اجتماعیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

اسلام، راه سلامت

samamos-comبررسي فلسفه و اهداف رسالت پيامبر اكرم(ص)

يكي از راههاي شناخت وظيفه و مسئوليت انسان در برابر دين، بررسي اهداف و فلسفه رسالت پيامبر(ص) است؛ زيرا از اين راه مي توان ضمن شناخت فلسفه رسالت و نقش دين در زندگي انسان و جايگاه و كاركرد آن، وظيفه و مسئوليت خود را به عنوان مؤمن به رسالت شناخت.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آيات قرآني، مجموعه اي از موضوعات را به عنوان فلسفه و حكمت رسالت پيامبر گرامي(ص) معرفي كرده است. با بهره گيري از اين مجموعه مي توان جايگاه و كاركرد دين را در زندگي بشر نيز به دست آورد و وظيفه و مسئوليت خود را شناخت. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

نقش دين در زندگي انسان

يكي از پرسش هاي اساسي درباره دين، نقش و كاركردهاي آن در زندگي بشر است. هر كسي با توجه به فهم و درك خود به اين پرسش پاسخ مي دهد. علوم بشري مانند روان شناسي و جامعه شناسي در پاسخ به اين پرسش ها، از روش تحليل انسان و جامعه بهره مي برند و با توجه به كاركردهاي دين، به تبيين آن مي پردازند و جايگاه و نقش آن را تعريف مي كنند.

اما اگر بخواهيم پاسخي مناسب به اين پرسش بدهيم، بهترين و درست ترين كار اين است كه به مطالعه دين بپردازيم و رسالتي كه دين براي خود تعريف كرده را بيان كنيم. در اين روش ما به جاي اين كه از نگرش و رويكرد بيرون ديني علومي چون فلسفه دين و جامعه شناسي دين استفاده كنيم و به عنوان ناظر بيروني به تحليل و تبيين نقش و كاركردهاي دين بپردازيم، به سراغ خود دين مي رويم و از يك نگاه شبه كلامي، از دين مي خواهيم تا تفسير خود را از نقش و كاركرد دين ارائه دهد.

تفاوت دو روش و رويكرد در اين است كه در رويكرد بيرون ديني، ناظر، به تبيين كاركردهاي واقعي دين توجه دارد و به ادعا و اهداف آرماني دين و نقش آن در زندگي توجهي ندارد. اين روش كمك مي كند تا انسان بتواند كاركردهاي مثبت و منفي دين را به دست آورد و تحليل و تبيين نمايد كه دين تا چه اندازه نقش مثبت و منفي در زندگي بشر داشته است. با چنين رويكردي است كه جامعه شناسان ديني، به نتايج متفاوت و متضاد درباره كاركرد و نقش دين مي رسند و برخي آن را عامل همگرايي و انسجام اجتماعي و برخي ديگر آن را افيون توده ها مي شمارند و يا كاركردهاي منفي يا مثبتي را با توجه به جامعه آماري و تحليل و تبيين هاي آن ارايه مي دهند. بسياري از كتب جامعه شناسي دين با اين رويكرد نگاشته و تدوين مي شود.

اما در روش و رويكرد درون ديني، بي توجه به كاركردهاي واقعي آن در ابعاد روان شناسي، جامعه شناسي و مانند آن، تحليل گر به كاركردهاي حقيقي و آرماني دين توجه دارد. البته مي توان با بهره گيري از هر دو روش درون و برون ديني، به ارزيابي دقيق تري درباره دين و نقش آن رسيد؛ چرا كه از طريق جامعه شناسي دين مثلا مي توان، تأثيرات و بازخوردها را به دست آورد و دانست كه آيا آن حقيقت به واقعيت پيوسته است يا خير؟ يا چه علل و عواملي موجب شده است تا دين نتواند كاركردهاي حقيقي خود را داشته باشد و به آن اهداف و نقش مثبت خود جامه عمل بخشد.

به عنوان نمونه اگر دين براي خود نقشي چون آرامش رواني و يا انسجام اجتماعي تعريف كرده، با رويكرد روان شناسانه و يا جامعه شناسانه مي توان دريافت كه آيا دين توانسته است به اين اهداف دست يابد يا آن كه خلاف فلسفه وجودي اش موجب اضطراب يا واگرايي شده است؟ در اين صورت است كه مي توان به تحليل حقيقت و واقعيت و ارزيابي آن پرداخت و علل و موانع رسيدن به اين اهداف و فلسفه وجودي را تبيين كرد و توصيه هاي مناسب ارايه داد.

آن چه در اين مطلب مورد توجه است، تبيين فلسفه رسالت دين و اهداف آن از زبان دين است تا بتوان براساس آن دريافت كه آيا اين هدف و فلسفه از دين و رسالت، تحقق يافته يا نيافته است؟ و اگر تحقق نيافته علل و عوامل بازدارنده چيست؟

فلسفه و اهداف دين و رسالت محمدي(ص)

خداوند در آموزه هاي قرآني براي دين اسلام و رسالت محمدي(ص) فلسفه و اهدافي را بيان كرده است كه در اين جا به تبيين آن مي پردازيم.

از جمله اهداف و فلسفه اصلي رسالت و به تبع آن دين، ابلاغ پيام هاي الهي به مردم است. خداوند در آياتي از جمله 20 سوره آل عمران، 92 و 99 سوره مائده و 40 سوره رعد و نيز 35 و 82 سوره نحل به اين مهم اشاره كرده است. بنابراين، دين در حقيقت چيزي جز پيام الهي نيست كه در شكل رسالت به انسان ابلاغ شده است تا از آن آگاه شده و براساس آن زندگي خويش را مديريت كند و به سوي اهداف مشخص شده در پيام حركت نمايد.

خداوند در آيه 38 سوره بقره پس از بيان هبوط انسان به زمين، از مهمترين عامل بازگشت بشر به مقام قدس سخن مي گويد و مي فرمايد كه از سوي خداوند هدايتي نازل مي شود تا مردم را به سوي حقيقت رهنمون ساخته و آنان را به حقيقت خودشان بازگرداند. آيه 11 سوره طلاق، نيز به مهم ترين هدف اين پيام الهي كه در شكل رسالت پيامبران و دين ارايه شده، اشاره مي كند و مي فرمايد كه خارج ساختن انسان از تاريكي ها و هدايت به سوي نور از مهمترين اهداف اين پيام و فلسفه رسالت و دين است.

همين معنا به شكلي ديگر در آيات 1 سوره ابراهيم و 45 و 46 سوره احزاب تبيين شده است. خداوند در اين آيات مي فرمايد كه هدايت مردم به نور ايمان و خارج ساختن آنان از ظلمت كفر و گمراهي، از اهداف نزول قرآن و پيام دين و رسالت است. علامه طباطبايي تعبير قرآني «سراجا منيرا» را استعاره از هدايت مردم به سعادتمندي و رهايي از شقاوت و ضلالت مي داند. (الميزان، ج 16، ص 351) اين بدان معناست كه مهمترين نقش قرآن و دين و رسالت، همان رهايي از بدبختي و رساندن بشر به سرمنزل آرامش و آسايش يعني سعادت ادبي است.

البته در اين ميان تنها شماري اندك از مردم در مسير هدايتي اين نور و بهره مندي از آن قرار مي گيرند كه همان مومناني هستند كه با حسن فاعلي و حسن فعلي خود، خيرخواهانه كارهاي نيك انجام مي دهند و خود را براي ابديت مي سازند. (طلاق، آيه 11)

اين دين و هدايت الهي براي آن است كه مردم به سوي حقيقت يكتاي هستي بازگردند و متوجه او شوند و همه كارهاي خويش را با توجه به وجه الله انجام دهند. از اين رو خداوند در آيات 45 و 46 سوره احزاب، از مهم ترين اهداف رسالت را دعوت به سوي خداوند بيان مي كند. اين دعوت تنها به معناي خواندن ظاهري نيست، بلكه به معناي اين است كه انسان با تمام وجود و هستي اش متوجه خداوند شود و متاله (خدايي) گردد.

متاله (خدايي) شدن به عنوان هدف نهايي و غايي حركت بشر در زندگي، زماني مطرح مي شود كه شخص به حقايق هستي ايمان داشته و آن را باور و عقيده خود قرار دهد (فتح، آيات 8 و 9 و آيات ديگر) و پس از اين باور و ايمان است كه حقيقت هستي و خدا و اهداف آفرينش را درمي يابد و مي تواند خود را براي انجام فلسفه ديگر رسالت و دين يعني تكريم و تعظيم خداوند آماده كند؛ زيرا كسي كه حقيقت هستي را نشناخته يا باور ندارد و اهداف آفرينش را نمي شناسد، هرگز حقيقت خدا را نخواهد شناخت و اقدام به تكريم و تعظيم نخواهد كرد. دين و رسول خداوند كمك مي كند تا بشر اين معنا را دريابد و با شناخت عظمت الهي، به تكريم خداوند بپردازد و او را هدف غايي خويش قرارداده و متاله شود. (همان آيات)

بي گمان شناخت حقيقت عظمت الهي افزون بر تكريم، موجبات تسبيح خداوند (همان) و تضرع و توجه دايمي به درگاه خداوندي (انعام، آيه42) مي شود؛ زيرا كسي كه حقيقت خداوندي را شناخت، او را فراتر از توهمات و تعقلات خود بر مي شمارد و آن چه حقيقت ذات الهي مي شناسد را ناقص مي داند و از اين رو، به مقام تسبيح مي نشيند و خداوند را از بسياري امور پاك و منزه مي شمارد و همچنين براي اين كه در اين عمل شناخت و حركت در مسير متاله شدن، جسارتي نورزد متوجه نقص خود شده و به تضرع و ابتهال روي مي آورد تا خداوند خود عهده دار او شود و امورش را در دست گيرد.

اهداف ابتدايي و مياني دين

براي دست يابي به اين هدف و فلسفه عالي و متعالي مي بايست شرايطي فراهم آيد كه در آيات ديگر به عنوان فلسفه و اهداف مياني و متوسط و همچنين اهداف ابتدايي بيان و تعريف شده است.

از اهداف مياني دين و رسالت مي توان به تعليم حكمت و آموزش حقايق هستي (بقره، آيات 129 و 151 و جمعه، آيه2)، تبيين حقايق و ملكوت دنيا (مائده، آيه19)، تعليم و آموزش معارف دست نايافتني براي مردم (بقره، آيه151)، آموزش قوانين و احكام (اعراف، آيه 157 و نيز بقره، آيه 151 و جمعه، آيه2)، معرفي عوامل مفيد و مؤثر در ساخت ظاهر و باطن انسان از جمله پاكي ها و ناپاكي ها (همان) و همچنين تزكيه و خودسازي مردم (بقره، آيات 129 و 151 و جمعه، آيه2) اشاره كرد؛ چرا كه با شناخت درست و راستين از حقايق هستي و ايجاد بينش واقع بينانه از آن در كنار راههاي دست يابي و موانع سر راه مي توان به تزكيه اي پرداخت كه سرانجام آن خدايي شدن (متاله گشتن) است.

همه اين امور به سبب اين كه بيرون از دايره عقل و هوش بشر و فهم و ادراك اوست، نيازمند عنايت خاص الهي است كه در شكل آيات از جمله آيات لفظي وحي نازل شده است. از اين رو خداوند يكي از فلسفه هاي رسالت و اهداف آن را تلاوت آيات الهي مي داند، چرا كه از اين طريق مي توان به اهداف و فلسفه پيش گفته چون آموزش و تعليم دست يافت. (بقره، آيات 129 و 151؛ و نيز رعد، آيه30؛ و جمعه، آيه2)

البته در اين ميان بايد برخي از مقتضيات، ايجاد و برخي از موانع ديگر برداشته شود. از اين رو، پاره اي از موضوعات به عنوان اهداف و فلسفه ابتدايي يا مياني از سوي خداوند در قرآن تبيين شده است. از جمله اين امور مي توان به بشارت دهي اشاره كرد؛ زيرا بشارت به اين كه حركت در مسير هدايتي پيام هاي دين مي تواند سرانجامي چون بهشت و سعادت و رستگاري ابدي را به همراه داشته باشد، خود انگيزه اي بسيار قوي در انسان براي قرارگرفتن در مسير دين مي شود. (بقره، آيه119 و مائده، آيه19 و احزاب، آيه45 و آيات ديگر) البته در مورد برخي از انسان ها مي بايست با ايجاد ترس و انذار از سرانجام شقاوت بار و بدبختي ابدي و قرار گرفتن در آتش دوزخ، اجازه نداد تا آنان در مسيري متفاوت از مسير هدايت و پيام هاي آن گام بردارند. (همان)

اين پيام ها حاوي اين نكته نيز مي باشد كه هر آن چه شايسته و بايسته بوده بيان شده و كمترين كوتاهي در بيان انجام نگرفته است. بنابراين كسي نمي تواند مدعي اين معنا شود كه حقايق بر او معلوم نشده و راه از چاه باز شناخته نشده و مسير تبيين و روشن نگشته است. اين همان معناي اتمام حجت است كه در آياتي از جمله 20 سوره آل عمران و 163 و 165 سوره نساء و 19 سوره مائده و مانند آن به عنوان فلسفه رسالت مطرح شده است؛ چرا كه هرگونه عذاب قبل از بيان و بي اطلاع رساني و آگاهي بخشي از نظر عقل، قبيح است و نارواست كه عاقل و عادلي، بدون اتمام حجت كسي را مجازات نمايد. (آل عمران، آيه183)

خداوند اموري چون امر به معروف و فرمان به انجام دادن كارهاي نيك و پسنديده عقلاني و عقلايي و شرعي (اعراف، آيه157) و نهي از منكر و پرهيز از انجام كارهاي زشت عقلاني و عقلايي و شرعي را (همان) به عنوان بخشي از اهداف رسالت و دين معرفي مي كند؛ اين بدان معناست كه رهايي بشر از خسران و زيان تنها به رهايي شخص نيست كه تنها به فكر خود باشد، بلكه هركسي در مقام خلافت ربوبي و مظهريت آن لازم است دستگير ديگران شود و آنان را پروردگاري و راهنمايي كند تا ايشان نيز رستگار شوند. از اين رو در سوره عصر به صراحت، رستگاري و رهايي از خسران و زيان ابدي را منحصر به رهايي خود و راهنمايي ديگران مي كند.

از ديگر اهداف و فلسفه مياني رسالت و دين مي توان به قضاوت و داوري (نساء، آيات 64 و 65 و 105) و دعوت به عدالت و تشويق به قيام بدان و مديريت آن (حديد، آيه 25) اشاره كرد.

اسلام، راه سلامت

پيروزي بر ديگر اديان و روش هاي دست يابي به حقايق و مسير متاله شدن، از ديگر اهداف دين اسلام و رسالت پيامبر(ص) معرفي شده است (توبه، آيه 23؛ و فتح، آيه 28؛ و صف، آيه 9) اين بدان معناست كه دين اسلام، خود را ديني مي داند كه مي تواند بهترين تفسير را ا ز هستي ارايه كرده و بهترين و آسان ترين و كامل ترين راه را به بشر نشان دهد تا متاله (خدايي) شود.

هنگامي كه عدالت بر جامعه فراگير شد و همگان از امكانات يكسان و مناسب برخوردار شوند مي توانند با بهره گيري از گفتمان چيره اسلام، گام هاي استوار و بلندي را به سوي خودسازي و خدايي شدن بردارند و مسير الهي را تا مقام قدس به آساني و سلامت طي كنند. از اين رو اسلام به عنوان راه سلامت و سبل السلام معرفي شده و به عنوان صراط مستقيم و بزرگراه هدايت عمومي همه هستي شناخته شده است.

از نظر قرآن، انسان ها تنها از طريق اطاعت و پيروي از دين اسلامي كه حضرت محمد(ص) آورده است مي توانند به رستگاري واقعي دست يابند و اطاعت از پيامبر(ص) به عنوان كسي كه به مقصد رسيده و متاله شده و در قاب قوسين او ادني (نجم، آيه 9) در نزديك ترين تدلي و تدني قرار گرفته است (همان، آيه 8 ) تنها راه خدايي شدن است. از اين رو خداوند اطاعت از وي را اطاعت از خود (نساء، آيه 60 و آيات ديگر) و محبت به او را تنها راه محبوب شدن (آل عمران، آيه 31) در نزد خويش مي شمارد و اطاعت از آن حضرت(ص) را يكي از اهداف رسالت معرفي مي كند (نساء، آيه 64) چرا كه تنها راه متاله شدن، راه پيامبر(ص) و اطاعت از اوست.

اين حق رسالت براساس آياتي از جمله آيه 32 و 132 سوره آل عمران و 59 و 60 و 61 سوره نساء و آيات ديگر، ناشي از مقام رسالت الهي اوست؛ زيرا او كسي است كه با متاله شدن، توان هدايت هستي را يافته است و به عنوان صراط مستقيم مي تواند مردم را به سوي خداوند و متاله شدن رهنمون سازد. لذا خداوند پيامبر(ص) را اسوه حسنه و كامل معرفي مي كند. (احزاب، آيه 21) چرا كه واصل مي تواند سرمشق و دستگير و هدايت گر سالك الي الله باشد.

با توجه به آن چه گفته شد مي توان به سادگي دريافت كه دين از نظر آموزه هاي قرآني همه زندگي بشر را مورد توجه قرار داده است و اين گونه نيست كه تنها به حوزه روابط شخصي يا آخرت محدود شود، بلكه هر آن چيزي كه در خدايي شدن انسان و جامعه موثر است به عنوان اهداف ابتدايي و مياني و غايي بخشي از دين و موضوعات ديني خواهد بود. در اين صورت كاركردهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي و تمدني دين، امري بديهي است و اگر ديده شود كه دين اسلام اين گونه عمل نمي كند مي بايست در دينداري خود شك و ترديد كرد؛ چرا كه دين اسلام در آموزه هاي خويش در همه حوزه هاي بينشي و نگرشي و منشي، كامل و تمام است و هيچ نقص و عيبي در آن راه ندارد.

نقش دين از نظر قرآن، نقش بي نظير و بي بديل است و هيچ چيز از جمله علم و فلسفه و عرفان و مانند آن نمي تواند جايگزين دين شود و بتواند همان نقش و كاركردهاي دين را در زندگي بشر ايفا كند؛ بنابراين هرگونه جايگزين سازي و بدل سازي تنها مي تواند موجبات سرگرمي و غفلت شود ولي نمي تواند كاركردها و نقش دين را ايفا نمايد و مطلوب جاعلان و بدل سازان را برآورده كند. براين اساس مي توان گفت كه دين معنوي يا عرفان هاي مادي و فلسفه ها و سبك هاي زندگي مادي و ساخته بشر هرگز نمي تواند كاركرد دين را داشته باشد و اين خلأ را در زندگي انسان پركند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا