اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

كينه و کینه توزی،‌ عوامل و آثار آن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

کینه یکی از رذایل اخلاقی است. کینه توزی حالتی نفسانی است که به دنبال حسادت و خشم و مانند آن در نفس آدمی پدیدار می شود و به شکل یکی عقده در آن باقی مانده و روح و جسم کینه توز را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و تعادل رفتاری و شخصیتی او را سلب می کند و زمینه آسیب زدن به هر شکل و هر زمان و مکانی را در جان شخص می پروراند و خواب و آسایش و آرامش را از او می گیرد و تا ضربه و نیش خود را نزند آرام نمی گیرد. از مصادیق معروف و مهم کینه می توان به کینه شتری اشاره کرد که بسیار خطرناک است.

با توجه به تاثیرات بسیار خطرناک فردی و اجتماعی بیماری کینه توزی، نویسنده بر آن شد تا بر پایه آیات و روایات، علل و عوامل و نیز راه های درمان آن را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کینه شتری

کینه واژه ای فارسی است که در برابر واژگانی عربی چون حقد،‌ ضغن،‌ غل و مانند آن به کار می رود. در آیات قرآنی از غل سخن به میان آمده است و این واژه چندین بار در آیات قرآنی مطرح شده و آن را صفتی زشت و ناپسند در آدمی دانسته و پیامبران(ع) ، مومنان و اهل بهشت را از آن مبرا و پاک دانسته است.(آل عمران، ایه 161؛ حشر، آیه 10)

از این روست که در صفات و خصائص شیعه امام حسين عليه السلام به سلامت شیعه از کینه اشاره می کند و می فرماید: إنَّ شيعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم مِن كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ؛ بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است.(بحارالانوار، ج68، ص156، ح11)

از پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) نیز نقل شده که در بیان صفات مومن می فرماید: المُوًمنُ لَيسَ بحُقُود؛ مؤمن کينه توز نيست.( اخلاق بشر، ص 147)

هم چنین از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که فرمود: حِقدُ المُوًمِن مقامُهُ ثُم يفارقُ اخاهُ فلا يجِد عليهِ شيْئا وحِقْد الكافر دهره؛ کينه مؤمن همان جا و در زمان درگيري است و هنگامى که جدا شد در دل خود چيزى ندارد؛ اما کينه و دشمنى کافر هميشگى است.( بحارالانوار: ج 75، ص 211)

غل حالتی است که ریشه در حسادت دارد. از این روست که مومنان از خداوند می خواهند تا غل و کینه ای نسبت به برادران ایمانی خود نداشته باشند؛ چرا که این حالت بیانگر وجود صفت زشت حسادت است. خداوند درباره نیایش مومنان می فرماید: و نيز از اهل ایمان كسانى كه بعد از آنان (مهاجران و انصار) آمده‏اند و مى‏گويند: پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى، و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آورده‏اند هيچ گونه‏ كينه‏اى مگذار. پروردگارا، راستى كه تو رؤوف و مهربانى.(حشر، آیه 10)

در حقیقت یکی از عوامل ایجاد حقد و کینه، حسادت شخص نسبت به موفقیت های دیگری است. موفقیت های دیگری موجب می شود تا شخص نسبت به او نفرتی در نفس احساس کند و عامل بیزاری پایدار می شود. بنابراین، همواره حقد و کینه نسبت به دوستان و آشناییان است و انسان نسبت به کسی که شناختی ندارد کینه نمی ورزد.

البته کینه نسبت به دشمنان نیز تحقق می یابد. کینه در حقیقت همان دشمنی عمیق و ژرف یافته است که در نفس شخص جاگیر شده است. می گویند اگر شتر در هنگام نحر بگریزد تا از شخص نحرکننده انتقام نگیرد و او را با لگدهایش نکشد دست بر دار نیست. پس کینه شتری به سبب رفتار خصومت آمیز نحرکننده پدید آمده است. بنابراین می تواند ریشه و خاستگاه کینه توزی باطنی را حسادت و دشمنی دانست.

کینه بیزاری و نفرت درونی و خشم فروخورده است که شخص نه به قصد گذشت و عفو (کظم الغیظ) بلکه به قصد انتقام در دل نگه می دارد. در حقیقت کنیه، عقده درونی است که در بسیاری از موارد به سبب عدم امکان مقاومت و یا مقابله با دشمن یا از روی حسادت شکل می گیرد و این تنفر و بیزاری همواره در نفس آدمی باقی است. بنابراين، حقد و كينه توزى ، ثمره تلخ وميوه زشت خشم و حسادت است.

امیرمومنان امام على عليه السلام در بیان خاستگاه و ریشه کینه به حسادت اشاره می کند و بیان می دارد که حسود دارای کینه شتری است و می بایست از چنین شخصی پرهیز کرد؛ چرا که کینه توزی او پایدار است و دیر درمان است و می تواند زیانی بس بزرگ به آدمی وارد سازد. آن حضرت (ع) در بیان خصوصیات حسود به کینه توزی حسود اشاره کرده و می فرماید:اَلحَسودُ سَريعُ الوَثبَةِ، بَطى ءُ العَطفَةِ؛ حسود زود خشمگين مى شود و دير كينه از دلش مى رود.(بحارالأنوار، ج73، ص256، ح29)

البته امیرمومنان علی (ع) از علل کنیه توزی را سرزنش افراطی می داند. به این معنا که اگر نسبت به خطا و اشتباهات دیگران اغماض و چشم پوشی نداشته باشیم، بستر و زمینه کینه توزی را در او پدید آورده ایم. آن حضرت می فرماید::اِحتَمِل أَخاكَ عَلى ما فيهِ وَلاتُكثِرِ العِتابَ، فَإِنَّهُ يورِثُ الضَّغينَةَ؛ برادرت را با همان وضعى كه دارد تحمل كن و زياد سرزنش نكن، زيرا اين كار كينه مى آورد.(تحف العقول، ص84)

آثار کینه توزی

چنان که گفته شد،‌ ریشه و خاستگاه کینه توزی را می بایست، خشم، خصومت و حسادت دانست. هر گاه انسانی از کسی خشمگین می شود و نمی تواند به هر دلیلی آن را بروز دهد، نفرت و بیزاری در نفس انسانی پدید می آید که از آن به کینه یاد می شود. هم چنین نسبت به کسانی که دشمن است و با ایشان خصومت دارد، اگر نتواند بر ایشان غلبه کند و چیره شود، این خصومت در نفس او جای می گیرد و به شکل کینه باقی می ماند. هم چنین اگر نسبت به موفقیت های کسی حسادت ورزد، گاه این حسادت به هر دلیلی عمق می یابد و به شکل کینه در می آید.

بر این اساس می توان گفت که آثار کینه توزی را می بایست در ابعاد چندی تحلیل و تبیین کرد؛ چرا که کینه توزی به عنوان حسادت یا خصومت و یا خشم عمق یافته ای است که تمام فکر و ذهن کینه توز را به خود مشغول داشته است و به عنوان یک دغدغه ذهنی با او همراه است و دست از او بر نمی دارد.

از آن جایی که حقد و کينه از جمله گناهان قلبى است، تاثیر آن در روح و روان کینه توز بیش تر است. مثلا انسان وقتى خشم خود را به دل مى‏گيرد مسلماً قادر بر تشفّى قلب نخواهد بود ، لذا اين حالت در درون او نفوذ كرده وآنجا پايدار و محفوظ مى‏ماند وبالاخره سر از حقد و كينه بر مى‏آورد . در این حالت شخص همواره با خود درگیر است و می کوشد تا قلب خویش را به زیانی و نیشی آرام کند. پس کینه توز هرگز آرام و قرار ندارد و پریشان حال و پریشان خاطر بوده و از تعادل شخصیتی و روانی برخوردار نخواهد بود؛ چرا که جاى كينه در نفس است. پس چون نفس درگیر و پریشان است آن را در رفتار و کردار خویش به نمایش می گذارد.

شخص كينه جو، چون توان زمين زدن طرف مقابل را ندارد، و يا آبرويش را كسى برده ، و به او تهمت زده شده و یا از کسی فحش و دشنامی شنيده ، يا از رياست و مال او را محروم كرده و یا بلاهای دیگری را بر سرش آورده؛ دشمنى او را به دل مى گيرد تا در موقع حساس و وقت مناسب او را به زمين بزند و نابودش كند. پس همواره فکر و ذهن کینه توز درگیر انتقام است.

از آن جایی که بدترین تاثیر کینه توزی را می بایست در خود شخص کینه توز و روح و روان او جست، امیرمومنان امام على عليه السلام پیشنهاد می دهد که خود را از کینه توزی برهانیم تا به آسایش و آرامش قلب و عقل و روح برسیم؛ چراکه کنیه توزی قلب و ذهن و عقل را درگیر خود می کند و آرامش را از عقل و قلب سلب می کند. آن حضرت می فرماید:مَنِ اطَّرَحَ الحِقدَ استَراحَ قَلبُهُ وَلُبُّهُ؛هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده گردند.(غررالحكم، ج5، ص 326، ح8584)

هميشه کینه توز از ديدن شخص رنج مى برد، و روزبه روز آتش کینه در دلش بيشتر فروزان تر مى شود. به گونه ای که قوه عاقله او مغلوب قوه غضب مى شود. چنین حالتی آرامش را از خود کینه توز می گیرد و روان و روحش را خسته و جسم کینه توز به تحلیل می رود؛ از این رو می توان گفت که یکی از علل لاغری و رنجوری و بی حوصله گی در برخی از افراد را می بایست در کینه توزی برخاسته از دشمنی و خشم و حسادت دانست.

امیرمومنان امام على عليه السلام در باره تاثیر زیانبار روانی و روحی کینه توزی برای خود کینه توز می فرماید:اَلْحَقودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ، مُتَضاعَفُ لهَمِّ ؛كينه‏توز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.(غررالحكم، ح 1962)

پس کینه توزی هم روح و روان کینه توز را می آزارد و هم غم و اندوهش را دو چندان می کند. از این روست که که افسردگی در کینه توزان امری عادی و طبیعی است؛ زیرا کینه توزی چرکی در روح و روان شخص است که او را روز به روز بیمارتر می کند و زمینه افسردگی را در او فراهم کرده و تقویت می کند.

البته بر پایه آموزه های اسلامی کسانی که گرفتار دنیا هستند اهل کینه توزی هستند و انسان مومن به سبب این که از دنیا رها شده و در بند محبت دنیا نیست، هیچ کینه توزی ندارد.(بحارالانوار، ج68، ص156، ح11)

اما انسان های دنیاطلب و دنیاپرست برای هر چیز خرد و بزرگ دنیوی، دچار کینه توزی می شود. پس به سبب هر عمل خطا و یا گناهی که دیگری مرتکب شده و منفعت دنیوی او را از میان برده، نسبت به او کینه توزی می کند و به خود و دیگری ضربه می زند. امیرمومنان امام على عليه السلام با اشاره به حقارت دنیا به مردمان هشدار می دهد که دنیا ارزش این را ندارد که آدمی برای آن کینه ورزد . آن امام می فرماید:اَلدُّنيا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فيهَا الحقادُ؛دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.(غررالحكم، ج2، ص 52، ح1804)

کینه توزی به سبب آن که عقل و هوش آدمی را می رباید و همه غم و هم افراد را به خود مشغول می دارد،‌ اجازه نمی دهد تا کارهای خوب بکند یا کارهای نیک دیگران را بپذیرد. از این روست که به نفرت و بیزاری به کارهای نیک شخصی که نسبت به او کینه دارد، می نگرد و خوبی ها او را بد جلوه می دهد.

کینه توزی همانند حسادت پیش از آن که به دیگری ضرر و ضربه بزند به خود کینه توز ضرر و زیان می رساند و حتی کارهای نیک او را تباه می سازد. از این روست که امیرمومنان علی (ع) کینه توزی را نابودگر کارهای نیک انسانی بر می شمارد و به آدمی نسبت به کینه توزی هشدار می دهد و می فرماید: :اَلغِلُّ يُحبِطُ الحَسَناتِ؛كينه، خوبى ها را نابود مى كند.(غررالحكم، ج1، ص 168، ح6429)

کینه توزی هم چنین موجب می شود تا انسان و جامعه در فتنه و آشوب گرفتار آید؛ بسیاری از درگیرها، خشونت ها و فتنه هایی که در میان خانواده ها و جامعه بشری پدید می آید،‌ریشه در کینه توزی و حقد درونی و کینه شتری انسان ها دارد. اگر انسان بتواند خود را از کینه و حقد برهاند،‌ جامعه کم تر دچار مشکل فتنه گیری خواهد شد. از این روست که امیرمومنان علی(ع) فتنه ها را نتیجه و برآیند کینه و حقد دانسته و نسبت به آن هشدار می دهد و می فرماید:سَبَبُ الفِتَنِ الحِقدُ؛علت فتنه ها و آشوب ها كينه توزى است.(غررالحكم، ج4، ص 121، ح5522)

راه های درمان کینه توزی

با توجه به علل و عواملی که برای کینه توزی بیان شده می بایست برای درمان نخستین گام را در از میان بردن علل و عوامل و بسترهای کینه توزی برداشت. از آن جایی که ریشه بسیاری از کینه توزی ها حسادت و خشم است می بایست با پیروی از آموزه های وحیانی قرآن به جای دل بستن به امور مادی و دنیوی به مسایل معنوی و اخروی توجه کنیم. این امر موجب می شود تا از حسادت و خشم در امان باشیم و اهل احسان و عفو و گذشت گردیم. هم چنین به جای حسادت اهل غبطه شویم و موفقیت دیگران را الگوی برای موفقیت خود قرار دهیم و با بهره گیری از شیوه و روش های او امکان موفقیت را برای خود فراهم آوریم.

درباره دشمنان نیز می بایست خصومت ما برای خداوند باشد و اجازه ندهیم که این خصومت به کینه توزی تبدیل شود؛ چرا که خداوند کینه توزی را برای مومنان نمی پسندد و اهل ایمان به عنوان اهل بهشت می بایست صفات بهشتی داشته باشند که از هر گونه کینه و غل و حقد پاک و منزه هستند. در دشمنی چون برای خشنودی خداست، عدالت ورزیم که نتیجه وبرآیند آن نیز فقدان کینه توزی خواهد بود.

بی گمان گذشت از خطا و اشتباه دیگران بهترین راه برای جلوگیری از گرفتارشدن در کینه توزی است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این باره می فرماید:تَعافَوا تَسقُطِ الضَّغائِنُ بَينَكُم؛از يكديگر گذشت كنيد، تا كينه هاى ميان شما از بين برود.(كنزالعمال، ج3، ص373، ح7004)

پس اگر اهل گذشت و احسان و عفو باشیم هرگز گرفتار کینه توزی نخواهیم شد و از این بیماری و رذیلت اخلاقی در امان خواهیم ماند.

درباره دوستان و خویشان یا هر فردی که آدمی را به عمل ناپسند و ناسنجیده یا زشت خود می آزارد می بایست عفو و احسان و گذشت داشته باشیم و پوزش آنان را بپذیریم و اگر از کسی آزرده هستیم، از او گلایه و شکایت کنیم تا دلهایمان آرام گیرد. از این روست که امام هادى عليه السلام پیشنهاد می کند که برای رهایی از گرفتار در حقد و کینه توزی راه گلایه و سرزنش را در پیش گیریم تا گرفتار حقد و کینه نشویم. آن حضرت (ع) می فرماید:اَلعِتابُ مِفتاحُ الثِّقالِ وَالعِتابُ خَيرٌ مِنَ الحِقدِ؛گلايه كردن كليد سرسنگينى و بهتر از كينه است.(بحارالأنوار، ج78، ص369، ح4)

البته باید توجه داشت که در سرزنش کردن و عتاب راه افراط را نپیماییم؛ چرا که عتاب زیادی هم خود کینه توزی را سبب می شود؛ چنان که امیرمومنان امام على عليه السلام فرموده است:اِحتَمِل أَخاكَ عَلى ما فيهِ وَلاتُكثِرِ العِتابَ، فَإِنَّهُ يورِثُ الضَّغينَةَ؛ برادرت را با همان وضعى كه دارد تحمل كن و زياد سرزنش نكن، زيرا اين كار كينه مى آورد.(تحف العقول، ص84)

هدیه دادن یکی از راه های از بین برنده کینه در دل های دیگران است. پس برای این که از شر و زیان کینه توزی دیگران در امان باشیم، با استفاده از هدیه خود را در دژ استواری قرار دهیم که کینه به آن راه نمی یابد. به سخن دیگر، می توان با هدیه دادن از شر کینه و کینه توزی دیگران در امان باشیم. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این باره سفارش کرده و می فرماید:الهَدِيَّةُ تُذهِبُ الضَّغائنَ مِن الصُّدورِ؛هديه دادن، كينه‏ ها را از سينه ‏ها مى‏برد.(ميزان الحكمة، ح 21200)

در روایتی دیگر از آن حضرت (ص) روایت شده که در این باره فرموده است:تَهادَوا فَإِنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائِنِ؛به يكديگر هديه بدهيد، زيرا كينه ها را از بين مى برد.(كافى، ج5، ص 144، ح14)

البته امیرمومنان علی(ع) روش دیگری را نیز سفارش می کند که با آن می توان از کینه دیگران در امان ماند. آن حضرت(ع) بر اساس قاعده طلایی می فرماید: اِحصِدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَيرِكَ بِقَلعِهِ مِن صَدرِكَ؛براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشه كَن كُن.(نهج البلاغه، حكمت 178)

در حقیقت اگر انسان آن چه خود می پسندد برای دیگران بپسندد یا آن چه برای خود نمی پسندد برای دیگران هم نپسندد، آن زمان از کینه توزی دیگران در امان خواهد بود؛ چراکه خود اهل حقد و کینه نیست و همین خصلت موجب تغییر در رفتار دیگران می شود. البته همواره افرادی هستند که بیرون ازاین قاعده قرار می گیرند؛ چرا که هر کاری خوب بکنی ایشان تغییر روحیه و رفتار نخواهند داد. ازاین روست که پیامبر(ص) با آن همه خلق عظیم و نیکوی خویش از سوی برخی گرفتار حقد و کینه بود.

البته گاه شرایط محیطی می تواند عامل زدودن کینه شود. از این روست که امیرمومنان امام على عليه السلام سختی ها و شداید در زندگی فردی و اجتماعی را بستری برای از میان رفتن کینه ها می داند و می فرماید: عِندَ الشَّدائِدِ تَذهَبُ الأَحقادُ؛ در هنگام سختى ها و گرفتارى ها كينه ها از بين مى رود.(غررالحكم، ج4، ص323، ح6212)

پس در شرایط سخت از جمله جنگ ها، جامعه و افراد آن چون دغدغه مهم تری دارند، از کینه توزی رهایی می یابند. این بدان معنا خواهد بود که شرایط رفاه خود عامل تشدید کننده کینه توزی است. پس می بایست در میان علل و عوامل یا بسترسازهای کینه توزی به مساله آسایش و رفاه نیز اشاره کرد؛ چرا که اگر در شرایط سخت کینه توزی ها از میان می رود؛ در شرایط رفاه و آسایش کینه توزی یا ایجاد یا تشدید می شود.

به هر حال، کینه توزی حالت باطنی و بیماری نفسانی است که به دلیل خشم و دشمنی و حسادت و مانند آن پدید می آید و آسیب های جدی به شخص و جامعه وارد می سازد. پس می بایست با روش های درمانی که بخشی از آن در این جا مطرح شده خود و جامعه را از این بیماری نجات و رهایی بخشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا