اجتماعیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

حسد، عوامل، آثار و درمان آن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از راذیل اخلاقی بسیار خطرناک از نظر فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، حسد و حسادت است. این اخلاق زشت هم به شخص و هم به جامعه زیان و ضرر وارد می کند و حتی موجب قتل می شود. از این روست که در آیات قرآنی به ویژه در سوره فلق پناهجویی به خدا از حسادت فعلی بیان شده است؛ زیرا اگر حسادت از حالت روانی و خلق زشت اخلاقی به صورت فعل ظهور یابد خطراتی از جمله قتل را به همراه خواهد داشت.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام به بیان عوامل و آثار و نیز راه های درمان آن اشاره کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معنا ومفهوم حسد

حسد به معناى آرزو كردن زوال نعمت از كسى است كه استحقاق آن را دارد(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌234، «حسد») و نيز به معناى آرزوى ادامه يافتن فقدان نعمت، نقص، فقر و مانند آن، براى ديگران است.( روح‌المعانى، ج‌16، جزء‌30، ص‌507)

بنابراین حسود هم چشم ندارد کسی نعمتی داشته باشد و هم دوست ندارد کسی از بلایی رهایی یابد و به نعمتی دست یابد. اگر شخصی بیمار است دوست دارد که هرگز سلامتی اش را به دست نیاورد و از این که کسی خوار و ذلیل است خوشحال می شود؛ چنان که اگر کسی نعمتی داشته باشد آرزو می کند که آن را از دست دهد و بدبخت و بیچاره و بیمار شود.

برای حسود فرقی نمی کند که این نعمت مادی یا معنوی یا جسمی و روحی باشد. اصولا دوست ندارد کسی بهتر از او باشد؛ حال این بهتری و برتری در مادیات باشد یا معنویات. حسود هماره می ترسد که بهبود وضعیت کسی موجب شود دیده نشود و برتری او تحت شعاع قرار گیرد. از این روست که دوام نقص و فقدان نعمت را در دیگر می پسندد و آرزوی بقا و داوم آن را دارد.

البته این که تنها در شکل آرزو باشد مشکلی ندارد، خطرناک تر آن که این آرزو پس از مدتی چون مالیخولیا و خوره به جانش می افتد و وقتی می بیند که آرزوی باطلش بر آورده نمی شود، دست به کارهای خطرناکی می زند. در این صورت دیگر تنها آرزو نیست بلکه اقدام فعلی است.

در قرآن این نوع حسادت در دو مورد گزارش شده است:1. حسادت قابیل نسبت به هابیل که از آرزو بیرون آمده و به شکل حسادت فعلی خودنمایی کرده و در نهایت قتل هابیل به دست قابیل را موجب شده است.(مائده، آیات 27 تا 31)

  1. دومین مورد از حسادت فعلی را برادران یوسف(ع) مرتکب شدند. آنان که آرزو داشتند پدر توجه بیش تری به این جوانان رشید و برومند کند، بیش ترین توجه را به یوسف(ع) داشت. این آرزو وقتی تحقق نیافت و دیدند که روز به روز محبت پدر به یوسف(ع) افزایش می یابد، حسادت از آرزو به حسادت فعلی تبدیل شد. این گونه است که نخست تصمیم به قتل یوسف(ع) گرفتند و در نهایت با مخالفت برادر بزرگ تر بر آن شدند که او را در چاهی اندازند که خود هلاک شود یا کاروانیانی او را بیابند و به بردگی بگیرند و از آن منطقه خارج نمایند و این گونه محبت پدر را از یوسف(ع) به خودشان معطوف دارند.(یوسف، آیات 7 تا 15)

خداوند در آیات سوره فلق این نوع از حسادت را خطرناک تر دانسته و به آن توجه داده است. این سوره برای آن است که مردم نسبت به خطر فعلی حسادت تنبه و آگاهی پیدا کنند؛ زیرا تنها راه چاره از این نوع حسادت خطرناک پناه جویی به خداست؛ چرا که حسود کینه هایش را نهان می کند و به شکل نفاق آمیز رفتار می کند و زمانی آدم گرفتار حسادت فعلی می شود که نمی تواند کاری انجام دهد؛ زیرا حسادت فعلی خنجری است که از خویشان و بستگان و نزدیکان و دوستان بر پشت آدمی فرود می آید؛ یعنی در حالی که بر تو لبخند می زند دست های حسادتش با خنجر بر پشت تو فرود آمده است. پس می توان گفت خطرناک ترین نوع حسادت قابل پیش بینی و رفع نیست مگر آن که با استعاذه و پناهجویی به خدا در دفع آن پیش از عمل بکوشیم.

اصولا حسود دچار بیماری خطرناکی است که جز زوال نعمت او را شفا نمی دهد و درمان نمی کند؛ از این رو، نه تنها به آرزو و دعا کردن بسنده نمی کند، بلکه تلاش هایی نیز برای زوال نعمت انجام می دهد و کارهایی را مستقیم و غیر مستقیم در پیش می گیرد تا این نعمت از دست برد. از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اَلْحاسِدُ لا يَشْفيهِ إِلاّ زوالُ النِّعْمَةِ؛ حسود را شفا نمي دهد مگر از دست رفتن نعمت. (غرر الحكم، حدیث 6837) پس کسی که این بیماری حسادت چون خوره او را می خورد، اجازه نمی دهد که نعمت در دست مستحق آن باشد و به هر شکلی تلاش می کند که آن را از وی سلب کند. پس اقدامات فعلی و عملی یکی از راه هایی است که در پیش می گیرد تا این گونه خودش را تشفی دهد و دردش را درمان کند. پس تنها آبی که آتش حسادتش را خاموش می کند فقدان نعمت و در برخی موارد بقای فقدان است.

حسود چون دچار عقده خودبرتربینی است، تلاش می کند تا به هر شکلی شده برتری خودش را به نمایش بگذارد و هر عاملی دیگری را برتر از او نشان دهد و یا احتمال دهد که در آینده عاملی نقص شخصی را برطرف کرده و دیگری را برتر از او می کند، مانع جدی در سر راه خودبرتربینی خود می داند و تلاش می کند که به هر شکلی شده سیادت و برتری خود را حفظ کرده یا برتری و سیادتی را به دست آورد. البته ممکن است که حسادت نتواند او را به مقصد و مقصودش برساند ولی تلاش خود را خواهد کرد. به سخن دیگر چنان که امیرمومنان علی(ع) فرموده است: اَلْحَسُودُ لا يَسُودُ؛ حسود، سیادت و برتری نمی یابد. (غرر الحكم، حدیث 6795) با این همه تلاش و کوشش می کند تا این سیادت را به دست آورد. پس اقدامات فعلی را نیز برای موفقیت خود خواهد داشت و از هیچ کوششی برای تحقق خواسته و آرزوی خویش دست بر نمی دارد. پس حسادت فعلی نیز ممکن است شکل گیرد.

بنابراین، تعریف حسادت و حسد به آرزوی زوال نعمت یا آرزوی فقدان نعمت نمی تواند تعریف کاملی باشد؛ زیرا نوعی از حسادت فعلی است که دیگر در محدوده آرزو نمی گنجد، بلکه فراتر از آرزو در رفتار و عمل خودنمایی می کند. پس در تعریف حسادت و حسد باید گفت: آرزو و افعالی که موجب زوال نعمت از كسى می شود كه استحقاق آن را دارد و یا آرزو و انجام افعالی برای بقای فقدان نعمت از کسی که استحقاق داشتن آن نعمت را داراست.

البته راغب اصفهانی به حسادت فعلی توجه یافته و می فرماید: راغب اصفهانی می‌گوید: الحسد تمنّی زوال نعمهٔ من مستحق لها و ربما کان مع ذلک سعی فی زوالها، و روی: المؤمن یغبط و المنافق یحسد؛ حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوان آن نعمت می‌کند. در روایت آمده است که “مؤمن اهل غبطه است و منافق حسد می‌ورزد. (مفردات راغب اصفهانی، ص‌234، مادّهٔ ”حسد“)

غبطه آرزوی داشتن نعمت است بدون آنکه زوال آن را از صاحب نعمت آرزو داشته باشند. به دیگر سخن، اهل غبطه هنگامی که نعمت و فضیلتی را در دیگران مشاهده می‌کنند می‌گویند: ای کاش ما هم از این نعمت برخوردار بودیم، و در راه تحصیل آن کوشش می‌کنند، ولی هیچ گاه آرزوی زوال نعمت از دیگران نکرده و درصدد ازاله و از میان بردن آن برنمی‌آیند. به این جهت فرموده‌اند: مؤمن غبطه می‌خورد و منافق حسادت می‌ورزد.

عوامل حسادت

حسادت دارای عوامل چندی است. شناخت این عوامل کمک می کند تا در درمان بتوانیم موفق تر عمل کنیم؛ زیرا شناخت عامل بیماری نیمی از درمان است.

مهم ترین علل و عواملی که می توان برای حسادت بر شمرد عبارتند از:

  1. سیادت و برتری: اصولا حسود خود را برتر از دیگران می داند و اگر چنین حسی نداشته باشد دوست دارد که برتر از دیگران باشد. از این روست که تلاش می کند تا به هر شکلی شده سیادت و برتری خود را به نمایش گذارد و هر مانعی که موجب می شود سیادت نیابد از میان بردارد. امیرمومنان علی (ع) درباره این عامل می فرماید: اَلْحَسُودُ لا يَسُودُ؛ حسود، سیادت و برتری نمی یابد. (غرر الحكم، حدیث 6795) البته آن حضرت (ع) می فرماید که شخص حسود با این کار به سیادت و برتری نمی رسد و نمی تواند به هدف خود دست یابد.
  2. مخالفت با قضا و قدر الهی : حسود یا به قضا و قدر الهی اعتقادی ندارد و توحید فعل را نمی شناسد یا اگر بشناسد نسبت به آن خشمگین و غضبان است؛ چون خود را برتر می داند دوست ندارد دیگری را در نعمتی ببیند که یا خود ندارد یا اگر دارد دوست ندارد کسی در ردیف او باشد. به سخن دیگر شخص حسود به تقدیر خداوند راضی نیست و به نحوۀ تقسیم نعمت ها، اعتراض دارد. امیرمومنان علی(ع) درباره این عامل می فرماید: اَلْحَسُودُ غَضبانُ عَلَي الْقَدَرِ؛ حسود، بر تقدير غضبناك و خشمگين است. (غرر الحكم، حدیث 6837) خداوند در آیاتی از قرآن به این تقسیم نعمت و قضا و قدر الهی که موجب حسادت می شود، اشاره دارد؛ زیرا بسیاری از اهل کتاب نسبت به پیامبر(ص) و مسلمانان حسادت می ورزیدند و از این که خداوند این گونه مقدر کرده ناخشنود بودند.و نیز می فرماید : وَدَّ کَثیرٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّوُنَکُمْ مِنْ بَعْدِ ایمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ؛ بسیاری از اهل کتاب از روی حسد (که در وجود آنها ریشه دوانده است) دوست دارند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند پس از آنکه حق کاملاً برای آنها روشن شده است. (بقره، آیهٔ ۱۰۹)
  3. و در جایی دیگر می فرماید: وَلا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ‌اللهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلیٰ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ اسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً ؛ برتری‌ها و مزیّت‌هایی را که خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر ارزانی داشته آرزو مکنید زیرا هرکس نتیجهٔ سعی و کوشش خویش را مالک است. از برای مردان است بهره‌ای از آنچه کسب کرده‌اند و از برای زنان است بهره‌ای از آنچه کسب کرده‌اند. از فضل خدا بخواهید که خداوند به هر چیز دانا است. (نساء، آیهٔ ۳۲)
  4. از جمله می فرماید: اَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلیٰ ما اتیٰهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ اتَیْنا الَ اِبراهیمَ الْکِتابَ وَالْحِکْمَهَٔ وَ اتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً ؛ آیا یهود حسد می‌ورزند نسبت به مردم (: به پیامبر و خانه‌اش و یا به مسلمین) از اینکه خداوند آنان را از فضل خویش برخوردار کرده است؟ به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمیت دادیم و به آنها حکومت و سلطنت عظیمی عطا کردیم. (نساء، آیهٔ ۵۴)
  5. کور دلی و کفر: از دیگر ریشه و علل و عوامل حسادت می بایست به کوردلی اشاره کرد. قلوب هنگامی که فاقد روشنی و بصیرت باشد، نمی تواند تصویر درستی از حقایق ارایه دهد. این گونه است که داوری نادرست و ناروایی از خود و داشته هایش و نیز از دیگری و داشته هایش خواهد داشت. امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود: الْحَسَدُ أصْلُهُ مِنْ عَمَی الْقَلْبِ وَالْجُحُودِ لِفَضْلِ اللهِ تَعالیٰ وَ هُما جَناحانِ لِلْکُفْرِ وَ بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ ادَمَ فی حَسْرَهِٔ الْاَبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا یَنْجُومِنْهُ اَبَداً؛ حسد از تاریکی قلب و از انکار نعمت‌های خدا نسبت به افراد سرچشمه می‌گیرد و این دو یعنی تاریکی قلب و ایراد به اینکه چرا خدا به مردم نعمت داده است، دو بال کفر هستند. (مستدرک الوسائل، ج۲، ص ۳۲۷، باب ۵۵)

آثار حسادت

حسادت آثار گوناگون و متنوعی دارد. این آثار شامل آثار فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی است. حسود پیش از آن که به دیگران آسیب بزند به خود آسیب می زند و هم چنین آثار معنوی حسادت بیش از مادی و جسمی آن است. البته حسادت مانند خوره جسم و روح را دچار فرسایش می کند و شخص را از پا می اندازد. از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اَلْحَسَدُ مَطِيَّةُ التَعَبِ؛ حسادت، مركب سختي هاست. (بحار الانوار، جلد 75، صفحه 13)

کسی که بر مرکب چموشی چون حسادت سوار است هر دم ممکن است به شکلی آسیب به خود و دیگران برساند. البته چون حسود از حسادت خویش آگاه است ولی سوار بر مرکبی چموش می شود باید پیامدهای زیانبار آن را بپذیرد. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: حَسبُ الْحاسِد ما يُلْقي؛ براي حسود، هر آنچه بر سرش مي آيد، كافي است. (مستدرك الوسائل، جلد 12، صفحه 17)

الف : آثار جسمی و معنوی

  1. ظلم به خویشتن : بی گمان مهم ترین اثر حسادت متوجه روح و روان خود حسود می شود. اوست که از نظر جسمی و روحی بیش ترین آسیب را می بیند و این گونه به خود ظلم می کند. ظلم سه طرف دارد و مانند علم نیست که بتوان از اتحاد عالم و معلوم و علم و یا عاقل و معقول و عقل سخن گفت؛ بلکه ظالم همیشه غیر از مظلوم است. این بدان معناست که انسان با حسادت خویش به آن بخش از روح الهی ضربه می زند که امانت در پیش اوست. هر گونه تصرف در روح الهی به معنای تصرف در ملک دیگری است. ازاین روست که از آن به ظلم یاد شده است. پس حسود هم ظالم به خود است و هم ظالم در حق خداوند است که در مال خداوند و ملکش تصرف می کند. امیرالمومنین (ع) می فرماید : ما رَأَيْتُ ظالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحاسِدِ؛ هيچ ظالمي را از حسود، شبيه تر به مظلوم نديدم. (تحف العقول، صفحه 216) امام صادق (ع) نیز به حسود هشدار داده و فرموده است: اَلْحاسِدُ یَضُرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ اَنْ یَضُرَّ باِلْمَحْسُودِ ؛ شخص حسود قبل از اینکه به محسود زیان برساند به خود زیان می‌رساند. (مستدرک‌الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۷) امام على (ع) می فرماید که حسود خودش را می کشد. یعنی به خودش ظلم می کند و اندک اندک زندگی خود را نابود کرده و به شکلی خودکشی می کند. ایشان می فرماید: لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛ آفرين بر حسادت! چه عدالت پيشه است! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.(شرح نهج البلاغه، ج1، ص316)
  2. حسود با حسادت خویش روح خویش را به زندان می برد و اسیر می کند. این گونه است که روح قدرت پرواز خود را از دست می دهد. امیرالمومنین (ع) در این باره فرموده است: اَلحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسادت، زندان روح است. (غرر الحكم، حدیث 6796)
  3. شوم و بدبختی : حسود گرفتار بدبختی است. امیرالمومنین (ع) درباره این اثر حسادت می فرماید: مَنْ وَلِعَ بِالْحَسَدِ وَلِعَ بِهِ الشُّؤمُ؛ كسي كه شيفته حسادت باشد، نامباركي و بدبختي شيفته اوست. (بحار الانوار، جلد 75، صفحه 12)
  4. فقدان دوست: حسود دوستان خلیل خود را از دست می دهد. یعنی دوستانی که با او سلیم و صادق هستند و بی شیله و پیله با او دوستی می ورزند و قلبشان را برای دوست خالی می کنند و کسی دیگر را در آن جا نمی دهند. چنین دوستانی هرگز نصیب حسود نخواهد شد و خلیلی برای خود نخواهد یافت. امیرالمومنین (ع) می فرماید : اَلْحَسُودُ لا خلال لَهُ؛ حسود، دوستي خلیل ندارد. (غرر الحكم، حدیث 6848)
  5. حسود بدترین رفیق: اگر رفیق و همراه کسی باشد رفق و مدارا ندارد ؛ زیرا بیش ترین آسیب را به رفقای خودش می زند و از همین روست که قابل دوستی نیست و امیرمومنان (ع) نیز می فرماید: : بِئْسَ الرَّفيقُ اَلْحَسُودُ ؛ چه بد رفيقي است حسود. (غرر الحكم، حدیث 6607)
  6. عذاب دایمی: حسود هماره گرفتار یکی از دو عذاب مادی و جسمی و دنیوی و اخروی است. امیرالمومنین (ع) دراین باره نیز می فرماید : اَلحَسَدُ أَحَدُ الْعَذابَينِ؛ حسادت، يكي از دو عذاب بزرگ است. (غرر الحكم، حدیث 6853)
  7. خوره دین: حسد را خوره دین و ایمان دانسته اند . در حدیث است که: إنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْایمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ ؛ حسد ایمان را می‌خورد همان‌گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۶؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۷۰، ص ۲۴۴)در حدیث دیگری امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: آفَهُٔ الدِّیْنِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَالْفَخْرُ ؛ آفت دین سه چیز است: حسد، خودبینی و به خود بالیدن [: فخرفروشی]. (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۷؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۷۰، ص ۲۴۸)
  8. در روایات دیگری می‌خوانیم که حسد دین را از بین می‌برد: قالَ رَسُول‌ُاللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ ذاتَ یَوْمٍ لِاَصْحابِهِ: اَلا إنَّهُ قَدْ دَبَّ اِلَیْکُمْ داءُ الْاُمَمِ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ هُوَ الْحَسَدُ لَیْسَ بِحالِقٍ الشَّعْرِ لٰکِنَّهُ حالِقُ الدّینِ؛ روزی رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به یاران خود فرمود: آگاه باشید که بیماری امّت‌های پیشین که همان بیماری حسد باشد شما را نیز فرا گرفته است. حسد زدایندهٔ موی تن نیست بلکه دین انسان را ریشه‌کن می‌کند .(امالی طوسی، ص ۷۳؛ مستدرک‌الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۷)
  9. امیر مؤمنان (ع) فرمودند: وَ لا تَحاسَدُوا فَإنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْایمان کَما تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ حسد نورزید که حسد ایمان را بر باد می‌دهد آنچنانکه آتش هیزم را خاکستر می‌کند.(نهج‌البلاغهٔ صبحی صالح، خطبهٔ ۸۶)
  10. خوره جسم: حسد گذشته از اینکه زیان‌های معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می‌کند از نظر جسمی نیز روی اعصاب انسان اثر می‌گذارد. امیر مؤمنان (ع) می فرماید: صِحَّهُٔ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّهِٔ الْحَسَدِ ؛ سلامتی بدن از کمیِ رشک بردن است؛ (نهج‌البلاغهٔ فیض، حکمت ۲۴۸؛ بهج‌الصباغهٔ فی شرح نهج‌البلاغهٔ، ج ۱۰، ص ۲۹) از این روست که امیرمومنان علی(ع) هشدار می دهد که حتی برای سلامت جسم شده باید دست از حسادت برداشت و از آن غافل نشد. یعنی کسی که گرفتار حسادت است و جسمش ناتوان و ضعیف و بیمار شده برای درمان این درد جسم و لذت دنیوی هم شده باید دست از حسادت بر دارد. آن حضرت علی (ع) می فرماید: اَلْعَجَبُ لِغَفْلَهِٔ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَهِٔ الْاَجْسادِ جای شگفتی است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند.(نهج‌البلاغهٔ فیض‌الاسلام، حکمت ۲۱۶) آن حضرت (ع) در جایی دیگر می فرماید: ألْحَسَدُ یُفْنِی الْجَسَدَ؛ حسد بدن انسان را از بین می‌برد. (مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، چاپ نجف، چاپ اول، ج ۴، صص ۱۹۹ و ۲۰۰)
  11. ریشه کفر: مسلمان اگر گرفتار حسادت شود سرانجامش کفر و بی دینی خواهد بود. بنابراین باید از کفر ترسید و از حسادت دست برداشت و خود را درمان کرد. امام صادق (ع) فرموده است: اُصُولُ الْکُفِرْ ثَلاثِهٌ: ألْحِرْصُ وَالْإسْتِکْبارُ وَالْحَسَدُ ریشه‌های کفر سه چیز است: حرص، تکبّر و حسد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۹، حدیث ۱؛ امالی صدوق، ص ۳۴۱، حدیث ۷)
  12. ندامت و پشیمانی: حسود و اقدام برخاسته از حسد، درپى‌دارنده ندامت و پشيمانى خواهد بود. این ندامت در دنیا و یا آخرت خواهد بود و این گونه نیست که همیشه در این دنیا هوشیار و متنبه و بیدار شود. البته بسیاری از آنان در همین دنیا متوجه اشتباه و خطا شده و نادم و پیشمان می شوند.(مائده، آیات 27 تا 30)
  13. زوال حسنات و خوبی ها: حسادت کارهای نیک آدمی را تباه می کند. پیامبر(ص) می فرماید: إِيّاكُم وَالحَسَدُ، فَإِنَّهُ يَكُلُ الحَسَناتِ كَما تَكُلُ النّارُ الحَطَبَ؛ از حسادت بپرهيزيد؛ زيرا حسد نيكى ها را مى خورد چنان كه آتش هيزم را مى خورد.(جامع الأخبار، ص 451)
  14. زود خشمی: امام على علیه السلام درباره ویژگی های حسود می فرماید: اَلحَسودُ سَریعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛ حسود زود خشمگین مى شود و دیر کینه از دلش مى رود. (بحارالأنوار، ج۷۳، ص۲۵۶، ح۲۹)

ب: آثار اجتماعی

در ایات قرآنی و روایات آثار چندی برای حسادت بیان شده که عبارتند از :

  1. اختلاف در دین: خداوند در آیات 213 سوره بقره و 19 سوره آل عمران و 13 و 14 سوره شوری اختلاف آگاهانه در دين را از آثار حسادت عالمان دانسته است.
  2. انکار حق: از دیگر آثاری است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده این که حسد، از عوامل انكار حق است.(بقره، آیه 109)
  3. انکار نبوت و رسالت پیامبر(ص) : حسد، موجب انكار و ناديده گرفتن نبوّت محمّد(صلى الله عليه وآله) و زمينه‌ساز اعراض آنان از ايمان به او می شود.(آل عمران، آیه 19؛ نساء، ایات 54 و 55)
  4. دشمنی : حسادت، زمينه‌اى مناسب براى بروز دشمنى شيطان با انسان بوده است. البته این اختصاص به او ندارد بلکه در انسان ها نیز وجود دارد چنان که همین عامل قتل هابیل(ع) و به چاه انداختن و اسارت و بردگی یوسف(ع) شد.(مائده، آیات 27 تا 31؛ یوسف، آیات 5 تا 17)
  5. توطئه و قتل: از دیگر آثار اجتماعی حسادت توطئه در حق کسانی است که نعمتی دارند. این توطئه ممکن است به شکل عملی خودش را نشان دهد.(آل عمران، ایات 72 و 73؛ مائده، آیات 27 تا 30)
  6. دروغ: از دیگر آثار اجتماعی حسادت دروغ است.(صف، آیات 2 و 3؛ نساء، آیات 51 و 54)
  7. سرزنش: هم چنین حسادت موجب می شود تا شخص به سرزنش دیگری بپردازد. هم چنان که همین حسادت موجب سرزنش الهی در حق این افراد می شود. پس باید بترسد که خودش مبتلا به سرزنش خواهد شد.
  8. ظلم به دیگری: همان طوری که به خود ظلم می کند به دیگری نیز ظلم می کند.(یوسف، آیات 8 و 89)
  9. شرآفرینی: حسود دنبال شرآفرینی است.(فلق، آیه 5)
  10. ضد دین و اخلاق و قانون: هم چنین رفتارهای دیگری که ضد دین و اخلاق و اجتماع است از حسود سر می زند و گاه هنجار شکنی کرده و برای مقاصد خود حقوق دیگران را نایده می گیرد و با قانون و حق و حقوق و دین و مانند آن به مبارزه می پردازد.

درمان حسادت

البته حسادت دارای مراتبی است که برخی از درجات آن اصلا درمان پذیر نیست، و برخی دیگر از آن نیازمند تغییر در بینش ها و نگرش های شخص است. این که به قضا و قدر الهی و تقسیم خداوند که براساس حکمت است ایمان بیاورد و به جای حسادت نسبت به دیگر غبطه بخورد و با توکل بر خدا و توحید فعلی تلاش کند تا خداوند آن نعمت را نیز نصیبش گرداند. البته باید بداند که برخی از مراتب نعمت الهی از فضل خاص است که تنها نصیب برخی از افراد می شود مانند پیامبری که خداوند به هر کس خواهد می دهد و یا معجزه که دیگر همانند کرامت نیست که به هر انسانی داده شود. اما غیر از این اختصاصات بقیه امور را می توان از خداوند خواست و بدان دست یافت و راه نیز برای کسب و نیل به آن ها وجود دارد.

به هر حال ، برخی از مراتب و انواع حسادت غیر قابل درمان است. از این روست که امیرمومنان (ع) آن را درد بی درمان می داند و می فرماید: اَلحَسَدُ مَرضٌ لا يُؤسَي؛ حسادت، مرضي است كه دوا و علاجي ندارد. (غرر الحكم، حدیث 6818) آن حضرت در جایی دیگر نیز می فرماید: اَلْحَسُودُ لا يَبْرَأُ ؛ حسود، شفا و بهبودي نمي يابد. (غرر الحكم، حدیث 6794) امام هم چنین می فرماید: اَلحَسَدُ عَیبٌ فاضِحٌ وَشُحٌّ فادِحٌ لایَشفى صاحِبَهُ إِلاّ بُلوغُ آمالِهِ فیمَن یَحسِدُهُ؛ حسادت عیبى رسوا و بخلى سهمگین است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد آرام نمى گیرد. (غررالحکم، ج۲، ص۱۶۴، ح۲۲۰۵)

مصونیت یابی از شرور حسودان

البته اگر انسان نتواند از شر حسادت خودش در امان باشد ولی می تواند کاری کند که از شر حسادت دیگران امان باشد. از جمله این کارها خواندن معوذتین یعنی فلق و ناس است و بلکه حتی چهار قل است.

هم چنین از آن جایی که میان نعمت و حسد تلازم است، انسان برای این که محسود واقع نشود نعمت را نهان کند. پيامبر (ص) می فرماید: اِستَعينوا عَلى قَضاءِ حَوائِجِكُم بِالكِتمانِ، فَإِنَّ كُلَّ ذى نِعمَةٍ مَحسودٌ؛ در برآوردن نيازهاى خود از پنهان كارى كمك بگيريد، زيرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود. (شرح نهج البلاغه، ج1، ص316)

این که این راه کار گفته می شود برای آن است که حسود آدمی نصیحت ناپذیراست و به سادگی نمی توان او را درمان کرد پس بهتر آن است که خودمان را از شر و شرورش در امان نگه داریم. امام صادق (ع) درباره این اثر و ویژگی حسود می فرماید: اَلنَّصيحَةُ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛ نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است. (خصال، ص 269)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا