فلسفیمعارف قرآنیمقالات

منابع، ابزار و آثار شناخت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شناخت و معرفت مهم ترین بخش زندگی بشر را تشکیل می دهد؛ چرا که آگاهی و دست یابی به واقعیت ها مرهون شناخت است. پرسش اساسی بشر این است که آیا ما نسبت به واقعیت ها شناخت داریم یا آن چه می شناسیم و می دانیم توهمات و خیالاتی بیش نیست؟ چه اطمینانی است که آن چه فکر می کنیم هست واقعا هست و یا همان طوری است که ما می شناسیم و می دانیم. شناخت و دانش ما تا چه اندازه مطابق با واقعیت هاست؟ آیا همه آن چه را که می دانیم و می شناسیم واقعیت است یا چون خوابی است؟ نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است به این پرسش ها و همانند آن ها پاسخ دهد؟ با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت شناخت شناسی و معرفت شناسی

معرفت‌شناسی یا شناخت‌شناسی (به انگلیسی: Epistemology) شاخه‌ای از فلسفه است که به عنوان نظریه چیستی معرفت و راه‌های حصول آن تعریف می‌شود. معرفت‌شناسی پژوهش درباره پرسش‌هایی درباره امکان معرفت و چیستی معرفت است. در مساله امکان معرفت پرسش‌هایی از این دست: به چه چیزی معرفت داریم؟ آیا معرفتی که از راه مشاهده و آزمایش به دست می‌آید، یکسره حدس و گمان است؟ آیا با تفکر ناب مستقل از مشاهده و آزمایش، می‌توان به یقین رسید؟ آیا موضوعاتی هست که خرد ما از فهمش ناتوان باشد، و هیچ‌گاه نتوان درباره آن‌ها معرفتی یقینی داشت؟

در مساله چیستی معرفت نیز این پرسش ها مطرح است که در چه شرایطی یک شخص به چیزی معرفت دارد؟ در چه شرایطی باور یک شخص به چیزی موجه است؟

این پرسش ها موجب شده تا خود شناخت و معرفت به عنوان یک مساله فلسفی مطرح شود؛ زیرا به‌سادگی ممکن است عقیده‌ای اختیار کنیم که دانسته‌های بعدی ما نادرستی آن را نمایان کند. در اینجا می‌توان گفت در اشتباه بوده‌ایم؛ اما پیش از آنکه دانسته باشیم عقیده ما اشتباه بوده‌است، می‌پنداشتیم که به آن واقعیت معرفت داشته‌ایم. روشن است که اگر بخواهیم واژه معرفت را درست به کار ببریم، زمانی از آن استفاده می‌کنیم که امکان خطا نباشد؛ اما از کجا بدانیم در خطا نیستیم؟ شاید بپنداریم که سرچشمه معرفت یقینی، مشاهده جهان پیرامون است، یعنی تاثرات حسی منبع موثق اطلاعاتند. اما چه بسیار تجربیاتی از این دست: اگر چوبی را در آب فرو کنیم، خمیده‌تر دیده می‌شود. «می دانیم» چوب به راستی تغییر شکل نداده‌است، اما این نکته را از راه مشاهده «نمی‌دانیم».

شاید بپنداریم که تنها شناخت ناشی از داده‌های حسی گرفتار محدودیت است؛ و با منطق قیاسی و دانش ریاضی می‌توان به یقین رسید. این درست است که نتیجه قیاس معتبر بدون شک راست است، اما یقینی که با منطق قیاسی به دست آید، بهایش جدایی از جهان خارج از ذهن ماست. حکم قیاس تنها درباره حدود خودش است؛ این استدلال می‌گوید که اگر مقدمات الف و ب درست باشند، آنگاه نتیجه مسلماً درست است، اما نمی‌تواند معین کند که خود مقدمات صادقند یا نه. قواعد هندسه و مثلثات یقیناً صادقند، اما شکل‌های بی‌نقص هندسی در خارج از ذهن ما و در طبیعت اصلاً وجود ندارند. سهل است؛ حتی دایره کامل با قلم و یا رایانه را نمی‌توان کشید! نتایجی از این دست از نوع قیاسی هستند، یعنی مثلاً اگر اضلاع مثلث به یک اندازه باشند، پس زوایای آن‌ها برابر است، اما می‌دانیم چیزی به نام مثلث متساوی‌الاضلاع در جهان واقع نیست.

در فلسفه اسلامی نخستین بار در قرن یازدهم هجری و توسط ملاصدرا مسائل شناخت‌شناسانه طرح می‌گردد و در دوره معاصر توسط محمدحسین طباطبایی به یک حوزه مستقل فلسفی تبدیل می‌گردد. محمدحسین طباطبایی در مقالات دوم تا ششم کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مباحث معرفت‌شناسانه بدیعی در فلسفه اسلامی طرح کرد. این مقالات عبارت‌اند از: فلسفه و سفسطه، علم و ادراک، علم و معلوم (ارزش معلومات)، پیدایش کثرت در علم و ادراکات اعتباری.

پاسخ درست به مساله معرفت شناسی و شناخت شناسی به ما امکان می دهد تا از شکاکیت رهایی یابیم و به ادعاهای شکاکانه ای چون: آیا ممکن است همیشه در حال خواب دیدن باشم؟ آیا ممکن است صرفاً تصور کنم که وجود دارم؟ پاسخ منطقی و درست بدهیم. (نگاه کنید: طباطبایی، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، با مقدمه و شرح مرتضی مطهری، ناشر: انتشارات صدرا، چاپ چهارم:۱۳۷۴، جلد اول، ص ۱۳۵؛ رجینالد هالینگ دیل. «۳». در تاریخ فلسفه غرب. ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷. صفحه ۵۳)

قرآن و مساله شناخت

آموزه های قرآنی به مساله شناخت توجه ویژه ای مبذول داشته است. در آیات قرآنی از امکان شناخت، زمینه ها، راه ها، ارزش و اعتبار ، منابع ، ابزارها، مراتب، موانع و فاقدان شناخت سخن به میان آمده است؛ چرا که پذیرش امکان شناخت به معنای پذیرش حقایق و واقعیت های هستی است و به طور طبیعی به زندگی انسان معنا می بخشد و حکمت ، فلسفه و هدفی معقول و مقبول برای زندگی به دست می دهد. این بدان معناست که آفرینش لغو و بیهوده نیست و انسان دارای مسئولیت و هدفی است که باید بشناسد و به آن سمت برود. نفی امکان شناخت به معنای نفی همه این ها و مانند آن ها است.

البته آموزه های قرآنی بر این نکته هم تاکید دارد که شناخت به تنهایی در پيمودن راه حق کافی نیست؛ زیرا علم و شناخت در حوزه حکمت علمی و نظری است و میان حکمت نظری با حکمت عملی جدایی است؛ چرا که حکمت عملی به حوزه اراده و قلب بستگی دارد در حالی که حکمت نظری در حوزه ذهن و اندیشه است. پس پیمودن راه حق افزون بر شناخت حق نیازمند ایمان قلبی است.(بقره، آیات 75 و 188 و213؛ آل عمران، آیات 78 و 105؛ نمل، آیه 14؛ عنکبوت، آیه 38؛ شوری، آیه 14؛ جاثیه، آیه 17)

اما با همه این ها شکی در مقدمه بودن شناخت و معرفت نیست؛ زیرا شناخت به انسان علم ودانشی را می بخشد تا انگیزه پذیرش قلبی و حرکت شود. از این روست که در مقدمی بودن شناخت و ارزش آن شک و تردیدی نیست و آموزه های قرآنی بر آن تاکید دارد.

خطا در شناخت

از آیات قرآنی این معنا به دست می آید که در شناخت آدمی خطا راه می یابد. علت راه یابی خطا در شناخت گاه به سبب خطا در ابزارهای شناختی است. از جمله مواردی که قرآن به عنوان خطا در شناخت توجه می دهد، مواردی است که با سحر و جادو در ابزار حسی بینایی تصرفاتی صورت می گیرد و موجب خطا در شناخت حقیقت و واقعیت می شود.(طه، آیات 66 و 67) در این آیه بیان شده که از حركت و شناخت چوب و ريسمانهاى ساحران، به رغم سكون آنها، موسى(عليه السلام) چنین تخيّل کرد که آنها حرکت می کند.

هم چنین در آیه 44 سوره طور از خطاى مشركان و پنداشتن سنگ اُفتاده از آسمان به عنوان ابر باران زا اشاره شده است؛ چنان که خطاى بلقيس، در مشاهده نمودن صحن بلورين سليمان(عليه السلام)، به صورت آبگيرى ژرف موجب شد تا ایشان دامن برکشد تا از آب بگذرد. به این معنا که خطای بینایی موجب شد تا واکنش عملی مبتنی بر آن شناخت خطایی انجام دهد و به گمان آب دامن بر کشد.(نمل، آیه 44)

از سوی دیگر خداوند در آیه 70 سوره نحل و آیه 5 سوره حج بیان می کند که شناخت آدمی می تواند مخدوش شده و به عللی آسیب ببیند؛ چنان که بر اثری پیری ممکن است چنین چیزی پدید آید و شناخت آدمی مختل شود.

انواع شناخت

در آیات قرآنی انواع و اقسامی برای شناخت بیان شده است. این بدان معناست که شناخت انسان منحصر در نوع و قسمی نیست. اقسام و انواع شناختی که در قرآن معرفی شده است عبارتند از:

  1. شناخت اکتسابی: این شناخت از راه تعلم و تعلیم به دست می آید.()
  2. شناخت بدیهی: یکی از انواع شناخت ها شناخت بدیهی است. خداوند درباره این نوع شناخت در آیه 10 سوره ابراهیم می فرماید که نيازمندى پديده ها به پديدآورنده امرى بديهى و غير قابل ترديد در راستاى شناخت انسان از خداست.
  3. شناخت تخیلی: همان شناخت سطحی است که بر اساس تخیل پدید می آید مانند شناخت متاثر از سحر و جادو(طه، آیه 66)
  4. شناخت حسی: شناختی است که از راه حواس پنج گانه ایجاد می شود.(نحل، آیه 78 ؛ مومنون، آیه 78)
  5. شناخت علمی: شناختی که نوعی شناخت نیمه حسی و تجریدی است.(فصلت، آیه 53 و ایات دیگر)
  6. شناخت حضوری: شناخت وجدانی که در درون انسان تحقق می یابد و راهی برای پی بردن حقایق است.(انبیاء، آیات 51 تا 64)
  7. شناخت شهودی: که از آن به علم شهودی تعبیر می شود که از طریق رویت باطنی به دست می آید.(تکاثر، آیات 5 و 7)
  8. شناخت عقلی: شناختی است که از طریق عقل به دست می آید و با تفکر و تدبر در آیات آفاقی و انفسی در ارتباط است.(فصلت، آیه 53 و آیات دیگر)
  9. شناخت فطری: نوعی شناخت است که در ذات ما به ودیعت گذاشته شده است. شناخت فطری شناختی است که در سرشت انسان ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف شناخت دخیل نیستند.(روم، آیه 30؛ شمس، آیات 7 تا 10)
  10. شناخت لدنی: که از آن به علم لدنی نیز یاد می شود و از طریق اتصال و ارتباط با علم الهی حاصل می شود.(کهف، آیه 65)

البته در منابع و کتب شناخت شناسی و معرفت شناسی انواع و اقسامی چون شناخت شهودی، شناخت عرفانی، شناخت فلسفی، شناخت علمی و شناخت حسی مطرح شده است.

ابزارهای شناخت

برای شناخت هر چیزی باید از ابزار مناسب آن چیزی استفاده کرد. از این رو امور غیرحسی را نمی توان با ابزار حسی شناخت چنان که نمی توان خدا را از این راه شناخت و بدان معرفت یافت.(بقره، آیه 55؛ نساء، آیه 153) پس برای شناخت هر چیزی باید از ابزار خودش استفاده کرد. مهم ترین ابزارهای شناخت و معرفت آدمی که در قرآن معرفی و بیان شده عبارتند از :

  1. حس بویایی: حسّ بويايى در انسان راهى براى شناخت و ادراك وى است.(یوسف، آیه 94)
  2. حس بینایی: بينايى، از ابزارهاى شناخت حسّى و راهى براى درك عقلى انسان است.(بقره، آیات 2 و 7 و 171 و ایات دیگر)
  3. حس چشایی: بهره مندى انسان از حسّ چشايى، راهى براى شناخت و ادراك وى است.(اعراف، آیه 22؛ نحل ، آیه 94)
  4. حس شنوایی: قوّه شنوايى، از ابزار شناخت حسّى و راهى براى ادراكات عقلى انسان است.(بقره، آیات 75 و 93 و 104 و 181)
  5. حس بساوایی یا لامسه: حسّ لامسه از ابزار شناخت براى انسان است.(انعام، آیه 7)
  6. عقل: خرد و عقل آدمی، از ابزارهاى شناخت باطنى و راه شناختهاى تعقّلى انسان است.(آل عمران، آیات 190 و 191؛ ملک، آیه 10 و آیات دیگر)
  7. قلب: از نظر قرآن قلب، از ابزار شناخت انسانی است. این مطلب بارها در آیات قرآنی مورد تاکید قرار گرفته است.(انعام، آیه 113؛ اعراف، ایه 179؛ حج، آیه 46؛ و آیات دیگر)

راه های شناخت

تفاوت شناخت و اقسام و انواع آن، ریشه در تفاوت راه ها و ابزارهای شناخت دارد. برای درک بهتر این تفاوت ها بهتر است که راه های شناخت دانسته شود. راه های شناخت از نظر قرآن عبارتند از:

  1. احتجاج: از راه شناختی است که در آیاتی از قرآن از جمله آیه 88 سوره آل عمران، 80 سوره انعام ، 47 سوره غافر و 16 سوره شوری به آن اشاره شده است.
  2. الهام: یکی دیگر از راه های شناخت است. این راه شناخت برخاسته از عوامل غیبیِ چون وحی، الهام و اشراق است.(قصص، آیه 7؛ شمس، آیات 7 و 8)
  3. برهان: از دیگر راه های معروف شناخت است که در آیاتی از جمله 111 سوره بقره، 147 سوره نساء و 24 سوره یوسف به آن توجه داده شده است.
  4. پرسش : از راه های دیگر شناخت است. این که نادان از دانا بپرسد و به امری آگاه و دانا شود.(یوسف، آیه 7؛ نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)
  5. پیروی از عالمان: از دیگر راه های شناخت تبعیت و پیروی از عالمان است.(مریم، آیه 43)
  6. ارایه : نشان دادن و به رویت در آوردن چیزی از راه های شناخت است.(نمل، آیه 93؛ غافر، آیه 81)
  7. تعلم: آموزش ديدن، راهى براى شناخت حقايق ناشناخته است.(کهف، آیه 66)
  8. تمثیل : تمثیل و تشبیه از دیگر راه های شناخت است.(عنکبوت، ایه 43؛ حشر، آیه 21)
  9. سخن: سخن و بیان از دیگر راه های شناخت آدمی است.(طه، آیه 27 و 28؛ آل عمران، آیه 118؛ محمد، آیه 30)
  10. گردش سیارات: از دیگر راه های شناخت انسان نسبت به اموری چون عدد و حساب و سال است.(اسراء، آیه 12)
  11. معجزه: از دیگر راه های شناخت آدمی است.(اعراف، آیات 112 تا 123)
  12. وحی: یکی دیگر از راه های شناخت آدمی وحی است.(آل عمران، آیه 44؛ نساء، آیه 163؛ شوری، آیه 51)
  13. علایم و نشانه ها: از دیگر راه های شناخت سیما و چهره آدمی است.(اعراف، آیه 46؛ نحل، آیه 85)

مراتب و درجات شناخت

با توجه به انواع و اقسام شناخت ها می توان دریافت که شناخت در یک درجه و مرتبه نیست، زیرا تنوع راه ها و ابزارهای شناخت موجب می شود تا شناخت در یک سطح و درجه نباشد.

1 . شناخت شکی : شك، در مقابل يقين، حالت ذهن است در وقتى كه درست و نادرست بودن امرى را تشخيص نمى دهد.(هود، آیه 110، فصلت، آیه 45)

  1. شناخت سطحی: شناختهاى مبتنى بر حدس و گمان و تخيّل از مصادیق شناخت سطحی است.(اعراف، آیه 116؛ طه، آیه 66؛ انعام، آیات 116 و 148)
  2. شناخت ژرف و عمیق: شناخت مبتنی بر تفکر است.(روم، آیات 6 تا 8)
  3. شناخت ظنی: یکی از اقسام شناخت سطحی است. البه این شناختی است که احتمال واقع‌نمایی‌اش بیشتر از عدم واقع‌نمایی آن است.(انعام، آیه 116)
  4. شناخت علمی: شناختی که مبتنی بر تفکر و تجربه همراه با نوعی تجرید عقلی است.(آل عمران، آیه 191)
  5. شناخت یقینی: شناختی است که به قطع و یقین با واقع مطابق است و احتمال نادرستی‌اش نمی‌رود. شناخت یقینی خود دارای سه مرتبه علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95؛ حاقه، آیه 51)
  6. شناخت وهمی: شناختی است که احتمال عدم واقع‌نمایی‌اش بیشتر از واقع‌نمایی است. این نیز از اقسام شناخت سطحی است.(طه، آیه 66)

منابع شناخت

منابع شناخت آدمی اموری چون آثار باستانی(یونس، آیه 92)، مطالعه درون خود انسان(فصلت، آیه 53؛ ذاریات، آیات 20 و 21)، آیات آفاقی و انفسی(فصلت، ایه 53)، تاریخ و سرگذشت ها(بقره، آیات 248 تا 258)، جهان آفرینش(انعام، آیات 101 و 102)، طبیعت(انعام، آیه 97)، قرآن و وحی است.(آل عمران، آیه 44)

پس انسان همه منابع شناختی مورد نیاز را در اختیار دارد تا بتواند هم با تدبر و تعقل و هم با تفکر و بهره مندی از راه های گوناگون به امور و حقایق هستی و مورد نیاز خویش شناخت پیدا کند.

ارزش و اهمیت شناخت

ارزش شناخت بسته و ابزار و منابع شناختی دارد. اگر انسان شناختی نداشت هرگز نمی توانست به چیزی گرایش یابد و انگیزه ای در عمل او ایجاد شود. بنابراین شناخت است که او را در مسیر حق و حقیقت قرار می دهد و انگیزه ای برای اعمال صالح و خیر او می شود. (مائده، آیات 83 و 84)

البته شناخت به تنهایی کفایت نمی کند ولی امری لازم است هر چند امر کافی نیست؛ زیرا بسیاری از مردم به شناخت حتی قطعی و یقینی به مخالفت با دانسته ها و معلومات خویش بر می خیزند و بر خلاف آن عمل می کنند.(بقره، آیه 89؛ نمل، آیه 14؛ انفال، ایه 32)

اصولا اگر شناخت و امکان آن نبود خداوند شناخته نمی شد و انسان نمی توانست به حکمت های آفرینش دست یابد و مسیر درست را بشناسد و در آن حرکت کند. البته باید توجه داشت که شناخت هر چیزی نیازمند ابزارها و راه های خاص خود است. از این روست که خداوند راه حسی را برای شناخت خدا و امور غیب دیگر راهی نامناسب و نادرست می شمارد و دست یابی به آن را از راه حس شدنی نمی داند.(بقره، ایه 55؛ نساء، آیه 153؛ انعام، آیه 103؛ اعراف، آیه 143) البته راه شناخت خدا از طریق صفات الهی و ایاتش برای آدمی شدنی است.(نور، ایه 35) در آیات قرآنی راه های شناخت خداوند مواردی چون آیات آفاقی و انفسی، برهان و احتجاج، تفکر و علم شهودی و مانند آن بیان شده است.

آثار شناخت

البته شناخت چنان که بیان شد دارای مراتب ودرجاتی است و همین مساله موجب می شود که آثار آن نیز متفاوت و متنوع باشد. برخی از آثار شناخت عبارتند از : بهره گیری از آیات الهی(بقره، ایه 115)، ایمان(اعراف، آیات 113 تا 123)، درك صحيح انسان از خير و شرّ خويش(آل عمران، آیه 180)، ترک بخل (همان)، تذکر و عبرت گیری(ق، ایه 37)، تسلیم حق(نمل، آیات 42 و 44)، مسئولیت پذیری و تکیف گرایی(محمد، آیه 32)، رستگاری(شمس،آیات 8 و 9)، صبر و شکیبایی(کهف، آیه 68)، رهایی از تفاخر و تکبر(تکاثر، آیات 1 تا 5)، محبت(هود، آیه 28)، نجات از دوزخ و عذاب(ملک، آیه 10)، نجات از هلاکت(احقاف، آیات 24 تا 26)، هدایت (مریم، آیه 43) و مانند آن اشاره کرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا