اجتماعیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

تبعات رحلت پيامبر(ص)

samamosپيامبر(ص) بزرگ ترين انساني است كه هستي به خود ديده است. امت اسلامي كه او ايجاد كرده نيز به عنوان برترين امت از سوي خداوند معرفي شده است؛ اما با همه اينها، اين امت برخلاف همه تلاش هاي شبانه روزي و جانكاه، نتوانست مسيري را كه پيامبر(ص) ترسيم كرده بود ادامه دهد و به همان سرعتي كه در مقام برترين ها و اوج ها قرار گرفت، به همان سرعت به دست گروهي دچار سقوط شد.

اين در حالي است كه خداوند و پيامبر(ص) بارها و بارها به امت هشدار داده است كه مواظب امتحان و آزمون هاي سخت الهي باشند كه اقوام پيشين را دچار غضب الهي كرده است؛ با اين همه كساني كه رهبري امت را غاصبانه در اختيار گرفتند، امت را به فساد و تباهي شگفتي سوق دادند كه همه اهل بيت عصمت و طهارت و پنج تن آل عبا را كه خداوند و پيامبر(ص) بارها بر مقام و منزلت ايشان تاكيد داشته به شهادت رسانيدند و حتي از ترس جنايت بر اجساد ايشان، مقابرشان مدت ها مخفي ماند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل و تبيين قرآن را درباره علت بازگشت امت اسلامي به دوره جاهليت را بيان كند.

چرايي شهادت سروران بهشت

يكي از پرسش هاي اساسي درباره تاريخ اسلام و امت اسلامي، شهادت همه كساني است كه از سوي خداوند به عنوان اهل بيت پيامبر(ص) معرفي شده اند. همه اين افراد به دست امت اسلامي به شهادت رسيدند و برخلاف احكام صريح قرآن كه قتل بي گناهان حرام است، كساني به دست امت اسلامي به قتل مي رسند كه از نظر قرآن به عنوان الگوهاي انسانيت معرفي شده اند و مقامات آنان بارها به اشكال گوناگون تبيين شده است.

با نگاهي به آموزه ها و آيات قرآني به روشني مي توان دريافت كه اهل بيت پيامبر(ص) داراي مقامات بزرگي در نزد خداوند هستند و خداوند ايشان را به عنوان اسوه هاي نيك و برتر به همگان معرفي كرده است.

در آياتي از جمله 33 سوره احزاب به عنوان دارندگان عصمت و طهارت كه از هرگونه رجس و پليدي درامان هستند، معرفي مي شوند و از امت اسلام خواسته شده تا بر ايشان درود و سلام و صلوات بفرستند.

از نظر قرآن، اهل بيت پيامبر(ص) از چنان جايگاهي برخوردارند كه هيچ انسان ديگري در آن مقام نيست. بر امت اسلامي است كه مودت و محبت ايشان را به عنوان يك حكم الهي و اجر رسالت داشته باشند. (شوري، آيه 23) هرچند كه باز همين امت اسلام هستند كه از اين اجر و مزد رسالت بهره مند مي شوند، (سباء، آيه 47) زيرا محبت و مودت ايشان موجب جلب خشنودي و رضايت و محبت الهي مي شود؛ چرا كه محبت و مودت به اهل بيت(ع) موجب خشنودي پيامبر(ص) و در نتيجه خشنودي خداوند نيز مي شود. (آل عمران، آيه 31)

اين محبت و مودت مي بايست در شكل اطاعت متجلي شود؛ زيرا محبت همراه با مخالفت هرگز معنا و مفهومي نخواهد داشت، حال چه رسد كه با نام مودت و محبت به دشمني نيز اقدام شود. خداوند راه رسيدن به محبت خود را اطاعت از پيامبر(ص) مي شمارد و محبت و اطاعت اهل بيت(ع) را به عنوان ولايت در آياتي از جمله 59 سوره نساء و 3 سوره مائده واجب دانسته است.

خداوند جايگاهي بس رفيع و بلند براي اهل بيت(ع) در نظر گرفته است. براساس آياتي از جمله آيه 61 سوره آل عمران، اميرمومنان علي(ع) نفس و جان پيامبر(ص) است و هرگونه مقامي كه براي پيامبر(ص) ثابت شده جز پيامبري، براي اميرمومنان علي(ع) نيز ثابت است. از اين رو در حديث منزلت و احاديث ديگر جز همين عنوان پيامبري همه عناوين براي آن حضرت(ع) ثابت دانسته شده است. براساس روايت «حسين مني و انا من حسين» (بحارالانوار، ج43، ص261، فضائل الخمسه من الصحاح السته ، فيروزآبادي، ج3، ص262؛ كشف الغمه، ج2، ص6؛ كامل الزيارات، ص25) مي توان گفت كه محتواي آيه61 سوره آل عمران درباره يگانگي پيامبر(ص) و علي(ع) درباره ديگر امامان معصوم(ع) نيز تعميم مي يابد. لذا آن حضرت(ع) همه انوار اهل بيت و امامان معصوم(ع) را از يك نور واحد خود مي داند.

خداوند همچنين در سوره انسان به تفصيل از مقامات اهل بيت(ع) سخن به ميان مي آورد و به صراحت و به نص قرآني اعلام مي كند كه ايشان از كساني هستند كه مورد رضايت خداوند بوده و در بهشت رضوان الهي از پاداش هاي بسيار و بي مانند آن بهره مي برند.

پيامبر(ص) نيز بارها و بارها در اشكال مختلف كه در منابع روايي فريقين آمده، از مقامات آنان سخن به ميان آورده است و حسنين را سرور جوانان بهشت معرفي مي كند و مي فرمايد: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه . (بحارالانوار، ج42، ص263 و نيز ج49، 193)

پيامبر(ص) درباره فاطمه(س) نيز چنان سخن مي گويد كه هرگونه تعرض به ايشان در حكم تعرض به پيامبر(ص) دانسته مي شود. او به عنوان جگر گوشه پيامبر(ص) (بحارالانوار، ج23، ص234) معرفي شده به گونه اي كه هر كس او را به خشم آورد پيامبر(ص) را به خشم آورده و هر كه پيامبر(ص) را به خشم آورد، خداوند را به خشم آورده است. (همان و نيز مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص332 با اندكي تفاوت در عبارت، بحارالانوار، ج43، ص80، صحيح مسلم، ج16، ص2، مستدرك حاكم، ج3، ص173، حليه الاولياء، ج2، ص40)

آن حضرت (س) نور چشم پيامبر(ص) و ميوه دل اوست: و هي نور عيني و ثمره فوادي، او نور چشم و ميوه دل من است.» (بحارالانوار، ج34، ص24).

از نظر پيامبر(ص) كه همان نظر و حكم خداوند است، هرگونه رضايت خداوندي منوط به رضايت پيامبر(ص) است. پس اگر پيامبر(ص) بر كسي محبت كند او محبوب خدا و بر هر كسي كه خشم گيرد او مغضوب خداوند خواهد بود.

با نگاهي به آياتي از قرآن از جمله 17 سوره انفال و حتي آيه55 سوره زخرف مي توان دريافت كه عظمت پيامبر(ص) در پيشگاه خداوند تا چه اندازه است؛ زيرا خداوند تأسف حضرت موسي(ع) را به خود نسبت مي دهد در حالي كه مقام پيامبر(ص) بسيار بالاتر و برتر از حضرت موسي(ع) است.

اما اين پرسش اكنون دوباره مطرح مي شود كه چرا كساني كه در نظر خداوند و پيامبر(ص) چنين جايگاهي داشته اند، از سوي امت اسلامي به قتل مي رسند و دختر پيامبر(ص) در همان فرداي رحلت پيامبر(ص) ميان در و ديوار قرار مي گيرد و در خانه اش به آتش كشيده شده و فرزندش محسن سقط مي شود و يا اميرمؤمنان علي(ع) با ريسمان به بند كشيده شده و با شمشير بران به سوي مسجد براي بيعت برده مي شود و سالياني مطرود دولتمردان و دربار خلافت مي شود و در نهايت در مسجد خدا به نام خدا فرق سرش شكافته و به شهادت مي رسد و امام حسن(ع) فرزند پيامبر(ص) به زهر، مسموم و آن گاه جسدش از سوي امت اسلام تيرباران مي شود و امام حسين(ع) پس از كشته شدن بيش از 18تن از بستگانش در كربلا، آن چنان به دست امت اسلام از قفا سر از تن وي جدا مي شود و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) به عنوان خارجيان عليه دين به اسارت برده مي شوند؟

چرا همه كساني كه خداوند در قرآن به صراحت ايشان را به عنوان اهل عصمت و طهارت و اهل بهشت معرفي مي كند، به نيت تقرب به خدا و ورود به بهشت، به شهادت مي رسند و امت اسلام، تقرب خود به خدا را در كشتن اولياي الهي و انسان هاي متاله و رباني جست وجو مي كند؟!

بازگشت جاهلي و جهالت امت اسلامي

اگر بخواهيم پاسخ دقيق و مناسب به اين پرسش و چرايي بدهيم، مي بايست به قرآن بازگرديم تا تحليل و تبيين قرآن را از اين چرايي روشن سازيم.

همان گونه كه خداوند در آياتي از جمله 110 سوره آل عمران بيان كرده، امت اسلام در عصر پيامبر(ص) بهترين و برترين امت و جامعه اي بود كه در طول تاريخ بشري شكل گرفته است. از اين رو اين امت در آن دوره به عنوان امت برتر و نمونه به جهانيان معرفي مي شود.

اما اين دليل نمي شود كه اين امت دچار آزمون و ابتلائات الهي نشود؛ زيرا آزمون ها و ابتلائات الهي از سنت ها و قوانين حاكم بر هستي و جامعه و تاريخ بشري است. (عنكبوت، آيه 2) بنابراين، امت اسلام همانند ديگر امت ها دچار آزمون هاي سخت و فتنه هاي بسياري مي شود تا سيه رو شود هر كه در او غش باشد.

براساس برخي از روايات مشهور و معتبر، هر آنچه در قرآن از امت هاي پيشين به ويژه امت يهود گزارش شده بر سر امت اسلام نيز خواهد آمد و طابق النعل بالنعل امت اسلام با آزمون هايي همانند امت يهود مواجه خواهند شد و بسياري در اين آزمون ها ريزش كرده و بسياري نيز رويش مي كنند.

خداوند بارها در جنگ ها و مصيبت ها، امت اسلام را آزمود و در اين ميان بسياري نيز موفق و سربلند بيرون آمدند و منافقان رسوا شدند. گزارش هاي قرآني در اين باره به ويژه درباره جنگ بدر و احد و حنين و احزاب بسيار است و مي توان با مراجعه به اين آيات ميزان و مقدار آزمون ها و ريزش ها و رويش ها را دريافت.

پيامبر(ص) وعده مي دهد كه پس از وي، امت به آزمون هاي بسيار سختي مبتلا مي شود كه كمتر كسي از آن جان به سلامت بيرون مي برد. خداوند نيز به امت هشدار مي دهد كه در صورت مرگ و قتل پيامبر(ص) كاري نكنند كه به گذشته بازگردند و انقلاب جاهلي رخ دهد: و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل أفان مات أو قتل انقلبتم علي اعقابكم و من ينقلب علي عقبيه فلن يضر الله شيئا و سيجزي الله الشاكرين؛ و محمد جز فرستاده اي كه پيش از او ]هم[ پيامبراني ]آمده و[ گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمي گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زياني به خدا نمي رساند و به زودي خداوند سپاسگزاران را پاداش مي دهد (آل عمران، آيه 144)

به نظر مي رسد كه اين بازگشت به دوره جاهليت پس از رحلت پيامبر(ص) رخ داده است؛ زيرا نشانه هاي بسياري را مي توان يافت كه اين ادعا را ثابت مي كند؛ حتي اگر از همه شواهد و نشانه هاي قطعي در اين بازگشت به عصر جاهليت بگذريم، نشانه هايي چون شهادت و قتل اهل بيت(ع) خود گواه روشني بر اين بازگشت است؛ زيرا تنها در صورت بازگشت جاهلي است كه امت اسلام چنين درنده خو، اولياء و اوصياي پيامبر(ص) را به قتل و شهادت مي رسانند و با اين كار خويش به خدا تقرب مي جويند.

نشانه هاي جاهلي كه قرآن بيان مي كند، كم ارزشي دختر در ميان مردم و قتل و زنده به گور كردن آنان (نحل، آيات 58 و 59 و 62؛ تكوير، آيات 8 و 9)، وادار كردن دختران به فحشاء (نور، آيه 33)، تعصب هاي قبيله اي (فتح، آيات 25 و 26) تعصب به زبان عربي (شعراء، آيات 195 و 198 و 199)، تجاوزگري و بي عدالتي (اعراف، آيه 33)، تقليد كوركورانه از نياكان و رهبران (بقره، آيه 170؛ مائده، آيات 103 و 104؛ زخرف، آيات 22 و 24)، شرابخواري (بقره، آيه 219؛ مائده آيه 90) ضلالت و گمراهي از راه خدا و دين اسلام (بقره، آيه 198)، تكاثر و تفاخر به مال و ثروت و مردگان (تكاثر) و مانند آن بوده است.

در دوره جاهليت، هيچ ارزش عقلاني و وحياني مورد توجه نبوده و ضدارزش ها به ارزش تبديل شده و چيزي از سنت هاي دين حنيف ابراهيمي باقي نمانده بود. عبادت ايشان جز با كف و سوت زدن بروز نمي يافت. (انفال، آيه 35) و جنگ و خصومت در ميان آنان به سبب تجاوزگري، امري متداول بود. (آل عمران، آيه 103)

به هر حال، هرچيزي كه درباره زشتي ها در يك جامعه قابل تصور است، در جامعه جاهليت وجود داشت. پيامبر(ص) با تلاش هاي بيست و سه ساله خود گام هاي بلندي براي تحول در اين جامعه برداشت و جامعه نمونه و برتري را ارايه داد؛ اما گروهي از منافقان كه همواره در كمين بودند، توانستند دوباره پس از رحلت پيامبر(ص) مسير اصلي را تغيير دهند و در يك فرآيندي مردم را منقلب كردند و آيين جاهليت را به شكلي زنده كردند؛ زيرا مردم بر دين ملوك و رهبران خود هستند و زماني كه رهبران برخلاف نص صريح قرآن و روايات به اجتهاد مي پردازند و در برابر نص ولايت، خلافت قبيله اي را مطرح مي كنند و يا به جاي نص حج تمتع و متعه، هر دو را ابطال مي كنند زيرا برخلاف فرهنگ جاهلي بوده است، مي توان دانست كه چگونه آن هشدار قرآني درباره بازگشت به جاهليت پس از رحلت پيامبر(ص) تحقق مي يابد.

خلافت قبيله اي

امت اسلامي پس از پيامبر(ص) در نخستين گام، برخلاف آموزه ها و دستورهاي صريح، قرآن و فرمان پيامبر(ص) به شيوه جاهلي به انتخاب رهبران جامعه اقدام كردند و در شورايي از رهبران قبايل براساس انگيزه هاي قبيله اي، رهبراني را براي جامعه برگزيدند. اين گونه است كه ميان اوس و خزرج و قريش دعوا بر سر رهبري رخ مي دهد و هر كسي مقامات قبيله اي خود را به رخ ديگر قبايل مي كشد كه در نهايت قبيله قريش پيروز اين ميدان مي شود.

دامن زدن به اختلافات قبيله اي تعصبات جاهلي از اموري بود كه در همان روزهاي آغاز حكومت خلافت قبيله اي نمود پيدا مي كند و ترور رهبران قبيله اي در دستور كار قرار مي گيرد. در اين دوره، تغييرات به قصد بازگشت به اصول جاهلي انجام مي گيرد و در دوره عثمان اين امر به شدت مورد تاكيد و توجه است. از اين رو افتخارات قبيله اي و نيز تعصبات عربي در برابر غيرعربي و تبعيض در تقسيم بيت المال دوباره زنده مي شود.

در مدت اندكي، شرابخواري، زنبارگي، بزم هاي شبانه و برگزاري مراسم طرب و خنياگري و مانند آن چنان در جامعه رواج مي يابد كه ديگر جز نام اسلام از حقيقت آن خبري نيست.لذا به سادگي با همه اصول اساسي اسلام به مخالفت مي پردازند و پوستين وارونه اسلام را به تن امت اسلام مي كنند. بنابراين، كشتن اهل بيت(ع) كه در قرآن دست كم محبت و مودت ايشان فرض شده در دستور كار قرار مي گيرد تا بدان وسيله به خداوند تقرب جويند و به بهشت درآيند. به اين معنا كه اگر ولايت ايشان به عنوان ولايت اطاعت حتي اگر مورد قبول امت اسلامي نبود، ولي مودت و محبت ايشان مي بايست در دستور كار باشد، اما مي بينيم كه امت حتي به راحتي از اين حكم درمي گذرند و نه تنها محبت نمي كنند بلكه با آتش زدن خانه و كشتن فرزند و تيرباران كردن جسد و اسب تاختن بر تن شهيدان اهل بيت(ع) دشمني و خشم خود را نسبت به پيامبر(ص) و اهل بيت او اعلام مي كنند.

پس از مدتي شرايط به گونه اي مي شود كه زندگي در جامعه اسلامي و تحت حكومت هاي باطل، به ذلت تبديل مي شود و عزت و كرامت آدمي تباه مي شود. امام حسين (ع) به اشكال مختلف اين معنا را بيان مي كند و مي فرمايد مرگ با عزت و آزادگي بهتر است از زيستن با ذلت و حقارت يا اين كه مردن از ننگ و ذلت پذيري بهتر است يا اين كه مرگ با عزت، زندگي جاويد است و زندگي با ذلت و همراه با ظالمين چيزي جز مرگ نيست.

در اين زمانه بازگشت به سوي جاهليت است كه مردم بنده و برده دنيا و جلوه هاي فريبنده آن هستند و دين لقلقه زبانشان است، تا جايي كه گذران زندگي آنها پابرجا باشد، دين را نگهداري مي كنند و زماني كه به بلا آزموده شوند، دينداران قليل اند و حضرت امام حسين(ع) از مردم مي خواهد تا به اصول اسلاما پيامبري بازگردند: من شما را به كتاب خدا و سيره پيامبر خدا فرامي خوانم، چرا كه در جامعه شما سنت نبوي را از بين رفته و بدعت و فريبكاري را جايگزين آن كرده اند ولذا مي كوشد تا امت را به اصلاح آورد و از فساد جاهلي رهايي بخشد: همانا قيام من براي اصلاح امت جدم بود و هدف مهم من امر به معروف و نهي از منكر است.

اما امت اسلام كه انقلاب جاهلي كرده است پاسخ درخواست هاي ايشان را نمي دهد و گوشي براي پذيرش دعوت هايي چون آيا حمايتگري هست كه از حريم اهل بيت پيامبر خدا حمايت كند؟ آيا فريادرسي هست كه براي رضاي خدا به فرياد ما برسد؟ آيا كمك كننده اي است كه ما را براي مقابله با استبداد ياري دهد؟ وجود ندارد تا بشنود و پاسخ مناسب و شايسته اي دهد. (نگاه كنيد، فرهنگ سخنان امام حسين(ع) و نيز الارشاد في معرفه حجج الله ج 2 ص 91)

بنابراين، مي توان دريافت كه با رحلت پيامبر(ص) امت چگونه به فساد و تباهي جاهلي دچار مي شود و رهبران قبيله اي به عنوان خلافت پيامبر(ص) انقلاب جاهلي را رقم مي زنند كه هنوز هم آثار آن در جوامع اسلامي و بشري نمودار است و مشكلات امت اسلام هنوز هم حل نشده باقي مانده است و تلاش هاي امامان معصوم(ع) نتوانسته آب رفته را به جوي حقيقت اسلام بازگرداند و امت در مسير اصلاح و صلح قرار گيرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا