر دو اسم یعنی نور و کتاب مبین باز می گردد؛ زیرا حقیقت نور و کتاب مبین یکی است با آن که از نظر واژه دو چیز است، ولی در باطن  وحقیقت یک مفهوم را بیان می کند. به این معنا که نور و کتاب مبین همان قرآن است که هر دو صفت را یکجا دارد. در حقیقت قرآن، حقیقتی است که دو صفت برای آن ذکر شده است.

البته با دقت نظر در آموزه های وحیانی قرآن دانسته می شود که مراد از «نور» می تواند «نور رسول الله» باشد.(بحار الانوار، ج 9، ص 197؛ ج 23، ص310؛  ج ۱۶، ص ۴۰۶، ح۱ ؛ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، ج 1، ص 164؛ کافى، ج 1، ص 194؛ نور الثقلین، ج 2، ص 83)

هم چنین در روایات ماثور واژه «نور» بر علی بن ابیطالب (ع) و دیگر معصومان اطلاق شده است. در همه زیارت‌های مأثوره آنان، این سلام بارها تکرار شده است: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ ؛ درود خدا بر تو ای نور الهی که در تاریکی‌های زمین جلوه می‌کنی و نورافشانی می‌نمایی. و در برخی دیگر از آنها نیز آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکم یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ.

و در آیات بسیاری از ائمه اهل بیت تعبیر به نور گردیده همانطوری که در ذیل آیه «یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»(بقره، آیه 257) چنین تفسیر شده است: «طاغوتیان مردم را از وادی نور که همان اطاعت و پیروی آل محمد است خارج می‌کنند و به وادی ظلمت که حاکمیت خویش است، سوق می‌دهند؛ چنان که امام صادق (ع) در ذیل این آیه فرمود: نور، آل محمد (علیهم السلام) است، و ظلمات دشمنان آنان هستند. (تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۸۵)

در زیارت جامعه کبیره در باره معصومان(ع) نیز آمده است: خَلَقَکُمُ اللّهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِیْنَ»؛ خداوند شما را نورهائى آفرید که گرد عرش او حلقه زده بودید.

و نیز آمده است: وَ اَنْتُمْ نُورُ الاَخْیارِ وَ هُداهُ الاَبْرارِ»؛ شما نور خوبان و هدایت کننده نیکوکاران هستید.

باید توجه داشت که نور قرآن، چیزی جز حقیقت نور محمدی(ص) نیست و شکی در اتحاد نور قرآن و نور محمدی(ص) نیست تا جایی که در تفسیر ضمیر «انزلناه» در سوره قدر، انزال قرآن و انزال حقیقت محمدی(ص) دو تفسیر تطبیقی است که خود گواه  وشاهدی بر اتحاد وجودی و مصداقی آن است؛ یعنی هر چند که در لفظ و مفهوم ممکن است دوگانگی داشته باشد، ولی در مصداق و صورت خارجی یکتایی و یگانگی در آن است.

به نظر می رسد که حضرت پیامبر(ص) نه تنها نور بلکه منبع نور است؛ از این روست که خدا از او به «سراج» تعبیر کرده و این گونه او را ستوده و ستایش کرده است: «وَ داعِیاً اِلَى اللّهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیر»؛ ما تو را دعوت کننده به سوى خدا به اذن و فرمان او قرار دادیم و چراغى نور بخش.(احزاب، آیه 46)

به هر حال، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، همان طوری که قرآن نوری است که انسان را از ظلمات بیرون می راند، ولی این اخراج از ظلمات به سوی نور، جز با نور حقیقت قرآن یعنی حقیقت محمدی(ص) شدنی نیست؛ از این روست که عامل تعلیم و تزکیه و تطهیر انسان و علت واقعی در طول کسی جز حضرت محمد(ص) نیست که مظهر اتم و اکمل الهی است. پس کسی که بخواهد به صراط مستقیم در آید جز از راه اتباع و اطاعت از پیامبر(ص) نمی تواند به این حقیقت دست یابد.(توبه، آیه 103؛ بقره، آیه 151؛ آل عمران، آیه 164 و 31 و 32)

صراط مستقیم معصومان(ع)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که در سبل السلام حرکت کند در نهایت به هدایت پاداشی الهی به صراط مستقیم در می آید که حقیقت آن همان حقیقت معصومان(ع) است؛ زیرا آنان خود بزرگراه استقامت هستند که انسان را در آن جا به تمام کمالات می رسد. پس کسی که به ربوبیت رب العالمین پیامبر(ص) و معصومان برسد، به همه حقیقت رسیده است؛ زیرا نهایت رجعت و منتهای آن همان ربوبیت پیامبر(ص) و معصومان است که انسان می بایست در سیر و صیرورت در سبل السلام در آن صراط مستقیم به آن جا برسد.(علق، آیه 8؛ نجم، آیه 42)

خدا در قرآن شرط دست یابی به صراط مستقیم را این گونه بیان کرده است: وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ؛ و اگر آنان آنچه را بدان موعظه شده و پند داده مى ‏شوند به كار مى ‏بستند قطعا برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود، و در آن صورت ما هم از نزد خويش يقينا پاداشى بزرگ به آنان مى‏ داديم و قطعا آنان را به راهى راست و صراط مستقیم هدايت می کرديم.(نساء، آیات 66 تا ۶۸)

پس حرکت در سبل السلام می تواند موجب تثبیت ملکات و فضایل انسانی – الهی در شخص شود و او را در مسیری قرار دهد که به هدایتی خاص دست می یابند که نهایت سیر و صیرورت است  که همان صراط مستقیم است. خدا در قرآن در ادامه می فرماید که این صراط مستقیم همان صراط «منعم علیهم» است؛ زیرا خدا می فرماید: وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا ؛ و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را نعمت خاص داده و گرامى داشته ؛ يعنى با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو رفیق و همدمان هستند و اين تفضل از جانب خداست و خدا بس داناست.(نساء، آیات 69 و ۷۰)

باید توجه داشت که این آیات سوره نساء  تفسیر همان آیات سوره فاتحه الکتاب و حمد است که خدا می فرماید: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ؛ ما را به راه راست و صراط مستقیم هدايت فرما همان صراط و راه آنان كه گرامى‏ شان داشته اى نه راه مغضوبان و نه راه گمراهان.(حمد، آیات 6 و ۷)

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حرکت در سبل السلام انسان را در نهایت به صراط مستقیم هدایت می کند که صراط منعم علیهم از پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین است.

براساس روایات ماثور که در ذیل آیه 119 سوره توبه یعنی آیه: «یا ایها الّذین آمنوا اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید تقواپیشه کنید و با صادقان باشید»، مقصود از صادقان تنها امامان معصوم‏اند.( اهل البیت فى الکتاب و السنة، ص158)

هم چنین بر اساس روایات ماثور و تفسیر تبیینی آنان صراط مستقیم همان امامان معصوم هستند. چنان که در روایتى از جابربن عبداللّه انصارى از پیغمبر اکرم(ص) نقل مى‏کند که ایشان فرمود: «ان اللّه جعل علیاً و ابناءه حجج اللّه على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقیم؛ خداوند على(ع) و همسرش (فاطمه زهرا سلام اللّه علیها) و فرزندان او را حجتهاى الهى بر خلقش قرار داده و آنها درهاى علم در امت منند هر کس به وسیله آنها هدایت شود به صراط مستقیم هدایت شده است. (همان، ص 159)

در حدیث دیگرى ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل مى‏کند که به حضرت على بن ابى طالب (ع) فرمود: انت الطریق الواضح و انت الصراط المستقیم و انت یعسو المؤمنین؛ تو راه روشن و صراط مستقیم و رهبر مؤمنان هستى.( تفسیر برهان، ج 3، ص 170 ؛ بحارالانوار، ج 31، ص 413 و 414؛ شواهد التنزیل، ج 1، ص 345؛ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 281)

هم چنین ایشان فرمود: يَا عَلِيُّ أَنْتَ حُجَّةُ اَللَّهِ وَ أَنْتَ بَابُ اَللَّهِ وَ أَنْتَ اَلطَّرِيقُ إِلَى اَللَّهِ وَ أَنْتَ اَلنَّبَأُ اَلْعَظِيمُ وَ أَنْتَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلَى؛ ای علی! تو حجت خدا و تو باب الهی و تو طریق به سوی خدا و تو همان خبر عظیم و تو همان صراط مستقیم و تو همان مثل اعلای هستی.(بحارالانوار، ج 36، ص 4)

حضرت امیرمؤمنان على(ع) نیز می فرماید: ان اللّه جلعنا ابوابه و صراطه و سبیله و الوجه الّذى یؤتى منه فمن عدل عن ولایتنا او فضّل علینا غیرنا فانهم عن الصراط لناکبون؛ خداوند ما رهبران دینى و الهى را درهاى وصول به معرفتش، صراط، طریق و جهتى که از آن به او مى‏رسد قرار داده بنابراین کسانى که از ولایت ما منحرف گردند یا دیگرى را بر ما برگزینند از صراط حق منحرف هستند.( شواهد التنزیل، ج 1، ص 58، ح 89)

در تفسیر آیه شریفه «اهدنا الصراط المستقیم» در روایات متعددى بیان شده که مراد از این صراط مستقیم همان  راه پیامبر(ص) و ذریه پاک اوست، چون مراد از «انعمت علیهم» آنان هستند. در حدیثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده که ایشان فرمود: «و اللّه نحن الصراط المستقیم؛ به خدا سوگند صراط مستقیم مائیم.»( همان، ح 88)

امام صادق(ع) می فرماید: نَحْنُ وَ اَللَّهِ سَبِيلُ اَللَّهِ اَلَّذِي أَمَرَ اَللَّهُ بِاتِّبَاعِهِ وَ نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِيمُ؛ ما به خدا سوگند همان راهی هستیم که خدا امر به اتباع از آن کرده و ما  به خدا سوگند همان صراط مستقیم هستیم.(تفسیر قمی، ج 2، ص 66)

امام صادق(ع) در پاسخ مفضل بن عمر که از معناى صراط پرسیده بود فرمود: «هوالطریق الى معرفة اللّه عزّ و جلّ و لها کان صراط فى الدنیا و صراط فى الآخرة فاما الصراط فى الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة من عرفه فى‏الدنیا و اقتدى بهداه مرّ على الصراط الّذى هو جسر جهنم فى الآخرة و من لم یعرفه فى الدنیا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرة فتردى فى نار جهنم.»( تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 549)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا