اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

خلقت مثلی انسان در معاد

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از پرسش هایی اساسی درباره معاد، خلقت عین یا مثل است؛ به این معنا که هر فرد انسانی در عوالم و نشئات دیگر از جمله قیامت، همان گونه مخلوق می شود که الان در دنیا است؛ یعنی بی آن که کم ترین و کوچک ترین تغییر، تحول و تبدلی در وی رخ دهد در نشئات دیگر حضور دارد و زندگی می کند؛ یا آن که با حفظ و صیانت در کلیت تشخص فردی، برخی از تغییرات، تحولات و تبدلات مناسب با هر یک از عوالم و نشئات در هر فرد انسانی رخ می دهد که دیگر نمی توان ادعا کرد «عین» او بازگشته، بلکه آن چه در معاد باز می گردد و مخلوق جدید الهی خواهد بود، «مِثل» اوست؟

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر این باور است که با تفقه و تعقل دقیق در آموزه های قرآنی می توان گفت که خلقت جدید یا «لبس جدید» در عوالم و نشئات دیگر، در چارچوب «مثلیت» است نه «عینیت». در ادامه دلایل و شواهد قرآنی بر این ادعا مورد تبیین قرار گرفته که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

تفاوت و فرق میان عوالم و نشئات

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دست کم برای سیر و صیر و تطور انسان، سه مقطع اساسی «پیش از دنیا»، «دنیا» و «پس از دنیا» را می توان برای هر شخص انسانی ثابت دانست و اثبات کرد. خدا در قرآن از اطوار خلقت انسان سخن به میان آورده و فرموده است: و قد خلقکم اطوارا؛ و شما را در اطوار گوناگون خلق کرده است.(نوح، آیه 14)

اطوار خلقت هر فرد انسانی شامل سه گانه اصلی است که البته اگر در جزئیات آن تامل و تدبر شود، می توان هفت طور از اطوار را برای قبل از به دنیا آمدن نیز تصور کرد؛ چرا که سیر و صیرورت و تطور انسان پیش از دنیا آمدن، شامل حضور و عبور از هفت آسمان حقیقت در مقام تنزل است(نوح، آیات 14 و 15)؛ چنان که در مقام صعود از دنیا به آخرت نیز همین منازل طور هفتگانه نیز می بایست بپیماید و طی منازل کند.

جالب است که تطور اطوار انسان در دنیا چون گیاهی در حال رشد و تطور(نوح، آیه 17) نیز کم نیست؛ چرا که این اطوار شامل نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم و دمیدن روح و شکل گیری نفس و خروج از رحم نیز هفت منزل جزیی است.(مومنون، آیه 14)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان به طور مستقیم به نشئه آخرت قیامتی منتقل نمی شود، بلکه پس از مرگ، به عالم برزخ منتقل می شود که فاصل میان دنیا و قیامت است.(مومنون، آیات 99 و 100)

از ویژگی های عالم برزخ آن است که خصوصیاتی از دنیا و آخرت را دارد، در حالی که نه این است و نه آن. هر شخص انسانی پس از مرگ در نشئه برزخ، از نظر کلیت عین همین انسان دنیا است، اما از نظر جزئیات با توجه به شرایط زیستی در عالم  برزخ، عین آن نیست، بلکه «مثل» آن است؛ زیرا برخی از خصوصیات دنیوی و برخی از خصوصیات اخروی را دارا است. عالم برزخ، حالتی را برای شخص انسان ایجاد می کند که در میان حالتی نه این و نه آن و هم این و هم آن خواهد بود؛ یعنی این همانی در همان حال غیر این همانی برای هر شخص انسانی صادق است.

در اصطلاح از عالم برزخ به عالم مثال منفصل تعبیر می شود که چیزی شبیه عالم مثال متصل است که انسان در نفس خویش آن را دارد و در رویا آن را می شناسد و با آن ارتباط می گیرد.

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در هنگام خوابیدن همانند هنگام مردن، به سبب توفی الهی، به عالم مثال منفصل یا همان عالم برزخ وارد می شود؛ زیرا توفی نفس از سوی خدا به یک معنا مرگ موقت است(زمر، آیه 42)؛ و از همین روست که در روایت از آن به «اخ الموت» تعبیر کرده و گفته اند: النوم اخ الموت؛ زیرا نوعی مشابهت و مثلیت میان خواب و مرگ وجود دارد.

پس از نظر قرآن، شخص در هنگام رویا دیدن به عالم مثال منفصل وارد می شود؛ البته این عالم مثال منفصل که در هنگام خواب و رویا دیدن به آن وارد می شویم، می تواند عالم مثال منفصل صعودی باشد یا عالم مثال نزولی.

از نظر قرآن، هر نفس انسانی بارها مرگ را تجربه می کند؛ زیرا مرگ و خواب نوعی توفی و گرفتن نفس به طور کامل است که اگر نفس از سوی خدا امساک و نگه داشته شود و نفس در عالم برزخ بماند، از آن به مرگ تعبیر می شود؛ و اگر بازگردانده شود و به سوی بدن ارسال شود، از آن به خوابیدن تعبیر می شود.(زمر، آیه 42)

حضور نفس در عالم برزخ متصل به شکل دایم تا قیامت به معنای خلقتی جدید و «لبس جدید» (ق، آیه 15) و طوری از اطوار نفس انسانی است.(نوح، آیه 14) در این طور جدید، خلقتی در قالب مثلیت اتفاق می افتد که شرایط نفس انسانی با آن چه در دنیا دارد متفاوت بوده و فرق دارد؛ زیرا عالم برزخ و نشئه آن با عالم دنیا فرق دارد، بنابراین، اگر نفس انسانی بخواهد در نشئه برزخ باشد، لازم است تا از جهاتی مناسب با آن نشئه باشد. پس نیازمند خلقتی جدید و «لبس جدید» است تا لباسی نو و جدید بر تن کند که مناسب و متناسب با آن نشئه و عالم باشد.

البته از نظر قرآن، این امر اختصاص به حضور انسان در عالم برزخ و نشئه آن ندارد، بلکه حضور در هر نشئه ای از نشئات نیز این گونه است و می بایست شرایط آن نشئه را در نظر گرفت. پس اگر نوعی مثلیت در خلقت برای حضور در نشئه برزخ لازم است، همین مثلیت نیز در نشئه آخرت نیز لازم است؛ زیرا عالم آخرت با عالم دنیا بلکه حتی با عالم برزخ متفاوت بوده و فرق دارد. پس لازم است تا هر شخصی انسان در عالم آخرت نیز خلقت مثلی را تجربه کند و لبس جدیدی مناسب با آن نشئه داشته باشد. بنابراین، معادی که برای هر نفس انسانی در عالم آخرت اتفاق می افتد، خلقت عینی نیست که عین همین انسان بی هیچ تفاوت و فرقی در عالم آخرت مخلوق شود و بازگردد، بلکه خلقت مثلی است که مخلوقی از یک لحاظ همان مخلوق قدیم و از لحاظی مخلوقی جدید است.

به سخن دیگر، هر نشئه از نشئات و عالمی از عوالم با هم فرق دارد. پس نمی تواند حضور هر شخصی در یک از عوالم و نشئات یکسان باشد، بلکه فرق ها و تفاوت هایی وجود دارد که مختص هر نشئه و عالمی است.

خلقت مثلی انسان در آخرت

با توجه به آن چه بیان شده می توان گفت که تعبیر عالم مثال اختصاص به عالم برزخ ندارد؛ زیرا مثلیت تنها مختص آن نیست، بلکه هر عالمی از عوالم و نشئه ای از نشئات، به یک معنا مثل دیگری است. از همین روست که خدا از اطوار خلقت انسان در عوالم گوناگون و نشئات متعدد و متنوع سخن به میان آورده و می فرماید: نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم و ننشئکم فی ما لا تعلمون و لقد علمتم النشئه الاولی فلولا تذکرون؛ و ما بین شما مرگ را تقدیر کردیم و کسی بر ما سبقت نمی توان گرفت بر این که امثال شما را جایگزین کنیم و شما را در نشئات که نمی دانید انشاء می کنیم؛ و این در حالی است که نشئه اولی را دانستید؛ پس چرا از آن متذکر نمی شوید؟! (واقعه، آیات 60 تا 62)

در این آیات به صراحت اشاره می شود که خلقت مثلی و تبدیلی اتفاق افتاده و می افتاد؛ یعنی همان طوری که انسان در نشئه اولی نوعی خلقت مثلی را تجربه کرده، در آینده نیز خلقت های مثلی دیگری را نیز تجربه خواهد کرد؛ خلقت های مثلی که انسان آن را تجربه نکرده و شناخت و علمی نسبت به آن ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که چنین خلقتی را اصلا نمی شناسد، بلکه هماره تجربه های مثلی داشته است. دست کم یک خلقت را در قالب نشئه اولی تجربه کرده که الان در دنیا وجود دارد. پس می توان با تذکر نسبت به این نشئه اولی، علم و دانشی نسبت به نشئات دیگر داشته باشد.

تبدیل امثال به معنای جایگزین کردن مثلی جای مثل دیگر، تنها در باره انسان نیست؛ بلکه این تبدیل نسبت به همه هستی اتفاق افتاده و خواهد افتاد؛ زیرا عالم و نشئه آخرت، نشئه ای خاص است که می بایست محیط زیست متناسب با آن وجود داشته باشد؛ از همین روست که این نشئه دنیوی با آسمان ها و زمین های کنونی آن تبدیل به آسمان ها و زمین های دیگر می شود: یوم تبدل الارض غیرها و السموات.(ابراهیم، آیه 48)

بر این اساس، وقتی تبدیل در زمین و آسمان کنونی رخ می دهد و جایگزینی  برای آن است، هم چنین هر شخص انسانی تبدلات مثلی خواهد داشت تا مناسب و متناسب با آن نشئه اخروی باشد.

پس از نظر قرآن، مثلیت تنها برای عالم برزخ نیست تا گفته شود تنها عالم برزخ عالم مثال است؛ بلکه از نظر قرآن، عالم آخرت و قیامت نیز به یک معنا عالم مثال است؛ زیرا هیچ چیزی از عالم آخرت عین عالم دنیا یا عالم برزخ نیست؛ بلکه در همان حال نفس انسانی به عنوان امر ثابت و کلی باقی است؛ اما احوالات، تطورات و تبدلاتی برای هر شخص انسانی است که او را در جایگاه مثل قرار می دهد نه عین. از همین روست که در آیات قرآنی از مثلیت خلقت انسان در آخرت سخن به میان آمده و خدا به صراحت می فرماید: او لیس الذی خلق السموات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم و هو الخلاق العلیم؛ انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن  فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون؛ آیا کسی که آسمان ها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل شما را خلق کند در حالی که او خلاق علیم است؛ چرا که امر الهی هنگامی که بخواهد چیزی را خلق کند به او می گوید باش پس می شود. پس پاک و منزه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست و به سوی او باز می گردید.(یس، آیه 81)

در این آیات به صراحت از خلقت مثلی انسان در عوالم دیگر به ویژه عالم آخرت سخن به میان آمده است؛ زیرا خلقت مثلی با حفظ «ملکوت» خواهد بود؛ یعنی نفس که ملکوت انسان است، حفظ و صیانت می شود و عین آن می آید، اما دیگر امور از جمله بدن انسان دیگر آن بدن زمینی و دنیوی نخواهد بود؛ زیرا در عالم برزخ دارای بدن مثالی مناسب با نشئه برزخ و در عالم آخرت نیز بدن مثالی مناسب با عالم و نشئه آخرت است.

از نظر قرآن، نفس انسانی در دنیا ملکات و مقوماتی را کسب می کند که در نهایت در هنگام اجل همان شاکله او خواهد بود. این شاکله نفس به عوالم و نشئات دیگر منتقل می شود؛ زیرا ملکات و مقومات متاثر از فلسفه و سبک زندگی انسان شکل گرفته و شاکله شخصیت شخص شده است. این ملکات و مقومات نیز در اعمال انسان در دنیا و آخرت خودنمایی می کند(اسراء، آیه 84) ؛ چرا که شاکله شخصیت همان ملکاتی اکتسابی است. پس اگر نفس انسانی کامل شده «ربانی» می شود و اعمالش نیز ربانی می شود تا جایی که همانند خدا ربوبیت می کند و در آخرت این نفس این گونه خودنمایی و ظهور می کند: فروح و ریحان و جنت نعیم؛ پس نفس مقربان روح و ریحان و بهشت نعیم است.(واقعه، آیه 89)

اما اگر نفس انسانی به عنوان حقیقت انسان و شاکله اصلی شخصیت، از مقام تسویه و تعدیل الهی و فطرت پاک به فسق و فجور و گناه سقوط کرده باشد و به درجه و مرتبه حیوان یا پست تر از آن صیرورت نزولی داشته باشد(اعراف، آیه 79) در این صورت، چنین شخصی را می بایست در مراتب سقوط جزو انسان حیوان یا انسان نبات یا انسان جماد دانست که انسانیت و نفس انسانی آنان از حالت فطرت الهی خارج شده است. این همان تبدیل و تبدّلی است که خدا در قرآن از آن سخن به میان آورده است. در این صورت دیگر «عینیت» معنا ندارد، بلکه «مثلیت» معنا می یابد. از همین روست که خدا در قرآن از خلقت مثلی انسان در آخرت سخن به میان آورده است. این خلقت مثلی به معنای آن است که کل باقی است ولی تطورات و تبدلات در انسان خواهد بود تا متناسب با شاکله شخصیتی، بلکه متناسب با عوالم و نشئات باشد؛ زیرا نفس نمی تواند در عالم مثال با همین بدن باشد؛ چنان که نمی تواند با همین بدن مادی دنیوی در آخرت باشد. پس لازم است تا «لبس جدید» و خلقت مثلی مناسب و متناسب تحقق یابد.

با نگاهی به آموزه های وحیانی درباره بهشت می توان دریافت که چگونه مثلا بدن جسمانی انسان در آخرت دیگر از جنس خاک مادی و دنیوی و ترکیبات آن نیست، بلکه از ترکیبات جنس زمینی اخروی است. پس همان طوری که بدن حورالعین و بهشته های بهشتی از جنس زمرد و یاقوت بهشتی است، بدن انسان های بهشتی نیز این گونه است. پس خلقت مثلی در آخرت به معنای آن است که انسان هم همین انسان موجود در دنیا است، و هم همین انسان نیست، بلکه «مثل» همین انسان است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا