اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آبرو، ناموس اخلاقی جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

آموزه های اسلامی به اخلاق در سطح عالی آن یعنی مکارم اخلاقی به ویژه اخلاق اجتماعی توجه داشته و حتی در فقه اجتماعی، آموزه های دستوری و احکام بسیاری را در قالب حقوقی و کیفری وضع و تشریع کرده است. از جمله موضوعات و مسایل اجتماعی، مساله عرض و آبروی افراد است که مورد تاکید قرآن و اسلام قرار گرفته است. نویسنده در این مطلب بر آن است بر اساس آموزه های وحیانی قرآن موضوع عرض و آبرو را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اخلاق اجتماعی، صیانت از عرض خود و دیگران

انسان موجودی اجتماعی است و هماره نیازمند تعامل با دیگران است؛ زیرا انسان به تنهایی نمی تواند نیازهای عاطفی و مادی و غیر مادی خودی را برطرف کند؛ از همین روست که هر انسانی در گام نخست نیازمند جفت و زوجی است که می تواند در این ساختار به بسیاری از نیازهای طبیعی را پاسخی مناسب دهد. خانواده کوچک ترین و اصلی ترین واحد اجتماعی است که در میان انسان ها شکل می گیرد. بنابراین، مهم ترین و ابتدایی ترین تعاملی که هر فرد انسانی با دیگری دارد در این ساختار تعریف می شود. بر همین اساس، اخلاق خانوادگی نیز بخش اصلی اخلاق اجتماعی را تشکیل می دهد.

انسان در تعاملات اجتماعی باید دو دسته از اصول اخلاقی و قانونی را مراعات کند تا تعاملات در بهترین حالت صورت گیرد. قانون که بر اساس اصول عدالت سامان یافته، اجازه نمی دهد تا کسی از حدود خود گذشته و متعرض حقوق دیگران شود؛ اما اخلاق نه تنها به این محدوده خلاصه نمی شود، بلکه زمینه را برای احسان و اکرام نسبت به دیگران فراهم می آورد. اگر قانون و عدالت، اصل را بر اصولی چون مقابله به مثل می گذارد، اما اخلاق افزون بر این اصل، زمینه و بستری را فراهم می آورد که شخص از حق خویش بگذرد و در مقام احسان، عفو و گذشت از خطا و خلاف دیگری داشته باشد و در مقام اکرام، حتی از حق خویش بگذرد و ایثارگری کند.

به سخن دیگر، تعاملات اجتماعی در سه گانه عدالت و احسان و اکرام در چارچوب قانون و اخلاق سامان می یابد. البته قانون و عدالت به سبب فراگیری بهترین میزان و معیار برای ایجاد تعادل در رفتارهای اجتماعی و پاسخ گویی قاطع به نیازهای افراد در چارچوب قانون است؛ اما در تعاملات اجتماعی نمی توان به این بسنده کرد؛ زیرا عواطف و احساسات انسانی را نمی توان در چارچوب قوانین و قواعد عادلانه محدود کرد ؛ از این روست که نیازمند قوانین و اصولی در سطح اخلاق احسانی و اکرامی هستیم تا بتواند ساختار جامعه و سازه اجتماع را به انسجام و وحدتی مثال زدنی برساند.

اگر قانون مبتنی بر عدالت همان اسکلت فلزی و سنگ و آجر سازه اجتماع است، اخلاق در قالب محاسن و مکارم اخلاقی، همان ملات است که این سنگ و آجر و فلز را به هم پیوند می زند و بر زیبایی سازه اجتماع می آراید. از نظر قرآن و آموزه های وحیانی اسلام، محاسن اخلاقی ملات اجتماع را می سازد و پیوندی میان افراد انسانی ایجاد می کند که دارای متمایزات بسیاری هستند؛ اما مکارم اخلاقی همان آرایه هایی است که سازه اجتماع را افزون بر انسجام و وحدت بخشی به بهترین شکل می آراید و اخوت و برادری اسلامی را موجب می شود و انسان ها را از نسبت و نقش اجتماعی شهروندی ، به یک نسبت حسبی خویشاوندی فکری و روحی و روانی سوق می دهد و نسبت میان شهروندان را از قالب اجتماع به امت تبدیل کرده که نسبت ایمانی در آن حرف اول را می زند.

شکی نیست که هر انسانی به سه چیز مهم در زندگی هزینه بسیار می پردازد که شامل : 1. حفظ و صیانت از جان و بقای خود و دیگران؛ 2. حفظ و صیانت از مال خود و دیگران؛ 3. حفظ و صیانت از عرض و آبروی خود و دیگران است.

پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: اِنَّ حُرمَةَ عِرض المُؤمِنِ كَحُرمَةِ دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حيثيت و آبروي مؤمن همانند حرمتِ جان و مال او است.(لئالي الاخبار، ج ۵، ص ۲۲۶)

امام جعفرصادق(عليه‌السلام) نیز می فرماید: المُؤمنُ حرامٌ كُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ؛ مؤمن سراسر وجودش حرمت است: حرمت آبرو، حرمت مال و حرمت خون و جان او. (مستدرک، ج ۹، ص ۲۳۹)

هم چنین پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم در راستای امنیت اخلاقی جامعه می فرماید: لا تَخرِقَنَّ علي اَحَدٍ سِتراً؛ تو (برحذر باش) آبرو و حرمت احدي را هرگز متعرض مشو. (شهاب‌الأخبار، ص ۳۵۰)

در حقیقت جوامع بشری برای حوزه امنیت در سه گانه تلاش بسیاری می کند و نظام های اجتماعی و سیاسی برای تامین آن ایجاد و شکل می گیرد. از این روست که در فلسفه اجتماع و نظام های اجتماعی و سیاسی، به امنیت توجه ویژه می شود و این امنیت در سه گانه برای همگان از ارزش و اهمیت بسیار والایی برخوردار است.

حفظ و صیانت از آبرو و عرض به معنای حفظ همه آن چیزی است که انسانیت انسانی را می سازد؛ زیرا جان زمانی می ارزد که اصول انسانی آن حفظ شده بود؛ وگرنه جانی بی اصول انسانی برای انسان ها کم ترین ارزش را دارد؛ چرا که شرافت و کرامت انسانی برای خود انسان ارزشمندتر از هر چیزی است. از این روست که انسان ها جان و مال خویش را برای عرض خویش و دیگران می دهند و این گونه نیست که کسی عرض خویش را برای جان و مال بدهد مگر آن که از فطرت انسانی خود خارج شده و آن را دفن و دسیسه کرده باشد.

به سخن دیگر، حفظ و صیانت از آبرو یعنی شخصیت انسانی خود و دیگران مهم ترین چیزی است که انسان آن را به عنوان امنیت خواهان است ، به طوری که اگر امنیت شخصیتی او تامین نشده باشد، گویی هیچ تامینی برای او نشده و امنیتی فراهم نیامده است.

مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام در تقدم و ترجیح عرض نسبت به دو گانه جان و مال می فرماید: مِنَ النُبلِ أن يبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و يَصونَ عِرضَهُ؛ كسي كه براي حفظ آبرو وحيثيت خود از مال و منالش مي‌گذرد، نشانه اصالت و بزرگواري اوست. (فهرست غرر الحکم، ص ۲۴۲)

هم چنین مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام به افراد هشدار می دهد که ارزش و اهمیت آبروی خود و دیگران را بدانند و کاری نکنند که آبروریزی شود؛ زیرا کسی که شخصیت خویش را از دست دهد همه چیزش را از دست داده است. ایشان می فرماید: مَن بَذلَ عِرضَهُ ذَلَّ؛ کسي که حيثيت و آبروي خود را مي‌برد خودش را به پستي و خاک مذلّت افکنده است. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)

امام حسن مجتبي(ع) احمق و بی خرد را کسی می داند که نمی داند با مال و عرض خویش چگونه برخوردی داشته باشد و آن را چگونه استفاده کند. ایشان می فرماید: السَّفيهُ، اَلأَحمقُ في مالِهِ اَلمُتهاوَنُ في‌عِرضِه؛ آدم سفيه و بي‌خِرد کسي است که در مصرف اموالش ابلهانه عمل مي‌کند و نسبت به آبروي خود لاأبالي و سهل‌انگار است. (بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۵)

صیانت از عرض و آبرو، از شخصیت انسانی

آبرو به معناى اعتبار، قدر، جاه، شرف، عِرض و ناموس است؛( فرهنگ فارسى معين.) اما حقیقت آبرو و عرض، همان شخصیت انسانی است که خداوند آن را کرامت بخشیده و بر بسیاری از موجودات هستی برتری داده است.(اسراء، آیه 70)

عرض هر کسی همان شخصیتی است که انسان در طول زندگی می سازد و آن را کسب می کند. البته عرض محدود به شخصیت درونی و شاکله وجودی او نیست؛ بلکه هر آن چیزی که به این شخصیت و شخص مربوط است و در حقیقت شخصیت اجتماعی او را شکل می دهد، در حکم عرض و آبروی او است. از این رو، نمی بایست عرض را محدود به شخصیت فردی و شاکله وجودی و باطنی فرد کرد، بلکه شامل شخصیت اجتماعی و همه کسانی است که با او پیوند خورده اند. از همین روست که در تفسیر مفهوم عرض و آبرو، اعتبار اجتماعی، قدر و منزلت اجتماعی ، شرافت و هم چنین هر آن چه که ناموس او را شکل می دهد و خط قرمز او را نشان می دهد، به عنوان عرض و آبروی شخص مطرح است.

بر همین اساس اگر ما از مفهوم عرض و آبرو سخن می گویم، مراد همین دایره وسیعی است که با الفاظی چون اعتبار و قدر و جاه و مانند آن ها بیان می شود. بنابراین وقتی از مفهوم و اصطلاح عرض و آبرو در قرآن و اسلام سخن می گویم شامل همه چیزهایی است که می توان از واژه‌هاىی چون تعفّف، وجيه، و هر آن‌چه كه لازمه معانى آن است به دست آورد. بنابراین عرض، آبرو يا بى‌آبرويى را می توان از واژگان دیگری مانند: «بياض وجه»، «سواد وجه»، «مرجّو»، «نجات از خزى»، «نفى خزى»، «نفى ذلّت»، «نهى از تمسخر»، «نهى از طرد»، «نهى از غيبت»، «ودّ»، «نفى فضاحت» در قرآن استفاده کرد و تنها به برخی از واژگان بسنده نکرد.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، حفظ شخصیت و کرامت انسانی مهم ترین چیز در امنیت خرد و کلان اجتماع است. از این روست که تامین امنیت اخلاقی و شخصیت افراد جامعه در دستور کار قرار گرفته و در قالب آموزه های معرفتی و حتی دستوری در قالب باید و نبایدهای شرعی و اخلاقی به آن توجه شده است. بسیاری از احکام مانند حرمت غیبت، تهمت، افترا، دشنام، ناسزا، قذف و مانند آن ها در راستای حمایت از شخصیت و شرافت و کرامت انسانی وضع شده است و گاه حتی نه تنها در حوزه اخلاق بلکه در حوزه حقوق کیفری و جزایی احکام سخت و شدیدی وضع شده تا هر گونه تعرض به شخصیت و هتک حرمت ها و آبروی انسانی، موجب کیفر جزایی در دنیا و آخرت باشد. بنابراین، قوانین بازدارنده و پیشگیرانه و نیز مجازات و عقاب های متعددی از سوی شارع مقدس وضع می شود تا شخصیت و آبروی افراد صیانت و حفظ شود و امنیت اخلاقی و ناموسی و عرضی افراد فراهم آید.

خداوند به صراحت در آیاتی بر حرمت هتک عرض و آبروی مردم تاکید داشته و هر گونه هتک حرمت و آبروریزی را حرام کرده و جزو گناه کبیره ای دانسته که مجازات آن دوزخ و عذاب آن است.(همزه، آیه 1؛ قلم، آیات 11 و 16)

پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم نیز می فرماید: اَيُّها الناس! إنَّ دِماءَ كُم و اَعراضَكُم عَلَيكُم حرامٌ الي أَن تَلقَوا ربَّكُم؛ اي مردم! ريختن خون يکديگر و لطمه زدن به حيثيت ديگران، تا وقت مردن و لقاي پروردگارتان بر شما حرام است. (تحف‌العقول، ص ۳۱)

البته باید توجه داشت که در آموزه های وحیانی قرآن، نسبت به برخی از آبروریزی ها همانند قذف که تهمت و افترا به عنوان زنا و زنازدگی است، حکم شرعی آن است که شخصی که نتواند آن را در محاکم اثبات کند، هشتاد ضربه تازیانه به عنوان حد شرعی به او زده شود.

از نظر قرآن، آبروریزی حتی در پشت سر کسی در قالب غیبت نیز گناه است. غیبت سخنی در پشت سر کسی است که غیب شده آن را ناخوش داشته و نسبت به آن سخنان کراهت می ورزد. البته غیبت نقل گفتار و عملی است که شخص غیب شده آن را انجام داده و در حقیقت شخص غیبت کننده در حال بیان واقعیت و حقیقتی است؛ اما چون گفتن آن سخن و رفتار در پیش غیبت شونده موجب ناخشنودی و کراهت وی می شود، بنابراین بیان این واقعیت پشت سر او غیب دانسته می شود؛ اما اگر شخص سخن و رفتاری را نقل کند که دروغ باشد، این دیگر نه تنها مصداق غیبت نیست، بلکه از مصادیق تهمت و افترا است که در برخی از موارد نه تنها مجازات اخروی دارد، بلکه در همین برای آن تهمت و بهتان مجازات قانونی و کیفری از سوی شارع مقدس وضع شده است.

از آن جایی که غیبت ، پشت سر گویی نسبت به اعمال شخصی است که واقعیت دارد، جایز نیست که در جایی مطرح شود که شخص حضور نداشته باشد(حجرات، آیه 12)؛ اما اگر شخص حضور داشته باشد و گفتن آن موجب رنجش وی می شود باید از ان اجتناب کرد؛ زیرا گفتن او موجب هتک حرمت و شخصیت او و موجبات آبروریزی است؛ البته خداوند به مظلوم اجازه می دهد تا به افشاگری دست زند؛ اما مظلوم افشاگر باید کاری نکند که شخصیت ظالم در حوزه های دیگر مخدوش شود. از همین رو، خداوند در قرآن اجازه نمی دهد تا حتی مظلوم جز در محدوده ظلمی که به روا شده، دست به افشاگری زند و اگر بخواهد مطالبی را در حوزه های دیگر بیان کند که حتی واقعیت داشته باشد نباید متعرض آن حوزه ها شود؛ زیرا حفظ و صیانت از شخصیت و آبروی اشخاص جامعه بسیار ضروری است.(نساء، آیه 148)

از نظر قرآن بیان چیزهایی که شخص انجام نداده در قالب بهتان، موجبات اذیت و آزار شخص می شود. از همین رو، گناهی بزرگ است که مجازات آن نیز دوزخ است.(احزاب، آیه 58)

هم چنین کسانی که در قالب تمسخر و مسخره گی نام ها و القاب زشت بر دیگران می گذارند، به سبب حرمت شکنی نسبت به شخصیت مومن باید خود را آماده مجازات الهی کنند؛ زیرا مسخره کردن دیگری و لقب زشت گذاشتن شایسته نیست و کاری است که شخصیت مومن را می شکند و هتک آبرو وعرض می کند.(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11)

به هر حال، از آن جایی که مسخره و هجو كردن مؤمن، موجب هتك آبروى وى می شود، حرام و گناه دانسته و از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 11) البته اگرچه در آيه پيشين از آبروريزى سخنى به ميان نيامده است، ولی باید گفت نهى از تمسخر در این آیه احتمال دارد به سبب اين باشد كه مسخره كردن، مايه وهن و شكستن اعتبار افراد مى‌شود؛ از این روست که حرام دانسته شده است.

عوامل اصلی آبرومندی

البته باید توجه داشت که گاه اشخاص گرفتار امور موهوم هستند و گمان می کنند عوامل آبرومندی مثلا پول و ثروت و فرزند و مانند آن است؛ در حالی که این ها عامل آبرومندی نیست تا نداشتن آن به معنای بی آبروی باشد. به عنوان نمونه خداوند در آیات 15 و 16 سوره فجر بیان می کند که ثروت و فقر به معنای اکرام و اهانت نیست. از همین روست که دیدگاه کافران را نقد می کند که مردمان فقیر را خوار و اشرار می دانستند و حاضر با ایمان آوری نبودند.(ص، آیه 62)

از نظر قرآن مهم ترین عوامل آبرومندى حقیقی انسان عبارتند از:

  1. ايمان: ايمان، سبب آبرومندى و محبوب شدن در دل‌هاى مردم است(مریم، آیه 96) زیرا حقیقت آبروی و عرض آدمی همین ایمان است که خداوند به شکل نور در درون و باطن انسان ها می گذارد.
  2. پاكدامنى: از نظر قرآن پاكدامنى، عامل اصلی آبرومندى انسان است که شخص باید آن را برای خود و خویشان خویش حفظ کند و اجازه ندهد به هیچ شکلی مخدوش شود.(مریم، آیات 27 و 28)
  3. عمل صالح : آبرومندشدن نزد ديگران در سايه ایمان و عمل صالح شدنی است و انسان باید هماره به نيكوكارى و اعمال صالح به عنوان مهم ترین عامل آبرومندی در دنیا و آخرت توجه داشته باشد.(مریم، آیه 96؛ یونس، آیه 26)

عوامل و موجبات هتک عرض دیگران

از نظر قرآن کارهایی موجب می شود که هتک حرمت شود و آبروی کسی ریخته شود؛ از این روست که این کارهای حرام دانسته شده است. از جمله این کارها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تجسس(حجرات، آیه 12)؛ به نظر می رسد که نهى از تجسّس در امور مؤمنان چه بسا به اين جهت باشد كه به طور معمول سبب دست يافتن به چيزهايى مى‌شود كه وهن و بى‌آبرويى را در پى دارد. از همین روست که این عمل حرام و گناه دانسته شده است.(الميزان، ذيل آيه)
  2. افشاگری: فاش كردن عيوب مؤمنان، از عوامل هتك آبرو است(نساء، آیه 148)؛ زیرا مقصود از «الجهر بالسّوء من القول» در آیه افشاى بدى شخص است. پس ممنوع بودن آن جز در مورد ظالم مى‌تواند به اين دليل باشد كه افشاى بدى افراد، سبب هتك آبروى آنان مى‌شود. (مجمع‌البيان، ذيل آيه) امام جعفرصادق(عليه‌السلام) نیز می فرماید: عَوَرةُ المُؤمِنِ عَلَي المُؤمِنِ حرامٌ؛ فاش کردن عيوب و رازهاي يک مؤمن، بر ديگر مؤمنان حرام است. (اصول کافي، ج ۴، ص ۶۳) پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: مَن مَشي في عَيبِ اَخيهِ و كَشْفِ عَورَتِهِ كانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها في‌جَهَنّم! وَ كَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلي رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر كس براي عيب‌جويي و فاش كردن اسرار برادر ديني‌اش قدم بردارد اولين قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عيوب او را نزد همة خلايق فاش و علني خواهد ساخت. (لئالي‌الاخبار، ج ۵، ص ۲۴۱) هم چنین امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: مَن كَشَفَ حِجابَ غَيرِه إِنكَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ؛ کسي که نسبت به مردم پرده‌دري کند پردة آبروي خودش دريده مي‌گردد. (کشف‌الغُمّة، ج ۲، ص ۳۲۹) پس باید توجه داشت که شخص افشاگر در دنیا بدون مجازات نخواهد ماند.
  3. مسخره کردن: چنان که گفته شد، مسخره و هجو كردن مؤمن، موجب هتك آبروى وى می شود. از همین روست که از این رفتار نهی شده است.(حجرات، آیه 11) امام جعفرصادق عليه‌السلام می فرماید: مَن رَوي مُؤْمِنٍ رِوايَةً يُريُد بِها شَينَهُ وَ حَدْمَ مُروُءَتِهِ لِيَسقُطَ مِن أَعيُنِ النّاسِ، اَخرَجَهُ اللهُ عَزَّ وجَلَّ مِن وِلايَتِهِ الي وِلايَةِ الشّيطانِ؛ هركس داستاني نقل كند و قصدش ظاهر ساختن بدي‌ها و ريختن آبروي مؤمني باشد و بخواهد او را از چشم مردم بيندازد، خداوند متعال ولايت خود را از او برمي‌دارد و ولايت شيطان را جايگزين آن مي‌نمايد. (ثواب و عقاب‌الاعمال، ص ۵۴۷)
  4. اشاعه فحشاء: افشاگری نسبت به فحشای دیگران موجب هتک حرمت ها می شود؛ از همین روست که از هر گونه اشاعه و تشییع فحشاء با بیان آن منع شده است؛ زیرا هم حرمت ها را می شکند و هم شخصیت افراد را نابود می سازد.(نور، آیه 19) در حقیقت علاقه به شيوع فحشا، تأكيد بر نهى از اشاعه آن است. تهديد سخت افراد ياد شده، چه بسا به اين سبب باشد كه اشاعه فحشا در باره مؤمنان، باعث آبروريزى آنان مى‌شود.
  5. تهمت: متّهم كردن ديگران، باعث هتك آبرو عرض آنان می شود و خودش شخص این گونه گناهی آشكار را به دوش می کشد و باید خود را آماده مجازات الهی کند.(نساء، آیه 112) خداوند در آیه 58 سوره احزاب مقصود از «يؤذون المؤمنين» به قرينه «فقد احتملوا بهتاناً»، تهمت زدن و نسبت ناروا به آنان است.
  6. بدگمانی: اظهار سوءظن، عامل ريخته شدن آبروى مؤمن است. از همین روست که اسلام بدگمانی و اظهار سوء ظن حرام دانسته شده است؛ زیرا به صرف بدگمانی نمی توان آن را اظهار و آشکار کرد؛ زیرا موجب می شود تا این بدگمانی مسیر درست قضاوت و رفتار را به انحراف بکشاند.(حجرات، آیه 12) البته باید توجه داشت که نهى از سوءظن به اعتبار اظهار و ترتيب اثر بر آن است، نه مجرد بدگمانى در قلب، زيرا اظهار سوءظن، حيثيّت مؤمن را خدشه‌دار مى‌كند و از همین روست که در قرآن از آن نهی شده است. (الميزان، ذيل آيه)
  7. عیب گویی: بازگويى عيب ديگران حرام و مايه آبروريزى آنان می شود.(توبه، آیه 79؛ قلم، آیات 11 و 16) خداوند در آیه 11 سوره حجرات نیز از لمز نسبت به دیگران نهی کرده است. «لمز» در لغت به معناى غيبت و به دنبال عيب كسى رفتن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب؛ ذیل واژه) هم چنین خدا در آیه 1 سوره همزه از هر گونه همز بازداشته است. «همز» در لغت به معناى غيبت كردن (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ذیل واژه) و «همزة» به كسى گفته مى‌شود كه بسيار مرتكب غيبت شود. (الكشّاف، زمخشری، ذيل آيه) و مقصود از آن، شكستن حريم ديگران و ريختن آبروى آنان است.
  8. غیبت: چنان که گفته شد غيبت، از عوامل هتك آبروی دیگران است؛ از همین روست که در اسلام و قرآن از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 12) پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: مَرَرْتُ لَيلَةَ أُسْرِيَ بِي عَلَي قَوْمٍ يخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَظَفِارِهِمْ. فَقُلْتُ: يا جَبْرائِيلُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هَؤُلَاءِالَّذِينَ يغْتَابُونَ النَّاسَ وَيقَعُونَ فِي‌اَعْراضِهِم؛ در شب معراج برقومي گذر كردم كه با ناخن‌هاي خود صورت‌هايشان را مي‌خراشيدند. از جبرائيل حال آنها را جويا شدم، گفت: اينان كساني هستند كه غيبت مردم را مي‌كردند و حيثيت و آبروي آنها را لكّه‌دار مي‌ساختند. (مستدرك، ج ۹، ص ۱۱۹)
  9. قذف: قذف به معنای بهتان زدن به دیگران و نسبت دادن زنا و زنازادگی به افراد است که در قرآن از آن به شدت نهی شده است؛ زیرا قذف موجب آبروريزى زنان پاكدامن می شود و شخصیت آنان را لکه دار می کند.(نور، آیات 4 و 5) البته قذف از جمله گناهانی است که شخص قاذف در همین دنیا باید به کیفر برسد و مجازات شرعی و حدود آن باید در باره وی به اجرا در آید. این که در قرآن دستور حدّ براى تهمت‌زننده به زن پاكدامن داده شده، بیان این معنا است که با قذف آبروی اشخاص ریخته می شود و شخص قاذف باید نسبت به این بی آبروی پاسخ گو باشد و مجازات شود. خداوند هم چنین در آیاتی دیگر از قرآن مجازات برخی از هتک حرمت ها و آبروریزی را مجازات های دنیوی و اخروی و هم چنین لعن الهی دانسته است.(نور، آیات 19و 23؛ همزه، آیات 1 و 4)
  10. تعرض به مهمان: تعرض به مهمان دیگری موجب بی آبرویی میزبان می شود. پس باید از این گونه رفتار که موجب خواری و آبرویزی میزبان می شود، پرهیز کرد.(هود، آیه 78؛ حجر، آیات 68 و 69)

عوامل و موجبات هتک حرمت خود

همان طوری که برخی از کارهای موجب می شود که آبروی دیگران ریخته و شخص گناهی مرتکب شود که گاه مجازاتی چون حد شرعی و لعن الهی را به دنبال دارد؛ هم چنین برخی از کارها و اعمال است که موجب می شود که شخص آبروی خویش را بریزد و شخصیت خویش را صیانت نکرده و آبروریزی کند. برخی از مهم ترین کارهایی که موجب بی آبروی خود شخص می شود عبارتند از:

  1. اجرای حد شرعی: اگر کسی کاری کند که مستحق مجازات حد شرعی باشد، خودش به دست خویش آبروریزی کرده و شخصیت خویش را تباه کرده است. خداوند در قرآن، محاربه با خدا و افساد در زمين را مستوجب كيفرى رسوا كننده دانسته است.(مائده، آیه 33) پس کسی که علیه رهبری و نظام سیاسی ولایی دست به اسلحه برد و فسادگری و خون ریزی کند و جامعه را به آشوب بکشاند، خودش به دست خویش آبروی خویش را برده است و از شخصیت و آبروی خویش صیانت نکرده است؛ پس چنین شخصی خودش خواری و ذلت در دنیا و آخرت را برای خویش رقم زده است. هم چنین کسی که مرتکب عمل شنیع زنا می شود، پس از اثبات جرم و اجرای حد شرعی خودش زمینه آبروریزی را فراهم آورده است(نور، آیه 21) ؛ زیرا ارتكاب زنا، سبب اجراى آشكار حدّ و هتك آبرو او خواهد شد.
  2. ارتداد: كفر پس از ايمان، سبب روسياهى و بى‌آبرويى در قيامت می شود.(آل عمران، آیه 106) روسياهى، كنايه از بى‌آبرويى و بى‌اعتبارى است. پس کسی که مرتد می شود که زمینه و بستر بی آبروی خویش را فراهم می آورد؛
  3. استکبار: استكبار، سبب خوارى و بى‌آبرويى آنان در دنيا و آخرت است.(فصلت ، آیات 15 و 16) کسانی که تکبر باطنی خویش را با رفتار اجتماعی و سیاسی بروز می کند و خود را به ناحق برتر از دیگران می دانند و طبقات اجتماعی و امتیازات خاصی در جامعه برای خود قایل می شوند، به طور طبیعی گرفتار امری می شوند که خواری دنیا و آخرت برای آنان می آورد.
  4. اصرار: پافشاری و اصرار بر كفر و قلب و دگرگونی حقايق، عامل رسوايى چنین اشخاصی در دنيا می شود و خداوند کاری می کند که در دنیا آبروی ایشان بریزد و بی آبرو شوند.(مائده، آیه 41) باید یادآور شد که يكى از معانى «خزى» فضاحت و رسوايى است. (لسان‌العرب، ذیل واژه)
  5. افتراء به خدا: نسبت‌دهندگان دروغ به خدا، مردمى بى‌آبرو در قيامت خواهند بود. پس افترا به خدا موجب بی آبرویی شخص می شود.(زمر، آیه 60)
  6. تحریف اسلام: تحريف حقايق و معارف نازل شده از سوى خدا، درپى‌دارنده ذلتى فضاحت‌بار خواهد شد و شخص بی آبرو می شود.(مائده، آیه 41)
  7. تکذیب اسلام: تكذيب حق و آیات و آموزه های وحیانی اسلام و قرآن، عامل گرفتار شدن تکذیب کننده به خوارى و رسوايى در دنيا خواهد شد.(زمر، آیات 25 و 26 و 60)
  8. دشمنی با پیامبر: دشمنى كردن با پيامبر خدا، سبب عذابى رسواگر می شود.(توبه، آیه 63)
  9. دشمنی با خدا: دشمنى با خدا، سبب عذابى رسواگر و فضاحت‌بار خواهد شد.(همان)
  10. شرک: شريك قرار دادن براى خدا، مايه بى‌آبرويى در آخرت است.(توبه، آیات 1 و 2؛ نحل، آیه 27)
  11. عمل به تحریکات و وسوسه های شیطانی: شيطان، تحريك‌كننده آدم(عليه السلام) انسان به گناهانی است که موجب آبروريزى انسان می شود. بنابراین باید از وسوسه های شیطانی پرهیز کرد تا آبروی خود را نریزیم.(اعراف، آیات 20 و 22 و 27؛ طه، آیات 120و 121)
  12. عذاب اخروی: گرفتار شدن به آتش جهنّم و عذاب آخرت، موجب رسوايى و بى آبرويى است.(آل عمران، آیه 192؛ طه، آیه 134؛ فصلت، آیه 16)
  13. عذاب استیصال در دنیا: گرفتار شدن به عذاب استيصال در دنیا، باعث رسوايى و فضاحت در قیامت است.(هود، آیه 66؛ فصلت ، آیه 16)
  14. عصیان: تخلف و عصیان نسبت به فرمان خدا و پیامبر(ص) موجب خواری و بی آبروی می شود.(توبه، آیه 118؛ اعراف، آیات 20 و 22 و 27؛ طه، آیات 120و 121)
  15. عهد شکنی: عهدشكنى باعث خوارى و رسوايى است.(بقره، آیات 88 و 85؛ توبه، آیات 12 تا 14)
  16. فسق: فسق، زمينه‌ساز گرفتار شدن به خوارى فضاحت‌بار است.(حشر، آیه 5) امام محمدباقر(عليه‌السلام) می فرماید: ثلاثةٌ لَيسَ لَهُم حُرمَةٌ: صاحبُ هَويً مُبتَدِعٍ و الاِمامُ الجائِرُ و الفاسِقُ المُعلِنُ بِفِسقِه؛ سه نفر هستند که حيثيت و حرمتي ندارند: دنباله‌رو هواي نفس بدعت‌گذار، پيشواي ظالم و ستمگر، و فاسق علني بي‌باک. (قرب‌الاسناد، ص ۸۲)
  17. کفر: كفر، سبب گرفتار آمدن به ذلّتى فضاحت‌بار است.(بقره، آیه 85؛ توبه، آیه 2؛ نحل، آیه 27)
  18. مجادله جاهلانه: جدال ناآگاهانه درباره خدابراى گمراه ساختن ديگران، باعث خوارى است.(حج، آیات 8 و9)
  19. ممانعت از ذکر خدا: جلوگيرى از مساجد و ياد خدا، درپى‌دارنده خوارى همراه با بى‌آبرويى در دنيا است.(بقره، آیه 114)
  20. در خواست از دیگران: کسی که دست نیاز به سوی این و آن دراز می کند، خودش را خوار و آبروی خویش را برباد می دهد. امام حسن عسكري(عليه‌السلام) می فرماید: وَ اعلَمْ أَنَّ اِلالحاحَ في‌المَطالِبِ يَسلُبُ البَهاءَ و يُورِثُ التَّعَبَ وَ العَناءَ؛ اين را بدان كه سماجت و پافشاري در گرفتن حاجت (از ديگران) موجب از دست دادن شأن و منزلت و اسباب درد و رنج براي انسان خواهد بود. (بحار، ج ۷۸، ص ۳۷۸)
  21. بخل: کسی که بخل می کند خودش را خوار می کند و آبروی خویش را می برد. امام رضا(عليه‌السلام) می فرماید: البُخلُ يُمَزِّقُ العِرْضَ؛ بخل و تنگ‌نظري، حيثيت انسان را بر باد مي‌دهد. (بحار، ۷۸، ص ۳۵۵)
  22. زندگی مادی دنیا: از مهم ترین عوامل خواری و بی آبرویی انسان همین زندگی مادی دنیوی و چسبیدن به آن است. مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: مِسكينُ ابنُ آدَم! لَهُ بَطنٌ يَقولُ اِملَأْني وَ اِلاّ فَضَحْتُكَ وَ اِذا امتَلَأَ يَقولُ فَرِّغني وَ اِلاّ فَضَحتُكَ وَ هُوَ اَبَداً بَينَ فَضيحَتين!؛ بيچاره بني‌آدم! شكمي دارد كه همواره مي‌گويد مرا پُر كن و اِلاّ رسوايت مي‌كنم، وقتي كه پر شد، مي‌گويد: مرا خالي كن وگرنه تو را مفتضح مي‌كنم و او هميشه ميان (اين) دو رسوايي به سر مي‌برد! (مواعظ عدديه، ص ۵۴)
  23. دروغگویی : از دیگر عوامل بی آبروی آدم آن است که انسان متهم به دروغگویی شود. امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: مَن كَثُر كِذبُهُ ذَهَبَ بَهاؤُهُ؛ كسي كه زياد دروغ مي‌گويد شخصيت و شايستگي خود را از دست داده است. (اصول كافي، ج ۴، ص ۳۸).
  24. شوخی بسیار: شوخی کردن بسیار موجب بی آبرویی و از دست رفتن شخصیت و ارزش فرد می شود. امام محمدباقر(عليه‌السلام) می فرماید: كَثرةُ المِزاحِ تَذهُب بِماءِ الوَجهِ؛ شوخي زياد، به شخصيت انسان لطمه مي‌زند. (وسائل، ج ۸، ص ۴۸۱) امام محمدباقر(عليه‌السلام) می فرماید: اِيّاكَ وَ المِزاحَ، فِاِنّهُ يَذهَبُ بِماءِ الوَجهِ وَ مَهابَةِ الرّجال؛ برحذر باش و از شوخي (زياد) بپرهيز كه شخصيت انسان و شكوه و هيبت مردان را از بين مي‌برد. (لئالي الاخبار، ج ۲، ص ۲۱۸).
  25. خنده زیاد: هم چنین خنده زیاد نه لبخند و نه خنده موردی موجب بی آبرویی می شود. مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: كَثرةُ ضِحكِ الرَّجُلِ تُفسِدُ وَقارَه؛ خنده زياد وقار و اُبُهّت انسان را تباه مي‌نمايد. (فهرست غرر، ص ۲۰۹)

راه های صیانت از آبروی خود و دیگران

چنان که گفته شد، هر انسانی در جامعه از شخصیتی برخوردار است که باید از آن صیانت کند. هم چنین آبروی که قطره قطره جمع می شود نباید به سادگی از دست داد و اجازه بدهیم دیگران متعرض آن شوند یا خودمان متعرض آبرو دیگری شده و شخصیت او را در جامعه خوار و خفیف سازیم. همان طوری که گفته شده است عرض و آبرو در اسلام همانند خون و مال از ارزش برخوردار است و باید از آن صیانت شود. پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم فرموده است: اِنَّ حُرمَةَ عِرض المُؤمِنِ كَحُرمَةِ دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حيثيت و آبروي مؤمن همانند حرمتِ جان و مال اوست.(لئالي الاخبار، ج ۵، ص ۲۲۶)

البته هر کسی موظف است کار نکند که موجب خواری و آبروریزی شود؛ در حقیقت خود شخص باید آبروی خویش در اصل حفظ کند و کاری نکند که آبرویش برود و بریزد. باید حرمت امامزاده را خود متولی نگه دارد؛ چنان که مولي الموحدین اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: لاتَفَعَلْ ما يَشينُ العِرضَ والاِسم؛ هيچ‌وقت به كاري اقدام مكن كه باعث بدنامي و لطمه زدن به حيثيت تو مي‌شود. (فهرست غرر الحکم، ص ۲۴۲)

هم چنین مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام در این باره می فرماید: لاتَجَعَلْ عِرضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ؛ آبرو و اعتبار خودت را آماج تيرهاي حرف مردم قرار مده. (نهج‌البلاغه، نامة ۶۹) در حقیقت آبرو و حيثيّت تو در دست خود تو است! و نباید کاری کنی که مورد حمله قرار گیرد و بی آبرو شوی.

باید توجه داشت که آبروی ریخته شده غیر قابل جمع است و کسی که آبرویش بریزد دیگر نمی تواند به حالت اول وشخصیت نخستین خویش بازگردد. امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه؛ وقتي آبرو ريخت و بي‌ارزش شد، ديگر جمع‌آوري و جبران آن دشوار و سخت خواهد بود! (اعلام‌الدين، ص ۳۰۳)

در آموزه های وحیانی اسلام راه هایی برای حفظ آبروی خویش و دیگران بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

  1. گذشت از مال : گاه لازم است انسان برای حفظ آبروی خویش از مال بگذرد؛ زیرا مال برای حفظ جان و عرض اوست و باید در خدمت این دو امر باشد، نه این که انسان جان و عرض خویش را فدای مال کند. انسان کریم کسی است که برای آبروی خویش از مالش می گذرد. مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: مِنَ النُبلِ أن يبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و يَصونَ عِرضَهُ؛ كسي كه براي حفظ آبرو وحيثيت خود از مال و منالش مي‌گذرد نشانه اصالت و بزرگواري اوست. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) هم چنین مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام در جایی دیگر می فرماید: إنّ أفضَل الِفعالِ صِيانَةُ العِرض بِالمالِ؛ افضل اعمال انسان در آنست كه مال و دارايي‌اش را سپر حيثيّت و آبروي خود قرار دهد. (وسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۲) هم چنین مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: مِنَ اللُّؤْمِ أنْ يَصونَ الرَّجلُ مالَهُ وَ يَبذُلُ عِرضَهُ؛ كسي كه براي حفظ مال خود، آبروي خود را بر باد مي‌دهد نشانه پستي و فرومايگي او است. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) امام حسين(عليه‌السلام) می فرماید: اِنَّ خَيرَ مالِكَ ما وَقَيتَ بِهٍ عِرضَكَ؛ بهترين مال و دارايي تو آن است كه در راه حفظ آبرو و حيثيت خود به كار بري. (بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۹) مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام در جایی دیگر فرموده است: اَلجُودُ حارِسُ الأعراضِ؛ بذل و بخشش، پاسدار وِجهه و حيثيّت انسان است. (نهج‌البلاغه، كلمة ۲۰۲) از نظر مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام دادن مال و صیانت عرض در حقیقت از دست رفتن مال نیست؛ بلکه به یک معنا حفظ آن است؛ زیرا مال ابزار حفظ و صیانت از شخصیت است. از این روست که می فرماید: لَم يَذهَبْ مِن مالِكَ ما وَقي بِهِ عِرضَكَ؛ آن مالي كه در راه حفظ شأن و آبروي خودت خرج مي‌كني در حقيقت تو آن را از دست نداده‌اي. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)
  2. عفت: از مهم ترین راهکارهای قرآنی برای حفظ آبروی خویش آن است که انسان عفت ورزد. عفت ورزی می بایست در همه حوزه های اقتصادی، عاطفی و جنسی، رفتار اجتماعی و مانند آن ها باشد. پس اگر از نظر وضعیت اقتصادی با مشکل رو به رو است، بهتر است که جار نزند و رفتار و گفتاری نداشته باشد که فقر و نداری او دیده شود؛ هر چند که دیگران می توانند با نگاهی به سیما و وضعیت زندگی ایشان از فقر آنان مطلع شوند، ولی خود نگویند و بروز و ظهور ندهند.(بقره، آیه 273) در مسایل جنسی نیز باید این گونه باشد و عفت ورزد و بی حیایی و بی عفتی نورزد.(نور، آیه 33) کسی که عفت ورزد خداوند درهای خویش را به روی او می گشاید و او را دارا و غنی می سازد و امورات او را سامان می دهد.(همان؛ و نیز مریم، آیات 27 تا 30)
  3. حجاب: یکی از مهم ترین ابزارها و راهکارهای حفظ و صیانت از عرض و آبروی خویش، استفاده از حجاب است. البته حجاب بر زن و مرد واجب است و تنها فرق آن است که میزان و مقدار آن متفاوت است و در زن همه بدن جز کف دست ها و چهره می تواند باز باشد.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59 و آیات دیگر) از نظر قرآن، حفظ آبرو چنان مهم است که حتی آدم (ع) و حوا(س) برای حفظ وصیانت از آبروی خویش، با برگ های درختان عورت خویش را پوشاندند.(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121)
  4. وجاهت: از راه هایی که انسان می تواند آبروی خویش را حفظ کند، وجاهت در رفتار است. این که وجیه باشد و کاری نکند که آثار نداری و مشکل و بحران از او آشکار شود. وجیه انسان موجه ای است که آبروی خویش را در هر شرایط حفظ می کند و اجازه نمی دهد تا آبروی وی برود.(آل عمران، آیه 45؛ احزاب، آیه 69)
  5. ازدواج: بی گمان یکی از مهم ترین عواملی که آبروی اشخاص را در معرض خطر قرار می دهد، مسایل جنسی است که در جوانان به سبب شدت آن می تواند به رفتارهای پرخطر تبدیل شود. انسانی اگر خود در معرض خطر است برای حفظ خویش از بی آبروی می تواند از راه هایی چون تقویت عفت و حیا ، روزه گرفتن، ورزش کردن و کارهایی که ذهن را درگیر امورات دیگر و قوای جنسی را تحلیل می برد و کاهش می دهد بهره گیرد. این رویه ای است که شخص نسبت به مشکل جنسی خود انجام دهد؛ البته درباره مشکلات جنسی دیگران هر فرد انسانی موظف است تا شرایط نکاح و ازدواج دیگران را فراهم آورد تا جامعه با بحران جنسی و بی ابرویی گرفتار نشود. از این روست که یکی از وظایف مردم و دولت و نظام ولایی اسلامی، ایجاد شرایط ازدواج جوانان است. خداوند می فرماید: وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ؛ بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد؛ اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى ‏نياز خواهد كرد؛ و خدا گشايشگر داناست.(نور، آیه 32) اگر شخصی از سوی دیگران با شرایطی مواجه شود که موجبات بی آبرویی او می شود، باید راهکارهایی را بیابد که جلوی آبروریزی را بگیرد؛ چنان که حضرت لوط (ع) برای جلوگیری از بی آبروی و فضاحت ، خواهان ازدواج قوم با دختران خویش و بهره مندی و تمتع جنسی از طریق راه های سالم و درست آن می شود.(هود، آیه 87؛ حجر، آیات 68 و 69)
  6. تغییر شرایط: انسان گاه در شرایطی قرار می گیرد که موجب بی آبرویی می شود. در این شرایط باید به گونه ای عمل کرد که شرایط تغییر کند. حضرت مریم(س) برای آن که آبروریزی نشود، شرایط را تغییر می دهد و به حکم الهی سکوت کرده و خود در مساله وارد نمی شود؛ زیرا گاه عدم سکوت، خود موجب آبروریزی است. در شرایطی که نمی توان حق را بیان کرد، سکوت بهترین راهکار است.(مریم، آیات 25 تا 28) البته ایشان بر این باور ابتدایی بود که مرگ و فراموشی مردم از وجود شخص ایشان بهتر از آبروریزی است.(مریم، آیات 18 تا 23) هم چنین حضرت یوسف(ع) برای رهایی از کار زشت و آبروریزی تغییر شرایط و دوری از منطقه گناه و محیط آلوده را بهترین راهکار دانسته و حتی زندان را محیطی امن تر از حضور در محیطی می داند که آبروریزی شود و گناهی را مرتکب گردد که در قیامت باید پاسخگو باشد.(یوسف، آیه 33)
  7. مرگ: از نظر آموزه های وحیانی اسلام، حفظ و صیانت از آبرو از چنان اهمیتی برخوردار است که انسان باید مالش را در راه حفظ و صیانت آن بدهد؛ به نظر می رسد که دادن جان برای حفظ آبرو در پیشگاه خدا ارزشمند است. به این معنا که اگر انسان در شرایطی قرار گیرد که گناهی مرتکب شود و آبروی او در پیشگاه خداوند برود و در روز قیامت خوار و ذلیل باشد، بهتر است در چنین شرایطی اهم و مهم کند. پس گاه همانند حضرت یوسف(ع) زندان رفتن را بهتر از بی آبرو بداند(یوسف، آیه 33) و گاه حتی برای آن که آبروی اجتماعی و عرض او ریخته نشود از خداوند مرگ را بخواهد. درخواست مرگ برای رهایی از بی آبرویی یک درخواست منطقی است.(مریم، آیات 18 تا 23) البته به نظر می رسد انسان می تواند مرگ را به جان بخرد تا عرض و آبروی خود را در پیشگاه خدا بخرد. البته خداوند کسانی که برای حفظ آبروی خویش از مال و جان می گذرند، یاری می رساند و ایشان را از بی آبرویی حفظ کرده و در پناه خویش می گیرد.(یوسف، آیات 23 و 24)
  8. مناعت طبع: از راه های صیانت از آبرو و عرض، مناعت طبع در هنگام فقر و نداری است. از همین روست که خداوند به این رویه و راهکار توجه داده و آن را حتی عاملی برای توجه و اهتمام خداوند به این بندگان و رهایی ایشان از فقر و نداری بر می شمارد.(بقره، آیه 273) مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: ماءُ وَجهِكَ جامدُ يُقطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؟! آبرو و حيثيت تو به حال جمود و مصونيت است. با حاجت خواستن (از ديگران جمود آن آب شده) قطراتش ريخته مي‌شود. تو (نيك) بنگر، نزد چه کسي اين قطرات را خواهي ريخت؟! (نهج‌البلاغه، کلمة ۳۳۸)
  9. رهایی از تعلقات دنیوی: مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: ماصانَ الأعراضَ كَالإعراضِ عَنِ الدُّنيا وَ سُوءِ الأَغراض؛ براي حفظ شأن و آبرو ، چيزي بهتر از پشت پا زدن به علائق دنيا و دست كشيدن از اهداف شوم و انحرافي وجود ندارد. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) پس باید گاه از مال گذشت تا آبرو خویش و دیگران حفظ و صیانت شود.
  10. حلالیت طلبی: امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: مَن كانَت لِأَخيهِ عندَهُ مَظلَمةٌ في عِرضٍ او مالٍ فَليُحلِّلْها مِنه مِن قبلِ أَن يأتِيَ يَومٌ لَيْسَ هناکَ دينارٌ و لا دِرهَمٌ!؛ هر کس به گردن او مظلمه و حقي از حيثيت يا مال برادر ديني خود دارد از او حلاليّت بطلبد، پيش از آنکه روزي فرا رسد که ديگر نه درهمي (براي جبران آن) وجود دارد و نه دينار! (لئالي‌الأخبار، ج ۵، ص ۲۳۳ ـ بحار، ج ۷۵، ص ۲۴۳)

ارزش و اهمیت آبروداری

در اسلام بر حفظ و صیانت از آبرو بسیار تاکید شده است؛ زیرا شخصیت انسان و انسانیت او به همین امر وابسته است. کسی که عرض و آبرو ندارد، شخصیتی ندارد و در حقیقت تمام انسانیت او به تباهی رفته است. در اسلام حتی بر حفظ آبروی دیگران حتی مجرم ظالم (نساء، آیه 148) و نیز متهم به جرم نیز تاکید شده است.(نساء، آیه 15؛ نور، آیات 4 و 11 و 13 و 15)

اگر کسی از عرض و آبروی خود یا دیگران دفاع کرده و صیانت نماید، خداوند برای چنین شخصی پاداش های بزرگی را فراهم آورده است. در این جا به برخی از آثار و برکات حفظ و صیانت از آبروی خود و دیگران اشاره می شود:

  1. حجاب از دوزخ: کسی که عرض دیگران را صیانت نماید خداوند او را از دوزخ دور نگه می دارد. پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخيهِ كانَ لَهُ سبعونَ اَلفَ حجابٍ مِنَ النّار؛ کسي که از حيثيت و آبروي برادر ديني خود دفاع کند براي او هفتاد هزار سپر از آتش جهنم خواهد بود. (بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۳) هم چنین پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: مَن ذَبَّ عَن عِرضِ اَخيهِ بالغَيبَةِ كانَ حقّاً علِي اللهِ أَن يُعتِقَهُ مِنَ النّار؛ کسي که غياباً از حيثيت و آبروي برادر ديني خود دفاع کند حقّا که خدا او را از آتش دوزخ رهايي خواهد بخشيد. (ميزان‌الحکمة، ج ۷، ص ۳۵۳)
  2. رهایی از لغزش در قیامت: امام رضا(عليه‌السلام) می فرماید: مَن كَفَّ عَن اَعراضِ المُسلِمينَ اَقالَهُ اللهُ عَثرتَهُ يَومَ القِيامة؛ کسي که از آبروريزي و لطمه زدن به حيثيت مسلمانان خودداري کند خداوند از لغزش‌هاي او در روز قيامت گذشت خواهد نمود. (بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۶)
  3. عزت: هر کسی عزت بخواهد باید متعرض نوامیس و عرض و آبروی مردم نشود. امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: شَرفُ المؤمِنِ صلاتُهُ بِاللّيلِ وَ عِزُّ المؤمِنِ كَفُّهُ عَن اَعراضِ النّاسِ؛ شرافت مؤمن در نماز شب خواندن او و عزّت و بزرگي او در عدم تَعرّض به حيثيت ديگران است. (فروع کافي، ج ۳، ص ۴۸۸)
  4. پاداش بهشت: امام جعفرصادق(عليه‌السلام) می فرماید: منَ رَدَّ عَن عِرضِ اَخيهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّه؛ کسي که آبروي برادر مسلمان خود را حفظ کند، البتّه و مسلماً بهشت جايگاه او خواهد بود. (ثواب‌الاعمال، ص ۳۲۴)
  5. صدقه : یکی از مهم ترین و برترین اعمال اجتماعی، صدقه دادن است که حتی افراد هنگام مرگ خواهان انجام آن می شوند در حالی که دیر شده و دستش از دنیا کوتاه(منافقون، آیه 10) پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم درباره ارزش و اهمیت صیانت از آبروی افراد می فرماید: ما وَقي بِهِ المَرءُ عِرضَهُ كُتِبَ لَهَ صَدَقَةً؛ هر چيزي كه انسان جهت حفظ حيثيت و آبروي خود (در محدودة شرع مقدس) بكار برد براي او صدقه نوشته مي‌شود. (دُرج گُهر، ص ۱۴۸)
  6. پوشش عیوب: صیانت از آبروی دیگران موجب می شود تا خداوند نسبت به او ستار باشد و عیوب او را در دنیا و آخرت بپوشاند. پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم می فرماید: مَن سَتَرَ علي اَخيهِ سَتَرَهُ اللهُ في‌الدُنيا و الآخرة؛ كسي كه عيب پوش برادر ديني خود باشد خداوند حيثيت و آبروي او را در دنيا و آخرت محفوظ خواهد داشت. (شهاب‌الأخبار، ص ۱۹۵)

اعاده آبرو

اگر کسی آبروی خویش را برده باید تلاش کند تا آبروی از دست رفته را بازیابد و اعاده کند؛ هر چند که بسیار سخت و دشوار است ولی باید تلاش خود را بکند و با کارها و رفتارهای نیک و احسانی و اکرامی آن را بازیابد.

اگر آبروی کسی را برده باید تلاش کند تا حیثیت او را برگرداند؛ هم چنان که خود شخص باید برای اعاده حیثیت خویش تلاش کند؛ چنان که حضرت یوسف(ع) برای اعاده حیثیت خویش تلاش کرد.(یوسف، آیات 50 و 51)

کسی که در راستای اعاده حیثیت خویش تلاش می کند خداوند نیز او را یاری می رساند؛ چنان که به پیامبر(ص) یاری رساند؛(نور، آیات 11 و 15 و 19) زیرا خداوند به مساله عرض و آبرو توجه و اهتمام ویژه دارد و برای حفظ آن کمک و یاری می کند. از همین روست که خداوند در احکام و آموزه های وحیانی شریعت اسلام به اهتمام ويژه ای به حفظ آبروى مؤمنان نشان می دهد.(نساء، آیات 15 و 112؛ نور، آیات 4 و 6 و 11 و 19 و 23؛ احزاب، آیه 58؛ حجرات، آیات 11 و 12)

هر انسانی باید برای حفظ و صیانت آبروی خود و دیگران تلاش کند و اگر گامی در این راه برندارد باید روز قیامت پاسخگو باشد. امام محمدباقر(عليه‌السلام) می فرماید: مَن اُذِلَّ عِندَهُ مُؤِمنُ وَ هُوَ يَقدِرُ علي أن يَنصُرَهُ فَلَم يَنصُرْهُ اَذَلَّهُ اللهُ يَومَ القِيامةِ عَلي رُؤُسِ الخلائِق؛ كسي كه در نزد او يك مؤمني خوار و محقّر گردد و او بتواند وي را ياري دهد و ياري نكند خداوند او را در روز قيامت در برابر همة خلايق خوار و ذليل خواهد نمود. (لئالي‌الاخبار، ج ۵، ص ۲۳۱)

هم چنین مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرماید: عارُالفَضيحَةِ يُكَدّرُ حَلاوَةَ اللّذَّةِ! آبروريزي ننگ رسوايي، شيريني لذّت (گناه) را تيره و تار مي‌سازد! (فهرست غرر، ص ۳۵۸)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا