مناسبت ها

امام باقر(ع) و نظريه پردازى مسائل روز

106189923225657970017321021514910718066به مناسبت 7 ذى الحجه سالروز شهادت پنجمين استوانه امامت و ولايت

در مقاله حاضر نويسنده با اشاره به وظايف پيامبران در تعليم حکمت و کتاب و تزکيه نفوس بشريت، نقش امامان را نيز همانند پيامبران ، ايفاى وظايف برحسب مقتضيات زمان خود برمى شمارد و به تشريح خدمات و فعاليت هاى علمى امام باقر(ع) در ايجاد نهضت فکرى و فرهنگى مى پردازد.

نگارنده امام را نظريه پردازى توانا در حوزه مسائل روز معرفى مى کند که تئورى هاى ارائه شده آن حضرت هم براى عصر خود و هم براى دوره هاى ديگر راه گشا و تاثيرگذار بوده است. اينک با هم آن را از نظر مى گذرانيم.
نقش هاى متفاوت پيامبران(ص)
خداوند در قرآن، مسئوليت پيامبران را تعليم حکمت و کتاب به مردم قرار داده است تا با آموزش حقايق هستى و ايجاد بينش و شناخت راستين نسبت به خود و جهان به حقوق خويش نيز آگاه شوند و با بهره مندى از قوانين عدالت گستر و ستم ستيز آسماني، به خودسازى و تزکيه نفس بپردازند و اخلاق انسانى را در خود تجلى داده و هنجارهاى درست رفتارى را در جامعه در پيش گيرند و در پى آگاهى به حکمت آفرينش و قوانين و حقوق خود و ديگران از سويى و خودسازى و ديگرسازى اخلاقى و هنجاري، توانايى نهضت عمومى براى عدالت و قسط مشهود را يافته و به اجراى آن اقدام نمايند تا همه مردم در يک فرصت برابر بتوانند کمالات انسانى خويش را آشکار و در مسير تقرب الى الله و عبوديت و در نتيجه ربوبيت طولى و خلافت الهى گام بردارند و با آبادانى زمين نقش ربوبيت خويش را نسبت به آفريده هاى ديگر هستى ايفا کنند.
باتوجه به اين مسئوليت ها و وظايف است که پيامبران به نقش تعليمى خويش در حوزه هاى مختلف اقدام مى کنند. مسئوليت آنان دايره گسترده اى از مسايل و امورى فردى و اجتماعى را شامل مى شود.
در اين ميان برخى از پيامبران به سبب توانايى هاى شخصى و مقتضيات اجتماعى و زمانى و مکانى به بخشى بيش از بخش هاى ديگر اهتمام ورزيدند و تنها شمارى از آن مجموعه اين مسئوليت ها را توانستند در ظرف زمانى و مکانى خويش تحقق بخشيده و بدان عمل نمايند. اين گونه است که تفاوت هاى محسوسى در عملکردهاى پيامبران در حوزه هاى مختلف به چشم مى خورد به طورى که عده اى تنها در حوزه تعليم اخلاق و تربيت هاى اجتماعى و فردى برجسته شده اند و برخى ديگر در حوزه علوم سياسى و قدرت وارد شدند و برخى ديگر به تشريع و قانون گذارى اهتمام ورزيدند و گروهى ديگر در ساير حوزه ها وارد شدند، تنها شمارى اندک از ايشان هستند که به سبب شرايط و مقتضيات زمانى و مکانى توانسته اند مجموعه مسئوليت هاى خويش را بروز و ظهور دهند و در همه حوزه هاى مختلفى که خداوند براى آنان تعريف و مشخص نموده وارد شوند و عمل نمايند.
از جمله پيامبرانى که به عنوان جامع همه مسئوليت ها و وظايف عمل کرده و هيچ حوزه اى را فروگذار ننموده است، پيامبر بزرگوار(ص) است. ايشان در عين معنويت گرايى بسيار و عرفان فردى و اجتماعى در حوزه عمل اجتماعى و سياسى و نظامى وارد مى شود و در عين بيان احکام و قوانين اجتماعى به تزکيه نفس مردم اقدام کرده و مى فرمايد: انى بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من براى تکميل مکارم اخلاقى برانگيخته شده ام.
قرآن، کتاب جامع
قرآن، کتاب جامعى است که هيچ چيزى را فروگذار نکرده و هر آن چه را که انسان براى زندگى سعادتمند در دنيا و آخرت نياز دارد فروفرستاده است.
با اين همه بيش تر از آن که به جزئيات بپردازد به کليات بسنده کرده و به سبب عمق و ژرفا و نيز وجوه متنوع، در عين سادگى از پيچيدگى خاصى برخوردار مى باشد. از اين رو نمى توان به همه مسايل آن به سادگى دست يافت هر چند که در همان حال ساده و قابل فهم عمومى است و تفصيل همه امور و مسايل در آن ديده مى شود.
هر کسى به مقدار فهم و درک و ظرفيت خويش خوشه اى از حقايق آن را مى چيند ولى هرگز کسى نمى تواند مدعى شود که به همه حقايق آن دست يافته است.
بر اين اساس در يک دسته بندى کلي، قرآن را به عبارات و اشارات و لطايف و حقايق دسته بندى کرده و گفته اند هر کسى بخشى از آن را به دست مى آورد و به همان مقدار مى تواند خود را در مسير کمالى بالا کشد.
امامان، مفسران و شارحان قرآن
پيامبر اکرم (ص) مى فرمايد به من جوامع الکلم داده شده که به معناى کلمات جامع و کلى است. از اين رو قرآن را همانند قانون اساسى کتاب کليات دانسته اند که نيازمند تفسير و تشريح مى باشد و سنت پيامبر (ص) به اشکال قولى و عملى و تقريرى آن در کنار سنت عترت طاهر (ع) اين تفسير و تشريح را انجام مى دهد؛ زيرا به حکم امامت عظماى آنان اين مسئوليت به آنان نهاده شده است.
اين مطلب را از طريق احاديث مختلف مى توان به دست آورد که يکى از آن ها روايتى است که درباره عدم ذکر نام امامان (ع) در قرآن از امام صادق پرسيده شده است. در اين روايت مى توان دريافت که چرا قرآن کتاب کليات جامع است و نيازمند مفسر واقعى است که همان امامان و راسخان فى العلم مى باشند.
ابوبصير مى گويد: از امام صادق (ع) درباره آيه (اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منکم (سوره نساء، آيه .59) پرسيدم فرمود: (اولى الامر) على بن ابى طالب و حسن و حسين (ع) است.
گفتم: مردم مى گويند: چرا نام على و اهل بيت ايشان در کتاب خدا نيست؟
فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولى خداوند رکعات آن را که سه يا چهار تاست (در کتابش) نام نبرد، تا آنکه رسول خدا آن را براى مردم تفسير کرد. زکات بر ايشان نازل شد ولى اينکه از چهل درهم، يک درهم زکات دارد را نام نبردند تا آن که رسول خدا براى آنان مقدار زکات را تفسير کرد. و حج نازل شد و خداوند به مردم نفرمود هفت بار طواف کنيد تا آنکه رسول خدا براى آنان تفسير کرد.
آيه (اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منکم) نيز درباره على و حسن و حسين(ع) نازل شد و رسول خدا (آن را تفسير کرد) و درباره على (ع) فرمود: هر کس من مولاى اويم (و اطاعت من بر او واجب است) على هم مولاى اوست و (اطاعتش بر او واجب است) و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بيتم سفارش مى کنم. من از خدا خواسته ام بين آن دو جدايى نيندازد تا بر من در سر حوض (کوثر) وارد شوند، و خدا هم آن را به من عطا کرد.
و نيز فرمود: شما (لازم نيست) چيزى به آنان ياد دهيد، آنان ازهمه شما آگاه ترند. و فرمود: آنان شما را از در هدايت بيرون نمى برند و به در گمراهى نمى آوردند.
اگر رسول خدا ساکت مى شد و اهل بيت خود را که مراد اين آيه است معرفى نمى فرمود، آل فلان وآل فلان ادعا مى کردند. لکن خداوند در کتاب خود، سخن پيامبرش را تصديق کرد و (درباره اهل بيت) چنين نازل فرمود: (انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيراً (سوره احزاب، آيه 33) پس على و حسن و حسين (عليهم السلام) تنها مراد از اهل بيت در اين آيه بودند و رسول خدا (ص) آنان را زير کسا آوردند و فرمودند: «خدايا براى هر پيامبرى اهلى و (افراد) ارجمندى است، و اينان اهل من و افراد ارجمند من هستند…». (کافي، ج 1، ص 286، ح 1؛شواهد التنزيل، ج 1، ص 191، ح .203)
امام باقر (ع) معلم انسان ها
امامان معصوم (ع) نيز همانند پيامبران در شرايط زمانى و مکانى و مقتضيات عصر خويش ناچار شدند تا بخشى از مسئوليت کلانى که بر عهده آنان نهاده شده است را به انجام رسانند؛ از اين رو، هر يک در امرى وارد شده و بخشى از توانايى هاى خويش را بروز دادند. عدم بروز همه مسئوليتها و توانمندى ها از آن رو بود که جامعه توانايى و ظرفيت بيشتر از آن نداشت.
هريک از امامان مى بايست با انتخاب بهترين و کارآمدترين بخش از مسئوليت، کارى را به پيش مى بردند که براى جامعه آن روز و جوامع آينده مفيدتر و سازنده تر مى بود. اين گونه شد که هر يک با توجه به ظرفيت هاى بشرى عصر خود و مقتضيات زمان و مکان، در اسمى تجلى کردند که براى جامعه مفيدتر و سازنده تر بود.
امام باقر(ع) در عصرى قرار گرفت که مى بايد در نقش مفسر و شارح حکمت و کتاب وارد شود و مردم را به سوى معارف و قوانين و احکام کتاب الهى هدايت کند و بخش زيادى از ناگفته هاى کتاب جوامع الکلم را بشکافد و به گوش مردم زمان و آيندگان برساند.
شرايط خاص زمان آن حضرت(ع) اين فرصت را به ايشان بخشيد تا به بازسازى فرهنگ قرآنى اقدام کند و حقايق را به گروه هاى عظيمى از شاگردان خويش برساند که به کمک فرزند بزرگوارش امام صادق(ع) توانستند نهضت عظيم فرهنگى را درجهان اسلام به راه اندازند.
آن امام و فرزندش توانستند در همه حوزه هاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى و سياسى و تربيتي، نقش محورى و کليدى را ايفا کنند و گروه هاى انسانى را ايجاد و هدايت کردند که پس از آن تاکنون مديريت فکرى و فرهنگى و تربيتى جامعه را برعهده دارند. اين گروه هاى انسانى تنها شامل شيعيان و محبان خاندان نمى شود بلکه حتى گروه هاى رقيب در عرصه سياسى و نظام خلافت سلطنتى را نيز دربرمى گيرد.
پرچمداران وحدت فکرى و فرهنگي
به سخن ديگر نهضت فرهنگى و فکرى که امام باقر و امام صادق(ع) به راه انداختند آن چنان وسيع و گسترده بود که حتى گروه هاى رقيب نيز براى تنظيم و ساماندهى فکرى و فرهنگى به ايشان نيازمند شدند و به آنها پيوستند. رهبران فکرى اهل سنت و نظام خلافت سلطنتى با بهره گيرى از نهضت فکرى و فرهنگى امام(ع) بود که توانستند بقاى خويش را تضمين کنند.
اگر تضادهاى سياسى ميان دو نظام انديشه سياسى نظام خلافت ولايى و امامت کبرا و نظام سياسى خلافت سلطنتى را به کنارى بگذاريم مى توان گفت که عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) زمانى است که نوعى وحدت فکرى و فرهنگى در حوزه هاى ديگر به کمک اين دو امام همام پديد آمد؛ زيرا همه رهبران فکرى و فرهنگى شاگردان بى واسطه و يا باواسطه آنان بودند.
از اين رو مى توان بى هيچ ترديدى مدعى شد که امامان همام(ع) در آن عصر پرچمداران وحدت فکرى و فرهنگى درمقابل تهاجمات فرهنگي نظام هاى ايرانى و رومى بودند زيرا در همان زمان برخى از خلفاى نظام خلافت سلطنتى کوشيدند تا نظام فکرى و فرهنگى اسلام و قرآن را به چالش بکشانند و اسلام را از حوزه هاى مهم فکرى و فرهنگى خارج کنند و مرجعيت فرهنگى را به رقيب هاى قرآن و اسلام واگذار نمايند و لذا با کمک هاى مادى و معنوى دولت خلافت سلطنتي، گروه هايى به عنوان نهضت ترجمه راه اندازى مى شود و شبهات و پرسش هاى چالشى در جامعه گسترش مى يابد و در کنار آن، ترجمه قوانين رومى و ايرانى آغاز مى شود تا فقه اجتماعى و نظام قانونى اسلام را از حوزه مديريت اجتماعى جامعه بيرون راند.
در اين زمان است که حضرت امام باقر(ع) اقدام به شکافتن جوامع الکلم مى کند و از هر يک از آيات و روايات کلى پيامبر(ص) هزاران نکته باريک تر از مو را بيرون مى آورد و شکل جديد به قوانين و نظام هاى اجتماعى اسلام مى بخشد.
تحولات عصر امام باقر(ع)
اگر بخواهيم زمان آن حضرت(ع) را با زمان ديگر مقايسه کنيم مى توان گفت که دوران آن حضرت شباهت بسيارى به زمان هجوم فکرى و فرهنگى غرب ضداسلام داشت. در زمان حضرت امام باقر(ع) با رشد جامعه و تداخل فرهنگى و فکرى جوامع مختلف با جهان اسلام و افزايش دامنه آن، قوانين کلى اسلام نمى توانست به بسيارى از نيازهاى اجتماعي، فکرى و فرهنگى مردم پاسخ درخور و شايسته دهد و مى بايست اين قوانين تشريح و تبيين مى شد. قوانين اقتصادى آن نياز به بازسازى داشت تا با اقتصاد جهانى هماهنگ شود و بتواند پرسش هاى جديد در حوزه اقتصادى را پاسخ دهد و چالش هاى اين حوزه را برطرف نمايد.
بينش فکرى و فرهنگى آن که در گذشته محدود به دايره فرهنگى اهل کتاب و مشرکان بود مى بايست به فرهنگ هاى ديگر به ويژه فرهنگ هاى عرفانى و فلسفى ايرانى و هندى و يونانى پاسخ دهد.
در حوزه قوانين سياسى و اجتماعى و جامعه شناسى نيز همين مشکلات بروز کرده بود. در حوزه رفتارهاى اخلاقى و اجتماعي، بحران ها از جاهايى وارد شده بود که پيش از آن درباره آن انديشه نشده بود. حوزه روان شناسى و علوم ديگر انسانى و طبيعى و تجربى نيز با مشکلاتى ازاين دست مواجه بود.
فشار علوم مختلف و نظريات متنوع در همه عرصه ها آن اندازه زياد بود که فرهنگ تمدنى اسلام و تمدن فرهنگى قرآن نمى توانست در قالب گذشته خود به عمر خويش ادامه دهد و در مجموعه نظريات و انديشه ها و افکار جديد امرى خرد و کودکانه و پاسخ هاى ابتدايى مى نمود؛ زيرا جامعه تمدنى و فرهنگ تمدنى که پيامبر(ص) و اميرمومنان(ع) پى افکنده بودند و پس از آن فرصت رشد و بالندگى نيافته بود نمى توانست با محدوديت هاى سنت هاى منقول خويش پاسخ گوى نيازهاى نو شونده جامعه پرتحول خود باشد.
در چنين شرايطى يا بايد براى حل معضلات جعل حديث مى شد که برخي به جعل احاديث پرداختند و برخى ديگر با توجه به افزايش بى رويه آن به قياس اصولى يا همان تمثيل منطقى رو آوردند و به بستن آب به جزئيات سنت هايى پرداختند که پيش از آن از طريق پيامبر(ص) نقل شده بود.
از طرفى نظام خلافت سلطنتى که اميد آن داشت تا با بيرون راندن قوانين و تفکر و بينش اسلام، جامعه را از اسلام و آثار آن خالى کند با تمسک به قوانين بيرونى و وارداتى کوشيد تا به قول خويش خلأ موجود در اسلام را برطرف نمايد و به آرزوى خويش در سکولار کردن و عرفى نمودن دولت از دين دست يابد.
درحقيقت شرايط و مسايلى که پس از عصر پيامبر(ص) پيش آمد زمينه را براى بيرون راندن عملى اسلام با توجيه ناکارآمدى آن فراهم آورد.
تلاش هاى برخى از دين باوران متحجر نيز نمى توانست کارآيى داشته باشد؛ زيرا تفکر محدود آنان موجب مى شد تا در حل امور بازمانند و مضحکه مردم و دولت و رقيبان قرار گيرند. چنان که امروز تفکر سلفى و وهابى در برابر غربيان و ناتوى فرهنگى غرب روش ها و نظرياتى را مطرح مى سازند که باعث تمسخر عموم جهانيان مى شود و ناکارآمدى آنها را نيز در عمل نشان مى دهد.
بازسازى تمدنى اسلام
به هرحال در چنين شرايطى است که امام(ع) فرصت مى يابد به بازسازى تمدنى اسلام از طريق بازسازى فکرى و فرهنگى اقدام کند و با شکافتن کليات جوامع الکلم قرآن، بسترى براى بازگشت اسلام و قرآن به جامعه فراهم آورد.
امام(ع) با بازخوانى دقيق قرآن و فرهنگ نبوى و علوي، نظريات جديدى را در همه ميادين علم و عمل طرح مى کند که در يک شبکه درهم پيچيده و تو در تو توانست مشکلات روز جهان اسلام را حل کند و حتى دشمنان را به سوى خويش جلب نمايد.
دلسوزان اسلام از هر دو جناح به نزد ايشان شتافتند تا با بهره گيرى از فرهنگ اسلامى که امام(ع) در نظريات خويش ارايه مى داد، پاسخ هاى گويا و شفاف به مسايل روز بدهند و نياز جامعه را از فکر و فرهنگ و قوانين بيرون از دايره اسلام را برطرف کنند.
حضرت امام باقر(ع) در کارهاى تمدن سازي، به نقش سکه در توسعه اقتصادى توجه داشت. از اين رو طرح سکه اسلامى را در جهان اسلام ارايه مى دهد. در کتب تاريخى آمده است که در سال77 هجرى عبدالملک اموى با راهنمايى امام محمدباقر(ع) نخستين سکه اسلامى را ضرب و معامله به وسيله سکه هاى غيراسلامى را ممنوع مى کند.
در اين زمان دولت هاى اسلامى به ضرب سکه هاى اسلامى با حجم بسيار گسترده روى آورده و مردم را وادار مى کنند که فقط با سکه هاى اسلامى معامله کنند. (جرجى زيدان، همان، ص133و 136 العقدالمنير، ج1و ص؛49 مقدمه تاريخ ابن خلدون، ج1 و ص؛ 325 ابراهيم بن محمد بيهقي، المحاسن و المساوي، ص498-502 و کمال الدين محمدبن عيسى دميري، حيوه الحيوان، ص.79)
نظريه پردازى در حوزه مسايل روز
بر اين اساس مى بايست امام باقر(ع) را نظريه پردازى در ساحت دين و قرآن دانست که در هر حوزه اى با ارايه نظريات و طرح هاى قابل عمل توانست جامعه را از نياز روز افزون به ديگران بى نياز سازد. مجموعه نظرياتى که وى در زمان نهضت نرم افزارى خويش انجام داد آن چنان زياد و بى شمار است که هيچ ساحتى از ساحات فکرى و فرهنگي وتمدنى و فردى و اجتماعى و اخلاقى و اعتقادى را خالى نگذاشته است.
نقش اين نظريات تا آن جا مهم بود که اسلام دوباره رشد خويش را شروع مى کند و در سال هاى پس از آن به رشد تمدنى و فرهنگى دست مى يابد که خلافت سلطنتى هارون الرشيدى بدان افتخار مى کند و تا دهه هاى پنجم و ششم هجرى ادامه مى يابد.
هر دوره اى که امامان(ع) توانستند در جامعه حضور يابند و به بازسازى نظريات باتوجه به نيازهاى روز و نوشونده اقدام کنند جامعه رشد و بالندگى يافته و قرآن حضور پررنگ خويش را نشان داده است.
بنابراين منظور از حضور قرآن، قرائت صرف آن نيست بلکه قرائتى است که بتواند نظريات جديد را ارايه دهد و مسايل روز را با نظريات و طرح هاى نو برطرف ساخته و مشکلات جامعه را حل و فصل نمايد. اين همان نيازى بود که امام(ع) در آن روز احساس کرد و اکنون جامعه ما نيز باتوجه به تحولات جديد نيازمند آن است.
ضرورت ارائه طرحهاى جديد در عصر حاضر
امروز نيز مانند ديروز بايد با بهره گيرى از فرهنگ غنى اسلام و قرآن به بازسازى تمدنى و فرهنگ تمدنى اقدام کرد و نظريات جديد و طرح هاى نويى را ارايه داد. تفاوت مهم دوره ما با عصر امام باقر(ع) در اين است که آن امام در شرايطى مى زيست که هيچ گونه بازسازى و بازخوانى کامل از قوانين جامعه باتوجه به تفاوت هاى فرهنگى و فکرى و تمدنى انجام نشده بود و هنوز قرآن در نقش کليات جامع پيچيده بود و کسى آن را نشکافته بود. اما اکنون در زمانى به سر مى بريم که با فرهنگى غنى از جزئيات مواجه هستيم و امام باقرالعلوم(ع) با شکافتن کليات بسيارى از آيات قرآن و ارايه طرح ها و نظريه هاى گوناگون در همه ساحات و نيز ديگر امامان(ع) پس از وى به ما اين امکان را داده اند که به سادگى به بازسازى نظريه ها باتوجه به نيازهاى نوشونده اقدام کنيم.
انبوه طرح ها و نظريه ها و جزئيات برگرفته از جوامع کلم قرآن در فرهنگ اسلامى و قرآنى به ما اين امکان را مى بخشد تا به سادگى به بازسازى نظريات تمدنى اقدام کرده و براى جامعه جهانى برنامه هاى قابل قبول و اجرايى بدهيم.
هر چند که امروز با چالش هاى جهانى مواجه هستيم، ولى تلاش امام باقر(ع) اين شکافنده علوم و معارف قرآنى و ارايه نظريه ها و طرح هاى کاربردى براى تمدن سازى توسط ايشان، به ما امکان مى دهد تا به سادگى بتوانيم از همان روش امام و ساير ائمه استفاده کنيم به ويژه که آنان افزون بر ماهى دادن به ما روش ماهيگيرى را نيز آموخته اند؛ زيرا روش امام باقر و صادق و ديگر امامان (عليهم السلام) اين بوده که افزون بر پاسخ گويى به مسايل همان عصر و زمان و ارايه نظريات و طرح ها و برنامه براى مردم خويش، راه و روش بهره گيرى از کليات جوامع کلمات قرآن و سنت را بياموزانند و اين فرصت را به ديگر شيعيان ببخشند تا با بهره مندى از آن روش ها، به طرح ها و نظريات جديدى دست يابند که پاسخ گوى نيازهاى تمدنى نو شونده و مطابق هر عصر و زمان است.
به هرحال نقش تعليمى امام باقر(ع) در حوزه هاى مختلف آن چنان زياد است و تأثير ايشان بر جهان ديروز و امروز چنان شگرف و بزرگ مى باشد که مى توان حضرت را معلم بزرگ انسانيت و تمدن انسانى در همه حوزه ها دانست. به حق مى بايست او را شکافنده علوم دانست که در عصر خويش گامى بزرگ در اسلامى کردن علوم و فرهنگ و تمدن برداشت. بر رهروان واقعى امروز ايشان است که اين راه را ادامه داده و با بازخوانى و بازسازى نظريه ها در حوزه هاى مختلف، بازسازى تمدنى اسلامى امروز جهان را وظيفه و مسئوليت خويش برشمارند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا