اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

نقش نوآوری در تغییر ارزش ها و اهداف

samamosنوآوری یکی از علل و عوامل رشد و پیشرفت انسان و جوامع انسانی است. انسان با کمک ظرفیت ها و توانمندی های ذاتی سرشته در ذات که از آن به عنوان علم اسمایی یاد می شود و بهره گیری از انباشت و تراکم تجربیات و دانش های اکتسابی و قوه تخیل و تفکر می تواند ابداعات و نوآوری هایی داشته باشد که حتی هیچ گونه پیشینه ای نداشته است. این گونه است که رشد کمالی در انسان تحقق می یابد و جوامع به برکت این رشد فردی به چیزی می رسد که از آن به تمدن و فرهنگ یاد می شود.

با این همه برخی از نوآوری ها که در اصطلاح فقهی و عرف عمومی جامعه از آن به بدعت تعبیر می شود، به جای آن که موجبات کمال شود زمینه ای برای سیر قهقرایی فرد و جامعه می شود. نویسنده در این مطلب بر آن است به این دسته از نوآوری ها بر اساس آیات و آموزه های قرآنی اشاره ای داشته باشد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
بدعت ، نوآوری ضد ارزشی 
نوآوری از نظر قرآن و اسلام امری خنثا تلقی می شود و نمی تواند برای آن بار ارزشی قرار داد. به این معنا که همانند عدالت و نیکوکاری نیست که امری ارزشی بوده و از همان آغاز در جنبه مثبت قرار گیرد و حکم به درستی و کمالی بودن آن شود. از این روست که نمی توان به صرف نوآوری امری را پسندیده و ا رزشی معرفی کرد و با آن موافقت نمود. چنان که هر چیزی که قدیمی و سنت و کهنه است به صرف کهنگی و قدمت نمی توان آن را ضد کمالی و ضد ارزشی دانست و در جرگه امور ناپسند و خرافی و باطل دسته بندی کرد.
بنابراین هر نوآوری نمی تواند تنها به صرف نو بودن به عنوان امری حق و پسندیده و ارزشی مورد پذیرش قرار گیرد، بلکه می بایست به اصطلاح اصولی به متعلق نوآوری توجه داشته و بر اساس آن به قضاوت و داوری پرداخت.
در دهه ها و بلکه سده های اخیر با توجه به نوآوری ها بسیار سودمند و تحول و تمدن ساز، برخی در این دام افتادند که هر گونه نوآوری می تواند سازنده و ارزشی و پسندیده باشد و اصولا نوآوری نمی تواند چیزی جز حق و درستی باشد؛ چنان که هر چیز کهن و قدیمی نیز نمی تواند امری جز امور خرافی و باطل قلمداد گردد. این گونه است که جوامع بشری به مدرنیته و تجدد به عنوان یک ارزش مطلق و دایمی می نگریست و از سنت ها وارزش های کهن همانند ابزارهای بی فایده توجه می کرد و آن را مطرود می داشت.
نتیجه چنین رویکردی نسبت به مساله نوآوری و مدرنیته در برابر سنت ها و چیزهای کهن و قدیمی آن شد که حتی بسیاری از ارزش های انسانی و اخلاقی همانند ابزارها و سازه های قدیمی و کهن به کناری گذاشته شد و جوامع به صرف آن که نوآوریی در کاری از جمله رفتارها و کردارها وجود دارد آن را پذیرفته و به همه سنت ها و آداب و رسوم بی مهری روا داشته و به جنگ آن به عنوان خرافات و اموری ضد ارزشی رفته است.
این در حالی است که عقل و نیز سیره عملی خردمندان نشان داده است که چنین قضاوت و داوری نسبت به امور و مسایل جدید و قدیم نمی تواند درست باشد. هر چند که بسیاری از مردم و حتی دانشمندان متوسط و میانی تحت تاثیر گفتمان چیره علم گرایی تجربی و نوآوری ها این گونه رفتار و داوری روا می داشتند تنها شماری اندک از اندیشمندان و فرهیختگان جامعه بودند که در برابر چنین روش داوری می ایستادند و پاسداشت بسیاری از دستاوردهای بشری در طول تاریخ به عنوان دانش و روش ها درست و سالم و سازنده می پرداختند.
هر چند که در سال های پایانی سده اخیر میلادی و هزاره سوم برخی از اندیشمندان خواهان گفتمان تازه به عنوان پسانوگرایی شده اند ولی همین نهضت و جنبش نیز دچار بدفهمی و بد رفتاری شده و از مسیر اصلی و اهداف واقعی خود دور شده است. پسا نوگرایی گاه به مفهوم بازگشت به همه سنت ها و آداب و روش های پیشنیان تلقی شده است بی آن که پیش از آن به ارزش گذاری آن پرداخته شود. این گونه است که در همه جای جهان بسیاری از آداب و سنت های خرافی و باطل و ضد انسانی در قالب حفظ و دفاع از سنت ها در دوره نوگرایی و مدرنیته احیا می شود و جوامع بشری را به سوی حفظ و تقلید از اموری می کشانند که کاملا ضد عقلانیت و سیره عقلایی و عقل جمعی می باشد.
بی گمان همان اندازه که نوگرایی صرف به عنوان یک ارزش مطلق ، امر و قضاوتی نادرست و بی پایه بوده است هم چنین بازگشت به عصر پسانوگرایی و بها بخشی و ارزش گذاری به همه سنت ها و امور کهن و قدیمی ، رفتاری ضد ارزشی و ناپسند به شمار می آید که عقل و خرد جمعی نیز آن را بر نمی تابد. 
در حقیقت جوامع تحت تاثیر دو گفتمان غالب و چیره باطل و نادرستی قرار گرفته است که می توان آن را نمادی از افراط و تفریط بشر دانست. بشر پیش از این متاثر از گفتمان نوآوری و علم گرایی تجربی راه افراط را پیمود و جامعه را از بسیاری از ارزش ها و اصول اخلاقی و رفتاری تهی کرد و نوعی بی هویت انسانی را در جامعه ایجاد نمود به گونه ای که پوچ گرایی و بی معنایی در همه سطوح جامعه رخنه کرد و بسیاری را به کام مرگ و خودکشی کشاند ؛ و اکنون تحت تاثیر گفتمان کاملا ضد و رقیب که از آن به پسانوگرایی البته با تحلیل غلط یاد می کنند به سوی تقلید از همه سنت ها رو آورده است و راه تفریط را می پیماید به گونه ای که گاه هر نوآوری به عنوان ضد ارزش تلقی می گردد و با عدم بهره گیری از آن نشان می دهند که ضد نوگرایی هستند و به آن افتخار می کنند. این گونه است که مخالفت با هر نویی خود به خود ارزش شده و همراهی با هر سنت و کهن در هر جامعه ای به عنوان ارزش مورد تاکید و اهتمام قرار می گیرد.
به نظر می رسد که در این میان راه اعتدال و میانه روی گم شده است و جوامع تاکنون نتوانسته است راه میانه و اعتدالی در این میان بجوید و د رعمل پای بندی خود را بدان نشان دهد.
از نظر اسلام و تحلیل قرآنی هیچ یک از نوگرایی و یا سنت ها نمی تواند خود به خود به صرف نوبودن یا کهن بودن ارزش باشد. از این روست که به جای آن که این دو را مبنای داوری و قضاوت ارزشی قرار دهد به متعلق و آثار و پیامدهای آن دو می نگرد. بنابراین برخی از نوآوری ها را به عنوان امری ضد ارزشی و بدعت تلقی کرده و با آن به مبارزه و مخالفت می پردازد و هم چنین با برخی از سنت ها به عنوان تقالید کور از گذشتگان ستیز می کند و اجازه نمی دهد تا در جامعه ایمانی باقی و برقرار باشد.
هر چند که واژه بدعت در کاربردهای قرآنی و عرف عربی به معنای نوآوری و ایجاد چیزی بدون پیشینه است و از این رو خداوند خود را به بدیع می ستاید که جهان و هستی را بی طرح از پیش وجود داشته و یا پیشینه ای ایجاد کرده است ولی در اصطلاح فقهی و کاربردهای شرعی بدعت به معنای ایجاد و وضع حکمی بر خلاف حکم خداوند و شریعت آمده است. از این روست که بدعت مفهومی ضد ارزشی پیدا کرده و هر نوآوری که ضد قوانین و ارزش های دینی باشد به عنوان بدعت حرام و مطرود می باشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی ، ص 110 ذیل واژه بدع)
بنابراین می توان گفت که در کاربردهای قرآنی و دینی ، بدعت در بیش تر موارد به مفهوم نوآوری ضد ارزشی معنا می شود و این معنا در کاربردهای فارسی بسیار رایج و مفهوم غالب است.
نوآوری و تغییر ارزش ها و اهداف
از این جا معلوم می شود که مراد از نوآوری که موجب تغییر ارزشی و اهداف می شود همان بدعت است که شخص و یا جامعه می کوشد تا با آوردن چیزی که در گذشته وجود نداشته است ارزش های ثابت و مثبت جامعه را از میان بردارد و رفتار و روش های دیگری را جایگزین نماید که با اصول و فلسفه ایجادی جامعه مخالفت دارد و در جهت تقابلی آن قرار می گیرد.
بر این اساس هر گونه نوآوری به معنای تغییر درست و اصلاحی نیست و نمی توان با شعار نوآوری به عنوان یک ارزش مطلق به سوی آینده ای روشن و تمدنی و فرهنگی حرکت کرد. 
قرآن تبیین می کند که بسیاری از افراد و جوامع در گذشته وجود داشتند که نوآوری های بسیار ضد ارزشی و اخلاقی و هنجاری داشته اند و گام های بلند به سوی تباهی و سقوط با همین نوآوری ها برداشته اند.
برخی از ایشان به ادعای تغییر اصلاحی و درست دقیقا در مسیر ضد ارزشی قرار گرفتند و چون برای هر گونه تغییری ارزش قایل شدند در دام فساد و تباهی و در نهایت فرو پاشی درونی افتادند و از صحنه هستی محو شدند.
البته قرآن گزارش می کند که کسانی در هر جامعه یافت می شوند که خود را مصلحان می شمارند و تغییرات را بر اساس ادعای اصلاح شروع می کنند. اگر چه هر کار اصلاحی از نظر قران به عنوان یک ارزش تلقی می شود ؛ زیرا اصلاح به معنا بهسازی و بازسازی ارزشی است ولی بسیاری هستند که از این اصطلاح سوء استفاده می کنند و در حقیقت کارهای فاسد و ضد ارزشی خود را با این عنوان انجام می دهند، چنان که کاربردهای بد و نادرستی از عدالت و آزادی در طول تاریخ شده و می شود. در آیات نخست سوره بقره به گروه منافقان در هر جامعه اشاره می کند که این گونه از اصطلاحات و واژگان ارزشی برای مقاصد ضد ارزشی خود استفاده می کنند.
به هر حال از نظر قرآن هر نوآوری و تغییر نمی تواند به عنوان ارزش تلقی شود و می توان گفت که نوآوری و یا تغییر مساوی با حقیقت و یا ارزش نیست چنان که بهره گیری از روش تجربی و آزمایشگاهی بر خلاف برخی از علم زدگان به معنای حقیقت نمی باشد.
بر این اساس برای قضاوت و داوری در باره هر موردی می بایست نخست به متعلق نوآوری و تغییر توجه داشت و سپس بر اساس کارکردهای مثبت و مفید آن برای شخص و یا جامعه حکم به ارزشی بودن و یا ضد ارزشی بودن نمود.
بسیاری از نوآوری ها می تواند به عنوان بدعت تلقی شود، زیرا این نوآوری ها ناظر به تغییر اهداف و فلسفه وجودی و ایجادی آفرینش هستی و یا انسان و یا حتی جوامع می باشد. به این معنا که هر جامعه ای برای دست یابی به اهدافی متعالی شکل گرفته است و در این میان امت ها بیش از هر جامعه ای دیگر ناظر به ابعاد ارزشی در ایجاد و بقای خود می باشند. به این معنا که اصولا امت ها گروه ها و افرادی از اقوام و نژادها و فرهنگ ها و تمدن های مختلفی هستند که برای دست یابی به هدف مشخص و والایی شکل گرفته اند. بنابراین اگر نوآوری ها بر خلاف فلسفه وجودی امت و اهداف و مقاصد آن باشد می بایست به عنوان یک ضد ارزشی تلقی و با آن مبارزه کرد.
انقلاب اسلامی نیز به یک معنا در پی ایجاد امتی با اهداف بلند بوده است که در تحلیل امام خمینی (ره) و تفسیر و تصویر وی همان اهداف دولت نبوی و علوی و مهدوی می باشد. بر این اسا س هر گونه نوآوری و تغییری بر خلاف این اهداف ارزشی امت امام می تواند به معنای بدعت تلقی گردد. بنابراین شناسایی و مبارزه با آن نیز امری ضروری و دایمی است و اگر اصلاحات دایمی امت و جامعه ای نیاز داشته باشد همان شناسایی و ردگیری نوآوری ها و سنت ها و تغییرهای ضد ارزشی می باشد که می بایست از سوی امت و رهبران مورد توجه قرار گیرد.
در این میان شناسایی و ردگیری علل و عوامل بدعت می تواند برای آمادگی برای مقابله با عوامل درونی و بیرونی بدعت ها و نواوری های ضد ارزشی و تغییرات نادرست و اصلاحات دروغین مفید باشد. از این رو د راین جا با بهره گیری از آموزه های قرانی برخی از این علل و عوامل معرفی می شود.
علل و عوامل بدعت و نوآوری ضد ارزشی  
بی گمان ریشه بسیاری از بدعت ها و نوآوری و تغییرات ضد ارزشی را می بایست در جهل و نادانی مردمان جست. انسان ها به سبب نادانی و جهل نسبت به حقایق هستی و اهداف و فلسفه وجودی آفرینش خود و یا اهداف امت و جامعه و هم چنین جهل نسبت به روش ها و آثار و پیامدهای آن ، از روش ها و ابزارهایی استفاده می کنند که ایشان را از حقیقت و اصالت دور می سازد و به ورطه سقوط و تباهی می کشاند.
خداوند در ایاتی چند از جمله 103 سوره مائده و 119 و 144 سوره انعام با معرفی برخی از بدعت ها به جهل ایشان در این رفتار اشاره می کند. در این آیات به خوبی روشن می شود که چگونه جهل و نادانی موجب می شود رفتارهای بسیار سخیف و پوچ و بیهوده ای را به عنوان ارزش و هنجار قرار دهند و نه تنها نسبت به آن علاقه مند باشند بلکه برای پاسداشت و حفظ و نگهداری این امور ضد ارزشی بکوشند.
البته در این میان نمی توان از دشمن واقعی بشر یعنی شیطان و ابلیس سوگند خورده و ایادی و اذناب وی غافل بود. اولیای شیطان تحت فرماندهی وی می کوشند تا آدمی را از مسیر انسانیت دور سازند (انعام آیه 142 و نساء ایات 117 و 119) و در این میان هواپرستی ها و نفس اماره نیز به کمک ابلیس و اولیا و دوستان وی می اید و کمک می کند تا نواوری ها و تغییراتی را ایجاد کند که میل و کشش نفس و در مسیر اهداف ابلیس می باشد.(انعام آیه 119 و 148 و 150)
اگر خداوند در آیه 103 مائده کفر را از دیگر علل و عوامل بدعت گرایی و نواوری های ضد ارزشی بر می شمارد در حقیقت با توجه به ریشه کفر که جهل و هواپرستی و ابلیس می باشد می توان گفت که ریشه همه بدعت ها را می بایست در همه سه چیز جست.
حتی اگر ما کفر را به عنوان علت مستقل و چهارمی بر شماریم می توانیم به یقین بگوییم که هر جا نوآوری ضد ارزشی و هنجاری دیده می شود می بایست جهل ، هواپرستی نفس ، ابلیس و کفر را در آن جا شناسایی کنیم. در حقیقت نواوری و تغییرات ضد ارزشی نیست مگر آن که ردپای این چهار عامل در آن جا دیده شود. بنابراین لازم است که برای مقابله با تغییرات و نوآوری های ضد ارزشی به جنگ و مبارزه با این چها رعامل خطرناک رفت که در این میان هوای نفس و جهل دشمنان مهم تری هستند زیرا ابلیس به مدد این دو عامل است که بر انسان سوار می شود و او را به سوی کفر و بدعت می کشاند.
نتیجه آن که بدعت ها و نوآوری ها عامل بسیار مهم در تغییرات ضد ارزشی در هر جامعه باز می کنند و انسان ها می بایست هماره متوجه باشند که ابلیس این دشمن انسان و انسانیت با کمک دوستان خویش در جهان می کوشند تا نوآوری ها و تغییراتی را سبب شوند که آدمی را از مسیر کمال دور می سازد.
این گونه است که آدمی نه تنها از محبت خدا (مائده آیه 87) و هدایت خاص او (انعام آیات 140 و 144) محروم می شود و هرگز رنگ رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی را نخواهد دید و مزه آن را نخواهد چشید(نحل ایه 116) بلکه در مسیر گمراهی گام برداشته (انعام آیه 140 و 144) و د رنهایت به عنوان ستمکار به خود و جامعه و خدا (آل عمران ایات 93 و 94 و 144) در زیانکاری دایمی و بدبختی ابدی گرفتار می اید.( انعام آیه 140)
براین اساس می بایست گفتمان هایی که در جامعه از سوی رهبران ایجاد می شود گفتمان های بر اساس و پایه درست و کامل باشد و اجازه داده نشود تا گفتمانی چون نوگرایی و یا تغییر به شکل مطلق به عنوان یک ارزش تلقی شود و یا در قالب کژاندیشی و کژفهمی از پسانوگرایی به سنت ها و گذشته های باطل باز گردیم و همان اندیشه های باطل و خرافی را زنده کنیم. بسیار دیده شده است که بازگشت به گذشته ها و تقلید از آنان جوانان را گمراه کرده است و کوبیدن بر طبل فرهنگ تصفیه نشده هزار چند ساله موجب شده است که آیین های باطل و دین های از رده خارج شده به عقل و خرد دوباره جان گرفته و در جامعه ریشه دوانیده است.
باشد با اندیشه ورزی و خردگرایی به جنگ هر چه جهل و نادانی و خرافات است رفته و با داوری ارزشی نسبت به نوگرایی گام های بلند به سوی تمدنی بزرگ و انسانی برداریم

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا