اعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

خودشناسی نافع ترین علم الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید هر کسی دوست دارد تا در مدت کوتاه عمر خویش بهترین علم و برترین آن را به دست آورد و به کار گیرد؛ از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهترین و برترین و سودمندترین علم، خودشناسی و معرفت نفس و علم نفس است؛ زیرا نتیجه خودشناسی، خدا شناسی است و خداشناسی نیز عامل تقرب به خدا خواهد بود و این گونه انسان به همان هدف غایی می رسد؛ زیرا تقرب به خدا جز با خدایی شدن تحقق نمی یابد و کسی که خدایی شده همان خلیفه الله است که با عبودیت خدا به آن مقام و جایگاه رسیده است.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی  قرآن، خودشناسی را می بایست نافع ترین و سودمندترین علم الهی دانست که نتایجی چنین بلند و والا را به دنبال دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است که به ابعاد این حقیقت بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

انتخاب سودمندترین علم

انسان فرصتی کمی در زندگی دنیوی خویش دارد. از آن جایی که هر کسی دنبال برترین ها و بهترین ها در ساده ترین و آسان ترین روش و شیوه است، نمی توان بدون شناخت و معرفت و علم به این هدف دست یافت؛ زیرا بی علم و معرفت نمی توان در امور گوناگون نه برترین ها را شناخت و نه بدان گرایش یافت و دنبال تحقق آن رفت؛ چرا که بی علم هر چه می ماند چیزی جز نادانی و جهل نیست و اگر هم کمی بالاتر برویم، آخرین درجه آن از بلوغ علمی همین ظن است که خود در ساختار  احتمالات سامان می یابد و موجب غنی و بی نیازی از علم حقیقی نمی شود.(یونس، آیات 36 و 66؛ نجم، آیات 23 و 28 و 30؛ جاثیه، آیه 32؛ نساء، آیه 157)

خدا به صراحت در آموزه های قرآنی، خواهان کسب علم می شود؛ چرا که همه ابزارها و منابع آن نیز در اختیار است تا انسان عالم شود.(اسراء، آیه 36) از آن جایی که انسان بی علم نمی تواند حق شناس و حق گرا باشد، لازم است تا انسان عالم باشد؛ پس از نظر مومن نمی بایست جز به علم، عملی کند و کاری انجام دهد؛ زیرا بدون علم نمی توان نه حقیقت را شناخت و نه بدان گرایش یافت.(همان)

البته خدا به انسان می آموزد که کسب علم راه های گوناگونی دارد که مهم ترین و اساسی ترین و ارزشی ترین آن، تقوای الهی است که انسان را به علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین می رساند.(بقره، آیه 282)

از نظر قرآن، اموری که انسان می بایست به دنبال کسب علم نسبت به آن باشد، بسیار زیاد است، ولی از آن جایی که معلومات در یک سطح و درجه و مرتبه نیست و بسیار متفاوت است، لازم است تا انسان دنبال معلوماتی باشد که نافع بلکه انفع یعنی نه تنها سودمند، بلکه سودمندترین باشد. پس انسان عاقل رشید و متفکر و متفقه کسی است که دنبال علم نافع و انفع می رود و از میان همه امور معلوماتی را کسب می کند که سودمند بلکه سودمندترین باشد.

علم نفس و خودشناسی سودمندترین علم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سودمندترین علم و دانش همان خودشناسی و علم النفس است؛ زیرا از نظر قرآن، کسی که دنبال علم النفس و خودشناسی است، می تواند از این علم و دانش به همه چیز برسد که خدا شناسی و تقرب به خدا است. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کسی خودش را شناخت، به تحقیق پروردگارش را می شناسد؛ زیرا نفس انسانی چیزی جز تجلی صفات الهی و اسماء الله نیست که در ذات انسان به دمیدن روح الله قرار داده شده است.(حجر، آیه 28؛ ص، آیه 72؛ بقره، آیات 30 و 31) پس کسی که خود را شناخت خدایش را شناخت.

از نظر قرآن، انسان می بایست همه توجه به خودش باشد؛ چنان که خدا می فرماید: یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر شما باشد، اهتمام به خودتان.(مائده، آیه 105)

این اهتمام نسبت به خویشتن شامل شناخت و معرفت نسبت به نفس خویش و شناخت ابعاد گوناگون آن و نیز مراقبت نسبت به نفس و اعمال و افکار آن است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که خود را بشناسد و معرفت به نفس خویش بیابد خدا شناس و خدا گرا می شود؛ زیرا در باطن هر انسانی بر اساس فطرت الهی، حق شناسی و حق گرایی وجود دارد(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10) و کسی که خودش را بشناسد، در می یابد که در ذاتش گرایش ذاتی و فطری به عبودیت خدا است(ذاریات، آیه 56) و می بایست خدا را بشناسد و بدان گرایش یابد و با عبودیت آن را در عمل نشان دهد و گرنه اگر دنبال فطرت خدا شناس و خداگرای خویش نرود، گرفتار هواهای نفس می شود و به جای عبودیت خدا، به عبودیت غیر خدا از جمله هواهای نفسانی گرایش می یابد و هواهای نفس خویش را معبود خویش قرار می دهد.(جاثیه، آیه 23)

همان طوری که خدا به معرفت نفس برای خداشناسی و خداگرایی توجه می دهد و بسیاری از آیات قرآنی برای شناخت نفس انسانی اختصاص یافته تا انسان خودشناس شود و به خداشناسی برسد؛ هم چنین روایات بسیاری نیز در این باره وارده شده است و حتی در روایت است: طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه و هو علم الانفس؛ طلب علم واجب بر هر مرد و زن مسلمان است و آن همان علم نفس و خودشناسی است.(مصباح الشریعه، آیه 22)

کسی که به علم نفس و خودشناسی برسد، به علم نافع بلکه انفع می رسد؛ زیرا می داند در زندگی دنبال چه چیزی باشد و آن را غایت زندگی خویش قرار دهد.

آثار خدا شناسی با خاستگاه خود شناسی

البته در برخی دیگر از روایات به شکل مستقیم علم نافع را علم خداشناسی معنا می کند، تا این حقیقت را تبیین کند که مراد از علم نافع که علم نفس یا خودشناسی قرار داده، زمانی خواهد بود که این خودشناسی به خدا شناسی و تقرب به خدا بیانجامد. از همین روست که در روایت آمده که خدا در بیان علم النافع فرموده است: ان تعرف جلالی و عظمتی و کبریایی و کمال قدرتی علی کل شی فهذا الذی یقربک الی؛ این که جلال و عظمت و کبریا و کمال قدرت مرا بر هر چیزی بشناسی. پس این شناخت و معرفت است که تو را به سوی من نزدیک کرده و قرب مرا موجب می شود.(بحارالانوار، ج 1، ص 220)

در حقیقت، خودشناسی زمانی نافع خواهد که به خداشناسی و تقرب به خدا بیانجامد. به سخن دیگر، علم النفس مقدمه برای علم الله و معرفت الله و آن نیز مقدمه تقرب به خدا است. پس انسان می بایست با خودشناسی، خداشناس شود؛ و با خدا شناسی کاری را انجام دهد که او را به خدا مقرب سازد؛ و شکی نیست که جز با عبودیت در چارچوب آموزه های فطری و تشریعی چنین چیزی تحقق نمی یابد.

البته از نظر این روایت شناخت خدا در گام نخست ساحت جلال الهی است، و حتی کمالی نیز مطلوب در این روایت است در ساحت قدرت است که خود ناظر به ساحت جلال و کبریایی و عظمت الهی است، نه به ساحت جمال و اکرام الهی. به سخن دیگر، این جلال الهی است که موجب تقرب است؛ زیرا انسان با معرفت جلال الهی و ترس از عظمت و خشیت عالمانه نسبت به آن  است که به سوی خدا کشیده و از غیر الله  بریده می شود و در مقام منیب در می آید. آن گاه است که چنین عالم دارای خشیت می تواند در مسیر قرار گیرد که جمال الهی نیز در او تجلی کند. از همین روست که خدا در قرآن، عالمان اهل خشیت را می ستاید؛ زیرا اهل خشیت کسی است که عالمانه نسبت به خدا ترس و خوف دارد نه جاهلانه. این خشیت عالمانه برای آن است که عظمت جلال و کبریایی را درک  کرده و می داند که اگر خدا ترس نباشد و خشیت نداشته باشد گرفتار دوزخ ابدی خواهد شد. همین ترس عالمانه و خشیت است که انسان را به سوی اعمال و رفتاری سوق می دهد که نتیجه و برآیند تقرب به خدا است.

جلوه های این علم نافع و معرفت الهی را می توان در علمی دانست اعمال و افکار صحیح را به انسان می آموزد و قلب را اصلاح می کند؛ زیرا از نظر قرآن، قلب انسانی به عنوان مرکز شناخت و گرایش یا همان اندیشه و انگیزه به طور فطری به حق مطلق که همان خدای سبحان باشد شناخت و گرایش دارد. پس وقتی دنبال افکار و رفتاری می رود که آن را تقویت و تثبیت می کند، در حقیقت، دنبال تقرب به خدا است که با خدایی شدن تحقق می یابد. البته گاه می شود انسان به سبب هواهای نفسانی و وسوسه شیطانی گرفتار نوعی فساد در قلب و دسیسه و دفن نفس و قلب و از دست رفتن فطرت می شود، در این جا است که شناخت خدا به ویژه عظمت الهی موجب می شود تا از خشیت جلال الهی به اصلاح قلب بپردازد و کارهایی را انجام دهد که خدا راضی است و کارهای را ترک کند که خدا از آن ناخشنود و ناراضی می شود. این گونه است که همین خشیت عالمانه جلال انسان را به سوی قرب الهی سوق می دهد؛ چنان که در همان روایتی که به سودمندترین علم اشاره کرده در ادامه اش آمده است: الزمُ العلمِ لک ما دلّ علی صلاح قلبک و اظهر لک فساده؛ لازم ترین علم برایت آن علمی است تا را به سوی صلاح قلبت راهنمایی کند و فساد آن را برایت آشکار و ظاهر کند.(بحارالانوار، ج 1، ص 220)

به سخن دیگر، اگر انسان می بایست دنبال خودشناسی برای خدا شناسی و از خداشناسی به سوی تقرب الهی باشد، این زمانی تحقق می یابد که انسان به علمی از علم النفس و خودشناسی توجه داشته باشد که موجبات صلاح قلب شود؛ زیرا با صلاح قلب و رهایی از فسادش، قلب انسانی که عرش الهی است، صفات الهی را در خود ظهور می دهد و انوار صفات الهی در آن می تابد و نفس انسانی مظهر اسماء الله و صفات الله می شود. این گونه است که شخص متالّه و خدایی شده در اوج تقرب الهی قرار می گیرد و این گونه است که انسان به عنوان مظهر اسماء الله، خلیفه الله می شود.

پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هدف انسان از معرفت النفس، معرفت الله است که خود مقدمه ای است تا انسان با شناخت از جلال و جمال الهی، خدایی شود و این گونه خلیفه الله گردد و آن هدف خلقت تحقق یابد.(بقره، آیات 30 و 31) البته دست یابی به این حقیقت جز از عبودیت الهی نمی گذارد؛ زیرا علمی که عبودیت نیاورد و انسان را بنده خدا نکند، فایده ای ندارد؛ آن علم و معرفت نفسی مفید و سازنده است که معرفت الهی را به دنبال داشته و انسان را نسبت به خدا به علمی برساند که خشیت را به همراه داشته و این گونه انسان را به انابه و بریدن از غیر و بندگی محض خدا برساند و تقوای الهی را به یقین در قلب و جان او بکارد؛ از همین روست که گفته شد، علم مفید همان علمی است که عبودیت بیاورد و عبودیتی که تقوای و یقین را ایجاد کند.(بقره، آیات 21 و 282)

به سخن دیگر، انسان با شناخت نفس و خدا و تقرب جویی به عبودیت به ویژه با علم خشیت آور، دنبال تطهیر نفس می رود و خودش را از شهوات رها می سازد و درجات رفیع را کسب می کند.(غرر الحکم، شماره 240)

به هر حال، آن چه می بایست از علم نافع و سودمند مد نظر قرار گیرد، همان علم نافع است که انسان را از طریق آن به خدا شناسی و تقرب الهی نزدیک کرده و انسان را در مقام مظهریت اسماء الله در جایگاه خلیفه الله قرار دهد. پس اگر کسی تنها به علم نافع خودشناسی بی توجه به آثار غایی آن بپردازد و اهل عمل نباشد، چنین علمی نیز نافع و سودمند نخواهد بود، بلکه تنها به ظاهر نافع است. از همین رو گفته شده که علم بی عمل به زنبور بی عسل همانند است. البته هم چنین گفته شده که از عمل علمی است که علم زاده می شود و هم چنین از علم است که عملی کامل می شود و دوباره به علم دیگری منتقل می شود که عالی است؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، علم تنها محدود به علم الیقین نیست، بلکه دارای درجات و مراتبی است که شامل عین الیقین و حق الیقین است.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95)

از نظر قرآن کسانی هستند که در سطح عالی علم یقینی هستند که از آن به استیقان یاد می شود، اما با این همه، به دلیل ظلم و علو علم یقینی را کنار می گذارند و بر اساس آن عمل نمی کند.(نمل، آیه 14) جالب و شگفت انگیزتر آن که بسیاری از اهل علم الیقین و بصیرت بر خلاف علم خویش عمل کرده و به جای خداپرستی به هواپرستی و گوساله پرستی رو آورده اند که نمونه های شاخص آن همان بلعم باعورا و سامری است.(اعراف، آیه 176؛ طه، آیه 96)

انسانی که نسبت به خدا علم واقعی و حقیقی داشته و قلبش دنبال فطرت برود و به دور از ظلم و کبر و علو باشد، از همه چیز می برد و تنها به خدا متصل می شود و این گونه انابه واقعی را نشان می دهد و «منبین الیه» می شود.(روم، آیات 31 تا 33) این گونه است که به دور از هر گونه کبر و تکبر و شقاوت اهل دعا و نیایش است؛ زیرا می داند که دعا و نیایش یعنی باور به فقر ذاتی خویش و غنای الهی؛ از این روست که با این باور به دعا می پردازد و نشان می دهد که دلش اهل شقاوت و تکبر و علو و ظلم نیست. البته از نظر قرآن اگر دعای مردم نبود خدا به انسان توجهی نمی کرد(فرقان، آیه 77؛ مریم، آیه 4؛ اعراف، آیه 206)؛ زیرا دعا نشان می دهد که شخص اهل فطرت و به دور از صفات رذیله است و بندگی و تذلل نسبت به خدا را دوست می دارد.

عالم عاقل کسی است که علمش را به عمل صحیح و عالمانه پیوند زند. شکی نیست که علم صحیح و عقلانی به حق فرمان می دهد که جلوه های آن در عدالت، صداقت و امانت و وفا است. از این رو، اگر کسی به این اصول اخلاقی عمل نکند که مبتنی بر فطرت الهی است، انسان عاقل نیست. عمل عاقل در همین چارچوب خودش را نشان می دهد. البته شکی نیست که در میان اصول اخلاقی عدالت بسیار مهم و اساسی است تا جایی که در روایت است: قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه یصف الحق و یعمل به؛ اول کاری که اهل ایمان خود را ملزم به آن می داند عدالت است که اول آن نیز نفی هواهای نفسانی است تا بر اساس آن عمل کند. پس حق را توصیف کرده و بر اساس حق عمل می کند.(نهج البلاغه، خطبه 87)

اگر کسی بخواهد خود را بر مسیر نافع ترین علم به عملی الهی برساند و خدایی شود، لازم است تا عدل را برقرار سازد و در گام اول اقامه عدالت هواهای نفسانی را کنار می گذارد تا این گونه خدایی شود و بر مدار حق و حقیقت عمل و رفتار کند.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عاقل رشید کسی است که خدا شناس و خدا گرا باشد و افکار و اعمالش را برای خدا انجام دهد که خدا در فطرت و شریعت مطابق فطرت بیان کرده است.(بقره، آیه 130؛ حجرات، آیه 7؛ روم، آیه 30) بنابراین، نمی توان از عاقلی سخن گفت که اطاعت خدا ندارد؛  زیرا در روایت از پیامبر(ص) وقتی می پرسند: ما العقل؟ قال: العمل بطاعه الله؛ عقل همان عمل در چارچوب اطاعت خدا است.(بحارالانوار، ج 1، ص 131)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا