اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

به عمل کار بر آید

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عمل صالح است که انسان را نجات می دهد و سعادت ابدی را برایش تضمین می کند. از همین روست که در آیات قرآنی، محور اصلی عمل صالح است تا جایی که گفته اند که ایمان نیز چیزی جز عمل صالح نیست؛ زیرا ایجاد عقیده قلب با نیت خیر خود عملی است؛ زیرا بسیاری هستند که به امری یقین دارند ولی آن را از ذهن به قلب نکشانده و از عقدالذهن به عقیده القلب تبدیل نکرده اند، در حالی که اهل ایمان این گونه نیستند، بلکه یقین را به عقیده تبدیل کرده اند.

شاهد بر این که ایمان نیز به یک معنا عمل صالح است، تفسیر معصومان(ع) از ایمان است که آن را «اذعان قلبی، اقرار زبانی و عمل رفتاری و کرداری» تعریف کرده اند که بیانگر ارتباط تنگاتنگ حقیقت ایمان با مساله عمل صالح است.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خواه ایمان را جزو عمل صالح بدانیم یا ندانیم، عمل صالح مهم ترین و محوری ترین چیزی است که سعادت انسان در گرو و رهن آن است.

فرق فعل و عمل

در فرهنگ عربی و قرآنی دو واژه فعل و عمل وجود دارد؛ با توجه به کاربردهایی آن می توان به این نکته توجه داشت که «فعل» هر کاری است که از شخصی یا کسی صادر می شود، خواه با قصد و نیت باشد و خواه نباشد؛ در حالی که «عمل» تنها به فعل و کاری اطلاق می شود که همراه با قصد و نیت باشد. بنابراین، نسبت میان فعل و عمل، عام و خاص مطلق است؛ زیرا هر عملی فعل است، ولی برخی از فعل ها عمل هستند و برخی از فعل ها عمل نیستند.

به سخن دیگر، عمل اخص از فعل است خواه عمل صالح باشد و خواه عمل طالح و غیر صالح باشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 587، ذیل واژه «عمل»)

هر چند که بیش ترین کاربرد برای بیان همین حقیقت همان واژه عمل در قرآن است؛ اما خدا از واژگانی دیگر چون «سعی»، «کسب»، «فعل» و مشتقات آنها برای همین امر بهره گرفته است؛ اما غلبه هماره با واژه «عمل» است.

عمل صالح در برابر عمل غیر صالح

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عمل که با نیت و قصد انجام می شود، می بایست افزون بر قصد و نیت خیر، خود صالح باشد. به این معنا که «صلح» و مصلحت و مناسبتی با آن چه داشته باشد که اهداف حکیمانه الهی را تحقق می بخشد؛ زیرا واژه صلح هر چند که گاه به معنای آتش بس پس از جنگ به کار می رود، ولی در اصل به معنای هر چیزی است که متناسب با حال چیزی باشد که این متناسبت از نظر قران می بایست به گونه ای باشد که با اهداف و مشیت حکیمانه الهی همسان و همسو و هماهنگ باشد. از همین روست که وقتی به مصادیق عمل صالح می نگریم هر چیزی است که با این مشیت حکیمانه و اهداف الهی هماهنگ و همسو است.

بنابراین، هر گاه عملی متناسب با مشیت حکیمانه الهی نباشد، عمل غیر صالح یا همان طالح گفته می شود که تناسبی با اهداف الهی ندارد.

آثار عمل صالح و عمل طالح

از نظر قرآن، عمل خواه صالح و خواه طالح نقش اساسی در حال و آینده انسان در دنیا و آخرت دارد؛ زیرا آن چه که انسان را می سازد و شخصیت و شاکله او را شکل می دهد همان اعمال صالح و طالح اوست.

از نظر قرآن، این اعمال انسانی است که شخصیت او را می سازد و شاکله ای به او می بخشد که تا ابدیت با اوست.(اسراء، آیه 84؛ بقره، آیات 134 و 141؛ اعراف، آیات 57 و 58 و 175 و 176؛ لقمان، آیه 19)

هم چنین اعمال افزون بر تغییر شخصیت انسان، موجب تغییر جمعی و سرنوشت عمومی می شود و تحولات تاریخی در گرو و رهن اعمال صالح و طالح انسان ها است.(انفال، آیات 52 و 53؛ رعد، آیه 11؛ نوح، آیات 9 تا 28)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همین اعمال صالح و طالح است که موجبات جلب نعمت ها یا سلب آنها و تبدیل به نقمت می شود یا انسان را به سوی غنی یا فقر سوق می دهد.(نحل، آیه 112؛ نوح، آیات 9 تا 28)

هم چنین اعمال صالح و طالح موجب می شود تا امنیت ایجاد یا ناامنی تحقق یابد.(نحل، آیه 112) بنابراین می توان در یک کلمه گفت که سعادت انسان که با دو مولفه آرامش و آسایش فراهم می آید در گرو و رهن اعمال انسانی است.

از نظر قرآن، عمل صالح محور اسلام و ایمان و قرآن است. بنابراین، آثار بسیاری را بر آن مترتب می کند که شامل آسایش و آرامش در بهشت(انعام، آیه 127؛ حاقه، آیات 21 تا 24) و بهره مندی از نعمت های الهی(انفال، آیه 53؛ اسراء، آیه 3؛ انسان، آیه 22)، آسانی در کارها(کهف، آیات 86 و 88)، اجابت دعا(آل عمران، آیات 190 تا 195؛ شوری، آیات 25 و 26) اجتناب از گناه و باطل(شعراء، آیات 222 تا 227؛ ص، آیه 14)، دست یابی به ملکاتی چون متقین(آل عمران، آیات 114 و 115)، صالحین(همان)، و اصلاح امور(محمد،آیه 2) و مانند آنها باشد.

از نظر قرآن حیات معنوی(نحل، آیه 97)، خلافت الهی(نور،آیه 55)، تقرب به خدا(سباء،آیه 37؛ فاطر، آیه 10)، رستگاری ابدی(حج، آیه 77)، فرجام نیک(رعد، آیه 29)، مغفرت و رحمت(آل عمران، آیه 89)، نورانیت(طلاق، آیه 11)، مقام ولایت الهی(انعام، آیه 127)، نجات از ظلمت(طلاق، آیه 11)، نجات از تحیر و پستی و عذاب الهی (تین، آیات 4 تا 6؛ شعراء، آیات 225 و 226؛ فرقان،آیات 69 و 70)  و بسیاری از چیزهای خوب و نیک دیگر همگی در گرو و رهن عمل صالح است. از همین روست که گفته اند: «به عمل کار برآید به سخن دانی نیست.»

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عمل صالح با تکرار موجب می شود تا شاکله شخصیت شکل گیرد؛ زیرا این اعمال مثلا احسان موجب می شود تا شخص محسن باشد. از نظر قرآن هر عملی موجب می شود تا نه تنها شخصیت خوبی شکل گیرد بلکه تثبیت و بهبودی یابد و به ترقی برسد. بنابراین، عمل مستقیم در نفس انسانی آثاری دارد که  اگر خوب باشد به تبع آثار مثبت در نفس به جا خواهد گذاشت و انسانی کامل اخلاقی با فضایلی برتر را ایجاد می کند.(روم، آیه 44؛ جاثیه، آیه 15)

از نظر قرآن،حتی اعمال انسانی نه تنها در نفس خود شخص بلکه در فرزندان نیز ادامه می یابد و خوب و  بد آن در نسل های دیگر ظهور و  بروز می کند.(زخرف، آیات 26 تا 28)

عمل صالح با نیت الهی

چنان که گفته شد، عمل همان فعلی است که با قصد و نیت انجام می شود؛ زیرا اگر قصد و نیت در آن نباشد، فعلی است که بی نیت و قصد انجام شده است؛ بنابراین، بار معنایی که مقصود خدا است در آن تحقق نمی یابد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، زمانی فعلی عمل صالح خواهد بود که عناصر قصد و نیت در آن تحقق یابد. مهم ترین ویژگی که در عمل صالح آن است که شخص عامل به خدا توجه داشته باشد و عملش را «لوجه الله» انجام دهد.(انسان، آیات 8 و 9) این همان چیزی است که گاه از آن به اخلاص در عمل نیز یاد می شود که تنها خدا در عمل صالح مد نظر قرار می گیرد. پس اگر در عمل قصدی غیر از خدا و وجه الله مد نظر باشد یا خلوص نداشته باشد و دیگری در آن مد نظر گرفته شود، از عنوان عمل صالح خارج می شود هر چند که کاری نیک هم چون انفاق مالی یا نماز باشد. از همین روست که انفاقات مالی یا نمازی که بدون خلوص و وجه الله باشد، مقبول نیست و به عنوان عمل مثلا «ریایی» شناخته و ارزشی برای آن در نظر گرفته نمی شود.

از نظر قرآن، عمل صالح زمانی مقبول است که از سوی شخص با اسم الله آغاز شود و تا انجام آن خدا در نظر گرفته شود؛ یعنی آغاز تا انجام تنها برای خدا باشد. ازاین امر به «بسم الله مجریها و مرسیها» تعبیر شده که بیانگر نیت الهی حضرت نوح علیه السلام است.(هود، آیات 29 و 30 و 41)

خدا در جایی دیگر نیز به این نکته این گونه توجه می دهد که دخول و خروج در هر کاری می بایست بر اساس «صدق» باشد که همان نیت خالصانه اعمال برای خدا است.(اسراء، آیه 80)

البته شکی نیست که ممکن است شخصی در کار و عملی صالح وارد شود، ولی در میانه یا آخر از آن خلوص و صدق خارج شود؛ از همین روست که به مومنان پیشنهاد می شود که افزون بر نیت خالصانه و الهی در دخول به هر کاری می بایست به تقدیر و مشیت الهی نیز توجه یافته و توفیق در عمل را از خدا بخواهند. گفتن «ان شاء الله» برای ورود و خروج سالم در عمل صالح است که به پیامبر(ص) و مومنان گوشزد شده است.(کهف، آیات 23 و 24)

هم چنین از نظر قرآن اعمالی صالح خواهد بود که بر اساس «سلطان» و دلیل و بینه و حجت باشد.(محمد، آیه 14) بنابراین، اعمال می بایست بر اساس «علم» باشد نه امور ظنی و در حالت شک و تردید. اگر چنین باشد، اعمال حق خواهد بود و در روز قیامت که سنجه اصلی همان «حق» است، اعمال وزانت و ارزش خود را به نمایش می گذارد.(اعراف، آیه 8؛ مومنون، آیات 102 و 103) خدا از چنین کاری راضی خواهد بود؛ زیرا یکی از ملاک های قبولی همان عمل برای رضایت خدا است.(طه،آیه 82) پس عملی که فاقد رضایت الهی باشد، ارزشی ندارد و آثار مثبتی برآن مترتب نمی شود(آل عمران، آیات 161 تا 163) بلکه احباط می شود و به تباهی و پوچی می رود.(محمد، آیه 28)

البته از نظر قرآن، برای صحت عمل «تقوای الهی» لازم است(حج، آیه 37؛ توبه، آیات 108 و 109)، اما برای قبولی آن عامل می بایست ملکه تقوا را در سطح متقین داشته باشد.(مائده، آیه 27)

پس از نظر قرآن، انسان مختار است که اعمال خویش را صالح یا طالح انجام دهد و خدا و رضایت او را بجویید یا آن که دنبال اهدافی دیگر باشد که در آن اخلاص، رضایت و وجه الله نباشد؛ ولی انسان می بایست بداند که با اراده اختیاری خویش می تواند سعادت یا شقاوت را برای ابدیت خویش رقم زند؛ زیرا هر کسی نتیجه اعمال صالح یا طالح خویش را می بیند و آخرت چیزی جز سازه های انسانی نیست که اعمال صالح و طالح ایجاد می شود. پس انسان می تواند دوزخ و دوزخی بسازد یا بهشت و بهشتی را.(بقره، آیه 286؛ آل عمران، آیه 30؛ جاثیه، آیه 15؛ انفطار، آیه 5)

افساد اعمال و تباهی آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، گاه انسان اعمالی صالح انجام می دهد که به سبب ریا و اذیت و مانند آنها به تباهی می رود و تبدیل به عمل فاسد می شود.(نساء، آیه 20) برخی از مردم نیز کار صالح انجام می دهند ولی تنها برای دنیا خویش که بهره ای اندک است و این گونه در آخرت دست خالی خواهند بود.(آل عمران، آیه 145؛ نساء، آیه 134؛ هود،آیه 15؛ اسراء،آیه 18) در حالی که از نظر قرآن می توان کاری را انجام داد که هم دنیا و آخرت او را تامین کند.(بقره، آیات 201 و 202 و 223؛ آل عمران، آیه 145)

البته برخی از اعمال خود فاسد است، ولی انسان گمان می کند که عمل صالح است. از نظر قرآن، عواملی موجب می شود که انسان بر خلاف فطرت سالم و هدایت های فطری به جای آن که به سوی حق و مصادیق آن گرایش یابد، به سوی باطل و مصادیق آن گرایش یابد. این امر به دلایل درونی و بیرونی اتفاق می افتد؛ زیرا گاه نفس به گناه و فجور فطرت خویش را از دست می دهد و گرفتار عدم درک و شناخت حق و گرایش به آن می شود(شمس، آیات 7 تا 9؛ بقره، آیات 7 تا 12) و گاه دیگر به تسویل و تبلیس شیطان چنین امری اتفاق می افتد. از همین روست که به تزیین شیطان یا تسویل نفس، انسان گرفتار کارها و اموری چون ارتداد(محمد، آیه 25)، انحراف از حق(یونس، آیه 14؛ نمل، آیه 24)، تحیر(نمل، آیه 4)، عُجب(فاطر، آیه 8)، غفلت(انعام،آیات 42 و 43)، نسیان و فراموشی خدا(یونس، آیه 12)، ضلالت و گمراهی(توبه، آیه 37؛ فاطر، آیه 8)و مانند آنها می شود؛ زیرا شیطان کردار زشت انسان را تزیین می کند تا اعمال فاسدی را انجام دهد(انعام، آیه 43؛ انفال، آیه 48؛ حجر،آیات 39 و 40) و گاه دیگر خود نفس به سبب خروج از دایره هدایت فطری ، گرفتار تسویل گری می شود.(یوسف، آیات 18 و 83؛ طه، آیه 96)

شکی نیست که وقتی انسان گرفتار چنین تزیین گری شیطان و تسویل نفس باشد، اعمال صالح انجام نمی دهد یا اگر انجام دهد به قصدی غیر از آن چه مقصود خدا است انجام می دهد که موجب تباهی اعمال صالح می شود و آثار آن نیز از دست می رود و انسان در پایان کار دست خالی خواهد بود.

از نظر قرآن، بسیاری از مردم گرفتار خسران در عمل هستند؛ یعنی عمل آنان زیانبار می شود و هیچ سرمایه ای برای انسان باقی نمی ماند. از این روست که خدا به پیامبر(ص) فرمان می دهد تا نسبت به خسران اعمال مراقب باشند.(کهف، آیات 103 و 104) این در حالی است که بسیاری از مردم گمان می کنند که کارهای خوب و نیک و صالح انجام می دهند در حالی که چنین نیست(همان)؛ زیرا آنها احباط کرده اند.(مائده، آیه 53)

از نظر قرآن اگر انسان متوجه و مراقب باشد که خدا نسبت به آگاه علم و بصیرت دارد(مائده، آیه 14 و 105) هرگز کاری نمی کند که اعمالش تباه باشد یا تباه شود؛ زیرا می داند روزی خواهد آمد که ظاهر و باطن عمل سنجیده و بر اساس آن ابدیت در بهشت یا دوزخ رقم می خورد. اصولا عقیده درست نسبت به خدا و معاد می تواند در تصحیح عمل بسیار مفید و سازنده باشد(قیامت، آیات 1 تا 5)؛ چنان که داشتن شاکله درست شخصیتی بر اساس فطرت سالم و صحیح (شمس، آیات 7 تا 10؛ اسراء، آیه 84) و عقاید صحیح (هود، آیه 121) و نیت الهی (اسراء، آیه 84) در تصحیح و درستی عمل نقش اساسی دارد.

اصولا اگر انسان بداند که چه اندازه اعمال صالح نقش در سعادت ابدی او دارد، نه تنها دنبال کارهای فاسد نمی رود یا سستی و تکاهل در عمل نخواهد داشت(فتح، آیه 11)، بلکه اعمال صالح را با سرعت و شتاب انجام می دهد و در این امر بر دیگران سبقت می گیرد تا به عنوان سابقون اولون شناخته شود.(واقعه، آیات 10 و 11؛ حدید،آیه 21)

اصلاح عمل فاسد

گاه انسان به دلایل و عوامل درونی و بیرونی عمل صالح نمی کند یا آن را تباه می سازد. از نظر قرآن، این پایان کار نیست، بلکه انسان می تواند اعمال فاسد خویش را اصلاح کند و آن را دوباره به یک معنا به چرخه تولید مثبت وارد سازد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان (احزاب، آیات 70 و 71)، تقوای الهی(همان)، امید به خدا و لقایش(کهف، آیه 110؛ قصص، آیه 61؛ حاقه، آیات 19 و 20)، توبه از کار بد و گناه(بقره، آیه 160؛ آل عمران، آیه 89؛ نساء، آیات 16 و 17 و 146)، صداقت در گفتار(احزاب، آیات 70 و 71) می تواند به اصلاح امر فاسد کمک کند و دوباره آثار مثبت بر عمل بار شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا