اخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

معیار انتخاب در سر دوراهی از نظر امام موسی کاظم(ع)

روزی نیست که انسان بر سر دو راهی قرار نگیرد. گاه برای انسان مشخص است که کدام راه حق و صواب بوده و خیر او در آن است؛ ولی در بسیاری از موارد برای توده های مردم انتخاب درست ترین و بهترین سخت و دشوار است؛ چرا که شناختی نسبت به همه ابعاد مساله ندارد و از نظر علمی هیچ گونه احاطه ای هم به موضوع ندارد؛ چه رسد که بتواند به لوازم و تبعات انتخاب و عمل خودش آگاه باشد و خیر خودش را بشناسد.

پرسش این مطلب این است که در زمانی که در سر دو راهی قرار گرفتیم، کدام راه را انتخاب کنیم تا بهترین و درست ترین کار باشد؟ نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های امام موسی کاظم(ع) بر آن است تا نظر و دیدگاه امام(ع) را در این باره تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دو راهی های سرنوشت

زندگی انسان در دنیا همواره در مدار حق و باطل،‌ خیر و شر می گردد؛ چرا نظام هستی به گونه ای سامان یافته است که انسان به عنوان موجودی مرید و مختار به انتخاب خود مسیرش را در میان حق و باطل و خیر و شر انتخاب کند. بر اساس همین نظام احسن الهی، سنت ابتلاء‌ و فتنه پدید آمده است تا این انتخاب به سادگی و آسانی انجام نپذیرد،‌ بلکه با شرایطی سخت، انتخاب حق انجام شود و آدمی در این شرایط بتواند استعدادهای نهفته و سرشته در ذات خود را شناخته و به کار گیرد و به فعلیت برساند.(عنکبوت، آیه 2 و آیات دیگر)

این گونه است که انسان در همین مدت کوتاه عمر خود که یک فرصت طلایی و استثنایی است خود را برای ابدیت می سازد و جهت سیر خود را انتخاب می کند. از همین رو، می توان دنیا را برای آدمی، فرصتی برای ابدیت دانست. هر کسی در مدت عمر خود همانند کودکی در رحم مادر می ماند که عوامل متعددی در شکل گیری اندام ها و شخصیت او موثر است که برخی از آن ها مربوط به عوامل بیرونی و غیر اختیاری و ارادی است و برخی دیگر مربوط به عوامل درونی و ارادی و اختیاری انسان است؛ چرا که نظام احسن بر نظام «الامر بین الامرین» سامان یافته است و این گونه نیست که همه چیز به طور کامل در اختیار شخص باشد(تفویض و واگذاری) و یا همه چیز از او سلب شده باشد(جبر).

انسانی که در رحم رشد می کند، متاثر از نوع تغذیه، وراثت، زمان، آب و هوا و امور بسیاری دیگر، شکل و شمایل خاصی به خود می گیرد. پس اگر همه شرایط مناسب و موافق باشد، کودکی سالم با شخصیت متناسب و متعادل از درون رحم مادر بیرون می آید و در دنیا تا زمانی که در آن است می تواند به عنوان یک انسان سالم زندگی کند؛ اما اگر شرایط مناسب نباشد و به هر علت و دلیلی، کور یا کر به دنیا آید، این نقص در تمام مدت عمرش در دنیا با اوست.

همین وضعیت برای آدمی است که در دنیا قرار می گیرد. با این تفاوت که آدمی در رحم برای عمر کوتاه دنیا ساخته می شود هر چند که برخی از آثار آن ابدی خواهد بود؛ ولی آدمی در رحم دنیا خودش را برای ابدیت می سازد به گونه ای که دیگر هیچ تغییری در آن پس از مرگ پدید نخواهد آمد. به این معنا که کودک ناقص از رحم مادر می تواند در دنیا با انتخابی درست، از دست رفته ها را جبران کند و کوری خود را در دنیا به بینایی واقعی تبدیل کند و نقص خود را جبران نماید؛ اما کودک رحم دنیا اگر به درستی از این فرصت کوتاه استفاده نکند و به خطا رود و گمراهی و ضلالت را پیشه کند، دیگر فرصت جبران را نخواهد داشت.(مومنون، آیه 99)

خداوند بر اساس سنت ابتلاء هر دم آدمی را بر سر دو راهی قرار می دهد و بر آن است تا خود انسان با توجه به الهامات تقوایی و فجوری(شمس، آیات 8 و 9) خودشان میان دو راه (بلد، آیه 10) رشد و غی(بقره، آیه 256)، شکر و کفر(انسان، آیه 3)، هدایت و ضلالت(بقره، آیه 26) یکی را انتخاب کند. مشکل زمانی دو چندان می شود که باطل خود را به حق می آمیزد و نشانه هایی از آن را برای خود پدید می آورد و به گونه خود را جلوه می دهد که جدا کردن حق از باطل سخت می شود؛ این گونه است که بسیاری از مردم گرفتار شبهات می شوند که به سبب تشیبه باطل به حق ایجاد می شود و نمی توانند در میان فتنه حق را بیابند و تشخیص دهند و به دنبال آن بروند.

پس زندگی سرشار از مشکلات انتخاب حق و باطل،‌خیر و شر، رشد و غی، ضلالت و هدایت، شکر و کفر و مانند آن است. هر دم انسانی می بایست در میان شبهات و فتنه ها و الهامات فجوری و تقوایی که از درون وبیرون بر او هجوم می آورد، تشخیص و انتخاب درستی انجام دهد و خیر را برگزیند که ابدیت او را می سازد.

در این میان هواهای نفسانی و خواسته های بی پایان نفس به سبب گرایش به امور مادی و ظواهر دنیوی از سویی و وسوسه های شیطانی دشمنان بیرونی از سویی دیگر، آدمی را بسیار سرگردان می کند و شرایط درست انتخاب را بر او سخت تر و دشوارتر می سازد. این جاست که آدمی حیران در میان این همه شبهات و هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی نمی داند که چه انتخابی داشته باشد؟ انتخابی که خیر او باشد و سلامت ابدی را تضمین کند تا زندگی و مرگ و بعثت اخروی سالمی داشته باشد، چنان که پیامبران (ع) داشتند.(مریم، آیات 15 و 33 و نیز آیات دیگر) و فرشتگان با سلام به اسثقبال او آیند و او را به سلامت به بهشت سلامت ابدی ببرند و در دارالسلام و سلامت مسکن و ماوی دهند.(نحل، آیه 32؛ یونس، آیه 25؛ فرقان، ایه 75؛ احزاب، آیه 44 و ایات دیگر)

معیار انتخاب: مخالفت با هوای نفس

اکنون این پرسش را دوباره مطرح می کنیم که چگونه می توانیم در میان این همه حیرت و فشارهای درونی نفس و بیرونی شیطان و عوامل دیگر، انتخابی درست یا درست تر داشته باشیم و آن چه خیر ماست را برگزینم و ابدیت خود را به سلامت تضمین کنیم؟

امام موسی کاظم(ع) در سفارش و وصیت خود به هشام می فرماید: يا هشام! وإذا مرّ بك أمران لاتدري أيّهما خيرٌ وأصوَب، فانظر أيّهُما أقرب إلى هواك فخالفه، فإنّ كثير الصّواب في مخالَفَة هواك؛ ای هشام! هر گاه بر سر دو راهی قرار گرفتی و نمی دانی که كدام يك، راه درست و صواب يا درست‌تر و بهتر است تا آن را انتخاب نمايد، پس بنگر کدام یک از آن به هواهای نفسانی نزدیک تر و آن را می خواهی پی بايد راهى را كه مخالف هواى نفس و اميال شهوانى توست، اختيار نموده و آن راه را دنبال کنی؛ چون بیش تر درستى و صحت عمل در آن چيزى است كه مخالف هواى نفس است.(تحف العقول صفحه 398)

از این حدیث به دست می آید که انسان هنگامی که در سر دو راهی انتخاب قرار گرفت – که همیشه هم قرار می گیرد ؛ زیرا دنیا مکان ابتلاء و امتحان و انتخاب دایمی است- می بایست به خودش مراجعه کند و ببیند که کدام موافق هوای نفس و کدام مخالفت هوای نفس است، پس آن که مخالف هواهای نفس است را به عنوان درست تر و بهتر انتخاب کند؛ چرا که در بیش تر موارد این انتخاب بهتر بوده و انسان را از مسیر باطل و شر دور نگه می دارد.

اما پرسش این است که چرا امام(ع) می فرماید: صواب در بیش تر موارد در همان مخالفت هوای نفس توست؟ چرا امام(ع) نمی فرماید که همیشه صواب و انتخاب درست در همان مخالفت هوای نفس توست؟

می دانیم که نفس انسانی از نظر شناخت و قدرت تشخیص و نیز تصدیق در یک مرتبه نیست و هر انسانی از نظر ایمان، قدرت تشخیص و تصدیق و اذعان بلکه حتی از نظر عزم و جزم و اراده و همت در مقام عمل یکسان نیست. امام کاظم(ع) در این جا یک ملاک انتزاعی و غیر عینی نمی دهد و نمی فرماید که برای شناخت حق و باطل و راه صواب و خیر می بایست به فلان شخص یا بهمان چیزی مراجعه کرد؛ چرا که امام (ع) بر آن است تا یک معیاری را در اختیار مردمان قرار دهد که هم قابل دسترس باشد و هم قابل اطمینان و اعتماد باشد.

شاید اگر امام(ع) می فرمود برای انتخاب به نزد رهبران و پیشوایان خود بروید، این معیار نمی توانست قابل تعمیم در همه زمان ها و مکان ها و شرایط باشد ؛ چرا که انسان در هر لحظه ای در سر دو راهی ها قرار می گیرد و می بایست به سرعت انتخاب کند و از دست فرصت به معنای از دست دادن همه چیز خواهد بود. انسان مانند راننده ای است که سریع می راند و می بایست در سر هیچ پیچ خطرناک و مقابله با هر امر ناگهانی به سرعت تصمیم گرفته و قرار نهایی را صادر کرده و به سرعت آن را عملی سازد. پس می بایست معیاری در اختیار باشد که برای همیشه و هر زمانی و مکانی در دسترس باشد. پس شکی نیست که نفس انسانی بهترین داور برای انتخاب است؛ چرا که همیشه در اختیار است و هرگز از او دور نیست.

اما مشکل این است که این داور خود ممکن است با همه اطمینان و اعتمادی که به او داریم، به عللی اشتباه و خطا کند و بلکه ممکن است نتوان چنان که به امام معصوم(ع) و خدا اطمینان و اعتماد داریم، به او اعتماد و اطمینان داشته باشیم.

انسان کامل انسانی است که نسبت به خدا معرفت کاملی و تمامی دارد و همین معرفت تمام را به تصدیق اذعان کرده و خود را به خدا تفویض و واگذار نموده و می گوید: افوض امری الی الله؛ امرم را به خدا واگذار کردم.(غافر، آیه 44) این مقام که بالاتر از توسل و توکل است، نشانه ای از اعتماد و اطمینان کامل انسان به خداوند است و نفس در این حالت به عنوان نفس مطمئن شناخته می شود که حضرت ابراهیم(ع) و حواریون خواهان رسیدن به آن بودند.(بقره ، آیه 260؛ مائده، ایه 113) رسیدن به این مقام به معنای رسیدن به جنت صفات بلکه ذات است و کسی که در این مقام قرار گرفته می توان گفت که در توحید سه گانه با «وحده وحده وحده» گفتن حقیقی از شرک در فعل و شرک در صفات و شرک در ذات رها شده و در جنت ذات آرام گرفته است.(فجر، آیات 27 تا 30)

اگر انسان بتواند به مقام اطمینان در نفس برسد مشکلات او حل خواهد شد. البته از آن جایی که نفس های توده معمولی مسلمانان و مومنان به درجه کمالی نرسیده و گرفتار نقص است نمی توان به آن اطمینان مطلق کرد و می بایست احتیاط کرد؛ چرا که نفس انسانی تا زمانی که به کمال رشد و اطمینان الهی نرسیده همواره در حالت تقلب است و دگرگونی و تغییر او را با خود به هر سمتی می برد.

هر چه نفس انسانی با تزکیه به تقوا و عدالت نزدیک شود، به همان میزان علم و معرفت او افزایش می یابد؛ چرا که خداوند به علم شهودی او را مجهز می کند و حقایق ملکوت اشیاء بر وی آشکار و هویدا می گردد. خداوند در آیه 282 سوره بقره می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ؛ و اگر از خداوند پروا کنید و تقوا پیشه گیرید، خداوند افزون بر امور دیگر به شما تعلیم می دهد و می آموزد.

بی گمان تعلیم الهی از تعلیمات علم حصولی نیست بلکه علم حضوری است و خداوند به انسان متقی توانایی و دانایی خاصی می دهد که بتواند حقایق اشیاء را چنان که هست ببیند و رویت کنند به گونه ای که دیگر تشبیه و شبهات نتواند مانع از دیدن حقیقت و حق شود.(انعام، آیه 75)

از همین روست که خداوند در آیه 29 سوره انفال می فرماید: يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما فرقان و قدرت جداسازی حق و باطل را می دهد.

پس نفس انسانی اگر با تقوای الهی تزکیه و پاک شود از این توان و نیرو برخوردار خواهد شد که معرفت و علم حضوری یافته و قدرت جداسازی حق از باطل را به دست آورد. پس دیگر شبهات و فتنه ها نمی تواند مانع دید و تشخیص او شود.

اما بیش تری مردم یا در مرتبه پایین تقوا هستند و در مراتب کمالی و تمامیت آن راه نیافته اند تا دارای علم حضوری و بصیرت و فرقان شوند، از این روست که هواهای نفسانی آنان ممکن است که بر نفس غلبه کرده و قدرت تشخیص حق از باطل، خیر از شر و نیز بهتر از بدتر را از وی بگیرد.

خداوند در آیاتی بسیار بیان کرده که بسیاری از مردم گرفتار هواهای نفسانی هستند و حتی اگر آن را خدا و معبود خود نگیرند، ولی تحت تاثیر آن عمل و رفتار می کنند. گناه ها و تکرار آن قلوب و نفس آدمی را دچار زنگار می کند و نمی تواند آیینه ای باشد که حقایق هستی را بتاباند.(مطففین،‌ایه 14) برخی از این نفوس آدمی و قلوب انسانی طبیعت و فطرت اصلی خود را از دست داده است. گوش ها به ظاهر می شنوند و یا چشم ها به ظاهر می بییند و قلوب به ظاهر فهم و ادراک می کنند، ولی با این همه حقایق را درک و فهم نمی کنند، زیرا زنگار گرفته یا ابزارهای شناختی گرفتار وقار و سنگینی و پرده و غطاء است.(بقره، آیه 8 تا 12 و آیات دیگر)

در این میان بسیاری از مردم با توبه از گناه و استغفار و شکر نعمت هر از گاهی نفس خود را پاک می کنند و دریچه ای را برای نور حقایق می گشایند ، با این همه گرفتار تذبذب و نواسانات شدید هستند. پس نمی تواند به معرفت و تشخیص چنین نفسی اطمینان کامل داشت؛ چرا که ممکن است نفس خیر را شر یا ارزش را ضد ارزش، حق را باطل و صواب را خطا بداند و به اشتباه حکم کند؛ ولی از آن جایی که توده های مردم بر اساس فطرت خود عمل می کنند و هنوز فطرت در میان توده های مردم از سلامتی برخوردار است، می توان امید داشت که خیر و صواب را انتخاب کند. از این روست که امام کاظم(ع) می فرماید که می توان به این انتخاب فطرت بسنده کرد و آن چه را مخالف هواهای نفسانی می شناسد ترک کرد و به عنوان خیر و صواب طرف دیگر را انتخاب کرد و انجام داد؛ چرا که به هر حال سلامت فطرت و وجدان سالم هنوز اجازه نمی دهد که همه چیز را وارونه ببیند و ارزیابی کند. هنوز در توده های مردم فطرت و وجدان نمرده است به ویژه آن که مسلمان و مومن در درجه ای از تقواست که عقل او به عنوان راهنما وارد میدان شود و به او کمک کند. پس توده های مردم مسلمان می توانند به وجدان و فطرت خود مراجعه کنند و آن چه را که مخالف هواهای نفسانی می شناسند با آن مخالفت کنند و موافق فطرت را به عنوان حق و صواب و خیر انتخاب کنند.

البته اگر انسانی یا مسلمانی اهل فسق و فجور باشد و گناه کبیره و صغیره برای او معنا نداشته باشد، چنین شخصی گرفتار واژگونه ای در قلب است به گونه ای که همه چیز را وارونه می ببیند و تحلیل و تبیین می کند و توصیه هایی خلاف حق را ارایه می دهد. این گونه است که به چنین قلبی اصلا نمی توان اعتماد و اطیمنان کرد که راه حق را بشناسند و صواب و خیر را معرفی و انتخاب کند. اما توده های مردم می توانند به درجه ای از اطمینان نسبت به وجدان و فطرت خود برسند؛ چرا که هنوز واژوگونه نمی ببیند و توصیف و تبیین و نیز توصیه نمی کند. پس می توان گفت که بهتر است که مسلمان به همان فطرت و وجدان خود مراجعه کند و بر سر هر دو راهی همان راهی را انتخاب کند که مخالف هواهای نفسانی است؛ یعنی بداند که صواب و خیر او در این است که بر خلاف آن چه دلش می خواهد عمل کند و هواهای نفسانی خود را کنار زند و بر خلاف آن عمل نماید. این گونه است که می توان امید داشت که راه صواب و خیر را انتخاب کرده باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. خیلی ممنون از مطالبی که گذاشتین واقا عالی انشاا…هر شخصی سر دوراهی راه خوبی را پیش گرفته.
    ممنون از زحمتی که کشیدین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا