اجتماعیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

اصحاب کهف، مبارزه منفی در اوج خفقان

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

دین داری و دفاع از حق در هر شرایطی واجب است؛ اما گاه لازم است که روش هایی در پیش گرفته شود که کم ترین ضرر و زیان و بیش ترین بازدهی را داشته باشد. البته حساب دین داری حساب دو دو تا چهارتا نیست؛ اما باید توجه داشت که اسلام به عنوان دین فطرت بر آن است تا مجموعه ای از احکام را برای اداره جمعی جامعه ارایه دهد و در همان حال مخالفتی ندارد که هر شخصی با توجه به احساس وظیفه خود از مسیرهای دیگری چون ایثارگری و مانند آن برود؛ این بدان معناست که احکام اسلامی در طول تاریخ بشر هماره در چارچوب تبیین احکام اجتماعی بوده است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به داستان اصحاب کهف و آموزه های قرآنی، تحلیل قرآن را درباره شیوه ها و روش های مبارزه علیه ظلم و فساد و باطل تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اسلام آموزه هایی برای مدیریت جامعه انسانی

آموزه هایی که از آن به عنوان آموزه های اسلامی یاد می شود، مجموعه ای آموزه های هدایتی و وحیانی خداوند است که در طول تاریخ بشریت از سوی خداوند از طریق پیامبران در قالب شرایع الهی بیان شده است. (آل عمران، آیات 19و 85 ؛ شوری، آیه 13) البته آموزه های وحیانی قرآن به دلیل جامعیت و هیمنه بر آموزه های دیگر کتب آسمانی، به عنوان همان دین کامل و تمام معرفی می شود؛ زیرا نه تنها همه آن چه را در طول تاریخ هدایت انسان به عنوان شرایع از سوی خداوند فرستاده شده در بر دارد، بلکه آموزه هایی را نیز دارد که بشر را تا پایان تاریخ کفایت می کند. (مائده، آیات 3 و 48)

این آموزه های وحیانی هماره مبتنی بر فطرت بوده است.(روم، آیه 30) پس حکمی را در آن نمی توان یافت که با فطرت انسانی در تضاد باشد و اگر مواردی از این دست یافت شود که مخالف فطرت است، یا باید در صدور حکم تشکیک کرد یا در صورت قطع بر صدور آن باید آن را بر محملی صحیح بار و تفسیر کرد و یا این که در فطری بودن آن تشکیک روا داشت؛ زیرا گاه می شود که انسان ها بر اساس محیط نادرست اجتماعی و فرهنگ باطل، از مسیر صحیح فطرت بیرون می روند و از همان اوان کودکی جز بر کفر و فجور که طریقت خلافت فطرت از نظر فکری و عملی است نمی روند.(نوح، آیه 27)

این آموزه های وحیانی از آن جایی که ناظر به همه افراد جامعه در طول زمان و زمین است و همه اعصار و امصار را در بر می گیرد،‌ ناظر به کلیات و امور ثابت در زندگی بشر است. پس یا اصولا ناظر بر افکار و رفتارهای شاذ و نادر نیست؛ یا آن که اگر به مقتضیات زمانی و زمینی خاص توجه دارد، در یک دایره محدود و بسته ای است. این بدان معنا خواهد بود که اسلام برای مدیریت جامعه انسانی وارد شده و احکام آن ناظر به جامعه انسانی و اصول ثابت زندگی اوست و کم تر ناظر به مقتضیات احکامی را در بر دارد. نتیجه این فرض و بلکه نظر آن خواهد بود که اصول اسلامی در دایره احتیاط سامان نیافته است و می بایست اصل در احکام اسلامی را قاطعیت در احکام دانست.

با چنین رویکردی می توان گفت که احتیاط اگر در اسلام مطرح می شود در حوزه احکام فردی است و اما در احکام اجتماعی هرگز یا کم تر به سمت احتیاط می رود. چنین رویکردی موجب می شود که فتاوای اسلامی بر مدار احتیاط نخواهد بود بلکه مجتهد و حاکم به طور قطع به عنوان الزام قانونی باید و نبایدهایی را صادر می کند و کم تر به سمت و سوی احتیاط خواهد رفت تا فتوایی را مبتنی بر احتیاط صادر کند.

البته باید توجه داشت که فقه اسلامی که اکنون در کتبی چون توضیح المسایل به جامعه ارایه شده است از همین نقیصه به شدت رنج می برد؛ زیرا فقه اسلامی به ویژه فقه شیعی به سبب دور ماندن از مدیریت جامعه و کنار گذاشتن از سوی حاکمیت سنی اجازه نیافت تا در حوزه مسایل اجتماعی ورودی کامل و تمام داشته باشد؛ چنین امری موجب شد تا فقه شیعی در قالب احتیاط شکل گیرد؛ زیرا چنین فقهی ناظر به حوزه رفتارهای فردی بود و رفتارهای اجتماعی بیرون از دایره قدرت و عمل مجتهدان و مقلدان آنان بوده است و می بایست به طور ناگریز مطیع فتاوای اهل سنت باشند.

اما در سده های اخیر به ویژه پس از حکومت سربداران و رویکرد شهید اول به فقه اجتماعی و سپس در دوره صفویه و به ویژه در دوره حاکمیت ولایت فقیه در عصر نظام جمهوری اسلامی، رویکرد واقعی در فقه شیعی نضج گرفته است و فتاوای مراجع به ویژه اولیای امور در فقه حکومتی به سمت و سوی فقه اجتماعی رفته و در حال کسب جایگاه واقعی خود است هر چند که در حوزه های دیگر این مساله به کندی در جریان و پیشرفت است.

تفاوت دین داری در حوزه رفتار فردی و اجتماعی

با توجه به دو رویکرد فقه فردی و فقه اجتماعی می بایست گفت که اسلام قرآنی همواره بیش ترین توجه را به فقه اجتماعی داشته است؛ هر چند که به فقه فردی به ویژه به عنوان تزکیه نفس و اخلاق فردی و خودسازی و مانند آن توجه داشته است؛ ولی باید گفت که اصالت هماره برای فقه اجتماعی بوده است.

در آموزه های قرآن آن چنان فقه اجتماعی به عنوان فلسفه همه دین اسلام از حاکمیت و اقتدار برخوردار است که نمی توان مدعی شد که دین اسلام ناظر به فقه فردی و حوزه عبادیات فردی است؛ بلکه همه چیز حتی عبادیات در اسلام ناظر به حوزه عمل اجتماعی است؛ از این روست که خداوند به صراحت در سوره عصر رهایی از خسران و زیان ابدی را در گرو چهار عمل اساسی ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر می داند. عمل صالح هر چند که اعم نماز و روزه و حج است؛ ولی اگر به موارد و مصادیق عمل صالح در قرآن توجه شود به سادگی می توان دریافت که حوزه عمل اجتماعی در آن بیش از عمل فردی و شخصی است. پس می توان گفت که فقه اجتماعی و تبیین رفتارهای اخلاق اجتماعی و تربیتی و ساخت جامعه عادلانه از مهم ترین و اساسی ترین اهداف اسلام و آموزه های قرآنی است.(حدید، آیه 25 و آیات دیگر)

البته راه رسیدن به جامعه به اهداف همواره از طریق تعلیم و تزکیه افراد جامعه است؛ زیرا جامعه جز افراد آن نیست؛ اما باید توجه داشت که در حوزه عمل اجتماعی نمی توان همان شیوه ها و روش های شخصی را به کار گرفت. به عنوان نمونه در امور شخصی می توان گفت که برای رسیدن قطعی به حق و مثلا قطع به انجام نماز صحیح که مطلوب شارع است به چهار طرف نماز خواند؛ اما در حوزه عمل اجتماعی نمی توان با اما و اگر و هزینه کردن اوقات مردم،‌ جامعه را مدیریت کرد. باید حکم قطعی صادر کرد. احکام در حوزه اجتماعی همانند احکام در میدان نبرد و جهاد است که فرمانده می بایست به سرعت و اتقان بی درنگ حکمی را صادر نماید؛ زیرا کم ترین تردید به معنای از میان رفتن فرصت و عدم تدارک است.

بنابراین، دین داری در حوزه فردی غیر از دین داری در حوزه جامعه و اجتماع است. شرایط دین داری و نیز نمادها و وظایف و تکالیف در دو حوزه بسیار متفاوت است. پس نمی توان با رویکردهای فقه فردی،‌ جامعه را مدیریت کرد و یا بر عکس فقه اجتماعی را برای تزکیه فردی اصالت بخشید. اسلام دین داری در دو حوزه فردی و اجتماعی را متفاوت ارزیابی کرده و قواعد و احکام و روش های متفاوتی را نیز برای آن بیان کرده است. به این معنا که در حوزه رفتارهای شخصی و فردی، اصالت را به احتیاط داده تا بهترین حالت در شخص تحقق یابد و شخص در شرایطی سخت گیرانه تر خود را تزکیه نماید؛ اما در رفتارهای اجتماعی جایی برای اصالت احتیاط نیست،‌ بلکه شرایط را به گونه آسان تر در نظر گرفته تا به گونه باشد که همه افراد جامعه در سطوح مختلف فکری و جسمی و روحی و ایمانی بتوانند از عهده آن بر آیند. بر همین اساس است که در نمازهای فردی بر طولانی کردن سجده و خواندن سوره های بلند تاکید شده ولی در نمازهای جماعت مراعات اضعف مامومین و ناتوان ترین افراد در صف جماعت لازم و ضروری دانسته شده است.

رویکردهای اصحاب کهف در دین داری

با نگاهی به رویکردی که اصحاب کهف اتخاذ کرده اند می توان گفت که آنان با توجه به شرایط ویژه اختناق در عصر خود رویکرد اعتزال و جامعه گریزی را برای حفظ و صیانت از دین انتخاب کردند. این رویکرد، یک رویکرد برای شرایط خاص و ویژه است که مجوز آن نیز از سوی خداوند با ذکر و اهمیت بخشی به این داستان داده شده است.

اگر بخواهیم در چارچوب آموزه های قرآنی یک حکم کلی صادر کنیم باید گفت که اصل در آموزه های قرآنی در حوزه دین داری و دفاع از حقانیت و عدالت، مبارزه و مجاهدت است؛ اما این بدان معنا نیست که در شرایط خاص و برای افراد خاص مجوزی برای حفظ دیانت شخصی داده نشده باشد؛ بلکه هم چنان که از این داستان و نیز داستان عمار یاسر به دست می آید، شخص مجاز است که برای حفظ دین خود، شیوه ای دیگری را اتخاذ کند. به این معنا که اگر شخص نتواند تغییری را در اجتماع ایجاد کند و استطاعت شخصی ندارد که بر اساس حکم اصلی سوره عصر عمل نماید و هم دین خود را حفظ و هم دیگران را به آن دعوت و توصیه نماید، می بایست دست کم کاری کند که دین او به سلامت باشد.

قرآن گزارش می کند که وقتی عمار یاسر تحت فشار شکنجه قرار گرفت به گونه ای که ناتوان شد و جانش به خطر افتاد، برای حفظ جان خود، تقیه ورزید تا خود را برهاند و در شرایط بهتر و زمانی مناسب دین خود را علنی سازد. البته تقیه به آن است که از نظر قلبی هیچ شکی در ایمان خود ندارد، ولی در مقام عمل در شرایط تردیدی قرار می گیرد که آیا استقامت ورزد و جان در این راه بگذارد یا آن که فعلا کوتاه بیاید تا سپس در شرایط بهتر و مناسب تری به دین عمل نماید و آن را علنی سازد؟ خداوند در این شرایط مجوز تقیه را داده است.(نحل، آیه 106 و روایات تفسیری و شان نزول)

اصحاب کهف نیز در شرایط مشابه ای قرار داشتند و از آن جایی که تمام جامعه آن زمان کافر بودند، آنان وقتی ایمان خود را آشکار کردند، ناچار شدند تا از محیط بگریزند و برای حفظ دین خود به غار پناه برند و از جامعه خارج شوند؛(کهف، آیه 16) زیرا اگر آنان از جامعه خارج نمی شدند و در میان همان مردم می ماندند می بایست تحت فشار شدید به دین کفر و شرک بازگردند و دست از ایمان بردارند. از آیه 20 سوره کهف بر می آید که در صورت غلبه مشرکان بر آنان، وادار می شدند تا آيين شرك را بپذیرند. پس میان پذیرش اجباری کفر و شرک و صیانت و حفاظت بر دین توحید ناچار به خروج از جامعه و ترک مبارزه و جهاد گرفتند.

البته این در حالی است که حکم اصلی در این باره مبارزه با کفر و شرک است و انسان می بایست جان خودش را نیز در این راه بگذارد. با نگاهی به پیامبران این معنا به دست می آید که آنان با آن که تحت بدترین فشارها قرار گرفتند تا دست از دین و دعوت و تبلیغ بردارند وگرنه کشته یا تبعید می شوند، با این همه قتل و مرگ و شکنجه و مانند آن را پذیرفتند و در مبارزه علیه باطل کوتاه نیامدند.(هود، آیه 91؛ مریم، آیه 46؛ یس، آیه 18 ؛ دخان، آیه 20) اما در برخی از شرایط مجوز مبارزه مستقیم و جهادی داده می شود و می توان آن را به کار گرفت؛‌ زیرا شرایط و استطاعت هر شخصی در هر تکلیفی از جمله دفاع از دین و حقانیت و عدالت اصل است.(بقره،‌آیات 233 و 283؛ انعام، آیه 152؛ اعراف، آیه 42؛ مومنون، آیه 62)

پس اصحاب کهف با توجه به شرایط و نیز میزان استطاعت و توان خود مامور بودند تا در یک چارچوب عقلانی رفتار نمایند و با شیوه های چون خروج از جامعه و اعتزال،‌ یا تقیه و مانند آن دین خود را حفظ نمایند.

آن چنان که از آیات قرآنی و روایات تفسیری بر می آید اصحاب کهف، گروهى از موحّدان بودند كه در عصر دقيانوس زندگى مى‌كردند و براى حفظ ايمان خود به غارى پناهنده شده، در آن‌جا به مدّت 309 سال در خواب بودند و پس از بيدارى و زندگى اندك براى هميشه چشم از اين جهان فرو بستند. از‌اين‌رو كه خواب دراز مدّت آنان در غار بوده، اصحاب‌كهف ناميده مى‌شوند.(الميزان، ج‌13، ص‌241 ـ 296)

در برخی از روایات آمده است که در آخر زمان شرایط دین داری بسیار سخت خواهد بود و اگر کسی بخواهد دین خود را حفظ کند می بایست به غارها برود و از جامعه اعتزال جوید و همانند اصحاب کهف عمل کند. البته این برای کسانی است که می ترسند که دین خود را از دست بدهند، اما کسی از دین خود نمی ترسد بلکه از جان و یا مال و یا عرض خود می ترسد،‌ هر چند که مجاز است که برای دین تقیه یا اعتزال کند،‌ ولی بهتر است که جان و مال و عرض خود را فدای عدالت و حقانیت و اسلام نماید. البته چنان که گفته شد این حکم فردی است و حکم اجتماعی همان است که گفته شد؛‌ یعنی اصل آن است که هر کسی بر اساس استطاعت خود عمل کند.

از آیه 88 سوره هود به دست می آید که حتی پیامبران نیز به این اصل اساسی در رفتار اجتماعی توجه داشته اند و به میزان استطاعت خود مثلا برای اصلاح جامعه تلاش می کردند. این بدان معناست که هر کسی می بایست به میزان استطاعت خود تلاش کند و منتظر نتیجه نماند؛ زیرا تلاش به میزان استطاعت واجب دینی و عقلی هر کسی است و این که این میزان از عمل می تواند نتیجه مطلوب را به بار آورد یا نه؟ مربوط به انسان نیست،‌بلکه بر اوست تا تلاش خودش را داشته باشد. پس مامور به انجام وظیفه هستیم نه وصول نتیجه هر چند که اگر نتیجه به دست آید بسیار خرسند خواهیم بود.

به هر حال، از نظر اسلام حضور در اجتماع تنها راه رهایی از خسران ابدی است و این که شخص بخواهد زاهد به این معنا باشد که از جامعه اعتزال کند تنها در شرایط خطر در اصل دین شخص جایز است وگرنه هیچ کمالی در رفتار زاهدانه اعتزالی نیست؛ بلکه رفتاری می تواند کمال شخص را تضمین نماید که با مسایل اجتماعی آمیخته باشد.

از همین روست که خداوند تنها مجوز پناه گرفتن اصحاب كهف در غاررا به عنوان حركتى در راستاى حفظ ارزش‌هاى ايمانى خود در شرایط خاص داده است(کهف،‌ آیه 10)؛ وگرنه اصل همان حضور اجتماعی است. این شرایط خاص چنان که از آیات سوره کهف بر می آید اموری از جمله محيط آلوده به شرك و بت‌پرستى بوده است که اصحاب کهف بر دین خویش نگران بودند؛‌ چرا که مشركان دوران اصحاب كهف تعصب شديد به عقايد شرك‌آميز خود داشتند و برای دفاع از آن حاضر بودند که مخالفان و مرتدان از کفر و شرک را سنگسار کنند.( کهف، آیات 10 تا 20)

اصحاب کهف در چنین شرایطی برای حفظ اصل دین خود ناچار بودند تا روش مبارزه منفی را در پیش گیرند و پس از مدتی به سبب این که دین آنان آشکار شده ناچار شدند از جامعه اعتزال بگیرند و به غار پناه برند تا شرایط برای فعالیت های توحیدی و مبارزات موحدانه فراهم آید. پس حرکت های اعتزالی در زمانی مجاز است که انسان بخواهد نوعی عقب نشینی تاکتیکی داشته باشد و از راهبردهای اساسی خود کوتاه نیاید. این حرکت همانند حرکت در جهاد است که گاه با عقب نشینی از موضع همراه است تا با قدرت و ابتکار تازه ای حمله ای سامان یابد.(انفال، آیه 16) پس کسی که برای تزکیه نفس و خودسازی و آمادگی بیش تر و بهتر به اعتزال رو می آورد چنین رفتاری مجاز است ؛ اما اعتزال دایمی جایز نیست مگر آن که شخص در دین خود بترسد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا