اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

آثار اعتقاد به مشیت خدا در زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهم ترین اعتقادات دینی، اعتقاد به مشیت الهی است؛ زیرا اعتقاد به مشیت الهی در زندگی انسان در دنیا تاثیر مستقیم دارد؛ از همین روست که خدا در قرآن به موضوع مشیت الهی پرداخته و آن را با اهمیت و مهم دانسته است؛ زیرا اعتقاد و عدم اعتقاد به چنین امری می تواند دو نوع سبک زندگی را برای انسان رقم زند که بسیار متفاوت است. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی بر آن است تا اعتقاد به مشیت را در زندگی انسان در دنیا تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت مشیت الهی

واژه مشیت اصطلاح کلامی است. برخی آن را با اراده به معنای خواست قلبی و باطنی یکی دانسته اند.د ابن منظور لغوی مشیت را با اراده یک معنا دانسته(لسان العرب، ج 7، ص 248، ذیل واژه «شیأ»)، و اکثریت متکلمین نیز همین نظر را دارند و مشیت و اراده را در معنا یکی دانسته اند.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 471؛ ذیل واژه «شیء»)

براساس گزارش های شیخ طبرسی حتی برخی اصطلاحات ایثار و اختیار با مشیت و اراده هم معنا دانسته اند.(مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 206)

اما بر اساس کاربردهای قرآنی و نیز تفاسیر تبیینی روایی بسیار از معصومان(ع)، مشیت غیر از اراده و از نظر مرتبت قبل از آن قرار دارد. به این معنا که وقتی مشیت الهی تحقق می یابد، اراده از آن نشئت می گیرد؛ پس این مشیت است که خاستگاه اراده است.

مشیت در اصطلاح کلامی به معنای تمایل یافتن به سوی چیزی است تا جایی که به طلب آن چیز منجر شود. این معنا درباره خدا و خلق به کار می رود. راغب اصفهانی بر این باور است که مشیت در خدا به معنای ایجاد کردن چیزی و مشیت در خلق به معنای اصابت به چیزی است.(مفردات، ص 271)

امام خمینی(ره) مشیت را همان «تجلی به فیض اقدس و مقدس می داند، که البته مشیت در ذات به اراده و نیز فیض اقدس تعبیر می شود، و تجلی خارج از صقع ربوبی همان تجلی به فیض مقدس است. پس وقتی از مشیت مطلقه الهی سخن به میان می آید ناظر به مرتبه فقر، فیض مقدس،رحمت واسعه، اسم اعطم، ولایت مطلقه محمدی، مقام علوی، فیض منبسط، وجود مطلق، کن وجود، وجه الله الباقی تعبیر می شود. مشیت مطلقه فعلی، همان فیض مقدس است. پس مشیت در همه عالم سریان دارد و به اندازه ظرفیت عالمیان در آنها تجلی دارد. بنابراین مشیت فعلی، مقام فاعلیت خداوند و اساس اسمای فعلی است. درک توحید بدون تحقق مقام مشیت ممکن نیست. مشیت به اعتبار سریان و بسط و ظهور در مراتب تعینات، همان «نفس رحمانی»، و به اعتبار برزخیت میان عالم الوهیت و مراتب خلقی همان «عما» است.(شرح دعای سحر، ص 17 و 18 و 98  تا  107؛ مصباح الهدایه، ص 45؛ شرح جنود عقل و جهل، ص 26؛ سر الصلاه ، ص 85)

پس از نظر امام خمینی(ره) مشیت پس از اراده قرار می گیرد و ناظر به مقام فعل و فیض مقدس است، در حالی که اراده قبل از مشیت و ناظر به مقام ذات و فیض اقدس است. بر این اساس که مشیت در همه عوالم هستی سریان دارد که فیض مقدس است، به دو دسته مشیت تکوینی و مشیت تشریعی تقسیم می شود.

هم چنین تدبیر عالم به علم الهی که احاطه کامل حضوری بر همه هستی است، از مقام مشیت مطلقه فعلی است.(بقره، آیه 255)

بنابراین، مشیت الهی بر اساس تفسیر اکثریت متکلمین چیزی جز همان اراده نیست که در ساحت ایثار و اختیار نیز خودش را نشان می دهد؛ به این معنا که اختیار و ایثاری که برای خلق است، تابع مشیت الهی است؛ یعنی خدا مشیت کرده تا چیزی که خیر است تحقق یابد. البته به این معنا نیز خواهد بود که حق انتخاب آزاد و اختیاری در خلق تابع مشیت الهی است و خدا چنین مشیت کرده که خلق مختار و دارای اراده باشد.

اما به نظر امام خمینی(ره) اراده قبل از مشیت است؛ زیرا اراده به ساحت امر الهی تعلق می گیرد که فیض اقدس است، در حالی که مشیت به ساحت خلق الهی تعلق می گیرد که همان فیض مقدس است. پس خدا در ساحت امر اراده می کند و در ساحت خلق مشیت دارد. از همین روست که خدا می فرماید: انما امره اذا اراد شئیا یقول له کن فیکون؛ وقتی اراده کرد چیزی را به او در مقام مشیت می گوید: باش پس می شود.(یس، آیه 82؛ نحل، آیه 40)

بر همین اساس، که خدا همه هستی را با یک مشیت و اراده «کن فیکون» آفریده است.(انعام، آیه 73) البته باید توجه داشت که مشیت و اراده و تقدیر و امضا و قضای الهی چنان به هم پیوند می خورند و فاصله ای ندارند که گویی یک چیز هستند؛ از همین روست که از همین «کن فیکون» و «مقام کن» با حذف مقدمات پیشین «قضی» را به کار می برد و می فرماید: فاذا قضی امرا.(غافر، آیه 68؛ بقره، آیه 117)

از نظر روایات، مشیت قبل از اراده است؛ از همین رو، امام کاظم می فرماید: لا یکون شیء الا ما شاء الله و اراده و قدر و قضی. قلت : ما معنی شاء ؟ قال : ابتداء الفعل ؛ قلت: ما معنا قدر؟ قال: تقدیرالشی من طوله و عرضه ؛ قلت: ما معنی قضی؟ اذا قضی امضا فذلک الذی لا مرد له؛ چیزی تحقق نمی یابد مگر آن چیزی که خدا مشیت کرد و آن را اراده کرده و تقدیر کرد و قضا نمود. پرسیدم: معنای مشیت چیست؟ امام فرمود: آغاز فعل و ابتدای آن است. پرسیدم: معنای قدر چیست؟ فرمود: تقدیر و اندازه هر چیزی در طول و عرضش. پرسیدم: معنای قضا چیست؟ هر گاه قضا کند، امضا کرده پس برای آن هیچ بازگشتی نیست.(کافی، ج 1، ص 150)

البته بر این باورند که حقیقت مشیت و اراده یکی است، اما نام های مختلف برای آن است که ارتباط فعل با فاعل را مشیت و با فعل را اراده نامند. پس یک چیز به اعتبار ارتباط با فاعل و فعل دو نام متفاوت مشیت و اراده به خود گرفته است. پس اگر ناظر به فاعل و ذات الهی باشد، مشیت و اگر ناظر به فعل و خلق باشد، اراده نامیده می شود.

به هر حال، از روایات تفسیری معصومین (ع) این معنا قطعی است که مشیت قبل از اراده قرار دارد، حتی اگر دو نام برای یک فعل الهی به اعتبار فاعل و فعل باشد. البته ممکن است که عدم پرسش روای از معنای اراده به این معنا خواهد که از نظر روای مشیت و اراده یکی است؛ ولی شاید این عدم پرسش برای آن است که مفهوم ومعنای اراده برای روایی مشخص بوده، اما معنای مشیت برایش معلوم نبوده و خواستار تبیین معنایی و مفهومی آن می شود. هم چنین باید توجه داشت که امام(ع) قضا را قبل از امضا قرار داده که به معنای آن است که ممکن است «بداء» در این میان صورت گیرد، و چیزی که قضا شد، امضا نشود و به تایید نهایی نرسد؛ اما باید توجه داشت که گاه در آیات و روایات «قضا» به همان معنای قضای قطعی است که بداء در آن راه ندارد. پس اگر قضا بدون امضا به کار رود، مراد همان قضای قطعی است. در این صورت اگر بداء انجام می شود، بین «قدر» و «قضا» خواهد بود؛ یعنی مقدراتی است که به دعا یا امر دیگر، تغییر یا حتی تبدیل می شود که از آن به «بداء» یاد می شود و تقدیری دیگر رقم می خورد و تقدیر قبلی یا تغییر می کند یا تبدیل به تقدیری دیگر می شود.

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مشیت همان گونه که برای خدا و در افعال الهی در مقام امر یا خلق است، هم چنین مشیت در انسان نیز وجود دارد، ولی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، این مشیت انسان، تابع مشیت الهی است(انسان، آیه 30؛ تکویر، آیه 29)؛ با این همه تابعیت مشیت انسانی از مشیت الهی هرگز به معنای جبر در فعل الهی نیست، بلکه از نظر قرآن، انسان دارای اراده ای است که مشیت الهی آن را رقم زده است؛ یعنی خدا مشیت کرده تا در تقدیر انسانی، مشیت و هم چنین اراده اختیاری برای فعل و ترک باشد. پس هر کسی می تواند مشیت کند تا در راه مستقیم باشد یا نباشد(تکویر، آیه 28)؛ یعنی وقتی خدا به تذکار پیامبران حق و باطل و راه و چاه را نشان داد، این مشیت برای آدمی از سوی خدا جعل شده است تا خود انسان در همین چارچوب مشیت الهی، راه یا چاه ، شکر یا کفران را انتخاب کند.(تکویر، آیه 27؛ انسان، آیه 3)

بنابراین، کسی نمی تواند مدعی این معنا شود که مشیت الهی که حاکم بر هستی است، موجب شده تا آنان شرک ورزند؛ زیرا اگر مشیت الهی به این امر تعلق نگرفته بود، انسانی نمی توانست مشرک شود؛ زیرا مشیت انسان تابع مشیت الهی است؛ در حالی که همین مشیت الهی برای انسان مشیتی قرار داده تا او نیز بتواند به اراده اختیاری خویش انتخاب داشته باشد که مستقیم یا غیر مستقیم، کافر یا مومن، شاکر یا کافر باشد. پس مشیت الهی هیچ بهانه و دلیلی برای مشرکان نیست تا بتوانند شرک خویش را توجیه کنند، چنان که مشرکان عصر نوح (ع) چنین می کردند.

به هر حال، از نظر قرآن، مشیت الهی در همه هستی سریان دارد. این سریان در تکوین و تشریع است؛ و هیچ چیزی از دایره مشیت الهی خارج نیست، حتی اگر کسی در مظهریت به سطحی برسد که سطح محمدی(ص) است. از همین روست که اراده الهی که پس از مشیت الهی تحقق می یابد، چیزی برای رسول الله(ص) نیز وا نمی گذارد تا مالک باشد؛ از همین روست به نفی تابید می فرماید که اگر اراده الهی باشد که کسی را گرفتار فتنه ای کند، «فلن تملک» تو نیز نمی توانی مالک او به چیزی باشی که خلاف اراده الهی باشد.(مائده، آیه 41)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، سریان مشیت الهی در هستی شامل آفرینش آفریده ها(آل عمران، آیه 47؛ مائده، آیه 17؛ قصص، آیه 68)، استجابت دعا از سوی خدا و برطرف شدن عذاب یا سختی(انعام، آیات 40 و 41)، وجود اختلاف میان امت ها و حق انتخاب آزاد میان هدایت و ضلالت(هود، آیه 118؛ نحل، آیه 93)، هدایت ارادی و اختیاری انسان و انتخاب دین هدایتی یا ضلالتی(انعام، آیات 35 و 148 و 149؛ رعد، آیه 31؛ مائده، آیه 48؛ هود، آیه 118)، اعطای حکومت (بقره، آیه 247؛ آل عمران، آیه 26)، اعطای فرزند(آل عمران، آیه 40؛ کهف، آیات 76 و 80 و 81)، اعطای فضل (آل عمران، آیه 73؛ مائده، آیه 54؛ حدید، آیه 29)، سنت امهال و استدراج(نساء، آیات 131 تا 133)، قبض و بسط در رزق(مائده، آیه 64)، ایمان آوری (یونس، آیه 99؛ انعام، آیه 111)، تحقق امور خارق العاده در نظام آفرینش(آل عمران، آیات 40 و 47)، بعثت پیامبران(فرقان، آیات 51 و 52)، بخشش گناهان(بقره، آیه 284؛ نساء،آیه 48)، بهره مندی از رحمت الهی(یوسف، آیه 56)، پیروزی مجاهدان(آل عمران، آیه 13)، تاثیر علل و اسباب (انعام، آیه 111)، تشریع احکام(نساء، آیه 26)، تزکیه افراد(نساء، آیه 49؛ نور، آیه 21)، تعدد شرایع الهی(مائده، آیه 48)، تشکیل امت واحده(همان)، حاکمیت و تحولات آن(اعراف، آیه 128؛ فاطر، آیه 16)، خلقت (روم، آیه 52)، دگرگونی قلوب(مائده، آیه 41)، عزت و ذلت(آل عمران، آیه 26) و موارد  بسیاری دیگر یعنی در یک کلمه همه چیز در تکوین و تشریع بر اساس مشیت الهی است؛ بنابراین، هر چیزی بر اساس مشیت «خلق» و ربوبیت می شود و هیچ چیز خارج از مشیت الهی نیست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سریان مشیت الهی بر هستی چنان است که نمی توان از خروج انسان از مشیت الهی سخنی به میان آورد؛ پس هر چیزی که در انسان و نسبت به او در هستی تحقق می یابد، همه بر اساس سریان مشیت است. بر همین اساس این مشیت و به تبع آن اراده الهی است که برای انسان حاکمیتی در چارچوب خلافت خواسته است تا بر زمین حاکمیت یابد و از آن جا همه چیز تحت تسخیر انسان باشد.(اعراف، آیه 128؛ لقمان، آیه 20)

مشیت الهی در سایه اسمای حسنای الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مشیت الهی یک حقیقتی است که با اسمای حسنای الهی ارتباط و پیوند تنگاتنگی دارد. از نظر قرآن، شناخت این ارتباط در درک و فهم حقیقت مشیت الهی می تواند بسیار مفید و موثر باشد؛ زیرا وقتی بدانیم که چه اسمای حسنای الهی است که مشیت بر اساس آن سامان می یابد، انسان می تواند بفهمد که چه عوامل و اسبابی در تحقق مشیت الهی به عنوان خاستگاه مشیت الهی نقش دارد.

به سخن دیگر، توجه به این نکات ما را به خاستگاه مشیت الهی می رساند و ما می فهمیم و درک می کنیم که مشیت الهی بر اساس چه محور و مداری سامان یافته یا می یابد. از نظر قرآن، مشیت الهی هماره در سایه اسمایی چون غفور رحیم(فتح، آیه 14)، خبیر بصیر(اسراء، آیه 30؛ شوری، آیه 27)، عزیزحکیم(بقره، آیه 220؛ آل عمران، آیه 6)، حکیم علیم(انعام، آیه 128)، علی حکیم(شوری، آیه 51)، عزیز رحیم(روم، آیه 5)، سمیع علیم(نور، آیه 21)، القوی العزیز(شوری، آیه 19)، واسع علیم(بقره، آیات 247 و 261)، ذوالفضل العظیم(بقره، آیه 105؛ آل عمران، آیه 74؛ حدید، آیات 21 و 29) و العلیم القدیر(روم، آیه 54) است. این بدان معناست که خاستگاه مشیت را می بایست در اموری یافت که نقش اساسی را در پروردگاری و ربوبیت و نیز مالکیت و ولایت الهی بر هستی ایفا می کند و در حقیقت ناظر به رحمت واسعه الهی است که خلقت به حکمت و هدف آن است؛ یعنی خدا می خواهد بر بندگان رحم کند و رحمت واسعه خویش را این گونه به نمایش گذارد.(هود، آیه 119) بنابراین، مشیت الهی هماره با قدرت و قوت برای این است که هر چیزی در سایه ربوبیت الهی به کمالی برسد. پس هرگز مشیت الهی به ضرر و زیان مخلوق نیست؛ و اگر ضرری به مخلوق می رسد از ناحیه کژاندیشی و کژروی اوست؛ زیرا مشیت برای کمال یابی هر مخلوقی است؛ زیرا خدا بر اساس مشیت خویش هر چیزی که مخلوقی بدان نیاز دارد، «اعطا» کرده و سپس یک نرم افزار هدایت باطنی تکوینی فطری در او قرار داده تا ضمن شناخت کمال بدان گرایش داشته و از نقص و عیب بگریزد.(طه، آیه 50)

آثار اعتقاد به مشیت الهی در زندگی

بی گمان کسی که به این درجه از فهم و شناخت نسبت به مشیت الهی و آثار آن در هستی برسد، هرگز در برابر رخدادها و اموری که در زندگی او تحقق می یابد، هیچ گونه اما و اگر وارد نمی کند و در همه ابعاد زندگی در یک آرامش و اطمینان کامل قرار می گیرد؛ زیرا می داند که هر داده یا گرفته ای در طول زندگی از خیر و شر به انسان می رسد همگی بر اساس مشیت الهی است که کمالی را برای انسان در نهایت رقم می زند و همگی بر اساس رحمتی است که خدایی علیم، قوی، قدیر، عزیز، بصیر، خبیر، ذوالفضل، علی و دیگر اسمای حسنانی الهی برایش رقم زده است؛ بی آن که خدای غنی حمید، به علم و قوت و قدرت خویش می داند چه چیزی مصلحت بنده است که به او باید برسد و چه نرسد. از همین روست که در کمال اطمینان به دور از هر گونه حزن و اندوه یا فرحناکی هیجانی در برابر خوب و بدی که برایش بر اساس مشیت رقم خورده زندگی خود را سامان می دهد و هیچ گونه اختیال و تفاخری را در پیش نمی گیرد و جزع و فزع نمی کند و صبر در اطاعت و مصیبت و از معصیت را پیشه می گیرد و این گونه کمال را در اطاعت خدا می جوید و می یابد و در مقام خلافت الهی قرار می گیرد.(حدید، آیات 22 و 23؛ بقره، آیات 155 تا 157 و آیات دیگر)

از نظر قرآن، انسانی که به مشیت الهی بر اساس تفسیر پیش گفته اعتقاد داشته باشد، انسانی به دور از هر گونه بخل ورزی(اسراء، آیات 29 و 30)، اهل تسبیح و تنزیه خدا(یس، آیات 82 و 83)، اهل پرهیز از هر گونه عجب و خودپسندی(کهف، آیات 36 و 37)، اهل پرهیز از هر گونه اختیال و خیال بافی، فرحناکی و حزن و اندوه(حدید، آیات 22 و 23) و در یک کلمه اهل صبر در همه امور زندگی به ویژه هنگامه مصیبت ها است.(کهف، آیات 66 و 69)

از همین روست که در آموزه های قرآنی بر حقیقت مشیت الهی تاکید بسیار شده و از مومنان خواسته شده تا در هر چیزی به این امر توجه داشته باشند و حتی اگر خودشان کاری را به حکم عقل فطری و  نقل وحیانی می خواهند انجام دهند و بر آن عزم دارند، به این نکته توجه داشته باشند که هر کاری زمانی تحقق می یابد که مشیت الهی به آن تعلق گرفته باشد. از همین روست که پس از تصدیق به کاری و عزم بر آن ، در قالب توکل به خدا این سخن را در دل و جان و زبان دارند که «ان شاء الله» و این گونه عمل خویش را منوط به استنثاء می کنند که به معنای اگر مشیت الهی بدان تعلق گرفته باشد ان شاء الله کارش را انجام داده و توفیق به انجام آن می شود.(کهف، آیات 23 و 24؛ یوسف، آیه 99) این چنین نگاهی خاص عموم مردم نیست، بلکه حتی پیامبر(ص) نیز بر اساس همین زندگی خویش را سامان داده است.(اعراف، آیه 188؛ یونس، آیه 49؛ مائده، آیه 40)

پس از نظر قرآن، هر کاری را قول و قرار انجام آن را داده اید، مشروط به «استثناء» کنید و بگوید انجام می دهم اگر خدا مشیت کند یا همان «ان شاء الله انجام می دهم»؛ زیرا اگر استثناء نکنید مانند صاحبان باغ همه چیز از دست می رود و چیزی که مشیت کردی انجام نمی شود؛ زیرا مشیت شما زمانی تاثیر دارد که تحت حاکمیت مشیت الهی باشد.(قلم، آیات 17 و 18)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا