اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

خطرات فراموشی خودخواسته

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآنی، فراموشی که به سبب پیری یا عوامل خلقتی باشد، چیزی غیر قابل گریز است و نمی توان شخص را به سبب چنین فراموشی مواخذه و بازخواست کرد؛ اما اگر فراموشی به شکلی خودخواسته باشد؛ یعنی شخص به سبب فسق، رفاه، ترک ذکر الله، شیطنت شیطان، عدم تعقل، و عدم اهتمام به موضوع باشد، می بایست پاسخگوی عمل نادرست و گناهی باشد که به دنبال فراموشی پدید می آید.

بنابراین، اگر آموزه های وحیانی قرآنی – اسلامی، بر «رفع قلم» نه چیز از جمله نسیان و فراموشی سخن به آورده، درباره فراموشی غیر خودخواسته است؛ زیرا مضطر نیز که رفع قلم شده کسی است که اضطرار او بالاختیار نباشد؛ یعنی خود به دست خویش خود را در شرایط اضطرار قرار ندهد؛ زیرا گفته شده «الاضطرار بالاختیار لا ینافی الاختیار؛ اضطرار اختیاری با اختیار در تنافی نیست.» پس شخصی که خود را به لبه پرتگاهی می رساند که سقوط از آن قطعی و حتمی است، به شکلی «خودکشی» کرده است؛ زیرا می توانست خودش را در چنین موقعیت خطرناکی قرار ندهد که افتادن و سقوط و مرگ در آن حتمی و قطعی است. پس کسی که به اختیار خویش، بستر فراموشی را فراهم می آورد، اگر ترک فعل واجبی کند یا گناهی و خطایی داشته باشد، می بایست پاسخگوی رفتار خویش باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فراموشی خودخواسته بس خطرناک است؛ زیرا به خدافراموشی منجر می شود که سقوط از انسانیت و سعادت ابدی در آخرت را به دنبال دارد. بر این اساس شناخت این نوع فراموشی و علل و عوامل و آثار آن بس مهم و اساسی است که نویسنده دراین مطلب به آنها بر اساس آموزه های وحیانی قرآن پرداخته است.

فراموشی پیری غیر خودخواسته

فراموشی یا نسیان، حالتی در انسان است که در آن شخص پس از دانستن چیزی آن را از خاطر و یاد می برد و آگاهی و دانش خویش را نسبت به آن از دست می دهد. از نظر قرآن، پیری از عوامل مهم فراموشی در انسان است؛ زیرا انسان به سبب کهولت سن، از نظر بدنی در شرایطی قرار می رود که اعضا و جوارح پس از «قوت» به «ضعف» می گراید(روم، آیه 54) و توانایی پیشین خویش را از دست می دهد. این گونه است که علمی که پیش از این داشته به عدم علم تبدیل می شود و مصداق «لایعلم من بعد علم» می شود.(نحل، آیه 70؛ حج، آیه 5)

از نظر آموزه های قرآنی، از آن جایی که چنین فراموشی و نسیانی در اختیار شخص نیست و به اراده و اختیار گرفتار چنین حالتی نشده است، اگر به سبب از دست رفتن علم اعمالی را انجام دهد، نسبت به آن مواخذه و بازخواست نمی شود. پس از مصداق کسانی است که حدیث مشهور «رفع القلم» شامل آن می شود؛ زیرا آنان همانند کودکانی هستند که فاقد تکلیف به سبب فقدان تعقل، علم، قدرت و اراده اختیاری هستند؛ زیرا شرط تکلیف تحقق این چهارگانه در شخص است و هر گاه یکی از چهارگانه نه به اراده بلکه به سبب فطرت انسانی وجود نداشته باشد، تکلیفی نیست.

عوامل فراموشی خودخواسته

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نوعی دیگر از فراموشی است که به سبب اراده اختیاری خود انسان تحقق می یابد؛ درست است که حالت نسیان و فراموشی در هر دو مورد خود خواسته و ناخواسته یکسان است، اما بسترها و عوامل تحقق آنها فرق دارد؛ زیرا در فراموشی خودخواسته این عامل پیری نیست که انسان را در حالت فراموشی و فقدان علم پس از علم گرفتار می کند، بلکه به سبب کارهایی است که شخص خود انجام می دهد و این حالت در شخص ایجاد می شود و چیزی را که می دانسته به دست فراموشی می سپارد.

از نظر قرآن عواملی چند در این امر فراموشی خودخواسته نقش دارد که عبارتند از:

  1. فسق : برخی از گناهان موجب می شود تا انسان حالت فطری خویش را از دست دهد و چیزی که به فطرت آن را ناخوش داشته و از آن گریزان بوده، دیگر برایش ناخوش و مکروه نباشد بلکه از آن خوشش آید و بدان محبت و گرایش داشته باشد. چنین شخصی پوسته عفت و حیا را که عقل بر انسان می افکند کمی از خویش دور می سازد و لباس حیا و عفت را کنار می نهد و به سادگی و آسانی دروغ می گوید و خیانت می ورزد و ظلم می کند و کفر و کفران دارد. چنین شخصی از فطرت سالم و قلب سلیم خویش دور افتاده و آن را دفن و دسیسه کرده است. از این روست گرفتار فراموشی از خود می شود که خدا در آن اصالت دارد؛ زیرا نفس انسانی چیزی جز شئونات الهی و مظاهر وجودی انوار آن نیست؛ و کسی که فطرت خویش را با فسق نهان می کند، با دسیسه فطرت الهی در حقیقت خودش را دفن و دسیسه کرده است. چنین شخصی علوم و معارفی که به فطرت و نرم افزار هدایت فطری بدان آگاه بود، فراموش می کند و بر خلاف فطرت به جای عدالت و صداقت و امانت و وفا به سوی متضاد و متقابل آنها گرایش می یابد. پس چنین فراموشی که برای شخص فاسق ایجاد می شود، یک فراموشی خودخواسته است که می بایست پاسخگو اعمالی باشد که به سبب فراموشی مرتکب می شود.(اعراف، آیه 165)
  2. رفاه و امکانات مادی و اشتغالات دنیوی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسانی که گرفتار نعمت های بسیاری هستند و خدا به آنان نعمت های زیادی را داده باشد، چنان به سبب دارای و امکانات و دسترسی به هر خواسته ای، غرق مادیات دنیوی می شوند که دیگر خدا را فراموش می کنند و دعا و نیایشی ندارند؛ زیرا خود را نیازمند خدا نمی یابند تا چیزی از امکانات به آنان بدهد و درخواستی داشته باشند. اصولا انسان وقتی فقر خویش را می بیند و نیازهای بی پایان و عدم توان در تحقق خواسته ها، بیش تر به سوی خدای غنی حمید متوجه می شود و خدا خدا می کند؛ اما وقتی از هر لحاظ نیازی نمی بیند و خودکفایی را در خویش می یابد و نوعی احساس استغنا و بی نیازی کاذب در او ایجاد می شود، خدا را فراموش می کند و دعایی نمی کند؛ زیرا دعا را تنها در زمان نیاز می داند و هرگز دعای شاکرانه ندارد. چنین شخصی چون احساس استغنای کاذب دارد و دعا و نیایش را تنها زمان نیاز و فقر می داند، خدافراموشی را برای خود می سازد که عامل بسیاری از گناهان می شود. از نظر قرآن، کسانی که به «تمتع» برسند و احساس نیازی نداشته باشند، گرفتار نسیان از ذکر الله می شوند و دعایی ندارند.(فرقان، آیه 18؛ زمر، آیه 8) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بسیاری از مردم به سبب اشتغالات دنیوی آخرت را فراموش می کنند چنان که خدا را فراموش می کنند؛ چنین اشخاصی می بایست پاسخگوی فراموشی و نسیانی باشند که به اراده اختیاری خویش انتخاب کرده اند.(انعام، آیات 42 تا 44)
  3. ترک عمل عالمانه و عدم تعقل: خدا به انسان قدرت تعقل داده تا در امور بر اساس داشته های فطری و داده های اکتسابی تفکر کرده و حق  وباطل را از هم جدا سازد و مسیر حق را برگزیند و از باطل گریزش داشته باشد؛ زیرا از نظر قرآن، نفس مستوی و معتدل با قلب سالم چنین توانایی و قدرتی را دارد که به تعقل و تفقه بپردازد.(حج، آیه 46؛ اعراف، آیه 179) اما وقتی انسان به هر دلیلی تعقل را کنار بگذارد و گرفتار سفاهت و بی خردی و سبک مغزی شود، دانسته های خویش را فراموش می کند که از آن به حالت فراموشی و نسیان یاد می شود. باید توجه داشت که وقتی انسان کاری که می داند خیر و نیک و از مصادیق عمل صالح است، ترک کند، مبتلا به نسیان می شود؛ زیرا این عمل است که علم را صیانت می کند و اگر ترک عمل کند، علم به وادی نسیان و فراموشی می رود. شاید خودتان بارها به این امر مبتلا شده باشید که پس از ترک عملی اصلا علم به آن موضوع از یادتان می رود و گرفتار نسیان و فراموشی نسبت به آن موضوع می شوید؛ اما هر گاه کاری را که می دانید انجام داده و تکرار کنید، آن کار و علم آن ملکه و مقوم وجودی و شخصیتی شما می شود و هرگز آن را فراموش نمی کنید؛ مانند رانندگی که علم را با عمل آمیخته اید. از همین رو گفته می شود که ترک عمل عالمانه موجب فراموشی و نسیان نسبت به آن علم می شود. به هر حال، از نظر قرآن این که انسانی دیگران را به کار نیک و خیر دعوت بلکه امر کند، و خود بدان اشتغال پیدا نکند، آن علم از میان می رود؛ زیرا بقای بسیار از علوم به عمل آن است. چنین شخصی در حقیقت به اراده و اختیار خویش معلومات خویش را به دست فراموشی و نسیان سپرده و می بایست پاسخگوی اعمال خویش باشد.(بقره، آیه 42) شگفت این که خدا به پیامبرش (ص) این مژده و بشارت را  می دهد که خدا هماره قرآن را برایش قرائت می کند تا گرفتار نسیان نشود(اعلی، آیه 6)؛ زیرا قرائت دایمی موجب می شود تا شخص گرفتار نشود؛ یعنی این عملی چون قرائت است که ذکر قرآن را در خاطره انسان حفظ و صیانت می کند. پس همان گونه که قرائت قرآن از سوی خدا عامل مصونیت پیامبر(ص) از نسیان آن است، هم چنین قرائت حافظ نیز موجب مصونیت از نسیان خواهد بود. این امر اختصاصی به قرآن ندارد، بلکه هر علمی را می بایست با عملی صیانت کرد تا فراموش نشود. بنابراین، کسی که پس از حفظ علمی هم چون قرآن، آن را فراموش می کند به سبب عدم تکرار و عمل بدان است. این عمل است که علم را صیانت و حفظ می کند و از فراموش شدن در امان نگه می دارد.
  4. اعتماد به خود نه به خدا: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان هر چند که توانایی آن را دارد که امری را به یاد داشته باشد و انجام دهد، ولی هرگز نمی بایست از این امر غافل باشد که هر کمالی تا زمانی باقی و برقرار است که وجه الله باشد و از منبع و خاستگاه اصلی یعنی خدا بهره برد. بنابراین، همان طوری که که در انجام هر کاری پس از عزم می بایست توکل بر خدا کرد(آل عمران، آیه 159)، هم چنین می بایست در انجام کاری برای زمانی دیگر خود را به منبع الهی وصل و متصل کرد و از خدا خواست تا «ان شاء الله؛ یعنی اگر خدا خواست» آن را به یاد داشته و فراموش نکند و در هنگام و زمان مناسبش انجام دهد. از همین روست که خدا همان گونه که به پیامبر (ص) می فرماید در انجام کاری که عزم کردی توکل به خدا داشته و او را وکیل قرار ده(همان)، هم چنین فرمان می دهد: اگر خواستی کاری را در زمانی دیگر انجام دهی «ان شاء الله» بگو تا خدا آن را به یاد تو اندازد و در زمان مناسب به جا آوری و گرفتار نسیان و فراموشی نشوی.(کهف، آیه 23 و 24)
  5. عدم اهتمام و توجه: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آن چه که موجب عدم فراموشی نسبت به امری می شود، اهتمام و توجه به آن امر است. پس اگر چیزی را ما فراموش کرده و به وادی نسیان می سپاریم به سبب عدم اهتمام و توجه نسبت به آن است. بنابراین، اگر چیزی برای ما ارزشی باشد و اهمیت بسیار داشته باشد، ما آن را هرگز فراموشی نمی کنیم؛ اما هرگاه چیزی بی اهمیت یا کم اهمیت باشد، آن را  به دست فراموشی می سپاریم. از همین روست که در مدرسه تنها مواردی را به خاطر خواهیم داشت که آن دانش و موضوع برای ما اهمیت یافته و بدان توجه لازم و کافی را مبذول داشته باشیم؛ اما دیگر مواردی که آموخته ایم به دست فراموشی می سپاریم و اصلا حتی ممکن است تا پایان عمر آن را به یاد نیاوریم. از همین رو کسی که دیگران را به چیزی امر می کند و خود بدان عمل نمی کند، در حقیقت  ارزش و اهمیتی برای آن قایل نیست و از همین روست که آن را فراموش می کند و گرفتار نسیان نسبت به آن موضوع می شود.(بقره، آیه 42)
  6. شیطان: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عامل برونی است که می تواند انسان را گرفتار نسیان و فراموشی کند. البته به نظر می رسد که شیطان زمانی به چنین سلطه ای می رسد که خود انسان بستر را فراهم آورده باشد؛ زیرا اگر شخص دایم الذکر نسبت به خدا یا موضوع باشد، خدا شرایط مناسب را برای او فراهم می آورد و از بصیرت و بینایی برخوردار خواهد بود که نسیان و فراموشی در آن جایی ندارد؛ اما وقتی خود شخص نسبت به خدا یا موضوع اهتمام کافی را نمی ورزد، بستری را برای شیطنت شیطان فراهم می آورد تا گرفتار نسیان و فراموشی نسبت به آن موضوع شود.(انعام، آیه 68؛ کهف، آیه 63؛ مجادله، آیه 19) پس می توان که عامل بیرونی چون شیطان زمانی مسلط خواهد می شود که شخص بستری را برای شیطنت شیطان فراهم آورده باشد که این با عدم اهتمام و توجه کافی نسبت به موضوع خواهد بود.

مصونیت از نسیان و رهایی از آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، افزون بر آن که انسان می بایست از عوامل ایجاد اختیاری نسیان و فراموشی اجتناب کند تا از نسیان و فراموشی در امان باشد، بلکه هماره می بایست به خدایی پناه برد که هرگز او را نسیان و فراموشی یا چیزی دیگر از این عیوب و نواقص نمی گیرد و پاک  ومنزه از آنها است؛ زیرا خدا علیم است و نسیان و خطا و فراموشی به ساحت قدس او راه نمی یابد.(مریم، آیه 64؛ طه، آیه 52)

به سخن دیگر، ذکر الله دایم عامل آن است که انسان به خاستگاهی متصل باشد که علیم است  وهرگز نسیان به آن ساحت راه نمی یابد. هر کسی که به این منبع متصل باشد، از نسیان و فراموشی در امان است. پس می توان گفت که انسان با ذکر الله می تواند خویش را از هر گونه نسیان و فراموشی مصون نگه دارد.

از نظر قرآن اگر کسی گرفتار نسیان موقتی شد و می خواست چیزی را که فراموش کرده به خاطر آورد با همان روش ذکر الله می تواند دوباره به منبع و خاستگاه بازگردد و علم را دوباره به دست آورده و از نسیان و فراموشی رها شود.(کهف، آیه 24)

به سخن دیگر، دفع نسیان و رفع آن تنها با ذکر الله و اتصال به علم الهی است تا شخص نه گرفتار نسیان شود و اگر شد هم بتواند از آن رهایی یابد.

باید توجه داشت که فراموشی و نسیان خودخواسته و برخاسته از مقدمات اختیاری نسبت به اجرا و ترک عملی از تکالیف الهی، مواخذه الهی را به دنبال دارد و اگر ما در دعا از خدا می خواهیم تا ما را نسبت به خطا و نسیان مواخذه نکند از باب ترحم است؛ زیرا می دانیم که اشتغالات دنیوی و ترک ذکر الله حتی موقت می تواند موجب گرفتاری به نسیان و ترک فعلی واجب یا انجام عملی حرام شود که باید انسان نسبت به آن پاسخگو باشد.(بقره، آیه 286)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، از آن جایی که خدا علم محض و مطلق است و فراموش؛ ی و نسیان ضد آن، هر کسی بخواهد از نسیان و فراموشی در امان باشد می بایست به خدا متصل بوده و ذکر الله دایم داشته باشدزیرا ترک ذکر الله موجب می شود تا انسان خودش را فراموش کند و خودفراموشی عامل همه فراموشی ها و گرفتارهای انسان است.(حشر، آیه 19)

کسی که خدا را فراموش کند، نه تنها با خودفراموشی از حقیقت خویش دور می شود که همان ربوبیت الهی است، هم چنین از هر چیزی که او را به کمالی متصل می کند دور می شود و به اموری می پردازد که از مصادیق زشتی، بدی، فسق و عصیان و مانند آنها است. ترک انفاق، عدم بهره مندی از هدایت، کفر، ترک معروف، بلکه ترویج بدی و زشتی و منکر برخاسته از همین خدافراموشی انسان است.(حشر، آیه 19؛ کهف، آیه 24؛ توبه، آیه 67؛ اعراف، آیات 50 و 51)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا