اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

وحدت اجتماعی در سایه دین اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، «وحدت حقیقی اجتماعی» تنها در سایه «اسلام» و شرایع آن تحقق یافته و تحقق یافتنی است؛ زیرا اسلام و شرایع آن مطابقت فطرت بشر است و می تواند به دور از هر گونه «ظلم» در چارچوب «عدالت و عدالت قسطی مشهود» افراد بشر را در کنار هم به گونه ای قرار دهد که استعدادها و ظرفیت های نهان خویش را تجلی بخشند و به کمال مطلق یعنی خدا تقرب جسته و «متاله و ربانی» شده و در مقام خلافت الهی قرار گیرند.

البته در میان شرایع اسلامی، آخرین شریعت که پیامبر اکرم(ص) آورده است، از بیش ترین ظرفیت برای تحقق چنین «امت» و اجتماعی برخوردار است؛ زیرا «سنت ها و مناسک» آن به گونه ای سامان یافته است که بهترین و نیکوترین اجتماعات انسانی را تحت آموزه های اسلامی با کاشفیت «نقل وحیانی قرآن» و «عقل سلیم فطری» شکل بخشد.

بنابراین، اگر بخواهیم از امت آخر زمانی و دولت مصلح کل حضرت مهدی(عج) سخن بگوییم، می بایست آن را در سایه آخرین شریعت اسلام و مدیریت و رهبری الهی اولیای امور آن این امر را تحقق بخشیم و تمدن جهانی انسان آخر زمانی را شکل دهیم.

«وحدت حقیقی اجتماعی» به شکل جهانی تنها در سایه چنین شریعت آخرزمانی و رهبری الهی آن خواهد بود؛ اما پیش از آن، «مومنان منتظر» می بایست به عنوان «امت وسط» و «شهداء علی الناس»(بقره، آیه 143) با ایجاد «امت نمونه» در سایه تحقق بخشی به « قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ» و « قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ» اقدام به ساخت «امت وسط برپاکنندگان قوی و محکم عدالت قسطی» در جهان کرده و امت و اجتماعی حقیقی را شکل دهند که هیچ گونه «ظلم» در آن راه ندارد؛ تا این گونه جوامع دیگر و توده های مردم غیر مسلمان و مومن، ترغیب به بهره گیری از آموزه های وحیانی قرآن و رهبری اولیای الهی شده و برای «قیام بالقسط» شوند.(حدید، آیه 25)

ویژگی های شریعت آخر زمانی

اجتماع بر خلاف «جامعه» و «جمعیت» به گروه افرادی از یک نوع گفته می شود که افراد آن در قالب یک «سازمان» قانونمند داد و ستدی برای برآوردن نیازهای خویش به یک دیگر کمک می کنند. ساده ترین شکل آن را می توان در «اجتماع مورچه ها» یافت.

به نظر می رسد که نخستین اجتماع انسانی بر اساس ساختار ذاتی بشر از دو جنس زن و مرد شکل گرفته باشد که در آن اجتماع، هر یک تلاش می کند تا نیازهای امنیتی، عاطفی، جنسی، آسایشی و آرامشی خویش را بر آورده سازد.

البته در همین اجتماع ساده و ابتدایی ممکن است، اختلافاتی بروز کند که بر خاسته از غلبه هواهای نفسانی «شهوت و غضب» است که بروز ظلم را موجب می شود؛ بنابراین، لازم است تا بر اساس اصل عقلی «مقابله به مثل» در چارچوب تعامل عادلانه، از بروز و ظهور این ظلم جلوگیری شده و قوای شهوانی و غضبانی یعنی جاذبه و دافعه با مدیریت عقلانی مهار شده تا شخص از محدوده عدالت خارج نشود.

از آن جایی که اجتماعات ابتدایی و ساده، مشکلات ساده ای داشتند، به آسانی قابل حل و گذشت بود؛ اما با افزایش جمعیت و نیز افزایش سطوح خواسته ها و نیازها و تضاد منافع موجب شد تا دیگر به سادگی و آسانی نتوان این حقوق را شناخت و با عدالت آن حقوق را به صاحب حق بازگرداند. این جا است که جوامع نیازمند هم قوانینی، فراتر از قوانین عقلی و فطری و هم رهبرانی عاقل تر و قوی تر شوند تا بتوانند با «اقامه عدالت قسطی مشهود» در چارچوب قوانین الهی، به قوانین فطری و عقلی کمک رسانند و حتی با زور شمشیر و اعمال قدرت، احکام قضایی را اجرایی کنند.(حدید، آیه 25)

از آن جایی که «اجتماعی بودن» در دنیا بر خلاف «آخرت»، یک امر طبیعی برای انسان است، لازم است تا این «تسخیر و استخدام» از قوای یک دیگر و تبادل توانمندی ها و بهره مندی ها بر اساس قوانین عادلانه و در برخی از موارد فراتر از آن در چارچوب «اصول احسان و اکرام» باشد که به حوزه قوانین اخلاقی تعلق می گیرد. اینجا است که اسلام به عنوان «صراط مستقیم الهی» از سوی خدا برای بشر نازل می شود تا در کنار «هدایت فطری و تکوینی»(طه، آیه 50)، «هدایت تشریعی» را مطابق هدایت فطری به عهده گیرد(بقره، آیات 2 تا 5؛ روم، آیه 30) و انسان را برای ایجاد «امت» و وحدت حقیقی اجتماعی مبتنی بر عدالت و احسان و اکرام و محاسن و مکارم اخلاقی(نساء، آیه 135؛ حدید، آیه 25؛ مائده، آیه 8؛ بقره، آیه 237 و آیات دیگر) تعلیم و تزکیه داده و عالمانه پرورش نماید.

پس از نظر قرآن، لازمه زیست حقیقی اجتماعی، وجود «حالت تسخیر» است؛ زیرا بدون «تسخیر» و به کارگیری دیگران نمی توان از اجتماع و امت سخن گفت. به این معنا که هر کسی توانایی دارد که ممکن است دیگری نداشته باشد؛ یعنی زن توانایی خاصی دارد که مرد فاقد آن است؛ هم چنین مرد توانایی دارد که زن فاقد آن است. ممکن است که در یک اجتماع معمولی ساده، هر کسی بخواهد به اراده و اختیار آزاد خویش، توانایی های خویش را به دیگری ارایه بدهد و خدمات رسانی داشته باشد؛ اما در جوامع پیچیده با «شعوب و قبایل» نمی توان به سادگی به این «تبادل آزاد توانمندی ها برای برآورد نیازهای ضروری» دست یافت؛ زیرا انسان ها از نظر «فهم و شعور و قدرت ادراکی» «سلطه عقل» یا «سلطه شهوت وغضب» متفاوت هستند. به نظر می رسد که برخی حتی فاقد قوت بهره مندی از «قوه عاقله» و به یک معنا «سفیه» بلکه «مجنون» هستند که عقل آنان در زیر شهوت ها و غضب ها و فسق و فجورها نهان و دفن و دسیسه شده است.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 15؛ نساء، آیات 5 و 6) بنابراین، برای بهره مندی از توانمندی های آنان نیاز است تا شکلی از «مدیریت» ایجاد شود و اجتماع و امت حقیقی برای برآورد نیازهای خویش به «ساختاری با نهادها» گوناگون نیاز پیدا کند.

به سخن دیگر، همان طوری که در یک اجتماع ساده خانوادگی، مرد به عنوان «قوام» عامل تامین امنیت و آرامش و آسایش است و بر همین اساس مسئولیت مدیریت و نحوه استخدام نیروها و توانمندی ها را دارا است(نساء، آیه 34) در یک اجتماع پیچیده تر، لازم است تا کسانی که «قوامین بالقسط» هستند عهده دار تنظیم امور و نحوه تسخیر واستخدام شوند تا همگان در سایه «ولایت الهی» آنان بتوانند استعداهای نهادینه الهی خویش را اظهار کرده و تجلی دهند و به کمالات بایسته دست یابند و بتوانند در مقام مظهریت اسماء و صفات الهی، در مقام «خلافت الهی» به عنوان «مظهریت در ربوبیت» عمل کنند.(بقره، آیات 30 تا 34 و 138؛ آل عمران، آیه 79)

از همین روست که خدا در قرآن از این امر لازم برای اجتماع و امت حقیقی سخن به میان می آورد و می فرماید: أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ؛ آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند ما وسايل معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‏ ايم؛ و برخى از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضى ديگر قرار داده‏ ايم تا بعضى از آنها بعضى ديگر را به تسخیر در آورند و به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‏ اندوزند بهتر است. (زخرف، آیه ۳۲)

البته این «تسخیر» در اجتماع می بایست بر عهده رهبران الهی که اولیای الهی و مظهر ولایت الله هستند، انجام شود تا هر کسی بر اساس قوانین الهی تکوینی و تشریعی در چارچوب «عدالت قسطی» از مواهب الهی و سهم خویش بهره مند شود(حدید، آیه 25)؛ زیرا اگر چنین اتفاقی نیافتد، تسخیر برای «طاغوت» و اولیای طاغوتی خواهد بود که آنان به حکم وسوسه شیطانی ابلیس و هواهای نفسانی، از «عدالت قسطی» سر باز زده و به «ظلم و جور» رو می آورند. این گونه است که اهداف خلقت و آفرینش تحقق نمی یابد؛ در حالی که خدا بر اساس تقسیم کاری که کرده است، همان طوری که مرد را به عنوان « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» در ساختار تفضیل ذاتی قرار داده است؛ هم چنین در نهاد اجتماع، چنین تفاضلی را جعل کرده است تا تامین کننده همان «آرامش و آسایش» بر اساس عدالت قسطی باشند.

البته ایجاد وحدت حقیقی اجتماعی هرگز به معنای نادیده گرفتن خرده فرهنگ ها و قبایل و شعوب و ملت ها و مانند آن ها نیست؛ زیرا نیاز اجتماعات بشری برای «تعارف» و تبادل معارف شناختی و کارکردی، وجود این اشکال در میان «امت» است؛ یعنی با آن که همه این تفاوت ها و فرق ها وجود دارد، ولی «امت» با در سایه سار «وحدت روشی» و «وحدت هدفی» در فلسفه و سبک زندگی، اجتماع حقیقی را شکل می دهند و وحدت حقیقی را می سازند؛ زیرا در چنین شرایطی است که هر کسی می تواند با حضور تضادها و تقابل ها نشان دهد که معیارهای اصلی «وحدت اجتماعی» را پاس می دارد و به عناصر اصلی ایجاد کننده «کرامت اکتسابی» یعنی تقوا چنگ می زند و در قالب عمل صالح آن را اقامه می کند؛ زیرا خدا می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد؛ در حقيقت اکرم و ارجمندترين شما نزد خدا با تقواترین و پرهيزگارترين شماست. بى‏ ترديد خداوند داناى آگاه است. (حجرات، آیه ۱۳)

پس از نظر قرآن، تحقق«امت» و وحدت حقیقی اجتماعی هیچ تنافی با برخی از تفاوت ها ندارد؛ یعنی همان طوری که تفاوت جنسیتی زن و مرد، تاثیری در تحقق امت و وحدت حقیقی اجتماعی ندارد، بلکه باید گفت، این تفاوت، لازمه تحقق اجتماع است؛ زیرا دو جنس مخالف با توانایی و استعدادهای متفاوت می توانند داد و ستد منطقی و مفیدی داشته باشند، هم چنین جوامع بشری با تفاوت ها در شعوب و قبایل می توانند «داد و ستد مناسبی» را داشته باشند؛ و این امر در حالی اتفاق می افتد که همگی در سایه «وحدت حقیقی اجتماعی» و امت یعنی «وحدت فلسفی در هدف و وحدت زیستی در سبک زندگی» با هم زیست می کنند.

از نظر قرآن، در چنین شرایطی است که «تقوای الهی» در انسان ها و جوامع بشری بروز و ظهور می کند؛ زیرا نزدیک ترین راه برای تحقق تقوای الهی از نظر قرآن، دو عمل صالح اجتماعی «عفو» به دیگران از هر آن چه دیگر بدان نیاز ندارید(بقره، آیات 219 و 237) و «عدالت قسطی»(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) به عنوان «اقرب للتقوی» است. این بدان معناست که عنصر اساسی در همه آموزه های اسلامی، همان «عمل صالح اجتماعی» است که نه تنها تقوا ساز و کرامت ساز برای انسان است، بلکه اجتماع را به «وحدت حقیقی» می رساند و «امت» رستگار را می سازد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر در طول تاریخ بشری، وحدت اجتماعی پدید آمد، تنها در سایه «اسلام» و رهبری پیامبران الهی بوده است. خدا در قرآن به صراحت می فرماید: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ؛ مردم امتى يگانه بودند. پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏ دهنده برانگيخت و با آنان كتاب خود را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه كتاب به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم و حسدى كه ميانشان بود هيچ كس در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى ‏كند. (بقره، آیه ۲۱۳)

از نظر قرآن كريم اولين باری كه بشر متوجه منافع اجتماع شد، و بطور تفصيل و شاید به شکل نه ناخودآگاه و هدایت های فطری و تکوینی الهی و عقلی به مصالح آن پي برد و در صدد حفظ آن مصالح بر آمد، زماني بود كه براي اولين بار پيغمبري در ميان بشر مبعوث شد و آنان را راهنما گشت؛ زیرا پیامبران، زمانی آمدند که «هدایت فطری و داشته های نفس» به گناه و فجور، دفن و دسیسه شده بود. پیامبران آمدند تا آن «دفینه» یعنی هدایت های فطری و عقلی را با شخم زدن بیرون آورند؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: فبعث فيهم رسله و واتر إليهم أنبياءه ليستأدوهم ميثاق فطرته، و يذكروهم منسی نعمته، و يحتجوا عليهم بالتبليغ، و يثيروا لهم دفائن العقول و يروهم آيات المقدرة؛ پس رسولانش را در ميانشان گمارد، و پيمبرانش را پياپی فرستاد، تا از آنان بخواهند ميثاق فطرت را بگزارند، و نعمتی را كه فراموششان شده به يادشان آرند و با رساندن حكم خدا، جای عذری برايشان نگذراند و گنجينه های خرد را برايشان بگشايند و آيت ها را به اندازه بر آنان بنمايند.(نهج البلاغه، خطبه 1)

پس این مردم، زمانی که ناتوان از بهره مندی از هدایت عقلی فطری تکوینی به سبب فجور شدند، پیامبران آمدند تا آن دفنیه و دسیسه را بیرون آورند و مردم را متوجه مصالح و منافع زندگی اجتماعی کنند؛ چنان که خدا می فرماید: َمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا؛ و مردم جز يك امت نبودند. پس اختلاف پيدا كردند.(یونس، آیه 19) یعنی امت یک هدف و یک روش زمانی اختلاف کردند که «عقول و فطرت و هدایت تکوینی» و «نفس معتدل و مستوی» با «فجور» و دریدگی نسبت به قوانین فطری دفن و دسیسه شد؛ زیرا بر اساس آیات قرآنی، چنین حالتی تنها در زمان «دفن و دسیسه نفس مستوی» با فجور اتفاق می افتد به طوری که انسان از فلاح به بدبختی گرفتار می شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات7 تا 15)

پس زمانی که اختلافات میان بشر زیاد شد و دیگر آن «امت واحد» نخستین باقی نماند، خدا برای ایجاد «امت واحد» و بازگشت به هدایت های الهی فطری، هدایت های تشریعی را در قالب کتب و رسل در برنامه قرار داد؛ چنان که خدا به صراحت می فرماید: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ؛ مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏ دهنده برانگيخت و با آنان كتاب خود را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه كتاب به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم و حسدى كه ميانشان بود هيچ كس در آن اختلاف نكرد پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى ‏كند. (بقره، ایه ۲۱۳)

خدا در این آیات خبر مي‌دهد كه انسان در قديم‌ترين عهدش امتي واحده و ساده و بي‌اختلاف بوده، سپس بخاطر همان غريزه استخدام بر خلاف عدالت فطری و خلقی، به فجور و ظلم رو آورده و اختلاف در بين افراد امت پيدا شد و اختلاف هم به مشاجره و نزاع انجاميد. در این هنگام خداي تعالي پیامبران و انبيا را بر انگيخت و با آنان كتاب فرستاد، تا به وسيله آن كتاب اختلافها را بر طرف كنند، و دو باره به وحدت اجتماعي حقیقی برگردانند. از آن جایی که عقول دفن و دسیسه شده بود و مردم به آموزه ها و هدایت های فطری کور و کر شده بودند، لازم بود تا اساس اين وحدت بر اساس قوانین تشریعی مطابق با فطرت ایجاد و صیانت و حفاظت شود.

بر این اساس همه شرایع الهی اسلام در طول تاریخ، مناسک و سبک ها و روش هایی برای ایجاد و حفظ وحدت حقیقی اجتماع و امت بوده است تا با اقامه دین اسلام و شرایع آن، از تفرقه و جدایی در میان بشر و امت جلوگیری شود؛ چنان که خدا می فرماید: شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ؛ از دين آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه‏ اندازى مكنيد.(شوری، آیه 13)

پس از نظر قرآن، رفع اختلاف از بين مردم و ايجاد اتحاد حقیقی اجتماعی و تشکیل امت، تنها از راه دعوت به اقامه دين اسلام و شرایع آن تحقق مي‌يابد؛ زیرا تنها دين اسلام است كه ضامن اجتماع صالح و ایجاد وحدت حقیقی در میان مردم است.

از این آیه هم چنین به دست می آید که پیامبران(ع) نخستین دعوت کنندگان به اجتماع حقیقی و وحدت حقیقی اجتماعی بودند. آنان نه تنها آغازگر این دعوت بلکه بنیانگذاران امت ها و اجتماعی حقیقی صالح بودند که در آن همگان بر اساس «عدالت قسطی» پاسخی مناسب برای نیازهای مشروع خویش دریافت می کردند.

از نظر قرآن، اگر هم امت ها در شرایع گوناگون اسلامی، گرفتار تفرقه شده و از وحدت حقیقی اجتماع و اهداف آن دور شدند، تنها به سبب مخالفت با منهاج و شرایع اسلامی بود که از سوی خدا نازل شده بود.(شوری، آیه 14) بنابراین، اگر امت آخرزمانی در آخرین شریعت اسلام بخواهد به هدف خویش نایل شود می بایست به دور از هواهای نفسانی تنها در چارچوب عمل به «عدالت» و «استقامت» بر این اصل و آموزه های شریعت اسلام، به این مهم دست یابد.(شوری، آیه 15؛ مائده، آیه 48)

در حقیقت از نظر قرآن، راه برای تحقق امت حقیقی آن است که به این آموزه اصلی توجه شود که خدا در قرآن به صراحت بیان کرده است: ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد صبر کنید ، و ايستادگى و مصابره ورزيد، و با مرابطه ، مرزداری و نگهبانى كنيد، و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد. (آل عمران، ایه ۲۰۰)

از نظر علامه طباطبایی در ذیل آیه ، «مصابره » عبارت است از اينكه جمعيتي به اتفاق يكديگر، اذيت‌های دیگران را تحمل كنند و هر يك صبر خود را به صبر ديگري تكيه دهد؛ در نتيجه آن بركاتي كه در صفت صبر هست دست به دست هم می دهد و تاثير صبر بيشتر می شود.

باید توجه داشت که اين معنا امري است كه هم در فرد – اگر نسبت به حال شخصي او در نظر گرفته شود- محسوس است؛ و هم در اجتماع – اگر نسبت به حال اجتماع و تعاون او در نظر گرفته شود- ؛ چون این حالت باعث مي‌شود كه تك تك افراد نيروي يكديگر را به هم وصل كنند و همه نيروها يكي شود. اما «مرابطه» از نظر معنا اعم از مصابره است؛ چون مصابره عبارت بود از وصل كردن نيروي مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد؛ ولی مرابطه عبارت است از همين وصل كردن نيروها، اما نه تنها نيروي مقاومت در برابر شدائد، بلكه همه نيروها و كارها، در جميع شؤون زندگي ديني، چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشي.

پس از نظر قرآن، مراد از مرابطه اين است كه جامعه به سعادت حقيقي دنيا و آخرت خود برسد،- و اگر مرابطه نباشد گو اينكه صبر من و تو، به تنهايي و علم من و تو به تنهايي، و هر فضيلت ديگر افراد، به تنهايي سعادت آور هست، ولي بعضي از سعادت را تامين مي‌كند و شکی نیست که بعضي از سعادت، همان سعادت حقيقي نيست،- به همين جهت دنبال سه جمله: اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا، خدا به این نکته کلیدی به عنوان هدف این حالات اشاره و اضافه می کند: وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ تقوای الهی پیشه کنید تا رستگار شوید؛ شکی نیست منظور از اين فلاح هم فلاح تام حقيقي است.

بنابراین، سعادت فردی انسان در گروه سعادت جمعی است؛ زیرا اگر فرد بخواهد در حالت «اعتزال» و جدا از اجتماع به کمال برسد، دست یافتنی نیست، و از سوی دیگر تحت فشار گفتمان حاکم بر اجتماع قرار می گیرد و نمی تواند خود را از فشار اجتماع برهاند. توضیح این امر در ادامه می آید.

غلبه اجتماع بر فرد و فردیت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر جا قوا و خواص اجتماعي با قوا و خواص فردي معارضه كند، قوا و خواص اجتماعي به خاطر اينكه نيرومندتر است، بر قوا و خواص فردي غلبه كند؛ چون لازمه قوي‌تر بودن يكي از دو نيروي متضاد اين است كه بر آن ديگري غلبه كند. حتی اگر شخص بخواهد از نظر درونی منفعل نشود، نمی تواند در برابر فشار سهمگین گفتمانی حاکم بر جامعه مقاومت موثر و مفیدی داشته باشد و تغییرات اجتماعی را نفس خویش پس زند، بلكه شخص خواسته و ناخواسته خود را ناچار مي‌بيند به اين كه از گفتمان حاکم اجتماعی پيروی كند؛ زیرا گفتمان حاکم اجتماعی چنان قوی و شدید است که گفته می شود فعل و انفعال اجتماع، شعور و فكر را از افراد آن اجتماع سلب کرده و آنان را بی اختیار می سازد، به طوری خواسته وناخواسته تن به گفتمان حاکم می دهند.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، اگر انسانی بخواهد تزکیه نفس داشته باشد و خودسازی کند، نمی تواند گفتمان حاکم اجتماعی را نادیده بگیرد؛ چرا که زمانی تزکیه نفسانی و خودسازی می تواند موثر باشد که فضای گفتمانی حاکم بر اجتماع با آن معارضه نکند؛ و گرنه از آنجايي كه گفتيم قدرت نيروي جامعه، فرد را در خود مستهلك مي‌كند، اگر اخلاق و غرائز جامعه با اين تربيت ضديت كند يا تربيت ما اصلا مؤثر واقع نمي‌شود و يا آن قدر ناچيز است كه قابل قياس و اندازه گيري نيست؛ به همين جهت است كه اسلام مهم‌ترين احكام و شرايع خود از قبيل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه تقواي ديني را بر اساس اجتماع قرار داد؛ و علاوه بر اينكه قواي حكومت اسلامي را حافظ و مراقب تمامي شعائر ديني و حدود آن كرده و علاوه بر اينكه فريضه دعوت به خير و امر به معروف و نهي از تمامي منكرات را بر عموم واجب نموده، براي حفظ وحدت اجتماعي هدف مشتركي براي جامعه اعلام نموده، و معلوم است كه كل جامعه هيچوقت بي نياز از هدف مشترك نيست، و آن هدف مشترك عبارت است از سعادت حقيقي، (نه خيالي) و رسيدن به قرب و منزلت نزد خدا، و اين خود يك پليس و مراقب باطني است كه همه نيت‌ها و اسرار باطني انسان را كنترل مي‌كند تا چه رسد به اعمال ظاهريش، پس در حكومت اسلامي اگر مامورين حكومتي كه گفتيم موظف به دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منكرند اطلاعي از باطن افراد نداشته باشند، باطن‌ها بي پليس و بدون مراقب نمانده‌اند، و به همين جهت گفتيم اهتمام به امر اجتماع در حكومت و نظام اسلامي بيش از هر نظام ديگر است.(تفسیر المیزان، ذیل آیه 200 سوره آل عمران)

در هر اجتماعی سنت هایی حاکمیت می یابد که به شکل «پدیده» و ظاهره اجتماعی خودنمایی می کند و «فردیت» را تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم و سلطه بی چون و چرای خویش در می آورد؛ این سنت ها هماره در جوامع موجب شده تا اکثریت مردم به گمراهی بروند و نابود شوند؛ بنابراین، همان طوری که در جوامع دیگر پیشین این سنت ها بودند که تعیین کننده و سرنوشت ساز بودند، امروز هم چنین است؛ چنان که خدا برای عبرت گیری می فرماید: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ، فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ در گذشته از شما سنت هایی بود. پس در زمین سیر کنید و با دقت نظر کنید چگونه بود عاقبت تکذیب کنندگان؛ در حقیقت این آیه مي‌فهماند كه هر سنتي و نظامي كه با تكذيب آيات خدا همراه بوده به عاقبتي پسنديده منتهي نشده است.(آل عمران، آیه 137)

در یک دسته بندی کلی می توان سنت ها را به دو دسته اصلی: سنت پیروی از حق در ساختار اسلام و شرایع آن(توبه، آیه 34؛ مومن یا غافر، آیه 20؛ عصر، آیه 3؛ زخرف، آیه 78) یا در سنت پیروی از اکثریت در فرهنگ طاغوتی و ضد ولایی الهی تقسیم بندی کرد.

احکام اسلامی بر مدار اجتماع

با نگاهی گذرا به احکام اسلامی می توان دریافت که این احکام بر مدار اجتماع، حقانیت، عقلانیت، عدالت، اخلاق و اصول بلند محاسن و مکارم اخلاقی نهادینه شده است؛ به همين جهت اسلام قوانين خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود، چون جبلت و فطرت عقل بر پيروي حق است و نيز از هر چيزي كه مايه فساد عقل است به شديدترين وجه جلوگيري نموده و ضمانت اجراي تمامي احكامش را به عهده اجتماع گذاشت. در این امر هیچ فرقی میان معارف و عقاید یا احکام و دستورهای اجرایی نیست؛ زیرا همه آموزه های وحیانی اسلام و قرآن خواه احكام مربوط به عقايد و خواه احكام مربوط به اخلاق و اعمال در ساختار اجتماعی تعریف و نهادینه شده است. از همین روست که حكومت و مقام ولايت اسلامي را نيز مامور كرد تا سياسات و حدود و امثال آن را با كمال مراقبت و تحفظ اجرا و اقامه کند.(حج، آیه 41 و آیات دیگر)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان برای رهایی از خسران زندگی در دنیا می بایست اجتماعی فکر و عمل کند؛ بنابراین، جایی برای «فردیت لیبرالی» غرب و «خودپسندی فردی» نمی ماند که ابلیس و فرعون گرفتار آن بوده و همه چیز را در مدار و محور خود می خواسته و تفسیر می کرده است.(اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 38؛ زخرف، آیه 52)

انسانی که اجتماعی فکر و عمل می کند با کسی که گرفتار فردیت است، بسیار متفاوت است؛ زیرا كسي كه اجتماعي فكر مي‌كند و همواره شخص خود را نصب العين قرار نمی دهد، بلكه خود را جزو وابسته به اجتماع مي‌نگرد و منافع خود را جزئي از منافع اجتماع دانسته و خير اجتماع را خير خودش و شر اجتماع را شر خودش می داند و همه حالات و اوصاف اجتماع را حال و وصف خودش مي‌بيند و می یابد، چنين انساني ، هماره ایثارگری را بر استیثار مقدم می دارد(حشر، آیات 8 و 9؛ انسان، آیات 5 تا 10) و «عفو و اکرام» را اصالت می بخشد(بقره، آیه 237) و حتی عدالت قسطی مشهود را برای دشمنان نیز اقامه می کند (نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) و مکارم و محاسن اخلاقی را بر لذائذ فردی مقدم می دارد. چنین شخصی همانند اعضای تن واحد است که لذت کل را لذت خویش می شمارد و خود را مستهلک در کل می داند. پس همان طوری که چشم و گوش علمی را انجام می دهد و لذت خویش را در لذت انسان می داند، شخص در اجتماع لذت خویش را در لذت اجتماعی می یابد.

باید توجه داشت وقتی «دست» به دیگری احسان مي‌كند و صدقه مي‌دهد؛ این زمانی است كه انسان خواسته است تا به دیگری احسان کند و دست به عنوان یک عضو از انسان این عمل را به عهده گرفته است؛ یا اگر دستی به كسي سيلي مي‌زند كه انسان صاحب دست آن را خواسته است. البته باید توجه داشت که رفتار اعضا و قوای انسان با يكديگر در عين اينكه همه در تحت فرمان يك انسان هستند، كمتر ممكن است رفتاري ظالمانه باشد، مثلا دست يك انسان، چشم همان انسان را نمی آورد، و يا به صورت خودش سیلی نمی زند. باید گفت افراد و اعضای يك جامعه نيز همين حال را دارند، يعني اگر تفكر این افراد، تفكر اجتماعي باشد، کارهایی چون خير و شر، فساد و صلاح، تقوا و فجور، نيكي كردن و بدي كردن آنان نسبت به یک دیگر به دلیل تفکر اجتماعی آنان است که آثار آن در اجتماع ظاهر می شود. پس اگر افراد اجتماع از نظر فکری و رفتاری «اهل ایمان و تقوای الهی و اهل تعاون در نیکی و تقوا» باشند، آن اجتماع از برکات و آثار آن بهره مند می شود(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53؛ مائده، آیات 2 و 96)؛ اما اگر افراد اجتماع «اهل کفر و فسق و فجور و تعاون بر اثم و عدوان» باشند؛ آن اجتماع گرفتار تنگناهای اقتصادی و بلایای دیگر می شود(همان)؛ زیرا «تغییر مثبت یا منفی در نفوس» بیشتری افراد هر اجتماعی، گفتمانی را حاکم می کند که اجتماع را تحت تاثیر قرار داده و آثار اجتماعی آن تغییرات خودنمایی می کند؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، افراد یک امت یا اجتماع انسانی، در صورتی که در فکر و عمل یکسان باشند، وحدت حقیقی اجتماعی پدیدار می شود و اجتماع شخصیتی واحد می یابد که از آثار آن «احکام اجتماعی خاص» خواهد بود. خدا در قرآن بیان می کند که گاه ممکن است تنها یک عضو از افراد اجتماعی یک عمل بد یا خوبی را انجام دهد؛ اما از آن جایی که دیگران هم آن را پذیرفته اند و اگر آن شخص مرتکب آن عمل نمی شد، دیگرانی آن را انجام می دادند، از آن اجتماع به عنوان یک شخصیت واحد بازخواست می کند؛ چنان که قاتل ناقه و شتر صالح یک شخص بود، ولی به سبب این که همه قوم ثمود آن را قبول داشتند، همگی مجازات می شوند.(شمس، آیات 11 تا 15)

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، گستره «وحدت حقیقی اجتماع» تنها در محدوده جغرافیایی مکانی و زمانی نیست، بلکه «فرازمکانی» یعنی فراتر از زمان و مکان قرار می گیرد، به طوری که هر کسی به فکر و عملی معتقد باشد، جزو همان «امت» دانسته می شود؛ از همین رو در زیارت عاشورا نیز آمده است: اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً؛ خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى و بیعت و پیروی بر آن قتل داشتند، خدایا همه آنان را با هم لعن کن!

این عبارت دیگر تنها شامل حاضران در کربلا و روز عاشورا نیست، بلکه همه طول و عرض تاریخ و زمان و مکان و اعصار و امصار را در بر می گیرد.

نقش پر رنگ حکومت در اقامه معارف و احکام الهی

اندیشه اجتماعی قرآن، چنان نسبت به جایگاه اجتماع در معارف و احکام الهی، قوی و پر رنگ است که کسی نمی تواند آن را انکار کند؛ زیرا برای اجرای احکام و اقامه حدود الهی و جمع آوری زکات و توزیع آن یا اجرای احکام جزایی و بلکه حتی اقامه نماز و روزه و حج و امر به معروف و نهی از منکر لازم است تا «حکومت» در اختیار اولیای الهی قرار گیرد. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید: لَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ؛ همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم نماز برپا مى دارند و زكات مى‏ دهند و به كارهاى پسنديده وامى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و فرجام همه كارها از آن خداست. (حج، آیه ۴۱)

البته از نظر اسلام، زندگي واقعي هم همان زندگي آخرت است و اسلام سعادت زندگي واقعي را همان زندگي اخروي می داند که این سعادت واقعی و حقیقی جز با مكارم اخلاق و طهارت و تزکیه نفس از همه رذائل، تامين شدني نیست؛ اما از نظر آموزه های قرآنی، دست یابی به تمامیت مکارم اخلاقی تنها در یک عمل اجتماعی تحقق می یابد؛ یعنی زمانی که امتی از افراد مومن صالح تشکیل شود، انسان فردی می تواند به حد کمالی مکارم اخلاقی دست یابد؛ زیرا مکارم اخلاقی چیزی جز عمل صالح اجتماعی چون ایثارگری، عفو و اقامه عدالت قسطی و مانند آن ها نیست.(حشر، ایات 8 و 9؛ بقره، آیه 237؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) شکی نیست که بر اساس این معیار لازم است تا حکومتی صالح از صالحان شکل گیرد که عهده دار چنین نظام سیاسی ولایی باشد و در همه ابعاد نظامی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فکری و قضایی نقش خود را ایفا نماید و عدالت اجتماعی را اقامه نماید.

علامه طباطبایی در ذیل آیه 200 سوره آل عمران درباره این نقش حکومت در اجرا و اقامه احکام اسلامی می نویسد: اسلام بر اساس اين نظريه، براي تامين سعادت دنيا و آخرت بشر اصلاحات خود را از دعوت به” توحيد” شروع كرد، تا تمامي افراد بشر يك خدا را بپرستند، و آن گاه قوانين خود را بر همين اساس تشريع نمود و تنها به تعديل خواست‌ها و اعمال اكتفاء نكرد، بلكه آن را با قوانيني عبادي تكميل نمود و نيز معارفي حقه و اخلاق فاضله را بر آن اضافه كرد.

آن گاه ضمانت اجرا را در درجه اول به عهده حكومت اسلامي و در درجه دوم به عهده جامعه نهاد، تا تمامي افراد جامعه با تربيت صالحه علمي و عملي و با داشتن حق امر به معروف و نهي از منكر در كار حكومت نظارت كنند.

و از مهم‌ترين مزايا كه در اين دين به چشم مي‌خورد ارتباط تمامي اجزاي اجتماع به يكديگر است، ارتباطي كه باعث وحدت كامل بين آنان مي‌شود، به اين معنا كه روح توحيد در فضائل اخلاقي كه اين آئين بدان دعوت مي‌كند ساري و روح اخلاق نامبرده در اعمالي كه مردم را بدان تكليف فرموده جاري است، در نتيجه تمامي اجزاي دين اسلام بعد از تحليل به توحيد بر مي‌گردد و توحيدش بعد از تجزيه به صورت آن اخلاق و آن اعمال جلوه مي‌كند، همان روح توحيد اگر در قوس نزول قرار گيرد آن اخلاق و اعمال مي‌شود و اخلاق و اعمال نامبرده در قوس صعود همان روح توحيد مي‌شود، هم چنان كه قرآن كريم فرمود: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ .

اسلام سنت جاريه و قوانين موضوعه خود را بر اساس اخلاق تشريع نموده و در تربيت مردم بر اساس آن اخلاق فاضله سخت عنايت به خرج داده است. چون قوانين جاريه در اعمال، در ضمانت اخلاق و بر عهده آن است و اخلاق همه جا با انسان هست، در خلوت و جلوت وظيفه خود را انجام مي‌دهد و بهتر از يك پليس مي‌تواند عمل كند، چون پليس و هر نيروي انتظامي ديگر تنها مي‌توانند در ظاهر نظم را بر قرار سازند.

اگر فقیهی بخواهد فتوایی درباره پول بدهد، نمی‌تواند پیامدهای فرهنگی و اخلاقی آن را نبیند و در مورد آن فتوا بدهد. اینجا است که اقتصاد و فرهنگ و اخلاق به هم پیچیده می‌شود…

صفت اجتماعي بودن در تمامي آنچه كه ممكن است به صفت اجتماع صورت بگيرد (چه در نواميس و چه احكام) رعايت شده، البته در هر يك از موارد آن نوع اجتماعيت رعايت شده كه متناسب با آن مورد باشد و نيز آن نوع اجتماعيت لحاظ شده كه امر به آن و دستور انجامش ممكن و تشويق مردم به سوي آن موصل به غرض باشد، و بنا بر اين يك دانشمند متفكر بايد هر دو جهت را مورد نظر داشته باشد، آن گاه به بحث بپردازد، پس هم نوع اجتماعي بودن احكام و قوانين مختلف است و هم نوع دستورها مختلف است.

جهت اول: كه گفتيم” اجتماعي بودن احكام در موارد مختلف، انواع مختلفي دارد”، دليلش اين است كه مي‌بينيم شارع مقدس اسلام در مساله جهاد اجتماعي بودن را بطور مستقيم تشريع كرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع به آن مقداري كه دشمن دفع شود واجب است، اين يك نوع اجتماعيت، نوع ديگر نظير وجوب روزه و حج است، كه بر هر كسي كه مستطيع و قادر به انجام آن دو باشد و عذري نداشته باشد واجب است، اجتماعيت، در اين دو واجب بطور مستقيم نيست. بلكه لازمه آن دو است، چون وقتي روزه‌دار روزه گرفت قهرا در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد كرد، و در آخر در روز عيد فطر، اين اجتماع به حد كامل مي‌رسد، و نيز وقتي مكلف به زيارت خانه خدا گرديد قهرا با ساير مسلمانان يك جا جمع مي‌شود، و در روز عيد قربان اين اجتماع به حد كامل مي‌رسد.

و نيز نمازهاي پنجگانه يوميه را بر هر مكلفي واجب كرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولي اين رخصت را در روز جمعه تدارك و تلافي كرده و اجتماع براي نماز جمعه را بر همه واجب ساخته، البته براي هر كسي كه از محل اقامه جمعه بيش از چهار فرسخ فاصله نداشته باشد، اين هم يك نوع ديگر اجتماعيت است.

و در جهت دوم: يعني” اختلاف در دستور” دليلش اين است كه مي‌بينيم وصف اجتماعيت را در بعضي از موارد بطور وجوب تشريع كرده كه مثالش در جهت اول گذشت، و بعضي را بطور استحباب چون گفتيم بطور وجوب ممكن نبوده (و اي بسا واجب كردنش باعث عسر و حرج مي‌شده و اسلام آمده تا حرج و عسر را از هر جهت برطرف سازد)، مثال آن باز همان استحباب به جماعت خواندن نمازهاي يوميه است كه مستقيما واجبش نكرده و ليكن آن قدر سفارش بدان نموده و از ترك آن مذمت كرده كه بجاي آوردنش سنت شده، و بر مردم لازم كرده كه بطور كلي سنت را اقامه كنند، مرحوم شيخ حر عاملي در وسائل كتاب الصلاة بابي دارد به عنوان باب كراهت ترك حضور جماعت.

آنچه از هر چيز در اينجا مهم‌تر است اين است كه رشته بحث را به سوي ديگري بكشيم، يعني به سوي” اجتماعي بودن اسلام در معارف اساسيش”.

و اما اجتماعي بودنش در تمامي قوانين عملي، يعني دستورات عبادي و معاملي و سياسي و اخلاقي و معارف اصولي كم و بيش براي خواننده روشن است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا